eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی۱
265 دنبال‌کننده
583 عکس
681 ویدیو
238 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا امیر المومنین علیه السلام میلاد اکرم و امام صادق صلی الله علیهما و آله و سلم مبارک موضوع : ۱- ۲- ۳- پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که : مَثَل و علمی که الله تعالی مرا به آن مبعوث کرده است مَثَل فراوانی است که بر می‌بارد بعضی از قطعات آن زمین خوش است و را در خود فرو می‌برد و زیادی می‌رویاند بعضی از قطعات آن زمین است و آب را نگه می‌دارد تا مردم از آن بیاشامند یا زراعت کنند بعضی از قطعات آن زمین است که نه آب را نگه می‌دارد و نه گیاه می‌رویاند این است مثال کسانی که الهی را بفهمند و از استفاده کنند و هم خودشان را دانا کنند و هم دیگران را دانا کنند این است مثال کسانی که الهی را بپذیرند و نتوانند از آن استفاده کنند و سرافراز شوند الحمدلله رب العالمین https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan ۱۴۰۲/۷
گُزیده‌ای از ‌های امام (ع) به نقل از مقدّمهٔ شرح البلاغهٔ ابن ابی (۵۸۶-۶۵۶) چه بگویم از مردی که : دشمنانش به او می‌کنند و از انکار و کتمان مناقبش عاجزند. به‌راستی می‌دانی که : حاکمیت اسلامی را در باختر و خاور در دست داشتند و تمام کوشش خود را در خاموش کردن او و برانگیختن مردم علیه وی و نسبت دادن انواع و نقص به شخصیتش به کار بستند و او را بر سر تمام منابر کردند، و ثناگویانش را نه تنها کرده، بلکه حبس و نابود کردند و از و حدیثی که متضمن برای او بود یا یاد او را بلندمرتبه می‌ساخت، کردند، تا آن‌جاکه نامگذاری به او را ممنوع ساختند، ولی این همه جز بر عظمت او نیفزود. چونان بود که : چون پوشانده شود و پنهان گردد، بوی دلاویزش بیشتر منتشر می‌شود، یا به سان ، که نورش با کف دست در پرده نمی‌شود... . چه گویم دربارهٔ مردی که : هر فضيلتی به او است و هر گروهی به او منتهی، و هر طائفه‌ای به سوی او می‌شود؛ پس او : رئيس و سرچشمهٔ آن است و قهرمان و پیشتاز عرصهٔ آن و بعد از او هرکسی که در فضایل اخلاقی درخششی داشت، وام‌دار، دنباله‌رو و پیرو اوست. همان طور که می‌دانی : دانش‌ها، و دانش الهی است...؛ : برگرفته از سخنان او و منقول از جانب اوست، و به او پایان می‌یابد و از او سرچشمه می‌گیرد... . از دیگر علوم، است، که آن حضرت استوانه و اساس آن است، و هر مسلمانی بر خوان او نشسته است و از فقه او مستفید می‌گردد... . هرکسی می‌داند که : در بسیاری از مسائل که بر او دشوار می‌نمود به و دیگر صحابه مراجعه می‌کرد و مکرراً گفته است: «اگر علی نبود عمر شده بود.» و این سخن او: «خدا نکند برایم روی دهد و علی در آنجا نباشد»، و سخنش: «در هیچ کس فتوا دادن در حضور علی را ندارد.» چون از ،‌ِعباس پرسیدند که : علم تو با پسرعمویت چگونه است؟ گفت: «مانند قطره‌ای در برابر !» از جملهٔ دیگر علوم، علم و و است. صاحبان این در تمامی سرزمین‌های اسلامی به او ختم می‌گردند و سلسلهٔ خود را به او پایان می‌بخشند. از دیگر علوم، علم و عرب است. همگی مردم می‌دانند که : او علم نحو را و کرد و کلّیات و آن را بر املا کرد. اگر به اخلاقی و فضایل نفسانی و رجوع کنی، او را پیشاپیش همه و فاتح قلهٔ فضایل خواهی یافت. اما ؛ : همانا علی شجاعان پیش از خود را از مردم فراموشاند. او هیچ‌گاه نکرد و از هیچ لشکری نهراسید. اما جسمانی و نیروی بدنی او : است. او با کسی نجنگید مگر او را درهم کوبید. اما و او : آشکار است. پیوسته می‌گرفت و خود را به دیگران می‌بخشید. گفته است که : علی مردم بود. هرگز به سائلی نه نگفت. با آن‌که تمام جز بخشی از شام در دستش بود، هیچ میراثی از خود به جا ننهاد‌. اما شکیبایی و او؛ : در مقابل صبورترین بود و در برابر دیگران باگذشت‌ترین. در هشدار می‌داد که : آن‌کس که فرار کرد نباید شود و مجروح و نباید کشته شود و هرکس سلاح بر گذارد در است. همچنین اموالشان را نگرفت و و فرزندانشان را اسیر نکرد و چیزی از اموالشان را به نبرد. در جنگ سپاه آب را به روی لشکریان علی بستند اما هنگامی که سپاه علی بر مسلط شد، به او گفتند که : آب را از آنان بازگیر تا هلاک شوند اما او نپذیرفت. در ، نزد و دشمن معلوم است که او مجاهدین است. اما در ، : او امام فصیحان و بلیغان است و در سخنش گفته‌اند: «فروتر از خالق و برتر از مخلوق.» خو ونرم‌خویی و خوش ‌ او مثل است. الحمدلله‌ @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم معاويه # امام_على (ع ) به شهادت رسيد، بر نقاط اسلامى مسلط شد، فرماندار مدينه شد، معاويه در نامه اى براى مروان نوشت : دختر (برادرزاده على (ع ) را براى پسرم خواستگارى كن هر قدر پدرش مهريه خواست ، مى پذيرم و هر قدر او قرض داشته باشد مى پردازم ، و اين وصلت موجب صلح بين بنى اميه و بنى هاشم خواهد شد. ، پس از دريافت با عبدالله بن جعفر، ملاقات كرد، و دختر او را براى يزيد، خواستگارى نمود. گفت : اختيار زنان ما با بن على (ع ) است ، دخترم را از او خواستگارى كن . مروان به حضور (ع ) آمد و دختر عبدالله را، خواستگار كرد، امام حسن (ع ) فرمود: (هر كس را كه در نظر دارى دعوت كن ، تا اجتماع كنند و من نظرم را بگويم ) مروان ، بزرگان دو طايفه بنى هاشم و بنى اميه را دعوت كرد و همه آنها به گرد هم آمدند، امام حسن (ع ) نيز حاضر شد. مروان برخاست و پس از حمد وثناى الهى ، گفت : (اميرمؤمنان معاويه ، به من فرمان داده تا زينب دختر عبدالله بن جعفر( ۱ ) را براى بن معاويه ، خواستگارى كنم ، به اين ترتيب كه : 1 - هر قدر پدرش خواست مهريه تعيین كند مى پذيريم . 2 - هرقدر، پدرش مقروض باشد، قرض او را ادا مى كنيم . 3 - و اين وصلت موجب صلح بين دو طايفه بنى اميه و بنى هاشم گردد. 4 - يزيد پسر معاويه همتايى است كه نظيرندارد، به جانم سوگند حسرت و افتخار شما به يزيد، بيشتر از حسرت و افتخار يزيد به شما است . 5 - يزيد كسى است كه به بركت چهره او از ابرها طلب باران مى شود. آنگاه سكوت كرد و كنار نشست . امام حسن (ع ) پس از حمد و ثناى الهى فرمود: 1 - اما در مورد ، ما از سن پيامبر (ص ) در مورد و بستگانش تجاز نمى كنيم (كه 840 درهم است ) 2 - در مورد قرضهاى پدرش ، چه وقتى زنهاى ما، قرض هاى پدرانشان را داده اند؟(تا چنين مطلبى عنوان شود) 3 - و در مورد بين دو طايفه ، فانا عاديناكم لله و فى الله فلا نصالحكم للدنيا : (دشمنى ما با شما، براى خدا و در راه خداست ، بنابراين براى با شما صلح نمى كنيم ). 4 - و در مورد اينكه : افتخار ما به وجود يزيد، بيشتر از يزيد به ما است ، اگر مقام بالاتر از است ، ما بايد بر يزيد افتخار كنيم ، ولى اگر نبوت بالاتر از است ، او بايد به وجود ما افتخار كند. 5 - اما اينكه گفتى : به بركت چهره يزيد، از ابرها طلب باران مى شود چنين چيزى درست نيست ، مگر در مورد و آل محمد (ص ) (كه از بركت چهره نورانى آنها طلب مى شود) نظر ما اين است كه : دختر عبدالله را به پسر عمويش ، ( بن محمد بن جعفر) درآوريم ، و من هم اكنون او را همسر قاسم قرار دادم و مهريه اش را زمين مزروعى كه در مدينه دارم تعيين كردم ... و همين زمين مزروعى ، زندگى آنها را تاءمين مى كند، و ديگر نيازى به ديگران نيست . مروان گفت : اى بنى هاشم !آيا اين گونه با ما ناصاف روبرو مى شويد؟(و به يك يك سخنان ما پاسخ مى دهيد) امام حسن (ع ) فرمود: آرى ، هر يك از اين پاسخها، در برابر هر يك از مواد سخنان شما است ، يك در برابر يك . مروان ازجواب مثبت ماءيوس شد و ماجرا را براى معاويه ، در ضمن نامه اى نوشت . معاويه گفت : (ما از آنها خواستگارى كرديم ، جواب منفى به ما دادند، ولى اگر آنها از ما خواستگارى كنند، جواب مثبت خواهیم داد .( ۲ ) ۱ - طبق بعضى از روايات ، نام اين دختر، ام كلثوم بود، و به جاى امام حسن (ع )، امام حسين (ع ) ذكر شده است (بحار، ج 44، ص 207 - 208) ۲ - بحارالانوار، ج 44، ص 119 - 120 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم آبروى مسلمانان عصر حكومت طاغوتى (دهمين خليفه ) بود، او امام حسن علیه السلام را به جرم دفاع از حق ، در شهر سامره به زندان افكنده بود، اتفاقا در آن سال بر اثر نيامدن ، : ۱ - قحطى و خشكسالى همه جا را فرا گرفته بود، ۲ - زمينهاى كشاورزى خشك شده بود ۳ - دامها تلف شده بودند، مسلمانان سه روز پى در پى براى (طلب ) به صحرا رفتند و خواندند، ولى باران نيامد. روز چهارم ، (روحانى بزرگ مسيحيان به بيرون رفتند و كردند، در آن روز باران آمد. روز پنجم به رفتند و نماز خواندند، ولى باران نيامد، همين باعث سرشكستكى مسلمين و آبروريزى شد، عده اى در حقانيت دين شك كردند، گفتگو و بگو مگو در اين باره زياد شد، و بنابراين بود كه روز ششم نيز مسيحيان همراه جاثليق خود به بيابان براى دعا بروند، اگر آن روز نيز مثل روز چهارم باران مى آمد، آبروى مسلمانان در نزد مسيحيان ، بيشتر مى رفت ، و شرمنده و خوار مى شدند. ، بياد امام حسن علیه السلام كه در بود، افتاد دستور داد آن حضرت را از زندان بيرون آوردند، متوكل به آن حضرت گفت : ادرك دين جدك يا ابا محمد (اى ابومحمد، جدت (اسلام ) را درياب ). آن روز كه روز ششم بود، مسيحيان همراه جاثليق به بيابان رفتند. امام حسن عسكرى علیه السلام با چند نفر از خدمتكاران نيز بيرون رفتند، آنگاه آن حضرت به يكى از غلامانش فرمود: تو نيز به ميان جمعيت مسيحيان برو، هنگامى كه جاثليق براى دعا دستهايش را به سوى آسمان بلند كرد، خود را به كنار او برسان ، و در ميان دو انگشت راستش ، چيزى هست ، آن را بگير و بياور. آن غلام به ميان مسيحيان رفت و در صف اول كنار جاثليق ايستاد و همين كه او دستهايش را به طرف آسمان براى دعا بلند كرد، غلام بى درنگ در بين دو انگشت دست راست او استخوانى كه سياه رنگ بود، برداشت ، آن روز مسيحيان و جاثليق هر چه دعا كردند، باران نيامد، و آسمان صاف و آفتابى شد. و مسيحيان شرمنده بازگشتند. متوكل از امام حسن عسكرى علیه السلام پرسيده : اين چيست ؟ امام علیه السلام فرمود: (اين استخوان از پيغمبرى برداشته شده است ، و هر گاه استخوان بدن پيامبرى آشكار گردد باران مى آمد). به اين ترتيب در آن روز، آبروى از دست رفته مسلمين ، بجاى خود آمد، و عزت و سر بلندى اسلام در نزد مسيحيان ، حفظ گردد. كشف الغمه ، ج ۳، ص ۳۱۱ (با اندكى تفاوت ). الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 ۳ - خروج دجال. صیغه مبالغه از لغت دجل به معنی و نیرنگ و حیله و باطل آمده مرد عجیب الخلقه ای است که : به روایتی : اعور و و به روایتی : راستش مالیده شده و چشم چپ او در میان پیشانی وی قرار دارد. اصلی دجال را : بن صید و نام مادرش : را گفته اند. دجال دو با خود دارد یکی شبیه کوه نان و دیگری شبیه کوهی که چشمه های آب صاف در آن جاری باشد و مردمان تشنه و گرسنه از او متابعت می کنند. از طرف دیگر چون ساحر است به چشم مردم چنان می نمایاند که : و دوزخ با اوست "آسمان به دستور وی باران می بارد و زمین گیاه می رویاند. اختیار گنجهای زمین با اوست. مرده را زنده می کند و با صدایی که تمام جهانیان می شنوند ندا می کند: "من دجالم دجال خری دارد که از لحاظ شکل و هیئت از خودش عجیبتر می باشد. خر دجال را که به رنگ پوست پلنگ است نوشته اند. چهار دست و پایش تا زانو سیاه و از زانو به پایین سفید است. خر دجال به قدری بزرگ است که فاصله میان دو گوشش یک میل است و با هر گام که بر می دارد ثلث فرسخ راه طی می کند. خاصیت عجیب خر دجال این است که : مردمان پشگلش را نقل و نبات می پندارند و چون آن را به دهان می گذارند متوجه می شوند که پشگل است. از هر تار موی بدنش نغمه و آوازی شنیده می شود و نغمات مزبور چنان مردم را فریفته می کند که با ازدحام و هنگامه عجیبی به دنبال خر دجال راه می افتند. کیفیت دجال به این ترتیب است که : سه سال قبل از خروجش در دنیا قحط غلا می شود به این صورت که : سال اول : ثلث باران و سال دوم : دو ثلث متعارف و معمولی نمی بارد و سال سوم : حتی یک قطره باران از آسمان به زمین نمی بارد و بالنتیجه یک برگ سبز از زمین روییده نمی شود. در این موقع که گرسنگی و تشنگی بر عالمیان سایه افکنده است دجال سوار بر خر عجیب الخلقه ای با آن کوههای نان و آب و انواع ساز و سرنا و زنگ و بربط که خود به صدا در می آورد و چنگ و آوازی که از هر تار موی خرش بر می خیزد می کند و خلایق از هر سو به دنبال خر دجال راه می افتند. خلاصه : هنگامه عجیبی برپا می شود و دجال به کمک آنها بر تمام شهرها مسلط می شود و را که ساکنانش حاضر به تسلیم نمی شوند محاصره می کند. در چنین موقعی به هنگام صبح یا عصر حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور می کند و با جماعت محصورین به نماز می ایستد. عیسی علیه السلام از آسمان چهارم نازل می شود و به ایشان اقتدا می کند. ایشان از حصار خارج شده دجال و پیروانش را از میان بر می دارد. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b