eitaa logo
پاسخگو
917 دنبال‌کننده
421 عکس
95 ویدیو
8 فایل
مجموعه پرسش و پاسخ های (پایه های 1 تا 10) حوزوی؛ تحت اشراف جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم مدیر کانال: @Salooni
مشاهده در ایتا
دانلود
❓پرسش 26: کدام یک از معانی «لو» از حیث استعمال غلبه دارد؟ ✍پاسخ: «لو» دارای اقسام مصدریه، شرطیه و امتناعیه می باشد اما بیشترین موارد آن از نوع «لو» امتناعیه است. شاهد بر این مطلب، عبارت کتاب اوضح المسالک است که ذیل «لو» امتناعیه بیان است که : « الثالث: أن تكون للتعليق في الماضي، و هو أغلب أقسام لو» 📚اوضح المسالک جزء رابع، فصل فی لو، واقع در ج4 ص206 https://eitaa.com/saluni
🌙قدر ماه رجب را بدانیم... 🔸: ایّام ماه است. قدر این ماه را و این روزها را بدانیم؛ ماه رجب، ماه توسّل و تضرّع و دعاست، ماه تصفیه‌ی روانی و معنوی است؛ دلها را به خدا باید نزدیک کرد؛ بخصوص جوانهای شما... به این تقویت ارتباط با خداوند در لحظه‌لحظه‌ی عمرمان احتیاج داریم و این ایّام ماه رجب متناسب با این [احتیاج] است. ۱۴۰۰/۱۱/۱۹ https://eitaa.com/saluni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاسخگو
❓پرسش 25: چرا خرید و فروش کرم و حشرات، برای منفعت صیادی حرام است؟ ✍پاسخ: خرید وفروش کرم و سایر
سلام وقت بخیر ✏بعد از مطرح شدن سؤال و پاسخ آن، چند سؤال پیرامون همین مطلب، مطرح شد که به همراه پاسخش، برای شما به اشتراک گذاشته خواهد شد🔻🔻🔻
❓پرسش 27: مقصود از «منفعت نادره» و «مالیت» داشتن چیست؟ ✍پاسخ: 🔶تعریف منفعت نادره و شایعه: مرحوم (شاگرد و رحمة الله علیهما) در توضیح منفعت نادره فرموده است: « منفعة نادرة أي ندرة من يطلب هذه المنفعة من العقلاء» و به تعبیر رحمة الله علیه، مراد از ندرت منفعت، «ندرة بذل القيمة بازائها» است نه ندرت وجود آن. بنابر این، «منفعت شایع» یعنی آنچه به ازای آن، شیئ مالیت پیدا کند و آن منفعتی که مقوم مالیت آن باشد بخلاف منفعت نادره که منفعت هست اما مقوم مالیت نیست. 🔸مثال: در خمر، منفعت نادره برای تخلیل است زیرا اغلب کسی خمر را برای تخلیل نمیخرد و در عذرة انسان، منفعت نادره برای تهیه کود وجود دارد زیرا غالباً از سرگین غیر نجس، کود تهیه می شود. 🔷تعریف مالیت: مقصود از مال، این است که مردم به آن میل پیدا می کنند به جهت خاصیت یا منفعتی که پیدا می کند لذا آن چه که منفعت و خاصیت ندارد مالیت ندارد. بنابر این عقلا معاملاتی را انجام می دهند که در آن معامله غرض و نفع عقلائی وجود داشته باشد. 📚ينابيع الأحكام في معرفة الحلال و الحرام، جلد‌2، صفحهٔ177 📚كتاب الإجارة (للميرزا حبيب الله)، صفحهٔ266 📚مصباح الهدى في شرح العروة الوثقى، جلد‌1، صفحهٔ192‌ https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 28: آیا تفاوتی بین «آن چه مالیت ندارد» و «آن چه منفعت محلله شائعه مقصوده ندارد» از حیث ثمره عملی وجود دارد؟ ✍پاسخ: طبق مبانی متفاوت فقهاء، پاسخ این سؤال متفاوت است. بنابر برخی انظار، ثمرۀ عملی چندانی وجود ندارد و آن چه مالیت نداشته باشد یا منفعت محلله شائعه مقصوده نداشته باشد، خرید و فروشش جایز نیست اما بنابر برخی انظار، این مطلب دارای ثمره است. به عنوان نمونه، به کلام حضرت امام اعلی الله مقامه الشریف اشاره می کنیم👇 🔆به نظر حضرت امام «اعلی الله مقامه الشریف»، خرید و فروش «ما لا منفعة فیه» جایز نیست اما «ما لا منفعة فیه» بر چند قسم است: 🌀آن چه مطلقا منفعت ندارد و امید فرض منفعت برای آن در آینده نمی رود و در نفس معامله با آن، هیچ غرض عقلائی نوعی یا شخصی وجود ندارد. 🌀آن چه مطلقا منفعت ندارد اما در معاملۀ آن، غرض عقلائی نوعی یا شخصی وجود دارد. برای مثال، مزرعۀ کسی مورد هجوم حشرات موذی قرار گرفته و او حشراتش را به هزینه بالا می فروشد به غرض جمع آوری آن ها از مزرعه اش. 🌀آن چه منفعت دارد اما منفعتش معتد بها نزد عقلا نیست که این بر 2 قسم است: الف- منفعت معتد به عقلائی ندارد. ب- منفعت آن نادر است. 🔅نکته۱: عدم نفع یا به خاطر پستی و خسّت است مانند خنفساء و یا به خاطر قلّت است مانند یک دانه گندم که به مقدار خودش منفعت دارد اما این منفعت معتد بها نیست یا به خاطر کثرت و فراوانی آن است مانند آب در جایی که بسیار فراوان باشد که در این صورت در مقابل آن، بذل مال نمیشود. 🔅نکته۲: در کلام حضرت امام، مالیت متوقف بر عرضه و تقاضاست. لذا در واقع تقاضا باعث مالیت میشود و از بین رفتن کامل تقاضا باعث از بین رفتن مالیت می گردد و مراتب مالیت هم تابع مراتب تقاضاست. 🔅نکته۳: طبق نظر حضرت امام، از بین رفتن مالیت وجهی برای صحت معامله باقی نمی گذارد اما ندرت منفعت شیئ یا حتی منفعت نداشتن تا زمانی که معامله را از عقلائیه بودن خارج نکند، سبب بطلان نیست! 📚المكاسب_المحرمة (للإمام الخميني)، جلد‌1، صفحهٔ241‌ https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 29: طبق نظر مرحوم شیخ انصاری، در بحث تعارض استصحاب و برائت، به کدام یک عمل می شود؟ ✍پاسخ: 🌿زمانی که شک در اصل تکلیف باشد و افزون بر آن، حالت سابقه نیز وجود داشته باشد، تعارض استصحاب و برائت اتفاق می افتد و مؤدای اصل استصحاب و اصل برائت تعارض می کنند. 🌿هنگام ایجاد چنین تعارضی، در تقدم استصحاب بر برائت ، اختلافی نیست ولی در وجه تقدم که آیا تقدم از باب ورود است یا حکومت ، اختلاف وجود دارد و هر کدام از این دو نظریه طرفدارانی دارد. 🌿 نظر رحمة الله علیه، این است که تقدم استصحاب بر برائت عقلیه، از باب ورود و تقدم استصحاب بر برائت شرعیه از باب حکومت است. 🔅نکته: این تعارض، تعارض بدوی است و از موارد تعارض مستقر نمی باشد. ❇️ مثال: عصیر عنبی (عصاره انگور ) قبل از غلیان (جوشش) هم پاک و هم حلال است ولی بعد از غلیان به وسیله آتش و قبل از ذهاب ثلثین (تبخیر دو سوم آن) نزد مشهور علما، نجس و حرام است. حال در مواردی که جوشش آن از طریق آتش نباشد و مثلا بر اثر تابش آفتاب باشد، شک می‌شود با ذهاب ثلثین، حلال و طاهر است یا حرام و نجس. در این جا، مجرای هر دو اصل استصحاب و برائت، موجود است؛ یعنی با توجه به حالت گذشته قبل از تبخیر دو سوم آن که نسبت به حرمت و نجاست یقین وجود داشت، می‌توان استصحاب جاری کرد، که نتیجه آن، حرمت و نجاست ظاهری است، و با وجود شک در حلیت و حرمت ، و طهارت و نجاست، می‌توان اصل برائت جاری نمود که نتیجه آن، ضد نتیجه استصحاب است. 💢برای مطالعۀ بیشتر به این نشانی، مراجعه کنید🔻🔻🔻 📚فرائد الاصول، استصحاب، تقدیم الاستصحاب علی الصول الثلاثه، المقام الثالث، جلد2، صفحۀ733 https://eitaa.com/saluni
پاسخگو
❓پرسش 29: طبق نظر مرحوم شیخ انصاری، در بحث تعارض استصحاب و برائت، به کدام یک عمل می شود؟ ✍پاسخ:
✏️دوست عزیزی که این سؤال رو پرسیده بودن، نسبت به تقدم استصحاب بر براءة شرعیه، توضیح بیشتر خواسته بودن که تقدیمتون میکنیم🔻🔻🔻
❓پرسش 30: چرا از منظر شیخ انصاری رحمة الله علیه، تقدم استصحاب بر از باب ورود و تقدم آن بر از باب حکومت است؟ ✍پاسخ: 🌀به طور كلى، دو شعبه دارد: 1- كه موضوعش «عدم البيان» است. 2- كه موضوعش «عدم العلم» يا «شك» يا «جهل بسيط» است. 🌀وجه تقدم استصحاب نسبت به هر یک از این موارد، متفاوت است: 🔷وجه تقدّم استصحاب نسبت به : موضوع براءة عقليه، «عدم البيان» است و استصحاب، بيان شرعى است و لذا زمانی که استصحاب باشد، موضوع براءة عقليه یعنی «عدم البیان» را بر میدارد و به اصطلاح نسبت به آن دارد. 🔶وجه تقدم استصحاب نسبت به : لسان اخبار، دو دسته است: 🔸الف- برخى روایات مانند «رفع ما لا يعلمون» لسانش همان لسان حكم عقل و در مقام بيان «رخصت» است: وجه تقدم استصحاب بر این دسته نیز ورود است. 🔸ب- برخى روايات مانند «كل شى‏ء مطلق حتى يرد فيه نهى» یا «كل شى‏ء حلال حتى تعرف انه حرام» در مقام انشاء يك حكم شرعى ظاهرى مانند حليت و طهارت شرعيه ظاهريه است. وجه تقدم استصحاب نسبت به این روایات، به نظر برخی ورود و از نظر مرحوم شیخ حکومت است. ایشان ادلۀ قائلین به ورود را مطرح کرده و پس از نقد آن در توضیح حکومت فرموده اند: دلیل براءة، مفادش «کل شیء مطلق حتى يرد فيه نهى» و نظایر آن است و ظهور در نهى واقعى دارد اما دلیل استصحاب مفادش این است که نهی سابق را ابقا کن و دلالت مى‏كند به اينكه مراد از نهى اعم از واقعى و ظاهرى است. و این که حاکم در موضوع یا محمول دليل محكوم تصرف نموده و دامنه آن را قدرى گسترش داده و يا ضيق كند، اصطلاحا حکومت نامیده می شود. https://eitaa.com/saluni
✏️چند روز پیش، اولین سؤال صوتی از یکی از طلاب عزیز یزدی، به دستمون رسید که دوست داشتم شما هم از شنیدن لهجه شیرینشون محروم نشید. لذا اجازه گرفتم و اصل صوت رو براتون ارسال میکنم🔻🔻🔻
❓پرسش 31: در سیوطی، مجزوم شدن با لم، علامت فعل مضارع بیان شده است. 1⃣چرا در علائم مطلق افعال، مجزوم شدن ذکر نشده است؟ 2⃣چرا در علائم فعل، مجرور شدن و منصوب شدن ذکر نشده است؟ ✍پاسخ: 🌿مراد از علامت، آن چیزی است که مختص ذوالعلامة یعنی فعل باشد. همان طور که در متن سیوطی آمده است، مجرور بودن علامت اسم است؛ زیرا فعل و حرف هیچ گاه مجرور نمی شود و مجزوم بودن علامت فعل است؛ زیرا اسم و حرف هیچ گاه مجزوم نمیشود. (البته باید دقت کرد سکون با جزم و همچنین کسره با مجرور بودن تفاوت دارد) 🌿علائم فعل بر دو قسم هستند: 🔹علائم مشترک: علامت هایی که برای تمییز فعل از حرف و اسم به کار میرود اما برای تمییز ماضی و امر و مضارع از یکدیگر مفید نیست زیرا مشترک بین دو قسم از این موارد است. لذا «لم» در این موارد ذکر نشده است. 🔹علائم اختصاصی: علامت هایی که مختص ماضی یا مضارع یا امر است که «لم» در علائم مختص فعل مضارع بیان شده است. 🌿بنابر این، دلیل این که علامت فعل مضارع «لم» بیان شده زیرا این امر اختصاص به فعل مضارع دارد و علامت تشخیص سایر افعال نیست. 🌿اما این که منصوب شدن و مجرور شدن در علائم فعل نیامده است، زیرا این ها مطلقا علامت فعل نیستند. فعل هیچ گاه مجرور نمیشود و منصوب شدن مشترک بین اسم و فعل است. 📚البهجة المرضیة، مدخل، صفحۀ14 https://eitaa.com/saluni
حضرت آیت الله ، می فرمودند که مرحوم از استادشان مرحوم آقای نقل کردند که گاهی خدا، مدت ها کسی را به سختی ها مبتلا می کند، برای اینکه این شخص، از عمق وجودش، یک یا الله بگوید و از عمق وجودش خدا را دا بزند. ایشان فرموده بودند که این " یا الله" او آنقدر در سعادت او موثر است که حکیمانه است که آن همه سختی را تحمل کند تا این حال برایش پیدا شود و به این سعادت ها راه پیدا کند، که انسان از عمق وجودش بگوید "یا الله". https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 32: منظور از «اثبات شیئ، نفی ماعدا نمی کند» چیست؟؟ ✍پاسخ: 🔰«اثبات شیئ، نفی ماعدا نمی کند»، یک قاعده عقلی و و است که به علت وضوح مفاد آن، تقریباً در منابع منطقی و فلسفی نیز توضیح زیادی برای آن ارائه نشده است و صرفاً از آن استفاده می شود. 〽️مثال: مثلاً در قضایای ، گفته میشود: «الانسان ممکن الوجود». معنای این عبارت، این است که طرف مقابل یعنی «عدم»، ضروری نیست یعنی «الانسان ممکن العدم» نیز صحیح است. به عبارت دیگر، اثبات «ممکن الوجود» برای انسان، نفی ما عدای آن مانند«ممکن العدم» از انسان نمی کند و گزارۀ «الانسان ممکن العدم» نیز صحیح است. 🔅نکته: اگرچه گاهی در علوم مختلف مانند علم بلاغت، اصول فقه و... به این قاعده تمسک می شود اما باید توجه داشت که این قاعده، منطقی و فلسفی است و در مباحث بلاغت، اصول و ... ، به نحو کلی صحیح نیست بلکه گاهی اتفاقاً اثبات شیئ، نفی ما عدا می کند و مثال بارز آن بحث در علم و بحث در علم است. 📚منطق مظفر، قضایا، تقسیمات حملیه، موجهات https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 33: نظریه «خطابات قانونیه» و «انحلال» را توضیح دهید؟ ✍پاسخ: 🔴مقدمه: یکی از مهم ترین مباحث اصولی، بحث ماهیت و شرعی است و خطابات قانونیه و انحلال، دو ديدگاه مختلف درباره چگونگى تشريع احكام است که می تواند در بسیاری از مباحث اصولی و فقهی اثرگذار باشد. 🔵توضیح: خطابات و تكاليفى كه از طرف مولا به‏ اشخاص مى‏شود به سه شکل متصور است: 🌀ممکن است خطاب شخصى باشد؛ به اين معنا كه مولا خصوص يك فرد در نظر گرفته شده و به آن فرد بالخصوص مى‏گويد اين كار را بكن، يا اين كار را نكن؛ امر يا نهى مى‏كند. در خطابات شخصیه، از ابتدا خطاب متوجه فرد عاجز نمی شود. 🌀ممکن است خطاب ظاهرش کلی باشد اما انحلال به افراد و حالات و زمان ها پیدا کند. یعنی مثلاً گفته شود خطاب «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ» مجموعی از خطابات شخصیه است که متوجه آحاد مکلفین غیر از افراد عاجز و غافل می باشد. 🌀اما گاهى خطاب، شخصى نيست و يك تكليف به صورت قانون و به نحو کلی جعل مى‏شود. و تكليف روی عنوان رفته است اما شامل اشخاص نیز می شود. مثلا مى‏گويند «هركس كه به تكليف رسيد، وظيفه ‏اش اين است كه نماز بخواند.» به این نحوه از خطاب، خطابات قانونیه گفته می شود. در خطابات قانونیه، خطاب متوجه فرد عاجز و غافل نیز هست اما تکلیف در حق او منجز یا فعلی نیست. 🔅تذکر: دو تفاوت اصلی بین نظریه انحلال خطابات و خطابات قانونیه وجود دارد: 💢اولاً در انحلال خطابات، تکلیف به آحاد مکلفین غیرمعذور تعلق می گیرد اما در نظریه خطابات قانونیه، تکلیف به عنوان تعلق می گیرد و به تبع شامل افراد اعم از معذور و غیر معذور می شود. 💢‏ثانیاً در خطابات قانونیه، خصوصیات و حالات افراد مورد توجه حاکم نبوده بخلاف خطابات انحلالی. 📚برای مطالعۀ بیشتر، به کتاب خطابات قانونیه مراجعه شود. https://eitaa.com/saluni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓پرسش 34: شرایط عمل «لای نفی جنس» چیست؟ ✍پاسخ: ⭐«لای نفی جنس» یا «لای تبرئه»، یکی از مبتدا و خبر است که بر جملۀ اسمیه داخل شده و با 3شرط، مبتدا را نصب و خبر را رفع می دهد. ⭐این شرایط عبارتند از: 1⃣ هر دو معمول آن نکره باشد. 2⃣ اسم آن بر خبرش مقدم باشد 3⃣ حرف جر بر آن داخل نگردد. ⭐مثال: لا فقرَ أشدُّ من الجهل‏ 📚بدایة النحو، مرفوعات، نواسخ مبتدا و خبر، لای نفی جنس، صفحۀ152 https://eitaa.com/saluni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓پرسش 35: ثمرهٔ مبنای چیست؟ ✍پاسخ: اتخاذ مبنای خطابات قانونیه در بسیاری از مباحث اصولی و فقهی و...ثمره دارد بلکه بسیاری از مشکلات سیاسی و اجتماعی را حل می‌کند. برای نمونه، به مواردی اشاره می شود🔻🔻🔻 🌱در بحث تزاحم، بر مبنای ، اهم فعلی است اما مهم فعلیت ندارد اما بر مبنای خطابات قانونیه، هر دو فعلی است. 🌱بر مبنای خطابات قانونیه، امر به شیئ مقتضی نهی از ضد آن نیست. برای مثال، «ازل النجاسة عن المسجد» مقتضی «نهی از صلاة» و بطلان صلاة بر فرض ترک ازاله نیست. 🌱اگر ما در شک کردیم، طبق نظریه انحلال باید قائل به بشویم و طبق نظریه خطابات قانویه، باید قائل به بشویم. برخی از محققان عرصه سیاست در عرصه این مطلب را فقه سیاسی اینطور تطبیق می دهند که اگر ما در زمان طاغوت بودیم و مبارزین شک کردند که آیا قدرت مبارزه با طاغوت و سرنگونی آن را داریم یا نداریم، طبق مبنای انحلال(فارغ از وجوب اطاعت از ولی فقیه) برائتی می شویم و تکلیفی بر عهده ما نیست اما طبق نظر حضرت امام(اعلی الله مقامه الشریف) حتی بر فرض شک در قدرت، احتیاط می شود لذا ایشان قیام خود را پایه ریزی کرد. «اعلی الله مقامه» https://eitaa.com/saluni
🔆مژده به همۀ طلبه های عزیز پایه های 1 تا 10🔆 از این به بعد، نگران اشکالات درسی خودتون نباشید؛ هر سؤالی از متن یا محتوا دارید، سطحی باشه یا عمیق، پاسخگو هستیم👇🏼👇🏼👇🏼 ♨️♨️♨️سؤالات درسی خودتون رو به نشانی مدیر کانال @Salooni ارسال و پاسخش رو از طریق همین کانال دریافت کنید. https://eitaa.com/saluni
🎉🎊🎉🎊 ☺️سلام به همۀ طلاب عزیز و گرامی 🌺در آستانۀ میلاد «علیه السلام» این بشارت رو بهتون میدم که به زودی کانال ما، مزین میشه به حکایتهای شیرین و آموزنده از زندگی علما و دانشمندان. 😌 شک ندارم خیلی از این داستان ها رو خیلی از شماها نشنیدید؛ داستان هایی که شنیدن هر کدوم از اون ها، ممکنه مسیر زندگی خیلی از ماها رو خدایی تر کنه، انشاءالله. منتظر بشارت های بعدی ما هم باشید🤩 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 36: تفاوت «کِثرة»بالکسر و «کَثرة» بالفتح چیست؟ ✍پاسخ: 🌀این واژه، نقیض «قلّة» و استعمال صحیح آن، «کَثرة» به فتح کاف است. 🌀اکثر کتب لغت مانند، ، ، ، و ...این کلمه را فقط به فتح کاف ذکر کرده اند و در استعمال این واژه به کسر کاف را ردیء و ناپسند شمرده اند. البته در برخی کتب مانند ، هم به کسر و هم به فتح کاف اشاره شده است بدون آن که یکی را مرجوح بداند. 🌀بنابر این، استعمال واژة کثرة، به فتح کاف صحیح و به کسر کاف مرجوح یا غلط است و بر فرض صحت از حیث معنایی تفاوتی بین این دو نیست. 📚الصحاح، جلد‏2، صفحة 280 📚المحكم و المحيط الأعظم، جلد6، صفحة 792 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 37: مرحوم در ، بارها کلمه را با «ال» استعمال کرده اند. آیا ایشان اشتباه کرده یا این استعمال صحیح است؟ ✍پاسخ: 💢کلمۀ «غیر» همواره است که به جهت وجود ابهام ذاتى معنوى آن، دائم الإضافه می باشد(اگرچه در شرایطی لفظ مضاف الیه حذف می گردد.) با این وجود، در شرایطی قبول «ال» می کند. برای مثال صیغۀ 14،«متکلم مع الغیر» گفته می شود. 💢اضافۀ «ال» به غیر در صورتی که مضاف الیه آن ملفوظ باشد خطاست اما این استعمال خطا در زبان عربی شایع است و کتاب به این خطای شایع اشاره کرده است. 💢اضافۀ «ال» به غیر در صورتی که مضاف الیه آن ملفوظ نباشد محل اختلاف نحویین است برخی این استعمال را صحیح می دانند. در این صورت: 🔵یکی از وجوه این است که «ال» را عهد و «غیر» را به معنای «مغایر» دانسته اند که در شروح و ذیل عبارت «الباء في قوله بالنسبة متعلق بالغير » به این مطلب اشاره شده است. 🔵وجه دیگر این است که «ال» تعریف نیست و معاقبه للاضافه است( به این قسم از ال، ، ، و دیگران اشاره کرده اند.) برای مثال در کلمۀ «المأوی» در آیه شریفۀ «فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى‏» ضمیر «ه» در «مأواه» حذف شده و به جای آن «ال» آمده است. به این مطلب در کتاب النحو_العربي اشاره شده است. 📚ملخص قواعد اللغه العربیه جلد1، صفحۀ102 📚المعجم المفصل في النحو العربي، جلد‏2 ، صفحهٔ725 https://eitaa.com/saluni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاسخگو
#بشارت🎉🎊🎉🎊 ☺️سلام به همۀ طلاب عزیز و گرامی 🌺در آستانۀ میلاد #مولی_الوحدین #حضرت_امیرالمؤمنین #علی
✏️سلام 🎉🎊🎉عیدتون مبارک. ✅مطابق قولی که داده بودیم، از فردا هفته ای یکی دو بار، کانال مزین میشه به برش های کوتاه و آموزنده و شنیدنی از زندگی علما. ✉️اگه شما هم مطالبی در این باره داشتید، با ما به اشتراک بذارید؛ممنون🙏 https://eitaa.com/saluni