🔺 نعمت مرگ
🔹 مرگ #نعمت خیلی بزرگی است که خداوند فرموده: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»²؛ اول #موت را فرموده، موت مقدم شده بر #حیات، چون راهی است بسیار مفید و بانتیجه. #فکر در #مرگ اگر #انسان بکند، میبیند که یکی از نعمتهای بزرگ خداوند است، چون اگر مرگ نبود، #زندگی نبود. زندگی بهخاطر بودن مرگ اداره میشود. هیچوقت چنین فکری برای یک انسان #جوان نمیآید. یک انسان جوان اصلاً فکر میکند زندگی یعنی جوانی و اینها؛ در صورتیکه نه، زندگی مخلوطی است از موت و حیات که هر کدام اگر نباشد، زندگی به هم میخورد. مگر وسعت این کرهی خاکی چقدر است؟ وسعت زمینهای قابل کشاورزی آن چقدر است؟ آبهای قابل استفادهی آن چقدر است؟ اینها همه در عرض صد هزار سال تمام میشود. آنوقت دیگر نه برای کسی جایی میماند، نه برای کسی راه #معیشت و زندگیای میماند. همه به جان هم میافتند که همدیگر را بکشند که بلکه جا باز شود.
آخر این فکرها را ما نکردهایم؛ #خیال میکنیم دنیایی بهتر از این #دنیا میشود #خلق کرد. و این خودش مال این است که انسان اطلاعاتی ندارد و فکرش کودکانه است. این را بعضی از #اروپاییان گفتهاند و به این زندگی ایراد گرفتهاند، ولی کودکانه است. اگر انسان #واقعبینانه فکر کند، مرگ بهترین نعمتهای خداست، در صورتیکه با همین مسئلهی تمایلات نفسانی باید حل شود و آدم برای فکر بعد از مرگ وقت بگذارد. و زندگیاش را یکپارچه در اختیار #هوای_نفس خودش و #فرزند و #همسر خودش قرار ندهد. آنوقت میفهمد که آن زندگیای که خداوند برای #بشر بعد از این دنیا آفریده، چقدر قیمت دارد و برای او، در راه او، از خدا سرعت میخواهد که زودتر به آن زندگیای که تو برای من آفریدهای برسم.
۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ #شوال ۱۴۳۶
✅ مرحوم آیتالله سید ابراهیم خسروشاهی
___
۱) [ #ملک :۲]
@seyedololama
🔺 هوای نفس!
🔹 #ائمه اطهار (علیهمالسلام) با #احادیث شریف، هشدار میدهند، که ازحضرت #صادق (علیهالسلام) در کتاب #کافی نقل شده که فرمودند: «إحذروا أهوائکم کما تحضرون أعدائکم»¹؛ یعنی #حقشناسی و #دینشناسی، #قرآن و #اسلامشناسی، حرف جدیدی برای #بشریت آورده و آن این است که: ای بشریت! تو همیشه همراه خودت، در درون لباس وجود خودت، یک زهر کشنده و یک گرگ کشنده داری، یک #دشمن داری. هیچوقت از آن #غافل نشو!. این حرفها را #تمدن و #علم و #دانشگاه نمیفهمد و نمیداند و اطلاعی ندارد.
دانشگاه از چه اطلاع دارد؟ دانشگاه از معدنها اطلاع دارد که زیر این کوههای کرمان و یزد طلا و آهن پیدا میشود. آهن چه طور پیدا میشود؟ تمدن راهش را درست میکند و کارخانههای آن را درست میکند، با خرج زیاد، با جادهکشی و ریلکشی به آن معدن ما را وصل میکند که بتوانیم با آن امکانات، عدهای را زیرِ زمین بفرستیم تا خاکی که آهن دارد یا خاکی که طلا دارد را از پنجاه متر، صد متر، دویست متر، بالا بیاورند. گاهی هم در این راه جانشان را از دست بدهند. آنوقت این مصالح تبدیل شود، دستکاری شود، روی آنها عملیات فنی انجام شود تا از آن سنگها، آهن در بیاید، طلا در بیاید. دانشگاه برای این کارها درست شده. دانشگاه اینها را میفهمد؛ اما اینها وسیلهی زندگیست.
خود #زندگی برای چیست؟ حالا ما این کارها را هم کردیم. آهن هم بهدست آوردیم و ساختمانها را همه آهنی کردیم، دانشگاههای مختلف ما در دنیا، جزء دانشگاههای درجهی اول هم حساب شد، جایزه هم به دانشجویان دختر و پسر ما هم دادند. خیلی خوب، این زندگی راه افتاده، این زندگی برای چیست؟ اگر مرگی نبود، آنگاه همیشه بودیم و میگفتیم زندگی #هدف است. هدف این #خلقت، زندگی روی این کره خاکیست. ولی آنموقع آنقدر #جمعیت زیاد میشد که روی کرهی خاکی دیگر یک وجب جا باقی نمیماند.
مرگ #نعمت خیلی بزرگی است که خداوند فرموده: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»²؛ اول #موت را فرموده، موت مقدم شده بر #حیات، چون راهی است بسیار مفید و بانتیجه. #فکر در #مرگ اگر #انسان بکند، میبیند که یکی از نعمتهای بزرگ خداوند است، چون اگر مرگ نبود، #زندگی نبود. زندگی بهخاطر بودن مرگ اداره میشود. هیچوقت چنین فکری برای یک انسان #جوان نمیآید. یک انسان جوان اصلاً فکر میکند زندگی یعنی جوانی و اینها؛ در صورتیکه نه، زندگی مخلوطی است از موت و حیات که هر کدام اگر نباشد، زندگی به هم میخورد. مگر وسعت این کرهی خاکی چقدر است؟ وسعت زمینهای قابل کشاورزی آن چقدر است؟ آبهای قابل استفادهی آن چقدر است؟ اینها همه در عرض صد هزار سال تمام میشود. آنوقت دیگر نه برای کسی جایی میماند، نه برای کسی راه #معیشت و زندگیای میماند. همه به جان هم میافتند که همدیگر را بکشند که بلکه جا باز شود.
آخر این فکرها را ما نکردهایم؛ #خیال میکنیم دنیایی بهتر از این #دنیا میشود #خلق کرد. و این خودش مال این است که انسان اطلاعاتی ندارد و فکرش کودکانه است. این را بعضی از #اروپاییان گفتهاند و به این زندگی ایراد گرفتهاند، ولی کودکانه است. اگر انسان #واقعبینانه فکر کند، مرگ بهترین نعمتهای خداست، در صورتیکه با همین مسئلهی تمایلات نفسانی باید حل شود و آدم برای فکر بعد از مرگ وقت بگذارد. و زندگیاش را یکپارچه در اختیار #هوای_نفس خودش و #فرزند و #همسر خودش قرار ندهد. آنوقت میفهمد که آن زندگیای که خداوند برای #بشر بعد از این دنیا آفریده، چقدر قیمت دارد و برای او، در راه او، از خدا سرعت میخواهد که زودتر به آن زندگیای که تو برای من آفریدهای برسم.
۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ #شوال ۱۴۳۶
✅ مرحوم آیتالله سید ابراهیم خسروشاهی
___
۱) «(باب اتباع الهوى) ۱- محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن ابن محبوب، عن أبي محمد الوابشي قال: سمعت أباعبد الله (عليهالسلام) يقول: احذروا أهواءكم كما تحذرون أعداءكم فليس شئ أعدى للرجال من اتباع أهوائهم وحصائد ألسنتهم»؛ [ #الکافی ج۲ص۳۳۵]
۲) [ #ملک :۲]
@seyedololama
سیدالعلماء
⬇️ ص۲ در حدیث از امام #صادق علیهالسلام وارد شده: «اُفّ باد بر مسلمانی که در هفته روز جمعه را صرف
⬇️
ص۳
ما باید برای اینکه شرکت کنیم در #ثواب زیارت #ائمه معصومین (علیهمالسلام)، قدری #رنج به خودمان بدهیم و آن این است که در #محله ها #جلسات راه بیافتد؛ فهم #اسلام، شناخت #قرآن، شناخت #عترت و #مظلومیت اینها، مظلومیت #شیعیان اینها و دورهای که اینها گذراندهاند تا به ما رسیده. حالا با قطار و با ماشین و با هواپیما میرویم و میآییم و هیچ رنجی هم نمیبینیم. #خیال میکنیم معنایش این است که ما که رفتیم، تمام #گناهان ما آمرزیده شد. نه! یک رنجی باید پیدا کرد. آن رنج الآن #اختیاری است نه #اضطراری. یعنی کسی گلوی ما را نباید ببُرد ولی ما باید گلوی #حرص را ببریم، گلوی #دنیاپرستی را ببریم. این بریدنها کارهای مشکلی هست ولی نتایج بزرگی دارد. #اسلامشناسی وقتی در یک #خانواده راه افتاد، این خانواده به حکم این اسلامی که شناختند، #برادر و #خواهر ایشان، #اقوام ایشان، رفت و آمدهایشان، #همسایه ایشان، همهی اینها تغییر میکند. #لباس ایشان تغییر میکند، یعنی لباس #حیا میپوشند نه لباس بیحیایی. اینکه ما از #حجاب و #عفاف در #تلویزیون میبینیم صحبت میشود، آیا این فقط برای #دختران است؟ یا #مردان هم باید عفاف داشته باشند؟ اگر همینطور پیش برود خدایی نکرده مردان هم دیگر اصلاً حیا یادشان میرود!؛ چون رفتن به #خارج و زیر دست #مربیان خارجی تربیت شدن، نتیجهاش دور شدن از امام #رضا و حیاست. در دعای بعد از زیارت در حرم امام رضا (علیهالسلام) دارد که: خدایا من #استغفار حیایی میکنم از تو. یعنی من به برکات این آقا حیا پیدا کردهام. حیا نداشتم. هر حرفی از #دهان من در میآمد. با #چشم خود به بدی به کسی نگاه میکردم. از زحمت کشیدن برای همسایه و قوم و خویش فرار میکردم. اما حالا اینطور نیست. من عوض شدهام. این دعاها و روایات باید فهمیده شود.
...
باید اهل محلهها و نسل #جوان اینطور باشند که بدانند با هر کسی نمیشود مشکلات حل شود بلکه باید از #علما استفاده کنند. از این جهت از پیش دعوت کنند، زحمت بکشند، مخارج رفت و آمد و اینها را تهیه کنند. جمعآوری خانوادهشان را تهیه کنند. خدا رحمت کند مرحوم آقای حاج آقا سید مرتضی #عسکری (علیهالرحمة) را که تجاربی داشت. چون ایشان در #عراق کار میکرد و #تشیع را با قلم و مجله و اینها پخش میکرد. اینجا هم میفرمود که به خانهها و خانوادهها برای برگزاری جلسات راه پیدا کنید تا #دین در آنها تزریق بشود، مشکلاتشان حل شود. شما جوانان در #دبیرستان، شیعهشناس نمیشوید زیرا #معلمین شما #شیعهشناس نیستند و چون نیستند خودشان، از اساتید شیعهشناس دین را نیاموختهاند. چند تا امتحان دادهاند، یک #دکتری گرفتهاند، آمدهاند در دبیرستان یا در #دانشگاه. اینها کافی نیست. دین #اسلام و آیات #قرآن مشکلات دارد و باید وقت صرف آنها کرد. پس به اینجا رسیدیم که زحماتی که آدم در راه مشهد میکشد -حالا گرچه آنها نیست- اما زحماتی که مراد و مقصود علی بن موسی (علیهالسلام) آدم به آنها برسد، هنوز باقی است. آدم گرفتار برنامههای #تلویزیون است. این بچهها تا به منزل میرسند یا یک چیزی [ #موبایل و ...] دست میگیرند و مدام نگاه میکنند، یا تلویزیونی که مسائل ژاپن و ترکمنستان و جنگهای بیخودی نشان میدهد، اینها را #جذب کرده. این الآن مشکل امروز ماست. #جهاد ماست. #جنگ ماست. جنگ با وضع فعلی که شیعه را خفه میکند. یعنی هیچ جوانی نمیتواند از دینش دفاع کند. از تشیعاش دفاع کند. مشکلات این است. بنده دارم جان میدهم و با شما حرف میزنم. نفس در نمیآید، با شما دارم حرف میزنم، اما ناچارم. باید اینها را بگویم که کسی را هم نمیبینم که بگوید. زحمت باید بکشید. وقت باید بگذارید. #جمعه ها، شب جمعهها، شبهای جمعه اصلاً نخوابید. هم نخوابید و جلسه بگذارید. این زیان کمخوابی شما جهاد است. زیان رفت و آمد نصف شب شما به این مجلس و آن مجلس و پیش دانشمندان تشیع رفتن، جهاد است. زحمت کشیدن و یک #دانشمند را به محله آوردن جهاد است. خدایا هیچ محلهای را از دانشمند شیعهی دلسوز خالی مگذار.
طول عمر و عافیت و سلامت به حاجآقای #ضیاءآبادی مرحمت کن.
ص۳
@seyedololama
⬇️
🏴 واحسینا
🔺 شب #عاشورا اباعبدالله علیهالسلام به خدا عرض کرد: "خدای را ستایش میکنم بهترین ستایشها"؛ یعنی الآن به قدر یک سر سوزن از این اوضاعی که تا حالا پیش آمده و بعد پیش میآید، بین من و بین تو هیچ به هم نخورده. همان هستم که دعای #عرفه خواندم. همان هستم که #حج ها و #عمره های پیاده از #مدینه تا #مکه کردهام به خاطر تو و شبهایی گذراندهام در #ذکر و #یاد و #قرائت تو. همانام که هستم. یک ذره و سرِسوزنی برای من فرقی نکرده.
خب پس اگر معنی #انسانیت و پیشوای انسانیت و #انبیاء و #اولیاء این است، پس هر عاشورایی که ما این چیزها را میخوانیم، باید برویم خانه و #گریه کنیم؛ نه برای امام #حسین (علیهالسلام) بلکه برای خودمان که این چه #دینی است که ما داریم؟! این چه #ایمانی است که ما داریم؟! ما که به هر پیشآمدی خوشحال میشویم، به هر پسآمدی بد حال میشویم؛ #مرگ یک دوستی میانمان را با خدا تاریک میکند! یک فرزندی زیر ماشین میرود، یک سرمایهای بر شکسته میشود، یک چکی بر میگردد، یک چشمی خدای نخواسته نابینا میشود.
#شیعه بودن اینجور نیست که ما داریم! اینها همه #شعار است!. اما باشد خدا قبول کرده است. امام حسین قبول کرده است.
اما #درد با این #تشیع دوا نمیشود. #وصیتنامه امام حسین با اینجور پیگیری کردن اثر نمیگذارد و خدایی نکرده این پیشآمدهایی که دارد میکند و غلغلههای وحیقانهای که دارد پیدا میشود¹؛ نمایشی از درون ماهاست!؛ چون پیشآمد برای آنها کرده و اینجورشان کرده؛ حالا برای ما چه جور پیشآمد بکند که آنجور شویم، نمیدانیم!.
شاهد بزرگ این عرض بنده جلسهای است که #مسلم بن عقیل وارد #کوفه شد؛ چقدر مردم خوشحال شدند! جمعیت جمع شد. همین که شروع کردند به خواندن نامهی آن حضرت، #اشک ها از چشمها سرازیر شد!.
برداشتند نامه نوشتند؛ امضا کردند؛ ۱۸ هزار نفر!. اما چند روز بعد، آقا آمد در میدان، قرآنش را هم روی سرش گذاشته بود و فرمود: «بینی و بینکم کتاب الله و سنت جدی رسول الله» مگر من با شما چه کردهام؟! آیا حقی از من دارید؟! خونی از شما ریختهام؟! مالی از شما ضایع کردهام؟! مگر شما مرا مهمان نکردهاید؟! ناگهان سکوت محض فراگیر شد! این تبدیل خاطر و عوض شدن #خیال هاست نه تبدیل شدن #انسان به وضع دیگر!. ما انسانیت پیدا نکردهایم و لذا ما باید در سرمان بزنیم و بگوییم: ما اهل کوفه هستیم! ما #دروغ میگوییم! و شاهدش همین است که اگر گاز کم و زیاد شود، اگر خدای نکرده نفت کم و زیاد شود؛ اوضاع فوری عوض میشود؛ تمام منازل، تمام ادارات آماده میشوند. تمام مخارج کپنی میشود. خلاصه، اوضاع عوض میشود. چون #خطر است دیگر. اما این خطرات هیچ خطر نیست! دیگر هیچ اوضاع را عوض نمیکند. هیچ #فرهنگ را عوض نمیکند!.
۸۸٫۱۰٫۷
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
________
۱) اشاره به اغتشاشات پس از انتخابات سال ۸۸ می باشد.
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 تو بدن نیستی! 🔹 سخنانی کوتاه پیرامون فرمایش¹ مهم مرحوم آیت الله میرزا محمدعلی #شاهآبادی در کنگره
🔺 سخنانی کوتاه پیرامون فرمایش مهم مرحوم آیت الله میرزا محمدعلی #شاهآبادی در کنگرهی نکوداشت مرحوم آیت الله شیخ محمدعلی شاهآبادی؛ (پنجشنبه سوم #صفر المظفر ۱۳۶۹ ه ق = سوم #آذر ۱۳۲۸ ش)
🔹 زمان برگزاری: ۳ آبانماه ۸۶
🔸محل برگزاری: تالار علامه امینی دانشگاه تهران
بسم الله الرحمن الرحیم
کسیکه به مختصر مطالعهای از آثار آن بزرگوار [مرحوم آیت الله شیخ محمدعلی #شاهآبادی] موفق شده باشد، علاوهبر مطالب علمی، فلسفی، تفسیری، فقهی این مطلب را هم ملتفت میشود که باید مجالس، مجالسی باشد که وقتی مستمع و حاضران از آنجا بیرون میآیند مانند اینکه از آن #روح بلند آن بزرگوار به آنها یک #الهامی شده باشد، یک نتیجهای را هم با خود بردارند.
دوستان، آقایان، دانشمندان، مطالب بسیار مفیدی برای ما بیان کردند. یک مطلب را هم بنده اضافه میکنم که ایشان در [کتاب] انسان و فطرت¹ با استدلال مختصری، یک دنیا نتیجه گرفته و خطاب به ما کرده، الآن ما مخاطب او هستیم. آن استدلال این است که میفرمایند: #انسان بدن نیست [بلکه] #مجرد است. چرا؟! برای اینکه #ماده، حس ندارد؛ #حس، #فهم، #درک مالِ انسان است، #نفس انسان است. وقتی اینطور شد، پس ای مخاطب من! بشناس خودت را که: «فلتحکم: بأنی لستُ بدنا و لا مادة»؛ من بدن نیستم!. خب این چه نتیجهای میدهد؟ خیلی نتیجه میدهد. برای اینکه الآن اگر بنده #خیال میکردم که ماشین یا منزل یا فرش و #زندگی، یا باغ و عمارت در من است و من با او هستم و برای آنها باید نتیجه بگیرم!؛ چقدر این خیال احمقانه بود؟! حالا میفهمم که بدن من هم برای من اینطور است و من بدن نیستم. خب وقتی بدن نیستم، من چه کارهام؟ جایگاه من کجاست؟ سرانجام من کجاست؟ ابتدای من چه جور بوده است؟ اینها همه مطالبی است که پیش میآید. #فرهنگ ما باید آنوقت اینها را پاسخ بدهد. نویسندهی #لذات_فلسفه [ #ویلدورانت] یک چندتا اینجور سؤال میکند، بعد میگوید: این سؤالات را اگر کسی به ما پاسخ بدهد، ارزشش از تمام ثروتهای روی زمین برای ما بیشتر است. مربوط به چی؟ مربوط به همین "نفس" است که من چی هستم؟ خب الآن فرهنگ ما باید این دغدغه درونش پیدا بشود: که ما چه باید بکنیم؟!
به عقیدهی این ناچیز، باید یک #انقلاب عجیبی در خانوادهها، و در افراد فامیل، از درسنخوانده تا به بالا، تا #دانشگاهی، تا اساتید محترم، شکل بگیرد. از فرمایش ایشان بگیرند و آن این است که: از #پیشدبستانی تا دانشگاهی، سخن #آموزگار -آموزگار دلسوز اسلامی- #دبیر محترم و #استاد عزیز، تعلیماتشان در هر #کلاس و در هر #علم بر اساس اینکه ما بدن نیستیم، باشد. خب وقتی ما بدن نیستیم، ما همدیگر را هم نمیبینیم اصلاً! نه استاد، #شاگرد را میبیند. نه شاگرد، استاد را میبیند؛ ما اصلاً در چه جهانی هستیم؟ نمیدانیم!. ما همینطور سردرگمیم! اصلاً از خود خبر نداریم که داریم به چیزهایی که از آنها مفارقت میکنیم، میپردازیم. خب حالا چی کار کنیم که به این دغدغه بیفتیم؟ #جمهوری_اسلامی چه کند؟ #انقلاب_فرهنگی چه کند؟ جواب این را مرحوم #شهید_ثانی در #منیة_المرید بیان کرده. و این یک مطلبی استکه کمتر در #توضیحالمسائل ها، و رسالهها و #سخنرانی ها پیدا میشود. و آن این است که میفرماید: طبق آیهی شریفهی «قوا انفسکم واهلیکم ناراً»²؛ این خطاب یک مرتبهی #وجوب میآورد برای مسلمانها!. ابتدا آدم خیال میکند که تنها خودش باید انسان باشد، #عابد باشد، سالم باشد، و چه باشد. ولی این آیه به هر شخصی #واجب میکند که: خودش و آن افرادی را که میتواند در آنها مؤثر باشد از #خانواده یا غیر، آنها را از قبل از سن #تکلیف، ملتفت به اینکه: "من بدن نیستم"، بکند؛ یعنی یک #مسلمان کند. برای اینکه مرحوم آیت الله شاهآبادی میفرماید: اینکه ما بدن نیستیم؛ «هذا الکشف اول مقاصد الانبیاء (علیهمالسلام)» خب ما اول #تعلیم از #انبیا را آوردیم توی کلاسها؟ آوردیم تو دستورات فرهنگیمان؟ یا ازش #غافل بودیم؟!
🔺 ص۱
⬇️
🔺تضرع را اگر در خانوادههایتان دیده باشید در آن وقتی است که کودکِ شیرخوار محتاج به شیر میشود و جیغ و داد میکند و تا مادر شیر به او ندهد، آرام نمیگیرد. این حال باید در ما ایجاد شود. #تحصیلات، مشکلات دارد. تحصیل #عقاید خوب، #اخلاق خوب، مشکلات دارد. #تبلیغ کردن و #عمامه سرگذاشتن، مشکلات دارد.
🔻و مشکلترین مسئلهی انسانی، رفتن از این دنیاست بدین صورت که انسان با عقیدهی سالم و #اسلام از دنیا برود. اینها تنها به وسیلهی این مسألهای که در حدیث #ینبغی ( بحارالانوار ج ۱ ص ۱۳۱) آمده، حل میشود.
#دنیا برای ما خودنمایی واقعی نکرده است. آنطوری که نقل است حضرت فرمودند: «اللهم أرنا الأشیاءَ کما هی»؛ دنیا را با آن وضع واقعی که دارد، به ما نشان بده تا ما آن را بفهمیم و بشناسیم. انسان #خیال میکند دنیا هم یک #زندگی است، در حالیکه اینطور نیست. دنیا مثل یک #کلاس و #مدرسهای میماند که انسان باید در آن کلاس یک حرکاتی را یاد گرفته و انجام بدهد. #امتحاناتی بدهد که یکی از امتحاناتش، رفتن از این دنیاست.
🔸اگر ما دنیا را یک زندگی مستقل حساب میکنیم، در اثر همان ابهامات و تاریکیهایی است که در آیه آمده: «لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» و در این آیه فرموده که خداوند هیچ مشکلی برای بشر باقی نگذاشته است که حل نشود، البته به شرط اینکه به حال خودش تضرع کند تا این مشکلات حل شود.
۸۹/۲/۲۸
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران را تبریک عرض می نماییم. @seyedololama
🔺 خطر و ﺗﻬﺪﻳﺪی ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺰﺭﮒ برای جمهوری اسلامی!
🔹 #انسان وقتی کاری را شروع میکند، آیا واقعاً مقیّد به این است که با نام خدا این کار را شروع بکند یا اینکه فقط #تشریفات است؟!
#بچه غیر مستقیم #حس میکند. #پدر و #مادر که بچه را میآورند، سر سفره به او غذا میدهند، لباس میپوشانند، میفرستندش #مدرسه، با بردن نام خدا واقعاً او را در #حفظ و حراست الاهی قرار میدهند یا نام خدا را بردن تشریفات است؟ یا اصلاً نام خدا برده نمیشود؟!
اینها را بچه با آن حس دقیق و باریکِ ناخودآگاهش حس میکند. ضمیر او در بچگی با همین حس ساخته میشود. وقتی اینطور شد زمانی که به ۱۵-۱۶ سالگی رسید، هیچ دستگاهی نمیتواند در او #تصرف کند و ضمیرش را شستشو بدهد تا او را از انحرافاتی که پیدا کرده #نجات بدهد.
لذا وظیفهی #فرهنگ و #آموزش و #معارف، بسیار سنگین و مهم است. ولی فعلاً آن چیزی که اهمیت داده میشود این است که #دیپلم یا #مدرک بالاتر گرفته بشود. بچهها خوب درس بخوانند و اینطور چیزها.
در حالیکه باید تمام این مسائل در پوشش #دینی قرار بگیرد، اگر بخواهیم این #انقلاب و این #اسلام انشاءالله در #مملکت رسوخ پیدا کند. چون رسوخ پیدا کردن در خود انسان که این همه شرایط دارد، پس رسوخ کردن در مملکت هم به مراتب شرایط مضاعفی پیدا میکند.
باید واقعاً #معلم دلسوز پیدا کرد، #دبیر دلسوز پیدا کرد. #روحانیت دلسوز پیدا کرد؛ روحانیت دلسوز، معلم دلسوز بسازد. در #محلهی خودش، در #مسجد خودش، در ﺟﻤﻊ رفقای خودش #جلسه بگذارد و آنها را #آگاه و هوشیار کند به این مسائل.
🇮🇷 الآن بالاترین نیازهای مملکت به این است که این اساتید #دانشگاه آزاد و دولتی و اﻣﺜﺎﻟﻬﻢ زیر دست یک #روحانی دلسوز قرار بگیرند، هرشب جلسه داشته باشند و اگر بدون بیپول نمیآیند، #پول به آنها بدهند، مثل پولی که در #کلاس به آنها میدهند و اینها را بسازند، چون هرچه #خطر الآن متوجه نسل #جوان هست از ناحیهی بیتفاوتی معلمین دانشگاه و دبیران #دبیرستان است.
خطر مهم #انقلاب، هجوم #فرهنگی و هرچه که ما بگوییم، از این راه است و ما خوب ملتفتش نیستیم!.
#خیال میکنیم اینها بدون #ضرر تمام میشود. همینکه بچه رفت و دیپلم گرفت؛ میشود آوردش در #حوزه و قبولش کرد با یک #امتحان و اﻭ #طلبه شد!، #دانشجو ﺷﺪ! و حال اینکه اینها یک مشکلاتی در درونش هست که به این آسانیها پیدا نمیشود.
انسان وقتی وارد زندگی #آخوندی شد و زندگی #تبلیغات شد و یا یک #شغل مهمی مثل ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺩﺭ #تلویزیون و #رادیو و اینها به دستش افتاد؛ آنجا دیگر صددرصد یک آدم #مادی میشود!، فقط #فکر پول است!
فقط فکر این است که ساعت تدریسش تنظیم شود حقوقش بالا برود،
پستش بالا برود و اینجور چیزها!.
و با اینجور افکار مادی، #دین و #انقلاب_اسلامی را نمیشود پابرجا کرد و نگهداری ﻧﻤﻮﺩ.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
https://eitaa.com/seyedololama
🔺 هوای نفس!
🔹 #ائمه اطهار (علیهمالسلام) با #احادیث شریف، هشدار میدهند، که ازحضرت #صادق (علیهالسلام) در کتاب #کافی نقل شده که فرمودند: «إحذروا أهوائکم کما تحضرون أعدائکم»¹؛ یعنی #حقشناسی و #دینشناسی، #قرآن و #اسلامشناسی، حرف جدیدی برای #بشریت آورده و آن این است که: ای بشریت! تو همیشه همراه خودت، در درون لباس وجود خودت، یک زهر کشنده و یک گرگ کشنده داری، یک #دشمن داری. هیچوقت از آن #غافل نشو!. این حرفها را #تمدن و #علم و #دانشگاه نمیفهمد و نمیداند و اطلاعی ندارد.
دانشگاه از چه اطلاع دارد؟ دانشگاه از معدنها اطلاع دارد که زیر این کوههای کرمان و یزد طلا و آهن پیدا میشود. آهن چه طور پیدا میشود؟ تمدن راهش را درست میکند و کارخانههای آن را درست میکند، با خرج زیاد، با جادهکشی و ریلکشی به آن معدن ما را وصل میکند که بتوانیم با آن امکانات، عدهای را زیرِ زمین بفرستیم تا خاکی که آهن دارد یا خاکی که طلا دارد را از پنجاه متر، صد متر، دویست متر، بالا بیاورند. گاهی هم در این راه جانشان را از دست بدهند. آنوقت این مصالح تبدیل شود، دستکاری شود، روی آنها عملیات فنی انجام شود تا از آن سنگها، آهن در بیاید، طلا در بیاید. دانشگاه برای این کارها درست شده. دانشگاه اینها را میفهمد؛ اما اینها وسیلهی زندگیست.
خود #زندگی برای چیست؟ حالا ما این کارها را هم کردیم. آهن هم بهدست آوردیم و ساختمانها را همه آهنی کردیم، دانشگاههای مختلف ما در دنیا، جزء دانشگاههای درجهی اول هم حساب شد، جایزه هم به دانشجویان دختر و پسر ما هم دادند. خیلی خوب، این زندگی راه افتاده، این زندگی برای چیست؟ اگر مرگی نبود، آنگاه همیشه بودیم و میگفتیم زندگی #هدف است. هدف این #خلقت، زندگی روی این کره خاکیست. ولی آنموقع آنقدر #جمعیت زیاد میشد که روی کرهی خاکی دیگر یک وجب جا باقی نمیماند.
مرگ #نعمت خیلی بزرگی است که خداوند فرموده: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»²؛ اول #موت را فرموده، موت مقدم شده بر #حیات، چون راهی است بسیار مفید و بانتیجه. #فکر در #مرگ اگر #انسان بکند، میبیند که یکی از نعمتهای بزرگ خداوند است، چون اگر مرگ نبود، #زندگی نبود. زندگی بهخاطر بودن مرگ اداره میشود. هیچوقت چنین فکری برای یک انسان #جوان نمیآید. یک انسان جوان اصلاً فکر میکند زندگی یعنی جوانی و اینها؛ در صورتیکه نه، زندگی مخلوطی است از موت و حیات که هر کدام اگر نباشد، زندگی به هم میخورد. مگر وسعت این کرهی خاکی چقدر است؟ وسعت زمینهای قابل کشاورزی آن چقدر است؟ آبهای قابل استفادهی آن چقدر است؟ اینها همه در عرض صد هزار سال تمام میشود. آنوقت دیگر نه برای کسی جایی میماند، نه برای کسی راه #معیشت و زندگیای میماند. همه به جان هم میافتند که همدیگر را بکشند که بلکه جا باز شود.
آخر این فکرها را ما نکردهایم؛ #خیال میکنیم دنیایی بهتر از این #دنیا میشود #خلق کرد. و این خودش مال این است که انسان اطلاعاتی ندارد و فکرش کودکانه است. این را بعضی از #اروپاییان گفتهاند و به این زندگی ایراد گرفتهاند، ولی کودکانه است. اگر انسان #واقعبینانه فکر کند، مرگ بهترین نعمتهای خداست، در صورتیکه با همین مسئلهی تمایلات نفسانی باید حل شود و آدم برای فکر بعد از مرگ وقت بگذارد. و زندگیاش را یکپارچه در اختیار #هوای_نفس خودش و #فرزند و #همسر خودش قرار ندهد. آنوقت میفهمد که آن زندگیای که خداوند برای #بشر بعد از این دنیا آفریده، چقدر قیمت دارد و برای او، در راه او، از خدا سرعت میخواهد که زودتر به آن زندگیای که تو برای من آفریدهای برسم.
۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ #شوال ۱۴۳۶
✅ مرحوم آیتالله سید ابراهیم خسروشاهی
___
۱) «(باب اتباع الهوى) ۱- محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن ابن محبوب، عن أبي محمد الوابشي قال: سمعت أباعبد الله (عليهالسلام) يقول: احذروا أهواءكم كما تحذرون أعداءكم فليس شئ أعدى للرجال من اتباع أهوائهم وحصائد ألسنتهم»؛ [ #الکافی ج۲ص۳۳۵]
۲) [ #ملک :۲]
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 مطالبی پیرامون شناخت "دانشجوی واقعی" به مناسبت روز دانشجو؛ (۱۶ #آذر)
🔹 حضرت #امیر علیهالسلام در حدیث #کمیل میفرماید: «النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: عَالِمٌ رَبَّانِیّ»؛ #دانشمند متصل به دستگاه ربوبی که حرفش از آنجا، فکرش از آنجا، رفتارش هم از آنجاست.
«وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ دانشجویی که فهمیده که #عالم_ربانی شدن، سعادت #دنیا و #آخرت است فلذا در پی آن افتاده است و هیچ #هدف دیگری ندارد که اگر همین #دانشجو غذا را آوردند موقع افطار در خوابگاهش دادند و فهمید که یادشان رفته به اتاق کناری بدهند، او به تنهایی نمیخورد یا آن غذا را قسمت میکند یا اصلاً خودش گرسنه میماند. این دانشجو پی این عالم ربانی را میگیرد تا از این راه این باب این #سعادت بر دلش گشوده بشود. «عَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ #نجات را برای کسی میگویند که دنبالش هستند تا بگیرندش و در پی نجات است یا گرگی دارد او را تعقیب میکند!. این گرگ درونی، این ناشایستیهای #اخلاقی که در ما - در بنده - هست از #کودکی و متحجر و جامد شده و فرمانده وجود من شده، از اینها چطور نجات پیدا کنم؟! #دانش را برای این میخواهم.
حالا شما ببینید در نظر ما #علم، دانش، #صنعت، #هنر برای چیست و به نظر حضرت #علی علیهالسلام دانشجویی برای چیست؟!
«مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ یعنی کسانیکه در این دنیا به #فکر این مسائل افتادهاند که نجات پیدا کنند؛ زیرا خودشان را در معرض #خطر و گودال سقوط میبینند، میخواهند نجات پیدا کنند با علم، با #کتاب، با #مطالعه، با #کلاس و اینها.
«وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ»؛ و عموم #مردمی هم که در دو دسته اول نیستند، در حکم پشه و مگسهایی هستند که در اختیار این هوا و باد و طوفاناند که هیچجا نمیتوانند از خودشان یک وزنی داشته باشند که حتی چند لحظه بمانند. دستگاه هوا و تَمَوُّج هوا بر آنها حکومت میکند و این طرف و آن طرفشان میبرد!.
آنوقت آنقدر این مسئله باریک و مهم است که مرحوم استاد شهید #مطهری در کتاب #سیری_در_نهج_البلاغه وقتی استاد خودش حاج میرزا علی آقای #شیرازی را به عنوان عالم ربانی میگوید من شناختم، بعد از آن میگوید: ولی خودم را "متعلم علی سبیل نجات" هنوز تشخیص ندادم که شده باشم!؛ یعنی مقام دانشجو تا اینجا بالا میآید. دانشجویی که در پی سعادتطلبی برای خودش و هم نوعش و مملکتش میباشد که در نظرش این است که فقط علم و دانش و اینها نجاتبخش بشریتاند و ما میخواهیم آن را تحصیل کنیم. دیگر به چیزی دیگر کاری نداریم. ایشان میفرماید: من هنوز خودم باور نکردهام که دانشجوی اینطوری باشم که "مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ " شده باشم و "هَمَجٌ رَعَاعٌ" نباشم.
آدم یک #همسر می گیرد، یکمرتبه میبیند که اصلاً فکرش عوض شد، شغلش عوض شد، هَمَّش عوض شد، هدفش عوض شد؛ معلوم میشود این "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده! #خیال میکرده که دانشجوست!. از اول کسی نبوده که دستش را بگیرد و از او دانشجو بسازد.
آدم خیال میکند دانشجوست بعد تا یک پیشآمد میکند، یک کسبی پیشآمد میکند، برادرش میگوید: داداش بیا مترجم بشو، من میخواهم یک فلان تأسیسی را بکنم؛ میبیند که درآمد خوبی است. دیگر از فردا وقتش را کم میکند، تحصیلش را کم میکند و میرود آنطرف!. این اصلاً همان "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده ولی حالیاش نبوده، خیال میکرده این #طلبه است، خیال میکرده این دانشجو است.
آنقدر دانشِ بشر شناسی، #انسان_شناسی و #جهان_شناسی ارزش دارد و فوق هر الماس و هر طلا و هر جواهری است که هیچچیز نمیتواند برای کسی که طالب او هست، جانشین آن بشود. هیچچیزی نمیتواند خلاء او را پر کند که بگوید حالا دیگر من به آن خواستهام رسیدم، و آن را رها کند.
علامت اینکه #انسان دانشجوست این است که هیچچیز انسان را قانع نمیکند و هیچچیز آدم را به خود مشغول نمیکند. اگر دید که هیچچیز فرصتهایش را از دستش نمیگیرد، این دانشجو است. بنابراین بنده که از من گذشته، شما جوانان از خدا بخواهید که آن #توفیق دانشجو بودن را انشاءالله به شما #لطف کند.
و السلام علیکم و رحمة الله
۷۶/۸/۳
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
📆 سالروز فتح قلعهی خیبر و خوار و ذلیل شدن یهود به دستان حضرت مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام؛ ( ۲۴ #رجب ۷ هق)
🔹 در یکی از جنگها بعضیها برای کسب افتخار، پرچم #اسلام را برداشتند و حمله کردند، ولی با دفاعی که از طرف دشمنان شد، دست خالی برگشتند. نه #شهید شدند و نه کسی را به #جهنم فرستادند. فقط تنها شخصی که #پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) معرفی کرد ماجرایش از این قرار بود که فرمود: فردا پرچم را به کسی میدهم که خدا و #رسول را #دوست بدارد و خدا و رسول او را دوست بدارند.
معلوم میشود #محبت در دلها نیست!. یعنی به تعبیر ما پارسیان، #عشق به امور #مذهبی و دینی در #دل ما شعله نزده و ما را روشن نکرده. از این جهت، حضرت مسئله را روی محبت #قلبی برد؛ «فردا پرچم را به کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست بدارد و خدا و رسول او را دوست بدارند.» این شرط، شرط مهمی است. شرط #امامت یک شرط مهمی است. باید افرادی باشند که به واسطهی محبت به خدا و پیامبر، #احکام دین را خود به خود جلب کنند و یاد بگیرند؛ چون عشق به دین و عشق به خدا و رسول دارند و بعد عملاً به دیگران نشان بدهند. چون فرمود کسانی که خدا را دوست میدارند، فردا من پرچم را به او میدهم. بعضیها #فکر کردند ما خواهیم بود! ولی حضرت اشتباه نکرد و تنها حضرت #علی (علیهالسلام) را به نام محبت انتخاب فرمود و کسی که به نام محبت، -محبت کامل- به #جنگ میرود، یا جسدش را از راه #شهادت نشان میدهد یا از بین بردن #دشمن را. هیچوقت خسته نمیشود، هیچوقت از شهادت نمیترسد؛ فلذا #نفاق یک امر عجیبی است؛ در ظاهر صف اول، در باطن اصلاً از صفها خارج!، #حضور ندارد؛ حضور #عبادی و محبتی ندارد. این را باید خداوند روشن کند تا مردم محبت خدا و رسول را از جهت ولیِّ امر و از جهت دارا شدن خودشان به محبت دین و پیامبر و خدا پیگیری کنند.
۹۵.۹.۱۱
@seyedololama
🔹حضرت علی علیهالسلام وقتی درب #خیبر را میکند یا یک کار مهمی انجام میدهد، میفرماید #خیال نکنید من بهخاطر اینکه علی پسر ابوطالب، زاییده شدهی فلانجا هستم از مادرم، من همهی این کارها را میکنم، نه!. من به #قوت_ربانی این کارها را کردم. یعنی من مظهر #ربانی میشوم. مظهر الله میشوم و کار میکنم. آن موقع میگوید: دیگر من نیستم، خداست، دست خداست، فلذا به او میگویند: #ید_الله الباسطة و یا #عین_الله الناظرة.
۸۰٫۱۰٫۱۷
@seyedololama
🔹 #تفویض در ریز و درشت باطل است، ولی اگر #قیومیت در کار بیاید و #تفویض خداوند به معنای #ید_الله مغلولة از بین برود و او را صحیح ندانستیم و هر چیزی را نیاز به واجب الوجود در ذاتش و صفتش و فعلش قبول کردیم، در اینجا میگویند: دیگر امور بسیار عظیم هم که مثلاً یک کهکشان هم بیافریند، مانعی ندارد، چون با #قدرت الاهی است در این شخص فلذا حضرت #علی علیهالسلام فرمود: «ما قلعت باب خيبر بقوة جسمانية بل بقوة ربانية»؛ [ #بحارالانوار ج۵۸ص۴۷]
۸۱٫۴٫۳۰
@seyedololama
🔹 خیبر که یک قلعهی محکمی بود از #یهود عهدشکنِ فریبکارِ #دشمن که در محاصرهی سپاه #اسلام قرار گرفته بود. یهودیان در خیبر را بسته بودند و از همان بالا نبرد و جنگ میکردند. بعضی از افراد در نزد حضرت که میخواستند بلکه یک کاری انجام بدهند که خوب باشد و مشهور بشوند فلذا برای گشودن درب این قلعه رفتند، ولی موفق نشده و بازگشتند. #سرّ او را حضرت به خودشان نفرمود اما به این بیان فرمود: فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و #پیامبر را #دوست دارد. این به طور کنایه در #تاریخ ماند که کسیکه خدا و پیامبر را دوست داشته باشد وقتی که در جبههای وارد میشود یا #شهید میشود و یا #فتح میکند. چون میخواهد خدمت کند، #محبت کند، و محبت در این محل، اثرش همین است که یا انسان را به #شهادت میرساند یا به #فتح. حضرت به طور کنایه و رمز اینکه چرا اینها برگشتند را بیان کرد که اینها ظاهرفریب و فریبنده هستند نه دوستدار و فداکار. قبل از روز خیبر فرمود: فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و پیامبر، او را دوست دارند. افسران و فرماندهان عالیقدر اسلام در آرزوی نیل به چنین مقامی بودند!. ولی فکر میکردند آیا به آنها داده میشود یا نه؟ در فردای آن روز پیامبر، علی را خواست و پرچم را به او داد و خدا در پرتو جانبازی (علیهالسلام) پیروزی بزرگی نصیب ما نمود. در همینجا یکی از #معجزات پیامبر هم انجام گرفت که حضرت علی تشریف نداشت به خاطر چشم دردی بود که در آن موقع عارضش شده بود. حضرت دست مبارک یا آب دهان مبارک به چشمان او کشیدند و چشمانش سالم شد و پرچم را به دست او دادند.
۹۴٫۷٫۱۶
✅ مرحوم آیت سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 سالروز فتح قلعهی خیبر و خوار و ذلیل شدن یهود به دستان حضرت مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام؛ ( ۲۴ #رجب ۷ هق)
🔹 در یکی از جنگها بعضیها برای کسب افتخار، پرچم #اسلام را برداشتند و حمله کردند، ولی با دفاعی که از طرف دشمنان شد، دست خالی برگشتند. نه #شهید شدند و نه کسی را به #جهنم فرستادند. فقط تنها شخصی که #پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) معرفی کرد ماجرایش از این قرار بود که فرمود: فردا پرچم را به کسی میدهم که خدا و #رسول را #دوست بدارد و خدا و رسول او را دوست بدارند.
معلوم میشود #محبت در دلها نیست!. یعنی به تعبیر ما پارسیان، #عشق به امور #مذهبی و دینی در #دل ما شعله نزده و ما را روشن نکرده. از این جهت، حضرت مسئله را روی محبت #قلبی برد؛ «فردا پرچم را به کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست بدارد و خدا و رسول او را دوست بدارند.» این شرط، شرط مهمی است. شرط #امامت یک شرط مهمی است. باید افرادی باشند که به واسطهی محبت به خدا و پیامبر، #احکام دین را خود به خود جلب کنند و یاد بگیرند؛ چون عشق به دین و عشق به خدا و رسول دارند و بعد عملاً به دیگران نشان بدهند. چون فرمود کسانی که خدا را دوست میدارند، فردا من پرچم را به او میدهم. بعضیها #فکر کردند ما خواهیم بود! ولی حضرت اشتباه نکرد و تنها حضرت #علی (علیهالسلام) را به نام محبت انتخاب فرمود و کسی که به نام محبت، -محبت کامل- به #جنگ میرود، یا جسدش را از راه #شهادت نشان میدهد یا از بین بردن #دشمن را. هیچوقت خسته نمیشود، هیچوقت از شهادت نمیترسد؛ فلذا #نفاق یک امر عجیبی است؛ در ظاهر صف اول، در باطن اصلاً از صفها خارج!، #حضور ندارد؛ حضور #عبادی و محبتی ندارد. این را باید خداوند روشن کند تا مردم محبت خدا و رسول را از جهت ولیِّ امر و از جهت دارا شدن خودشان به محبت دین و پیامبر و خدا پیگیری کنند.
۹۵.۹.۱۱
@seyedololama
🔹حضرت علی علیهالسلام وقتی درب #خیبر را میکند یا یک کار مهمی انجام میدهد، میفرماید #خیال نکنید من بهخاطر اینکه علی پسر ابوطالب، زاییده شدهی فلانجا هستم از مادرم، من همهی این کارها را میکنم، نه!. من به #قوت_ربانی این کارها را کردم. یعنی من مظهر #ربانی میشوم. مظهر الله میشوم و کار میکنم. آن موقع میگوید: دیگر من نیستم، خداست، دست خداست، فلذا به او میگویند: #ید_الله الباسطة و یا #عین_الله الناظرة.
۸۰٫۱۰٫۱۷
@seyedololama
🔹 #تفویض در ریز و درشت باطل است، ولی اگر #قیومیت در کار بیاید و #تفویض خداوند به معنای #ید_الله مغلولة از بین برود و او را صحیح ندانستیم و هر چیزی را نیاز به واجب الوجود در ذاتش و صفتش و فعلش قبول کردیم، در اینجا میگویند: دیگر امور بسیار عظیم هم که مثلاً یک کهکشان هم بیافریند، مانعی ندارد، چون با #قدرت الاهی است در این شخص فلذا حضرت #علی علیهالسلام فرمود: «ما قلعت باب خيبر بقوة جسمانية بل بقوة ربانية»؛ [ #بحارالانوار ج۵۸ص۴۷]
۸۱٫۴٫۳۰
@seyedololama
🔹 خیبر که یک قلعهی محکمی بود از #یهود عهدشکنِ فریبکارِ #دشمن که در محاصرهی سپاه #اسلام قرار گرفته بود. یهودیان در خیبر را بسته بودند و از همان بالا نبرد و جنگ میکردند. بعضی از افراد در نزد حضرت که میخواستند بلکه یک کاری انجام بدهند که خوب باشد و مشهور بشوند فلذا برای گشودن درب این قلعه رفتند، ولی موفق نشده و بازگشتند. #سرّ او را حضرت به خودشان نفرمود اما به این بیان فرمود: فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و #پیامبر را #دوست دارد. این به طور کنایه در #تاریخ ماند که کسیکه خدا و پیامبر را دوست داشته باشد وقتی که در جبههای وارد میشود یا #شهید میشود و یا #فتح میکند. چون میخواهد خدمت کند، #محبت کند، و محبت در این محل، اثرش همین است که یا انسان را به #شهادت میرساند یا به #فتح. حضرت به طور کنایه و رمز اینکه چرا اینها برگشتند را بیان کرد که اینها ظاهرفریب و فریبنده هستند نه دوستدار و فداکار. قبل از روز خیبر فرمود: فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و پیامبر، او را دوست دارند. افسران و فرماندهان عالیقدر اسلام در آرزوی نیل به چنین مقامی بودند!. ولی فکر میکردند آیا به آنها داده میشود یا نه؟ در فردای آن روز پیامبر، علی را خواست و پرچم را به او داد و خدا در پرتو جانبازی (علیهالسلام) پیروزی بزرگی نصیب ما نمود. در همینجا یکی از #معجزات پیامبر هم انجام گرفت که حضرت علی تشریف نداشت به خاطر چشم دردی بود که در آن موقع عارضش شده بود. حضرت دست مبارک یا آب دهان مبارک به چشمان او کشیدند و چشمانش سالم شد و پرچم را به دست او دادند.
۹۴٫۷٫۱۶
✅ مرحوم آیت سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama