eitaa logo
روایتگری شهدا
23هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
💚ابراهیم تهرانی❤️ ✔️راوی: حاج باقر شیرازی 👈چند روزي بود كه🌷 را نمي ديدم. خبري از او نداشتم. نمي دانستم براي جنگ با⚡ رفته.در🕌 هندي همه از او تعريف مي كردند؛ از، و مهم تر اينكه با آب، در بيشتر مردم، يك از خودش گذاشته بود. 🌷@shahidabad313 💢يكي دو بار هم به او زنگ زدم. اما برنداشت. توي گوشي نام او را به عنوان «🌷» ثبت كرده بودم.خودش روز اول گفته بود من را🌷 صدا كنيد. بچه ي هم بود.براي همين شد. ⚘@pmsh313 💢تا اينكه يك روز به🕌 آمد. خوشحال شدم و سلام عليك كرديم. گفتم:🌷 كجايي نيستي؟ مي دانستم در حوزه ي علميه هم او را اذيت كرده اند. او با به و براي كلاس مي رفت، اما برخي افراد با اين كار مخالفت مي كردند.با اينكه و او بود و حسابي مشغول بود، اما چون در كنار مشغول بود، بعضي ها مي گفتند يك نبايد اين كارها را انجام دهد! 🌷@shahidabad313 💢خلاصه آن روز كمي كرديم.من فهميدم كه براي به نيروهاي ملحق شده.آن روز در خلال صحبت ها احساس كردم در حال است. نام دو را برد و گفت: من به دلايلي به اين دو نفر كم محلي كردم. از طرف من از اين دو نفر بطلب.بعد يكي از اساتيد خودش را نام برد و گفت: اگر من برنگشتم، حتماً از فلاني بطلب. نمي خواهم كينه اي از كسي داشته باشم و نمي خواهم كسي از من باشد. ⚘@pmsh313 💢مي دانستم آن يك بار به#توهين كرده بود و...او همين طور كرد و بعد هم رفت.يك در محل داشتيم كه🌷 با او بود. او را تر و خشك مي كرد. حمام مي برد و...هميشه هم او را با خودش به🕌 مي آورد.🌷 سراغ او رفت و با هم به🕌 آمدند. 🌷@shahidabad313 💢بعد از بود كه ديگر🌷 را نديدم. تا اينكه هفته ي بعد يكي از دوستان به🕌 آمد و خبر🌷 او را اعلام كرد.من به اعلاميه ي او كردم. تصوير خودش بود اما نوشته بود:🌷. اما من او را به نا🌷 مي شناختم.بعدها شنيدم كه يكي از دوستان🌷 او «🌷» نام داشت و🌷 به او بسيار علاقه مند بود. ⚘@pmsh313 💢خبر را در🕌 اعلام كرديم. همه ناراحت شدند. پيكر🌷 چند روز بعد به🌟 آمد. همه براي او جمع شدند.وقتي من در گفتم كه🌷🌷 شده، همه ي خانواده ي ما شدند. همسرم گفت: مي خواهم به جاي مادرش كه در اينجا نيست در اين شركت كنم. 🌷@shahidabad313 💢بسيار با شكوهي برگزار شد. من چنين با شكوهي را كمتر ديده ام.پيكر او در همه ي🌟#طواف داده شد و اين گونه با شكوه در ابتداي☀️ به سپرده شد.از آن روز تا حالا هيچ روزي نيست كه در ما براي🌷 خوانده نشود،هميشه به ياد او هستيم. آب ما اوست. ⚘@pmsh313 📌يادم نمي رود. يك هفته بعد از🌷 خوابش را ديدم.در نمي دانستم🌷🌷 شده. گفتم: شما كجايي، چي شد، نيستي؟ لبخندي زد و گفت:☀️ به آرزوم رسيدم 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚خبر شهادت❤️ 🦋راوی:مادر و برادر شهید 👈سه شنبه بود.من به جلسه ي☀️ رفته بودم. در جلسه ي🌟 بودم که به من زدند. پرسيدند خانه اي؟ گفتم: نه.بعد گفتند: برويد کارتان داريم.فهميدم از دوستان🌷 هستند و صحبتشان درباره ي🌷 است، اما نگفتند چه کاري دارند. 🌷@shahidabad313 💢من سريع برگشتم. چند نفر از بچه هاي🕌 آمدند و گفتند🌷 مجروح شده.من اول حرفشان را کردم.گفتم:🌟(علیه السلام) و☀️(علیه السلام) کمک مي کنند، عيبي ندارد. اما رفته رفته عوض شد. بعد از دو سه ساعت همسايه ها آمدند و دو تن از شهداي محل مرا در گرفتند وگفتند:🌷 به🌷 رسيده. ⚘@pmsh313 💢در محل کار معمولاً🍁موبايل را استفاده نمي کنم. اين را بيشتر و دوستانم مي دانند.آن روز چند ساعتي توي بودم. وقتي برگشتم به دفتر، خودم را از توي کمد برداشتم. با تعجب ديدم که هفده تا بي پاسخ داشتم! تماس ها از سوي يکي دو تا از بچه هاي🕌 و دوست🌷 بود. سريع زدم و گفتم:،چي شده؟ 🌷@shahidabad313 🌱گفت: هيچي،🌷 مجروح شده، اگه مي توني سريع بيا ميدان🌷 باهات کار داريم. قطع شد.سريع با حرکت کردم. توي راه کمي کردم. نداشتم که🌷🌷 شده؛ چون به خاطر مجروحيت هفده بار نمي زدند؟ در ثاني کار عجله اي فقط براي🌷 مي تواند باشد و... ⚘@pmsh313 💢به محض اينکه به ميدان🌷 رسيدم، آقا صادق و چند نفر از بچه هاي🕌 را ديدم. را کردم و رفتم به سمت آن ها.بعد از و احوال پرسي، خيلي بي مقدمه گفتند: مي خواستيم بگيم🌷🌷 شده و... 🌷@shahidabad313 🍁ديگه چيزي از حرف هاي آن ها يادم نيست! انگار همه ي روي سرم من خراب شد.با اينکه اين سال ها زياد او را نمي ديدم اما تازه داشتم بودن را مي کردم.يک دفعه از آن ها جدا شدم و آرام آرام دور قدم زدم. مي خواستم به حال عادي برگردم. ⚘@pmsh313 ⬅️نيم ساعت بعد دوباره با دوستان کرديم و به مادرم داديم. روز بعد هم مقدمات فراهم شد و راهي🌟 شديم.🌷 در آخري که داشت،خيلي تلاش کرد تا مادرمان را به☀️ ببرد، رفت از پدرمان گرفت و را تهيه کرد، اما به🌟 فراهم نشد. حالا قسمت اينطور بود که🌷🌷 ما را به ☀️ برساند. 🌷@shahidabad313 💥ما در و🌷#حضور داشتيم. همه مي گفتند که اين🌷 همه چيزش است. از🌷 تا و و... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚شهید استثنائی❤️ 🥀 🏴 👈خبر پيدا شدن پيكر🌷 درست زماني پخش شد كه قرار بود☀️،يعني شب اول🌷 در🕌(علیه اسلام) براي او مراسم برگزار شود.همزمان با اعلام شد كه امروز پنجشنبه، براي🌷 چهار برگزار شده! 🌷@shahidabad313 🌷#وصيت کرده بود پيکرش را در⬅️،⬅️،⬅️ و⬅️،🔃 دهند. اين بعيد بود اجرا شود؛ زيرا عراقي ها شهداي خود را فقط به يکي از حرمين مي برند و بعد مي كنند.اما درباره ي🌷 باز هم شرايط تغيير کرد، ابتدا پيكر او را به🌟 و بعد به🌟 بردند. سپس در🌷 و💥 پيکر او شد. بعد هم به☀️ بردند و اصلي برگزار شد. ⚘@pmsh313 🍁در همه ي حرم ها نيز برايش خواندند! زيباي نيز بر روي پيكر اين🌷، حرف هاي زيادي با خود داشت. اينكه مردم ما، برادران خود را رها نمي كنند.🌷 در☀️ بسيار با شكوه بود. چنين جمعيتي حتي در#علما و ديده نشده بود. 🌷@shahidabad313 💢(نماينده ي) هم در🌟 بر پيکر🌷#نماز خواند. در آخر هم همه ي جمعيتي که براي پيکر🌷 آمده بودند براي به سمت رفتند. ⚘@pmsh313 💎مي گويند عراقي ها در☀️ براي شهداي خودشان خوبي در حرم ها راه مي اندازند، ولي بعد از آنکه مي خواهند🌷 را کنند، همه مي روند و فقط چند نفر مي مانندولي در پيکر🌷 همه چيز فرق کرد. صدها نفر وارد شدند. خود عراقي ها هم از شرکت چنين جمعيتي در#تدفين🌷 تعجب کرده بودند و مي گفتند اين#استثنايي است. 🌷@shahidabad313 💢اما نكته ي ديگر اينكه قطعه ي شهداي در☀️ از حضرت علی(علیه اسلام) فاصله ي بسياري دارد اما🌷 به🌟(علیه اسلام) بسيار نزديک است.اين متعلق به يکي از دوستان🌷 بود كه او هم را براي مادرش در نظر داشت، اما🌷 قبل از با او كرد. او هم مادرش را نمود تا را براي🌷 قرار دهد. ⚘@pmsh313 💢يكي از دوستانش مي گفت:🌷 در اين روزهاي آخر، بيشتر شب ها و سحرها بر سر مزاري که براي خودش در نظر گرفته بود حاضر مي شد و و مي خواند.دست آخر درست در☀️ و🌷 در همان (كمي جلوتر از قبر عالم ره) به سپرده شد. 🌷@shahidabad313 🌷 وصيت هاي عجيبي براي داشت که عمل کردنش بود، اما به خواست همه اش تحقق يافت.او کرده بود مرا سياهي بزنيد و بعد مرا در آن کنيد! اما امکانش نبود، قبرهاي☀️ به شکلي است که ماسه هاي سستي دارد. ممکن است خيلي فرو بريزد. ⚘@pmsh313 🌷 در🌷 شد و نداشت. خودش قبلاً سياهي تهيه کرده بود که خيلي ناگهاني پيکرش را در ميان آن پيچيدند و در قرار دادند! ناخواسته کل قبرش و🌷 عملي شد. 🌷@shahidabad313 🍀به گفته ي دوستانش يک «🌟(علیها السلام)» هم بود که آن را روي صورتش گذاشتند و به خواست خودش بالاي🌷 نوشتند:☀️(علیها السلام) ⚘@pmsh313 💎اما همه ي دوستان و آشنايان بر اين باورند که شايد علت اين ارادت ويژه ي🌷 به☀️ (علیها السلام) بوده. چون وقتي او با اين تأخير چند روزه پيدا شد، آغاز🌷 بود. شبي که او به سپرده شد🌷 بود. 🌷@shahidabad313 💥دوستانش مي گويند بعد از🌷 وقتي به خانه اش رفتيم ديديم حتي سجاده اش پهن بوده است.انگار که او بعد از براي رفتن و جنگيدن به قدر جمع کردني هم نکرده است. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊