eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
665 دنبال‌کننده
24 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5890994847048795778.mp3
8.9M
🌸سرود میلاد آقا علی اکبر🌸 محمد علی قاسمی 🎤
244.8K
مدح_حضرت_علی_اکبرعلیه السلام (دستگاه ماهور(گوشه نصیرخانی.) امشب دل نسل جوان دارد سرور دیگری امشب خدا در هر سری افکنده شور دیگری امشب به جان اهل دل تابیده نور دیگری دل پیش دلبر یافته فیض حضور دیگری ماه محمد طلعتی. از برج زهرا آمده یا بار دیگر در حجاز احمد به دنیا آمده لیلا در آغوش سحر شمس الضحی آورده ای قرآن گرفتی در بغل یا مصطفی آورده ای!؟ زادی علیّ دیگری یا مرتضی آورده ای!؟ حُسن خداوند است این یا مجتبی آورده ای!؟ لیلا عجب شوری تو در نسل بتول انداختی الحق که آل الله را یاد رسول انداختی تکرار کن والشّمس را حسن و جمالش را ببین بگشای قرآن را سپس خلق و خصالش را ببین با بال جان پرواز کن اوج کمالش را ببین در بین آل فاطمه قدر و جلالش را ببین آری تو ثارالله را مرآت سرمد زاده ای گوئی که همچون آمنه امشب محمد زاده ای او اکبر و از کودکی روح عبادت یافته پا در جهان نگذاشته راز سعادت یافته ناکرده تر از شیر، لب رمز شهادت یافته رشد و نموّ نایافته درس رشادت یافته هم اشرف الخلق آمده هم اشجع الناس آمده هم در ره عشق و وفا همگام عباس آمده استاد غلامرضا سازگار
مدح حضرت علی اکبر (ع) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ اکبر ای آفتاب علم و یقین سرو سرسبز باغ علّیین ای طلوعت ز نور صبح ازل وی جمالت چراغ راه یقین به کتاب حسین سوره ی عشق به رسول خدا، شبیه ترین روح ایمان تجلّی توحید نجل طاها سلالۀ یاسین سائل درگه تو جنّ و بشر آستان بوست آسمان و زمین سایۀ مهر توست لطف خدا رشتۀ عشق توست حبل متین بر تو بابای تو دعا میکرد عمّه می گفت: رَبَّنا آمین تا که شد روی تو نمایانگر شد عیان روی ماه پیغمبر ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ای علی خصلت و نبی مرآت مَظهَر کبریـا به ذات و صفات یـاد تو ذکــر تو ولایت تو می کنـد سیّئات را حَسَنات چشمۀ فیض کوثر است لَبَت که از آن جاری است آب حیات حَجَر و هِجر می دهند سلام پیش قدر تو در صف میقات با اذان تو می شود تفسیر آیۀ حافظوا عَلَی الصَّلَوات خیزد از غنچۀ لبت گُلِ نور ریزد از دست و دامنت برکات عزم و ایثـار کربــلایی تو برجوانان گشوده راه نجات ای جگر گوشه ی حسین،سلام کارپــرداز عـالَمین،سـلام ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ آمدی ای کتاب حُسن خدا یـوسف خانـواده ی زهرا شده ای با ملاحت احمد نمک بزم سیّــدُالشُّهَدا خُلق و خوی و جمال تو باشد اَشبَهُ النّاس بر رسول خدا عجب این است آنکه دشمن گفت: با زبــان فصیــح قدر تو را تو همــان ماه لیله القدری که دمیــدی ز دامـن لیلا ماه ازشـرم روی تو پنهـان حُسن حق از جمـال تو پیدا بر تو زیبد خلیــفه اللهـی زیب فرق تــو تاج کرّمنا توئی آموزگار نسل جوان در همه عصرها به هر دوران ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ اثر از: حاج محمّد نعیمی (قُمُ المُقَدّسه) التماس دعا ـ وطنی
Sher s5-2..mp3
8.81M
مدح حضرت علی اکبر (ع) السلام علیک یا علی ابن الحسین جوانِ بیشه شیران، چنان حیدر علی اکبر به میدان حیدرِ غرّان، علی منظر علی اکبر شبیه مصطفی خَلقاً، نه خَلقاً، مَنطِقاً خُلقاً وجودش رفته سر تا پا، به پیغمبر علی اکبر چه رعنا قدِ زیبایی، عجب ماهِ دل آرایی که با این حُسن ها کرده، به پا محشر علی اکبر وجودش غرقِ پیغمبر، ظهورش ظاهراً حیدر به وصفِ او بگو طاها، بگو حیدر علی اکبر اَنیسِ حضرتِ لیلا، تمامِ هستی بابا پدر را نورِ چشم تر، گلِ مادر علی اکبر شهیدِ هاشمی خِصلَت، غریبِ فاطمی سیرت زِ نسلِ حیدر و زهرا، مَهِ اَنور علی اکبر عبادت را شده معنا، نمازش محشرِ دنيا نباشد در یدِ تقوا، جز او برتر علی اکبر غلامانَش زِ اِنس و جن، همه عاشق همه مؤمن غلامش بوذر و سلمان، دو صد قنبر علی اکبر بُوَد اُستاد او عباس، به رزم و غیرت و اِخلاص خودش عبداله و عون و، علی پَروَر علی اکبر یکی شاگرد او قاسم، که شد فخرِ بنی هاشم چه اُستادی که دل بُرد از، دلِ دلبر علی اکبر حسینی خوی خوش سیما، حسن کردارِ بی پروا اذان گوی نمازِ عشق، دمِ آخر علی اکبر وضوی خون او زیبا، لبِ تشنه، لبِ دریا به راه دین و آزادی، شده پرپر علی اکبر تن او ارباً اربا شد، قدِ بابای او تا شد تمام دشت پُر شد از، علی اصغر علی اکبر شده پهلوش چون زهرا، سرش بِشْکافت چون مولا صدای مادرش آمد، علی اکبر علی اکبر ✍ شعرخوانی مجتبی دسترنج🎤
الله عیان به هیبت اکبری اش بوسید اذان از آن لب کوثری اش مصداق برای آیه ی اَنفُسَنا ست با نام علی ، جمال پیغمبری اش
4_6044338253396446316.ogg
264.1K
سرود میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام شادمانی کنید اومده دنیا پسر ارشد حسین زهرا شکر حق میکنه بابای خوبش می درخشه به خونه ماه لیلا می خونه حیدر، به گوش این مولود، اذان اقامه چقدَر زیباست، تو بغل خورشید، ماه تمامه یا علی اکبر، مولا علی اکبر، تبارک الله... برای حیدری ها شده دلبر صورت قشنگش مثل پیمبر هرکی دیده رخ ماه علی رو رو لبش اومده الله اکبر چون حسین شاده،تموم عرش حق غرق سروره رو سر مولود, از آسمون نازل، بارون نوره یا علی اکبر، مولا علی اکبر، تبارک الله... دومین علی بعد علی حیدر شده اسم قشنگش علی اکبر خلق و خوش مثال جدش رسوله همه رو میندازه یاد پیمبر مردم شهرش از سینه چاکان ابن الحسینند حسن وعباس، معلمای این، نور دو عینند یا علی اکبر، مولا علی اکبر، تبارک الله... جوون اول شاه شهیدان برای عمه زینب جان جانان قاری واذان گوی آل طاها در جدال با دشمن مرد میدان علیِ اکبر، همیشه الگو شد، به هر زمونه روز میلادِ، جوون ثارالله، روز جوونه یا علی اکبر، مولا علی اکبر، تبارک الله.. کربلایی هادی صالحی
. السلام ای تجلی داور السلام ای شبیه پیغمبر ایکه نامت علی، نهاده علی السلام ای تجسم حیدر فاطمه افتخار کرده به تو که قدوم تو بُرده بر کوثر ایکه هم، هست نسل تو حسنی هم حسینی است، در قضا و قدر همه آل رسول عاشق تو همه مشتاق این رخ انور همه گویند مصطفی آمد ای چو احمد شدی تو فخر بشر تو که هستی که میشوی پس از این بر جوانان عالمی رهبر خُلق و خویت محمدی، آری خَلقِ نیکوی تو چو آن سرور ابروانت تبلور محراب گیسوانت چو شب، نوید سحر برق دندان توست عین صدف لعل لبهای تو چو درّ و گهر دستهایت پر از قنوت و دعا چشمهایت مثال مِهر و قمر ایکه عبد خدا، به علم و عمل... شده الگوی شیعه تا محشر چه وقاری، چه هیبتی داری چه عیاری، ز انبیا برتر همه پیغمبرانِ حق ماندند در مقام تو ای علی اکبر بسکه ممسوسِ ذات حق هستی برده ای دل ز اول و آخر مستی از ابتدای آمدنت در جمال و جلال حق یکسر همه جا هستی ای نبی رخسار همه جا هستی ای علی منظر پدرِ اطهرت امام حسین ام لیلاست بهر تو مادر فاطمیات محو روی تواند ای به چشم جهانیان اختر □ □ □ ای پس از این، سکینه ات یاور وی پس از آن، رقیه ات خواهر چشمهای نجیب تو گویند واجب است احترام هر دختر چشم تو چشم تیز بین حرم خشم تو خشم ثانیِ حیدر عمو عباس عاشق رویت و تویی دست بوسِ آن دلبر عمه ات گفت: عمه قربانت نجمه بگذاشت بر قدوم تو سر بانوان دود کرده اند اِسپند دختران عود کرده در مِجمر □ □ □ یاد روزیکه آینه قرآن پیشِ روی تو باشد و بر سر همه از خیمه آمدند برون دیده گریان و جملگی مضطر آنچنان شد که کوفیان گفتند با تمسخر به تو مهِ داور ز خیامِ حرم بیا بیرون! شد به میدان مُعَطّلت لشکر! □ □ □ حیدرِ کربلا به هیئتِ رزم بست بر تن زِرِه، به دست سپر با غضب، با وقار، با عزت زد برون از حرم چو پیغمبر همه گفتند این رسول خداست که میاید به کارزارِ خطر دست مولای خویش را بوسید رخصت از او گرفت و اشکِ بصر با اَنابنُ النبی نقاب افکند با اَنابنُ الحسین شد یاور رُعب انداخت در دل دشمن کرد احیای صحنه ی خیبر هنرِ خویش را نشان داد و یاعلی گفت و زد بر آن لشکر زد به قلب سپاهِ کفر و نفاق از یمین و یسار آن سرور ساعتی در میانه ی میدان تیغِ او بود و گردنِ کافر رَدِ شمشیرِ ذوالفقاریِ او بر زمین ریخت دست و پا و سر نزد مولا رسید تشنه لبان کامِ او شد به کامِ بابا تر ساعتی بعد در میانه ی رزم حیله کردند کوفیان به غَدَر حلقه ای از محاصره ناگاه جسمِ او را گرفت چون در بر تیغی از پشت، فرقِ او بشکافت تیغی از پیش زد بر آن پیکر نیزه ها قطعه قطعه اش کردند ارباً اربا شد آن جوانِ پدر پدر آمد کنار جسمِ پسر پسر اما شبیه گل پرپر چونکه صورت به صورتش بنهاد ناله کرد از فراق او ز جگر آنکه در اوج گریه شد یارش بود قدِ خمیده ی خواهر
میلاد حضرت علی اکبر (ع) --------- آمده دنیا کودکی چون ماه روی او دارد نقش ثارُالله باشد این کودک شِبْهِ پیغمبر یا علی اکبر - یا علی اکبر مژده ای یاران گل به بار آمد در جهان آن گل چون بهار آمد دارد این مولود هیبت حیدر یا علی اکبر - یا علی اکبر لطف حق بنگر آل طاها را دسته گل داده اُمِّ لیلا را روی او جَنَّت عطر او محشر یا علی اکبر - یا علی اکبر ماه شعبان را ماه دیگر اوست گنج عالم را دُرّ و گوهر اوست بر علی دُرّ و بر نبی گوهر یا علی اکبر - یا علی اکبر بر حسین امشب آمده مهتاب جان ازو خُرَّم دل ازو شاداب مثل زهرا او جاریِ کوثر یا علی اکبر - یا علی اکبر دارد این مولود چهره ای زیبا باشد این کودک هستی لیلا بوسه بر گیرد از رخش مادر یا علی اکبر - یا علی اکبر ** محمود تاری «یاسر»
با تو فقیرهایِ غنی می‌شویم علی مجذوب خاتمی یمنی می‌شویم علی ما را نکرد مست ، شراب کسی فقط... ...مستِ فَمَنْ یَمُتْ یَرَنِی می‌شویم علی قربان کُنیه‌ای که به نامِ حسن زدند  یعنی فقط ابالحسنی می‌شویم علی از خاکِ تو سرشته شدیم و به این حساب... با هم برادرانِ تنی می‌شویم علی تو از شرابِ حضرتِ حق خورده‌ای و ما بد مستِ باده‌ای دهنی می‌شویم علی وقتی که اکبراست امیرِ سپاه تو روزِ ظهور آمدنی می‌شویم علی آنکه علی‌است معجزه‌ی ابتدای او الله‌اکبر است فقط انتهایِ او حیران توست چشم محمد شناس‌ها ای فاطمه نگاه ، خداوند یاس‌ها از آتشی که هست به بامت رسیده‌اند از شهرهایِ دور همه‌ی آس و پاس‌ها جز تو حسین هیچ‌کسی را ندیده است یعنی نمی‌رسند به گَردت قیاس‌ها ای رفته بر جمالِ حسن ، کوچه را مبند پَرت است دائما به تو هرجا حواس‌ها هربار پیشِ عمه‌‌ی خود  مدتی بمان قدری نگاه کن به همین التماس‌ها تو مرتضایِ دومی و  تیغ اگر کشی پیشِ تو می‌دوند همه‌‌ عمر و عاص‌ها ما عاشقیم قسمتِ ما بی ارادگی است پس با حسین نسبت ما خانوادگی است* لیلا نشسته است اگر در مقابلت مجنون دویده است به دنبالِ محملت لازم نبود اینهمه لشگر کشی کنی گیسو نریخته  دلِ باباست منزلت دریا مُرکب است و درختان قلم ولی تنها شمرده‌اند نَمی از خصائلت عباس رفته مِجمرِ اسفند آورَد از بسکه ریخته همه جا از فضائلت آدم بهانه بود اگر سجده کرده‌اند جبریل دیده بود کمی از شمایلت ام‌البنین به بازوی تو وان‌یکاد بست وقتی که ذوالفقارِ علی شد حمایلت ای دومین علی هنرت را نشان بده   بر آلِ فاطمه جگرت را نشان بده میدان محاطِ صولتِ پروردگاری‌ات دشتِ نبرد  نعره‌زن  از تیغ‌داری‌ات آنکه به سر نداشت هوایِ علی گُریخت جانم فدایِ سر زدن و سر شماری‌ات کس را ندیده‌ایم از این خیلِ صد سپاه در گردنش نمانده خط یادگاری‌ات عباس با حسین و خدا خیره گشته‌اند باد است و یال و منظره‌ی تکسواری‌ات سُم می‌زند به سنگ ، زمین داغ می‌شود عقاب شیهه می‌کشد  اسب شکاری‌ات پیچیده مدحِ رزم تو در کاخِ شام ، پس تا شام رفته‌است سپاهِ فراری‌ات* یک خیمه است منتظرت بی خبر مرو میدان که می‌روی کمی آرامتر برو آبی نداشت ، روی زبانت زبان گذاشت رفتی و دست بر جگرش ناگهان گذاشت  زانو نمی‌کشید  بیاید کنار تو از خیرِ جان گذشت و قدم نیمه‌جان گذاشت تیغی نمی‌گذاشت که بابا بخوانی‌اش سر خم نمود گوش به روی دهان گذاشت هرکس که تیغ داشت به دورِ تو حلقه زد هرکس که تیر داشت میانِ کمان گذاشت هرکس که دور بود خودش را به تو رساند هرکس رسید نیزه‌ی خود را نشان گذاشت جایی نماند تا که گذارند زخمّ نو قومی رسید زخم  روی استخوان گذاشت ای داغِ مانده بر دلِ بابا بلند شو یا لااقل به خاطرّ لیلا بلند شو.....
این خانواده ای که مرا صید کرده اند حالا اسیر زلف علی اکبرند و بس وقتی میانِ کوچهٔ ما راه میرود یک شهر در زیارتِ پیغمبرند وبس
بعد از تولد، هر كسى كه ديد او را مى گفت: گويا خواب مى بينم خدايا الله اكبر! بر سراپاى وجودش يكجا پيمبر بود و حيدر بود و زهرا بر قامت دلربای دلبر صلوات بر نور جمال علی اکبر صلوات او بود خلاصه علی و احمد بفرست به پیغمبر و حیدر صلوات
علی سیرت، حسن طینت، محمد خو، علی اکبر که در صورت نمیزد با پیمبر مو علی اکبر حسین از بس که بیتاب پیمبر بود حق میخواست شود پیغمبری دیگر برای او، علی اکبر دو پایش پلکان عرش بر روی زمین میشد چو میزد پیش پای عمه اش زانو علی اکبر و دشمن میهراسد از دَم "اَینَ تَفرّوا"یش که با سربند حیدر میکند هوهو علی اکبر برای کشتن لشکر به شمشیر احتیاجی نیست که جای تیغ دارد تیزی ابرو علی اکبر شبیه شیشه ی عطری که پاشیده ست در میدان تمام تیرها را میکند خوش بو علی اکبر جوانان بنی هاشم به دقت جستجو کردند که قطعه قطعه پیدا میشد از هر سو علی اکبر
از کوی صفا بوی وصال آمده امشب زیبا صنمی ماه جمال آمده امشب پیچیده به شهر نبوی عطر محمد(ص) بر چشمه ی جان آب زلال آمده امشب میلاد همایون علی بن حسین است جانانه ببین با چه جلال آمده امشب بر اهل ادب میرسد از غیب بشارت خوش باش شب دفع ملال آمده امشب از پرده برون گشته به شعبان مه لیلا به به چه درخشنده هلال آمده امشب ای سایه نشینان لوای علی اکبر بر مجلستان حسن و کمال آمده امشب مرغ دل یاران همه در جشن ولادت چون طبع «کلامی» به مقال آمده امشب
سلام ای ماه را جانان؛ سلام ای شاه را نائب سلام ای درد را درمان؛ سلام ای قلب را صاحب به مدحت کاری از دست غزل که برنمی‌آید چگونه وصف تو گویند شاعرها در این قالب تو قرآن حسینی که خدا تقدیم او کرده که در هر سوره نه؛ هر آیه داری سجده‌ای واجب ملائک در دلِ هفت‌آسمان تنها تو را دیدند فراوانند انجم؛ کیست غیر از روی تو ثاقب؟ گمانم صبح میلاد تو ای پیغمبر ثانی کسی ناقوس نشنیده؛ اذان می‌گفته هر راهب هنر زیباتر است آن‌گاه که خرج علی گردد بخوان مداح؛ بسم‌اله؛ بگو شاعر؛ بزن مطرب الا ای جارچی‌ها طبل بردارید که آمد علی ‌بن ‌حسین ‌بن‌ علی ‌بن ‌ابی‌طالب چه جذابیتی داری که عباس از طلوع صبح به نور روی تو مانده‌ست خیره تا دم مغرب تو از راه آمدی تا پشت حق باشی و حق با تو که از امروز می‌لرزد به خود هر ظالمِ غاصب میان معرکه شانه به شانه با اباالفضلی کدام ابله گمان کرده که بر این دو شود غالب تو برمی‌گردی ای شیرِ جوانان بنی‌هاشم تو رجعت می‌کنی با آن امام حاضرِ غائب
مجنـون  تر از مجنــون ، لیـلاتـر از لیــلا دارم دلـــی عاشـــق ، شیـدا تر از شیدا در یک نظر ، هر دل ، شـد مبتـــلای او دلبنـــدِ  لیــلا  هسـت در دلبــری ، یکتــا ماهِ تمــــام است و شهــزادهٔ خورشـید آیینـــه ای   کامــل  از خلقـــتِ  طـاهـا مهتاب یا خورشید ، ماه است یا اختر؟ در آسمــان ، گل کرد  پیدا تر از  پیـدا مَـه در مَحاق افتاد ، تا روی ماهـش دید خورشیـد، سر ،خَـم کرد در پایِ این آقا شد آسمان ، آغـوش ، در روز میــلادش در برگــرفت از عــرش ، قنــداقـهٔ او را ای راست قامت ها !سرهایتان خَـم باد در پیش آن قامت ، رعنــا تر  از رعنـــا "الله اکبــــر" از   لبهـــای اکبــر ریخــت صــــوتِ اذانِ  او  دلبــــر تــریـن   آوا بینِ بنی هاشــم او اَشبـَـهُ النّــاس است بر احمــــد   مختــــار ،  پیغمبـــر   والا در صورت و سیرت ، تصویری از احمد ماهِ مَلَـکْ منظـــر ، شمــسِ فلک پیــما بیت الحسیـن است این یا خانهٔ حیدر؟ نام   علــــی آمــد ،  از  عــــالـمِ   بالا نام علی راز است،با عرش دمساز است در مرتبت ، عالی ، مشتق شد از اعـــلا او در رجــزهــایش ،  نام علــی بر لب می آوَرَد  هـر بــار ، زیبــا تر  از  زیـــبا با هر "علــی" گفتـن ، تب می کند دشمن گل_زخمــه هایی نو ، می روید از اعضا بایــد  که بنـویســم ، از  روز  میـــلادش باز ایـن قلـــم چرخیـد تا ظهــر عاشـورا در مشقِ شمشیرش ، درس شجاعت را می گیرد از دستِ  عبـاسِ  مَـه سیمـــا دستش کرمخانه ، لطفش چه بی پایان دارد   دلی عـاشــق ، دریـاتر  از  دریـا حیـف است این دریا ، درکامِ جان ریزد لب تشنــــگی را از ،  انگشـــترِ   بـابـا سعیدی(کیمیا)
تو نور آمدي و شب ز خواب خوش پا شد تو چشمه آمدي اما مدينه دريا شد گل از گل همه ي خانواده ات بشكفت شكوفه هاي نگاه تو تا شكوفا شد دوباره دور و بر كوچه ي بني هاشم بهشت گمشده هر فرشته پيدا شد نه بين اهل زمين بين آسماني ها سر زيارت تو در مدينه دعوا شد ز بس ستاره براي زيارت آمده بود شب تولد تو مثل روز زيبا شد تو طعم نوبر فرزند را چشانيدي به يمن آمدن تو حسين بابا شد همينكه در بغل مادر آمدي گفتند بهشت زينت آغوش و دوش ليلا شد تو از قبيله ي ليلايي و دل ليلا ز حسن روي تو مجنون دشت و صحرا شد حديث مجمر و اسپند را بخوان و ببين كه چشم هاي حسد محو در تماشا شد هزار مرتبه الله اكبر از قدّي كه آرزوي بلنداي سرو و طوبا شد هزار مرتبه الله اكبر از چشمي كه مست از آن همه انگورهاي دنيا شد هزار مرتبه الله اكبر از مويي كه لطف مختصرش رفت و شام يلدا شد هزار مرتبه الله اكبر از آن دم كه معتكف به شفا خانه اش مسيحا شد هزار مرتبه الله اكبرت گويم كه با صداي تو داوود مست و شيدا شد تمام خِلقت و خُلقت شبيه پيغمبر تمام ناز و نيازت شبيه زهرا شد تويي تو يوسف يعقوب شهر پيغمبر منم همانكه به يك غمزه ات زليخا شد علي اول نسل علي ، علي يارت كه هيبت تو تماماً علي اعلي شد به شوق صوت اذانت به عرش گلدسته چقدر مأذنه دلتنگ صبح فردا شد پس از تو رفت دگر خير از سر عالم پس از تو خاك به فرق تمام دنيا شد رشيد بودي و بعد از شكستنت بابا شكست بس كه كنار تو از كمر تا شد هنوز عطر تو از بين دشت مي آيد به ياد لاله سرخي كه ارباًاربا شد
ملک قنداقه اش را با شکوه محشر آورده و گل از خاک پای شاهزاده سر در آورده برای شاخه ی سدره خدا برگ و بر آورده گمانم نسل زهرا باز هم پیغمبر آورده و بعد از لولو و مرجان خدا یک گوهر آورده همان که مات خود کرده است ماه آسمانی را به لبخندش دو چندان کرده شوق زندگانی را محبت را سیادت را رسول مهربانی را علم کرده است در تاریخ مفهوم جوانی را که حرفی از تمام حرف ها زیباتر آورده زمین از ابر رحمت موج زد مانند دریا شد دم عیسی بن مریم باد زلف این مسیحا شد نبی بعد نبی در احترام مقدمش پا شد حواس عرش محو دست های ام لیلا شد همان دستی که ماهی چون علی اکبر آورده علی روح جوانی شد که غم از پیر میگیرد که خورشید از نگاهش نور عالم گیر میگیرد وقار از راه رفتن های او تاثیر میگیرد اذان روزی سه نوبت از لبش تکبیر میگیرد که اسلام از لبان او اذانی دیگر. آورده پس از خورشید تشنه میشود مهتاب هم تشنه برای دیدن لبهای تو شد آب هم تشنه زبان میگفت گشته مثل تو ارباب هم تشنه از آن داغی که شد گهواره ی بی تاب هم تشنه ببخش این شعر ها را که فقط چشم تر آورده
شب جوونه اربابمونه مردونه یا علی بگه هر کی میتونه اومده عشق مولا اومده ماه زهرا شده مجنون هلاکه پسر ام لیلا ذکر علی علی رگه خوابمه مثل جوونیای اربابمه علی اکبر **** میگه ابالفضل میون لشکر الله اکبر به قد و بالای اکبر همیشه جنگو برده تیغش و هر کی خورده یه ساعت بعد ضربه تازه فهمیده مرده اگه میخوای کربلا دل دل نکن دامن اکبر و ول نکن علی اکبر **** منم علی جان مست نگاهت بگیر همه جوونامون و تو پناهت من و این قلب بی تاب من و رویای مهتاب شب قدر وعده ما پایین پای ارباب کاشکی مادر پدرامون شاد بشن با دست تو جوونا دوماد بشن
آسمان باز پر قمر شده است شب اندوهمان سحر شده است به همه سائلان نظر شده است چونكه اربابمان پدر شده است آمد از راه قرص ماه حسين دومين حيدر سپاه حسين 👏👏👏👏👏 خلق و خويش پيمبرى ديگر على اكبر نه،حيدرى ديگر پهلوان دلاورى ديگر تو بگو شير لشكرى ديگر هست پيغمبرى سراپايش به عمو رفته قدوبالايش 👏👏👏👏👏 چهره اش ماه آسمان حرم سايه اش قوت زنان حرم حنجرش گرمى اذان حرم چشم بد دور از جوان حرم مثل عباس سايه ی سرهاست سرپناه تمام خواهرهاست 👏👏👏👏👏👏 آمد از هر نظر على باشد از همه بيشتر على باشد بازهم يك نفر على باشد چقدر اين پسر على باشد! مثل حيدر قويست او عزمش چند بيتى بگويم از رزمش 👏👏👏👏👏👏 بين گرد و غبار مى آيد روى مركب سوار مى آيد پسر ذوالفقار مى آيد حيدر روزگار مى آيد عشق مى ريزد از سر و رويش ذوالفقار است تيغ ابرويش 👏👏👏👏👏👏 پاش تا در ركاب مى افتد دشت در پيچ و تاب مى افتد سر ز تن بى حساب مى افتد به تلاطم عقاب مى افتد بهت در چشمهاى اين دشت است بسكه در حال رفت و برگشت است 👏👏👏👏👏 خوب فهميده رزم فن دارد هنر جنگ تن به تن دارد فن از روبرو زدن دارد اين شگرد از عمو حسن دارد آى لشكر ببين جوان اين است پسر شير نهروان اين است 👏👏👏👏👏👏 خشم او تيغ و نيزه وشدير است هرنگاهش دو قبضه شمشير است چقدر رزم او نفسگير است نوه ی شير غالبا شير است تيغ مى زد همين كه از چپ و راست ازحرم بانگ ياعلى برخاست 👏👏👏👏👏👏👏 رزم با اين جوان گره خورده حنجرش با اذان گره خورده در دهان ها زبان گره خورده ابرويش آنچنان گره خورده كه همه ياد حيدر افتادند ياد آن روز خيبر افتادند 👏👏👏👏👏 رعد و برق است يا كه طوفان است كه دقيقا ميان ميدان است يا جوان حرم رجز خوان است روى لب هاى عمه ها جان است شور و غوغاست در دلش هرچند دارد ارباب مى زند لبخند 👏👏👏👏👏👏 مى رود دشت را به هم بزند وسط معركه علم بزند خواست تا حرف مى روم بزند ديد بايد كمى قدم بزند پيش چشم پدر جوان مى رفت داشت ازجسم شاه جان مى رفت 👏👏👏👏👏👏 رفت در نيزه زارها افتاد بين گرد و غبارها افتاد زير پاى سوارها افتاد وسط نيزه دارها افتاد پاى نيزه به پيكرش وا شد به زمين خورد اربااربا شد شاعر : علی زمانیان 👏🌟👏🌟👏🌟👏🌟
امشب‌شبِ نوراست‌و شبِ‌اَخذِ برات شاد است حسین، شاهِ کشتیِ نجات هم روزِ جوان است و هم عیدِ اکبر ... بفرست تو بر جوانِ لیلا صلوات
نوزاد حسین جلوه‌اش مصطفویست دقت که کنی خَلقاً و خُلقاً نبویست تبریک بگویید به ارباب که او نامش، نسبش، خودش، جمالش علویست
بسم الله الرحمن الرحیم جوان تنها نه همین آمدنت روز جوان است هم روز جوان بوده و هم روز اذان است هر دل که گرفته‌ست، به لب ذکر تو دارد نام تو به دل‌های شکسته ضربان است ای آمدنت روشنی خانه‌ی دل‌ها ای آن‌که بدون تو جهان بی‌هیجان است ممسوس خداوندی و در فهم نگنجی تعریف همه از تو فقط وهم و گمان است سود است هرآن‌چه رسد از دست کریمان هرکس که گدای تو نشد اهل زیان است وقتی که کرامت سر خوان تو نشسته‌ست در محضر لطف تو چه‌حاجت به‌بیان است تو "ذبح عظیمی، وَ فدیناهُ بِه" از توست این عهد خداوند تو با پیرمغان است ای کاتب ارباب برای من بی‌تاب در روز جزا نامه‌ی تو خطّ امان است.
مؤذنا قاریا نماز خونا مسجدیا پدر شهیدا همشون فیض ببرن نوکرا جوون ترا خبر بدید به علی اکبریا جان اومده جان جانان اومده بدون واسطه خود قرآن اومده دلبر اومده علی اکبر اومده یا علی اکبر..... پدرا پسرا آقازاده ها با اصالتا هر کسی که غلام خونوادته ریش سفیدا قدیمیا خبر بدید به علی اکبریا یار اومده کس و کار اومده برادرزاده ی علمدار اومده دلبر اومده علی اکبر اومده یا علی اکبر .... سفره دارا لوتیا اهل دلا داش مشتیا همه اونایی که بلاگردونتن با ادبا با نجابتا خبر بدید به علی اکبریا تا اومده خوشی از راه اومده ببین گل پسر ام لیلا اومده دلبر اومده علی اکبر اومده یا علی اکبر .....
@MAHMOUDKARIMMI_SHAB_MILAD_HAZRAT.mp3
15.11M
📝 تو بگو به گوش ثارالله سرود | حاج_محمود_کریمی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو بگو به گوش ثارالله، اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اَلَا الله و مُحَمدً رسولُ الله، و عَلیً وَلیُ الله ای نور جمال پیغمبر، طلایه دار ساقی کوثر ای آرامشِ دلِ ارباب، مولانا علیٌ الاکبر ای که توی خونه ی حیدر می گردن به دور تو اصحاب، مولانا علیٌ الاکبر اللهم صل علی، علیٌ الاکبر ای سردار شرف مولا، پرچم دارِ نجفِ مولا آینه دارِ فـــاتحِ خیبر، مولانـــــــا علیٌ الاکبر ای محبوب عالم بالا، ای والیِ عالیِ اعلی ای معصومِ عصمت مادر، مولانـــــــا علیٌ الاکبر هم اسمی و هم مسمایی، آقا زاده ای و آقایی آقایِ رجـــال نام آمور، مولانـــــــا علیٌ الاکبر شمشیر امیر دلهایی، تکبیر نفیر هیجایی ای شیر دلاورِ لشکر، مولانـــــــا علیٌ الاکبر رمز انقلاب اربابی، ارباب زاده ای و اربابی اصحاب رهرو و تویی رهبر، مولانـــــــا علیٌ الاکبر استاد ثواب و آدابی، مهر و مهتری و مهتابی فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ، مولانـــــــا علیٌ الاکبر مشتاقی قلب عشاقی، وصف الحال عشق و مشتاقی میگُنجه مگر به صد دفتر؟!؟، مولانـــــــا علیٌ الاکبر 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
. در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است بی جهت نیست که اسمش علی اکبر شده ست . چه بگویم من از آن ذات که ممسوس خداست اکبر است و صفت اکبر ، مخصوص خداست حرکات و سکنات و وجناتش طاها مادرش آمنه بوده ست مگر یا لیلا ؟ . با همه ، خُلق عظیمش سر احسان دارد این پیمبر چه قدر تازه مسلمان دارد ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست ” پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست “ سنگ در دستش از اعجاز ، قمر می گردد گر به خورشید بگوید نرو ، برمی گردد جان علی ، جسم نبی ، جلوه ی کوثر بوده سرّ لولاک ، از اول علی اکبر بوده . هر زمان عطر حضورش به هوا برمی خواست نفس پنج تن آل عبا برمی خواست ذاتش آئینه در آئینه پیمبر گشته بارها از شب معراجِ خودش برگشته قاب قوسینِ خداوند خم ابرویش زد قدم زینب کبری به سر زانویش . بی نقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است به اباالفضل قسم قامت او دیدنی است چه بگویم من از آن سرو خرامان بهشت حرف حق را قلم خواجه ی شیراز نوشت : . ” شاه شمشاد قدان ، خسرو شیرین دهنان که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان “ . زلفش آن روز که در دست نسیم افتاده سمت و سو داده به تحریر موذن زاده کربلا هم عطشش چند برابر شده بود تشنه ی صوت اذان علی اکبر شده بود . أشهدُ أنّ به این مرد ولی باید گفت اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت . جلوی چشم پدر ، رد شدنش را عشق است أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است باد آورده به همراه ، شمیم صلوات می وزد بر سر کوی تو نسیم صلوات ابر رحمت تویی و تشنه ی الطافِ تو دشت مشک از چشمه ی چشمان تو پر برمی گشت . کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات باز هم بر گل روی علی اکبر صلوات . چشم دنیا به تنت جامه ی احسان دیده ست حسنی بودن تو بر چه کسی پوشیده ست ؟ رحمت واسعه ای ، اسب تو از روی کرم وسط لشکر دشمن زده ناگاه قدم می روی پشت سرت باد شده پا به رکاب نام اسب تو عقاب است ، عقاب است عقاب می شود صید نگاهت دل میدان حتی باز شد روی تو آغوش بیابان حتی . رفتی آن گونه که شد دشت پر از عطر تنت کربلا رنگ گرفت از نفس پیرهنت . ذات تو گرچه خلاصه شده ی پنج تن است بعد تو دشت پر از عطر حسین و حسن است . بیشتر ریخت بهم رفتن تو  قاسم را کشت داغ تو جوانان بنی هاشم را ✍ .
﷽ دوبیتی_حضرت_علی_اکبر_ع صلوات_حضرت_علی_اکبر_ع   در روز جوان بگو مکرّر صلوات بر اشبه ناس، بر پیمبر صلوات میلاد علی بن حسین بن علی است ناز قدم علیِ اکبر صلوات   🔰🌺🔰🌺🔰 بر قامت دلربای دلبر صلوات بر نور جمال علی اکبر صلوات او بود خلاصه علی و احمد بفرست به پیغمبر و حیدر صلوات   🔰🌺🔰🌺🔰 برجلوه و اجلال محّمد صلوات بر چهره و تمثال محّمد صلوات دیدند چو رخسار علی اکبر را گفتند که بر آل محّمد صلوات آئینۀ غرق نور ایزد آمد؟ یا جلوه ای از بهشت سرمد آمد با دیدن اکبرش چنین گفت حسین یک بار دگر بوی محمّد آمد   🔰🌺🔰🌺🔰 بر جلوه‌ی خِلقت پیمبر صلوات بر چهره‌ی غرق نور اکبر صلوات تقدیم به آن جوان رعنا، که بُوَد سر تا به قدم شبیه حیدر، صلوات ✍   🔰🌺🔰🌺🔰 شادی همه دراین شب مسعود کنید همراه حسین روبه معبود کنید چشمان حسود کور، بایک صلوات اسپند برای اکبرش دود کنید   🔰🌺🔰🌺🔰 سر تا به قدم نور خدایی، اکبر! مثل پدرت گره گشایی اکبر نام تو علی و خُلق تو مصطفوی تلفیق علی و مصطفایی اکبر   🔰🌺🔰🌺🔰 در روز جوان از شهدا باید گفت از گل پسر خون خدا باید گفت فرخنده ولادت علی اکبر را تبریک به شاه کربلا باید گفت   🔰🌺🔰🌺🔰 ما پیرو قرآن و پیمبر هستیم ما شیفتگان علی اکبر هستیم در روز جوان به دشمنان می گوییم ما نسل جوان، مطیع رهبر هستیم ✍   🔰🌺🔰🌺🔰 در سحر گاهی از مه برکات چون به مسجد شدم به شوق صلاة هاتفی با نوای زیبا گفت بر اذان گوی کربلا صلوات ✍   🔰🌺🔰🌺🔰 گُل از نفس بهار، چیدن دارد اوصاف گُل سُرخ، شنیدن دارد با دیدن اکبرش شکفت و گفتند خنده به لب حسین، دیدن دارد ✍   🔰🌺🔰🌺🔰 شادی ز رخ حسین پیدا شده است برچهره ی گُل، غرق تماشا شده است با آمدن علیِ اکبر، دیدند فصلی ز کتاب کربلا وا شده است ✍   🔰🌺🔰🌺🔰 این گُل که شکفته عطر جنّت دارد اندازه‌ی فردوس، طراوت دارد از یُمنِ شکفتن علی اکبر ارباب به خانه اش، ضیافت دارد ✍   🔰🌺🔰🌺🔰 ادب را حد اعلا می‌پسندد قدم را پشت بابا می‌پسندد ببین بالا بلند کربلا را خودش پایین پارا می‌پسندد ✍   🔰🌺🔰🌺🔰 باخلق پیمبر آمده...ای جانم باهیبت حیدر آمده... ای جانم تبریک ملائکه بهم می‌گویند زیرا علی اکبر آمده...ای جانم ✍   🔰🌺🔰🌺🔰 از ذکرِ شهید، سینه بی‌تاب شده عکسِ شهدا در دلمان قاب شده ای نسل جوانانِ جهادی تبریک میلادِ علیْ اکبرِ ارباب شده   🔰🌺🔰🌺🔰 نوزاد حسین جلوه اش مصطفویست دقت که کنی خَلقاً و خُلقاً نبویست تبریک بگویید به ارباب که او نامش ، نسبش ، خودش ، جمالش علویست   🔰🌺🔰🌺🔰 از صورت چون ماه پيمبر خواندند از هيبت و اقتدار حيدر خواندند شد جلو‌ه‌ی احمد و على، آینه‌ای آن آينه را علیِّ اکبر خواندند   🔰🌺🔰🌺🔰 شد غُرّش رَعد، مست از تکبیرت شد صاعقه، ماتِ ضربت شمشيرت با جذبه ي حيدرانه ي چشمانت مُلک و ملکوت مي‌شود تسخيرت   🔰🌺🔰🌺🔰 لرزانده شکوهت تنه‌ی لشکر را بر هم زده‌اي هيمنه‌ی لشکر را طوفان نگاه تو ز هم پاشيده‌ست از ميسره تا ميمنه‌ی لشکر را   🔰🌺🔰🌺🔰 صوت نبوی‌ست جاری از هر سخنش صد یوسف مصر، خفته در پیرهنش در شهر، کرمخانه‌ی او شهره شده ست این است که خوانده اند، ابن الحسنش   🔰🌺🔰🌺🔰 با خُلق خود به خَلقِ دو عالم سرآمدی با هیبتی و بین شجاعان زبانزدی آیینه را گذاشته ام در مقابلت حالا خودت بگو که علی یا محمدی؟   🔰🌺🔰🌺🔰 از بهر نظاره آمده پیغمبر با ماه و ستاره آمده پیغمبر ذکر لب هر فرشته باشد انگار دوباره آمده پیغمبر   🔰🌺🔰🌺🔰 می‌بارد از این جمال دلجو صد ماه سر تا به قدم، علی می‌آید از راه حق است اگر کعبه ترک بردارد لا حول و لا قوة الا بالله ✍   🔰🌺🔰🌺🔰 از خانه‌ی ارباب خبر می‌آید بر آل علی تازه پسر می‌آید در خُلق و مرام و منطق و حُسن و جمال انگار محمدی دگر می‌آید ✍   🔰🌺🔰🌺🔰 این شعر ، سرود عالم بالا شد تبریک، حسین بن علی بابا شد همنام علی، شِبْهِ محمد یعنی میلاد علیِ اکبرِ لیلا شد ✍   🔰🌺🔰🌺🔰 بعد از تولد، هر كسى كه ديد او را مى گفت: گويا خواب مى بينم خدايا الله اكبر! بر سراپاى وجودش يكجا پيمبر بود و حيدر بود و زهرا  
ملک قنداقه اش را با شکوه محشر آورده و گل از خاک پای شاهزاده سر در آورده برای شاخه ی سدره خدا برگ و بر آورده گمانم نسل زهرا باز هم پیغمبر آورده و بعد از لولو و مرجان خدا یک گوهر آورده همان که مات خود کرده است ماه آسمانی را به لبخندش دو چندان کرده شوق زندگانی را محبت را سیادت را رسول مهربانی را علم کرده است در تاریخ مفهوم جوانی را که حرفی از تمام حرف ها زیباتر آورده زمین از ابر رحمت موج زد مانند دریا شد دم عیسی بن مریم باد زلف این مسیحا شد نبی بعد نبی در احترام مقدمش پا شد حواس عرش محو دست های ام لیلا شد همان دستی که ماهی چون علی اکبر آورده علی روح جوانی شد که غم از پیر میگیرد که خورشید از نگاهش نور عالم گیر میگیرد وقار از راه رفتن های او تاثیر میگیرد اذان روزی سه نوبت از لبش تکبیر میگیرد که اسلام از لبان او اذانی دیگر. آورده پس از خورشید تشنه میشود مهتاب هم تشنه برای دیدن لبهای تو شد آب هم تشنه زبان میگفت گشته مثل تو ارباب هم تشنه از آن داغی که شد گهواره ی بی تاب هم تشنه ببخش این شعر ها را که فقط چشم تر آورده