📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_یکم
خوش آن زمان که دلم پایبند یاری بود
به کوی بادهفروشانم اعتباری بود
بیار باده که از عهد #جم همین مانده است
به #یادگار، چه خوش #عهد و روزگاری بود
به اقتدار چه نازی که روزی #ایران را
مزیت و #شرف و #فخر و اعتباری بود
چو #کاوه وقتی #سردار نامداری داشت
در این دیار چو سیروس #شهریاری بود
به این محیط که امروز بیکس و #یار است
کمان کشیده چو اسفندیار یاری بود
کسی که کرد گرفتار یکهتازان را
اسیر پنجه یک طفل نی سواری بود
بنای #کاخ تمدن به باد میدادم
اگر به دست من ای چرخ #اعتباری بود
کشیده بار #فراق تو بارها این بار
خمیده شد قدم از زحمت این چه باری بود
قرار داد دو چمشش که خون به #شیشه دل
سپس نریزد پیمانشکن قراری بود
به دستیاریت ای دیده #دل به #خون غلتید
الهی آنکه شوی کور این چه کاری بود
دلی است #گمشده از من کس ار نشان خواهد
بگو که #یکدل چون لاله داغداری بود
گذار عارف و عامی به دار میافتاد
اگر برای #مجازات چوب داری بود
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_سوم
در #عشق بدان فرقِ #شهنشاه و گدا نیست
کس نیست که در کوی بُتان بیسر و پا نیست
در حُسن تو انگشتنما هستی و لیکن
در عشقِ تو جز من کسی انگشتنما نیست
رسوای تو گشتیم #من_و_دل به جهان نیست
جایی که در آن قصهٔ رسواییِ ما نیست
مستم بگذارید بگریم به غمِ #دل
جز اشک کسی در غمِ دل عقدهگشا نیست
این مهر که دارد به تو دل در همه #کس نه
وین جای که داری تو به دل در همه جا نیست
با یار سخن دوش شد از عالمِ وحدت
گفتم مشنو هر که تو را گفت #خدا نیست
بد گفت #رقیب از پی و بشنیدم و گفتم
با #یار که دل بد مکن این نیز به ما نیست
در فتنهٔ یغماگریِ #چشم تو ای شوخ
آن چیست که غارتزده در کشورِ ما نیست
گر پُر شود #ایران همه از حضرتِ اشرف
یک بیشرفی مثل #رئیسالوزرا نیست
#صحبت به ادب کن برِ اهلِ ادب عارف
اینجاست که جای سخنِ پرت و پلا نیست
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_پنجم
ابرویش تا رقمِ قتلِ من #امضا میکرد
#مژه این حکم برون نامده اجرا میکرد
به چه حالی که دلِ #سنگ به حالم میسوخت
#چشمِ خونریز وی این حال تماشا میکرد
قدش از هر قدمی #فتنه به پا میانگیخت
لبش از هر سخنی مَفسَده برپا میکرد
همه در واهمه این #مردم از آن مردم چشم
این همه همهمه یک بیسر و بیپا میکرد
از در دیده هرکس که گذر کرده، هنوز
دور از دیده نگردیده به دل جا میکرد
هر دلی را که شدی خیل خیالش داخل
محو چون داخله #مملکت ما میکرد
من به هر شاخی از این #باغ ز بیداد محیط
آشیان بستم از آنجا پر من وا میکرد
کار رسوایی #دل بین که مرا در نظر
کشوری، این همه رسوا شده رسوا میکرد
تلخ کامی من از #زندگی این بس که دلم
شهد آسودگی از #مرگ تمنا میکرد
پیش از آنیکه زند سبزه سر از خاکش کاش
دل (عارف) #هوس سبزه و صحرا میکرد
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_ششم
داد حُسنت به تو تعلیم خودآرایی را
زیبِ #اندام تو کرد این همه #زیبایی را
قدرتِ عشق تو بگرفت به سرپنجهٔ حُسن
طرفة العین ز من قوهٔ بینایی را
هم مگر فتنهٔ چشم تو بخواباند باز
در تماشای تو آشوب تماشایی را
ای بت شرق بنه پا به اروپا تا پای
به زمین خشکد بتهای #اروپایی را
کرد سودای سر #زلف تو دیوانه مرا
چه نهی سربهسر این آدمِ سودایی را
فقط اندوخته در عشق #شکیبایی بود
کرد تاراج غم #عشق شکیبایی را
#دل به دریا زد و سر راه بیابان بگرفت
دل دریایی من بین سر #صحرایی را
به یکی خضر ره عالم #وحدت شد و هیچ
کس نیابد به از این عالم #تنهایی را
اغلبم جا بس کوچهٔ بیسامانی است
با چنین جا چه خورم غصهٔ بیجایی را
منحصر شد همه دار و ندارم به #جنون
در چه ره خرج کنم این همه دارایی را
سر #دل تا که نخورده است به یک سنگدلی
پند سودی ندهد هرزه و هرجایی را
حسّ من #دشمن جان کیست نمیدانستم
که به من دشمنی است این همه دانایی را
عارف از خطهٔ #تهران سوی #تبریز گریخت
تا تحمل نکند آن همه رسوایی را
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_هفتم
ز طفلی آنچه به من یاد داد استادم
به #غیر_عشق برفت آنچه بود از یادم
بکند #سیل غم #عشق بیخ و بنیانم
به باد رفت ز بیداد هجر بنیادم
برای پیروی از #دل ملامتم نکنید
برای این که ز #مادر برای این زادم
به #غمزه از منِ بیخانمانِ خانهبهدوش
گرفت هستی و من هرچه داشتم دادم
از آنچه رنگ تعلق به غیر بیرنگی
گرفت یا که بخواهد گرفتن آزادم
مرا به آنکه به هستی ز نیستی آورد
قسم، به سایهٔ دیوار نیستی شادم
ز پا درآمده در خون نشسته آن صیدم
که رستم از غم و راحت نشست صیادم
گرفت جا به دلم کوه ناله مبهوتم
چه شد که گوش تو نشنیده داد و فریادم
فغان و ناله و فریاد من جهانی را
فرا گرفت نیامد کسی به امدادم
به نام #همت #مولا به نقش بیرنگی
خوشم به #عشق_علی در خیال ارشادم
#علی_بگوی اگر ناتوان شدی عارف
#علی نگفتم و در ناتوانی افتادم
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_هشتم
هزار عقده ز دل ای سرشک واکردی
بیا بیا که چه خوش آمدی #صفا کردی
ز چیست سرزده بیرون شدی ز روزن چشم
چه شد که سِرّ دل افشا و برملا کردی
همیشه خواب خوشت دور، کور کردی #چشم
به آن فرشته دلم را تو آشنا کردی
تو هیچ عهد نبستی که نشکنی وین بار
چرا به وعدهٔ #بیگانگان #وفا کردی
دلم شکستی و زین دل شکستنت شادم
که بندهای را همسایه با #خدا کردی
ز بس که سرزده رفتی و آمدی ای فکر
تو خانهٔ #دل من کاروانسرا کردی
تو #درس هجر ز بس دادیم به #مکتب_عشق
مرا ز وصل چو طفل گریزپا کردی
#فراق روز مرا تیرهتر ز زلف تو کرد
ببین که دشمنی ای دوست تا کجا کردی
به سان بخت من ای شه ز تخت برگردی
که ملتی را از یک #سفر گدا کردی
برو که جغد نشیند به خانهات ای شیخ
چه خانهها که تو محتاج بوریا کردی
بلای دست تو مطرب به مغز واعظ شهر
بزن که مجلس ما را تو #کربلا کردی
تمام عمر به می همنشین شدی عارف
چه دوستی است که با نطفهٔ زنا کردی
به کنج میکده گر منزوی شدی خوش باش
ز خلق دور شدی دوری از بلا کردی
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_سی_ام
عوض اشک ز نوک مژه #خون میآید
با خبر باش #دل از دیده برون میآید
مکن ای دل #هوس سلسله زلف بتان
که از این سلسله آثار #جنون میآید
اضطرابی به دل افتاد حریفان، بیشک
آنکه صید دل ما کرد، کنون میآید
پی قتلم صف #مژگان ز چه آراستهای
بهر یک تن ز چه صد فوج قشون میآید
همچو #ضحاک دو مار سیه افکنده به دوش
که به مغز سر #انسان به فسون میآید
بس که تیر از مژه بر بال و پر دل زدهای
پر برآورده و #بیچاره زبون میآید
خیمه زد پادشه #عشق به خلوتگه دل
#عقل بیچاره چو #درویش برون میآید
گذر باد صبا تا که بر آن #زلف افتاد
مشکآمیز شد و غالیهگون میآید
#عارف از دست تو با چرخ فلک در جنگست
که نفاق از فلک #بوقلمون میآید
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_سی_ویکم
#سپاه عشقِ تو مُلکِ وجود ویران کرد
بنای هستیِ عمرم به #خاک یکسان کرد
چه گویمت که چه کرده است خواهی ار دانی
بدان که آنچه که ناید به گفتوگو آن کرد
چه کرد #عشق تو عاجز ز گفتنم آن کرد
به من که دورهٔ شومِ قَجَر به #ایران کرد
خدا چو طُرّهٔ زلفت کند پریشانش
کسی که #مملکت و ملّتی #پریشان کرد
الهی آنکه به تنگِ ابد دچار شود
هر آن کسی که #خیانت به مُلکِ ساسان کرد
به اردشیرِ غیورِ درازدست بگو
که خَصم مُلکِ تو را جُزوِ #انگلستان کرد
خرابی آنچه به #دل کرد والیِ حُسنش
به اصفهان نتوان گفت ظلّ سلطان کرد
چو جغد بر سرِ ویرانههای #شاه عباس
نشست عارف و لعنت به گورِ خاقان کرد
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_سی_و_سوم
از سر کوی تو یک چند سفر باید کرد
ز #دل اندیشهٔ وصل تو به در باید کرد
#ماه رخسار تو گر سر زند از #عقرب زلف
صنما گردش یک دور #قمر باید کرد
در ره #عشق بتان دست ز جان باید شست
طی این وادی پر خوف و #خطر باید کرد
بر سر کوه ز دست تو #مکان باید جست
گریه از دست غمت تا به #سحر باید کرد
پیش از آنی که جهان گِل نکند دیدهٔ من
مشت خاکی ز غم #یار به سر باید کرد
در #قمار ره عشقش سر و #جان باید باخت
عمدا اندر سر این کار ضرر باید کرد
#چشم مستش ز مژه تیر بر ابرو پیوست
ترک #مست است و کماندار حذر باید کرد
عارفا گوشهٔ عزلت مده از کف که دگر
از همه خلق #جهان صرف نظر باید کرد
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_سی_و_چهارم
وادی عشق چو راه ظلمات آسان نیست
مرو ای خضر که این مرحله را #پایان نیست
نیست یک دست که از دست تو بر کیوان نیست
نیست یک سر که ز سودای تو سرگردان نیست
بس که سر در خم چوگان تو افتاد چو گوی
یک نفر مرد به #میدان تو سرگردان نیست
گر به دریای #غم_عشق تو افتد داند
نوح جز غرق خلاصیش از این #طوفان نیست
ندهید از پی بهبودی من رنج #طبیب
درد #عشق است به جز #مرگ ورا درمان نیست
خواست زاهد به خرابات نهد پا گفتم
سر خود گیر که این وادی اردستان نیست
شب هجر تو مرا موی سیه کرد سفید
عمر پایان شد و #پایان_شب هجران نیست
وقتی ای یوسف گمگشته تو پیدا گردی
که ز یعقوب خبر نی اثر از کنعان نیست
#دل من #خون شد و خونابهاش از دیده بریخت
تا بدانی ز توام راز درون پنهان نیست
تا گل روی تو ای سرو روان در نظر است
#هیچ ما را هوس سرو و #گل و بستان نیست
«ارنی»گویان مشتاق توام رخ بنما
«لن ترانی» نگو عارف پسر #عمران نیست
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_سی_و_پنجم
بیمار درد #عشق و پرستارم آرزوست
بهبود زان دو #نرگس بیدارم آرزوست
یاران شدند بدتر از اغیار گو به #دل
کای #یار غار صحبت اغیارم آرزوست
ای دیده خون ببار که یک ملتی به #خواب
رفته است و من دو دیدهٔ بیدارم آرزوست
ایران خرابتر ز دو چشم تو ای صنم
#اصلاح کار از تو در این کارم آرزوست
#بیدار هر که گشت در ایران رود به دار
بیدار و زندگانی بیدارم آرزوست
#ایران فدای بوالهوسیهای خائنین
گردیده یک قشون فداکارم آرزوست
خونریزی آنچنان که ز هر سوی جوی #خون
ریزد میان کوچه و بازارم آرزوست
در زیر بار حس شدهام خسته راه دور
با مرگ گو خلاصی از این بارم آرزوست
بیزار از آن بُدَم که در آن ننگ و عار نیست
امروز از آنچه عمری بیزارم آرزوست
مشت معارف ار دهن #شیخ بشکند
زین مشت کم نمونهٔ خروارم آرزوست
حق واقف است وقف به چنگال ناکسان
افتاده دست واقف اسرارم آرزوست
تجدید عهد دورهٔ سلطان حسین گشت
یک مرد نو چو نادر #سردارم_آرزوست
ما را به بارگاهِ شَه عارف اگرچه راه
نَبوَد و لیک پاکیِ دربارم آرزوست
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_سی_و_ششم
جور این قدر به یک تن #تنها نمیشود
گویی اگر که میشود حاشا نمیشود
ظالمتر از #طبیعت و مظلومتر ز من
تا ختم آفرینش #دنیا نمیشود
ای طبع من ز زشتی کردار روزگار
گویا دگر #زبان تو گویا نمیشود
گویند #گریه عقده #دل باز میکند
#خون گریه میکنم دل من وانمیشود
بنیانم #اشک دیده ز جا کند ای عجب
کاین سیل کوهکن ز چه #دریا نمیشود
با درد هجر ساخته در چنگ غم #اسیر
کاری به نقد ساخته از ما نمیشود
نام تو گشته ورد زبانم ولی چه #سود
#شیرین، دهن به گفتن #حلوا نمیشود
رجعت اگر دوباره کند ز آسمان #مسیح
دردی است #درد من که مداوا نمیشود
خاک تمام عالم اگر من به سر کنم
در خاک رفته من پیدا نمیشود
از بعد #مرگ یار ز من گو به #زندگی
دیگر #سلوک ما و تو یک جا نمیشود
عارف چنان ز ماتم عبدالرحیم خان
گشته است بستری که دگر پا نمیشود
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org