eitaa logo
امتداد حکمت‌ و فلسفه
842 دنبال‌کننده
406 عکس
22 ویدیو
128 فایل
#اِمتدادِحِکمت‌وَفَلسَفِه، از ضرورت جریان یافتن اعتقادات تا عمل در مقیاس جامعه، بحث می‌کند. همان دغدغه‌ای که فَقیه‌ِحَکیم‌ِحاکمِ‌انقلاب از اهالی فلسفه مطالبه می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
13911123_1323899.jpg
71.9K
⭕ ضرورت امتداد عملی فلسفه اسلامی- 1 ✅ فلسفه‌های مضاف - مثل فلسفه علوم انسانی، فلسفه روانشناسی - خوب و لازم است؛ اینها همان چیزهائی است که ما محسوب می‌شود؛ منتها تکیه اساسی را باید بگذارید روی مسائل کلان جامعه اسلامی؛ مثل . ما وقتی به فلسفه های غرب نگاه می‌کنیم، می‌بینیم مسائلی مثل حکومت، اقتصاد، شأن مردم، شأن انسان، طبق نظرات آنها، حل می شود. اینها مسائل بنیادی شاخه‌های اصلی زندگی و جامعه است؛ اینها باید در فلسفه پاسخ پیدا کند. ✅ البته بعضی از آقایان در این یکی دو سال اخیر به من گفتند که ما داریم در این مسائل کار می‌کنیم - حالا من در این خصوص ارزیابیی ندارم - باید در این زمینه کار شود. واقعاً برویم ببینیم بر اساس فلسفه ما، شکل جامعه، بنیان سیاسی جامعه، حکومت در جامعه، به چه شکلی خواهد بود؛ یعنی ما برای مسئله حکومت، در فلسفه چه پاسخی داریم. نمی‌شود بگوئیم آقا فلسفه است و به مسائل زندگی و جامعه ارتباطی ندارد؛ این معنی ندارد. به نظر من بخش عمده از جاذبه فلسفه غرب، مربوط به این است. همچنین . بنابراین به طور کلی جهانبینی اسلام تبیین شود. مواد اصلی جهانبینی اسلام را مشخص کنید - مسئله انسان، مسئله خدا، مسئله ارتباط انسان و خدا، مسئله تکلیف - در فلسفه اسلامی روی اینها کار شود. البته اینها پاسخ‌های روشنی هم دارد، در فلسفه ما خیلی از اینها مسائل مبهمی نیست؛ اما باید این پاسخها منعکس شود، گفته شود.» 🔺برشی از بیانات مقام معظم رهبری در جمع "اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی" https://eitaa.com/monir_ol_din/585
🔅حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(مدظله العالی): ▫️فلسفه‌های مضاف - مثل فلسفه علوم‌انسانی، فلسفه روانشناسی - خوب و لازم است؛ اینها همان چیزهائی است که ما محسوب می‌شود؛ منتها تکیه اساسی را باید بگذارید روی مسائل کلان جامعه اسلامی؛ مثل . ما وقتی به فلسفه‌های غرب نگاه می‌کنیم، می‌بینیم مسائلی مثل حکومت، اقتصاد، شأن مردم، شأن انسان، طبق نظرات آنها، حل می‌شود. اینها مسائل بنیادی شاخه‌های اصلی زندگی و جامعه است؛ . ▫️البته بعضی از آقایان در این یکی دو سال اخیر به من گفتند که ما داریم در این مسائل کار می‌کنیم - حالا من در این خصوص ارزیابیی ندارم - باید در این زمینه کار شود. واقعاً برویم ببینیم بر اساس فلسفه ما، شکل جامعه، بنیان سیاسی جامعه، حکومت در جامعه، به چه شکلی خواهد بود؛ یعنی ما برای ، در فلسفه چه پاسخی داریم. نمی‌شود بگوئیم آقا فلسفه ذهنیات محض است و به مسائل زندگی و جامعه ارتباطی ندارد؛ . به نظر من بخش عمده از جاذبه فلسفه غرب، مربوط به این است. همچنین مسئله اقتصاد. بنابراین به طور کلی جهان‌بینی اسلام تبیین شود. مواد اصلی جهان‌بینی اسلام را مشخص کنید - مسئله انسان، مسئله خدا، مسئله ارتباط انسان و خدا، مسئله تکلیف - در فلسفه اسلامی روی اینها کار شود. البته اینها پاسخ‌های روشنی هم دارد، در فلسفه ما خیلی از اینها مسائل مبهمی نیست؛ اما باید این پاسخ‌ها منعکس شود، گفته شود.» 💥 در جمع "اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی" ۱۳۹۱/۱۱/۲۳ @monir_ol_din
▫ یکی دیگر از موضوعاتی که ذیل عنوان عام جای می‌گیرد، بررسی کیفیت امتداد علامه طباطبائی است. این نظریه بداعت خاصی دارد و آثار ویژه‌ای بر آن مترتب است. ▫برخی از اساتید فلسفه معاصر پیگیر بررسی لوازم این نظریه برای امتداد آن در صحنه عینیت اجتماعی می‌باشند. ▫مجمع عالی حکمت اسلامی نیز پیرامون موضوع مذکور نشست های علمی مفیدی را برگزار کرده است. یکی از این نشست‌ها با حضور جناب آقایان و برگزار می‌شود. ایشان از جمله کسانی هستند که به ظرفیت نظریه اعتباریات برای امتداد در ساحات اجتماعی باور دارند. http://hekmateislami.com/?p=1069 @monir_ol_din
امتداد حکمت‌ و فلسفه
#پرونده_علمی_6 #فلسفه‌فضای‌مجازی #مُعرفی‌ِکتاب_3 🔺نویسنده کتاب «جستاری فلسفی در ماهیت اینترنت» آقای
🔸گزارش کتابی که حدود 20 سال پیش نگاشته شده است، حتماً جای نقد دارد که، چرا این گزارش به روز نیست. لیکن عطف توجه به این تحقیقات برای ما مهم است. برای کسانی که پژوهشگر فلسفه هستند و دغدغه دارند مهم است. 🔸این گزارش می خواهد بگوید، آنها در لحظه هایی که درگیر موضوع بودند پیرامون آن اندیشه‌ورزی فلسفی کردند، دپارتمان و گروه علمی طراحی کردند و پروژه‌های پژوهشی ر اه انداخته‌اند. نویسنده کتاب «جستاری فلسفی در ماهیت اینترنت» استاد فلسفه اخلاق است که با دغدغه اخلاق، پروژه ای فلسفی در ماهیت اینترنت طراحی می کند. باید در لحظه ها، موضوعات را دریابیم و برای آن مطالعه و تفکر نماییم. . @monir_ol_din
13911123_1323899.jpg
71.9K
⭕ ضرورت امتداد عملی فلسفه اسلامی- 1 ✅ فلسفه‌های مضاف - مثل فلسفه علوم انسانی، فلسفه روانشناسی - خوب و لازم است؛ اینها همان چیزهائی است که ما محسوب می‌شود؛ منتها تکیه اساسی را باید بگذارید روی مسائل کلان جامعه اسلامی؛ مثل . ما وقتی به فلسفه های غرب نگاه می‌کنیم، می‌بینیم مسائلی مثل حکومت، اقتصاد، شأن مردم، شأن انسان، طبق نظرات آنها، حل می شود. اینها مسائل بنیادی شاخه‌های اصلی زندگی و جامعه است؛ اینها باید در فلسفه پاسخ پیدا کند. ✅ البته بعضی از آقایان در این یکی دو سال اخیر به من گفتند که ما داریم در این مسائل کار می‌کنیم - حالا من در این خصوص ارزیابیی ندارم - باید در این زمینه کار شود. واقعاً برویم ببینیم بر اساس فلسفه ما، شکل جامعه، بنیان سیاسی جامعه، حکومت در جامعه، به چه شکلی خواهد بود؛ یعنی ما برای مسئله حکومت، در فلسفه چه پاسخی داریم. نمی‌شود بگوئیم آقا فلسفه است و به مسائل زندگی و جامعه ارتباطی ندارد؛ این معنی ندارد. به نظر من بخش عمده از جاذبه فلسفه غرب، مربوط به این است. همچنین . بنابراین به طور کلی جهانبینی اسلام تبیین شود. مواد اصلی جهانبینی اسلام را مشخص کنید - مسئله انسان، مسئله خدا، مسئله ارتباط انسان و خدا، مسئله تکلیف - در فلسفه اسلامی روی اینها کار شود. البته اینها پاسخ‌های روشنی هم دارد، در فلسفه ما خیلی از اینها مسائل مبهمی نیست؛ اما باید این پاسخها منعکس شود، گفته شود.» 🔺برشی از بیانات مقام معظم رهبری در جمع "اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی" https://eitaa.com/monir_ol_din/585
✅ یکی از اساتید فلسفه اسلامی که پیرامون موضوع ، تأملات و مصاحبه‌هایی داشتند، جناب آقای می‌باشد. به خلاصه‌ای از بیانات ایشان اشاره‌ای می‌کنیم؛ 👇👇 🔺مقام معظم رهبری در این عرصه که یک عرصه بسیار بزرگ فرهنگی است، سه مسئله و نکته‌ی اساسی و مهم مطرح فرموده‌اند: 🔸یکی اینکه موضوع احیاء را خیلی برجسته کردند. اصل مسئله، توسط حضرت امام به عرصه‌ی فرهنگی ما وارد شده است. 🔸نکته‌ی دوم این بود که ایشان نشان دادند اگر قرار باشد تمدن بزرگ اسلامی احیاء شود، نقطه‌ی اصلی کار، و دانش‌ها هستند. به نحو خاص ایشان روی علوم تأکید کردند و روی پیشرفت علمی پافشاری کردند. 🔸گام سومی هم ایشان پیموده است که آن هم بسیار اساسی است و این پازل را کامل می‌کند. ایشان فرمودند نقطه‌ی ثقل و اساس شکل‌گیری این روند، تکیه و توجه به است. 🔺بسیار هوشمندانه این گام ها طی شده است. نقطه ی اصلی کار، حکمت و فسلفه‌ی اسلامی است و همین حکمت و فلسفه‌ی اسلامی، مجموعه‌ی علوم و دانش‌ها را رهبری می‌کند، جهت‌گیری‌ها صورت می‌گیرد، فلسفه‌های مضاف و علوم مختلف شکل می‌گیرد و در نهایت منجر می‌شود به احیاء و شکل گیری تمدن بزرگ اسلامی. @monir_ol_din
♻ از آنجا که موضوع این کانال است و سلسله مباحثات و ارائه‌هایی پیرامون در حال طرح و بحث است، به نظر می‌رسد بررسی دیدگاه برخی از اساتید برای تبیین بیشتر موضوع بسیار مهم امتداد حکمت خالی از فایده نبوده و زیادتی در انتفاع باشد. ♻پیشتر درباره دیدگاه حجة الاسلام و المسلمین آقای ، اشارتی رفته بود، لیکن به نظر می‌رسد ضرورت دارد بررسی تفصیلی دیدگاه ایشان بر محور امتداد حکمت صورت بگیرد و از اشارت فراتر رود. این بررسی می‌تواند گویای مرزهای باریک و ظریفی باشد که گاهی اوقات در بیان برخی از اساتید حکمت مورد توجه قرار نمی‌گیرد. ♻ ابتدائاً بیان ایشان گزارش می‌شود و سپس نکاتی که به ذهن می‌رسد تقدیم می‌گردد. اگر دوستان فرهیخته کانال علاقمند به پیگیری و ابراز نظر بودند بنده مشتاق به انعکاس مطالب دوستان هستم.🌹 https://eitaa.com/monir_ol_din/1674
نشت علمی فلسفه اقتصاد.docx
43.7K
✅ نشست علمی نقد و بررسی کتاب «فلسفه اقتصاد در پرتو جهان بینی قرآن کریم» که در سال 89 در انجمن اقتصاد اسلامی حوزه علمیه قم انجام شده است. ✅این گزارش به دلیل اشارات مختصر و دقیقی که در آن وجود دارد، برای کسانی که علاقمند به پیگیری مباحث یا هستند و همچنین برای علاقمندان به مباحث اقتصاد اسلامی، مناسب می‌باشد. @monir_ol_din
♻ از آنجا که برخی در کسوت اما فرسنگ‌ها از وادی علم و تحقیق بدورند و نظراتی عاری از دقت می‌دهند، بد نیست برخی از تلاش‌های حوزه علمیه قم را در موضوع به تناسب دغدغه اشاره نماییم. @monir_ol_din
36fb955396f9e422eed82700a3bd37b1.jpg
39K
💥کتاب «فلسفه اقتصاد در پرتو جهان بینی قرآن کریم» 📝اثر علی‌اصغرهادوی نیا ✅ اشاره 1⃣ در طول کتاب فلسفه اقتصاد (در پرتو جهان بینی قرآن کریم)، اثبات این فرضیه دنبال می­شود که قرآن آموزه های مناسبی را به عنوان مبانی فلسفی اقتصاد اسلامی فراهم می آورد، که در تدوین آن مؤثر می باشد؛ علاوه بر این، تعالیم قرآنی درصدد است با تکیه بر این مبانی، به تنظیم رفتارهای اقتصادی بپردازد. 2⃣ بخش های بعدی کتاب، مبانی خداشناسی و اقتصاد، مبانی جهان شناسی و اقتصاد، مبانی انسان شناسی و اقتصاد و جامعه و اقتصاد است که هریک در سه بخش جداگانه، مطرح می شوند. مرحله اول هر بخش به دنبال رصد کردن آموزه های قرآنی است که با بحث های اقتصادی ارتباط تنگاتنگی دارد. مرحله دوم هر بخش، نظریه های اقتصادی را مطرح می کند که تأثیرگذاری مبانی مذکور در شکل گیری آن ها، بهتر نمایان می شود. مرحله سوم هر بخش، به بررسی رفتارهای اقتصادی که در قرآن کریم مطرح شده است، اختصاص دارد. 3⃣ در انتهای هر بخش، دستاوردهای مراحل پیش گفته، به صورت خلاصه یادآوری شده است. بخش نهایی نیز دستاوردهای کل تحقیق را به گونه دیگری با هم ادغام نموده تا سهولت لازم برای قضاوت درباره بحث های مطرح شده، فراهم آید. @monir_ol_din
de434849dbdcb7dc21a03ef7ec735035.jpg
40.5K
💥کتاب «فلسفه علم اقتصاد اسلامی» 📝اثر سیدحسین میرمعزی ✅اشاره در فلسفه علم اقتصاد اسلامی مسائل زیر مطرح می شود: تعریف عام اقتصاد اسلامی؛ موضوع و مسائل آن؛ اهداف و وظایف آن؛ قلمرو و گستره آن؛ مبانی و مبادی آن؛ روش و ساختار آن؛ رابطه آن با مکتب و نظام اقتصادی؛ رابطه آن با فلسفه، کلام، فقه و حقوق و اخلاق اسلامی. این کتاب از ۸ مقاله تشکیل شده است که به برخی مسائل فلسفه علم اقتصاد اسلامی پرداخته اند. مقاله اول: روش کشف ماهیت اقتصاد اسلامی مقاله دوم: دین و اقتصاد: نظام اقتصادی اسلام و علم تحلیل اقتصاد اسلامی مقاله سوم: اسلامی کردن علم اقتصاد: مفهوم و روش مقاله چهارم: علم اقتصاد اسلامی اهداف، تعریف، وظایف و روش مقاله پنجم: نظریه پردازی در اقتصاد اسلامی مقاله ششم: علم اقتصاد اسلامی: تعریف و روش مقاله هفتم: مروری بر الگوهای اقتصاد اسلامی مقاله هشتم: جمع بندی و نتیجه گیری @monir_ol_di
ر.jpg
7.1K
✅موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و دغدغه 🔹با نظر به پایگاه اطلاع‌رسانی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و مطالعه طرح‌های پژوهشی این مؤسسه، این نکته عیان می‌گردد که، این مجموعه از دغدغه فارغ است. اثری و نشانه‌ای از فعالیتی که، حاکی از توجه به این دغدغه بسیار مهم باشد وجود ندارد. البته در میان این طرح‌ها، نمی‌توان طرح پژوهشی آقای شهرام پازوکی باعنوان «طرح مسألة تمدن اسلامی در ایران معاصر: نگاهی حکمی» نادیده گرفت، لیکن این مورد، برخلاف جریان غالب و حاکم در طرح‌های پژوهشی این مؤسسه است. https://www.irip.ac.ir/fa/home/research/all 🔹طرح که در این مؤسسه قرار است با تصحیح آثار او اتفاق بیافتد، طرح خوب و مفیدی است، اما زمانی که در کنار آن سهم دغدغه‌های مهمی چون امتداد حکمت نیز ادا شود. و اینگونه می‌شود که، فیلسوفان ما هیچ نه به دنیای مردم دارند و نه اهداف انقلاب اسلامی. کاملاً برکنار از زندگی مردم، نه می‌توانند ادعا کنند که، نقشی در اعتقادات و افکار مردم دارند و نه روی آن دارند که بگویند مطالعات و تحقیقات فلسفی‌شان، می‌تواند در متن جریان پیدا کند. @monir_ol_din
✅پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و دغدغه 🔹پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وابسته به دفترتبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، دارای پژوهشکده‌های متعددی از جمله پژوهشکده فلسفه و کلام است. در این پژوهشکده، طرح‌های کلان پژوهشی در حال اجراست که یکی از آن طرح‌ها؛ «کلان پروژه «توانایى‌هاى فلسفه اسلامى و ربط و نسبت آن با حیات سیاسى اجتماعى» است. 🔹در سایت این پژوهشگاه در تبیین این طرح چنین آمده است: «این طرح به دنبال تأکید مقام رهبرى در جمع بعضى از فرهیختگان مبنى بر تبیین و تعیین ربط و نسبت فلسفه اسلامى با حیات اجتماعى - سیاسى، در پژوهشکده شکل گرفت و طرح تفصیلى آن تهیه و مراحل اجراى آن مشخص گردید. طرح مذکور بر آن است تا نشان دهد که توانایى‏‌ها و کاستى‏‌هاى فلسفه اسلامى به ویژه در ربط و نسبت آن با حیات بشرى چیست. براى رسیدن به این مقصود در مرحله نخست باید دید ماهیت و حقیقت فلسفه اسلامى چیست و از واژه «فلسفه اسلامى» چه چیزى اراده مى‏‌شود. براى تحقق هدف مذکور و پیش‏برد موضوع، کارهاى متعددى به شرح زیر در نظر گرفته شده است: - اجراى طرح‌هاى پژوهشى با موضوع «چیستى فلسفه اسلامى» و موضوعات مربوط به آن. - اجراى طرح‌هاى پژوهشى با موضوع «توانایى هاى فلسفه اسلامى و ربط و نسبت آن با حیات اجتماعى - سیاسى». - تألیف و ترجمه مجموعه مقالات. - برگزارى نشست‌هاى و گفت‌وگوهاى علمى.» http://www.isca.ac.ir 🔸نفس ورود این پژوهشکده و گروه فلسفه به موضوع امتداد حکمت، امر مبارکی است، لیکن باید آثار و محصولات چنین اقدامی را نیز مورد بررسی قرار داد؛ آیا بواقع اثری تولید شده است؟ آن آثار به چه میزانی توانسته اند در تبیین ربط فلسفه با حیات اجتماعی سیاسی موفق باشند؟ متأسفانه باگذشت چندسال از این طرح، محصول نهایی به دست نیامده است. @monir_ol_din
(متوفای 339ق) 📝محمد متقیان 💥سؤال اول: آیا در اندیشه فلسفی ، تعریفی از امتداد حکمت ارائه شده است؟ 🔸مقدمه؛ 1. باید به این نکته توجه داشت که، تعبیر در ادبیات فلاسفه قدیم موجود نیست و این تعبیر نوپدید است. فلذا این ایده را باید در تعریفی که از حکمت ارائه می‌نمایند و رابطه میان حکمت را با سایر علوم توضیح می‌دهند پی‌جویی نمود. 2. حکمت در طبقه‌بندی قدمایی عنوانی شامل بر دو بخش حکمت نظری (فلسفه اولی، وسطی، سفلی) و حکمت عملی (اخلاق شخصی، تدبیرمنزل، سیاست مدن) با زیرمجموعه‌های آن است. مقصود از امتداد حکمت در این پرونده پیگیری امتداد حکمت نظری در حکمت عملی است که شامل بر سیاست مدن هم می‌شود. 1⃣ فارابی فیلسوف خاصی است و قطعاً در پرونده امتداد حکمت موقعیت و منزلت ویژه‌ای پیدا می‌کند. یکی از ویژگی‌های او ارائه طبقه‌بندی نوین و غیرارسطویی از علوم مشهوره در کتاب است. در این طبقه‌بندی به تعریف و می‌پردازد. او در تعریف علم الهی به بیان سه جزء این علم می‌پردازد و می‌گوید: «أحدها- يفحص فيه عن الموجودات و الأشياء التي تعرض لها بما هي موجودات‏. و الثاني- يفحص فيه عن مبادئ البراهين في العلوم النظرية الجزئية. والجزء الثالث- يفحص عن الموجودات التي ليست بأجسام و لا في أجسام‏» (احصاءالعلوم، ص75) جزء اول از علم الهی از بحث می‌کند، جزء دوم از مبادی براهین که در سایر علوم استعمال می‌شود بحث می‌کند، جزء سوم نیز از موجوداتی که نه جسمانی‌اند و نه نسبتی با جسم دارند بحث می‌کند. فارابی در کتاب تعریفی از حکمت ارائه می‌کند: «و هذا العلم؛ هو أقدم العلوم و أكملها رئاسة، و سائر العلوم الأخر الرئيسة هي تحت رئاسة هذا العلم.»(الاعمال الفلسفیة، ص 181) 2⃣با ملاحظه این دو تعبیر در دو کتاب، می‌توان به تلقی فارابی از نسبت و رابطه حکمت با سایر علوم دست یافت. او در تعبیر دوم، رابطه حکمت با سایر علوم را رابطه می‌داند. یعنی علم الهی و حکمت ریاست بر سایر علوم دارد. اما این ریاست چگونه محقق می‌شود و به چه معناست؟ به نظر می‌رسد که، معنای این ریاست در تعبیر اول آمده است که در جزء دوم می‌گوید: بخشی از علم الهی مبادی براهین در علوم جزئیه نظریه را بحث می‌کند. روش‌شناسی برهانی مهمترین منهج علمی در طبقه‌بندی مشائی است. این روش‌شناسی علاوه بر صورت استدلال نیاز به مبادی و مواد برهانی دارد که به نظر فارابی در علم الهی آن مبادی بحث می‌شود و در سایر علوم از آن مبادی استفاده می‌شود. او همچنین می‌گوید در این علم از مبادی علم منطق و علم تعالیم و علم طبیعی فحص می‌شود. پس رابطه علم الهی با سایر علوم به صورت از علم الهی به علوم پایین دستی است. یعنی آنچه که در علم الهی قاعده است به عنوان مبادی در سایر علوم اخذ می‌شود و این بدان معناست که، اساس و ساختمان سایر علوم برپایه‌های قواعد فلسفی بنا می‌شود. @monir_ol_din
💥دولت‌اسلامی از منظر فلسفه سیاسی علامه طباطبائی(رحمةالله‌علیه) ✅سؤالاتی که ناظر بر موضوع این جلسه مطرح است؛ 1. فلسفه سیاسی علامه طباطبائی مبتنی بر چه مبنایی ترسیم می‌شود؟ آیا بر مبنای است؟ با چه تفسیری از اعتباریات؟ 2. برای حل مشکله در نظریه اعتباریات چاره‌ای اندیشیده شده است؟ یا اینکه این مشکله برای ترسیم مفهوم دولت اسلامی مانعیت ندارد؟ 3. آیا تعریف دولت اسلامی از درون فلسفه سیاسی علامه می‌شود یا با تعریف مدرن از مفهوم دولت، در فلسفه سیاسی علامه می‌شود؟ @monir_ol_din
امتداد حکمت‌ و فلسفه
#مُعرفی‌ِنشست‌علمی ✅هوش مصنوعی از دیدگاه فلسفه 🔹کارشناسان؛ حجج اسلام آقایان؛ غروی، شهریاری، عباس
✳ نشست علمی «هوش مصنوعی از دیدگاه فلسفه» 🔹 این نشست علمی حاوی نکات مهمی بود و در عین حال مجال نقد دارد که در ادامه مطرح می‌شود. 1⃣جهان غرب پیشرو در تولید هوش مصنوعی و پیشبرد پروژه آن است، بر همین اساس نیز فیلسوفان غربی اولین منتقدینی هستند که، وارد عرصه بررسی فلسفی هوش مصنوعی شده و آن را به نقد کشیده اند. مهمترین فیلسوف منتقد هوش مصنوعی از 1960 نقد فلسفی خود را آغاز کرده است، و ما در 2020 قرار داریم و با 60 سال تأخیر وارد این میدان شده‌ایم. حال بعد از این تأخیر و ورود دیرهنگام چه آورده‌ای در نقد فلسفی یا تبیین فلسفی هوش مصنوعی داریم؟ آیا این ورود دیرهنگام ملازم با ارائه مطالب عمیق و تبیین‌های فلسفی نوینی است؟ یا اینکه، مع‌الاسف، نه تنها با تأخیر در این میدان وارد شده‌ایم، بلکه آورده چندانی هم نداریم؟ 2⃣ این نشست می‌تواند برای کسی که در ابتدای راه آشنایی با هوش مصنوعی است، مفید باشد اما برای کسانی که آشنا هستند و طالب درک و دریافت نگاه فلسفه اسلامی به این موضوع هستند، بهره درخوری ندارد. آیا تمام بضاعت فلسفه اسلامی همین است که، در اثبات یا رد اینکه، ماشین می‌تواند هوشمند باشد یا از هوشمندی انسانی برخوردار باشد، سخن بگوید؟ یا بر مبنای فلسفه صدرایی و فلسفه سینوی از امکان چنین هوشی سخن گفت کافی است؟ اگر در برابر انکار فیلسوف صدرایی، ماشینی عرضه شد که توانست همه خصوصیات انسانی را داشته باشد، عاطفه داشته باشد، پاسخگوی سؤالات فلسفی باشد، خلاق باشد و تشخیص موقعیت بدهد، او چه می.کند؟ می‌تواند این واقعیت را انکار نماید؟ چه نقشی در مواجهه با این واقعیت پیدا می‌کند که ماشینی تولید شود که مانند فیلسوفان بیاندیشد و پاسخ پرسش‌های فلسفی را بدهد؟ 3⃣ متأسفانه فیلسوف صدرایی ما هیچ تحلیل درخوری درباره نمی‌تواند ارائه کند. و چون چنین است، درباره هوش مصنوعی به بیان کلیاتی اکتفا می‌کند. آقای غروی درباره هوش مصنوعی می‌گوید: «اگر ماشین حیات داشته باشد بله میتواند مثل هوش انسانی و روابط عاطفی انسانی را داشته باشد» خب این مقدار که برای دانشجوی فلسفه هم روشن است، تفاوت استاد فلسفه و دانشجوی فلسفه در تحلیل حقیقت هوش مصنوعی کجا ظاهر می‌شود؟ این همان فروبستگی و انسدادی است که به جان فلسفه اسلامی افتاده است و توان بیرون آمدن از آن را ندارد. اساتید تأمل‌های عمیقی را که در موضوعات کهن فلسفی انجام می‌دهند به این حوزه‌ها نمی‌کشانند و قدرت در تحلیل مثل هوش مصنوعی را ندارند. 4⃣ فیلسوف اسلامی باید بتواند همچنان که در فلسفی الگویی از انسان‌شناسی و طبقه‌بندی قوای نفس ارائه می‌کند، الگویی در تحلیل تکنولوژی و از جمله آن هوش مصنوعی ارائه نماید. حقیقت آن چیست؟ از چه عناصر فلسفی تشکیل میشود؟ غایت فلسفی هوش مصنوعی چیست؟ امکانات فلسفی آن چیست؟ فیلسوف اسلامی چه پیش‌بینی از آینده هوش مصنوعی دارد؟ چه نقدهایی بر آن دارد؟ مرز میان انسان و هوش مصنوعی را در کجا قرار می‌دهد؟ این پرسشها و نظایر آن بسیار است که، در این نشست علمی نه تنها طرح نشد بلکه برخلاف آن، آقای غروی از ضرورت فلسفه با علم تجربی سخن گفت. تصریح دارند که در حکمت مشاء، فلسفه شامل طبیعیات و ریاضیات بود اما امروزه شامل الهیات است. این سخن آقای غروی در حقیقت اعتراف به امتداد حکمت در ساحات عینی است. ایشان می‌گویند میتوانیم هوش مصنوعی را تعریف و تفسیر نماییم اما هیچ گاه نمی پ‌توانیم براساس فلسفه به نتایج ربات برسیم. سؤال؛ چگونه می شود که با مبنای فلسفی می‌توان حقیقت هوش مصنوعی را تحلیل نمود اما نمی‌توان مبنای فلسفی تولید هوش مصنوعی را به دست داد؟ مگر شما در تحلیل فلسفی خود به عناصر و مؤلفات سازنده هوش مصنوعی توجه نمی‌کنید؟ 5⃣ به نظر می‌رسد، فلسفه اسلامی علی‌الخصوص فلسفه صدرایی توان تحلیل فلسفی از هوش مصنوعی را هم نداشته باشد. پیش از این نیز در پرونده‌ای با موضوع به سرمایه‌های فلسفی اساتید فلسفه پرداخته شد و ملاحظه گردید که، آنچه که ایشان از حقیقت فضای مجازی دانسته و ارائه داده‌اند، آنقدر دور از واقعیت و مبتلا به انتزاعیات است که، باید توقع ارائه تحلیل فلسفی از ایشان را کناری گذاشت. علی ای حال، فلسفه اسلامی دچار عجیبی شده است و توان تبیین فلسفی خود از موضوعات جدید و واقعیات عینی را از دست داده است. و همین امر سبب می‌شود که، در دنیای هوش مصنوعی مطرح گردند بدون آنکه نظریه‌ای از جانب فلاسفه مسلمان طرح شده باشد‌ و منابع تحلیل دانشجویان و طلاب فلسفی نیز منابع غربی باشد. @monir_ol_din
✅ موضوع: ضرورت احیاء فلسفه اسلامی 📝 دانشمند متفکر استاد محسن فخری‌زاده ▫ با یاری حق تعالی بر آن شدم که بار دیگر نوشتن مطلب را آغاز کنم. و اگر خدا بخواهد ادامه دهم و با یاری او و شما آهنگ زمانی مشخصی را برای درج مطالب رعایت کنم. ▫ عنوانی که در بالا ذکر شد، شاید شگفتی آور باشد. شاید سؤال شود که مگر فلسفه اسلامی مرده است که نیاز به احیا داشته باشد. و نیز، چه نیازی به احیاء این فلسفه داریم؟ ▫ ابتدا به این سؤال می پردازیم که چیست. از دید این حقیر حیات یعنی قدرت ایجاد تعامل با محیط پیرامون و تأثیر گذاری بر آن و تأثیر پذیری از آن. و حیات متعالی وقتی است که این تعامل منجر به رشد دو طرف تأثیر گذار و تأثیر پذیر شود. ▫ حال قضاوت را به اهل فلسفه می سپارم که پاسخ دهند که آیا فلسفه اسلامی در دوران حاضر با محیط پیرامون خود دارد؟ در حل کدام مسئله علمی تلاش کرده است؟ هر علمی اعم از علوم انسانی و علوم تجربی؟ اساسا فیلسوفان این عصر تن به رویارویی جدی با مسائل سنگین علمی می دهند؟ ▫ چند مقاله داریم که به نقد تفسیرهای فلسفی ناشی از علوم بر اساس مبانی فلسفه اسلامی پرداخته باشد؟ این فلسفه چقدر تأثیر پذیرفته است. روایت فلسفه امروز با روایت ملاصدرا تفاوتی کرده است؟ ▫ هنوز مقولات عشر با همان شکل و ترتیب و عناوین نقل می شود. هنوز از عبارات صده های قبل استفاده می شود. فلسفه اکنون همان است که ملای شیرازی می فرمود. شاید بعضی از مثال های آن تغییر یافته باشد. ▫ مقایسه کنیم با فلسفه در . چه تعامل جدی با علوم دارد. چالش ایجاد می کند و چالش می پذیرد. در پی این چالش ها نحله های مختلف به وجود آمده است. و مدام در حال رشد است. تأثیر جدی بر علوم دارد. و اساسا علاوه بر تأیر بر روند پیشرفت علوم نقش انطباق یافته های این علوم را با نحوه زندگی مردم بر عهده گرفته است. ▫ در رشد علوم هم وضعیت روشن و واضح است. می گویند انشتین بعد از مدتی گفته بود که این نسبیت آن قدر پیشرفت کرده است که من دیگر قادر به فهم آن نیستم. ▫ فکر می کنم تا این جای کار زنده نبودن فلسفه اسلامی را روشن کرده باشیم. و در یاد داشت بعدی به ضرورت احیاء می پردازیم. انشاءالله تا نوشته ای دیگر خدا نگه دار. ▫ به نقل از وبلاگ شهید؛ http://www.mfakhrizadeh.blogfa.com/ @monir_ol_din
✳ یکی از سایت‌هایی که در زمینه فعالیت می‌کند، سایت است که وابسته به بنیاد رصین می‌باشد. این سایت را خدمت دوستان معرفی می‌کنم تا چنانچه علاقمند به پیگیری این مبحث مهم بودند، به این سایت نیز توجه داشته باشند. 👇👇 http://rasin-stu.com/ 🆔https://eitaa.com/monir_ol_din
امتداد حکمت‌ و فلسفه
#مُعرفی‌ِکانال 🔸استادشیخ عبدالکریم فرحانی، از اساتید مبرز فقه و اصول و حکمت، از کسانی هستند که مجدا
💥امتدادحکمت و استادفرحانی 1⃣ یکی از دغدغه‌هایی که بحق اساتیدی چون به آن می‌پردازند و به درستی میان آن با حرکت تکاملی انقلاب اسلامی پیوند برقرار می‌کنند همانا دغدغه است. اما اینکه چه تفسیری و تصویری از این پروژه مهم دارند، مجال تأمل و بررسی است. 2⃣ با مطالعه مطالبی که از ایشان در کانال آمده است - و امکان دارد که تمام بیانات ایشان در آن کانال منعکس نشده باشد- مخصوصاً عناوینی که در کانال ایشان با عنوان «امتداد حکمت» طرح شده است، به یک تلقی روشن و تعریفی واضح از امتداد حکمت دست نمی‌یابیم. البته اینگونه نیست که هیچ مطلب درخوری طرح نشده باشد و نکاتی که ایشان درباره امتداد حکمت در برخی از مسائل اصولی طرح می‌کنند، حکایت از تلقی خاص ایشان دارد اما تصویری کامل و جامع از این موضوع به دست نمی‌دهد، زیرا آن تصویر در اختیار ایشان هم نیست. یعنی نمی‌دانند که مقصود از امتداد اجتماعی وسیاسی حکمت متعالیه چیست؟ حکمت متعالیه چه تحولی باید پیدا کند که بتواند امتداد یابد؟ نقاط تحول حکمت متعالیه کجاست؟ آیا مبانی آن باید تحول یابد یا روش‌شناسی آن؟ یا اینکه برای امتداد حکمت هیچ تحولی لازم نیست؟ و.... 3⃣ تنها مجالی که استادفرحانی از آن به عنوان نمونه امتداد حکمت یاد می‌کنند؛ «پیوند خطاب وحیانی و مسئله نسخ» است. به زعم ایشان، با تحلیلی که از این مسئله به دست داده‌اند و به مراتب نفس انسان کامل، مراتب حکم، حقیقت وحی و الهام و جنس خطاب وحیانی اشاره کرده‌اند، حکمت رادر اصول فقه امتداد داده‌اند. 4⃣ اولاً: با وجود اینکه موضوع امتداد حکمت یکی از مهمترین عناوین کانال البیان - که بازتاب اندیشه های استاد فرحانی است- است، تنها یک نمونه از آن پروژه مهم ذکر می‌شود و صرفاً به بیان این دغدغه مهم در چند مطلب دیگر اشاره می‌گردد، نشان از دارد. این فقرایده همان ابهامی است که فراروی اساتید محترم فلسفه وجود دارد و پیشتر نیز در تحلیل مطالبی از جناب آقای ، نشان داده شد که کلیاتی که ایشان ذیل موضوع امتداد حکمت طرح می‌کنند، هیچ راهی برای پیگیری این مهم نمی‌گشاید و مطالب استادفرحانی نیز از همین سنخ است. ثانیاً: این نمونه اصولی که طرح کردند، چرا باید به عنوان امتداد حکمت تلقی شود؟ امتداد حکمت زمانی معنای واقعی به خود می‌گیرد، که مفاهیم پایه‌ای یک دستگاه حکمی در موضوعات دیگر فراوری شود نه آنکه چون در یک مطلب اصولی از تعابیری حکمی استفاده شده است پس آن را امتداد حکمت بنامیم. باید نشان داده شود که آن مطلب اصولی فرآوری شده و امتداد یافته کدام مفهوم فلسفی است که مع‌الاسف چنین نیست. ↩ نهایت اینکه؛ با وجود فحصی که در سایت استادفرحانی و کانال البیان صورت گرفت، آنچنان که صیت و صوت امتداد حکمت از این مجاری بلند شده بود، در ورای آن به صورت واقعی خبری از امتداد حکمت نبود و این در حالیست که ایشان و سایر اساتید فلسفه، حرفهای فراوانی پیرامون موضوعات و مسائل حکمی دارند و لیکن در پروژه امتداد حکمت با فقر ایده و محتوا روبرویند. @monir_ol_din
امتداد حکمت‌ و فلسفه
#مُعرفی‌ِنِشست‌ِعِلمی ✅موضوع نشست علمی: حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی 🔺ارائه کنندگان: حجج اسلام؛ د
🔅بنیاد انقلاب اسلامی بر حکمت متعالیه است./ این ادعا با واقعیت حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی تطابق ندارد. دکتر علیرضا صدرا: 1⃣ انقلاب اسلامی ایران بر بنیاد حکمت متعالیه استوار است. به عبارت دیگر حکمت متعالیه انقلاب اسلامی که ضرورت آن را ایجاب ساخته است. حضرت امام و مردم علت موجده آن هستند که آن را ایجاد نموده اند. امامی که رهبری انقلاب را بر عهده داشت و مردمی که از او پیروی می‌کنند. رهبری امام از راهبردی نشأت می‌گیرد که آن راهبرد حکمی متعالیه است؛ هم حکمی است و هم متعالی. به تعبیری موضوع بحث من رابطه وثیق و استوار علّی و نسبت هم‌سو و مثبت حکمت متعالی و حرکت متعالی انقلاب اسلامی است. برآمد این‌ها خود حکومت انقلابی متعالی جمهوری اسلامی بر بنیاد حکمت حکومت بوده که در حقیقت حاکمیت حکمت و حکومت حکمت می‌باشد. 2⃣ یک حکمت حاکمیت داریم که همان است. یک حکومت حکمت داریم که همان می‌باشد. انقلاب اسلامی حکمیت حکومت را به حاکمیت حکمت تبدیل کرده است. هرچند ممکن است ما شعائر، شالوده و شاخصه‌های انقلاب را استقلال، آزادی و مردم‌سالاری دینی بدانیم، اما این ظاهر قضیه است و در واقع بزرگ‌ترین انقلاب این بوده است که امام حکمت را وارد حکومت کرده و حکومتی بر اساس حکمت بنیان نهاده است. آرزویی که تمامی حکما در طول تاریخ در پی آن بوده‌اند. 3⃣ حکمت توحیدی متعالی سیر بیش‌تر نداشته و کاملاً متکامل بوده است. اما مرحله به مرحله حرکت کرده تا به حکمت صدرایی رسیده است. این برآمد خاصی از این سیر متکامل و مشترک اشتکاکی و اشتدادی است که وارد اندیشه امام و بعد از آن وارد شده است. در حقیقت لبّ‌لباب و اصل اصول حرف همین است. ↩ پس بنیاد انقلاب اسلامی حکمت می‌باشد و حکمت ذاتاً متعالی است؛ در نتیجه حکمت متعالی بنیاد حکومت اسلامی می‌باشد و برعکس نیز این انقلاب و این حرکت و حکومت بر این حکمت استوار است. 🔹 سخنرانی در نشست علمی «حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی» ۹۵/۱۱/۲۱ ➖➖➖➖➖ ✳ چند سؤال از دکتر صدرا: 1. اگر حکمت متعالیه، بنیاد انقلاب اسلامی است، چرا ۴۰ سال است که از صحنه انقلاب و اداره نظام اسلامی مانده است؟ به گونه‌ای که مقام معظم رهبری که موسس گفتمان هستند، به انزوای حکمت و عدم حضور فعال در صحنه حکومت‌داری تصریح کردند. پس یا حکمت متعالیه، ظرفیت تأسیس حکومت اسلامی را داشت و لیکن ظرفیت حکومت را ندارد. یا اینکه اساساً چنین ادعایی موهوم و خلاف واقع است. 2. اینکه حکمت متعالیه وارد انقلاب اسلامی شده است، به چه معناست؟ آیا به این معناست که، شعارهای انقلاب اسلامی، مبتنی بر اندیشه حکمت متعالیه بوده است؟ یعنی شعار استقلال، آزادی، نه شرقی، نه غربی، مبتنی بر حکمت متعالیه بود؟ کدام حکمت متعالیه؟ همان حکمت متعالیه‌ای که همه عالم را شأن باریتعالی می‌داند و و بیان تمایز میان شرق و غرب را ندارد؟ همان حکمت متعالیه‌ای که، مبتلا به ضرورت علمی و جبرفلسفی است، آیا می‌تواند شعار را تشریح کند؟ به نظر می‌رسد آنچه گفته شده است، چندان متکی به استدلال فلسفی نیست و صرفاً شعار است و خالی از هرگونه عقبه محتوایی است. و جالب اینکه، حضرت آیت الله جوادی آملی(دام ظله) به عنوان ، هرگونه ارتباط حکمت نظری متعالیه با عرصه سیاست و اجتماع را انکار می‌کند. 3. مقصود از حکمت متعالیه در انقلاب اسلامی چیست؟ آیا به این معناست که، مردمی که بار انقلاب اسلامی را برداشتند، علما و بازاریان و دانشگاهیانی که بخشی از انقلاب بودند، با التفات به اندیشه های حکمی، وارد حرکت انقلاب اسلامی شدند؟ یا اینکه ناخودآگاه متأثر از اندیشه حکمی امام خمینی قرار گرفتند و با آن همراهی نمودند؟ آیا چنین تلقی را می‌توان به علما و اندیشمندان نسبت داد؟ پس مقصود از جریان چیست؟ حکمت متعالیه چگونه در انقلاب اسلامی جریان یافته است که، نه عامه مردم نه غالب طبقه میانه که واسطه میان رهبر با عموم مردم بودند، حکیم نبودند و شاید مخالف حکمت متعالیه نیز بودند؟ به نظر می‌رسد این الفاظ خالی از هرگونه دقت و محتوایی است. @monir_ol_din
ضرورت امتداد عملی فلسفه اسلامی ⁦1️⃣⁩فلسفه‌های مضاف - مثل فلسفه علوم انسانی، فلسفه روانشناسی - خوب و لازم است؛ اینها همان چیزهائی است که ما محسوب می‌شود؛ منتها تکیه اساسی را باید بگذارید روی مسائل کلان جامعه اسلامی؛ مثل . ما وقتی به فلسفه های غرب نگاه می‌کنیم، می‌بینیم مسائلی مثل حکومت، اقتصاد، شأن مردم، شأن انسان، طبق نظرات آنها، حل می شود. اینها مسائل بنیادی شاخه‌های اصلی زندگی و جامعه است؛ اینها باید در فلسفه پاسخ پیدا کند. ⁦2️⃣⁩ البته بعضی از آقایان در این یکی دو سال اخیر به من گفتند که ما داریم در این مسائل کار می‌کنیم - حالا من در این خصوص ارزیابیی ندارم - باید در این زمینه کار شود. واقعاً برویم ببینیم بر اساس فلسفه ما، شکل جامعه، بنیان سیاسی جامعه، حکومت در جامعه، به چه شکلی خواهد بود؛ یعنی ما برای مسئله حکومت، در فلسفه چه پاسخی داریم. نمی‌شود بگوئیم آقا فلسفه است و به مسائل زندگی و جامعه ارتباطی ندارد؛ این معنی ندارد. به نظر من بخش عمده از جاذبه فلسفه غرب، مربوط به این است. همچنین . بنابراین به طور کلی جهانبینی اسلام تبیین شود. مواد اصلی جهانبینی اسلام را مشخص کنید - مسئله انسان، مسئله خدا، مسئله ارتباط انسان و خدا، مسئله تکلیف - در فلسفه اسلامی روی اینها کار شود. البته اینها پاسخ‌های روشنی هم دارد، در فلسفه ما خیلی از اینها مسائل مبهمی نیست؛ اما باید این پاسخها منعکس شود، گفته شود.» 💥از بیانات مقام معظم رهبری در جمع "اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی" @monir_ol_din
🔅همایش: فلسفه و تعامل جهان‌ و انسان 🔹به همت: بنیاد حکمت اسلامی صدرا ♻️ یکی از مراکز فلسفی که فعال در عرصه امتداد حکمت می‌باشد، بنیاد حکمت اسلامی صدرا است. این مرکز، در همین عرصه، همایش‌های متعددی را ترتیب داده است. و بنا دارد در سال ۱۴۰۰ به موضوع تعامل جهان‌ و انسان بپردازد. موضوعی بسیار اساسی و مهم که میتواند مبنای فلسفی علوم زیستی_اجتماعی قرار بگیرد. @monir_ol_din
🔹امتداد حکمت در فلسفه فارابی 🔺 شماره اول ♻️ علت شکل‌گیری اجتماع، در بیان فارابی 1⃣ مهمترین فیلسوفی که می‌توان _فی‌الجمله_ ادعای امتداد حکمت را درباره او صادق دانست، فارابی(متوفی ۳۳۹ هق) است. او کتابهای متعددی در عرصه فلسفه و منطق دارد. ابتکارات ویژه‌ای در حوزه مطلق دانش و بالخصوص فلسفه داشته است، اما در میان آنها، آنچه که مورد اشاره است، دو کتاب او در عرصه تحلیل حیات اجتماعی، مبتنی بر اندیشه فلسفی است: ۱.السیاسة المدنیة. ۲. آراء اهل المدینة الفاضلة و مضاداتها. 2⃣ او در این دو کتاب، ابتدائاً هستی‌شناسی فلسفی خود را بیان می‌کند و سپس در امتداد همان هستی‌شناسی، به تبیین انواع جوامع و ویژگی‌های آنها می‌پردازد. به عنوان نمونه به فهرست 📙کتاب توجه کنید: الباب الأول مراتب الموجودات 1 - الله ..... ص : 22 2 - الثواني ..... ص : 22 3 - العقل الفعال ..... ص : 23 4 - النفس ..... ص : 23 5 و 6 - الصورة و المادة: ..... ص : 28 الباب الثاني تفاضل الموجودات 1 - فضيلة الصورة و المادة ..... ص : 33 2 - فضيلة الثواني و العقل الفعال و نقصهما ..... ص : 35 3 - فضيلة الأنفس و نقصها ..... ص : 36 4 - فضيلة الأول و الله ..... ص : 39 الباب الثالث العالم نظرية الفيض ..... ص : 45 الثواني ..... ص : 50 الأجسام السماوية و الأرضية ..... ص : 52 الموجودات الممكنة و الواجبة و المستحيلة ..... ص : 56 الباب الرابع الاجتماعات المدنية خصائص الأمة و أسباب اختلاف الأمم ..... ص : 74 الباب الخامس الاخلاق دور العقل الفعال ..... ص : 77 الإرادة و أنواعها ..... ص : 78 السعادة و الخير و الشر ..... ص : 79 يبلغ الإنسان السعادة إذا وجد بفطرته استعداد لقبول المعقولات من العقل الفعال ..... ص : 81 الباب السادس المدينة الفاضلة حاجة الإنسان إلى معلم يرشده إلى السعادة ..... ص : 86 الرئيس هو من يقدر على إرشاد غيره و تعليمه ..... ص : 87 الرئيس الأول ..... ص : 88 ملك السنة ..... ص : 90 مصير نفوس أهل المدينة الفاضلة الخلود ..... ص : 91 مصير نفوس أهل المدن الضالة البطلان ..... ص : 93 مراتب أهل المدينة الفاضلة تشبه مراتب الموجودات ..... ص : 94 في العالم و رئيسها يشبه الله ..... ص : 94 ما ينبغي أن يعرفه أهل المدينة ليسعدوا ..... ص : 96 الباب السابع المدن المضادة للمدينة الفاضلة 1 - المدينة الجاهلة ..... ص : 100 2 - المدينة الفاسقة ..... ص : 119 3 - المدينة الضالة ..... ص : 120 4 - النوابت ..... ص : 120 3⃣ او وقتی که می‌خواهد وارد و تحلیل اجتماعات مدنیه شود، ابتدائاً در مرحله پیشین، با تحلیل اقسام موجودات ممکنه، به این نکته اشاره می‌کند که، برخی از موجودات، امورات ضروری خود را فقط در اجتماعات تحصیل می‌کنند: «**و من أنواع الحيوان و النبات ما لا يمكن أن ينال الضروري من أمورها إلا باجتماع جماعة من أشخاصه بعضها مع بعض‏.»** و انسان از جمله آن موجوداتی است که، امورات ضروری حیات او فقط در حیات اجتماعی، قابل تحقق است: «**و الإنسان من الأنواع التي لا يمكن أن يتم لها الضروري من أمورها و لا تنال الأفضل من أحوالها إلا باجتماع جماعات منها كثيرة في مسكن واحد**» پرواضح است که، او می‌توانست به بیان اقسام موجودات و ویژگی‌های آنها اکتفا نماید و بیان فلسفی خود را در تحلیلی تجزیه نگرانه و انتزاعی از موجودات تمام نماید، لیکن با طرح این نکته که، ضروریات زیستی برخی موجودات، متوقف بر اجتماع آنهاست، مرحله دیگری فراروی فلسفه می‌گشاید که در آن، از حالت اجتماعی موجودات و روابط آنها بحث نماید. https://eitaa.com/monir_ol_din/1856