❓پرسش 25:
چرا خرید و فروش کرم و حشرات، برای منفعت صیادی حرام است؟
✍پاسخ:
خرید وفروش کرم و سایر حشرات به دو دلیل ممکن است محکوم به حرمت باشد:
1⃣ مالیت نداشتن: چیزی که عرفا ارزش مالی ندارد، قابل خرید و فروش نیست.
2⃣ منفعت محلله مقصوده نداشتن: هر چیزی که داراى منفعت حلالى كه مورد توجه عقلا است نباشد، خرید و فروش آن جایز نیست.
💠بنابر این در صورتی که برخی حشرات مالیت پیدا کنند و منفعت محلله مقصوده داشته باشند بیع آن ها حلال است و برخی از قدما و متأخرین و معاصرین مصادیقی برای آن نیز ذکر فرموده اند و مصداق مورد سؤال نیز می تواند یکی از آن مصادیق حلال برای بیع حشرات باشد.
✅برای نمونه، #حضرت_امام «اعلی الله مقامه الشریف» در کتاب #تحریر_الوسیله، فرموده اند: معيار همين (منفعت حلال مورد توجه داشتن) است پس در فروش زالو كه خون فاسد را مىمكد، و كرم ابريشم و زنبور عسل اشكالى نيست اگر چه از حشرات مىباشند.
#شروط_عوضین #مالیت #منفعة_محللة
#مکاسب
#فقه
📚مکاسب #شیخ_انصاری، مکاسب محرمه، نوع ثالث، ج1ص158از چاپ جدید
📚تحریر الوسیله، مقدمه کتاب مکاسب و متاجر، مسألۀ7
https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 27:
مقصود از «منفعت نادره» و «مالیت» داشتن چیست؟
✍پاسخ:
🔶تعریف منفعت نادره و شایعه: مرحوم #سید_علی_موسوی_قزوینی (شاگرد #شیخ_انصاری و #صاحب_جواهر رحمة الله علیهما) در توضیح منفعت نادره فرموده است: « منفعة نادرة أي ندرة من يطلب هذه المنفعة من العقلاء» و به تعبیر #میرزا_حبیب_الله_رشتی رحمة الله علیه، مراد از ندرت منفعت، «ندرة بذل القيمة بازائها» است نه ندرت وجود آن. بنابر این، «منفعت شایع» یعنی آنچه به ازای آن، شیئ مالیت پیدا کند و آن منفعتی که مقوم مالیت آن باشد بخلاف منفعت نادره که منفعت هست اما مقوم مالیت نیست.
🔸مثال: در خمر، منفعت نادره برای تخلیل است زیرا اغلب کسی خمر را برای تخلیل نمیخرد و در عذرة انسان، منفعت نادره برای تهیه کود وجود دارد زیرا غالباً از سرگین غیر نجس، کود تهیه می شود.
🔷تعریف مالیت: مقصود از مال، این است که مردم به آن میل پیدا می کنند به جهت خاصیت یا منفعتی که پیدا می کند لذا آن چه که منفعت و خاصیت ندارد مالیت ندارد. بنابر این عقلا معاملاتی را انجام می دهند که در آن معامله غرض و نفع عقلائی وجود داشته باشد.
#منفعت_نادره #منفعت_غیر_معتد_بها #مالیت
#مکاسب
#فقه
📚ينابيع الأحكام في معرفة الحلال و الحرام، جلد2، صفحهٔ177
📚كتاب الإجارة (للميرزا حبيب الله)، صفحهٔ266
📚مصباح الهدى في شرح العروة الوثقى، جلد1، صفحهٔ192
https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 28:
آیا تفاوتی بین «آن چه مالیت ندارد» و «آن چه منفعت محلله شائعه مقصوده ندارد» از حیث ثمره عملی وجود دارد؟
✍پاسخ:
طبق مبانی متفاوت فقهاء، پاسخ این سؤال متفاوت است. بنابر برخی انظار، ثمرۀ عملی چندانی وجود ندارد و آن چه مالیت نداشته باشد یا منفعت محلله شائعه مقصوده نداشته باشد، خرید و فروشش جایز نیست اما بنابر برخی انظار، این مطلب دارای ثمره است. به عنوان نمونه، به کلام حضرت امام اعلی الله مقامه الشریف اشاره می کنیم👇
🔆به نظر حضرت امام «اعلی الله مقامه الشریف»، خرید و فروش «ما لا منفعة فیه» جایز نیست اما «ما لا منفعة فیه» بر چند قسم است:
🌀آن چه مطلقا منفعت ندارد و امید فرض منفعت برای آن در آینده نمی رود و در نفس معامله با آن، هیچ غرض عقلائی نوعی یا شخصی وجود ندارد.
🌀آن چه مطلقا منفعت ندارد اما در معاملۀ آن، غرض عقلائی نوعی یا شخصی وجود دارد. برای مثال، مزرعۀ کسی مورد هجوم حشرات موذی قرار گرفته و او حشراتش را به هزینه بالا می فروشد به غرض جمع آوری آن ها از مزرعه اش.
🌀آن چه منفعت دارد اما منفعتش معتد بها نزد عقلا نیست که این بر 2 قسم است:
الف- منفعت معتد به عقلائی ندارد.
ب- منفعت آن نادر است.
🔅نکته۱: عدم نفع یا به خاطر پستی و خسّت است مانند خنفساء و یا به خاطر قلّت است مانند یک دانه گندم که به مقدار خودش منفعت دارد اما این منفعت معتد بها نیست یا به خاطر کثرت و فراوانی آن است مانند آب در جایی که بسیار فراوان باشد که در این صورت در مقابل آن، بذل مال نمیشود.
🔅نکته۲: در کلام حضرت امام، مالیت متوقف بر عرضه و تقاضاست. لذا در واقع تقاضا باعث مالیت میشود و از بین رفتن کامل تقاضا باعث از بین رفتن مالیت می گردد و مراتب مالیت هم تابع مراتب تقاضاست.
🔅نکته۳: طبق نظر حضرت امام، از بین رفتن مالیت وجهی برای صحت معامله باقی نمی گذارد اما ندرت منفعت شیئ یا حتی منفعت نداشتن تا زمانی که معامله را از عقلائیه بودن خارج نکند، سبب بطلان نیست!
#منفعت_نادره #منفعت_غیر_معتد_بها #ما_لا_منفعة_له
#مکاسب #مکاسب_امام_خمینی
#فقه
📚المكاسب_المحرمة (للإمام الخميني)، جلد1، صفحهٔ241
https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 37:
مرحوم #شیخ_انصاری در #مکاسب، بارها کلمه #غیر را با «ال» استعمال کرده اند. آیا ایشان اشتباه کرده یا این استعمال صحیح است؟
✍پاسخ:
💢کلمۀ «غیر» همواره #اسم است که به جهت وجود ابهام ذاتى معنوى آن، دائم الإضافه می باشد(اگرچه در شرایطی لفظ مضاف الیه حذف می گردد.) با این وجود، در شرایطی قبول «ال» می کند. برای مثال صیغۀ 14،«متکلم مع الغیر» گفته می شود.
💢اضافۀ «ال» به غیر در صورتی که مضاف الیه آن ملفوظ باشد خطاست اما این استعمال خطا در زبان عربی شایع است و کتاب #ملخص_قواعد_اللغه_العربیه به این خطای شایع اشاره کرده است.
💢اضافۀ «ال» به غیر در صورتی که مضاف الیه آن ملفوظ نباشد محل اختلاف نحویین است برخی این استعمال را صحیح می دانند. در این صورت:
🔵یکی از وجوه این است که «ال» را عهد و «غیر» را به معنای «مغایر» دانسته اند که در شروح #مختصر و #مطول ذیل عبارت «الباء في قوله بالنسبة متعلق بالغير » به این مطلب اشاره شده است.
🔵وجه دیگر این است که «ال» تعریف نیست و معاقبه للاضافه است( به این قسم از ال، #ابن_مالک، #سیوطی، #مغنی و دیگران اشاره کرده اند.) برای مثال در کلمۀ «المأوی» در آیه شریفۀ «فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى» ضمیر «ه» در «مأواه» حذف شده و به جای آن «ال» آمده است. به این مطلب در کتاب #المعجم_المفصل_في النحو_العربي اشاره شده است.
#غیر #دخول_ال_به_غیر
#نحو #ادبیات_عرب
📚ملخص قواعد اللغه العربیه جلد1، صفحۀ102
📚المعجم المفصل في النحو العربي، جلد2 ، صفحهٔ725
https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 118:
چرا در برخی متون #مکاسب و #لمعه و... ، از برخی اعاظم مانند #سیدمرتضی یا #شهید یا #علامه «علیهم الرحمة» نقل #اجماع شده است در حالی که در همان بحث قول یا اقوالی خلاف آن اجماعات وجود دارد؟
#اجماع
#اصول_فقه
#فقه
🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻
https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5
╭❀❓❀╮
@saluni
╰❀📚❀╯
❓پرسش 118:
چرا در برخی متون #مکاسب و #لمعه و... ، از برخی اعاظم مانند #سیدمرتضی یا #شهید یا #علامه «علیهم الرحمة» نقل #اجماع شده است در حالی که در همان بحث قول یا اقوالی خلاف آن اجماعات وجود دارد؟
✍🏽پاسخ:
🌀برای پاسخ این سؤال، ضروری است به شباهت ها و تفاوتهای تعاریف مختلف از اجماع دقت شود. این موارد به شرح زیر است:
❇️شباهت ها:
تعریف #اجماع در لسان #اصولیین و #فقها مختلف است اما دو ویژگی مشترک در تبیین همه آنها وجود دارد:
1️⃣ آن چه مورد نظر آن ها است، اجماع فقها در عصر #غیبت است نه #حضور.
2️⃣ اجماع دلیل مستقلی نیست بلکه کاشف از #سنت است (بر خلاف عامه که آن را دلیل مستقل می دانند.)
❇️تفاوت ها:
اجماعات به اقسام زیر تقسیم می گردد:
1️⃣ #اجماع_دخولی یا #اجماع_تضمنی : مهم ترین قائل این نوع اجماع، #سید_مرتضی «رحمة الله علیه» است. اجماع دخولی، به اجماعی گفته میشود که داخل بودن امام «علیهالسلام» در ضمن اجماع کنندگان به صورت قطعی به دست آید، ولی شخص امام شناخته نشود. ملاک حجیت این اجماع، وجود امام «علیهالسلام» در ضمن مجمعین است و به همین علت به آن اجماع تضمنی نیز گفتهاند.
2️⃣ #اجماع_لطفی : مهم ترین قائل این نوع اجماع، #شیخ_طوسی «رحمة الله علیه» است. هرگاه در حکمی همه فقیهان هم رأی باشند و خلافی در میان آنها نباشد، نتیجه گرفته میشود که حکم، مطابق واقع و موافق نظر معصوم«علیه السلام» است، زیرا اقتضای لطف عام پروردگار آن است که در صورت خطای همه علما، وی به نوعی، حکم واقعی را از طریق امام غایب به ذهن یا کلام و یا مجمع فقیهان القا نماید و اتفاق نظر آنان را بر هم زند تا اجماعی محقق نشود.
3️⃣ #اجماع_حدسی : #مشهور_متأخرین، قائل به اجماع حدسی هستند. اجماع حدسی به این معنا است که از راه تحصیل اتفاق علما در یک مسئله، نظر و رأی امام «علیه السلام» حدس زده شود. (کلمه #حدس در عرف به معنای گمان است و احتمال اما در کتب علمی اصول و فقه و...به معنای قطع است اما قطعی که مباشرتاً از مقدمات حسی حاصل نشده است.)
4️⃣ #اجماع_تشرفی : اجماع تشرفی در جایی است که فقیهی در زمان غیبت امام معصوم «علیه السلام» به خدمت آن حضرت مشرف شود و رأی ایشان را در مسئلهای بشنود، ولی به هنگام باز گویی رأی معصوم، نگوید که من خود از امام شنیده ام - زیرا در زمان غیبت کبری، قولِ مدعی رؤیت، محکوم به کذب است - بلکه در قالب ادعای اجماع، به این نکته اشاره کند که رأی معصوم را احراز کرده است.
✳️با توجه به مطالب فوق، معلوم می گردد که در برخی از اجماعات، اجماع به معنای اتفاق نظر همه نیست بلکه مراد از آن شهرت یا کمتر از شهرت است؛ فلذا ممکن است وجود مخالف یا مخالفین آسیبی به آن نزند. برای مثال در اجماع لطفی، موافقت فقهای یک عصر ملاک است لذا مخالفت فقیهی در عصر دیگر به آن آسیبی نمی زند. یا مثلاً در اجماع دخولی یا تشرفی، ممکن است مطلب با شهرت و کمتر از آن حاصل شود و مخالفت عده ای مخل آن نباشد.
❌تنها در اجماع حدسی آن هم بر طبق برخی مبانی، اتفاق نظر همۀ فقها در همه اعصار ملاک تحقق اجماع است که در این صورت مخالفت شخص یا اشخاصی سبب عدم شکل گیری آن می شود.
#اقسام_اجماع #اجماع
#فرائد_الاصول #کفایة_الاصول
#اصول_فقه #فقه
📚فرائد الاصول، انصاری، مرتضی بن محمد امین، ج۱، ص83 و ص186
📚کفایة الاصول، خراسانی، ص331
📚 الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، اصفهانی، محمدحسین، ص۲۴۴.
📚اجود التقریرات، نائینی، محمدحسین، ج۲، ص۹۸.
🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻
https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5
╭❀❓❀╮
@saluni
╰❀📚❀╯
❓پرسش 123:
آیا طبق نظر مرحوم #شیخ_انصاری در #مکاسب ، ثمن در مقابل شرط تقسیط می شود؟
#تقسیط_ثمن_بر_شرط
#شیخ_اعظم «رحمة الله علیه»
#مکاسب #فقه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
حتماً به سلونی بپیوندید👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5
╭❀❓❀╮
@saluni
╰❀📚❀╯
❓پرسش 123:
آیا طبق نظر مرحوم #شیخ_انصاری در #مکاسب ، ثمن در مقابل شرط تقسیط می شود؟
✍🏽پاسخ :
🌀مقدمه:
این مطلب ذیل بحث #خیار_عیب در امر هفتم در کتاب مکاسب مطرح شده است و بحث بسیار مهمی است که در تمام مکاسب مکرراً استفاده شده است.
🌀توضیح بحث:
اگر مبیع با لحاظ شرطی مورد معامله قرار گرفته باشد، بحث شده است که آیا ثمن در مقابل اصل مبیع است یا مقابله بین ثمن از یک طرف و مبیع و شرط از طرف دیگر واقع شده است که در فرض تخلف شرط در صورت اول، چیزی از ثمن به مشتری برنمیگردد بخلاف صورت دوم .
🌀مثال:
برای مثال، وقتی که میگوید این عبد را از شما میخرم به صدملیون تومان در صورتی که کاتب باشد، بنابر قول به عدم تقسیط، صدملیون تومان در مقابل عبد قرار گرفته است و چیزی از آن در مقابل شرط یعنی وصف کتابت قرار نگرفته است، بلکه وصف کتابت وجود آن موجب ترقّی عبد میشود و نبود آن موجب تنزّل قیمت عبد میشود و چون که مقابله بین ثمن و خود عبد شده است در صورتی که شرط تخلّف بشود و عبد کاتب نباشد بر شروط ثمن تقسیط نمیشود. یعنی مقداری از صدملیون تومان در مقابل نبود وصف کتابت به مشتری برنمیگردد.
🌀نظر مرحوم شیخ:
نظر مرحوم شیخ این است که در مقابل شروط ثمن تقسیط نمیشود، بلکه عوض در مقابل عین قرار میگیرد (مگر در صورتی که آن چه شرط شده، از اجزای مبیع باشد که بحث آن مفصلا در مکاسب بیان شده است و اجمالا در فروضی از آن مرحوم شیخ قائل به تقسیط شده اند)
🌀دلیل مرحوم شیخ:
مقابله بین یکصد ملیون تومان و عبد بوده است، مشتری در مقابل صدملیون تومان عبد را مالک شده است، فروشنده در مقابل دادن عبد تمام صدملیون تومان را مالک شده است و در مرکز مقابله وفای به عقد واجب است، یعنی از نظر عرف وفای به عقد یعنی آنچه را که پول در مقابل آن قرار گرفته است وفای به آن واجب است و ملک مشتری میشود، و در مقام #تخلّف_شرط حق امضاء با تمام ثمن و فسخ را دارد و حق امضاء بالنسبه را ندارد.
#تقسیط_ثمن_بر_شرط
#مکاسب_شیخ_انصاری
#فقه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
حتماً به سلونی بپیوندید👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5
╭❀❓❀╮
@saluni
╰❀📚❀╯