eitaa logo
تاریخ تشیع🇮🇷
164 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
5.9هزار ویدیو
32 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
💢آیا امام حسن عسکری (ع) بجز حضرت مهدی، پسر دیگری داشتند؟ فرزند چطور؟ منابع تاریخی و روایی تصریح دارند که امام حسن عسکری (ع) فقط یک فرزند داشته، نامش حضرت مهدی و امام زمان(عج) است. در این باره می نویسد: امام پس از حضرت ابو محمد، فرزندش امام زمان (ع) است که نام و کنیه اش مساوى با نام و کنیه خدا (ص) بوده، پدرش حضرت ابو محمد به غیر از او در باطن و ظاهر نداشته است. 📚الإرشاد ج ۲ ص ۳۳۹ ‌@shiitehistory‌ آیدی‌کانال‌ 👆👆👆👆👆👆
. از آن روی زمین نریخت.😭[۳۵] سپس از جوانان اهل بیت خواست که جنازه علی اکبر را به کنار خیمه‌ها منتقل کنند در زیارت ناحیه مقدسه، مرة بن منقذ عبدی به عنوان قاتل حضرت علی اکبر و دیگر کسانی که در قتل او نقش داشتند، شده‌اند امام حسین(ع)، علی اکبر را مردم به خدا(ص) از نظر قیافه ظاهری، اخلاق و سخن گفتن معرفی کرده[۳۹] و از او نقل شده هنگامی که ما مشتاق دیدن (ص) می‌شدیم، به نگاه می‌کردیم.[۴۰] همچنین گفته شده معاویة بن ابی‌سفیان، علی اکبر را فرد برای حکومت می‌دانست؛ چرا که ، رسول خدا است و ، سخاوت و ثقیف را هم دارد پس از سلام بر امام حسین و قبل از سلام به اصحاب آن حضرت، سلام نیز به علی اکبر داده شده است.[۴۲] علی اکبر، احادیثی از جدش امام علی(ع) و نیز عایشه نقل کرده است تولد حضرت علی اکبر علیه سلام به تمام مومن و مومن میگم ان شاءالله خدا تمام جوانان حفظ کنه و بالای سر جوانان باشه به حق امام علیه سلام
سیدعلی ⚫️: . مباهله (ص) با ، در روز بیست و چهارم الحجّه سال دهم روی داد در تاریخ مباهله نقطه در تاریخ است. در آن روز بار ديگر نور در هستی درخشیدن گرفت و در سال نهم ، حقانیت ( ص) و اهل بیت آن را براي چندمین بار به تماشا نشستند و روز ، بعنوان یکی ديگر از روزهای و در تاریخ ثبت شد. معنای لغوی اساسا از« بَهل» به معنی رها کردن و برداشتن و از چیزی است، ولی به معنای لعنت کردن و کردن است. « مباهله» ؟ و را روز گویند. شرح اجمالی (ص) با ، در روز و الحجّه سال دهم روی داد. ( ص) طی نامه ای اهالی را به آئین دعوت کرد اما مردم حاضر به پذیرفتن نبودند به همین دلیل گروهی از همراه با چند تن از و مثل« عاقب» و« سید» براي تحقيق پیرامون و و گفتگو و با وی به آمدند.👇👇👇👇👇👇👇👇👇 آن ها به خدمت رسیدند و را آغاز کردند، آن ها طی های خود (ع) را معرفی نمودند و دلیل آن ها همان تولد بدون بود. در جواب آن ها می دارد که داستان پیش مانند داستان است که وی را از آفرید👇👇👇👇👇 یعنی درصورتی که پدر نداشت هم و نداشت و درصورتی که بنا باشد که را بخاطر آن خصوصیت خدا بدانند، باید در مورد هم چنين داشته باشید، بلکه اولی است. درحالی که هر دو نفر هستند و با خود آن ها را بطور غیر معمول است. وفد این جواب را که مستدل و بود نپذیرفتند و بنابراین به ، آن ها را به« مباهله» دعوت کرد. به این صورت که آن ها خود مثل و و را بخوانند و اینها هم چنين کنند و هم قرار بگیرند و هر دو گروه دست به دعا بردارند و در و نمایند و طرف ديگر را کنند و لعنت را بر قرار بدهند. هنگامی که آن ها را به دعوت کرد و آن ها اطمینان خاطر و قدم را دیدند از وی یک زمان خواستند تا در این مورد . آن ها به خود برگشتند و درباره پیشنهاد با هم‌دیگر کردند. آن ها گفت: فردا بنگرید درصورتی که با و خود براي مباهله آمد، از با وی جلوگیری کنید ولی درصورتی که با خود آمد با وی کنید. در روز 24 قبل از آنکه کند، عبا بر مبارک گرفت و حضرت و و و را داخل در زیر نمود و گفت: هر را بوده است که مخصوص ترین بوده اند به او، اینها من هستند پس از ایشان برطرف کن و را و پاک کن ایشان را کردنى. پس نازل شد و در ایشان آورد. پس حضرت ( ص) آن چهار را بیرون برد از براى زیرا نگاه بر ایشان افتاد و آن و آثار مشاهده کردند ننمودند و استدعاى و قبول نمودند و در این روز هم حضرت ( ع) در حال خود را به داد و اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ در شانش شد. در فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ پس هر که با تو، پس از و که به تو رسیده است، در او( عیسی) به و برخیزد (و از قبول حقّ شانه خالی کند) بگو: بیائید و و۱زنانمان و و را (کسی که به منزله خودمان است) و را بخوانیم، بعد( به درگاه خدا) و زاری کنیم و لعنت را بر قرار دهیم. واژۀ« نَبتَهل» از « ابتهال» به معنای بازکردن ها و ها براي است. این ، به معروف گشته است. ، یعنی و دو گروه یکدیگر، به درگاه #خدا و تقاضای #لعنت و #هلاکت براي طرف مقابل که از نظر وی اهل #باطل است. #اعمال
سیدعلیرضا: دهم الاول مصادف با سالروز ازدواج رسول خدا حضرت عبدالله(ص) و حضرت (س) است. درست 25 بهار از عمر گرانبها و پربرکت می گذشت که با چهل ساله ای به نام «خدیجه» که برترین بانوی روزگار خویش بود، پیمان زندگی مشترک را امضاء کرد و فصل جدیدی در اش آغاز شد مروری کوتاه به جریان آن دو بزرگوار که "پدر و مادر امت اسلامی" هستند سعی می کنیم بیشتر به ویژگی های این پیوند اشاره کنیم که می تواند برای جامعه امروز در انتخاب درست همسفران و خود و ملاک قراردادن آنچه که زندگی را لذت بخش و سعادتمند قرار می دهد کمک و راهنمایی کند درباره ازدواج حضرت و کبری ماجرا از مهمانی در خانه خدیجه (س) آغاز شد. روزی خدیجه (س) در خانه خود مجلسی تشکیل داده بود و از دعوت کرده بود تا برایش صحبت کنند. در اواسط جلسه جوانی خوش سیما از مقابل خانه (س) گذشت. یهودی از خدیجه (س) خواست که او را به مجلس دعوت کند. پس از پایان مجلس و در هنگام خداحافظی در حالی که شعف از صورت آن عالم مشهود بود، رو به خدیجه کرد و گفت: «آن چه من در کتاب های گذشته خوانده ام، نشان می دهد که او پیامبر است. خوشا به سعادت بانویی که چنین شوهرش باشد که در این صورت به شرافت، عزت و دنیا و آخرت نایل آمده است.». (مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 41؛ سید هاشم رسولی محلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد 2)، ص17) با پیامبر(ص) در جد چهارم از طرف پدر و در جد هشتم از طرف مادر بودند، به همین دلیل گاهی همدیگر را پسر عمو، دختر عمو می خواندند. هم (س) تاجر بود، هم (ص). الهی به گونه ای رقم خورد که اسباب همکاری میان خدیجه (س) و محمد (ص) فراهم شد. از برخوردهای نخست، مهربانی و الهی در رفتار محمد (ص) می دید. روح پاک و لطیف این دختر ، پس از سال ها هم کفو خود را پیدا کرده بود. چند بار با این جوان 25 ساله هاشمی مواجه شده بود و دلش دیگر تاب دوری از وی را نداشت. بانوی حصار غرورش را شکست و جایگاه و دنیایی را به خوشبختی ابدی، به آسانی فروخت. تصمیم گرفت که در نخستین مواجهه ، دغدغه ازدواجش با (ص) را مطرح کند. روز سرنوشت ساز زندگی (س) فرا رسید. پس از سفر که پیامبر (ص) سرپرستی آن را به عهده داشتند و برای حضرت خدیجه (س) انجام دادند، فرصت ملاقات فراهم شد. خدیجه با حفظ مقابل (ص) آمد و گفت: «ای عموزاده من بر اثر خویشی که میان من و تو برقرار است و عظمت و عزتی که در میان خود داری و امانت و حسن خلقت که شهره همه اهل است، مایلم که با تو ازدواج کنم.» (سید هاشم رسولی محلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد 2)، ص19-24) (ص) در پاسخ گفت که این موضوع را با نزدیکان و در میان می گذارد. با موافقت پیامبر (ص) مجلس خواستگاری برگزار شد. در مجلس خواستگاری، عموی پیامبر(ص) به بیان ویژگی های (ص) پرداخت. نقاط مشترک و هم کفوی (س) و پیامبر (ص) موجب ازدواج این دو شد. در وصف پیامبر (ص) همین بس که وی برترین انسان ها روی زمین بود، اما در خصوص خدیجه روایتی از گویای عظمت این همسر پیامبر (ص) است. می گوید: کمتر اتفاق می افتاد که پیامبر (ص) از خانه بیرون رود و را به خیر و خوبی یاد نکند، چندان که یک روز آتش من مشتعل شد و گفتم: یا الله، تا کی خدیجه را یاد می کنی؟ او پیرزنی بیش نبوده بهتر از او را به تو مرحمت کرد. پیامبر (ص) از سخن من غضبناک شدند و فرمودند:👇👇👇👇👇 نه؛ به خدا بهتر از خدیجه(س) نصیب من نشده. او به من ایمان آورد، هنگامی که مردم بودند، و تصدیق من نمود در وقتی که مردم مرا تکذیب می کردند، و اموال خود را در اختیار من گذارد، در وقتی که مردم مرا از خود دور می کردند. متعال از خدیجه به من فرزندانی روزی کرد، در حالی که تو را قرار داد. (ریاحین الشریعه: ج 2 ص 202، 207، 211). خصوصیات پیامبر (ص) جوانمرد دارای ویژگی های خاصّی بود که توجّه خدیجه را به خود جلب نمود، دارای تقوی، ، پاکدامنی، ، امانت داری، حسن خلق، و صداقت بود که باعث علاقمندی خدیجه شد. وجود این همه فضایل و مکارم و رفتاری در پیامبر(ص) بود که ثروتمندترین زن قریش آمادگی خود را برای با ایشان اعلام کرد. علّت پیش قدم شدن حضرت خدیجه در ازدواج با پیامبر، وجود آن همه فضیلت اخلاقی، ، شرافت، اصالت و...... در وجود مقدس پیامبر بود. فضیلت های خدیجه از نگاه و روایات ایمان و خدیجه زنی با فض
مبر_اکرم(ص) همواره فکر ایشان متوجه آن بود. به همین جهت در سال هفتم هـ.ق گروهی را به فرماندهی جعفر بن ابی‌طالب برای جنگ با رومیان اعزام نمود که منجر به و جمعی دیگر شد ✍در سال نهم هـ.ق گرامی (ص) با سپاهی مجهز به سمت "" حرکت کرد، ولی بدون درگیری با سپاه روم به بازگشت. آن‌حضرت در آخرین روزهای عمر شان سپاه "اسامه" را مأمور مبارزه با کرد که قبل از حرکت سپاه ، (ص) کرد و این مأموریت انجام نشد. بعد از تثبیت در ، در این زمینه با (ص) به مشورت پرداخت و هر کدام نظری دادند که مورد قبول خلیفه واقع نشد. سرانجام با (ع) در این زمینه مشورت کرد. وی را به اجرای دستور (ص) تشویق نمود و بشارت داد که در جنگ با پیروز می‌شود، خلیفه از تشویق خوش‌حال شد و گفت: 👈 «فال نیک زدی و به ما مژده نیک دادی ✍در مورد فتح ­المقدس نیز وقتی با امام مشورت کرد، وی را به این جنگ تشویق کرد. در سایر جنگ‌ها و نیز اگر با آن‌حضرت مشورتی می‌شد ایشان با فهم و درایت کامل تمام جوانب کار را بررسی کرده و با در نظر گرفتن و و همه‌ی مردم اظهارنظر می‌فرمود. 👈 حتی با در نظر گرفتن مصلحت نسل آینده. مثلا بعد از نیروهای اسلام به سرزمین ، عده‌ای از خواستند که آن زمین‌های حاصل‌خیز را بین تقسیم نماید و ملک شخصی افراد قرار دهد. 👈عمر پیرامون تقسیم سرزمین از (ع) مشورت خواست، امام فرمود: این زمین‌ها بین نسل کنونی ، برای نسل‌های آینده ندارد ­جاسودمند : 👈به مقتضای ضوابط و ایدئولوژی ؛ یعنی با توجه به محتوای دین اسلام - که مشتمل بر جهاد، دفاع، امر به معروف، نهی از منکر، دادخواهی و کمک به مظلومان و استضعاف‌زدایی و... است- و سیره (ص) و (ع) می‌‏توان به این نتیجه رسید که جهاد و دفاع برای زدودن موانعی که در مسیر وجود دارد، تا حدودی، آن هم با وجود یک سری ضوابط و شرایط پذیرفته شده است. که مورد تأیید است، جنگ‌‏های کشور گشایی و ، بلکه مبارزات رهایی‌بخش است. شعار (ص) شعار ، آزادی و آزادگی بشریت بود: ✍«قولوا لا اله الاّ اللَّه تفلحوا».و می‌‏کوشید با اقدامات فرهنگی مردم را به راه رستگاری رهنمون سازد. ‏های (ص) تنها برای رفع موانع بود؛ چون‌که دشمنان در مسیر فعالیت‌‏های سازنده موانع ایجاد می‌‏کردند، حال اگر (ص) موانع را از مسیر راه بر نمی‌‏داشت، نمی‌‏توانست به هدف‌‏های والای خویش که همان و بشر بود نایل گردد؛ به ناچار از جهاد و دفاع بهره می‌‏گرفت تا مانع‏‌های مسیر رشد زدوده و راه، برای سعادت و هموار گردد ✍در واقع استفاده از را تنها در سه مورد روا می‌داند: الف) برای نابودی آثار شرک و ؛ چون از نظر شرک و ، انحراف و بیماری و خرافه است؛ از این‌رو (ص) اوّل را از راه تبلیغ به سوی توحید دعوت می‌‏کرد، آن‌گاه که کردند، به زور متوسّل شد. 👈ب) برای نابودی نقشه‌‏های دشمنان، کسانی که نقشه‌ی نابودی و حمله به را می‌‏کشند، اسلام دستور جهاد و به بر ضد اینان را صادر کرده است. ✍ج) برای آزادی در تبلیغ؛ زیرا هر آیینی حق دارد و به صورت منطقی خود را معرفی کند و اگر کسانی مانع این کار شوند، می‌‏توان با به زور این حق را به دست آورد. 👈البته می‌‏توان همه‌ی این موارد را در دایره دفاع از رشد و تعالی و کمال انسان‌‏ها قرار داد. از آنچه در باره نظر مشورتی (ع) بیان شد، به دست نمی‌آید که انجام شده در زمان خلفا به طور مطلق مورد تأیید قوانین اسلام بود و (ع) با تمام کارهای انجام شده از سوی در این فتوحات موافق بود؛ یعنی اگر (ص) زنده بود، یا (ع) پس از (ص)، به خلافت می‌‏رسید، بیقین فتوحات به آن صورتی که اتفاق افتاد، انجام نمی‌گرفت. به عبارت دیگر؛ توسعه‌‏ی ‏برنامه‏‌ی_قلمرواسلامی، و حضرت (ع) در رأس حکومت، انحرافاتی را موجب گشت که بیقین با برنامه‌های تطابق نداشت. 👈ما در این‌جا به نمونه‌ای از این اشاره می‌کنیم و بحث مفصل آن‌را به وقت دیگر موکول می‌کنیم: 👈الف) طبقه‌ای در اجتماع پیدا شد که به اسلام علاقه‌مند بود، به مؤمن و معتقد بود، اما فقط ظاهر را می‌شناخت، با روح آشنا نبود؛ طبقه‌ای که هر چه فشار می‌آورد، فقط روی مثلاً نماز خواندن بود نه روی معرفت،
🔺غرض ورزان میگن: فرقه  ، به خاطر ادعای نبوت برای پیشوای خود، کافر شدند. 👈 میان این فرقه و  که ویژگی پیامبران و بلکه افزون تر از آن را برای خود قائل می‌شوند، چه فرقی وجود دارد؟ ⚠️آیا این ادعا، نشانه کفر نیست؟ ⚠️شیعیان باید برای ما بیان کنند که فرق اساسی میان  و  چیست؟⁉️
🔺گذشته از این،«سعد» از شخصیت،مقامات و فضایل حضرت علی (علیه السّلام) آگاه بود 💠 و در روز  ، خود، امامت و ولایت علی (علیه السّلام) را از زبان  خدا (صلّی الله علیه و آله وسلّم) شنیده بود؛ 👈👈اما او  چنان به بیراهه رفت که حتی بعد از اتمام جریان سقیفه هم با مولا علی (علیه السّلام) بیعت ننمود ⚠️ و این است نتیجه صفت رذیله  #«ریاست_طلبی» در وجود انسان.
✍در يك بيان كوتاه مى توان فرق بين و و را اين گونه بيان كرد: 📌 كسى است كه  پيام خدا را از خدا دريافت مى كند ولى مسؤول ابلاغ آن نيست. 📌  پيام خدا را دريافت مى كند و  مسؤول رساندن آن به مردم است. 🔰🔰🔰🔰🔰 📌 ، پيام را از خدا به صورت وحى دريافت نمى كند  اما آنچه توسط جبرييل بر رسول نازل گشته آن را پاسدارى و به مردم نه تنها ابلاغ مى كند بلكه مامور و مسؤول اجراء و انجام پيام حق نيز مى باشد ✨✨✨✨✨ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ 👌👌و بدين دليل چون مسؤوليت از بالاتر است  مقام امامت از رسالت و نبوت والاتر است. 🙏🙏🙏🙏🙏🙏