eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۲۳ نهج البلاغه، چه راهکاری برای بیداری از خواب غفلت و رهایی از گناهان ارائه می دهد؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۲۲۳ مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا الاِْنْسَانُ، مَا جَرَّأَكَ عَلَى ذَنْبِكَ، وَ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ، وَ مَا أَنَّسَكَ بِهَلَكَةِ نَفْسِكَ؟» (اى انسان! چه چيز تو را بر جسور ساخته؟ و چه چيز تو را در مقابل كرده؟ و چه چيز تو را بر علاقه مند نموده است؟). اشاره به اينكه در انسان نيرومندترين غرائز است؛ به طور طبيعى خود را بيش از هر كس دوست دارد و هرگاه ببينيم كسى خنجر برداشته، بر سينه و بازو و پهلوى خود مى زند وحشت مى كنيم و با خود مى گوييم آيا گرفتار جنون شده است. مگر ممكن است انسان عاقل، علاقمند هلاكت خويش شود؟ 🔹اگر كمترين علاقه اى به هلاكت خويش ندارد، پس چرا و غرورى كه مايه اوست را پذيرا مى شود؟! در ادامه سخن مى افزايد: «آيا درد تو درمان ندارد، يا از اين بيدارى ای نيست؟ چرا آن گونه كه به ديگران رحم مى كنى به خودت نمى كنى؟!». سپس با ذكر مثالى اين حقيقت را روشن تر مى سازد و مى فرمايد: «چه بسا كسى را در دل آفتاب سوزان مى بينى، و در برابر حرارت آفتاب بر او سايه مى افكنى، يا بيمارى را مشاهده مى كنى كه درد جانكاهى بدن او را سخت آزرده، و از روى ترحّم بر او مى گريى [پس چرا درباره خود بى تفاوت هستى] چه چيز تو را بر اين شكيبا ساخته، و بر مصائب خود صبور كرده و از گريه‌ بر خويشتن باز داشته است، در حالى كه هيچ چيز براى تو عزيزتر از نيست». 🔹اشاره به اينكه چرا انسان هايى را مى بينيم كه گرفتار تناقض در عمل و دوگانگى در قضاوت هستند، در برابر ناراحتى ديگران و بيمارى بيماران، سخت عكس العمل نشان مى دهند، و گاه سيلاب اشكشان فرو مى ريزد، در حالى كه سخت‌تر و مصائبشان سنگين تر است و هيچگونه عكس العملى در برابر آن نشان نمى دهند. (عليه السلام) مى خواهد اين ، و اين را با اين بيان منطقى و گويا از بيدار كند و به كه در پيش رو دارد متوجّه سازد، شايد كنند و به سوى خدا بازگردند. 🔹در ادامه سخن مى افزايد: «وَ كَيْفَ لا يُوقِظُكَ خَوْفُ بَيَاتِ نِقْمَة، وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعَاصِيهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ! فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَةِ فِی قَلْبِكَ بِعَزِيمَة، وَ مِنْ كَرَى الْغَفْلَةِ فِي نَاظِرِكَ بِيَقَظَة» (چگونه ترس از و هاى شبانه تو را بيدار نكرده، در حالى كه بر اثر الهى هر روز، خود را به مرحله بالاترى از مى افكنى! حال كه چنين است بيمارى‌ سستى‌ دل خود را با داروى تصميم و مداوا كن، و اين كه چشمت را فرو گرفته با بيدارى برطرف ساز). می‌دانيم براى و رهايى از خطر دو چيز لازم است: بيدارى و هوشيارى از يكسو و تصميم و عزم راسخ از سوى ديگر؛ 🔹و (عليه السلام) در اين عبارت كوتاه به هر دو اشاره فرموده است، و را هشدار مى دهد كه از برخيزند و براى نجات خويش از چنگال ، كه آتش خشم و را بر مى افروزد، تا وقت نگذشته است تصميم بگيرند. تعبير به «بَيَاتِ نِقْمَة» (عذاب شبانه) براى اين است كه كه در شب نازل مى شود، قربانى زيادترى مى گيرد؛ زلزله ها، سيلاب ها و طوفان هايى كه در شب رخ مى دهد، هنگامى كه مردم در خوابند و هيچ گونه دفاعى از خود ندارند. 🔹 مى فرمايد: «أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتاً وَ هُمْ نَائِمُونَ - أَوَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحىً وَ هُمْ يَلْعَبُونَ» [۱] (آيا اهل شهرها و آبادی‌ها از اين ايمنند كه ما به سراغ آنها بيايد، در حالى كه در باشند؟ آيا اهل شهرها و آبادی‌ها از اين ايمنند كه عذاب ما هنگامه روز به سراغشان بيايد در حالى كه سرگرم بازى هستند؟). سپس در پايان اين فقره می‌فرمايد: «وَ كُنْ للهِ مُطِيعاً، وَ بِذِكْرِهِ آنِساً» ([بنابراين بيدار باش] و مطيع خداوند شو و با ياد او انس گير). 📕پيام امام اميرالمومنين (عليه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، ج ۸، ص۳۷۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️اثر سکوت 🔹حضرت آیت‌ الله بهجت قدس‌سره دربارۀ می‌فرمود: «اگر توانستی لب بدوزی، درهای دیگر برایت باز می‌شود». برگرفته از کتاب صحبت سال‌ها منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مسئله «انتظار» چه اثرات مثبتی در روح و جان انسان منتظر در شرایط و اوضاع کنونی جهان دارد؟ 🔹برای بررسی دقیق و جامع از مسئله باید به سراغ پيامدهاى اين انتظار در وضع كنونى جوامع اسلامى برويم و ببينيم: آيا ايمان به چنين ، انسان را آنسان در افكار رؤيايى فرو مى برد كه از وضع موجود خود مى گردد، و تسليم هر گونه شرايطى مى كند؟ يا اينكه به راستى اين عقيده يك نوع دعوت به قيام و فرد و اجتماع است؟ آيا ايجاد می كند يا ؟ آيا مسئوليت آفرين است يا مايه فرار از زير بار مسئوليتها؟ و بالاخره آيا مخدّر است يا بيدار كننده؟ 🔹قبل از توضيح و بررسى اين سؤالات، توجه به يك نكته كاملا ضرورى است و آن اينكه سازنده ترين دستورات و عالى‌ترين مفاهيم، هرگاه به دست افراد ناوارد، يا نالايق، يا سوء استفاده چی، بيفتد، ممكن است آن را چنان مسخ كنند كه درست نتيجه اى برخلاف هدف اصلى بدهد و در مسير بر ضدّ آن حركت كند، و اين نمونه هاى بسيار دارد و مسئله به طورى كه خواهيم ديد، در رديف همين مسائل است. به هر حال، براى رهايى از هر گونه اشتباه در محاسبه، در اين گونه مباحث، بايد به اصطلاح آب را از سرچشمه گرفت تا آلودگی هاى احتمالى نهرها و كانال هاى ميان راه در آن اثر نگذارد. 🔹به همين دليل، ما در بحث مستقيما به سراغ متون اصلى اسلامى رفته، و لحن گوناگون رواياتى را كه روى مسئله تأكيد مى كند مورد بررسى قرار مى دهيم تا از هدف اصلى آگاه شويم. اكنون با دقت به اين چند روايت توجه كنيد: ۱) كسى از (عليه السلام) پرسيد چه مى گوييد درباره كسى كه داراى است، و انتظار ظهور را مى كشد و در اين حال از دنيا مى رود؟ امام (عليه السلام) در پاسخ فرمودند: «او همانند كسى است كه با رهبر اين انقلاب در خيمه او [ستاد ارتش او] بوده باشد ـ سپس كمى سكوت كرد ـ و فرمود مانند كسى است كه با پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) [در مبارزاتش] همراه بوده است». [۱] 🔹اين مضمون در روايات زيادى با تعبيرات مختلفى نقل شده است. ۲) در بعضى «همانند در راه خدا». ۳) و در بعضى ديگر «همانند كسى است كه در (صلی الله علیه و آله) با شمشير بر مغز دشمن بكوبد». ۴) و در بعضى دیگر «همانند كسى است كه زير پرچم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده باشد». ۵) و در بعضى ديگر «همانند كسى است كه پيشِ روى پيامبر (صلی الله علیه و آله) كند». ۶) و بعضى ديگر «همانند كسى است كه با پيامبر (صلی الله علیه و آله) شهيد شود». 🔹اين تشبيهاتِ هفتگانه كه در مورد انتظار ظهور (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در اين شش روايت وارد شده، بسيار پرمعنى و روشنگر اين واقعيت است كه يك نوع رابطه و تشابه در ميان مسئله و و مبارزه با ، در آخرين شكل خود، وجود دارد.‌ ۷) در روايات متعددى نيز چنين‌ حكومتى را داشتن، به عنوان معرفى شده است. اين مضمون در بعضى از احاديث از پيامبر (صلی الله علیه و آله) و در بعضى از امام علی (علیه السلام) نقل شده است؛ 🔹از جمله در حديثى مي خوانيم كه (صلی الله علیه و آله) فرمود:  «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي اِنْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلّ‏» [۲] (بالاترين اعمال امت من از ناحيه خدا كشيدن است)، و در حديث ديگرى از (صلی الله علیه و آله) می‌خوانیم: «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ». [۳] اين حديث اعمّ از اينكه را به معنى وسيع كلمه بدانيم، و يا به مفهوم خاص، يعنى انتظار ظهور مصلح جهانى باشد، را در مورد بحث ما روشن مى سازد. پی نوشت‌ها؛ [۱] المحاسن‏، برقى، ج ۱، ص ۱۷۴ [۲] كمال الدين و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۴ [۳] همان، ج ۱، ص ۲۸۷ 📕مسئله انتظار، مکارم شیرازی، ناصر، مطبوعاتی هدف، قم، بی تا، ص ۱۴ و ۱۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️دشمن شناسی 🔹 می‌خواهد های کشور ما باشند،‌ باشند، باشند، اسیر شهوات باشند، تنبل باشند، بی‌کاره باشند، نق بزنند، کار نکنند، دچار اعتیاد باشند، شکننده باشند؛ جوان های کشور را این ‌جوری می‌خواهند. هدف کارهایی که دارند روی جوان های ما انجام می‌دهند اینها است؛ درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی که ما لازم داریم. بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۱۳۹۸/۰۹/۰۶ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️خداوند در قرآن در مورد ادای «امانت» چه دستوراتی به مسلمانان داده است؟ 🔹در «آيه ۵۸ سوره نساء» به دو دستور مهم اشاره شده است؛ دستورى درباره و دستورى درباره . آیه مى فرمايد: «اِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ اَنْ تُؤَدُّوا الاْماناتِ اِلَى اَهْلِها وَ اِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النّاسِ اَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ اِنَّ اللهَ نِعِمّا يَعِظُكُمْ بِهِ اِنَّ اللهَ كانَ سَمِيعاً بَصِيراً» (خدا به شما فرمان مى‌دهد كه ها را به صاحبانشان بازگردانيد و چون در ميان مردم به داورى نشينيد به عدل داورى كنيد؛ خدا شما را چه نيكو پند مى‌دهد؛ هر آينه او شنوا و بيناست). 🔹همچنين «آيه ۲۸۳ سوره بقره» در خصوص است که در لابلاى آياتى كه سخن از تنظيم اسناد مالى است، قرار گرفته و مى‌فرمايد: «فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللهَ رَبَّهُ» (و بايد كسى كه شمرده شده [و بدون گروگان چيزى از ديگرى گرفته] [و بدهى خود را به موقع] بپردازد و از خدایى كه پروردگار او است بپرهيزد). 🔹تعبير در آيه بالا، ممكن است اشاره به وام هايى باشد كه بدون نوشتن سند و دادن گروگان [تنها به خاطر اعتماد و اطمينان] به افراد مى دادند، يا اشاره به اموالى باشد كه به عنوان رهن سپرده مى شد و يا هر دو. در هر صورت دلالت روشنى بر لزوم‌ احترام‌ در هر شكل و صورت دارد. 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب (ع)، قم‏، ۱۳۷۷ ش،‏ چ اول‏، ج۳، ص۱۷۶ و۱۸۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی (علیه السلام) با انجام صلح، معاویه را مفتضح کرد 🔹 یک سلطان بود در آن وقت؛ حضرت بر خلافش قیام کرد در صورتی که آن وقت همه هم با آن مردک بیعت کرده بودند و سلطانش حساب می‌کردند. کرد تا آن وقتی که می‌توانست. 🔹وقتی که یک دسته علاف نگذاشتند که کار را انجام بدهد، با آن شرایط کرد که مفتضح کرد را. آن قدری که حضرت معاویه را مفتضح کرد به همان قدر بود که یزید را مفتضح کرد بیانات‌ حضرت‌ امام در مسجد شیخ انصاری نجف ۵۰/۰۴/۰۱ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۷۸ «نهج البلاغه» پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را با چه اوصافی می ستاید؟ 🔹 (علیه السلام) در خطبه ۱۷۸ «نهج البلاغه» بعد از شهادت به يگانگى پروردگار به شهادت بر (صلى الله عليه و آله) مى پردازد و آن حضرت را با شش ويژگى از اوصاف مهمش مى ستايد: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الْمُجْتَبَى مِنْ خَلَائِقِهِ، وَ الْمُعْتَامُ [۱] لِشَرْحِ حَقَائِقِهِ، وَ الْمُخْتَصُّ بِعَقَائِلِ [۲] كَرَامَاتِهِ وَ الْمُصْطَفَى لِكَرَائِمِ رِسَالَاتِهِ، وَ الْمُوَضَّحَةُ بِهِ أَشْرَاطُ الْهُدَى، وَ الْمَجْلُوُّ بِهِ غِرْبِيبُ الْعَمَى [۳]» 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (گواهى مى دهم كه بنده و او از ميان خلايق است كه براى تشريح حقايق آئين الهى انتخاب گشته و به گرامى داشته شده، و او را براى رساندن رسالات كريمانه الهى برگزيده و به وسيله او آشكار گرديده و تاريكى هاى جهل و ضلالت به وجود او روشنى يافته است). 🔹در اوّلين ويژگى، سخن از آن حضرت به ميان آمده كه سبب انتخاب او به بوده است. و در دوّمين وصف، از آن حضرت براى شرح و اعتقادات صحيح سخن مى گويد. در سوّمين صفت از آن حضرت پرده بر مى دارد و در چهارمين وصف از مأموريت هاى مهمّ او براى سخن به ميان مى آورد. 🔹در پنجمين وصف از هاى آن حضرت از طريق گفتار و رفتار و امضاى عملى او سخن مى گويد، و در ششمين وصف از تلاشى كه آن حضرت براى مبارزه با ـ كه از آن به نابينايى تعبير شده ـ سخن به ميان آورده است. تمام اين اوصاف، اشاره به اين است كه اگر من به او گواهى مى دهم و به پيشوايى اش تن داده ام، بى علت نيست؛ نه يك دليل كه چندين دليل دارد. پی نوشت‌ها [۱] «معتام» از ماده «عَيْم» (بر وزن غَيْب) در اصل به معناى شدت علاقه به شير گرفته شده و «معتام» در اينجا به معناى كسى است كه «علاقه شديد» به انجام دادن مأموريت الهى به او داده شده است. [۲] «عقائل» جمع «عقيله» به معناى برگزيده هر چيزى است و لذا به گوهرهاى گران بها «عقيلة البحر» گفته مى شود. [۳] «غربيب» به معناى چيز سياه پر رنگ است و در اينجا به معناى تاريكى جهل به كار رفته است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۶، ص ۶۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی (علیه‌السلام): 🔸«وَ اعْمَلْ لِدُنْیاكَ كَأَنـَّكَ تَعیشُ أَبَدًا، وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِكَ كَأَنـَّكَ تَمُوتُ غَدًا، وَ إِذا أَرَدْتَ عِزًّا بِلا عَشیرَة، وَ هَیبَةً بِلا سُلْطان فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیةِ اللّهِ إِلى عِزِّ طاعَةِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ». 🔹براى چنان كار كن كه گویا همیشه زندگى میكنى، و براى به گونه اى كار كن كه گویا فردا خواهى مُرد؛ و اگر بدون بستگان و شكوهى بدون سلطنت خواهى، از و نافرمانى خدا به و فرمانبرى خداوند عزّ و جلَّ در آى. 📕بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۳۹ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️معاویه چگونه امام حسن مجتبی (علیه السلام) را به شهادت رساند؟ 🔹ابن سعد در «طبقات» نوشته است: «سمّه معاوية مراراً؛ لأ نّه كان يقدم عليه الشام هو و أخوه الحسين» [۱] ( بارها او را كرد؛ زيرا او و برادرش حسين، شام را عليه او مى شوراندند). 🔹و واقدى نوشته است: «إنّه سُقي سمّاً ثمّ أفلت، ثمّ سُقي فأفلت، ثمّ كانت الآخرة توفّي فيها، فلمّا حضرته الوفاة قال الطبيب وهو يختلف إليه: هذا رجلٌ قطع السمّ أمعاءه؛ فقال الحسين: «يا أبا محمّد! أخبرنی من سقاك؟». قال: «ولِمَ يا أخي؟». قال: «أقتله والله قبل أن أدفنك، وإن لا أقدر عليه أو يكون بأرض أتكلّف الشخوص إليه». فقال: «يا أخي إنّما هذه الدنيا ليال فانية، دعه حتّى ألتقي أنا وهو عند الله، و أبى أن يسمّيه». و قد سمعتُ بعض من يقول: كان معاوية قد تلطّف لبعض خدمه أن يسقيه سمّاً» [۲] 🔹[ترجمه متن بالا:] ( به آن حضرت داده شد سپس نجات يافت، سپس داده شد و نجات يافت، سپس در وفات كرد، و چون وفاتش نزديك شد طبيب كه نزد او آمده بود گفت: اين، مردى است كه رودهايش را تكّه تكّه كرده است، پس حسين گفت: «اى ابومحمّد! به من خبر بده چه كسى به تو سمّ داد»؟ گفت: «برادرم براى چه»؟ گفت: «به خدا سوگند ! قاتل تو را قبل از دفن تو خواهم كشت، هر چند بر او قدرت نداشته باشم يا در سرزمينى باشد كه رفتن به سوى او برايم سخت باشد». پس فرمود: «اى برادر! اين دنيا شبهايى فانى است، او را واگذار تا من او را نزد خدا ملاقات كنم، و از نام بردن او خوددارى كرد. و من از برخى شنيده ام كه: با حيله از برخى خدمتكاران آن حضرت خواست به او سمّ دهند). 🔹و گفته شده: همسرش جعده دختر اشعث بن قيس كندى به او سمّ داد، و او را فريب داد كه اگر در كشتن (علیه السلام) حيله اى به كار ببرى صد هزار درهم برايت مى فرستم و تو را به ازدواج يزيد درمى آورم؛ و اين موجب شد كه آن حضرت را كند؛ و چون (علیه السلام) وفات نمود مال را به او داد و پيغام فرستاد: «إنّا نحبُّ حياة يزيد ولولا ذلك لوفينا لكِ بتزويجه» (ما زندگى يزيد را دوست داريم و اگر چنين نبود درباره ازدواج با وى به قول خود وفا مى كرديم). 🔹و گفته شده: (عليه السلام) هنگام وفاتش فرمود: «لقد حاقت شربته، وبلغ اُمنيّته، والله ما وفى بما وعد، ولا صدق فيما قال» (همانا شربتش كارگر افتاد و به آرزويش رسيد، به خدا سوگند! به آنچه وعده داد وفا نكرد و در آنچه گفت راستگو نبود). 🔹و نوشته است: حصين بن منذر رقاشى مى گويد: «والله ما وفى معاوية للحسن بشيء ممّا أعطاه؛ قَتَل حُجراً و أصحاب حُجر، و بايع لابنه يزيد، و سمَّ الحسن» [۳] (به خدا سوگند! به هيچ يك از پيمان هايى كه به داد وفا نكرد؛ حُجر و ياران او را كشت، براى پسرش يزيد بيعت گرفت، و را مسموم كرد). 🔹و زمخشرى در «ربيع الأبرار» در باب هشتاد و يكم مى نويسد: براى جعده دختر اشعث، همسر (امام) حسن صد هزار درهم قرار داد تا او را نمود، و دو ماه زنده بود، تشتى از خون از جلوى او برداشته مى شد و مى گفت: «سُقيت السمّ مراراً ما أصابني فيها ما أصابني في هذه المرّة، لقد لفظت كبدي» [۴] (بارها به من دادند ولى در هيچ كدام مثل اين بار صدمه نديدم، (ديگر) جگرم پاره پاره شده است). پی نوشت: [۱] تتميم طبقات ابن سعد، ج ۱، ص ۳۵۲، ح ۳۱۵ [۲] تاريخ ابن كثير، ج ۸، ص ۴۳ [ج ۸، ص۴۷، حوادث سال ۴۹ هـ] [۳] شرح نهج البلاغة، ابن أبى الحديد، ج ۴، ص ۷ [ج ۱۶،ص ۱۷، نامه ۳۱] [۴] ربيع الأبرار، ج ۴، ص ۲۰۸ 📕گزیده ای جامع از الغدیر، محمد حسن شفیعی شاهرودی، قلم مکنون، قم، ۱۴۲۸ ه.ق ، ص ۱۰۹۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️نعمت وجود حرم امام رضا (علیه السلام) در ایران 🔹حرم مطهر حضرت علیه‌ السلام نعمت بزرگ و گرانقدری است که در اختیار ایرانی‌ هاست، عظمتش را خدا می‌ داند، به‌ حدی که علیه‌ السلام می‌ فرماید: «زِیارَةُ أَبی أَفْضَلُ مِنْ زِیارَةِ الْحُسَینِ علیه‌ السلام لأِن الْحُسَینَ علیه‌السلام یزُورُهُ الْعامةُ وَ الْخاصةُ، وَ أَبی لا یزُورُهُ إِلا الْخاصةُ» [۱] (زیارت پدرم از زیارت علیه‌ السلام افضل است، زیرا امام حسین علیه‌ السلام را عامه و خاصه زیارت می‌کنند، ولی پدرم را جز (شیعیان دوازده امامی) زیارت نمی‌کنند).  🔹لذا از ضریح آن حضرت بیشتر از ضریح امام حسین علیه‌ السلام ظاهر می‌شود. بنا بر این، ایرانی‌ ها باید نعمت حرم حضرت علیه‌السلام را که آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند. پی نوشت؛ [۱] نقل به معنا از روایت، ر.ک: کافی، ج۴، ص۵۸۴؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۸۲؛ تهذیب، ج۶، ص۸۴ و... 📕در محضر بهجت، ج۱، ص۳۲۸ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر اساس منابع تاريخی امام رضا (علیه السلام) چه عكس العملی در مقابل پيشنهاد ولایت عهدی از خود نشان دادند؟ (بخش اول) 🔹درباره عکس العمل (عليه السلام) پيرامون مأمون، بايد گفت: آنچه به عنوان اولین عکس العمل در این باره از طرف امام (عليه السلام) نشان داده شد، این بود که آن حضرت ابتدا از آمدن به خراسان سر باز زد. طبیعی بود که نفس این عمل می‌ توانست برای یک پیروزی به حساب آید. (عليه السلام) تا آنجا مخالفت کرد که «رجاء بن ابی ضحاک» که از طرف آمده بود، مجبور شد (عليه السلام) را به زور به ببرد. 🔹مرحوم «کلینی» از «یاسر الخادم» و «ریّان بن صلت» نقل کرده که: وقتی کار امین پایان یافت و حکومت استقرار پیدا کرد، او نامه‌ای به (عليه السلام) نوشت و از آن حضرت خواست تا به بیاید. امام (عليه السلام) هرگز به درخواست او جواب مساعد نمی‌ داد: « پیوسته در این باره نامه‌ نگاری می‌ کرد تا آن که امام (عليه السلام) راه گریزی ندید؛ چرا که مأمون دست‌ بردار نبود». [۱] 🔹مرحوم «صدوق» از «معول سجستانی» آورده: «زمانی که پیکی برای بردن (عليه السلام) به خراسان وارد مدینه شد، من در آنجا بودم. (عليه السلام) به منظور وداع با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) وارد حرم شد؛ او را دیدم که چندین بار از حرم بیرون می‌ آمد و دوباره به سوی مدفن پیغمبر باز می‌ گشت و با صدای بلند گریه می‌ کرد. من به امام (عليه السلام) نزدیک شده و سلام کردم، و علّت این موضوع را از آن حضرت جویا شدم؛ در جواب فرمود: من از جوار جدّم بیرون رفته و در غربت از دنیا خواهم رفت». [۲] 🔹افزون بر این، وقتی که (عليه السلام) می‌ خواست به برود، هیچ‌ کدام از افراد خانواده‌ اش را به همراه نبرد و این خود دلیل روشنی بود بر این که این مسافرت از نظر آن حضرت، هیچ آینده روشنی نداشته و سفری از روی امید نیست. از «حسن بن علی وشّاء» نقل شده که امام (عليه السلام) به من فرمود: «موقعی که می‌ خواستند مرا از بیرون ببرند، افراد را جمع کرده و دستور دادم برای من گریه کنند، تا گریه آنها را بشنوم؛ سپس دوازده هزار دینار در میان آنها تقسیم کرده و گفتم من دیگر به سوی شما باز نخواهم گشت». [۳] 🔹چنین برخوردی بی‌ تردید می‌توانست کسانی را که درک درستی داشتند، به ویژه شیعیان را که در ارتباط مستقیم با امام رضا (علیه السلام) بودند متوجه سازد که حضرت به این مسافرت را پذیرفته است. به طوری که آن حضرت بعدها این مسأله را برای یاران نزدیک خود بیان فرموده است. از جمله از «عبدالسلام هروی» نقل شده: «والله (عليه السلام) به میل خود در این امر وارد نشد». [۴] 🔹به هر روی (عليه السلام) را از مدینه بیرون آورده و از طریق بصره به فارس و از آنجا به آوردند. در آنجا بود که درخواست خود را مبنی بر سپردن خلافت به (علیه السلام) مطرح کرد و پس از اصرار فراوان مأمون، و استنکاف حضرت از پذیرفتن آن، در نهایت بر آن حضرت شد. 🔹همان گونه که استاد «جعفر مرتضی» به تفصیل بحث کرده، عرضه خلافت به آن حضرت جدّی نبود، درست همان‌ طور که تهدید امام (عليه السلام) از طرف در صورت نپذیرفتن ولایت‌ عهدی، می‌ تواند دلیل قانع کننده‌ ای بر این ادعا باشد؛ [۵] زیرا تهدید به قتل با ارادتی که مأمون از وجهه نظر اعتقادی نسبت به امام (عليه السلام) از خود نشان می‌ داد، قابل جمع نیست. اگر او واقعاً به آن حضرت اعتقاد داشت، صحیح نبود که او را از خواندن نماز عید بازگرداند. 🔹به هر روی اصرار در مسأله پذیرش از طرف امام رضا (علیه السلام) توأم با آن حضرت در صورت مخالفت، حضرت را در وضعیتی قرار داد که از پذیرفتن آن ناچار بود. [۶] در عین حال (عليه السلام) نهایت کوشش خود را به کار گرفت تا به اهداف مورد نظر خویش از این سیاست نرسد. این کوشش‌ ها تنها پس از دو ماه جرّ و بحثی که بین امام (عليه السلام) و جریان داشت به انجام رسید. [۷] این در حالی بود که امام «باکٍ حَزِین» بود. [۸] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دارالكتب الإسلاميه، چ ۴، ج ۱، ص ۴۴۸؛ [۲] عيون أخبار الرضا، نشر اعلمی‏،‏ بی تا، ج ۲، ص ۲۱۸؛ [۳] همان، ص ۲۱۹؛ [۴] همان، ج ۲، ص ۱۴۰؛ [۵] همان، ج ۲، ص ۱۳۹؛ [۶] مقاتل الطالبيين، الأصفهانى، ص ۳۷۵؛ [۷] عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۴۸؛ [۸] ينابيع المودة لذو القربى‏، قندوزى، ص ۲۸۴ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ۶، ص ۴۳۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️فعالیت امام رضا در فضای اختناق هارونی 🔹عمرمبارك (سلام الله علیه) تقریباً ۵۵ سال بوده است؛ تمام زندگی این بزرگوار با همه‌ این عظمتها و عمقها و ابعاد گوناگونی كه میشود برای آن ذكر كرد و تصویر كرد، در همین مدّت عمر نسبتاً كوتاه انجام گرفته است. از این مدّت ۵۵سال، نزدیك به ۲۰سال - تقریباً ۱۹سال - مدّت این بزرگوار است؛ امّا همین مدّت كوتاه را كه ملاحظه میكنید، تأثیری كه در واقعیّت دنیای اسلام گذاشت و به گسترش و عمقی كه به معنای حقیقیِ اسلام و پیوستن به (علیهم السلام) و آشنا شدن با مكتب این بزرگواران انجامید، یك داستان عجیبی است، یك دریای عمیقی است. 🔹آن وقتی كه حضرت به امامت رسیدند، دوستان و نزدیكان و علاقه‌مندان حضرت میگفتند كه: در این فضا چه كار میتواند انجام بدهد - این فضای شدّت اختناقِ هارونی كه در روایت دارد كه میگفتند: «وَ سَیفُ هارونَ تَقطُرُ دَما»؛ (خون میچكد از شمشیر هارون) - این جوان در این شرایط، در ادامه‌ جهاد امامان شیعه و در مسئولیّت عظیمی كه بر عهده‌اش است، میخواهد چه بكند؟ 🔹این اولِ امامت (علیه السلام)است. بعد از این ۱۹سال یا ۲۰سال كه پایان دوران امامت و شهادت است، وقتی شما نگاه میكنید، می‌بینید كه همان تفكّر ولایت اهلبیت و پیوستگی به خاندان پیغمبر آنچنان گسترشی در دنیای اسلام پیدا كرده كه دستگاه ظالم و دیكتاتور از مواجهه‌ با آن عاجز است؛ این را انجام داده. بیانات رهبری۹۲/۰۶/۲۶ منبع: وبسایت‌دفتر معظم‌ له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر اساس منابع تاريخی امام رضا (علیه السلام) چه عكس العملی در مقابل پيشنهاد ولایت عهدی از خود نشان دادند؟ (بخش دوم) 🔹زمانی که تلاش (عليه السلام) برای نیامدن و نپذیرفتن سودی نبخشید، حضرت در پی ‌آن شد تا از این مسأله در جهت اهداف‌ سیاسی‌ خویش بهره ببرد. در این باره نکته مهم آن بود که (عليه السلام) این اقدام را، به عنوان اقدامی در شناخت ، در امر نشان دهد. آگاهیم که تا آن زمان چنین حقّی را برای علویان نپذیرفته بودند. این اقدام به خوبی می‌ توانست «بُطلان اقدامات خلفای پیشین» را در خلاف این جهت، اعم از اموی و عبّاسی نشان دهد؛ 🔹و لذا امام (عليه السلام) فرمود:  «اَلْحَمْدُلِله الَّذِی حَفِظَ مِنَّا مَا ضَيَّعَ‏ النَّاسُ‏ وَ رَفَعَ مِنَّا مَا وَضَعُوهُ حَتَّى لَقَدْ لُعِنَّا عَلَى مَنَابِرِ الْكُفْرِ ثَمَانِينَ عَاماً وَ كُتِمَتْ فَضَائِلُنَا وَ بُذِلَتِ الْأَمْوَالُ فِي الْكَذِبِ عَلَيْنَا وَ اللَّهُ يَأْبَى لَنَا إِلَّا أَنْ يُعْلِيَ ذِكْرَنَا وَ يُبَيِّنَ فَضْلَنَا» (سپاس خدای را که آنچه مردم از ما تباه کرده بودند، حفظ فرمود و قدر و ما را که پایین برده بودند، بالا برد. هشتاد سال بر بالای چوب‌ های کفر ما را لعن و نفرین کردند، ما را کتمان نمودند و دارایی‌ هایی در دروغ بستن به ما هزینه شد و خداوند، جز بلندی یاد ما و آشکار شدن ما را نخواست». [۱] 🔹در نخستین جلسه‌ ای که به منظور معرفی امام (عليه السلام) به عنوان برپا گردید، آن حضرت همین تعبیر را به شکل مختصری بیان داشت: «إِنَّ عَلَيْكُمْ حَقّاً بِرَسُولِ اللهِ وَ لَكُمْ‏ عَلَيْنَا حَقٌ‏ بِهِ،‏ فَإِذَا أَدَّيْتُمْ‏ إِلَيْنَا ذَلِكَ‏ وَجَبَ‏ عَلَيْنَا الْحَقُ‏ لَكُم‏» [۲] (به خاطر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) ما حقّی بر گردن شما و شما حقّی بر گردن ما دارید، پس اگر شما حق ما را به ما ادا کنید ما نیز حق شما را می‌ دهیم). آنچه جالب‌تر از این موارد به نظر می‌ رسد، استدلالی است که (عليه السلام) در برابر ، پیش از پذیرش پیشنهاد بدان تمسّک جست، و او را تلویحاً و به گونه‌ ای خاص در بن بست قرار داد، آنگونه که مجبور شود یا از اساس منکر حقّ خلافت برای خود و پدرانش شود و یا دست از سر حضرت بر دارد. 🔹 (عليه السلام) در برابر او فرمود: «إِنْ‏ كَانَتْ‏ هَذِهِ‏ الْخِلَافَةُ لَكَ‏ وَ الله جَعَلَهَا لَكَ فَلَا يَجُوزُ لَكَ أَنْ تَخْلَعَ لِبَاساً أَلْبَسَكَ الله وَ تَجْعَلَهُ لِغَيْرِكَ وَ إِنْ كَانَتِ الْخِلَافَةُ لَيْسَتْ لَكَ فَلَا يَجُوزُ لَكَ أَنْ تَجْعَلَ لِي مَا لَيْسَ لَك‏» [۳] (اگر این از آن تو است و خدا آن را برای تو قرار داده است، در این صورت، جایز نیست لباسی را که خدا به تو پوشانده از خود خلع کرده و در اختیار دیگری قرار دهی، و اگر از آن تو نیست در این صورت جایز نیست آنچه را که از آن تو نیست به دیگران ببخشی». 🔹همچنین (عليه السلام) برای خنثی کردن سیاست در بهره‌گیری از ولایتعهدی او، در مقام پاسخ از این [سؤال] که چرا را پذیرفتی؟ فرمود: به همان دلیلی که جدّم داخل شوری گردید. [۴] و نیز فرمود: «قَدْ عَلِمَ‏ الله كَرَاهَتِي‏ لِذَلِكَ‏ فَلَمَّا خُيِّرْتُ‏ بَيْنَ‏ قَبُولِ‏ ذَلِكَ‏ وَ بَيْنَ الْقَتْل اِخْتَرْتُ الْقَبُولَ عَلَی الْقَتْلِ» [۵] (خدا می‌ داند که من از قبول این امر داشتم، ولی وقتی در وضعی قرار گرفتم که میان قبول یا یکی را می‌ بایست اختیار کنم، به ناچار پذیرش ولایت عهدی را بر کشته شدن ترجیح دادم». ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] عیون اخبار الرضا، نشر اعلمی، ج ۲، ص ۱۶۲. [۲] مقاتل الطالبیین، الاصفهانی، ص ۳۷۵. [۳] عیون اخبار الرضا، همان، ج ۲، ص ۱۳۸ - ۱۳۹. [۴] عیون اخبار الرضا، همان، ج ۲، ص ۱۴۰.،[۵] همان، ص ۱۳۹ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ۶، ص ۴۳۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️تزویر و سالوسی مأمون نسبت به امام رضا علیه السلام 🔹مأمون (عليه السلام) را با آن همه و سالوس و گفتن «یا ابن عم» و «یا ابن رسول الله» تحت نظر نگه می‏ دارد! که مبادا روزی کند و اساس را درهم بریزد. چون پسر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) است و در حق او وصیت شده، و نمی ‏شود او را در مدینه آزاد گذاشت. ، سلطنت می‏ خواستند، و همه چیز را فدای این سلطنت و امارت می ‏کردند؛ نه اینکه دشمنی خصوصی با کسی داشته باشند. 🔹چنانکه اگر امام (عليه السلام)، نعوذ بالله، درباری می‏ شد، کمال عزت و احترام را به او می‏ گذاشتند، و دستش را هم می ‏بوسیدند. بر حسب روایت وقتی که (عليه السلام) بر «هارون» وارد شد، دستور داد حضرت را تا نزدیک مسند سواره بیاورند؛ و کمال احترام را به ایشان نمود. بعد که موقع تقسیم سهمیه شد و نوبت به رسید، مبلغ بسیار اندکی مقرر داشت! 🔹 که حاضر بود، از آن تجلیل و این طرز توزیع درآمد تعجب کرد. به او گفت عقل تو نمی‌ رسد. را باید همینطور نگه داشت. اینها باید فقیر باشند؛ حبس باشند؛ تبعید باشند؛ رنجور باشند؛ مسموم شوند؛ کشته شوند؛ وگرنه قیام خواهند کرد، و زندگی را بر ما تلخ خواهند ساخت. (علیهم السلام) نه فقط خود با و و مبارزه کرده‏ اند، بلکه مسلمانان را به جهاد بر ضد آنها دعوت نموده‏ اند». 📕ولایت فقیه، حکومت اسلامی، متن، ص ۱۵۱ و ۱۵۲ منبع؛ پرتال امام خمینی(ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر اساس منابع تاريخی امام رضا (عليه السلام) چه عكس العملی در مقابل پيشنهاد ولایت عهدی از خود نشان دادند؟ (بخش سوم و پایانی) 🔹به هر حال (عليه السلام) را به پذیرش مجبور کردند و امام (عليه السلام) هم در برابر کوشید، تا مانع از آن شود که به اهدافش برسد. در خطبه‌ ای که آن حضرت پس از تثبیت ولایت‌ عهدی خواندند، به نکات مهمی اشاره شده است. از جمله آن که فرمودند: «امیر [یعنی مأمون] که خدا او را در رفتن راه راست کمک کند و در استقامت امرش توفیق دهد، آنچه از ما را که دیگران انکار کرده بودند، به رسمیّت شناخت. او ریاست کل و خلافت را برای من واگذاشت، اگر بعد از او زنده ماندم». [۱] 🔹گرفتن اعتراف از بر این که « حقّ (علیهم السلام) است»، جزو نکات اساسی این مسأله بود که حضرت آن را دنبال می‌کرد؛ زیرا بر عکس آنچه می‌خواست (عليه السلام) را به تأیید خلافت خود وادارد، خود مجبور شده بود (علیهم السلام) را تأیید کند. این تعبیر هم که اگر من بعد از او بمانم، با توجه به اینکه سن امام قریب بیست سال بیش از مأمون بود، نشان می‌داد که (عليه السلام) بر آن است تا نیت ناخالص را آشکار کند. 🔹افزون بر آنچه گذشت (عليه السلام) شرط کرد تا در صورت پذیرش ، هیچ‌گونه مداخله‌ ای در امور سیاسی و جاری نداشته باشد: «وَ أَنَا أَقْبَلُ‏ ذَلِكَ‏ عَلَى‏ أَنِّي‏ لَا أُوَلِّي‏ أَحَداً وَ لَا أَعْزِلُ‏ أَحَداً وَ لَا أَنْقُضُ رَسْماً وَ لَا سُنَّةً وَ أَكُونُ فِي الْأَمْرِ مِنْ بَعِيدٍ مُشِيراً» [۲] (من این امر را می‌ پذیرم، با این شرط که کسی را به کاری نگمارم، کسی را از مقامش عزل نکنم، رسم و روشی را نقض نکنم و فقط از دور، مورد مشورت قرار گیرم). 🔹این شرط نشان می‌دهد که (عليه السلام) نمی‌ خواست مسئولیت وضع موجود و کارهایی را که از طرف حکومت اعمال می‌ شود به عهده بگیرد، و کسانی گمان کنند که آن حضرت نظارت و یا دخالتی در امور دارد، در این صورت طبعاً کسی او را متهم نمی‌ کرد؛ زیرا مسائلی که در کشور مطرح شده و دستوراتی که به مرحله اجرا در می‌ آمد، به پای خود گذاشته می‌ شد و این امتیاز بزرگی بود که (عليه السلام) موفق شد از گرفته، و بدین ترتیب مانع از آن شود که به خاطر حضورش در تشکیلات، بدنامی برای خود فراهم کند. از این رو خود می‌ فرمود: «أَنِّي مَا دَخَلْتُ‏ فِي‏ هَذَا الْأَمْرِ إِلَّا دُخُولَ‏ خَارِجٍ مِنْه» [۳] (من در این موقع داخل نشدم، مگر مانند داخل شدن کسی که از آن خارج است). 🔹واقعیت این است که (عليه السلام) نمی‌ توانست وضعیت ناهنجاری را که محصول نزدیک به دو قرن انحراف بود، بپذیرد. وقتی «محمّد بن ابی عباد» با لحن اعتراض‌ آمیزی به آن حضرت گفت: چرا مسئولیت ولایتعهدی را نپذیرفته و از موقعیت استفاده نمی‌ کنید (تا به ما هم نفعی برسد؟) امام فرمود: اگر این کار به دست من بود و تو نیز همین موقعیت را نزد من داشتی، حقوق تو از بیت المال برابر حقوق مردم عادی می‌ شد. «مَا كَانَتْ‏ نَفَقَتُكَ‏ إِلَّا فِي‏ كُمِّكَ وَ كُنْتَ‏ كَوَاحِدٍ مِنَ‏ النَّاسِ». [۴]  🔹در اصل پذیرش بر جامعه‌ ای که قادر نیست و قابل هم نیست که رهبریِ‌ چنین‌ امامی را که تشیع مذهبی است بپذیرد، نوعی کار عبث و بیهوده بوده و جز مانعی بر سر راه سیاست‌ های اصولی‌ تری که (عليهم السلام) در پیش گرفته بودند، نمی‌ توانست باشد. پی‌نوشت‌ها: [۱] عیون اخبار الرضا، نشر اعلمی، ج ۲، ص ۱۴۶ [۲] همان، ص ۱۴۸؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۸۷ [۳] عیون اخبار الرضا، همان، ج ۲، ص ۱۳۸ [۴] همان، ص ۹۰ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ۶، ص ۴۳۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از فارس معارف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به عالم گر تهی‌دستی به درگاه رضا رو کن @FarsMaaref