الرادود الحسیني محمد الجنامي
علیکم السلام خواهش میکنم وظیفه س. چشم من نوحه هایی که ترجمه شدن رو دارم توی مناسبت هاشون تو کانال می
🔺نوحه های ترجمه شده در کانال
1) #ترجمه_ریحالدموع
2) #ترجمه_دربالعشگ
3) #ترجمه_مجانینه
4) #ترجمه_شدلثامه
5) #ترجمه_خادموملک
6) #ترجمه_تعلمابشعوری
7) #ترجمه_ولیالنعمه
8) #ترجمه_یابعداختك
9) #ترجمه_بالخرابه
10) #ترجمه_عمهقومیخلنعدلدارنه
11) #ترجمه_یالحبیبه1
12) #ترجمه_یالحبیبه2
13) #ترجمه_النارمنتسعر
14) #ترجمه_اربعیتامای
15) #ترجمه_اماهکلمینی
16) #ترجمه_یماخذحیاتی
17) #ترجمه_لوتجینی
18) #ترجمه_الکوناللیلهابحیره
19) #ترجمه_السیدالجمیل
20) #ترجمه_اولعطش
21) #ترجمه_عالماخر
22) #ترجمه_سولفتک
23) #ترجمه_هویالعشاق1
24) #ترجمه_هویالعشاق2
25) #ترجمه_حراماعیشن
26) #ترجمه_خطواتی
27) #ترجمه_رضاچسعاده
28) #ترجمه_شکرافاطمه
29) #ترجمه_اماهیازهراء
30) #ترجمه_فضهواسماء
31) #ترجمه_متغیرهوای
32) #ترجمه_شیعی
33) #ترجمه_هاللیلهدارچمظلمه
34) #ترجمه_تنشدمنالناس
35) #ترجمه_کربلاءاسمعینی
36) #ترجمه_تدرونیهوه
37) #ترجمه_صبراًياحداي
38) #ترجمه_مشینه
39) #ترجمه_ویناخوته
40) #ترجمه_روحىوسندها
41) #ترجمه_تاجالخدم
42) #ترجمه_یاعیدالفطر
43) #ترجمه_عشگتکباحساسی
44) #ترجمه_بویهعلی
45) #ترجمه_ماعوفک
46) #ترجمه_الدنیهرادتنه
47) #ترجمه_حلیفاعیونی
48) #ترجمه_مشتاگاهوای
49) #ترجمه_طرالفجر مجلس
50) #ترجمه_شفتالجواد
51) #ترجمه_جاءالاربعین
52) #ترجمه_ماتمنالفراگ
53) #ترجمه_سالفههیل
54) #ترجمه_باچرمحرمنهیهل
55) #ترجمه_عادالزمن
56) #ترجمه_رکبنهالخیل
57) #ترجمه_کاسرنی
58) #ترجمه_هلمحرم
59) #ترجمه_نستقبلمحرم
60)#ترجمه_انصار
61)#ترجمه_راحعباس
62)#ترجمه_راحابوفاضل
63)#ترجمه_اويلیمنلفتليله
64)#ترجمه_ياعباساجيتانخاك
65)#ترجمه_باچراللهيستر
66)#ترجمه_رسالهبچفوفک
67)#ترجمه_طلعسهم
68)#ترجمه_هلاباربعینه
69)#ترجمه_سودنیغرامک
70)#ترجمه_مشايهنتعنه
71)#ترجمه_حیهمیازوار
72)#ترجمه_لحسینامشی
73)#ترجمه_خلصتالخدمه
74)#ترجمه_طر_الفجر استوديو
75)#ترجمه_فهمنی
76)#ترجمه_سيفی
78)#ترجمه_رسالهبمای
79)#ترجمه_دمعهمسافر
80)#ترجمه_لجلک
⭕️کپـی باذکـر لینـک کانـال
@Mohammadaljanami
#نوحههای_ترجمه_شده
88.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺نوحه «راح ابوفاضل» با ترجمه کامل🔺
الـرادود : محمـد الجنامـی
الشاعـر : کرار حسین الکربلائی
مترجم : عباس رزیجی
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
#محمد_الجنامـے
#ترجمه_راحابوفاضل
┄┅┄┅🏴┄┅┄┅┄
♡الرادود الحسینی محمد الجنامی♡
@Mohammadaljanami
«راح ابوفاضل»
الـرادود : محمـد الجنامـی
الشاعـر : كرار حسين الكربلائي
مترجم: عباس رزیجی
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
اباب الخيام اتخوصر و صاح
در آستانهی خیمهگاه دست بر پهلو گذاشت و ندا داد:
زينب اخيج عالنهر طاح
ای زینب برادر عزیزت در کنار فرات نقش بر زمین شد
راح ابوفاضل والعلم راح
ابالفضل از دست ما رفت و پرچم نقش بر زمین شد
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
يزينب .. تلكيني .. اسنديني
ای زینب به استقبالم بیا .. تکیهگاهم باش
كبل لا اطيح كدام الحرم يختي
قبل از اینکه در مقابل چشم حرم بر زمین بیفتم، ای خواهرم
تراني .. حرت بامري .. انكسر ظهري
بدان که من حیران ماندم .. کمرم شکست
انتهه كل الحجي و النوح سالفتي
تمام سخن به پایان رسید و حکایت من فقط ناله و زاری شد
اخوي و راح .. بعد لا تنتظر كليلها سكينه
برادرم را از دست دادیم .. به سکینه بگو دیگر منتظر نماند
اخوي و راح .. الكبل شايلني بعيونه انطفت عينه
برادرم را از دست دادیم .. او که مرا در درون چشمانم جای داده بود، چشم او از بین رفت
اخوي و راح .. سوه نبجي اعله اخونه الغالي خلينه
برادرم را از دست دادیم .. بیا همراه هم در عزای برادر عزیزمان گریه و زاری کنیم
خليني ابجي و خل يسمعون
بگذار گریه کنم و صدای گریههایم را بشنوند
اعمن عله العباس يعيون
ای چشمانم برای عباس کور شوید
خليني اترس كربله اصياح
بگذار کربلا از نوای من پر گردد
اباب الخيام اتخوصر و صاح
در آستانهی خیمهگاه دست بر پهلو گذاشت و ندا داد:
زينب اخيج عالنهر طاح
ای زینب برادر عزیزت در کنار فرات نقش بر زمین شد
راح ابوفاضل والعلم راح
ابالفضل از دست ما رفت و پرچم نقش بر زمین شد
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
سمعته .. يحشمني .. اخي ادركني
صدای او را شنیدم مرا نداد میدهد .. میگفت: ای برادر به فریادم برس
و صحت يا بعد اخوك و يا بعد حيله
و من فریاد زدم ای جان برادرت، ای تمام توان برادرت حسین
رحتله .. حرت شحجي .. وكعدت ابجي
سوی او رفتم، حیران ماندم چه بگویم .. و شروع به گریه نمودم
اهوا الفاكد عيونه ابيش يبجيله
کسی که چشمانش را از دست داده، چگونه برای او گریه کند؟
ابوفاضل .. كبل متعود ابجيتي تلكاني
ابوالفضل .. قبل از این عادت داشت به استقبال من بیاید
ابوفاضل .. يكلي اشلون اشبكك ماهي ذرعاني
ابوالفضل .. به من میگوید چگونه تو را در آغوش بگیرم؟ دستانم قطع شده است
ابوفاضل .. شبكته و كمنه واحد يبجي عالثاني
ابوالفضل .. او را در آغوش گرفتم و برای همدیگر شروع به گریه کردیم
اتشابكنه مثل مشابك الماي
همانند وصال دو رود، همدیگر را در آغوش گرفتیم
و اتوسلتله يكوم وياي
و از او تمنا کردم که برخیزد و همراه من بیاید
افراك الاخو للاخو ذباح
جدایی از برادر برای برادر کشنده است
اباب الخيام اتخوصر و صاح
در آستانهی خیمهگاه دست بر پهلو گذاشت و ندا داد:
زينب اخيج عالنهر طاح
ای زینب برادر عزیزت در کنار فرات نقش بر زمین شد
راح ابوفاضل والعلم راح
ابالفضل از دست ما رفت و پرچم نقش بر زمین شد
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
يخيتي .. الاخو الغالي .. بجه اكبالي
ای خواهرم، برادر عزیز ما در کنار من گریه کرد
كلتله شيوجعك كال انته و خيامي
به او گفتم چه چیزی تو را آزار میدهد؟ گفت: درد من تو و خیمهگاه من است
اريدك .. تسلملي .. اعله كل اهلي
از تو میخواهم، سلام مرا به تمام حرم برسانی
و تكلهم ما تروه و انذبح ضامي
و به ایشان بگویی عباس لب به آب نزد و تشنهلب گلویش بریده شد
يحنيته .. حنين و يدري شمسوي العطش بينه
چه دل پر مهری دارد .. مهربان است و میداند تشنگی با ما چه کرده است
يحنيته .. لكيته يترس الجود بدمع عينه
چه دل پر مهری دارد .. او را در حال پر کردن مشک از آب دیدگانش یافتم
يحنيته .. زحمه يكول منطي احجايه لسكينه
چه دل پر مهری دارد .. میگوید شرمندهام! من به سکینه قول دادهام
ابشيباتي ضم ادموعه تذكار
اشکهای خود را بر محاسن من به یادگار گذاشت
اكعد صحت يضلوعي الكصار
فریاد زدم برخیز ای استخوانهای کوتاه سینهام
بصدري عساهن ذني الرماح
این نیزههای فرو رفته در بدنت، در بدن من باد
اباب الخيام اتخوصر و صاح
در آستانهی خیمهگاه دست بر پهلو گذاشت و ندا داد:
زينب اخيج عالنهر طاح
ای زینب برادر عزیزت در کنار فرات نقش بر زمین شد
راح ابوفاضل والعلم راح
ابالفضل از دست ما رفت و پرچم نقش بر زمین شد
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
#ترجمه_راحابوفاضل
┄┄┅┄┅🏴┄┅┄┅┄
♡الرادود الحسینی محمد الجنامی♡
@Mohammadaljanami
اخيي .. ابوالنخوه .. والمروه
برادر من! وفادارِ بامروت
اخذ حيلي و هدم بيتي بخبر موته
خبر شهادت او توان مرا گرفت و خانهام را ویران ساخت
فكدته .. و حنه ضلعي .. ونزل دمعي
او را از دست دادم .. کمرم خم شد و اشکم جاری شد
احس الدنيه سكته من خفت صوته
وقتی صدای او قطع شد احساس کردم جهان در سکوت فرو رفت
عمت عيني .. اخوي الغالي راح و بعد ماشوفه
چشم من کور باد .. برادر عزیزم رفت و دیگر او را نخواهم دید
عمت عيتي .. بدي ذني شلت يا زينب جفوفه
چشم من کور باد .. ای زینب با این دو دستم، دستان قطع شدهاش را بلند کردم
عمت عيني .. لون بيدي متت يمه ولا اعوفه
چشم من کور باد .. اگر دست من بود کنارش جان میدادم و او را ترک نمیکردم
ابنياتي عد عمهن عزيزات
دخترانم نزد عمویشان بسیار عزیز هستند
يمكن يموتن لو درن مات
ممکن است جان دهند اگر بدانند عمویشان از دنیا رفته است
مالومه كلبي لو بجه وناح
دلم را ملامت نمیکنم اگر گریه و زاری کند
اباب الخيام اتخوصر و صاح
در آستانهی خیمهگاه دست بر پهلو گذاشت و ندا داد:
زينب اخيج عالنهر طاح
ای زینب برادر عزیزت در کنار فرات نقش بر زمین شد
راح ابوفاضل والعلم راح
ابالفضل از دست ما رفت و پرچم نقش بر زمین شد
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
وداعا .. يبت امي .. انهدر دمي
خداحافظ .. ای خواهرم .. خونم ریخته شد
عقب عباس يا زينب يذبحوني
ای زینب بعد از عباس سر مرا از تن جدا میکنند
خيمنه .. يحركوها .. يسلبوها
و خیمههای ما را به آتش خواهند کشید .. آنها را غارت خواهند کرد
تجوني و درب للخياله تلكوني
و سمت من میآیید و تنم را مسیر حرکت اسبها خواهید یافت
تشوفيني .. اخوج خيول عشره اتكسر اعظامه
مرا خواهی دید که .. ده اسب استخوانهای پیکر برادرت را میشکنند
تشوفيني .. يسلبون القميص و حتى العمامه
مرا خواهی دید که .. پیراهن و حتی عمامهام را نیز غارت میکنند
تشوفيني .. ابو راسه ابرمح يبجي عله ايتامه
مرا خواهی دید که .. پدری که سر بریدهاش از بالای نیزه برای یتیمانش گریه میکند
الما عنده اخو بالطف يذبحوه
کسی که برادرش را از دست داده، در کربلا کشته خواهد شد
و ضعن الفكد عباس يسبوه
و قافلهای که عباس را از دست داد، به اسارت میبرند
الذبحوا اهلها اشلون ترتاح
بانویی که اهل و خانوادهاش را شهید کردند، چگونه آرام گیرد؟
اباب الخيام اتخوصر و صاح
در آستانهی خیمهگاه دست بر پهلو گذاشت و ندا داد:
زينب اخيج عالنهر طاح
ای زینب برادر عزیزت در کنار فرات نقش بر زمین شد
راح ابوفاضل والعلم راح
ابالفضل از دست ما رفت و پرچم نقش بر زمین شد
🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴
#ترجمه_راحابوفاضل
┄┄┅┄┅🏴┄┅┄┅┄
♡الرادود الحسینی محمد الجنامی♡
@Mohammadaljanami