eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
69 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از انگیزه «فطری» برای شناخت خداوند چیست؟ 🔹هنگامى كه از سخن مى‌ گویيم، منظور همان و دركى است كه هيچ گونه نيازى به ندارد. از این رو هنگامى كه يك منظره بسيار زيباى طبيعى، يا يك گل بسيار خوشرنگ و خوشبو را مى‌ بينيم، جاذبه نيرومندى از درون خود نسبت به آن احساس مى‌ كنيم كه نام آن را تمايل و عشق به زيبايى مى‌ نهيم؛ و هيچ گونه نيازى به استدلال در اينجا نمى‌ بينيم. در واقع حس زيبايى يكى از تمايلات عاليه روح انسانى است. 🔹همچنین كشش به سوى ، مخصوصا نيز يكى از اين و درونى است، بلكه از در اعماق سرشت و جان همه انسان‌ ها است. به همين دليل هيچ قوم و ملتى را نه در امروز و نه در گذشته تاريخ مشاهده نمى‌ كنيم كه نوعى از عقاید مذهبى بر فكر و روح آنها حكمفرما نباشد؛ و اين نشانه اصالت اين است. از این رو به هنگام ذكر داستان قيام در موارد زيادى روى اين نكته تكيه كرده كه رسالت اصلى انبياء زدودن آثار و بوده، نه اثبات وجود خدا؛ چرا كه اين موضوع در اعماق سرشت هركس نهفته شده است. 🔹به تعبير ديگر: آنها به دنبال اين نبودند كه نهال خداپرستى را در دل‌ هاى مردم غرس كنند، بلكه به دنبال اين بودند كه نهال موجود را آبيارى كرده، و خارها و علف هرزه‌ هاى مزاحم را كه گاهى اين نهال را به كلى پژمرده و خشك مى‌ كند از ريشه بركنند! جمله «ألّا تَعْبُدُوا اِلّا الله» يا «ألّا تَعْبُدوا اِلّا اِيّاهُ»؛ (جز خدا را نپرستيد) كه به صورت نفى بت‌ها، و نه اثبات وجود خدا، مطرح شده، در گفتار بسيارى از در آمده است. 🔹از جمله: در دعوت (صلی الله علیه و آله) [سوره هود، آیه ۲]؛ در دعوت (عليه السلام) [سوره هود، آيه ۲۶]؛ در دعوت (عليه السلام) [سوره يوسف، آيه ۴۰] و در دعوت (عليه السلام) [سوره احقاف، آيه ۲۱] مطرح شده است. از اين گذشته، ما در درون جان خود «احساسات اصيل فطرى» ديگرى نيز داريم، از جمله جذبه فوق‌ العاده‌اى است كه نسبت به علم و دانش و آگاهى هرچه بيشتر در خود مى‌ بينيم. آيا ممكن است ما اين را در اين جهان پهناور مشاهده كنيم و علاقه نداشته باشيم سرچشمه اين نظام را بشناسيم؟ 🔹آيا ممكن است دانشمندى بيست سال براى شناخت زندگى مورچگان زحمت كشد، و دانشمند ديگرى ده‌ها سال براى شناخت بعضى از پرندگان يا درختان يا ماهيان درياها تلاش كند، بى‌ آنكه انگيزه‌ اى جز عشق به علم، در درون جان او باشد؟ آيا ممكن است آنها نخواهند سرچشمه اصلى اين درياى بى‌ كرانى كه از ازل تا ابد را فرا گرفته بشناسند؟! آرى اينها انگيزه‌ هايى است كه ما را به سوى دعوت مى‌ كند؛ ما را به اين راه مى‌ خواند، ما را به اين سو جذب مى‌ كند، و ما را به اين سمت مى‌ راند. 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۲، ص ۴۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «سريع الحساب» بودن خداوند در آخرت چیست؟ 🔹يكی از صفات خداوند «سريع الحساب» بودن اوست، و در به سرعت به رسيدگى می‌كند. در «سوره ص»، آیه ۵۳ بعد از اشاره به باغ هاى جاودانى بهشت و نعمت هاى گوناگون آن، مى فرمايد: «هَذا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ» (اين، چيزى است كه براى به شما وعده داده مى شود). يعنى مسئله «حساب» و رسيدگى به در آن روز به قدرى روشن است كه آن روز «روز حساب» ناميده شده است. 🔹در «سوره مائده»، آيه ۴ سخن از به ميان آمده، مى فرمايد: «اِنَّ اللهَ سَرِيعُ الْحِسابِ» (خداوند است). اين مطلب كه خداوند با سرعت حساب بندگان را رسيدگى مى كند در آيات متعدّدى از ديده مى شود. [۱] این تکرار، نشانه اهمیّت موضوع است؛ زیرا از یک سو است برای که در آن روز به سرعت خود را دريافت مى دارند، و از سوى ديگر است براى که هرگز به تأخير نمى افتد، به سرعت حسابشان را مى رسند و حقّشان را در دستشان مى گذارند!... 🔹درباره در آن روز تعبيراتى در بعضى از روايات ديده مى شود كه بسيار تكان دهنده است. در حديثى از امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده است: «اِنَّه سُبْحانَهُ يُحاسِبُ جَميْعَ عِبادِهِ عَلَى مِقْدارِ حَلْبِ شَاةٍ» [۲] (خداوند تمام بندگانش را در زمان كوتاهى به اندازه زمان دوشيدن يك گوسفند رسيدگى مى كند). اين تشبيه در حقيقت براى نشان دادن كوتاهى زمان است، لذا در روايت ديگرى آمده: «اِنَّ الله يُحاسِبُ الْخَلائِقَ كُلَّهُمْ فِي مِقْدارِ لَمْحِ الْبَصَرِ» [۳] (خداوند همه بندگان را تنها در يك چشم بر هم زدن رسيدگى مى كند!). 🔹دليل اين سرعت روشن است؛ زيرا منوط به و ، و رعايت از هر نظر است، و چون همه اين صفات را در حد اكمل داراست مى تواند در يك چشم بر هم زدن همگان را برسد. اصولا وضع و آثارى كه از خود در روح و جسم ما به يادگار مى گذارد چنان است كه خود به خود همه كارها را حفظ مى كند، 🔹و از اين نظر مى توان آنها را به اتومبيل ها، هواپيماها و كشتى هايى تشبيه كرد كه با داشتن دستگاه هاى كيلومترسنج هميشه حساب تمام مسيرهايى را كه در گذشته عمر خود داشته اند حفظ مى كند و با يك نگاه مى توان فهميد آنها در تمام عصر خود چقدر راه پيموده اند، منتهی ديده اى مى خواهد كه اين مسافت سنج ها را در ، در چشم، گوش، دست، پا، روح و جان او ببيند و بخواند! اين تعبيرات همه داراى مهمّى است كه با اندكى دقت روشن مى شود. پی نوشت‌ها؛ [۱] علاوه بر آيه فوق در سوره مائده، آيه ۴؛ سوره ابراهيم، آيه ۵۱؛ سوره غافر، آيه ۱۷ عين همين تعبير ديده مى شود. [۲] مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى، فضل بن حسن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش، چ سوم، ج ۴، ص ۴۸۴ [۳] مجمع البيان فى تفسير القرآن، همان، ج ۲، ص ۵۳۱ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ ش، چ نهم، ج ۶، ص ۱۲۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بصیرت و آگاهی، توسعه و تعالی 🔹 و آگاهی چه در حوزه فردی و چه اجتماعی و سیاسی «عنصری کلیدی» برای توسعه و به کمال رسیدن هر جامعه ای می باشد و این واژه ای صرفا دینی نیست، و لازمه‌ حیات‌ انسان بما هو انسان است. [۱] در زندگی فردی و اجتماعی خود نیاز به هدف داشتن و شناخت مقصد و هدف هستند. 🔹اگر در جامعه ای آگاهی های لازم که از آن به یاد می کنیم وجود نداشته باشد، آن جامعه یا اسیر تقلید کورکورانه خواهد شد، و یا دچار بحران معنی و هویت می شود، و یا زمانی به خود می آید که دیگر دیر شده و همه چیز را تصاحب کرده است. گرچه در همه ادوار تاریخی اهمیت داشته است، اما جهان امروز بیش از هر زمان دیگری تشنه است. واژه ، از مادّه به معناى بینایی، بینش دل، علم به چیزی، درشتى و زُمختى، سختى، حجّت و عقیده قلبی است. [۲] 💠بصیرت فردی و اجتماعی 1⃣«بصیرت فردی در حوزه دین و اندیشه» 🔹 آن است که هر فردی بتواند به پاسخ متقن و دقیقی بدهد، یعنی بداند از کجا آمده و برای چه آمده و به کجا می رود؟ و در یک جمله در با «آگاهی لازم» و «حساسیت» برخورد کند، و اگر فردی بخواهد با «تقلید کورکورانه» پیش برود و یا وام‌دار سنت پدران خود باشد، امکان دارد جریان های مختلف فکری آنها را در دام خرافه های رنگارنگ خود اسیر کنند. 🔹 (صلی الله علیه و آله) هم راه و روش خود و پیروانش بر طریق است؛ می‌ فرماید: «قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی وَ سُبْحَانَ اللهِ وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (بگو این راه من است، من و پیروانم، و با ، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!). [یوسف، ۱۰۸] همچنین بین بندگان با بصیرت و بی بصیرت فرق می گذارد، «وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمى‏ وَ الْبَصِیرُ وَ لَا الظُّلُماتُ وَ لَا النُّورُ» ( و [کافر و مؤمن،] یکسان نیستند). [فاطر، ۱۹ و ۲۰] 2⃣«بصیرت سیاسی اجتماعی» 🔹 و آگاهی همان گونه که در «زندگی فردی» بسیار اهمیت دارد، در «زندگی اجتماعی و سیاسی» نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در طول تاریخ هر کجا جامعه ای «بصیرت سیاسی» خود را از دست داد، ضربه شدیدی از آن طریق بر خود وارد ساخت. همچنین هر کجا شیعیان داشتند موفقیت های علمی، سیاسی و توسعه و پیشرفت فراوانی بدست آوردند؛ در مقابل هر کجا شیعیان و بزرگان از علما نداشتند، جامعه را از حرکت باز داشتند. به عنوان طلایه دار ، جملات کلیدی و کلید واژه های مهمی را در خلال مباحث خود مطرح کرده اند که به چند مورد اشاره خواهیم داشت: 🔹«از جمله‌ی چیزهایی که امروز لازم است، است؛ بصیرت سیاسی! ببینید؛ وقتی باشد، انسان می تواند محیط پیرامون خود و محیط‌های دور و نزدیک را بشناسد؛ یعنی این. وقتی بصیرت نباشد، انسان مجذوب یک چیزی می شود که واقعاً جاذبه‌ای ندارد». [۳] «یکى از مصادیق مهم همین است که انسان بداند امروز چه نیازى در وجود دارد». [۴] « یعنی بفهمیم که چه کسی دارد ما را به کجا می برد؛ آیا به سمت اهداف اسلامی داریم حرکت می کنیم؟ یا آنچنان‌ که مایل است، به سمت بی‌مبالاتی بیشتر حرکت می کنیم؟» [۵] 🔹اگر در زندگی شخصی خود و در زندگی اجتماعی و در بعد سیاسی خواهان پیروزی و سعادت و پیشرفت هستند، باید به و «بصیرت افزایی» توجه کنند؛ و نکته دیگری که باید در نظر داشت این است که تنها در موضوعات دینی و سیاسی مطرح نیست، که حالا کسی بگوید من دین را نمی پذیرم، پس بصیرت را هم کنار می گذارم، بلکه و آگاهی برای انسان از آن جهت که است، اهمیت دارد و حتی در مادی ترین تفکرات هم بصیرت و آگاهی مورد نیاز است. پی نوشت‌ها؛ [۱] الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، ج ۲، ص ۵۹۱ [۲] انسان بماهو انسان است؛ یعنی انسان را از آن جهت كه انسان است باید دوست داشت، و به اصطلاح امروز انسان با ارزشهای انسانی. (آیت الله مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۲۲، ص ۹۱۴) [۳] بیانات مقام معظم رهبری ۹۵/۰۸/۲۶ [۴] همان، ۹۵/۰۶/۱۶  [۵] همان، ۹۵/۰۵/۳۱ نویسنده: علیرضا پیوگانی منبع؛ تبیان @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مکر خداوند! 🔸در آیه ای از خداوند می‌فرماید: «وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللهُ وَاللهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ»؛ «مکر خداوند» در این آیه به چه معناست؟ و آیا «مکر» قبیح نیست؟ 🔹نخست باید دانست بسیاری از که در فارسی نیز رایج شده اند، دگرگونی معنایی پیدا کرده اند. به طور مثال در زبان فارسی همواره معنای منفی دارد، در حالی که حیله در به معنی چاره و راه حلّ عملی است؛ لذا برخی، علم فیزیک را «علم الحیل» می گفتند؛ و در فرهنگ ابجدی «حیله» به معنای مهارت و نیک اندیشی و قدرت تصرّف در کارها آمده است. واژه‌ی نیز در «زبان فارسی» همواره معنی منفی دارد؛ در حالی در «زبان عربی» هم در معنی مثبت به کار می رود و هم در معنی منفی. 🔹قاموس قرآن در معنی گفته: «مکر: ؛ اعمّ از آنکه در کار بد باشد یا در کار خوب». در کتاب مفردات و اقرب الموارد گوید: « آن است که شخص را به حیله ای (روشی عملی) از مقصودش منصرف کنی و آن، دو نوع است، پسندیده و ناپسند. در تفسیر المنار گفته: « در اصل، است که مکر شده را به آنچه گمان نمی کرد می کشد». خداوند می‌فرماید: «وَ مَکَرُواْ وَ مَکَرَ اللهُ واللهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ» [۱] (آنها چاره اندیشی نمودند و به کار بستند تا به حقّ زیانی برسانند؛ نیز نمود که آنها ندانسته به خود زیان زده [و به نفع راه حق شد]؛ لذا و چاره کنندگان است). 🔹پس اینکه در «زبان فارسی»، و حیله را همواره در معنی به کار می‌برند، دلیل نمی‌شود که در «زبان عربی» هم همینگونه باشد. به طور مثال واژه‌ی «مزخرف» در فارسی معنی منفی دارد، در حالی که در عربی به معنی زینت داده شده است. لذا در فهم و ، باید به این اصل مهمّ توجّه داشت که به درستی معنا شوند. نیز به معنی «تدبیر» و «برنامه ریزی» و «طبق نقشه کار کردن» است، در حالی که گاهی به معنی فریب نیز به کار می رود. 🔹 نقشه می کشند و برنامه ریزی می کنند و تدابیری به کار می گیرند تا به حقّ ضربه بزنند، نیز تمهید و برنامه ریزی می کند و به کار می گیرد که خود کفّار ضربه بخورند؛ چنان که در جبهه‌ی جنگ، فرمانده دشمن نقشه حمله می کشد، فرمانده خودی نیز نقشه حمله طراحی می‌کند. کار هر دو را و نقشه جنگی گویند. منبع: پرسمان @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«زن» در قصص قرآن کریم 🔹در میدان زندگی، از نظر «حقوقی»، «شخصیت انسانی»، «قلمرو» و «مسئولیت‌» هایش با یکسان است، مگر در آنجا که اختلاف آن دو از لحاظ آفرینش و سبب تفاوت استعدادهایش و عملش با مردان گردد. به همین منظور در ، به مثابه یک «عنصر اصیل» چهره می‌نماید. انسانی است خردمند و رشد یافته که امور را به ترازوی اندیشه می‌سنجد و نقش خویش را به عنوان یک «انسان متفکر» و «سازنده جامعه» ایفا می‌کند. [۱] 🔹از «اراده‌ای سرسختانه» بهره دارد که با آن مرزها را می‌شکند و بندها را می‌گسلد تا خواست خویش را چنان که باید تحقق بخشد. بهترین نمونه این چهره، (سلام الله علیها) همسر فرعون است، که فریفته جاه و مقام و جلوه‌های فرعونی و مقهور شیطان نمی‌گردد، و از قلمرو نفوذ فرعون می‌رهد و اقتدار او را از هم می‌درد و «قرآن» او را به عنوان مثل می‌زند. «وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ... » [۱] (و خدا بر کسانی که ایمان آورده‌اند، را مثل می‌زند...). 🔹و اما در مقابل، نیز هستند که گاه با حق به ستیز بر می‌خیزند و از هدایت سر می‌پیچند. «ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللهِ شَيْئًا وَ قِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ» [۲] (خداوند برای کسانی که کافر شده‌اند به و مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودی به حالشان (در برابر عذاب الهی) نداشت، و به آنها گفته شد: وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد می‌شوند). در «قصه‌ های قرآنی»، به حسب طبیعت مونث خویش در جستجوی زوج است، بی‌آنکه و کبریای خود را فراموش نماید. 🔹«قرآن» رفتار (عليه السلام) را با (علیه السلام) این‌گونه ترسیم می‌نماید: «فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا...» [۳] (پس یکی از آن دو [زن] در حالی که با حالت و گام بر می‌داشت، نزد او آمد [و] گفت: پدرم تو را می طلبد تا پاداش اینکه [دام های] ما را آب دادی به تو بدهد...). به راستی این گام برداشتن چه زیبا ترسیم شده است. راه سپردن بر و چه شگفت‌مندانه قرآن این صحنه را باز می‌آفریند، را گستره‌ای می‌‌ شمارد که آن روی آن گام بر می‌دارد. او نه بر زمین، که بر گام می‌زند. 🔹در دیگر جای «قرآن کریم»، را می‌یابیم صاحب جاه و حکمت. این تجلی از پادشاه سبا است. وی الگوی یک زن حکمران است که در جایگاه رهبری در هنگامه بحران، مقهور عواطف و احساسات خود نگردیده و با دلیری و بیداری با آن رویارو می‌شد. اگرچه در آثار هنری امروزی مثل داستان‌ها، نمایشنامه‌ها و... پایه‌‌ای اصلی به عنوان عنصری فعال در جذب خواننده یا بیننده حضور دارد، اما در «قصص‌ قرآن‌ کریم» در جایی حضور دارد که اوست، و در خور شان و منزلت اوست، 🔹و هرگز بر شالوده خودنمایی، دیگرفریبی و... عمل ننموده است، تا عواطف و احساسات را از رهگذر زیبایی به سوی خویش معطوف سازد. در مجموع آیات مربوط به ، جایگاه واقعی و اصیل زن و مقام و منزلت شایسته او را بیان می‌نماید، و الگوهای رضای عملی زنان را برای ما ترسیم می‌نماید؛ و چه زیباست تا هنرمندان و فعالان اجتماعی بتوانند از «قرآن کریم» گرفته و در آ‌ثار خویش چهره واقعی و در خور زنان را به تصویر کشند. پی نوشت؛ [۱] عبدالکریم خطیب، زن در قصه‌های قرآن کریم برگرفته از: روزنامه رسالت شماره ۶۰۹۳ منبع؛ وبسایت پژوهشکده باقرالعلوم (ع) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️قرآن کریم 🔹 یک سفره‌ای است که خدای تبارک و تعالی به وسیله در بین بشر گسترده است، که تمام از آن هر یک به مقدار استعداد خودش استفاده کند. این کتاب و این سفره گسترده در شرق و غرب و از زمان وحی تا کتابی است که ، عامی، عالم، فیلسوف، عارف، فقیه، همه از او استفاده می‌کنند؛ 🔹یعنی، کتابی است که در عین حال که نازل شده است از مرحله به مرحله ، و گسترده شده است پیش ما جمعیتی که در عالم طبیعت هستیم، در عین حالی که متنزل شده است از آن مقام و رسیده است به جایی که استفاده بتوانیم از او بکنیم، در عین حال، مسائلی در او هست که همه مردم، عامی و عارف و عالم و غیر عالم، از او استفاده می‌کنند، 🔹و مسائلی در او هست که مختص به «علمای بزرگ» است، «فلاسفه بزرگ» است، «عرفای بزرگ» است، و «انبیاء و اولیاست». بعض مسائل او را غیر از اولیای خدای تبارک و تعالی کسی نمی‌تواند ادراک کند، مگر با تفسیری که از آنان وارد می‌شود، به مقدار استعدادی که در بشر هست، مورد استفاده قرار می‌گیرد و مسائلی هست که عرفای بزرگ اسلام از آنها استفاده می‌کنند، 🔹و مسائلی هست که «فلاسفه و حکمای اسلام» از آن استفاده می‌کنند و مسائلی هست که «فقهای بزرگ» از آن استفاده می‌کنند، و این سفره همگانی است برای همه و این طوایف از آن استفاده می‌کنند. مسائل سیاسی، مسائلی اجتماعی، مسائل فرهنگی و مسائل ارتشی و غیر ارتشی، همه در این کتاب مقدس هست. بیانات‌ حضرت‌ امام ۶۰/۰۳/۱۱ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️طبق بیان قرآن چه عواملی باعث شد برخی حلال های الهی برای «قوم یهود» حرام و ممنوع گردد؟ 🔹خداوند در ، آیات ۱۶۰ و ۱۶۱ سوره نساء مى فرمايد: «فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللهِ كَثِيرًا - وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ ۚ وَ أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا». 🔹[ترجمه آیات شریفه:] (پس به کیفر ستمی که [به آیات خدا و بر خود و دیگران] روا داشتند، و به سزای آنکه بسیاری از مردم را از راه خدا بازداشتند، چیزهای پاکیزه ای را که بر آنان حلال شده بود [مانند صید ماهی و خوردنِ چربی و شیر و گوشت حیوانات] حرام کردیم - و [نیز به سبب] ربا گرفتنشان با آنکه از آن نهی شده بودند، و خوردن اموال مردم به باطل و نامشروع [پاکیزه های حلال شده را بر آنان حرام کردیم] و ما برای کافران عذابی دردناک آماده کرده ایم). 💠مطابق اين آيه، مرتكب چهار عمل زشت و مى شدند كه باعث حرام شدن بعضى از طيّبات بر آنها شد: [۱] 1⃣ و ستمى كه اينها بر خود و ديگران روا مى داشتند. 2⃣آنها به طور وسيع و گسترده مانع انجام مى شدند. 3⃣ مى كردند. 4⃣از راه ارتزاق مى نمودند؛ مانند كم فروشى، غش و تقلّب در معامله، شراب فروشى، قمار و مانند آن، كه از تمام آنها تعبير به اكل مال به باطل شده است. پی نوشت‌: [۱] از اين آيه شريفه استفاده مى شود كه همواره حرمت، دليل بر وجود مفسده اى در «شىء حرام شده» نيست؛ بلكه گاهى از اوقات، تحريم به عنوان عقوبت و مجازات است. 📕ربا و بانكدارى اسلامى‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ‏ابوالقاسم، مدرسه امام على بن ابى طالب(ع)، ۱۳۸۰ش، چ۱، ص ۱۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حضرت علی اکبر (عليه السلام) وارث صفات نبوی 🔹 (ع) وارث صفات نبوی است و صفات خَلق، خُلق و منطق را از  به ارث برد. (ع) میفرمود: پسرم؛ تجلی وجود جدم را آنقدر در تو آشکارا می‌بینم که هرگاه دلم برای او تنگ میشود به تو مینگرم. ۱۱ شعبان سال ۳۳ هجری از راه میرسد و زمین مشتاقانه در انتظار هدیه‌ای الهی است. ملکوتیان بی صبرانه در تدارک برگه‌ای از مصحف وجود پیامبر بر دفتر گیتی هستند. (ع) پسر ارشد (ع) چشم به جهان میگشاید و عالم را به نور خود روشن میسازد. 🔹در توصیف عظمت او همین بس که (عج) زائر اوست و در رثای او چنین سخن میگوید: «سلام بر تو‌ ای ، اول فدایی از بهترین نسل ابراهیم خلیل؛ شهادت میدهم که تو از هر کس أولی به خدا و رسولش هستی و خداوند ما را به زیارت تو و رفاقت جد و پدر، عمو، برادر و مادر مظلومه‌ات، موفق بدارد. من از دشمنان و کشندگان تو بیزارم و از خداوند میخواهم با تو در نعیم ابدی بوده و همیشه از دشمنانت دور باشم؛ سلام و رحمت خدا بر تو باد». [۱] 🔹 (ع) تجدید نسخه‌ای از وجود (ص) بر آفاق بود و از این‌رو آنحضرت را «أشبَهُ النّاسِ خَلقاً و خُلقا و مَنطِقاً بِرَسولِ» [۲] از نظر ، و ، شبیه ترین مردم به (ص) دانسته‌اند. از این کلام در می‌یابيم که (ع) از رسول خدا سه ويژگی خَلق، خُلق، و منطق را به ارث برده‌اند: 💠علی اکبر (ع) وارث صفت خَلق 🔹بی تردید (ص) از نظر جمال و زيبايی، بهترين فرد جامعه بوده است، و زيباترين حسن جمال را دارا بوده است. نقل کرده‌اند که کسی بهتر و زیباتر از (ص) ندیده بود. گویا خورشید در صورت مبارکش نمایان بود. [۳] همچنان که مرحوم طبرسی در معرفی (ص) از قول هند بن ابی هاله چنين می‌نگارد: (ص) بسيار بزرگوار و با شخصيت بود، چهره‏ اش چون ماه شب چهارده ميدرخشيد، رنگ رخسارش روشن و شاداب و پيشانيش گشاده و بلند بود، ابروانى كمانى و ظريف و پيوسته داشت، محاسنی انبوه داشت و گونه ‏اى صاف، چشمانش سياه و...، دندان‌هايش سپيد و زيبا و از هم گشاده بود. [۴] (ع) نیز حسن جمال و زیبایی را از جد خود به ارث برده بود. 💠علی‌ اکبر (ع) وارث صفت خُلق 🔹خداوند متعال که همه چیز در برابر او کوچک و ناچیز است، و خوی (ص) را در ، چنين توصیف ميکند: «وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» [قلم،۴] (و به راستی تو و برجسته‏‌ای داری). آری، که تربيت يافته ذات ربوبی بوده باید دارای چنین اخلاق پسندیده‌ای باشد، چنان که (ع) فرمود: «خداوند عزوجل پيامبرش را تربيتى نيکو كرد؛ چون تربيت او را تكميل نمود فرمود: و به راستی تو اخلاق عظيم و برجسته‏‌ای داری». [۵] اگر پیامبر قله‌های را فتح نکرده بود هرگز نمی‌فرمود: «من برای تکميل ارزشهای اخلاقی مبعوث شدم». [۶] وجود مقدس (ع) نیز این ویژگی منحصر به فرد را از جد خویش به ارث برد و صاحب گشت. 💠علی اکبر (ع) وارث صفت منطق 🔹رفتار اجتماعی نیکو و برخورد مناسب با اطرافیان، که ثمره تفکر سلیم است، از جمله آموزه های اسلام می‌باشد و (ص) بهترين الگوی عملی در اين مساله مهم هستند. با تأمّل در تاريخ اسلام و روايات، به اين امر مهم در حیات رسول گرامی اسلام (ص) پی می‌بریم، ولی خداوند متعال در قرآن کريم پيرامون منطق نبوی توصیفی دارد که هر کسی را توانایی دستیابی به چنين منطقی نیست: «وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى» [نجم،۳] (و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏‌گويد). 🔹علامه طباطبايى در تفسیر اين آيه چنين می‌نگارد: مقصود از كلمه «هوى» هواى نفس و رأى و خواسته آن است. جمله «ما ينطق» مطلق است و در آن، نطق، به طور مطلق نفى شده است. مقتضاى اين اطلاق آن است كه از مطلق سخنان پيغمبر نفى شده باشد». [۷] (ع) این صفت ویژه را نیز از (ص) به ارث برده و صاحب مبرّا از هوای نفسانی بود. 🔹اینکه امام حسین(ع) فرزندش (ع) را از سه منظر (خَلق، خُلق و منطق) به (ص) تشبيه کردند، حاکی از مقام والای «حضرت علی اکبر» (ع) است که زبان از توصیف آن لال، قلم از نگارش آن شکسته و کُمیت عقل آدمی از درک حقیقت آن لَنگ است. سلام بر تو‌ ای صدیق و شهید بزرگوار و سید پیشتاز که با سعادت زیستی و با شهادت درگذشتی و از دنیا جز عمل صالح بهره‌ای نگرفتی و در زندگی جز به سودای پر سود آخرت نپرداختی. پی‌نوشتها؛ [۱]بحارالانوار ج۹۸ ص۲۶۹. [۲]لهوف ص۶۷. [۳]فتح الباری ج۶ ص۵۷۳. [۴]مكارم الأخلاق ص۱۲. [۵]کافی ج۱ ص۲۶۶. [۶]مجمع البيان ج۱ ص۵۰۰. [۷]الميزان ج۱۹ ص۲۷ منبع:وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تفكّر» و «تدبّر» در قرآن، چه ميزان اهميت دارد؟ 🔹 كتابى است كه شكوفايى پيام‌ها و معارف آن، در پناه است. عبارت است از: به كار بردن براى كشف مجهولات و پاسخ به سؤالات. در اين زمينه مى‌فرمايد: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ». [۱] (و را [هم] به سوی تو نازل کردیم، به خاطر اینکه برای مردم آنچه را که برای [هدایتشان] به سویشان نازل شده بیان کنی، و برای اینکه [در پیامبری تو و آنچه را به حق نازل شده] ).   🔹پس انتظار آن است كه انسان، را در كنار بيانات پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و سنت قرار داده، در آنها و خود را مرتفع سازد؛ زيرا تنها در سايه در آيات است كه بسيارى از سؤالات اساسى انسان، پاسخ داده مى‌شود. به پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مى‌فرمايد: «قُلْ هذِهِ سَبِيلِى أَدْعُوا إِلَى اللهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى». [۲] (بگو: طریقه من و پیروانم همین است که را به خدا با بینایی و دعوت کنیم...).  🔹اما «تدّبر در قرآن» عبارت است از تأمل در عواقب يك امر. ، از معارف و دستورهايى سخن مى‌گويد، از مسئوليت‌ هاى انسان و نظام پاداش و جزا مى‌گويد، و عواقب مثبت و منفى رفتارش را متذكر مى‌شود. «تدبر در آيات قرآن» يعنى، توجه به عواقب و لوازم آيات و آثار مترتب بر عمل كردن، يا نكردن بر مقتضاى آن. با اين است كه دل و قلب انسان راه مى‌افتد و از بشارت هاى بهره مى‌گيرد و تهديدهايش در او مؤثر مى‌افتد. در اين زمينه مى‌فرمايد: «أَ فَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا». [۳] (آيا در نمى‌كنند، يا آنكه بر دل‌شان‌، خود، قفل‌ها زده اند؟). 🔹پس و در «قرآن»، به ايجاد روح بصيرت و روشن بينى و زنده شدن و فعال شدن قدرت درك قلب و جان آدمى است. در روايات نيز ثواب «تدبّر در آيات قرآن»، از قرائت آن بيشتر معرفى شده است: «لا خير فى قرائة ليس فيها تدبر». [۴] ([آگاه باشيد كه‌] خيرى در تلاوت قرآن بدون و ارزيابى آن وجود ندارد). اصولًا از مقايسه «آيه ۱۲۱ سوره بقره» (الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَٰئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ) و «آيه ۲۹ سوره ص» (كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ) كه هدف از را بهره‌مندى و تدبر در آن مى‌داند، در مى‌يابيم كه «تلاوت راستين» در جريان در آيات است.  🔹در اين باره توجه به چند نكته، بايسته است: ۱) الهى بودن قرآن بدون در آن معلوم نخواهد شد: «أَ فَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَ لَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا». [۵] ۲) بدون در قرآن، نمى‌توان از ذخاير بى‌كران و پر خير و بركت كلام خدا بهره‌اى جست. ۳) بدون نمى‌توان از ظلمت شك و ترديد و سرگردانى نفاق، خود را رهانيد و به ايمانى راسخ و استوار، دست يافت. ۴) بدون ، عمق و مغز آيات را نمى‌توان دريافت و به حقايق شگفت و حيرت آورش پى برد. ۵) در قرآن، با تمام وجود، در جاى جاى قرآن، حضور خداوند را حس مى‌كند و دل و جانش را از نور خدا سرشار مى‌نمايد. [۶] پی‌نوشت‌ها؛ [۱] سوره نحل، آیه ۴۴. [۲] یوسف، آیه ۱۰۸. [۳] سوره محمد (ص)، آیه ۲۴. [۴] بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۲۱۱. [۵] سوره نساء، آیه ۸۲. [۶] تقى پور، ولى‌الله، پژوهشى پيرامون تدبر بر قرآن، انتشارات اسوه، چ اول، ص ۳۱ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️«منجی آخرالزّمان» مورد اتّفاق همه‌ی ادیان ابراهیمی است 🔹 مورد اتّفاق همه‌ی است؛ اینکه کسی خواهد آمد و را از منجلاب و جور نجات خواهد داد، در میان «ادیان ابراهیمی» مورد قبول همگان است. در ، نام این هم مشخّص شده است؛ این «موجود الهی» را، این «انسان بزرگ فوق‌العاده» را در همه‌ی مذاهب اسلامی به نام می‌شناسند. 🔹شاید در بین فِرَق اسلامی هیچ فرقه‌ای را نتوان سراغ داد که معتقد نباشد که ظهور خواهد کرد و او از «ذریّه‌ پیغمبر» است؛ حتّی نام و کنیه‌ی آن حضرت را هم مشخّص می‌کنند. خصوصیّتی که در اعتقاد وجود دارد این است که این شخصیّت را به‌ صورت مشخّص و معیّن معرفی می‌کند؛ او را فرزند امام یازدهمِ از ائمّه‌ی اهل بیت - حضرت امام حسن عسکری (عليه السلام) - می‌داند؛ 🔹تاریخ ولادت او به‌ طور مشخّص از نظر مورّخان شیعه و متکلّمان شیعه روشن و واضح است؛ دیگر فِرَق اسلامی، غالباً این نظر را متذکّر نشده یا نپذیرفته‌اند، ولی با ادلّه‌ی مسلّم و قطعی، حضور و وجود و ولادت آن بزرگوار را اثبات می‌کند. بعضی [۱] کرده‌اند که چگونه ممکن است انسانی متولّد بشود و در این زمان طولانی زنده بماند. 🔹این تنها استبعادی است که در مورد قضیّه‌ی ، مخالفان مطرح کرده‌اند و تکرار کرده‌اند؛ لکن با نصّ صریح خود، این استبعاد را برطرف می‌کند. درباره‌ی حضرت «نوح پیغمبر» (عليه السلام) می‌فرماید: «فَلَبِثَ فیهِم اَلفَ سَنَةٍ اِلّا خَمسینَ عامًا»؛ یعنی «نوح» در میان قوم خود ۹۵۰ سال زندگی کرده است. نه اینکه عمر او این مقدار بود، ظاهر مطلب این است که دوران دعوت آن بزرگوار ۹۵۰ سال است؛ بنابراین، این جایی ندارد. پی نوشت؛ [۱] بعید دانستن. بعید شمردن. بیانات مقام معظم رهبری ۹۴/۳/۱۴ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حجاب و عفاف؛ مسئله چیست؟ (بخش اول) 🔸 و از واژه های پر بسامد در فرهنگ دینی و ملی ما است. بدون شک از احکام شناخته شده شرعی، و از پسندیده ترین سجایای اخلاقی است. اما مفهوم این دو واژه چیست؟ چه رابطه ای دارند؟ فلسفه و مبنای لزوم آنها کدام است؟ پیشینه تاریخی و در قبال آن چیست؟ 💠معنای حجاب و عفاف 🔹 واژه ای است عربی که در بستر اصلی خود کمتر به معنای پوشش زنان به کار رفته است. نتیجه تحقیق استاد مطهری در کتاب «مسئله حجاب» پیرامون معنایِ این واژه این است که کلمه‏ در دو معنا استعمال می شود؛ هم به معنی و هم به معنی ، و البته اکثراً در همین معنای دوم به کار می رود. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‏دهد که‏ پرده، وسیله پوشش است. 🔹شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی‏ حجاب نیست، آن پوششی نامیده می‏شود که از طریق پشت پرده واقع‏ شدن صورت گیرد. نیز واژه ای عربی است که از فرهنگ اسلامی وارد زبان فارسی شده است. را به «خود نگهداری و بازداشتن نفس» از و خواهش های شهوانی، ترجمه کرده اند. ابن منظور در لسان العرب می گوید: «، خودنگهداری از غیر حلال، کارهای حرام و طمع های پست است؛ یعنی خود نگهداری»‌. 🔹راغب در مفردات می گوید: « حالت نفسانی است که مانع تسلّط شهوت بر انسان می گردد، و کسی است که با تمرین و تلاش مستمر و پیروزی بر شهوت، به این حالت دست یافته باشد»‌. در قاموس قرآن آمده است: « به معنای مناعت است و در شرح آن گفته اند: حالت نفسانی است که از غلبه شهوت باز دارد. پس باید به معنای و با مناعت باشد». 💠رابطه حجاب و عفاف 🔹از مقایسه دو واژه‌ی و معلوم می شود که هر دو در اصل معنای منع و جدایی مشترک‎اند. با این تفاوت که منع و بازداری در مربوط به است، ولی منع و بازداری در ، مربوط به و برخاسته از درون است؛ البته با توجه به تأثیر متقابل ظاهر و باطن بر یکدیگر، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و حیای باطنی ارتباط وجود دارد؛ به این مفهوم که هر چه و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، در تقویت و پرورش عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و هر چه و باطنی بیشتر باشد، و پوشش ظاهری هم بیشتر و بهتر خواهد بود. از مجموع تعالیم دینی و اخلاقی چنین فهمیده می شود که مبنای (پوشش) ظاهری همان و حیای درونی است و به همین دلیل ریشه و اساس آن است. 💠حجاب در اسلام 🔹پوشیده ماندن از نامحرمان دستور صریح قرآن است. خطاب به پیامبر (صلی الله علیه و آله) می ‏فرماید: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ...». [۱] (و به بگو چشم‌های خود را [از نگاه هوس‌آلود] فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را - جز آن مقدار که نمایان است - آشکار ننمایند و [اطراف] روسری‌ های خود را بر سینه خود افکنند [تا گردن و سینه با آن پوشانده شود]...». 🔹افزون بر آن، در آیات دیگری، «پوشیدگی‌ کامل‌ اندام»، «با وقار و به دور از تحریک سخن گفتن» و «دوری از آرایش‏های شبیه به دوران جاهلیت»، توصیه شده است. افزون بر این، وجود دستورهای دینی و احادیث متعدد و معتبر در این زمینه جای هیچ تردیدی را باقی نگذاشته است، تا آنجا که بدون شک، در برابر مردان بیگانه، یکی از «ضروریات‌ دین‌ اسلام» است و انکار اصلِ آن از نظر فقهی، موجب خروج از دین است. ... پی نوشت: [۱] سوره نور، آیه ۳۱ نویسنده: دکتر محسن اسماعیلی حقوقدان و عضو پیشین حقوقدان شورای نگهبان تنظیم و منبع: تبیان @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فریضه ای بزرگ و بی بدیل 🔹یکی از مسائلی که بارها در به آن اشاره شده است، مساله است. جالب اینکه هر جا سخن از «نماز» است، نمی‌فرماید بخوانید، بلکه تعبیر این است که «وَ أَقِيمُواْ الصَّلاَةَ» [۱] (نماز را کنید). همانطور که در روایت معروف آمده است «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّين».‏ [۲] در اینجا هم از  به عنوان یاد شده است. بنابراین باید ستون را برپا داشت، همانگونه که ستون خیمه را برپا می دارند. امام باقر (عليه السلام) می‌فرمایند: «اسلام بر پنج پایه استوار است: ، زکات، حج، روزه، ولایت». [۳] 🔹تاکید فراوان به در قرآن کریم و احادیث اهل‌ بیت (علیهم السلام) نشانگر «اهمیت فوق العاده این واجب دینی» است. اما چرا این اینقدر دارای اهمیت است؟ دلایل مختلفی برای این سوال وجود دارد، از جمله اینکه: «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَ الْمُنكَرِ» [۴] ( (انسان را) از زشتی ها و منكرات باز می دارد). به تعبیر مرحوم علامه جعفری: « عبارت است از ارتباط ما بین یک موجود بی نهایت کوچک، با یک موجود بی نهایت بزرگ در حال و انجذاب». [۵] 🔹وقتی انسان با اتصال و ارتباط داشته باشد، مسلماً این ارتباط مانع از انجام و میشود؛ البته ارتباطی که واقعا و از راه دل برقرار شده باشد، نه صرف تکرار لفظ و بدون توجه قلبی. مقام‌ معظم‌ رهبری هم در یکی از پیامهای خود بر این نکته تاکید داشتند که: «یکی از مؤثرترین راه ها برای کاستن آسیب‌ های اجتماعی، ترویج است. به این که حتی یک نفر از جوانان و نوجوانان کشور، در سهل انگاری نکند، همت گمارید. این یکی از بهترین راه ها برای سلامت معنوی و روحی مردم ما و جامعه ما است. به این که همگان فرا بگیرند و عادت کنند که را با خشوع و حضور قلب به جا آورند، همت گمارید». 🔹و در آیه دیگری خدای متعال راجع به  می فرماید که «وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِی». [۶] (به ياد من برپا دار). توضیح مطلب آنکه انسان چه مومن چه کافر، در زندگی به دنبال آرامش است، و شکی هم در این نیست و برای رسیدن به آرامش هم هزینه می‌پردازد، و بعضا خیلی ها غافل‌اند که راه رسیدن به آرامش آن است که فرموده، نه آنکه با پول به دنبال آن هستند. خداوند می‌فرماید: « را به یاد من به پا دار». و در جای دیگر ثمره‌ی یاد خود را به رسیدن می داند و می فرماید: «با دلها آرام می‌شوند»، درست مانند عقربه های قبله نما که دائما لرزان اند، مگر زمانی که همسو با قبله باشند. دل آدمی نیز همین طور است، لرزان و مضطرب است، مگر این که با خدا همسو شده و همواره در باشد. 🔹ناگفته نماند  که یکی از مصادیق یاد خداست، زمانی معراج مومن است، و باعث صعود او میشود، که مانند نردبانی استوار بوده و در جای خود، مستحکم و ثابت شده باشد، وگرنه نردبانی که ناپایدار بوده و یا در جای سست قرار داده شود، کار کسی را پیش نمی برد. هم اینگونه است، یعنی فراتر از لفظ، باید باشد، و هم اینکه انسان نسبت به بقیه دستورات خداوند نیز نباید سهل انگار باشد، و در این صورت است که اقامه نماز باعث رشد انسان می‌شود. پی نوشت‌ها: [۱] سوره بقره، آیه ۴۳. [۲] المحاسن برقى، ج ۱، ص ۴۴، قم، چ ۲، ۱۳۷۱ق. [۳] الکافی (ط - الإسلامية) ج‏ ۲، ص ۱۸ باب دعائم الإسلام. [۴] قرآن کریم، سوره عنکبوت، آیه ۴۵. [۵] نماز زيباترين جلوه نيايش، علامه محمد تقی جعفری، ص ۳۹. [۶] سوره طه، آیه ۱۴ نویسنده: تسنیم منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel