❓پرسش 56:
لطفا مفهوم منصوب به نزع خافض و دلیل استعمال آن در ادبیات عرب را بیان کنید؟
✍️پاسخ:
🌀حذف #حرف_جر در موارد منصوب بنزع خافض از آنجا که کثرت استعمال داشته است به جهت #تخفیف و #سهولت در گفتار بوده است. مثلا در «ذهبت الشام» به جهت اینکه زیاد به شام میرفته اند و استعمال برای خبر دادن از این امر زیاد بوده است به جهت تخفیف و تسهیل در تلفظ، حرف جر را حذف کرده اند و معنا برایشان به دلیل وجود قرینه، واضح بوده است.
🌀قابل توجه است که در زبان فارسی مشابه این حذف به جهت سهولت و اختصار وجود دارد مانند «رفتم قم» که در اصل «رفتم به قم» است. این شیوه محاوره است از آنجا که متکلم معنا را بدون آوردن حرف به جهت وجود قرینه قابل فهم مخاطب میداند لذا تمایل به حذف دارد مانند «طبق دستور مصرف کنید» یا «ظرف یک روز اطلاع دهید» که دراصل «برطبقِ» و «در ظرفِ» بوده است. (نکته ای از حذف حرف اضافه دستور زبان فارسی، پرویز خانلری، ص318)
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
✳️نکات تکمیلی:
1️⃣ قواعد زبان عربی از استعمالات عرب به دست آمده است و معیار سنجش اعتبار قواعد عربی، استعمالات عرب است. به همین جهت دلایلی که برای برخی استعمالات عرب بیان شده است عمومیت و خصوصیتشان منوط به استعمال عرب است و نمی توان خلاف استعمال عرب آن را گسترش داد. همچنین از آنجا که زبان یک امر بسیار پیچیده و گسترده است و اعراب قبایل مختلفی بودند نباید توقع داشت این مناسبات همه استعمالات را شامل گردد. این نکته ای است که عدم توجه کافی به آن موجب شده برخی طلاب گمان کنند قواعد عربی اعتبار درستی ندارد و مناسبات بیان شده به بیان نادرست ساختگی است درصورتی ادبا تلاش داشتند ساختار استعمالات عرب را تا حد ممکن کشف کنند.
2️⃣ منصوب بنزع خافض در جایی است که بین فعل یا شبه فعل و مفعول آن، حرف جر حذف شده باشد؛ لذا در مواردی که #فعل یا #شبه_فعل نباشد، نمی توان منصوب بنزع خافض دانست.
3️⃣ منصوب بنزع خافض در «أن» و «أنّ» #قیاسی و غیر آن #سماعی است به این نحو که ماده فعل و کلمه منصوب به نزع خافض را نمی توان غیر آن استعمال کرد.
4️⃣مرحوم #رضی موارد منصوب بنزع خافض سماعی مطرح شده را حمل بر قاعده #تضمین می کند و دیگر حرف جر محذوف در نظر نمی گیرد چرا که موارد منصوب به نزع خافض قلیل است ولی تضمین دراستعمالات عرب رایج است. مانند «لاقعدن صراطک المستقیم» که «اقعدن»ّ را متضمن «الزمن»ّ میداند. یعنی «لاقعدن و الزمن صراطک المستقیم.» مواردی را هم منصوب بنابر #ظرفیت از باب تشبیه به #ظرف غیر مختص دانسته است.
#منصوبات #منصوب_بنزع_الخافض
#نحو
#ادبیات_عرب
📚الحدائق الندية في شرح الفوائد الصمدية ؛ صفحهٔ304
📚 شرح رضی، جلد2، صفحهٔ190
https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 62:
ترکیب جملۀ «عندی کصدیقِ» چیست؟
✍️پاسخ:
🍀 عند⬅️ کلمۀ «عند»، #اسم_مکان حضور یا #اسم_زمان حضور و غالبا #منصوب به #ظرفیت و گاهی #مجرور به من میگردد (مانند: قُل کُلٌ مِن عندِالله.)
🍀یاء⬅️ یاء متکلم، #مضاف_الیه «عند» و محلا #مجرور است.
🍀عندی⬅️ عندی #متعلق به کان محذوف و نقش آن #خبر مقدم است.
🍀کاف و صدیق⬅️ در مورد «ک» دو نظر وجود دارد. برخی مانند #سیبویه، آن را همواره #حرف می دانند مگر در ضرورت و عده ای مانند #اخفش و #فارسی، اسم واقع شدن کاف تشبیه را در غیر ضرورت نیز جایز میدانند.
الف- بنابر قول سیبویه، در این عبارت «کاف» تشبیه، حرف جر و «صدیق» مجرور آن است. در این صورت، باید #مبتدا را محذوف گرفت، مثلا «شخص« یا «احد» محذوف، مبتدا است. در این صورت، اصل عبارت، «عندی شخصٌ کصدیقٍ» است که «کصدیق» جارومجرور و متعلق به کان محذوف و صفت برای «شخصٌ» می باشد.
ب- بنابرقول اخفش و فارسیّ، «کاف» مبتدای مؤخر و محلاً مرفوع است و «صدیق» مضاف الیه کاف و مجرور می باشد.
#اعراب #تجزیه_و_ترکیب
#مغنی_اللبیب
#البهجة_المرضیة
#نحو #ادبیات_عرب
📚البهجة المرضية على الفية ابن مالك، ص 245
📚مغني اللبيب، ج1، ص155
📚شرح الدماميني على مغني اللبيب، ج2، ص341
https://eitaa.com/saluni
#نحو_المحبوب❤️
🌸 می خواستم 14 #صیغه را پشت سرهم #صرف کنم: محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین… به یکباره احساس کردم یکی از صیغه ها بیشتر مورد #خطاب من است پس مفرد مذکر غایب، مخاطب من شد و من متکلم وحده شدم.
آری! اسم تو اعرف #معارف است ولی خیلی ها می خواهند که #نکره شود. با این وجود #معرفه همیشه در #ابتدا قرار می گیرد و نیاز به هیچ #مسوغ و مجوزی ندارد. همیشه #فاعل صریح هستی و فعلت #معلوم؛ #مجهول در تو راه ندارد.
🌸ای رکن هستی! تمنی من این است که همیشه #مفعول_معه تو باشم و همیشه لأجل تو زندگی کنم؛ پس #ظرفیت مرا بالا ببر تا فقط #متعلق به تو باشم متعلق به #مصدر_اصلی که ریشه تمام ذوات است می خواهم متعلق به وجود مطلق تو باشم که اگر چه دیده نمی شود ولی همیشه موجود #حاضر است.
🌸می خواهم #مبنی باشم تا #حرکت آخرم همه جا ثابت باشد و تحت تأثیر #عوامل مختلف تغییر نکنم. خواست من این است که با معیت تو #مبنی بر #سکون و آرامش باشم. آرزویم این است که همیشه #تابع تو بمانم و در همه حرکات از تو #تبعیت کنم و با اعمال مورد رضایت تو #مؤکد وجودت باشم.
🌸 دوست داشتم #بدل تو باشم ولی رسیدن به جایگاه ابدال تو ممتنع است؛ چراکه آنها در طول زمانها همیشه متوغل در ابهامند و هیچوقت #معرفه نمی شوند. آری! بدل نیستم ولی سعی می کنم خودم را به تو #معطوف کنم. من هیچوقت از تو #اضراب نمی کنم. #قسم می خورم و قسم خود را با #تأکید های فراوان همراه می کنم. و بدان همیشه #مجرور توام و تو عامل #جر من هستی.
ای #ضمیر مستتر! کی #بارز می شوی؟
🌸ای #مستغاث!
کی #ندبه های ما را پاسخ می دهی؟ هرچه عالم #مشغول_عنه تو شده کافی است کی مشغول به تو شویم؟ دیگر از تحذیر خسته شدیم مغری به ما بیا. تمام جهان مملو از #تنازع شده ای #اسم_فاعل عمل کن، همه ما #معمول هایت آماده عملیم. زمان #حال و #استقبال است دیگر زمان گذشته نیست تا عملی صورت نگیرد.
🌸 ای صدرنشین عالم!
کی بر قلوب داخل می شوی و ظن را به یقین محوّل می کنی؟
کی می رسد آن روزی که #حرف_تنبیه #ألا یا اهل العالم تو را بشنویم. آنگاه که جهان را #منادا ی خود کنی و جواب ندایت را بدهیم. آن زمان که اسلام را #رفع دهی و پرچم حق را بر فراز کعبه #نصب کنی و همه به سوی تو #مجرور شوند.
🌸 در آن #ظرف_زمان قلبهای مؤمنان #سکون پیدا می کند. هیچ #زائد و شبه زائدی در جهان نخواهد ماند و با #نفی_جنس ابلیس و توابعش جمله ی شرور محلی از #اعراب نخواهد داشت. ظلم حذفش واجب می شود و حق سد مسد آن می گردد. در آن هنگام تو تمام ابهامات را #تمییز می دهی همه چیز صریح می شود و نیازی به #کنایه ها و #استعاره ها و #مجازها نخواهیم داشت.
🌸 در آن موقع تمام عالم #حال ثابته خواهد داشت و عامل حال فقط تو هستی و #رابط های آن 313 معدود خواهند بود که همیشه درحال #نصب هستند. آن وقت فقط تفضیل دیده می شود و عالم متعجب از این تغییر می گردد.
به امید روزی که فاطمیه #اسم_مکان شود و مهدیه #اسم_زمان!
و به امید روزی که جهان #نحو تو حرکت کند...
🌿〰️🌺〰️🌿〰️🌸〰️🌿〰️🌺〰️🌿〰️🌸
دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5
╭━❀❓❀━╮
@saluni
╰━❀📚❀━╯
❓پرسش131:
آیا حروف جر از یکدیگر نیابت می کنند؟!
✍پاسخ:
این مطلب، از مطالب مورد اختلاف نحویون است👇
🔰 #کوفیون قائل اند که بعضی از حرف جر نائب از بعض حرف جر دیگر می آید. این دسته برای اثبات مدعا مثالهایی را ذکر کرده اند.
🔰 #بصریون قائل اند حرف جر فقط یک معنای حقیقی دارد و مواردی که برای نیابت حرف جر از حرف جر دیگر ذکر شده است، از باب نیابت نیست و حرف جر در معنای اصلی خودش باقی است بلکه این موارد از باب #تضمین است و فعل ماقبل متضمن معنای فعلی که مناسب با این حرف جر می باشد و اگر تضمین ممکن نباشد، آن معنی را معنای مجازی محسوب میکنند.
🍀 مثال۱: در آیه۲۵شوری «وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ»، فعل «یقبل» متضمن معنای «یتجاوز» می باشد یعنی یقبل التوبه و یتجاوز عن عباده.
🍀مثال۲: در مثال «اشكر المحسن على إحسانه» حرف #علی از معنای حقیقی اش که #استعلا است خارج شده و مجازا در معنای #سببیت استعمال شده است.
🔰 بررسی ادله طرفین: #ابن_هشام و عده ای مکتب نیابت را رد کرده اند با این اشکال که در صورت جواز نیابت استعمال «مررت فی زید» صحیح می بود، در صورتی که غلط است. #عباس_حسن این اشکال را ناشی از بی توجهی به منظور مکتب نیابت دانسته است. مکتب نیابت شرایطی را قائل است لذا این اشکال وارد نیست. قول کوفیون این است که منحصر کردن معنای حرف جر در یک معنا تعسف و تکلف است در صورتی که حروف جر به معانی متعدد استعمال شده اند. به گونه ای که معانی دیگر نیز #تبادر ذهنی پیدا کرده اند. از آنجا که تبادر علامت حقیقی بودن معنا است لذا این معانی برای حرف جر حقیقی است. طبق تبیین عباس حسن از نظر کوفیان دیگر کلمه نیابت غرض را واضح نمی کند بلکه باید گفت حرف جر نیابت نکرده و این معانی مختلف هر کدام معنای حقیقی برای این حرف بوده و این حرف مشترک لفظی است که دارای چند معنا است.
اگر تبادر ادعا شده توسط عباس حسن ثابت گردد باید ملتزم به نظر کوفیون شد که قایل اند این حروف معانی متعدد دارند اما اثبات این تبادر کار دشواری است ممکن است بگوییم از آنجا که لغات مختلف در زبان عربی بوده است این اشتراک لفظی در حروف پیش آمده است اما باید دانست که درباره بسیاری از حروف جر این ادعا درست نیست چرا که مثلا #فی در همه لغات معنای #ظرفیت داشته است پس ریشه استعمال در چند لغت نمی تواند منشا اشتراک برای این حرف باشد. از طرفی اشکال تعسف و تکلف را می توان پاسخ داد به اینکه صنعت تضمین یک #صنعت_بلاغی مورد قبول عرب فصیح است و می توان با آن نکات بیشتری را انتقال داد لذا به نظر می رسد مکتب بصری بهتر باشد به این که حرف جر دارای یک معنای اصلی است و موارد ادعای نیابت از باب تضمین است یا نهایت مجاز در حرف است.
#نیابت_حروف_جر
#نحو
#ادبیات_عرب
📚مغني اللبيب، ج2، ص 656
📚النحو الوافي مع ربطه بالأساليب الرفيعة و الحياة اللغوية المتجددة، ج2، ص495
📚الحدائق الندية في شرح الفوائد الصمدية، ص365
🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸
به کانال #سلونی بپیوندید🔻
https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5
╭❀❓❀╮
@saluni
╰❀📚❀╯
❓پرسش ۱۶۴:
منصوب به نزع خافض چیست؟؟
✍پاسخ:
🔰معنای منصوب به نزع خافض:
#نزع به معنی کندن و #خافض به معنای #جارّ میباشد و منصوب به نزع خافض، اسمى است که به #تقدير #حرف_جر و توسط #فعل_لازم منصوب شده است.
🔰اقسام: منصوب به نزع خافض دو قسم است:
🍀#اسم_صريح مانند «الطریق» در «كما عسل الطريق الثعلب) که در اصل «فى الطريق» بوده و چون فى حذف شده، منصوب آمده است.
🍀#اسم_مؤول مانند«انک قائم» در «عجبت انك قائم» كه در اصل «من انك قائم بوده» و چون من حذف شده، انك قائم محلا منصوب شده و به تاويل قيامك برده مىشود.
🔅استعمال منصوب به نزع خافض در مواردی #قیاسی و در مواردی #سماعی است که برای یادگیری آن به کتب مفصل #نحوی مراجعه شود.
🔰دلیل استعمال منصوب بنزع خافض:
🌀حذف #حرف_جر در موارد منصوب بنزع خافض از آنجا که #کثرت_استعمال داشته است به جهت #تخفیف و #سهولت در گفتار بوده است.
🍀مثال: استعمال «ذهبت الشامَ» که «ذهبت الی الشام» بوده است از این موارد است.
قابل توجه است که در #زبان_فارسی مشابه این حذف به جهت سهولت و اختصار وجود دارد مانند «رفتم قم» که در اصل رفتم به قم است. این نوع تخفیف یک شیوه آسانسازی تکلم است و از آنجا که متکلم معنا را بدون آوردن حرف به جهت وجود قرینه قابل فهم مخاطب میداند لذا تمایل به حذف دارد مانند «طبق دستور مصرف کنید» یا «ظرف یک روز اطلاع دهید» که دراصل «برطبقِ» و «در ظرفِ» بوده است.
🔅نکته۱: #قواعد_زبان_عربی از استعمالات عرب به دست آمده است و معیار سنجش اعتبار آن، #استعمالات_عرب است. به همین جهت دلایلی که برای برخی استعمالات عرب بیان شده است عمومیت و خصوصیتشان منوط به استعمال است و نمی توان خلاف استعمال عرب آن را گسترش داد. همچنین از آنجا که زبان یک امر بسیار پیچیده و گسترده است و اعراب قبایل مختلفی بودند نباید توقع داشت این مناسبات همه استعمالات را شامل گردد. این نکته ای است که عدم توجه کافی به آن موجب شده برخی طلاب گمان کنند #قواعد_عربی اعتبار درستی ندارد و مناسبات بیان شده به بیان نادرست ساختگی است درصورتی #ادبا تلاش داشتند ساختار استعمالات عرب را تا حد ممکن کشف کنند.
🔅نکته۲: منصوب بنزع خافض در جایی است که بین #فعل یا #شبه_فعل و #مفعول آن حرف جر حذف شده باشد لذا در مواردی که فعل یا شبه فعل نیست نمی توان منصوب بنزع خافض دانست.
🔅نکته۳: کلمه ای که منصوب به نزع خافض است #عامل_نصب آن نزع خافض نیست بلکه فعل یا شبه فعلی است که #جار_و_مجرور متعلق به آن بوده است.
🔅نکته۴: مرحوم #رضی موارد منصوب به نزع خافض سماعی مطرح شده را حمل بر قاعده #تضمین می کند و دیگر حرف جر محذوف در نظر نمی گیرد چرا که موارد منصوب به نزع خافض قلیل است ولی تضمین دراستعمالات عرب رایج است. 🍀مثال: در «لاقعدن صراطک المستقیم» کلمهٔ «اقعدنّ» متضمن «الزمنّ» است. یعنی «لاقعدن و الزمن صراطک.» مواردی را هم منصوب بنابر #ظرفیت از باب #تشبیه به #ظرف_غیر_مختص دانسته است.
🔅نکته۵: منصوب بنزع خافض مختص #فعل_لازم نیست بلکه فعلی که یک مفعول بی واسطه و مفعول دوم را با حرف جر میگرفته را نیز عرب با حذف حرف جر استعمال کرده است.
🍀مثال: در «استغفرالله ذنبا» حرف جر حذف شده است زیرا #مفعول_دوم استغفر با حرف جر لام یا من می آید.
#منصوب_به_نزع_خافض
#نحو
#ادبیات_عرب
📚الحدائق الندية في شرح الفوائد
الصمدية؛ ص304
📚نکته ای از حذف حرف اضافه دستور زبان فارسی، پرویز خانلری، ص318
📚شرح رضی، ج۲، ص۱۹۰
•┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••
به کانال #سلونی بپیوندید ⬇️
https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5
╭❀❓❀╮
@saluni
╰❀📚❀╯