eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
830 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
با حال خراب و خسته بر می گردد با بال و پر شکسته بر می گردد آن کس که مرا ترک کند یک روزی با یک چمدان بسته بر می گردد @golchine_sher
گمان کردم که افتاده هزاران رخنه در دینش! که هر شب شعر می ریزد از آن چشمان غمگینش خداوندا چه می شد تو خودت بودی و "او" و من نبینم باز با "آن" و نبینم باز با اینش به پای چشم تبدارش فدا شد دین و ایمانم کنون شفاف می گویم: دو صد لعنت به آیینش منی بیمار، خوابی بد، علاجی سخت دردآور چه بد شد که تهِ قصه، طبیبم گفت: کم بینش خلاصه لحظه ی رفتن شبی آرام نجوا کرد: عزیزم روزگارست و همین بالا و پایینش @golchine_sher
تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم روبروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم حال اگر چه هیچ نذری عهده دار ِ وصل نیست یک زمان پیشآمدی بودم که امکان داشتم ماجراهایی که با من زیر باران داشتی شعر اگر می شد قریب پنج دیوان داشتم بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟! ساده از «من بی تو می میرم» گذشتی خوب من! من به این یک جمله ی خود سخت ایمان داشتم لحظه ی تشییع من از دور بویت می رسید تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم!! @golchine_sher
تصمیم که خودسرانه می گیرد و بس احساس مرا نشانه می گیرد و بس آغوش برای قلب من باز نکرد این عشق فقط بهانه می گیرد و بس @golchine_sher
بگو به عقربه ها موقع دویدن نیست که شب همیشه برای به سر رسیدن نیست به خواب گفته ام امشب که از سرم بپرد شبی که پیش منی، وقت خواب دیدن نیست من از نگاه تو ناگفته حرف می خوانم میان ما دو نفر گفتن و شنیدن نیست نگاه کن به غزالان اهلی چشمم دو مست رام که در فکرشان رمیدن نیست بگیر از لب داغم دو بیت بوسه ناب همیشه شعر سرودن که واژه چیدن نیست برای من قفس از بازوان خویش بساز که از چنین قفسی میل پر کشیدن نیست تو آسمان منی؛ جز پناه آغوشت برای بال و پرم وسعت پریدن نیست @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می تابد و فکرِ ژرف دارد خورشید صدمعجزه ی شگرف دارد خورشید با آمدنش قفلِ دلت را وا کن یک عالمه با تو حرف دارد خورشید! @golchine_sher
درپای تو عشق  بی ثمر ریخته ام عمری به حساب خود ضرر ریخته ام رفتی و شبیه کاسه ی چشمانم من پشت سرت خون جگر ریخته ام @golchine_sher
به رسم صبر ، باید مرد آهش را نگه دارد اگر مرد است،بغض گاهگاهش را نگه دارد پریشان است گیسویى در این باد و پریشان تر مسلمانى که میخواهد نگاهش را نگه دارد عصاى دست من عشق است،عقل سنگدل بگذار که این دیوانه تنها تکیه گاهش را نگه دارد به روى صورتم گیسوى او مهمان شد و گفتم خدا دلبستگان رو سیاهش را نگه دارد دلم را چشمهایش تیر باران کرد،تسلیمم بگویید آن کمان ابرو سپاهش را نگه دارد @golchine_sher
گفته بودند تو نمي­آيي، شك كردم خودت قضاوت كن حق من­ را كه سالها اينجا، منتظر بوده­ ام رعايت كن گفته بودند بين يارانت، جاي يك دختر دهاتي نيست! باشد آقا فقط همين يكبار، چند لحظه قبول زحمت كن دل من شور مي­زند آخر، كه مبادا دل شما تنگ است درد دل هم نمي­كني با من، لطف كن لااقل نصيحت كن! من هميشه به يادتان هستم، پاي شالي، كنار گندم زار اگر اين طرف گذر كردي، با درختان باغ صحبت كن! پدرم گفته بود بعد از من، تو نگهبان باغ­ها هستي بايد اين سيب­ها به او برسند، منتظر باش و خوب دقت كن! در بهاري كه مي­رسد از راه، آخرين مرد مي­رسد ناگاه دخترم منتظر بمان اينجا، جاي من با امام بيعت كن! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باز هم تو نيستی، باز هم دلم پر است زندگی بدون تو خارج از تصور است پرسه ای كه می زنم، اوج دلگرفتگی ست خنده ای كه می كنم از سر تظاهر است بی وساطت تو ای آبی هميشگی بين آب و آينه، سايه ی تنفر است از جداره های خواب، آفتاب من بتاب! زير سايه زيستن، واقعأ نفس بر است باز هم در آينه، خيره می شوم ولی باز هم تو نيستی، باز هم دلم پر است... @golchine_sher
شراب چشم‌های تو مرا خواهد گرفت از من اگر پیمانه ای از آن به چشمانم بنوشانی @golchine_sher
هرکس ز حسن دوست متاعی گرفته است بیچاره من که از غمش آتش گرفته‌ام... @golchine_sher
بگو کجا بروم!؟جای دیگری که ندارم کنار من بنشین مثل دختری که ندارم بخند تا که ببینم چقدر حال تو خوب است فقط نپرس از این حال بهتری که ندارم  دلم پر است،پر از بغض یک مداد شکسته هوای گریه ای افتاده در سری که ندارم  همیشه قصه همین بوده:"رفتن و نرسیدن" همیشه غصه ام این است یک"پری"که ندارم کلاغ خستگی ام را به خانه اش برساند مگر بیاورم ایمان به باوری که ندارم همیشه یک غم ناگفته هست این که بخواهی برای عشق، دلیلی بیاوری که ندارم سکوت،نقطه ی آغاز حرف های نگفته است بگو تمام کن این حرف آخری که ندارم... @golchine_sher
فقط نه دست زمین دور مانده از حرمت  نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو... @golchine_sher
دیگری نیست که مهر تو در او شاید بست ؛ چاره بعد از تو ندانیم به جز تنهایی... @golchine_sher
زمانه با تو فهمیده ست معنای غریبی را و با آن بی وفا یارانت اوج نانجیبی را تو را در بین خود دیدند و رو به غیر آوردند ببین در مردم دنیا کمال بی نصیبی را جماعت روی آورده به اسلامی که در پستو فراوان ضرب کرده سکه ی مردم فریبی را تو هم مثل علی مرهم شدی و زخم ها خوردی که خنجر می زنند این تیره دل ها هر طبیبی را نگاهی بر حسین انداختی "لا یوم..."را خواندی چو دیدی در نگاه مهربانش بی شکیبی را به تابوت تو در آن لحظه ای که تیر می بارید به سیمای حسینت دیدی احوال عجیبی را...   سرش بالای نی دیدی، تنش را در ته گودال که او در پیش رو دارد فرازی و نشیبی را @golchine_sher
چه استراحت خوبیست در جوار خودم خودم برای خودم با خودم کنار خودم همین دقیقه که این شعر را تمام کنم ازاین شلوغِ شما می روم به غار خودم @golchine_sher
مولای من است آن که حاجت داده است بر خلق  نشانه از سعادت داده است در راه علی اگر کسی پای گذاشت با حضرت حق دست ارادت داده است @golchine_sher
. شوق دریا شدن و ... قطره ی شبنم بودن ! غیر اندوه چه دارد دلِ آدم بودن ؟ دست تقدیر ، تو را کاش به من پس بدهد تا که باقیست کمی فرصت با هم بودن بی تو ای میوه ی ممنوعه ! چه فرقی دارد اهل فردوس برین یا که جهنّم بودن ؟! دارم از بخشش تو اینهمه تنهایی را حضرت عشق ! بس است اینهمه حاتم بودن خار بودن ؛ به همه زخم زدن ، آسان است ای خوشا زخم کسی را گلِ مرهم بودن ... @golchine_sher
قطعا روزی که بیاید اگر صبح به شمعدانی ها صبح بخیر بگویی پاسخش را می شنوی حضرت بهار باید اینچنین باشد @golchine_sher
هزار بهار که بیاید و بگذرد من درباغچه ی دلم جز تـو هیچ "گلی" نخواهم کاشت می خواهم هرروز صبح نام تــو در دهانم شکوفه دهد و تنها از عطرنفس های تـو سرمست شوم @golchine_sher
امان از داستانِ عشق و فرجامِ غم آلودش نمی دانستم این آتش به چشمم می رود دودش تو را با دیگری می بینم و با گریه می پرسم از این دیگر نوازی ها خدایا چیست مقصودش؟ چه دنیایی که وقتی در دلِ من خانه می کردی نمی گفتی که بی رحمانه خواهی ساخت نابودش... @golchine_sher
نصیحتی است اگر بشنوی زیان نکنی که اعتماد بر اوضاع این جهان نکنی از این و آن نکشی هیچ در جهان آزار اگر تو نیت آزار این و آن نکنی ‌ @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بست با خود چمدان ، دیر شد و هیچ نگفت پاره ابری که زمین گیر شد و هیچ نگفت در نگاهش غزلی منتظر باران بود تا سرازیر شود دیر شد و هیچ نگفت اشتها داشت به طوفان عظیم کلمات قصه ای خواندم و او سیر شد و هیچ نگفت جان که در قحطی لبخند تو تکریم ندید دل بی آتیه تحقیر شد و هیچ نگفت چین که افتاد به پیشانی ماهش گفتم بی جهت از همه دلگیر شد و هبچ نگفت در حضور تو عجب حال خرابی دارم مثل یک قطره که تبخیر شد و هیچ نگفت نا گهان غرق شدم در سرطانی که منم دید درد تو فراگیر شد و هیچ نگفت حل شده جدول مجهول و معمایی تلخ بست با خود چمدان پیر شد و هبچ نگفت @golchine_sher
مانند ستاره ها نجیب است اذان انگار شبیه عطر سیب است اذان صوت ملکوتی اش به گوشم نرسید در شهر شما مگر غریب است اذان؟ @golchine_sher