eitaa logo
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
3.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
314 ویدیو
117 فایل
طلبه درس خارج مدیر میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم @ho_mah کانال آپارات https://www.aparat.com/hosseinmahdizade
مشاهده در ایتا
دانلود
انسان مدرن ذاتا خود را خود مختار و حاکم زندگی امروز و آینده بشر می داند و لذا به بهانه جنگ با ها، به جنگ با ها هم میرود. ترجمه ای از این تفکر در جامعه شیعی نیز وجود دارد که متدین اصیل به آنها و جریان تحصیل کرده مذهبی، آنها را می نامند. اما چرا؟ یکی از تفاوت های مهم شیعه با اهل سنت این است که در کنار کتاب دین به جریان پیوسته و مشخص امامت تا قیامت هم معتقد است که امروز زمانه امام دوازدهم آن است و دوران بی امامی نیست! متفکرین این گروه به اندیشمندان بسیار شبیه و در مراوده علمی یا کپی از روی دست آنها هستند. یعنی بدنبال دینی هستند که باشد و نداشته باشد، تا خودشان با خلاقیت خودشان از روی آن بسازند! خاصیت این گروه این است که در مناسک فردی دینی متشرع هستند، اما در اجتماعیات، مدرن عمل می کنند و از هم زیستی اجتماعی با مومنین چندان لذتی نمی برند و در فضاهای شده ای که برای خودشان اختراع کرده اند زندگی میکنند و نسخه اصول گرا و اصلاح طلب دارند. ⚠️این گروه از دهه شصت، مدام تاکید دارند که نقد درست امام(ره) بر جریان محدود و یا همان ، را به کل جریان اصیل شیعه امامی و سبک خاص سیاست ورزی اصیل و تاریخی ایشان سرایت دهد و آنها را از میدان مدیریت شیعه و ایران بدر کند. اما اصل ماجرا چیست و چرا برچسب چنین کارکردی را برای ایشان دارد؟ و چرا ادعای ما این است که این برچسب به فقهای اجتماعی و متدین انقلابی نمی چسبد؟ 🆔 @social_theory
✅چرا حجتیه دیگر مساله کوچکی است و نباید آن را بزرگ کرد. 📝 حسین مهدیزاده 1️⃣ از 3️⃣ با غاز انحراف امت اسلامی از مسیر و تلاش مجدد امامان شیعه برای ساختن یک جامعه برای تشیع، همواره ابزار اصلی حکمرانی امامان شیعه بر این جامعه، ابزارهای فرهنگی و اجتماعی بود چرا که شیعیان جامعه ای منتقد برای عامه جهان اسلام بودند که را پذیرفته بودند. امامان شیعه این جامعه بسیار کوچک را با این ابزار به یک جامعه فعال بزرگ در ابتدای دوران غیبت تبدیل کردند. اگرچه از خلافت امیرالمومین(ع) تا امام رضا(ع) تا دوران آل بویه، تا صفویه تا امروز هر از گاهی ابزارهای سیاسی نیز به دست بزرگان شیعه می افتاده، اما این یک فرصت همیشگی نبود، به همین دلیل این شبهه که شیعه اساسا در فقط حکمرانی فرهنگی را مشروع می داند یا اینکه اجازه دستیابی به ابزار سیاست را هم دارد یا نه، یک مساله الهیاتی -از کلام تا فقه- بوده و هست و تا غیبت امام دوازدهم به پایان نرسیده، باقی خواهد ماند. در ثانی، شیعه رقبا و معارضان سخت گیر و غالبا ظالمی دارد که بعد از هر بار که شیعه به قدرت سیاسی رسیده، چنان او را تحت فشار قرار داده که بعدا این شبهه پیش آمده که آیا درست بود یک مدت در سیاست دخالت کردیم؟ مثل همین تحریم های امروز که خیلی ها را به این فکر انداخته که شاید ما اصلا نباید تعارض مان با غرب را عیان می کردیم. یا مثلا در لبنان و بعد از شهادت عظیم سید حسن نصرالله این -گوهر تابناک تشیع- این شبهه مطرح است که آیا ما باید تا این حد رو در روی غرب می ایستادیم که سید و این شهدای بزرگ را از ما بگیرند؟! لذا این تجربه هزار و چهارصد ساله بعضی از علما را اساسا به این نکته متمایل کرد که به فکر حکمرانی فرهنگی و پذیرش امکان ناپذیر بودن رهایی از فشار سیاسی دشمنان باشند و آنها را به تئوری پردازی و فاصله گذاری با قدرت سیاسی در همه احوال وادار کرد و این گروه به یک جریان همیشگی در تشیع تبدیل شدند. اما در دوران جدید و مواجهه ایران شیعی -به عنوان مامن اصلی تشیع در هزار ساله اخیر- با مدرنیته یک بر سر راه شیعه و ایران قرار گرفت! از سویی سیاست بسیار پیچیده تر و ظریف تر و موثرتر شد و از سوی دیگر قرار گرفتن این قدرت سیاسی در اختیار ، امکان بقای شیعه با اتکای به حکمرانی فرهنگیِ بدون قدرت سیاسی را غیر ممکن کرد. شرایط بسیار سختی بود! جغرافیای اسلامی کاملا متلاشی و بی معنا شده بود و سیاست مداران به دنبال فرنگی و فرنگی مآبی می رفتند و منورالفکرها را بر علمای دین ترجیح می دادند و مردم هم که «بملوکهم اشبه، من آبائهم»! یک نمونه، ساخت بهائیت به عنوان یک فرقه دست ساز در خدمت استعمار که هم شعار عدالتخواهی و اصلاحات دینی در داخل تشیع را مصادره کرده بود و هم کاندیدای اصلی برای ساخت اسرائیل بود (آن زمانها هنوز یهودی ها کاندیدا نشده بودند.) تماشای دست باز استعمار برای ساختن چنین فرقه های انحرافی مهلکی واقعا علما و شیعیان غیور را به تکاپو انداخت. ابتدا یک عده ای از علما، تمرکزشان بر روی مبارزه با بهائیت قرار گرفت. همین جا هم هر دو گروه شیعه حاضر بودند! یعنی هم شیعیان طرفدار مبارزه صرفا فرهنگی و هم شیعیانی که با قدرت سیاسی نیز با آنها مبارزه می کردند. انجمن ضد بهائیت گروهی از شیعیان بودند که مبارزه سیاسی و فرهنگی را با هم دنبال می کردند اما ایده مرکزی شان این بود که ما باید برای مبارزه با بهائیت، سازمانی عین سازمان بهائیت تاسیس کنیم! یعنی با همان سلسله مراتب و به خیال خودشان جلوی هر خاکریز آنها یک خاکریز بزنند! به همین دلیل هم بعد از چند دهه کار مبارزاتی، خیلی ها از بیرون که آنها را نگاه می کردند می گفتن که پس چرا شما هم عین بهائی ها هستید؟! نکند شما هم یک نوع بهائیت هستند؟! بهائی ها مبارزه مخفی و زیرزمینی سیاسی می کردند، از طریق فتح بازارها و مدارج علوم سودآور مثل پزشکی و مهندسی، قدرت اجتماعی درست می کردند و بروز اجتماعی شان اصلاح طلبی فرهنگی بود. انجمن ضد بهائیت یا همان انجمن حجتیه هم به همین شکل درآمد! آدمهای آشنا با این انجمن می توانند شهادت بدهند که درست می گویم یا نه! اما این تنها ایده در میان جریان تشیع نبود... ادامه دارد... قسمت دوم | قسمت سوم 🆔 @social_theory
✅چرا حجتیه دیگر مساله کوچکی است و نباید آن را بزرگ کرد. 📝 حسین مهدیزاده 2️⃣ از 3️⃣ اما این تنها ایده مبارزه با بحران افرینی استعمار در سرزمین تشیع نبود. کمی به عقب برگردیم: با پایان جنگ جهانی دوم در سال 1325 شمسی، در تمام بلاد اسلامی یک فرصت طلایی برای احیاء قدرت سیاسی اسلام ممکن شد. در ایران نیز چنین فرصتی با عزل رضاخان قلدر قابل تصور شد. اما واقعیت این بود که غرب فرهنگی جدیدی هم در حال ظهور بود که طوفان بزرگی در ایران اسلامی به پا کرد. علما و شیعیان غیور و دلسوز در این دوره بسیار پرکار بودند از تاسیس مدارس جدید اسلامی در شهرهای بزرگ مثل تهران و اصفهان و قم و... تا مدارس علمیه جدید توسط بزرگانی مثل شهید بهشتی تا مبارزات انجمن ضد بهایئت، تا ایجاد حزب الدعوه در عراق توسط شهید سید محمدباقر صدر تا تلاشهای امام موسی صدر در لبنان تا نواب و فدائیان اسلام همه در فاصله 1325 تا شروع انقلاب امام در 1342 همه تجربه های اولیه ای بود که امام(ره) نهایتا آنها را در ایده انقلاب اسلامی به یک افق بلند و پرقدرت ارتقاء داد و با 15 سال رهبری، آن را به نتیجه رساند و راه مهم تشیع در دوران مدرن را بالاخره گشود. اما در نهایت ایده پرقدرت امام خمینی(ره) از تجمیع همه آنها و ارتقاء آنها به مقیاس واقعی مبارزه از راه رسید که ظرف 15 سال قدرت سیاسی را بدون تکیه بر خشونت، با ابزارهای حکمرانی فرهنگی علمای شیعه فتح کرد و ایران را از آمریکا و شوروی که قدرتهای بلامنازع و افسانه ای سیاست و فرهنگ و اقتصاد بودند پس گرفت و این یک پیام جدید برای تشیع و البته کل جهان اسلام بود! اما حرکت اما واقعا همه چیز را تغییر داد و حالا همه باید جای خود را در هویت جدید تشیع مشخص می کردند! لذا جامعه شیعه ایران به شد که این دسته بندی ها بعدا به بقیه جوامع شیعه هم سرایت کرد: 1️⃣ کسانی که پیام امام را درک کردند و سعی کردند این تحول جدید را تئوریزه کنند. به اضافه آنهایی که مجذوب امام شدند و بدون مقایسه امام با رقبایش، او را انتخاب کردند و در راهش جانفشانی کردند. ترکیب این گروه با همه تنوع شان، را تشکیل می دهند. 2️⃣ کسانی که هنوز از قدرت سیاسی می ترسیدند! بخصوص با تجربه ای که از مشروطه ایرانی و انحلال عثمانی (نجف که محل حوزه علمیه بود، در کشور عثمانی بود نه ایران) داشتند و بلایی که صدام بر سر شیعیان سیاسی عراق در انتفاضه عراق آورد و قربانی بزرگی به اسم شهید محمدباقر صدر بر روی دست شیعه گذاشت. این گروه به جای ضعف سیاست ورزی آن روز شیعیان را مقصر اعلام کنند، به این نتیجه غلط رسیدند که امام(ره) و حوزه علمیه قم بدعت گذاشته و وارد قدرت شده است. لذا به تئوری پردازی برای ساخت یک شیعه ضد سیاست یا بی توجه به سیاست پرداختند. اسم این جریان اصلا حجتیه نیست و اساسا هیچ شباهتی به انجمن ضدبهائیت تاسیس شده توسط مرحوم حلبی ندارد. عنوان بهتر آن است که آیت الله خامنه ای بر آنها گذاشت. ادامه دارد... 🆔 @social_theory
✅چرا حجتیه دیگر مساله کوچکی است و نباید آن را بزرگ کرد. 📝 حسین مهدیزاده 3️⃣ از 3️⃣ 3️⃣ گروه سوم شیعیانی هستند که کارهای خرد و کوچکی را موضوع مبارزات خود در پیش از انقلاب قرار داده بودند و حالا می خواستند انقلاب را هم وادار کنند که دینی شدن حکومت را فقط در موضوع آنها دنبال کند. مثل کسانی که مبارزه با ربا، یا مبارزه با بهائیت یا مبارزه با مشروب خواری یا مبارزه با بی حجابی را پله اول اسلامی شدن مجدد جامعه می دانستند. از قضا در این گروه عمیق ترین طرح، برای ضد بهائیت بود اما همین عمیق ترین طرح، در مقابل طرح اصلی انقلاب، قطره ای بود در دل یک دریای عمیق که هیچ به حساب نمی آمد. لذا امام (ره) تا پایان عمرشان از این گروه را به عنوان نماد تحجر و کوته بینی یاد میکردند. این گروه ها معمولا در پیچیدگی سالهای دهه های 70 به بعد کوچک و محو شدند و یک سری فسیل و مقداری سر و صدای کم اثر از آنها باقی مانده که در دهه های بعد صدای آنها هم قطع می شود! 4️⃣ . این جریان قران می خواند اما مثل عقل خودش را پیامبر و امامتر از امام غایب دارای مشروعیت و قدرت دین سازی می داند! این گروه در دهه شصت چپ عدالت خواه بود و در دهه های بعد راست لیبرال و سرمایه داری شد. روشنفکران دینی دشمن الهیات شیعی هستند که دو بال را با هم مبنای اندیشه سیاسی اسلام می دانند. به لحاظ سیاسی خطرناک ترین جریان در مقابل جریان امام، گروه دو و سه نیستند، بلکه گروه 4 هستند! جمعیت این گروه امروز در میان تحصیل کرده های مذهبی و مدیران میانی نظام بسیار زیاد است و با خشونت به دنبال حذف حوزه اصیل تحول خواه و مومنین انقلابی هستند که می خواهند انقلاب اسلامی را به کارآمدی خود برسانند و در عین حال نیز از اصل آرمان تشیع عدول نکنند و جامعه منتظر در عصر غیبت و زمینه ساز ظهور را تاسیس کنند. واقعیت این است که انجمن حجتیه اصیل اساسا هیچ وقت به اندازه انسان انقلابی هویتش با انتظار عجین نبوده است! انجمن حجتیه، به امام عصر(عج) توجه دارد، اما چنین منتظر ظهور نیست که انسان انقلابی دلبسته به آرمان امام خمینی بوده و هست و این مساله برای کسانی که با افراد شناخته شده انجمن آشنا هستند آشکار است که آنها نه آنقدر اهل _عجل_لولیک_الفرج گفتن در دعاها هستند و نه آنقدر عمل انتظار دارند. انتظار بیش از هر چیز در میدان های مجاهده انسانهای طرفدار انقلاب اسلامی رشد کرده و این قضیه کاملا قابل اثبات است. اما جریان روشنفکر دینی یکی از ابزارهای سیاسی شان برای حذف رقیب اصلی (یعنی گروه اول و طرفدار اسلامیت و تشیع) و نشستن جای ایشان، اصرار ایشان بر حجتیه بودن فقیهان حوزه علمیه و مداح محور بودن شبکه انسانی شکل گرفته بر محور هیات-زیارت-مواسات و انگ هایی از این دست است. اگر به تاریخ 45 ساله انقلاب نگاه کنید، علمای مختلفی، به وسیله همین برچسب حجتیه، توسط این گروه فکری حذف شده اند! یکی از ماموریت های امروز ما این است که مذهبی ها و انقلابی ها و طلبه ها یکبار برای همیشه سعی کنند این حربه پوپولیستی را از این گروه خودبرتربین و بی تقوای سیاسی بگیرد و به آنها نشان بدهد که از قضا مشکل اسلام قرائت مدرنیستی و سنی مسلک آنها از شیعه است و نبش قبر گروه های مومن اما با ایده های کوچک و ضعیف، برای بندبازی روی طناب قدرت دیگر فایده ای ندارد! 🆔 @social_theory
resize_۱۹_۰۱_۲۰۲۵.mp3
92.48M
🌏 سلسله نشست‌های 🔻 جلسه‌اول: نبرد همه یا هیچ 🎙با ارائه حجة‌الاسلام مهدی‌زاده 📆 شنبه ۲۹ دی‌ماه ۱۴۰۳ مدرسه‌ عالی فقه ‌و اصول امام‌حسین -علیه‌السلام- 🆔 @social_theory
آنهایی که با من آشنا هستند می دانند که یکی از زمینه های مطالعاتی که در این سالها بسیار برایم مغتنم و مهم بوده است، مسئله فضا، محیط و بوده است. برای من شهر مساله مرکزی است و درباره اهمیت آن حرف زیاد زده ام (مثل اینجا 📎) و هنوز هم حرف زیاد هست. مدتی است که با مرکز مطالعات پیشرفت عماد همکاری را شروع کرده ام که اگر به درستی پیش برود، یکی از آرزوهایم را در آن برآورده شود و آن هم شکل دهی به یک حلقه آموزشی و ان شاالله پژوهشی و بعد هم کنشگر حول شهر و دانش های آن است که چند سالی را بر مدار آن به پژوهش ادامه دهیم و تلاش کنیم بازاندیشی حول این دانش مهم را به حوزه های علمیه دینی بازگردانیم. به طور طبیعی در این راه با دوست و همراه قدیمی جناب دکتر جهانبخش و بسیاری از اساتید دیگر همراه خواهیم بود و این جلسه اولین میعادگاه ما برای شروع این راه خواهد بود؛ به حول و قوه الهی! قویا دوستان طلبه را به این راه دعوت می کنم و روز جمعه 5 بهمن منتظر قدوم دوستان طلبه ای که می خواهند در این راه صعب با ما همراه باشند، خواهیم بود. ⚠️ این دعوت، برای کسانی است که دعوت در جلسه را اجابت نمایند. این حداقلی ترین کاری است که می توانم برای یافتن یاران ثابت قدم بردارم! ⏰ جمعه ۵ بهمن‌ماه، ساعت ۱۶ 🏫 دانشگاه بین‌المللی قم 🔻جهت شرکت در رویداد (حضوری و مجازی) از طریق لینک زیر ثبت‌نام کنید: 🔗https://survey.porsline.ir/s/eJTG2sgr 🆔 @emaad_ir 🆔 @social_theory
🔴تاسیس و نهادینه شدن نظم مقاومت و مقوله شهر 🖌حسین مهدیزاده این روزها مکرر در جلساتی میهمان و میزبان هستم که اندیشمندان و اندیشکده ها با دغدغه جبهه مقاومت، فکر و ذکرشان است و مسیرهای پژوهشی خیلی امیدبخشی هم در حال فعال شدن است. به گمان من با تدبیر الهی، محور مقاومت در حال پوست اندازی است و نسل جدیدی از رهبران جوان و عرصه های جدیدی به روی این محور باز خواهد شد ان شاء الله... که محور مقاومت را به یک عامل مهم برای حضور در جهانی آماده خواهند کرد. درباره این آینده من نیز حرفهایی داشتم که هم در برنامه جهت گفتم و هم در نشست اخیری که صوتش را اینجا📍 گذاشتم. اما در همه این جلسات و نشست ها و مقالاتی که این چند وقت دیده ام، یک وجود دارد که محور مقاومت باید وارد مرحله بشود و پس از وقایع اخیر نیازمند است که یک جامعه پردازی همه جانبه در سرزمین های محور مقاومت رخ بدهد و رهبری جبهه، از مراقبت از ابعاد امنیتی فراروی کند. البته و بلاشک بُعد امنیت، سنگ بنای ضروری همه گامهای بعد است، اما مسیر باید ادامه پیدا کند و گام های بعدی شروع شود. اما اجتماعی شدن از کجا شروع می شود؟ از دانش اقتصاد، یا سیاست، یا جامعه شناسی، یا جغرافیا، یا روان شناسی تاریخی و اجتماعی و....؟! همه می فهمیم که در زندگی واقعی و کف زمینی، اقتصاد و تربیت و فرهنگ و جغرافیا و معماری و تفریح و تاریخ و بهداشت و تولید و صنعت و... از هم جدا نیستند! حالا اگر دانشکده های مستقلی به اینها می پردازد و یا در سالهای اخیر، حوزه علمیه هم به آنها با عنوان فقه الاقتصاد و فقه التربیه و فقه و حقوق و فقه معماری و... می پردازد و یا فلسفه خود را به این اسامی مضاف کرده است و در چند دهه اخیر جای خود را پیدا کرده اند و به صورت مستقل در حال پیشرفتن هستند، به واقع مستقل از هم نیستند و این استقلال آنها یکی از بحرانهای امروز هم هست! خب این استقلال اگر بد است چطور آن را درمان کنیم؟ در حالی که علم هم بدون این استقلال به مشکل می خورد؟ به گمان من راه حل این است: بعضی از امور در دنیای واقعی هستند که هم می توانند برای ما اهل نظر باشند و هم برای مردم یک که می توان در آن زندگی کرد! اولین و مهمترین و قدیمی ترین آنهاست. شهر آنجایی آغاز می شود که همه این نظامات مجبور هستند با هم و همه جانبه دیده بشوند و نمی توانند یک مطالعه مستقل بمانند؛ و نیاز مردم به این علوم پاره پاره شده در نهادهای علمی، دقیقا از همینجا شروع می شود و بعدا به آن ابعاد تخصصی اش سرایت پیدا می کند. حوزه علمیه ای که شهر موضوعش نیست (حالا چه فقه آن و چه فلسفه و حکمت و الهیاتش!) چطور می تواند تحولات تمدنی را با علم و دانش مهار کند و به عنوان یک بازیگر تمدنی در میدان حاضر باشد؟ قبلا هم گفته ام، حکمت عملی در طول تاریخ، درست می فهمیده که موضوع کتاب سیاست در حکمت عملی را، شهر قرار داده است و حوزه علمیه ای که از کلام تا فلسفه تا فقه، شهر موضوعش نیست، نمی تواند راه پژوهش مثمرثمر برای تمدن سازی را پیدا کند، چنانچه تاکنون پیدا نکرده است! از سوی دیگر شهر در علوم انسانی رسمی امروز ایران هم مهجور است! چرا که شهر به دانشکده های فنی و مهندسی شهرسازی و معماری و عمران واگذار شده و نهایتا در دانشکده های هنر وجوه طراحی هنری آن دنبال می شود و وقتی به دانشکده های برنامه ریزی شهری و منطقه ای و جغرافیا می آیید، از آن شور علوم انسانی که در غرب، حداقل در یک صده اخیر دیده می شود خبری نیست. من حتی پژوهشی را در یکی از دانشگاه های ایران دیدم که عضو هیات علمی مربوطه دنبال آن بود که با کمک مباحث فلسفی، اثبات کند که شهر یک موضوع فنی است و نهایتا یک موضوع استتیک و زیبایی شناختی است و نباید اجازه داد علوم انسانی و اجتماعی که همان حکمت عملی دوران جدید هستند به آن ورود کنند! یا للعجب که هیولای مدرنیته ایرانی چه بلاهایی که بر سر علم نیاورده است! خلاصه اینکه اگر آینده مقاومت، به این است که به یک نظم همه جانبه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و... بدل شود، آغاز فهم این همه جانبگی در مطالعه آن در قالب ممکن است و ما برای تکامل محور مقاومت به یک نظم، باید این چارچوب دانشی را احیاء و بازآفرینی کنیم. واضح است که در این ادعا می خواهم اهمیت و رتبه دقیق مساله فضا و محیط و شهر را گوشزد کنم و نمی خواهم جایگاهی که دیگر موضوعات و خرده نظامات باید برای فهمیدن همین شهر ایفا کنند را از ایشان سلب کنم. در آینده و به فراخور به این موضوع بیشتر خواهم پرداخت. 🆔 @social_theory
عجالتا آنهایی که به این موضوع بها می دهند در جلسه آقای دکتر جهانبخش در جمعه 5 بهمن که فتح بابی برای این گفتگو در آینده خواهد بود شرکت کنند. قطعا بر باورتان بر اهمیت مساله شهر در مقیاس ساخت نظم جهانی افزوده خواهد شد و سخن بنده را تصدیق خواهید کرد و چه بسا پژوهش در این موضوع و تلاش برای بازگرداندن آن به جایگاه اصلی اش در نظام پژوهش ایران و دین بتوانید کمکی کنید. 🆔 @social_theory
هدایت شده از اصرار
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اسیر غزه‌ای می‌گوید در اسارت غذایی نبود جز دعا. دعایش این بوده «بارالها همانطور که مریم دختر عمران را روزی بخشیدی هر بار که زکریا در محراب بر او وارد می‌شد و نزد مریم رزقی می‌یافت...» در ادامه می‌گوید: «به خدا قسم سیر می‌شدیم. دعا می‌کردم، همانطور که حضرت محمد می‌فرمود در آخر الزمان امت من غذایشان تسبیح و تهلیل است. تسبیح می‌کردیم و تهلیل، و خدا را شکر سیر می‌شدم. به حضرت محمد صلی الله و آله و سلم می‌گفتم عزیزم! من تو را همچون اسمت دوست می‌دارم...» 🧷نگویید سُنی بگویید محمّدی دین غزه «محمّد» است زلال چون نام ایشان؛ محمّد غزه بوی محمّد می‌دهد اگر در پی ایشانی @Esrar3
ایده آمده است تا یک سرزمین و سبک اجتماعی آن را برای همه ساکنین آن خواستنی کند و سوال این است که این دقیقا چه رویایی که چنین قابلیتی دارد؟ من نمی دانم که در این نشست به چه جوابی رسیدند، به هر جوابی که رسیده باشند، همین که به این پرسش مهم و ضروری و سرنوشت ساز پرداخته اند، مهمتر است. اما این پوستر را که دیدم به ذهنم سپردم که به بهانه برگزاری این نشست مهم نکته ای را به یادگار بنویسم و بگذارم، حتی اگر بدیهی باشد و اصحاب این نشست هم آن را بدانند. رویای اجتماعی یک ملت نمی تواند رویایی باشد که به همه تنوع های فرهنگی و اجتماعی به جا داده باشد! اگر اینگونه باشد، یک چهلل تکه بی جهت و ایستا و نهایتا باری به هر جهت و نخواستنی روی دست جامعه می ماند! رویایی که بخواهد به همه نقش بدهد، مجبور است به همه حداقلی نگاه کند و الا با تعارض های جدی بین مکاتب و مذاهب چه کند؟ رویای رواداری، اگر دال مرکزی ساخت یک جامعه بشود، مساوی با بی رویایی برای جامعه است! چرا که رویا یک خط پایان خاص دارد که در ضمن خود هزاران خط پایان را نفی می کند. نگاه درست این است که رویای یک جامعه، یک گروه دارد که به بقیه جامعه وعده می دهد که من می توانم جامعه ای بسازم که همه شما بهتر از جامعه هایی که دیگر جریانها میزبان آن هستند برای شما خواهد بود. رویای اجتماعی جمهوری اسلامی باید بر مدار جریان مذهبی تاسیس شود، اما به شرطی که آنها همه ملت ایران شوند و خود را اشراف و بهرمند آن جامعه ندانند. میزبان باید مجاهدانه ملتی باشد که تصویر او از آینده را قبول کرده، نه هیچ کس! 🆔 @social_theory
هدایت شده از محسن قنبریان
💠 خدای نهج البلاغه، مدافع برخی شهرهاست! • خدای نهج البلاغه، لشکر دارد: "عَزِیزَ الجُند"(لشکر نفوذ ناپذیر)، "الغَالِب جُندُه"(سپاه پیروز). [خطبه ۱۹۰و۱۹۱] • خدای نهج البلاغه پشت برخی شهرها در می آید و اجازه اجرای نقشه به متجاوزان نمی دهد. علی(ع) روزی درباره یکی از آن شهرها(کوفه) این راز را بیان کرد: كَأَنِّي بِكِ يَا كُوفَةُ تُمَدِّينَ مَدَّ الْأَدِيمِ الْعُكَاظِيِّ، تُعْرَكِينَ بِالنَّوَازِلِ وَ تُرْكَبِينَ بِالزَّلَازِلِ، وَ إِنِّي لَأَعْلَمُ أَنَّهُ مَا أَرَادَ بِكِ جَبَّارٌ سُوءاً إِلَّا ابْتَلَاهُ بِشَاغِلٍ [أَوْ] وَ رَمَاهُ بِقَاتِلٍ. اى كوفه، گويا تو را مى نگرم كه همانند چرم عكاظى۱ زير پاى حوادث كشيده مى شوى، پايمال پيشامدها مى گردى، و اضطرابها بر تو سوار مى شود. و مى دانم هيچ ستمكارى بر تو بدى نخواست مگر اينكه خداوند او را به برنامه مشغول كننده اى مبتلا ساخت، يا هدف تير كشنده اى نمود.(خطبه۴۷) • امروز آن چرم عکاظیِ کشیده شده زیر پای حوادث و پایمال پیشامدهاست؛ که خداوند پشتش در آمد، جبّار صهیونی را به مشکلات خود مشغول و ان شاء الله به تیر قاتل هم دچار خواهد کرد. عاقبتِ را هم خواهیم دید! • خدای علی(ع) زیباست در اوج آسمان عرفان، به شدت سیاسی و اجتماعی است؛ "یَرفَعُ المُستَضعَفیِن و یَضَعُ المُستَکبِریِن " هم هست! ................................... ۱.عکاظ از بازارهای دوره جاهلیت و از ماده «عکظ» به معنى کوبيدن، پايمال کردن است. چرم عکاظی کنایه از لگدکوب حوادث شدن است. ✍🏻محسن قنبریان 📎مرتبط :خداشناسی در نهج البلاغه ☑️ @m_ghanbarian