eitaa logo
پاسخگو
917 دنبال‌کننده
421 عکس
95 ویدیو
8 فایل
مجموعه پرسش و پاسخ های (پایه های 1 تا 10) حوزوی؛ تحت اشراف جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم مدیر کانال: @Salooni
مشاهده در ایتا
دانلود
❓پرسش 31: در سیوطی، مجزوم شدن با لم، علامت فعل مضارع بیان شده است. 1⃣چرا در علائم مطلق افعال، مجزوم شدن ذکر نشده است؟ 2⃣چرا در علائم فعل، مجرور شدن و منصوب شدن ذکر نشده است؟ ✍پاسخ: 🌿مراد از علامت، آن چیزی است که مختص ذوالعلامة یعنی فعل باشد. همان طور که در متن سیوطی آمده است، مجرور بودن علامت اسم است؛ زیرا فعل و حرف هیچ گاه مجرور نمی شود و مجزوم بودن علامت فعل است؛ زیرا اسم و حرف هیچ گاه مجزوم نمیشود. (البته باید دقت کرد سکون با جزم و همچنین کسره با مجرور بودن تفاوت دارد) 🌿علائم فعل بر دو قسم هستند: 🔹علائم مشترک: علامت هایی که برای تمییز فعل از حرف و اسم به کار میرود اما برای تمییز ماضی و امر و مضارع از یکدیگر مفید نیست زیرا مشترک بین دو قسم از این موارد است. لذا «لم» در این موارد ذکر نشده است. 🔹علائم اختصاصی: علامت هایی که مختص ماضی یا مضارع یا امر است که «لم» در علائم مختص فعل مضارع بیان شده است. 🌿بنابر این، دلیل این که علامت فعل مضارع «لم» بیان شده زیرا این امر اختصاص به فعل مضارع دارد و علامت تشخیص سایر افعال نیست. 🌿اما این که منصوب شدن و مجرور شدن در علائم فعل نیامده است، زیرا این ها مطلقا علامت فعل نیستند. فعل هیچ گاه مجرور نمیشود و منصوب شدن مشترک بین اسم و فعل است. 📚البهجة المرضیة، مدخل، صفحۀ14 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 62: ترکیب جملۀ «عندی کصدیقِ» چیست؟ ✍️پاسخ: 🍀 عند⬅️ کلمۀ «عند»، حضور یا حضور و غالبا به و گاهی به من میگردد (مانند: قُل کُلٌ مِن عندِالله.) 🍀یاء⬅️ یاء متکلم، «عند» و محلا است. 🍀عندی⬅️ عندی به کان محذوف و نقش آن مقدم است. 🍀کاف و صدیق⬅️ در مورد «ک» دو نظر وجود دارد. برخی مانند ، آن را همواره می دانند مگر در ضرورت و عده ای مانند و ، اسم واقع شدن کاف تشبیه را در غیر ضرورت نیز جایز میدانند. الف- بنابر قول سیبویه، در این عبارت «کاف» تشبیه، حرف جر و «صدیق» مجرور آن است. در این صورت، باید را محذوف گرفت، مثلا «شخص« یا «احد» محذوف، مبتدا است. در این صورت، اصل عبارت، «عندی شخصٌ کصدیقٍ» است که «کصدیق» جارومجرور و متعلق به کان محذوف و صفت برای «شخصٌ» می باشد. ب- بنابرقول اخفش و فارسیّ، «کاف» مبتدای مؤخر و محلاً مرفوع است و «صدیق» مضاف الیه کاف و مجرور می باشد. 📚البهجة المرضية على الفية ابن مالك، ص 245 📚مغني اللبيب، ج‏1، ص155 📚شرح الدماميني على مغني اللبيب، ج‏2، ص341 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 65: در « لَولا حُضُورُ الحاضِرِ، و قِيامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ الناصِرِ، و ما أخَذَ اللّهُ عَلَى العُلَماءِ أن لا يُقارُّوا على كِظَّةِ ظالِمٍ، و لا سَغَبِ مَظلومٍ ، لأَلقَيتُ حَبلَها على غاربِهِا» ، «لولا» در کلام حضرت علی«علیه السلام» چه نوع لولایی است؟ ✍️پاسخ: ⭕️لولا در این حدیث شریف لولای نوع اول که برخی آن را لولای امتناعیه نام نهاده اند می باشد. و ترجمه آن چنین است: اگر حضور حاضران و تمام شدن حجت به سبب وجود یاری دهندگان، و آنچه که خداوند پیمان گرفته از عالمان که بر پرخوری ظالم و گرسنگی مظلوم سکوت نکنند، (اگر اینها) نبود، می انداختم طناب هدایت این امر را بر پشتش و آن را رها می کردم. ♨️برای توضیح بیشتر قابل ذکر است که لولا سه وجه اصلی دارد: 1️⃣ : برای بیان امتناع جملۀ دوم(جواب) به سبب وجود جمله اول(شرط) است. که بعد این لولا اسم قرار میگیرد و نقش آن مبتدا است و خبرش «موجودٌ» محذوف است. به بیان دیگر، این لولا بر سر جمله اسمیه ای داخل میشود که خبر آن طبق نظر مشهور، همیشه محذوف است. 🍀مثال: لولا علی«علیه السلام» لهلک فلانٌ. اگر علی«علیه السلام» نبود فلانی هلاک می شد(اما علی«علیه السلام» وجود دارد. ) 2️⃣ : برای تحضیض و طلب با تندی است که مابعد آن فعل مضارع یا موول به آن قرار میگیرد. 🍀مثال: لولا تستغفرون الله: چرا استغفار نمیکنید؟ یعنی استغفار کنید! (46/نمل) 3️⃣ : برای طلب با نرمی است که مابعد آن فعل مضارع یا موول به آن قرار میگیرد. 🍀مثال: لَوْ لا أَخَّرْتَنی‏ إِلى‏ أَجَلٍ قَریب‏ (10/منافقون) 4️⃣ یا : برای توبیخ و سرزنش و پشیمان کردن فرد برای ترک فعل است که مابعد آن فعل ماضی می آید. 🍀مثال: لولا جاءوا علیه بأربعه شهداء. یعنی چرا نیاوردند بر مدعایشان چهار شاهد؟! (نور/13) 🔅نکته: برخی برای لولا، معنای استفهام به معنای هل استفهامیة را نیز ذکر کرده اند لکن اغلب نحویون را نپذیرفته اند. 📚شرح ابن عقيل: جلد2، صفحه7 و جلد3، صفحه398 📚البهجة المرضية:صفحه 202 📚مغنی اللبیب، جلد1، صفحۀ272 📚النحو الوافي: جلد4، صفحه477 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 67: آیا همیشه اوزان جمعه قله، دلالت بر سه الي یازده می‌کنند یا تبصره‌ و استثنائی هم در این مسئله وجود دارد؟ ✍پاسخ: ✳️اوزان جمع قله، بر سه تا ده فرد از مفرد خود دلالت می کند و با وجود قرینه به جای نیز استعمال می گردد. تصریح کرده است که هر کدام از صیغه های جمع قلة و کثرة، به جای یکدیگر استعمال می گردد و به تصریح این استعمال مجازی است که به گفته جناب ، این استعمال از نوع است. 🍀مثال1: در شعر ( و بعض ذي بكثرة وضعا يفي *** كأرجل و العكس جاء كالصّفي ) کلمهٔ«ارجل» که از اوزان جمع قله است، برای «کثرة» استعمال شده است. 🍀مثال۲: در قرآن کریم نیز در مواردی مانند«یعلم خائنة الأَعیُن»، «شاکراً لأنعمه» ، «و لو ان ما فی الارض من شجرة أقلامٌ» و... ، اوزان جمع قلة برای «کثرة» استعمال شده است 🔅نکته: اوزان جمع قلة، چهار وزن و و و می باشد. 🍀مثال: اسلحة، افلس، فتية، افراس‏ 📚البهجة المرضية على الفية ابن مالك، ص489 📚شرح ألفية ابن مالك لابن الناظم، ص302 📚المدرس الأفضل فيما يرمز و يشار إليه في المطول، ج‏6، ص283 📚دانش صرف ص:333 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 79: با توجه به این که اولین بار کلمهٔ «قرآن» در سورهٔ و در آیه «و رتل القرآن ترتیلا» آمده است و قبل از سورهٔ تنها سوره و نازل شده است، نوع «ال» در آن چیست⁉️ ✍🏽پاسخ: پاسخ در دوقسمت اجمالی و تفصیلی بیان می گردد: ❇️پاسخ اجمالی: ال در کلمۀ القرآن، می تواند یا یا حتی باشد. ❇️پاسخ تفصیلی: ال اقسام مختلفی مانند # ال_موصوله، ( و ) و دارد که در ما نحن فیه، احتمال عهد بودن یا زائده غیرلازمه قابل تطبیق است👇🏻 🍀توضیح عهد ذهنی: مخاطب آیه «و رتل القرآن ترتیلا» «صلی الله علیه و آله» است که یک بار قرآن دفعتاً بر قلب مبارکشان نازل گردید و دفعه دیگر به تدریج برایشان نازل می گشت چنانچه خداوند«تبارک و تعالی» فرمود: «وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضى‏ إِلَيْكَ وَحْيُه» یعنی‏ پیش از انکه قرائت را تمام کند قرائت مفرما که نشان میدهد نبی مکرم اسلام «صلی الله علیه و آله»، قرآن را پیش از آن تلقی کرده بوده اند و در سینه داشته اند؛ لذا الف و لام می تواند عهد ذهنی باشد که اشاره به معهود نزد خداوند و رسول مکرم دارد. ضمناً نیازی نیست تمام قرآن برای قرائت شده باشد تا الف و لام ذهنی تحقق یابد بلکه صرف وجود نورانی قرآن ولو اینکه نیافته باشد کافی است و قطعاً زمانی که این آیه برای مردم تلاوت شده است، آنها مفهوم فی الجملۀ قرآن را می دانستند. 🍀توضیح عهد ذکری: در نزول تدریجی قرآن، گاهی برخی آیات سوره زودتر و برخی دیرتر نازل شده است به گونه ای که زمان نزول همۀ آیات یک سوره یکسان نیست. لذا بعید نیست که آیۀ محل بحث، بسیار دیرتر نازل شده باشد و ال در «القرآن» عهد ذکری باشد. تفاوت لحن آیات این سوره، نشان میدهد كه در ميان اين آيات فاصله زمانى قابل ملاحظه‏اى بوده است كه بعضى از مفسران آن را" هشت ماه" و بعضى" يك سال" و بعضى حتى" ده سال" نوشته‏اند. 🍀ال زائده: در برخی ال به صورت زائده استعمال می شود که گاهی ال آن مانند «الذین» بنابر قولی یا «البیت» لازمه و گاهی مانند «الحسن» و «الحسین»، غیر لازمه است. ال «القرآن» نیز میتواند از قبیل زائده غیرلازمه باشد و مانعی برای آن وجود ندارد. 📚بدایة النحو، ص74 📚البهجة المرضیة، ص38 📚الميزان فى تفسير القرآن، ج‏14، ص 214 📚تفسير نمونه، ج‏25، ص161 🌿〰️🌺〰️🌿〰️🌸〰️🌿〰️🌺〰️ دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻🔻🔻 https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭━❀❓❀━╮ @saluni ╰━❀📚❀━╯
❓پرسش 98: آیا به «وفی یفی» ملحق می شود؟ ✍🏽پاسخ: که به و متصل می گردد، یا ای است که به هر فعل امری می تواند متصل گردد اما برای تاکید با نون ثقیله یا خفیفه، باید فعل مضارع یکی از خصوصیات زیر را دارا باشد: ☀️معنای داشته باشد. ☀️ برای واقع شده باشد. ☀️ مثبت باشد. ☀️بعد از و موارد دیگری که در کتب ادبی ذکر شده باشد. 🔆 گاهی در موارد دیگری غیر از موارد مذکور، موکد شدن فعل مضارع به نون تأکید اتفاق میفتد اما این امر در غایت شذوذ است. 🍀مثال: «و ليت شعري و أشعرنّ‏ إذا ما قرّبوها منشورة و دعيت‏» ❇️ بنابر این، فعل «وفی یفی» نیز مانند سایر افعال، در امر و مضارع آن (در صورت داشتن یکی از شرایط فوق) ، نون تأکید به آن متصل می گردد. و صرف مضارع معلوم آن مانند «یهدیَنَّ» و صرف مضارع مجهول از آن مانند «أُوتیَنَّ» می باشد. در مضارع معلوم فعل وفی فاء الفعل حذف گردیده و یفی استعمال می گردد. صرف مؤکد آن به نون ثقیله ⬅️ یفِیَنَّ یَفِیَانِّ یفُنَّ تفِیَنَّ تفِیَانِّ .... اما در مضارع مجهول از آن واو حذف نمی گردد. صرف مؤکد آن به نون ثقیله ⬅️ یوفَیَنَّ یوفیانِّ یوفَوُنَّ... 📚البهجة المرضية على الفية ابن مالك، ص: 402 📚علوم العربية، ج‏1، ص: 294 🌿〰️🌺〰️🌿〰️🌸〰️🌿〰️🌺〰️ دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻🔻🔻 https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭━❀❓❀━╮ @saluni ╰━❀📚❀━╯
❓پرسش 129: در کتاب بیان شده که «هل» ، مشترک بین اسم و فعل است در حالی که در باب اشتغال میفرماید که هل بر سر فعل می آید. آیا این دو مطلب متناقض است؟ 🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺 دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻 https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش 129: در کتاب بیان شده که «هل» ، مشترک بین و است در حالی که در باب میفرماید که هل بر سر فعل می آید. آیا این دو مطلب متناقض است؟ ✍پاسخ: در این مطلب که هل مختص جمله فعلیه است یا می شود در حالت اختیار بر جمله اسمیه هم داخل شود، اختلاف نظر وجود دارد: 🔰 مشهور ادبا قائل اند که اختیارا هل بر جمله اسمیه داخل نمی گردد؛ لذا این مطلب را از افتراقات هل نسبت به همزه استفهام دانسته است. به همین جهت که هل مختص جمله فعلیه است در صورت داخل شدن بر (در ضرورت و شعر) وجوب نصب پیدا می کند. 🍀در مثال: «هل زیدا ضربته؟» «زید»، اسم منصوب و معمول فعل مقدر قبل از آن است که در نتیجه هل بر سر آن فعل مقدر درآمده است. 🔰منظور در باب اشتغال از اینکه هل مختص به فعل است این است که در صورتی که فعلی باشد، حتما هل بر سر فعل در می آید اما اگر فعل نباشد و هر دو رکن اسم باشند هل بر سر اسم نیز در می آید. 🍀مثال: «هل زید قائم؟» 🔰البته با رای و مشهور، مخالفت کرده و قائل است اختیارا نیز می تواند هل بر سر اسمی که بعد از ان فعل است دربیاید؛ لذا «هل زید قام» یا «هل زیدا ضربت» اختیارا نیز جایز است. 📚شرح التسهيل المسمى تمهيد القواعد بشرح تسهيل الفوائد، ج‏4، ص1676 📚الإيضاح في شرح المفصل، ج‏2، ص234 📚مغني اللبيب، ج‏2، ص350 📚الحدائق الندية في شرح الفوائد الصمدية، ص927 📚البهجة المرضية على الفية ابن مالك، ص16 🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺 دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻 https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش133: اگر منادی، منصوب است علت ضمه در لفظ فاطمه در عبارت « یا فاطمةُ به ضم (ة) اشفعی لنا فی الجنة» چیست؟ ✍پاسخ: 🔰و ابن المعرّف المنادي المفردا علي الّذي في رفعه قد عهدا 🌀 همواره لفظا نیست و از جمله موارد غیرمنصوب، منادای مفرد معرفه است که می گردد. 🍀مثال۱: «يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُك‏» 🍀مثال۲: «يا زيدون‏» 🌀در عبارت «یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه» است یعنی اضافه نشده و معرفه است لذا مبنی بر علامت رفع که در اینجا ضمه است، می گردد. 🔅نکته1: منادی در مواردی که لفظا مبنی بر ضم است، محلا منصوب است و دارد. 🔅نکته2: اگر منادی، اسم موصوف به «ابن» یا «ابنه» باشد و آن هم مضاف به علم دیگری شده باشد، در اعراب آن علاوه بر مبنی بر ضم، نصب نیز جواز دارد که برخی آن را ترجیح می دهند. 🍀 مثال: «یا مریمَ بنت عمران» 🔅نکته3: در صورتی که منادی باشد، یکی از وجوه اعرابی آن مبنی بر علامت رفع شدن است چرا که علم معرفه است و اضافه هم نمی شود لذا مفرد معرفه محسوب میگردد و مبنی بر ضم می شود. 📚البهجة المرضية على الفية ابن مالك، ص369 📚الحدائق الندية في شرح الفوائد الصمدية، ص424 ‌🇵🇸‌🇵🇸‌🇵🇸‌🇵🇸‌🇵🇸‌🇵🇸‌🇵🇸‌🇵🇸 به کانال بپیوندید🔻 https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯