eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مکر خداوند! 🔸در آیه ای از خداوند می‌فرماید: «وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللهُ وَاللهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ»؛ «مکر خداوند» در این آیه به چه معناست؟ و آیا «مکر» قبیح نیست؟ 🔹نخست باید دانست بسیاری از که در فارسی نیز رایج شده اند، دگرگونی معنایی پیدا کرده اند. به طور مثال در زبان فارسی همواره معنای منفی دارد، در حالی که حیله در به معنی چاره و راه حلّ عملی است؛ لذا برخی، علم فیزیک را «علم الحیل» می گفتند؛ و در فرهنگ ابجدی «حیله» به معنای مهارت و نیک اندیشی و قدرت تصرّف در کارها آمده است. واژه‌ی نیز در «زبان فارسی» همواره معنی منفی دارد؛ در حالی در «زبان عربی» هم در معنی مثبت به کار می رود و هم در معنی منفی. 🔹قاموس قرآن در معنی گفته: «مکر: ؛ اعمّ از آنکه در کار بد باشد یا در کار خوب». در کتاب مفردات و اقرب الموارد گوید: « آن است که شخص را به حیله ای (روشی عملی) از مقصودش منصرف کنی و آن، دو نوع است، پسندیده و ناپسند. در تفسیر المنار گفته: « در اصل، است که مکر شده را به آنچه گمان نمی کرد می کشد». خداوند می‌فرماید: «وَ مَکَرُواْ وَ مَکَرَ اللهُ واللهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ» [۱] (آنها چاره اندیشی نمودند و به کار بستند تا به حقّ زیانی برسانند؛ نیز نمود که آنها ندانسته به خود زیان زده [و به نفع راه حق شد]؛ لذا و چاره کنندگان است). 🔹پس اینکه در «زبان فارسی»، و حیله را همواره در معنی به کار می‌برند، دلیل نمی‌شود که در «زبان عربی» هم همینگونه باشد. به طور مثال واژه‌ی «مزخرف» در فارسی معنی منفی دارد، در حالی که در عربی به معنی زینت داده شده است. لذا در فهم و ، باید به این اصل مهمّ توجّه داشت که به درستی معنا شوند. نیز به معنی «تدبیر» و «برنامه ریزی» و «طبق نقشه کار کردن» است، در حالی که گاهی به معنی فریب نیز به کار می رود. 🔹 نقشه می کشند و برنامه ریزی می کنند و تدابیری به کار می گیرند تا به حقّ ضربه بزنند، نیز تمهید و برنامه ریزی می کند و به کار می گیرد که خود کفّار ضربه بخورند؛ چنان که در جبهه‌ی جنگ، فرمانده دشمن نقشه حمله می کشد، فرمانده خودی نیز نقشه حمله طراحی می‌کند. کار هر دو را و نقشه جنگی گویند. منبع: پرسمان @tabyinchannel
تبیین
⭕️«منجی آخرالزّمان» مورد اتّفاق همه‌ی ادیان ابراهیمی است 🔹 مورد اتّفاق همه‌ی است؛ اینکه کسی خواهد آمد و را از منجلاب و جور نجات خواهد داد، در میان «ادیان ابراهیمی» مورد قبول همگان است. در ، نام این هم مشخّص شده است؛ این «موجود الهی» را، این «انسان بزرگ فوق‌العاده» را در همه‌ی مذاهب اسلامی به نام می‌شناسند. 🔹شاید در بین فِرَق اسلامی هیچ فرقه‌ای را نتوان سراغ داد که معتقد نباشد که ظهور خواهد کرد و او از «ذریّه‌ پیغمبر» است؛ حتّی نام و کنیه‌ی آن حضرت را هم مشخّص می‌کنند. خصوصیّتی که در اعتقاد وجود دارد این است که این شخصیّت را به‌ صورت مشخّص و معیّن معرفی می‌کند؛ او را فرزند امام یازدهمِ از ائمّه‌ی اهل بیت - حضرت امام حسن عسکری (عليه السلام) - می‌داند؛ 🔹تاریخ ولادت او به‌ طور مشخّص از نظر مورّخان شیعه و متکلّمان شیعه روشن و واضح است؛ دیگر فِرَق اسلامی، غالباً این نظر را متذکّر نشده یا نپذیرفته‌اند، ولی با ادلّه‌ی مسلّم و قطعی، حضور و وجود و ولادت آن بزرگوار را اثبات می‌کند. بعضی [۱] کرده‌اند که چگونه ممکن است انسانی متولّد بشود و در این زمان طولانی زنده بماند. 🔹این تنها استبعادی است که در مورد قضیّه‌ی ، مخالفان مطرح کرده‌اند و تکرار کرده‌اند؛ لکن با نصّ صریح خود، این استبعاد را برطرف می‌کند. درباره‌ی حضرت «نوح پیغمبر» (عليه السلام) می‌فرماید: «فَلَبِثَ فیهِم اَلفَ سَنَةٍ اِلّا خَمسینَ عامًا»؛ یعنی «نوح» در میان قوم خود ۹۵۰ سال زندگی کرده است. نه اینکه عمر او این مقدار بود، ظاهر مطلب این است که دوران دعوت آن بزرگوار ۹۵۰ سال است؛ بنابراین، این جایی ندارد. پی نوشت؛ [۱] بعید دانستن. بعید شمردن. بیانات مقام معظم رهبری ۹۴/۳/۱۴ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اصول تربیت اخلاقی 🔹ارتباط و ، ارتباطی دوسویه و طرفینی است. همان طور که «هدف»، تعیین کننده «شیوه» است، از طرف دیگر، «شیوه» نیز تعیین کننده «هدف» است. محوری ترین هدف بعثت انبياء را معرفی کرده است. وظیفه اصلی پیامبران، «تزکیه بشر» برای ترقی و تکامل معنوی و روحی، و رسیدن به هدف نهایی خلقت انسان، یعنی نزدیکی و به خدای متعال است. 🔹از این رو، اگر چه هدایت بشر بوده است، اما از آنجا که نمی توان بین و خط قرمزی کشید و برای هر کدام متولی خاصی معین کرد، می توان را نیز یکی از عوامل مؤثر در معرفی کرد. از سویی دیگر، آیاتی از نقش اصلی در تربیت را به خود نسبت می دهد؛ مثلا خداوند متعال می فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا» [۱] (هرکس خود را پاک و کرد، رستگار شد). 🔹خداوند در این آیه، «تزکیه» را به خود نسبت داده است. بر اساس این آیه، و انسان در سایه و تلاش خود او حاصل می شود. از جمع بندی این دسته از آیات، چند نکته به دست می آید؛ نخست آنکه «قرآن کریم» به نقش عوامل گوناگون مؤثر در فرایند و یکسان نبودن تأثیر این عوامل، توجه داشته است. دوم اینکه کسی که به امر مبادرت می ورزد، باید زمینه ای فراهم آورد که با اراده و اختیار خود، در جهت نیل به تلاش کنند. 🔹اگرچه اراده، فعل خود انسان است و کسی نمی تواند آن را در انسان ایجاد کند، می تواند مقدماتی را فراهم کند که به وسیله آن مقدمات، توجه را به خوبی ها و کمالات معطوف گرداند و انگیزه او را تقویت کند. مجموعه‌ای از عوامل مختلف در امر «تربیت اخلاقی» تأثیرگذارند. ، عوامل دخیل در را در یک چینش طولی قرار می دهد و نقش واقعی و نهایی را برای خداوند متعال قائل است. سوماً، در آیاتی که عمل را به پیامبر یا خود انسان نسبت می دهد، در واقع، فاعل مستقل خود خداوند است، و فاعلیت پیامبر و انسان، به اذن خداوند متعال و در طول فاعلیت اوست. 🔹چهارماً، این سلسله مراتب تربیتی که از خداوند تا انبیاء و اولیاء، و از اولیاء تا بندگان الهی وجود دارد، فقط در فرهنگ تعلیم و تربیت معنا پیدا می کند. (علیه السلام) در توصیه خود به کمیل بن زیاد می فرماید: «ای کمیل، به درستی که پیامبر خدا را، خداوند، خود، تربیت فرمود و آن بزرگوار مرا ادب آموخت و من نیز مؤمنان را تربیت می کنم و برای آنان آداب ارزشمند را به میراث می گذارم». 📕برنامه درسی و تربیت اخلاقی، حمیدرضا کاظمی، چ اول، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آشکار کردن زینت 🔹حکایت جالبی است؛ وقتی با مواجه می‌شوند همگی سخت در پی استفاده و بهره وری از آن هستند، و آنهایی که از قدرت ظاهری بیشتری برخوردارند، خود را مالک این نعمت ها می دانند؛ اما وقتی پای به میان می آید، پای همین انسان های مدعی، لنگ است و اینگونه می پندارند که (نعوذ بالله) تاریخ مصرف این اوامر و نواهی گذشته است، و آن را مخصوص عده ای افراد مرتجع می دانند، ولی واقع این است که «...أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ» [۱] «...بيشترشان را نمى ‏شناسند و در نتيجه از آن رويگردانند). 🔹یکی از دستورات خداوند که بندگان به سادگی از کنار آن می گذرند این آیه شریفه است: «...لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى...» [۲] (...مانند روزگار زينت هاى خود را آشكار نكنيد...). «تَبَرُّج»، از برج است. ما به چه برج می‌گوييم؟ ساختمان‌هايى كه خودش را نشان می‌دهد. ، يعنى خانم از خانه که بيرون می‌ آيی خودت را برج نكن، چون وقتی برج كردی، دل چه كسى راضی می‌شود؟ «...فَيَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ...؛ [۳] (...آن كسى كه در قلبش است...). 🔹يعنى بيماردل، روحش بيمار است، يك آدم عياش و است؛ او دنبالت راه می‌افتد. خودت را برج كردی، خودت را حراج كردی، عقب تو راه می‌افتند. اين كمال است؟ اگر ما درب يك ظرف حاوی شيرينی را برداريم، مگس‌ها روی اين شيرينی می‌نشینند؛ اين برای اين شيرينی ارزش است؟ يا اينکه شيرينی را آلوده می‌كنند؟. بعد قرآن کریم می‌فرماید: «تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّة» خيلی قشنگ است. اين مهم است. 🔹يعنى خانم فكر نكن اين تمدن است؛ اين است. يعنى اگر كسى خودش را برج كند، اين مرتجع است، اين اُمُّل است. برگشته به . زمان جاهليت در مقابل «زمان عالميت» است. يعنى علم در مقابلش زمان جاهليت است. قبل از اسلام را زمان جاهليت می‌گويند. بعد از اسلام ديگر زمان جاهليت نيست؛ بنابراین اگر خانمی نيمه برهنه خودش را عرضه كرد، اين متمدن نيست، اين به برگشته است»‌. [۴] 🔹این بیان است. کتابی که به جای آنکه پیش روی خود قرار دهیم تا ما باشد، آن را پشت سر انداخته و راه خود را می رویم. و به تعبیر قرآن کریم: «...فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ...؛ [۵] (...پس آن را پشت ‏سر خود انداختند...). پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره انبیاء، آيه ۲۴ [۲] همان، سوره احزاب، آیه ۳۳ [۳] همان، سوره احزاب، آیه ۳۲ [۴] برنامه ی درس هایی از قرآن کریم ۹۰/۲/۲۹ [۵] قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه ۱۸۷ منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «نعمت داده شدگان»، «مغضوبین» و «ضالین» در سوره حمد چه کسانی هستند و چه ویژگی هایی دارند؟ 🔸 در این سوره، را به سه دسته تقسیم میکند: ۱) کسانى که مورد نعمت هدایت قرار گرفته و ثابت قدم ماندند. ۲) غضب شدگان. ۳) گمراهان. 🔹الف. در تشریح و شناساندن این گروهها، مصادیقی را ذکر کرده است، ما نیز با توسل به آیات این گروه ها را تشریح میکنیم. در «آیه ۶۵ سوره نساء» مصادیقی برای گروه «نعمت داده شدگان» بیان شده است چنین است: «کسانى که و را اطاعت کنند، خدا آنها را با کسانى قرار میدهد که خود ساخته، از پیامبران و رهبران صادق و راستین و جانبازان و شهیدان راه خدا و افراد صالح، و اینان رفیقان خوبى هستند». 🔹این آیه افراد مورد خدا را چهار گروه معرفى میکند: ، ، ، و . اینان ویژگیهای مشخص و آشکاری دارند که از جمله مهم‌ترین آنها که مشترک بین آنها است، و است. 🔹ب. اما در تشریح مفاهیم و مصادیق گروه دوم و سوم که نزدیکی بسیاری به یکدیگر دارند - راه حق را به کناری زده اند و رانده شده از درگاه الهی هستند - اختلاف اندکی وجود دارد و محققان سه احتمال را بر حسب روایات مطرح کرده اند: ۱) از موارد استعمال این دو کلمه در چنین استفاده میشود که مرحله‏اى سخت‏تر و بدتر از است، و به تعبیر دیگر «ضالین» گمراهان عادى هستند، ولی «مغضوب علیهم»، گمراهان لجوج و یا منافق‌اند؛ و به همین دلیل در بسیارى از موارد، غضب و لعن خداوند در مورد آنها ذکر شده است. [۱] 🔹۲) جمعى از مفسران عقیده دارند که مراد از ، منحرفان مسیحی و منظور از مغضوب علیهم، منحرفان یهودی هستند. این برداشت به دلیل موضع‏ گیری­ هاى خاص این دو گروه در برابر دعوت است؛ زیرا همانگونه که هم صریحاً در آیات مختلف بازگو مى‏کند، ، کینه و عداوت خاصى نسبت به دعوت اسلام نشان میدادند، هر چند در آغاز، دانشمندان آنها از مبشران اسلام بودند، اما چیزى نگذشت که به جهاتى که در جای خود بیان شده - از جمله به خطر افتادن منافع مادیشان -  سرسخت ترین دشمن اسلام شدند، و از هرگونه کارشکنى در پیشرفت اسلام و مسلمانان فروگذار نکردند. اما که موضع‌شان در برابر اسلام تا این حد سرسختانه نبود، تنها در شناخت آیین حق گرفتار گمراهى شده بودند، از آنها تعبیر به «ضالین» شده است. [۲] 🔹با این حال تعبیر از آنها به «مغضوب علیهم» بسیار صحیح به نظر میرسد، ولى باید توجه داشت که این تعبیر در حقیقت از قبیل تطبیق کلى بر فرد است؛ یعنی اینها از جمله مصادیق بارز این مفهوم هستند و افراد و افراد و گروه های بیشتری را شامل میشود. ۳) این احتمال نیز وجود دارد که به گمراهانى اشاره میکند که اصرارى بر گمراه ساختن دیگران ندارند، در حالى که کسانى هستند که هم گمراه اند و هم گمراه‌گر، و با تمام قوا مى‏کوشند دیگران را همرنگ خود سازند! [۳] 🔹، خود در آیاتی مصادیق مختلفی را برای گمراهان و غضب شدگان ذکر میکند که براى نمونه به موارد زیر اشاره مى‏شود: «وَ يُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوْءِ ۚ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ ۖ وَ غَضِبَ اللهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ ۖ وَ سَاءَتْ مَصِيرًا». [۴] (و [نیز] مردان و زنان و مردان و زنان را که به خدا گمان بد می‌برند مجازات کند؛ [آری] [که برای مؤمنان انتظار می‌کشند] تنها بر خودشان نازل میشود! بر آنان کرده و از رحمت خود دورشان ساخته و را برای آنان آماده کرده؛ و چه بد سرانجامی است!) «...وَ مَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ». [۵] (...کسی که را به جای بپذیرد، از راه مستقیم [عقل و فطرت] شده است). «وَ لَٰكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» [۶] (آنها که سینه خود را برای پذیرش گشوده‌اند، بر آنهاست؛ و عذاب عظیمی در انتظارشان!) قرآن این گروه را جزو و نام می‌برد که وجه مشترک در تمام آنها کردن از خداوند است، و هر یک به نوعی مخالفت خود را با خداوند به انجام رسانیده اند و در نهایت، جزو و یا قرار میگیرند. پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسير نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، چ۱ ج ۱، ص ۵۴، دار الکتب الإسلامیة. [۲]همان، ج۱ ص۵۵ [۳]همان، ص۵۶ [۴]قرآن کریم، سوره فتح آیه۶ [۵]همان، سوره بقره آیه۱۰۸ [۶]همان، نحل آیه۱۰۶ منبع: اسلام کوئست @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حکومت جهانی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در قرآن 🔹خداوند در وعده داده است تا  را قرار دهد. با توجه به برخی از آیات نورانی قرآن کریم و استفاده از تفاسیر شیعیان و اهل سنت معلوم میشود که دوران و ظهور (عجل الله تعالی فرجه) همان زمانی است که فراگیر میشود و این «وعده الهی» محقق میگردد. خداوند متعال در از «جهانی شدن اسلام» خبر میدهد و میفرماید: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ». [۱] (در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: وارث (حکومت) زمین خواهند شد). 🔹در این «حکومت جهانی»، در تمامی شئونات جامعه، سایه می‌افکند و احکام متعالی آن در جامعه اجرا میشود. در این حکومت، دشمنان دین و عدالت، ذلیل و مسلمانان عدالتخواه عزیز میشوند. [۲] با توجه به سیر تاریخ اسلام، میتوان گفت که تاکنون این وعده پروردگار محقق نشده و چنین شرایطی بر جهان حاکم نگردیده است، و از طرفی خداوند عالم و قادر، هرگز خلف وعده نمیکند؛ در نتیجه این وعده در و به دست توانمند (عجل الله تعالی فرجه) به وقوع خواهد پیوست. 🔹همچنین در آیات متعددی وجود دارد که با مراجعه به «کلام معصومین» (علیهم السلام) در می‌یابیم که منظور از آن آیات، است که ما در اینجا دو مورد را از باب نمونه ذکر می‌کنیم. خداوند در قرآن میفرماید: «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون». [۳] (او کسی است که را با هدایت و فرستاد، تا آن را بر همه آیینها گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند). 🔹در این آیه خداوند وعده داده است که را علیرغم ناراحتی کفار و مشرکان بر همه شرایع گذشته و افکار و عقاید بشری و کند و این وعده الهی تا زمان حال محقق نشده است و با توجه به اینکه وعده خداوند تخلف ناپذیر است، پس در این «وعده الهی» محقق میشود. [۴] درباره تفسیر این آیه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سؤال شد و حضرت فرمود: «این وعده الهی است که در آخرالزمان، را بر همه ادیان برتری میدهد و بر جهان حاکم خواهد کرد». [۵] 🔹قرطبی یکی از مفسران اهل سنت نقل می‌کند: «این وعده الهی در هنگام ظهور محقق میشود». [۶] رشید رضا یکی از مفسران معاصر اهل سنت هم به نقل عده‌ای از علمای اهل سنت می‌نویسد: «این وعده الهی در عصر ظهور به وقوع می‌پیوندد». [۷] خداوند متعال در آیه دیگری میفرماید: «أَ فَغَیْرَ دینِ اللهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُون» [۸] (آیا آنها غیر از آیین خدا می‌طلبند؟! (آیین او همین اسلام است) و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، از روی اختیار یا از روی اجبار، در برابرِ (فرمان) او تسلیم اند، و همه به سوی او بازگردانده میشوند). 🔹عیاشی، مفسر بزرگ شیعه از امام کاظم (عليه السلام) درباره تفسیر این آیه نقل میکند که آن حضرت فرمود: «این آیه در (عجل الله تعالی فرجه) محقق میشود، زمانی که او کند، را بر یهودیها، مسیحیان، ستاره پرستان، زنادقه، اهل رده و کفار در شرق و غرب عالم عرضه میکند؛ پس هر کس با رغبت اسلام را بپذیرد، او را به نماز، زکات و همه احکام اسلام امر میکند و کسی که با عناد و لجاجت، تسلیم نشود، گردن او را میزند و در شرق و غرب عالم احدی باقی نمی‌ماند، مگر این‌که موحد میشود خداوند را خالصانه پرستش میکند».[۹] 🔹نتیجه اینکه با مرور تاریخ اسلام به این نتیجه میرسیم که در مورد جهانی شدن اسلام، تاکنون محقق نشده و چنین شرایطی بر جهان حاکم نگردیده است. ما برای یافتن زمان این رخداد مهم که عاقبت دین را نشان میدهد ناگزیر به مراجعه میکنیم و با تامل در آیات آن و استفاده از تفاسیر شیعیان و اهل سنت به این نتیجه میرسیم که و ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) همان زمانی است که فراگیر میشود و وعده خداوند محقق میگردد. پی‌نوشت‌ها: [۱]سوره انبیاء،آيه۱۰۵. [۲] برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به: تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۷۱، ج۷ ص۳۷۳. [۳]سوره توبه، آیه۳۳. [۴] تفسیر المیزان، جامعه مدرسین، ج۹ ص۲۵۵-۲۳۷. [۵] التفسیر الکبیر، فخررازی، ج۸ص۴۲. [۶] الجامع الاحکام القرآن، قرطبی، ج۸ص۴۲. [۷] تفسیر المنار، رشید رضا، ج۱۰، ذیل آیه ۳۳ سوره توبه. [۸] سوره آل‌عمران، آیه۸۳. [۹] تفسیر العیاشی، ج۱ص۱۸۳ منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
تبیین
⭕️غیب یعنی چه؟ 🔹 یعنی «نهان»، «پشت پرده»، یعنی آن چیزهایی که از ما نهان است و «پشت پرده محسوسات» واقع شده است. این کلمه را زیاد به کار برده است، گاهی تنها، مثل اینکه می‌فرماید: «الَّذینَ یؤْمِنونَ بِالْغَیبِ» [۱] (آنان که به ایمان دارند)؛ یا می‌فرماید: «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیبِ لا یعْلَمُها الّا هُوَ» [۲] ( نزد خداست و جز او کسی از آنها آگاه نیست)، 🔹و گاهی همراه با کلمه «شهادت» مثل اینکه می‌فرماید: «عالِمُ الْغَیبِ وَ الشَّهادَةِ» [۳] (خداوند هم به غیب آگاه است و هم به شهادت). فلاسفه اسلامی از همین تعبیر قرآنی استفاده کرده، «جهان طبیعت» را و «جهان ملکوت» را اصطلاح کرده‌اند. برای ایمان و اعتقاد ما به «عالم شهادت»، حواسّ ما کافی است. 🔹اساساً این عالم از آن جهت نامیده شده است که ما با حواسّ خود با آن سر و کار داریم و محسوس و ملموس ماست؛ علیهذا نیازمند به معرّف و معلّمی برای اینکه به وجود چنین جهانی مؤمن بشویم نیستیم. نیازمندی ما به و و ، برای آشنا شدن بیشتر با حقایق آن است. امّا این حواس برای ایمان و اعتقاد به «جهان غیب» کافی نیست؛ 🔹برای ایمان و اعتقاد به ، «قوّه عقل» که خود مرتبه غیب وجود ماست، باید دست به کار و فعّالیت بشود، و یا قوّه‌ای نهان‏تر و مخفی‏تر از عقل باید غیب را شهود نماید. ، راهنمایان جهان غیب‏اند؛ آمده‌اند که مردم را به غیب و ماورای ظاهر و محسوسات، مؤمن و معتقد نمایند. 🔹 به اینکه مردم به وجود غیب ایمان داشته باشند اکتفا نکرده‌اند، «پیغمبران» آمده‌اند که میان و رابطه برقرار کنند، حلقه اتّصال میان مردم و جهان غیب باشند، مردم را مؤمن به و «عنایت های خاصّ» در شرایط خاصّی بنمایند. اینجاست که مسئله‌ عملًا با زندگی بشر تماس پیدا می‌کند. پی نوشت‌ها: [۱] سوره بقره، آیه ۳ [۲] سوره انعام، آیه ۵۹ [۳] سوره انعام، آیه ۷۳ 📕امدادهای غیبی در زندگی بشر، مرتضی مطهری، ص ۵۹-۶۱ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا در تشیع عبادات بدون پذیرش «ولایت» قبول نیست؟ 🔹چنانچه معنای به طور صحیح و دقیق مورد توجه قرار گیرد، پاسخ سوال نیز روشن می شود، واژه و از ماده «ولى» گرفته شده است و اهل لغت معانى گوناگون را براى آن برشمرده اند؛ مالک، عبد، معتِق (آزاد کننده) معتَق (آزاد شده)، صاحب (همراه)، قریب (مانند پسر عمو)، جار (همسایه)، حلیف (هم پیمان)، ابن (پسر)، عمّ (عمو)، ربّ، ناصر، منعِم، نزیل (کسی که در جایى سکنى گزیند) شریک، ابن الاخت (پسر خواهر)، محبّ، تابع، صهر (داماد)، اولى بالتصرف (کسى که از جهاتى بر تصرف در امور شخصى دیگرى، از خود او شایسته تر است). [۱] 🔹در اصطلاح، مراد از تسلط و اشراف بر دخل و تصرف در امور سایر انسانها، در ابعاد مختلف است، بدون این که حق اختیار و انتخاب و گزینش یا مالکیت از سایرین سلب شود. (عليه السلام) شاهد و محیط بر همه انسانها اعم از شیعه و غیر شیعه، مسلمان و غیر مسلمان است. از و همه آگاه و توان هر گونه تصرفى را در امور آنها دارد. 🔹به علاوه (علیه السلام) می‌تواند در «امور تکوینیه» نیز دخل و تصرف نموده، و مثلاً خشتى را بدل به طلا نماید، یا عکس بر پرده را جان بخشد و یا امراض لاعلاج و گره هاى سخت را بگشاید و متوسلین خود را از بن بستها برهاند، لکن از این توان، بیهوده و بدون حکمت و خلاف سیره عادى بهره نمی گیرد. از نظر شیعه شناخت و گردن نهادن به اوامر و نواهى و قضاوت‌ها و احکام او بر همگان است، و هر کس از این امر سر باز زند، در واقع توحید و نبوت را نپذیرفته است، 🔹و به عبارت دیگر: لازمه پذیرش وجود خدا و توحید و عدالت او، پذیرش نبوت، و پذیرش این دو مستلزم پذیرش می‌باشد. این مطلب از آیات ۳ سوره مائده که ابلاغ و معرفى را معادل ابلاغ رسالت و توحید قرار می‌دهد، و ۵۹ سوره نساء که اطاعت از را در طول اطاعت از خدا و رسول قرار می‌دهد، و نیز که را قرین می‌نماید،  [۲] به وضوح مستفاد است، و به واسطه حدیث شریف نبوى «هر کس که بمیرد و را نشناسد به مرده است» [۳] تأکید می‌شود؛ 🔹و همانطور که در سوال اشاره شده هیچ عمل و عبادتى، بدون پذیرش «ولایت ولى الله الاعظم» مقبول درگاه احدیت واقع نمی‌ شود، که این مسئله از بسیارى روایات مستفاد است. [۴] به عنوان نمونه (عليه السلام) در حدیث معروف سلسلة الذهب از اجدادشان از جانب خداوند متعال فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا». [۵] (لا اله الا الله پناهگاه محکم من است، پس هر که در آن داخل شود از عذاب من مصون خواهد ماند، و پس از اندکى تأکید نمود: با عمل به شرایط آن و من یکى از آن شرایط هستم. (پذیرش ولایت)). 🔹در حدیثی دیگر (عليه السلام) می فرماید: « بر پنج پایه استوار است: نماز، روزه، زکات، حج و  ، و هیچ یک از آن ارکان به پاى رکن رکین نمی رسد». [۶] از مطالب مطرح شده استفاده می شود که پذیرش را خداوند بر انسان ها واجب نموده، و امر را همچون امر خویش قرار داده و اطاعت از ولی را اطاعت از خود بر شمرده است؛ لذا نپذیرفتن (علیهم السلام) به قبول نکردن «ولایت خداوند» برمی‌گردد. روشن است که این امر سبب می‌شود اعمال انسان مورد امضای خداوند قرار نگیرد. 🔹پذیرش سبب می‌شود که انسان هیچگاه از مسیر هدایت نشود، و در غیر این صورت انسان ها در خطر خروج از راه حق‌اند، و اساسا این (علیهم السلام) هستند که راه را مشخص می‌سازند و مسیر رسیدن به دنیا و آخرت را روشن می‌کنند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این باره می فرماید: «هر کس دوست می‌دارد که [چون] من زندگانی کند و [چون] من از دنیا برود، و به بهشتی که پرودگارم مرا بدان وعده فرموده، وارد شود، باید ولایت و او، امامان هدایت و چراغ های تاریکی را پس از من پذیرد. آنان هرگز شما را از درگاه هدایت به درگاه گمراهی نمی‌کشانند». [۷] پی نوشت‌ها؛ [۱] فیروزآبادى، القاموس المحیط؛ سعیدى مهر، محمد، کلام اسلامى، ج ۲، ص ۱۶۸ [۲] بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸، مؤسسة الوفاء بیروت، ۱۴۰۴ق [۳] بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸ [۴] برگرفته از سوال ۱۵۳ وبسایت [۵] بحارالأنوار، ج ۳، ص ۷ [۶] همان، ج ۶۵، ص ۳۲۹-۳۳۳ [۷] همان، ج ۲۳، ص ۱۴۳ منبع: اسلام کوئست @tabyinchannel
⭕️پرده غیب‏ 🔹 یعنی نهان، پسِ پرده. این «پرده» چیست؟ چگونه پرده‏ای است که جلو چشم ما کشیده شده که نمی‌توانیم ببینیم؟ آیا واقعاً پرده‏ای وجود دارد که باید پس برود تا ببینیم، یا اینکه این تعبیرات کنایه از حقایق دیگری است؟ اتّفاقاً همین تعبیر در خود نیز آمده است. 🔹درباره می‌فرماید: «لَقَدْ كُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هَٰذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ». [۱] ([به او می گویند:] تو از این روز بزرگ در بی خبری و بودی، پس ما بی خبری را از دیده [بصیرت] ات کنار زدیم، در نتیجه دیده ات امروز بسیار تیزبین است). 🔹جمله معروفی منسوب است به حضرت امیر (عليه السلام): «لَوْ کشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ یقیناً». (فرضاً بر افتد، بر یقین من افزوده نمی‌شود). مسلّما این از نوع مادّه و جسم نیست؛ این «پرده» جز حجاب محدودیت حواسّ ما که تنها امور نسبی و محدود را درک می‌کند نمی‌باشد. پی نوشت: [۱] سوره ق، آیه ۲۲ 📕امدادهای غیبی در زندگی بشر، مرتضی مطهری، ص ۶۱ و ۶۲ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منحصر نبودن «قرآن» به احکام شخصی‌ 🔹این که در بین ید مسلمین هست، و از صدر اول تا حالا یک کلمه، یک حرف در او زیاد و کم نشده است، این را وقتی که به عین تدبیر مشاهده بکنید، می‌ بینید که مساله، مسئله این نیست که دعوت برای این بوده است که مردم توی خانه‌ بنشینند و ذکر بگویند و با خدا خلوت کنند؛ او بوده است، لکن انحصار نبوده است. مساله، مسئله دعوت به ، دعوت به ، دعوت به ، و در عین حال که همه اینها است، عبادات جدای از سیاست و مصالح اجتماعی نبوده است. 🔹در تمام کارهایی که دعوت به آن شده است «جنبه عبادی» دارد. حتی در کارخانه‌ها کار کردن، در کشاورزی کشاورزی کردن و در مدارس تعلیم و تربیت کردن، همه‌شان مصالح اسلامی است و جنبه عبادی دارد... [عمل‌] نکردند این طور، از صدر اسلام؛ را همان طوری که شریف فرموده است، پیاده کنند [نکردند]، چون می‌دیدند که با قدرت های خودشان مخالف است. 🔹از آن اول آنچه را از که می‌ دیدند با مصالح خودشان مخالف است، چون نمی‌ توانستند از قرآن بردارند، تعبیر می‌کردند، کج معنا می‌کردند، - به - روحانیونی که وابسته به خودشان بود وادار می‌ کردند که اینها را کج معنا کنند، منحرف کنند قرآن را از آن چیزی که هست. ولی بحمدالله ماند بین مسلمین و نتوانستند قرآن را تحریف کنند و بردارند، اگر می‌ توانستند، می‌ کردند. لکن یکی از آنهایی که می‌ خواست یک حرف را از قرآن بردارد، یک عربی شمشیر را کشید گفت: با این شمشیر ما جواب می‌ دهیم. 🔹نگذاشتند دست بخورد، و همان طوری که در «زمان رسول الله» وارد شد الآن هم همان است، به غیر او نیست. بنا بر این ما یک همچو کتابی داریم که مصالح شخصی، مصالح اجتماعی، مصالح سیاسی، کشورداری و همه چیزها در آن هست. البته با آن تفسیر هایی که از اهل تفسیر وارد شده است و ما به رای خودمان نمی‌ توانیم را تاویل کنیم. 🔹ما باید «انَّما یَعْرِفُ الْقُرآنُ مَنْ خُوطِبَ بِه» [۱] ما از طریق وحی و از طریق وابستگان به وحی را اخذ می‌ کنیم و بحمدالله از آن راه هم هستیم. لکن انحرافاتی که از قدرتمندان در اول تا حالا واقع شده است و حالا ما مبتلای به آن هستیم، این انحرافاتی است که آقایان ملاحظه می‌ کنند که بر خلاف قرآن مجید، دعوت به تفرقه، دعوت به جدایی، قرآن مجید می‌ فرماید که: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ‌ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» [۲]، آنها دعوت به تفرقه می‌کنند. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحار الانوار، ج ۲۴، ص ۲۳۷- ۲۳۸، ح ۶. [۲] سوره آل عمران، آیه ۱۰۳. « به ریسمان خدا چنگ بزنید و پراکنده نشوید». بیانات‌ حضرت‌ امام ۶۳/۰۲/۲۳ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«انسان شناسی» چه جایگاهی در شناخت معنا و مفهوم «آزادی» دارد؟ 🔹 نیز همانند هستی شناسی در مقوله «آزادی» تأثیرگذار است. اگر جهان هستی را مخلوق اراده خالقی حکیم دانستیم که افعالش هدفمند است، نیز که جزئی از جهان هستی است دارای هدفی خواهد بود. همان گونه که بر هدفمندی جهان تأکید می نماید، بر بیهوده نبودن خلقت انسان نیز تأکید می ورزد. خداوند متعال در این رابطه می فرماید: «أَ یحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یتْرَکَ سُدی». [۱] (آیا گمان می کند که او را به حال خود رها کرده ایم؟!). 🔹و نیز می فرماید: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً». [۲] (آیا گمان کرده اید که ما شما را بیهوده آفریده ایم؟). این آیات، را هدفدار معرفی می کند و به «انسان ها» متذکّر می شود که برای رسیدن به مقصدی آفریده شده است. بدون شک در صورت هدفداری حیات انسانی، آزادی انسان ها هم باید برای دستیابی به آن هدف مرزبندی و طراحی گردد. 🔹از سوی دیگر، از دیدگاه اسلام، علاوه بر «جسم»، دارای «روح» نیز هست. خداوند متعال می فرماید: «ثُمَّ سَوّاهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ». [۳] (سپس [اندام] او را موزون ساخت و از روح خویش در وی دمید). همچنین در فرهنگ اسلامی، اصالت از آن است که می تواند را به مرز «تقوا» یا «پلیدی» نزدیک کند. قرآن در این باره می فرماید: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوّاها * فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها». [۴] (و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را [آفریده و] منظّم ساخته * پس پلیدکاری و پرهیزکاری اش را به آن آموخت). 🔹بنابراین، کمال و غایت آدمی، در ارتباط با او است. در فرهنگ اسلامی فلسفه خلقت انسان، «خلیفه الهی شدن» او است؛ یعنی خداوند را آفرید تا به مقام و منزلت که به واسطه قرب الهی است، نایل شود؛ زیرا کسی می تواند «خلیفه الله» باشد که بیش از دیگران با خداوند سنخیت و ارتباط داشته و بیشتر بتواند جلوه گاه باشد. در واقع «منزلت خلیفه اللهی» آن است که چنان رشد و کمال یابد که به لحاظ نظری و عملی به نایل آید. از این رو در فرهنگ قرآنی، انسان هایی موفق‌اند که به قرب الهی نایل آمده اند. 🔹همچنین خداوند متعال در آیه دیگر می فرماید: «وَالسّابِقُونَ السّابِقُونَ * أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ». [۵] (و [سومین گروه] پیشی گیرندگان [به اعمال نیک] که پیشی گیرندگان [به رحمت و آمرزش] اند * آنان به حقیقت مقربان درگاهند). حال اگر غایت و هدف انسان «قرب به خدا» است نه فرو رفتن در مادیات، بدون شک «آزادی انسان» نیز باید در این جهت قرار گیرد تا تأمین کننده هدف انسان باشد. لذا می توان گفت که از دیدگاه اسلام، وسیله ای است برای دستیابی انسان به ، بر خلاف مکاتب بشری که آزادی را یک هدف به شمار می آورند. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره قیامت، آیه ۳۶. [۲] همان، سوره مومنون، آیه ۱۱۵. [۳] همان، سوره سجده، آیه ۹. [۴] همان، سوره شمس، آیه ۷ و ۸. [۵] همان، سوره واقعه، آیه ۱۰ و ۱۱. 📕اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۶ش، چ ۳، ص ۸۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حضرت علی اکبر (عليه السلام) وارث صفات نبوی 🔹 (ع) وارث صفات نبوی است و صفات خَلق، خُلق و منطق را از  به ارث برد. (ع) میفرمود: پسرم؛ تجلی وجود جدم را آنقدر در تو آشکارا می‌بینم که هرگاه دلم برای او تنگ میشود به تو مینگرم. ۱۱ شعبان سال ۳۳ هجری از راه میرسد و زمین مشتاقانه در انتظار هدیه‌ای الهی است. ملکوتیان بی صبرانه در تدارک برگه‌ای از مصحف وجود پیامبر بر دفتر گیتی هستند. (ع) پسر ارشد (ع) چشم به جهان میگشاید و عالم را به نور خود روشن میسازد. 🔹در توصیف عظمت او همین بس که (عج) زائر اوست و در رثای او چنین سخن میگوید: «سلام بر تو‌ ای ، اول فدایی از بهترین نسل ابراهیم خلیل؛ شهادت میدهم که تو از هر کس أولی به خدا و رسولش هستی و خداوند ما را به زیارت تو و رفاقت جد و پدر، عمو، برادر و مادر مظلومه‌ات، موفق بدارد. من از دشمنان و کشندگان تو بیزارم و از خداوند میخواهم با تو در نعیم ابدی بوده و همیشه از دشمنانت دور باشم؛ سلام و رحمت خدا بر تو باد». [۱] 🔹 (ع) تجدید نسخه‌ای از وجود (ص) بر آفاق بود و از این‌رو آنحضرت را «أشبَهُ النّاسِ خَلقاً و خُلقا و مَنطِقاً بِرَسولِ» [۲] از نظر ، و ، شبیه ترین مردم به (ص) دانسته‌اند. از این کلام در می‌یابيم که (ع) از رسول خدا سه ويژگی خَلق، خُلق، و منطق را به ارث برده‌اند: 💠علی اکبر (ع) وارث صفت خَلق 🔹بی تردید (ص) از نظر جمال و زيبايی، بهترين فرد جامعه بوده است، و زيباترين حسن جمال را دارا بوده است. نقل کرده‌اند که کسی بهتر و زیباتر از (ص) ندیده بود. گویا خورشید در صورت مبارکش نمایان بود. [۳] همچنان که مرحوم طبرسی در معرفی (ص) از قول هند بن ابی هاله چنين می‌نگارد: (ص) بسيار بزرگوار و با شخصيت بود، چهره‏ اش چون ماه شب چهارده ميدرخشيد، رنگ رخسارش روشن و شاداب و پيشانيش گشاده و بلند بود، ابروانى كمانى و ظريف و پيوسته داشت، محاسنی انبوه داشت و گونه ‏اى صاف، چشمانش سياه و...، دندان‌هايش سپيد و زيبا و از هم گشاده بود. [۴] (ع) نیز حسن جمال و زیبایی را از جد خود به ارث برده بود. 💠علی‌ اکبر (ع) وارث صفت خُلق 🔹خداوند متعال که همه چیز در برابر او کوچک و ناچیز است، و خوی (ص) را در ، چنين توصیف ميکند: «وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» [قلم،۴] (و به راستی تو و برجسته‏‌ای داری). آری، که تربيت يافته ذات ربوبی بوده باید دارای چنین اخلاق پسندیده‌ای باشد، چنان که (ع) فرمود: «خداوند عزوجل پيامبرش را تربيتى نيکو كرد؛ چون تربيت او را تكميل نمود فرمود: و به راستی تو اخلاق عظيم و برجسته‏‌ای داری». [۵] اگر پیامبر قله‌های را فتح نکرده بود هرگز نمی‌فرمود: «من برای تکميل ارزشهای اخلاقی مبعوث شدم». [۶] وجود مقدس (ع) نیز این ویژگی منحصر به فرد را از جد خویش به ارث برد و صاحب گشت. 💠علی اکبر (ع) وارث صفت منطق 🔹رفتار اجتماعی نیکو و برخورد مناسب با اطرافیان، که ثمره تفکر سلیم است، از جمله آموزه های اسلام می‌باشد و (ص) بهترين الگوی عملی در اين مساله مهم هستند. با تأمّل در تاريخ اسلام و روايات، به اين امر مهم در حیات رسول گرامی اسلام (ص) پی می‌بریم، ولی خداوند متعال در قرآن کريم پيرامون منطق نبوی توصیفی دارد که هر کسی را توانایی دستیابی به چنين منطقی نیست: «وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى» [نجم،۳] (و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏‌گويد). 🔹علامه طباطبايى در تفسیر اين آيه چنين می‌نگارد: مقصود از كلمه «هوى» هواى نفس و رأى و خواسته آن است. جمله «ما ينطق» مطلق است و در آن، نطق، به طور مطلق نفى شده است. مقتضاى اين اطلاق آن است كه از مطلق سخنان پيغمبر نفى شده باشد». [۷] (ع) این صفت ویژه را نیز از (ص) به ارث برده و صاحب مبرّا از هوای نفسانی بود. 🔹اینکه امام حسین(ع) فرزندش (ع) را از سه منظر (خَلق، خُلق و منطق) به (ص) تشبيه کردند، حاکی از مقام والای «حضرت علی اکبر» (ع) است که زبان از توصیف آن لال، قلم از نگارش آن شکسته و کُمیت عقل آدمی از درک حقیقت آن لَنگ است. سلام بر تو‌ ای صدیق و شهید بزرگوار و سید پیشتاز که با سعادت زیستی و با شهادت درگذشتی و از دنیا جز عمل صالح بهره‌ای نگرفتی و در زندگی جز به سودای پر سود آخرت نپرداختی. پی‌نوشتها؛ [۱]بحارالانوار ج۹۸ ص۲۶۹. [۲]لهوف ص۶۷. [۳]فتح الباری ج۶ ص۵۷۳. [۴]مكارم الأخلاق ص۱۲. [۵]کافی ج۱ ص۲۶۶. [۶]مجمع البيان ج۱ ص۵۰۰. [۷]الميزان ج۱۹ ص۲۷ منبع:وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel