eitaa logo
المرسلات
10.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
549 ویدیو
40 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
📌ما به شهدا و خانواده شهدا افتخار میکنیم/ همه مردم موظف اند از انقلاب خود حفاظت کنند/ ملت ایران همیشه حامی انقلاب اسلامی بوده اند 🔰مقام معظم رهبری 💢اوّلاً ما به همه‌ی شهدا افتخار میکنیم. ثانیاً به خانواده‌‌های همه‌ی شهدا افتخار میکنیم. علّت هم این است که شهدا و خانواده‌های آنها هرکدام به نحوی در حفظ نظام اسلامی و برافراشتن این پرچم پُرافتخار سهم‌های زیادی داشتند؛ شهدا یک جور، خانواده‌ها یک جور. (۱۳۹۷/۱۲/۲۲) 💢امروز جبهه‌ی بزرگی از دشمنان خبیث در مقابل نظام اسلامی قرار دارند که هدف همه‌ی آن‌ها نابودی یا از درون تهی کردن جمهوری اسلامی است و هرگونه تلاش برای زمین‌گیر کردن دشمن در تضعیف نظام، در واقع همان تقرب به درگاه الهی است. (۱۳۹۶/۰۱/۲۱) 💢مجموع آحاد ملّت و کشور مأموریّت دارند انقلابشان را حفظ کنند؛ این وظیفه‌ی همه‌ی ما است؛ امّا جوان پیش‌ران است، موتور حرکت است. (۱۳۹۵/۰۹/۰۳) 💢ملّت ایران در هر میدانی که لازم بود حاضر شدند، آنجایی که فداکاری لازم بود فداکاری کردند، جان و مال و عزیزان و فرزند و آبرو و حیثیّت، همه را به میدان آوردند... یک اکثریّت قابل توجّهی این‌جوری عمل کردند، خدای متعال [هم] پاسخ داد؛ انقلاب را برایشان حفظ کرده. (۱۳۹۵/۰۹/۰۳) @almorsalaat
♨️♨️ نظیر انبیا، وقتی که شهید شد چون همه چیز را در راه خدا داده است، خدای تبارک و تعالی می‌کند به او و او هم و این است که برای انسان هست. 🔰 امام خمینی (ره) 🔸درباره  و در فضل شهادت آن قدر از اسلام و از اولیای اسلام روایات وارد شده است، که انسان متحیر می‌شود. در روایتی از رسول اکرم (ص) نقل شده است که برای  هفت خصلت است و مهم آن، آخرین خصلتی است که می‌فرماید. می‌فرمایند که که شهید نظر می‌کند به‌ وجه الله و این نظر به وجه الله راحت است برای هر نبی و هر . 🔸شاید نکته این باشد که حجابهایی که بین ما و حق تعالی و وجه الله و تجلیات حق تعالی هست، تمام این حجابها منتهی می‌شوند به حجاب خود انسان. انسان خودش حجاب بزرگی است که همه حجابهایی که هست، چه آن حجابهایی که از ظلمت باشند و آن حجابهایی که از نور باشند منتهی می‌شود به اینکه حجابی که خود انسان است. ما خودمان حجاب هستیم بین خودمان و وجه الله. 🔸اگر کسی فی سبیل الله و در راه خدا این حجاب را داد، این حجاب را شکست، و آنچه که داشت که عبارت از حیات خودش بود تقدیم کرد، این مبدا همه حجابها را شکسته است، خود را شکسته است، خودبینی و شخصیت خودش را شکسته است و تقدیم کرده است. و چون برای خدا جهاد کرده است و برای خدا دفاع کرده است از کشور خدا و از آئین الهی و هر چه داشته است در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم کرده است، خود را داده است، این حجاب شکسته می‌شود. شهدا، شهدایی که در سبیل خدای تبارک و تعالی و راه خدای تبارک و تعالی جان خودشان را تقدیم می‌کنند، و آنچه که در دستشان است و بالاترین چیزی است که آنها دارند تقدیم خدا می‌کنند، در عوض، خدای تبارک و تعالی این حجاب که برداشته شد جلوه می‌کند برای آنها، تجلی می‌کند برای آنها. 🔸چنانچه برای انبیا هم چون همه چیز را در راه خدا می‌خواهند، و آنها خودی را نمی‌بینند و خود را از خدا می‌بینند، و برای خودشان شخصیتی قائل نیستند، حیثیتی قائل نیستند در مقابل حق تعالی. آنها هم حجاب را برمی‌دارند. فَلَمَّا تَجَلّی‌ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً تجلی می‌کند خدای تبارک و تعالی در کوه طور و یا در جَبَل انیّت خودِ موسی و موسی «صَعْق» برایش پیش می‌آید. 🔸آنها در حال حیات، انبیا و اولیا نظیر انبیا و تالی تِلو انبیا در زمان حیاتشان آن چیزهایی که‌ حجاب بوده است بین آنها و بین حق تعالی می‌شکنند و صَعْق برای آنها حاصل می‌شود و برای آنها حاصل می‌شود. 🔸خدای تبارک و تعالی بر آنها تجلی می‌کند، و نگاه می‌کنند به حسب آن نگاه عقلی، باطنی و روحی و عرفانی، و ادراک می‌کنند و مشاهده می‌کنند جلوه حق تعالی را، و شهید هم به حسب این روایتی که وارد شده است، نظیر انبیا، وقتی که شهید شد چون همه چیز را در راه خدا داده است، خدای تبارک و تعالی جلوه می‌کند به او و آن هم «یَنْظُرُ الی‌» جلوه خدا، الی‌ وَجْهِ الله این آخر چیزی است که برای انسان، آخر کمالی است که برای انسان هست. 🔸در این روایتی که در کافی نقل شده است، در این روایت، انبیا را مقارن شهدا قرار داده است که در جلوه‌ای که حق تعالی می‌کند بر انبیا همان جلوه را هم بر شهدا می‌کند. شهید هم یَنْظُرُ الی‌ وَجْهِ اللهِ و حجاب را شکسته است. همان طوری که انبیا حجابها را شکسته بودند. و آخر منزلی است که برای انسان ممکن است باشد. مژده داده‌اند که برای شهدا این آخر منزلی که برای انبیا هم هست، شهدا هم به حسب حدود وجودی خودشان به این آخر منزل می‌رسند. 📚صحیفه ج۱۳ ص ۵۱۳ 🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد @almorsalaat
✳امروز روحانیت و تمام اقشار جامعه در امام خمینی تجسم یافته است/نهضت اسلامی ایران، از بطن جامعه برخاسته است 🔰 آیت الله شهید مطهری 🔹ما امروز نهضتي اسلامي و تاريخي و عظيم و کم سابقه- اگر نگوييم بي‌‌‌‌‌سابقه- داريم که از بطن جامعه ما برخاسته است و ما در متن آن قرار گرفته‌‌‌‌‌ايم و روحانيت ما اين نهضت را رهبري مي‌‌‌‌‌کند. 🔹مي‌‌‌‌‌خواهيم هدفهاي اين نهضت را بشناسيم. اگر مي‌‌‌‌‌گوييم هدفهاي روحانيت يعني هدفهاي اين نهضت، چون مي‌‌‌‌‌دانيم که امروز تمام قشرها و طبقات مختلف ملت ايران در روحانيت تجسم پيدا کرده است و روحانيت در آن شخص بسيار بسيار بزرگ تاريخي که نامش و يادش قلب مرا به لرزه مي‌‌‌‌‌آورد يعني استاد بزرگوار ما آيت‌‌‌‌‌اللَّه العظمي آقاي‌‌‌‌‌ خميني تجسم يافته است. 🔹ابوالعلاي معرّي معروف در جلسه‌‌‌‌‌اي که با سيد مرتضي علم‌‌‌‌‌الهدي براي اولين‌‌‌‌‌بار ملاقات کرد و شخصيت و عظمت او را ديد، بعد که از او سؤال کردند چه ديدي و کجا بودي و چگونه آدمي ديدي؟ شعر معروفي دارد، مي‌‌‌‌‌گويد: 💢لَوْ جِئْتَهُ لَرَايتَ النّاسَ في رَجُلٍ‌‌‌‌‌ 💢وَ الدَّهْرَ في ساعَةٍ وَ الْارْضَ في دارٍ 🔹اگر بيايي آنجا ببيني، تمام مردم را در يک فرد و تمام دهر و روزگار و ساعات را در يک لحظه و تمام زمين را در يک خانه منحصر مي‌‌‌‌‌بيني. 🔹کمتر در تاريخ سابقه دارد که ملتي و خواسته‌‌‌‌‌هاي ملتي در يک فرد، اينچنين تشخص و تجسم پيدا کند و اين هميشه در جايي است که آن فرد از فرديت خودش خارج شده است و تجسم ايده‌‌‌‌‌هاي عالي جامعه است. 🔹بنابراين هدفهاي روحانيت يعني هدفهاي اين نهضت و هدفهاي اين نهضت يعني هدفهاي روحانيت. 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران @almorsalaat
🌐نظر امام خمینی (ره) این بود که اسلام خطوطی معیّن کرده و شیوه‌ای بنا نهاده و چارچوبی برای درست کرده و این چارچوب باید تبعیّت شود 🔰رهبر معظم انقلاب ۷۸/۱۱/۴ 🔸نظر امام قطعاً این بود - این است که مِلئ فضای جامعه، با شریعت و فقه و احکام و عمل اسلامی پُر شود. ایشان غیر از این را در هیچ موردی قبول نداشتند. 🔸من یک وقت درباره ولایت فقیه با ایشان صحبت میکردم؛ گفتم قبل از انقلاب، ما با بعضی از فضلا و دوستان بحث داشتیم؛ بعضیها میگفتند اسلام شیوه خاصّی در باب اقتصاد ندارد. هر شیوه‌ای که بتواند آرمانهای اسلامی - مثلاً عدالت - را تأمین کند، اسلامی است؛ ولی عقیده ما این بود که نه، اسلام خطوطی معیّن کرده و شیوه‌ای بنا نهاده و چارچوبی برای اقتصاد اسلامی درست کرده و این چارچوب باید تبعیّت شود. ایشان گفتند: بله، این درست است. 🔸من نمیخواهم به این قضیه استناد کنم که این حرف درست است؛ میخواهم استناد کنم که نظر امام این بود؛ یعنی ایشان به کمتر از این اصلاً قانع نمیشدند. آن‌جایی هم که بحث سرِ احکام ثانوی بود، ایشان به عنوان یک حکم اسلامی و فقهی بر آن تأکید میکردند. ایشان تا آخر هم همین‌طور بودند. 🔸در خصوص غنا - موسیقی - ایشان حرف جدیدی مطرح کردند. مبنای فقهی ایشان این‌طور بود. برای این قضیه، ایشان استناد فقهی داشتند. البته چیزیکه در کتاب مکاسب گفتند، در جهاتی با این تفاوت دارد؛ اما براساس مبنای فقهی میگفتند؛ بر اساس ضرورت و مصلحت و پسند دنیا نبود. @almorsalaat
♻️انسان حیوان ناطق است؟! ✍️سجاد انتظار ⭕️هر از چند گاهی در محافل علمی و یا غیر علمی، تعریف منطقیین از انسان توسط برخی مورد تعرض قرار می گیرد. منطقیین در تعریف انسان از تعبیر «حیوان ناطق» استفاده می کنند و این تعبیر به مذاق عده ای خوش نمی آید. برداشت آن ها از این تعبیر آن است که منطقیین انسان را همانند سایر حیوانات می دانند و انسان را حیوانی در عرض سایر حیوانات می پندارند که با خصیصه نطق و سخن گویی امتیاز یافته است. تلقی یاد شده زمینه انتساب به یونان را در بیان این سخنوران فراهم می سازد و آن ها با تکیه بر برخی معارف اسلامی به نقد این تعبیر می پردازند. معارفی که چه بسا توسط حکما از آن ها پرده برداشته شده است! این کوتاه نوشت در صدد تبیین ابعاد مختلف مربوط به این ماجرا نیست و از این رو نمی خواهیم بحث مستدلّ فلسفی بکنیم بلکه صرفا سخن دردمندانه ای است در ارتباط با نوعی از نگاه به مسائل فلسفی که این گونه شائبه ها را به وجود می آورد. دانش فلسفه و هم چنین دانش منطق از جمله دانش های عقلی به شمار می روند! در دانش های عقلی اولین قانون آن است که مفاهیم علمی به تصور شوند و آن گاه در مورد آن ها اظهار نظر صورت بگیرد. اگر تصور درستی از مفاهیم عقلی شکل نگیرد برخی از سخنان حکمای بزرگ به اندازه ای سخیف جلوه می کند که صدور آن ها از انسان های عادی را نیز ناپسند می سازد و خود این مساله باید ما را در نوع مواجهه با سخنان حکما به تامل وادار کند. باید در نظر داشته باشیم که علوم عقلانی برخلاف علوم مبتنی بر نقل یا حس، روح انسان را وسعت می بخشند و قوت ادراکی انسان را بهینه می سازند. آیا قابل قبول است که حکمای برتر دوره اسلامی که در نظر و عمل وارسته اند و معارف بسیاری را به دیگران تعلیم داده اند چنین سخنانی بگویند؟ ⭕️بی مناسبت نیست که مثال یاد شده را کمی از این نظر بررسی کنیم تا روشن شود که تصور نادرست از مفاهیم عقلی تا چه اندازه می تواند ما را از عمق سخن حکما دور سازد و ما را به آن ها بدبین کند. گرچه مثال مذکور تنها مثال این ماجرا نیست و موارد متعدد دیگری را می تواند به عنوان نمونه هایی برای این بحث برشمرد از قبیل معاد جسمانی، وحدت وجود، علم باری به جزئیات هستی و... تصور متعارف از تعریف منطقی انسان (حیوان ناطق) همانطور که گفتیم این است که انسان از نظر منطق و فلسفه حیوانی در عرض سایر جانداران است که هر کدام به واسطه مشخصه ای از قبیل ساهل بودن، ناهق بودن و از جمله ناطق بودن از همدیگر تمایز پیدا می کنند و چنین تصویری با آن چه در معارف اسلامی برای انسان با عنوان مقام خلافت الهی در نظر گرفته شده است فاصله بسیار دارد. جالب آن که ذهن ما بلافاصله با مثال طوطی سخن گو این تعریف را نقض می کند و آن را فاقد ویژگی مانع اغیار می داند! اکنون ببینیم آیا مراد حکما از این تعریف نیز همین است و برداشت آن ها از انسان نیز همین گونه است؟! ⭕️برای دست یابی به نوع تصور حکما از انسان باید به مساله از دیدگاه منطقی و فلسفی توجه کنیم. همانطور که در دانش منطق بیان شده است تعریف اگر به صورت حدی باشد باید مشتمل بر جنس و فصل باشد. جنس و فصل از منظر حکمت اسلامی همان مادّه و صورت هستند و تفاوت این دو زوج در اشتراط آن ها بشرط شئ یا لابشرط است. اینکه «مادّه و صورت همان جنس و فصل بشرط لا و جنس و فصل همان ماده و صورت بشرط شئ هستند به چه معنا است» از بزنگاه های فلسفی هستند که باید در محل خود تشریح گردد اما از پیوند این دو گانه با هم دیگر می توان به نتیجه ای اجمالی رسید و آن نتیجه، پیوند میان ماده و صورت با مبحث قوه و فعل است. حکما در تقسیم به دو قسم حرکت توسطیه و قطعیه، کیفیت انتزاع حدود اشیاء در بستر تغییرات عالم ماده را توضیح می دهند و روشن می سازند که ماهیاتی که انسان به وسیله ذهن خود می سازد در حقیقت، انعکاس مقاطع مختلف حرکت ماده و پذیرش صور نوعیه و فعلیت های جدید توسط مادّه است. هر پدیده محسوسی از «مادّه ای» که شأن آن پذیرش و انفعال است و «صورتی» که شأن آن فعلیت بخشی و تحصّل دادن به مادّه است تشکیل و ترکیب می شود. این تشکیل و ترکیب، از جنس قرار و مواضعه نیست بلکه ترکیبی حقیقی است که مرزی میان مادّه و صورت باقی نمی گذارد و فعلیتی نو را به وجود می آورد به همین جهت، در مسیر حرکت یک پدیده به سوی فعلیت های جدید، آن چه که صورت نوعیه جدید را می پذیرد مجموع ماده و صورت پیشین است نه مادّه به تنهایی؛ بر اساس نکته فوق در¬می¬یابیم که انطباق اجزاء حدّ منطقی بر حرکت عینی پدیده ها ضمانت درستی حدود ما را تامین می کند. تعریفی می تواند صحیح باشد که انعکاسی از حرکت عینی یک پدیده باشد و به طور طبیعی تعریفی می تواند کامل باشد که مشتمل بر فصل یا صورت نوعیه اخیر آن پدیده باشد. ✅اگر بر اساس اصل فوق به تعریف حکما از انسان بنگریم خواهیم دید که حیوان ناطق از منظر حکما جانداری که سخن می گوید و هم نشین جانداری که شیهه می کشد نیست. حیوان ناطق از منظر حکما پدیده ای مادّی است که مراتب قطعی و لایتخلف عالم هستی را طی کرده است و از مواقف جمادی و تباتی و حیوانی عبور کرده است و در موطن تعقل استقرار پیدا کرده است. از منظر حکما حقیقت و هویت یک پدیده، فصل و صورت نوعیه آن است. صورت نوعیه، پدیده را از آن چه که قبلا بوده است به طور کلی متفاوت می کند و هستی نویی را بر تن پدیده می کند. از نظر حکماء مشاء صورت نوعیه اخیر انسان را تعقل او تشکیل می دهد و استقرار انسان در عالم عقل هویت نویی را برای انسان به وجود می آورد. آیا شریفه «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين‏» چیزی جز این مطلب را بیان می کند؟! ✅به نظر می رسد تعریف حکماء مشاء از انسان تعریفی صحیح و متقن و با واقع است و اگر تعریف دیگری به جای آن ارائه شود ناصواب و با واقع خواهد بود هر چند پر طمطراق باشد. اساسا آن چه یک محصّل حکمت در مسیر تحصیل خود با آن مواجه می شود ناصحیح بودن سخنان حکماء مشاء نیست و همین روند در اکثر مباحث فلسفی حاکم است. آن چه حکماء مشاء در حکمت و منطق گفته اند به صورت غالب سخنان مستحکم و غیر قابل نقض هستند. چیزی که هست آن است که حکماء ناآوری که پس از مشاء ظهور کرده اند آورده هایی را بر دوش حکمت مشاء ارائه کرده اند که حقا از سطح بسیار بالاتری از سخنان حکمت مشاء برخوردارند و آن چه حکمت متعالیه را با حکمت مشاء متمایز می کند همین مساله است. رابطه حکمت متعالیه با حکمت مشاء به طور غالب، رابطه صحیح و غلط نیست بلکه رابطه ناقص و کامل است و همین رابطه بر مکتب فلسفی علامه طباطبایی و حکمت متعالیه نیز حاکم است. ✅بر اساس نکته فوق، تعریف حکماء مشاء تعریف نادرستی نیست اما حکمت متعالیه در این زمینه آورده های بسیار راقی دارد که ملاحظه آن ها مورد حقیقت انسان، تعریف انسان را غنی تر می کند. از گذشته، اساطین علوم عقلی بر این باور بودند که علم و عمل دو جوهر انسان ساز هستند که فعلیت نو به انسان می بخشند هویت جدیدی برای او به وجود می آورند. آن چه که مکتب فلسفی صدرالمتالهین بر حکمت مشاء می افزاید تبیین استدلالی همین نکته اخیر است. حکمت متعالیه مسیر حرکت انسان در بستر عالم ماده را تا موقف «حیوان ناطق» تایید می کند و بر آن صحه می گذارد اما به صورت استدلالی نشان می دهد که این موقف، موقف نهایی نیست و حرکت انسان ادامه دار است. انسان بر اساس علم و عمل خویش، خویشتن را می سازد و مدام در حال حرکت است. ادامه حرکت انسان در بستر عالم ماده، به صورت نیست بلکه به صورت است و جهت و مقصد و دارد. حکمت متعالیه به محصّلین خود می آموزد که انسان نیست که افراد متعدد داشته چرا که تکثر از شئون عالم ماده است. اگر پدیده ای وارد محدوده تجرد شود جنسی خواهد بود که انواعی را ذیل خود جای می دهد. حکمت متعالیه می آموزد که حرکت انسان پس از «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ» ادامه دارد و مطابق شریفه « أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل‏» می تواند به سوی کمال یا انحطاط حرکت کند. مطابق این آیه، حیوان ناطق، جنسی است برای انواعی دیگر.... @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| مکاتبات عمر بن اذینه در علم رجال / نکات رجالی در باب روایات مکاتباتی 🎙استاد معظم شیخ علی فرحانی 📚گزیده تدریس مکاسب. سال 93 @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع) 📌 لینک دانلود کتاب 👇👇👇👇 🆔 http://mktba.net/library.php?id=9233 @almorsalaat
♨️نباید از رحمت خدا مأیوس شد/ گدا مجانی طلب است 🔸بارى؛ العياذ باللّه اگر هفتاد پيغمبر را هم كشته باشد، نبايد مأيوس بشود و ترك توبه نمايد كه يأس و ترك توبه هلاك قطعى و سبب زيادتى عقوبت است؛ و ليكن در توبه، احتمال نجات كلّى و در همين عقاب يأس و ترك توبه خلاص قطعى موجود است. 🔸وانگهى، جواب ديگر محكم شافى براى اين وسوسه خبيث اين است كه تو، به من مى‏گويى كه تو، توبه صحيح نمى‏توانى به‏جا بياورى! بلى، مرا اگر عنايت اللّه دستگيرى ننمايد، توبه صحيح كه سهل است توبه ناقص هم نمى‏ توانم؛ و ليكن عنايت او- جلّ جلاله- اگر برسد به هر درجه و مقام عالى كه به خيال نگنجد ممكن است كه برسم، اگر بگويد از كجا كه عنايت او به تو خواهد رسيد؟ بگو: از كجا [معلوم‏] كه نخواهد رسيد! 🔸اگر بگويد عنايت او هم اهليّت مى ‏خواهد، بگو: اهليّت را بزرگان از كجا آورده‏اند؟ نه اين است كه او داده، من هم از او مى‏ گيرم؛ اگر بگويد: آخر تو چه قابليّت كرم او را دارى در قبال چه عملت اين تمنّا را مى‏كنى؟ نمى ‏بينى [اين قابليّت را] به هركس نمى‏ دهند؟! جوابش بگو: به گدايى مى‏ خواهم، گدا مجّانى طلب است! اگر بگويد: به گدايان هم همه چيز را نمى‏دهند، بگو: لعلّ جدّ در گدايى ندارند؟ و اگر بگويد: تو نافرمانى كرده ‏اى، حكم سلطنت خداوند جليل ردّ تو است؛ بگو: در حكم سلطنت و قهاريّت واجب نيست كه هر نافرمانى را غضب نمايد و ردّش كند؛ اگر بگويد كه قهاريّت خدا پس كجا ظاهر خواهد شد؟ بگو: به امثال تو كه معانده با خداوند جليل نموده و بر ضدّ دعوت او، بندگانش را از درگاه او منع و مأيوس نمايد؛ و اگر بگويد كه استحقاق عقاب تو كه قطعى است و وعده عذاب معاصى قطعى است؛ امّا اجابت و عطاى گدايى تو، محتمل است؛ بگو: تو اشتباه دارى و غفلت از وعده اجابت و قبول او دارى، بلكه اگر سلطان خلاف وعيد خود را نمايد قبيح نيست، ولى خلاف وعده را كسى بر خداوند احتمال نمى‏ دهد؛ 🔸و اگر بگويد: آخر روى تو از گناه، سياه و حال تو تباه است به چه روى به آستان قدس او مى‏ روى؟ بگو: اگر روى من سياه است به‏وسيله انوار وجوه مشرقات اوليا او مى‏ روم! اگر بگويد: تو قابليّت توسّل به آنها را هم ندارى؛ بگو: به ايشان هم به توسط دوستان ايشان، توسّل مى‏ نمايم! 🔸خلاصه؛ الحذر، الحذر! كه گول او را بخورى و از رحمت واسعه خداوند مأيوس بشوى؛ [همچنين‏] در جواب او بگو: اگر هزار مرتبه از اين در برانندم، باز برنمى‏گردم! و حال آنكه اين در، درى است كه تا به حال شنيده نشده كه كسى به اميد رحمت و نوال آن در، به روش اهل مسألت‏ و ضراعت و گدايى آنجا برود و مأيوس شود! چنان ‏كه فرعون كذايى يك شب گدايى نمود، مأيوس نگرديد؛ توى [شيطان‏] خبيث را اجابت نمود. خلاصه؛ «برانى‏ ام گر از اين در، بيايم از در ديگر!» 🔸از حديث نبوى صلّى اللّه عليه و آله نقل شده است: اگر كسى هفتاد پيغمبر را كشته باشد و توبه كند، توبه او قبول است! توبه وحشى- قاتل حضرت حمزه سيّد الشهداء عليه السّلام- را با اينكه آن همه به قلب مبارك حضرت- قلب اللّه الواعية صلّى اللّه عليه و آله- وارد آورد، قبول كردند! آيا نشنيده‏اى به [موسى‏] كليم خود چه فرمود؟ فرمود: از همه كس مى‏ گذرم الّا قاتل حسين عليه السّلام. 📚 ص85 @almorsalaat
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
📌 راهپیمایی یوم‌الله ۱۳ آبان، در شهر مقدس قم ⏰ جمعه ۱۳ آبان ماه سال ۱۴۰۱، ساعت ۹:۳۰ صبح ⬅️ مسیر راهپیمایی: از صحن پیامبر اعظم (ص) حرم حضرت معصومه (س) (جنب کتابخانه حرم) تا مصلای قدس قم @hawzahnews
📌زیربنای انقلاب و تمام فعالیت ها حضرت امام «قیام لله» بود/ گاهی قیام لله به شکل کار علمی است و گاهی به شکل مبارزه/ حرکت امام هم جنبه نفی داشت و هم جنبه اثبات 🔰رهبر معظم انقلاب 💢امّا در مسئله‌ی مکتب و اصول و هدفها. اگر بخواهیم زیربنای مکتب مبارزه‌ی امام را و انقلاب امام را در یک جمله عرض بکنیم، باید بگوییم زیربنای همه‌ی فعّالیّتهای ایشان «قیام لله» بود؛ هدف، قیام لله [بود]؛ همان که در یادداشت معروفشان در دوران جوانی در دفتر مرحوم وزیری یزدی (رحمة الله علیه) نوشته‌اند: قُل اِنَّمآ اَعِظُکُم بِواحِدَةٍ اَن تَقوموا لِلّهِ مَثنَی وَ فُرادَی؛ قیام لله، که این قیامِ لله ریشه‌ی قرآنی بسیار مستحکمی دارد. قیام لله در همین آیه‌ی سوره‌ی سبأ ــ قُل اِنَّمآ اَعِظُکُم ــ [بیان شده]، یا «قوموا لِلّهِ قانِتین» در سوره‌ی مبارکه‌ی بقره، یا در آیه‌ی دیگری در سوره‌ی مدّثّر در اوّل بعثت: یا اَیُّهَا المُدَّثِّر* قُم فَاَنذِر «قیام لله» یعنی این. حالا این «قیام لله» در هر دوره‌ای ممکن است به نحوی باشد. 💢«قیام لله» همیشه یک جور نیست لکن در همه‌ی اینها هدف «قیام لله» یک چیز بیشتر نیست و آن، اقامه‌ی حق و اقامه‌ی عدل و قسط و ترویج معنویّت است؛ در همه‌ی دورانها این است؛ یعنی اقامه‌ی حق. 💢«قیام لله» در یک دوره به شکل مبارزه‌ی آنچنانی است، در یک دوره به شکل است، در یک دوره به شکل حرکت سیاسی است امّا در همه‌ی اینها هدف «قیام لله» باید اقامه‌ی حق باشد، این یک؛ اقامه‌ی قسط و عدل باشد، این دو؛ و ترویج معنویّت باشد، این سه؛ هدف، اینها است 💢خب، حالا ما گفتیم امام، مبارز بودند؛ این به معنای حضور دائمی امام در میدان «قیام لله» است. به معنای واقعی کلمه امام مراقب «قیام لله» بود. اقامه‌ی حق و عدل طبعاً هدف امام بود؛ خب این هدف چه جور ممکن است به تحقّق بپیوندد؟ 💢اقامه‌ی حق و عدل هدف امام بود، امّا آیا در زیر سقف نکبت‌بار حکومت پهلوی یا هر حکومت وابسته‌ای میشود اقامه‌ی حق و عدل کرد؟ طبعاً نه؛ پس هدف بعدی این میشود که انسان این سقف را بشکافد. امام دنبال این حرکت بود که این سقف نکبت‌بار حکومت پهلوی را از روی سر این ملّت بردارد، برطرف کند و میدان را برای حرکت اینها و قیام اینها و پیشرفت اینها فراهم بکند: «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم»؛(۱۵) هم اثبات، هم نفی؛ اوّل نفی آن رژیم طاغوتی، بعد اثبات یک عرصه‌ی سیاسی مطلوب که مردم را به پیش ببرد. خب این حرکت امام در نفی و اثبات بود. 📚 گزیده بیانات سی و سومین سالگرد امام خمینی. 14/3/1401 @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از بینش مطهر || مطهَرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره ای شنیدنی آیت الله مصباح یزدی از ارادت عجیب آیت الله بهجت نسبت به حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) و تبرک جستن به خاک پای زائران حرمش • ماییم گدای حضرت معصومه • محتاج عطای حضرت معصومه • همراه رضا ز دیده خون می‌ریزیم • در روز عزای حضرت معصومه ▪️وفات حضرت معصومه سلام الله علیها تسلیت باد. ------------------•[]💠[]•--------------- https://eitaa.com/joinchat/2767650840Cd17f406221 کانال جامع اندیشه های شهید مطهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| اسلام و تمام تعلیمات آن برای برگرداندن تمام محسوسات و تمام عالم به مرتبه توحید است/ علوم دانشگاهی باید اسلامی بشود 🎙حضرت امام خمینی رحمه الله 📌همانطور که استاد شیخ علی فرحانی تاکید دارند محور تعالیم اسلامی توحید است و اسلام، مادر حقوق بشر را و عبدالله بودن انسان میداند اما علوم انسانی فعلی غرب با این اصل اصیل اسلام سازگاری نداشته و باید نسخه اسلامی آنها تولید شود که البته اسلام قطعا توان پاسخگویی به این نیازهای روز جوامع بشری را دارد، این مطلب به زیبایی در این بیان امام خمینی مشهود است. حتما ببینید! @almorsalaat
🔵| حتى الهيّات ابن سينا هم بطور كامل به اروپا نرفته است و اروپائيان از اين گنجينه ارزنده هنوز هم بى‌‏خبرند/ اگر فلسفه ابن سينا براى اروپائيان درست ترجمه شده بود، سخن دكارت با برچسب «ابتكارى نو» و «فكرى تازه» مبناى فلسفه جديد قرار نمى‌‏گرفت. 🔹حكمت اسلامى با فلسفه يونان همان اندازه متفاوت است كه فيزيك اينشتين با فيزيك يونان. دلائلى هست كه حتى الهيّات ابن سينا هم بطور كامل به اروپا نرفته است و اروپائيان از اين گنجينه ارزنده هنوز هم بى‏‌خبرند. براى نمونه، ذكر مورد ذيل كافى است: 🌀در پاورقيهاى جلد دوم «اصول فلسفه و روش رئاليسم» تذكر داده‌‏ايم، سخن معروف دكارت «من فكر مى‌‏كنم پس وجود دارم» كه به عنوان فكرى نو و انديشه‌‏اى پرارج در فلسفه اروپا تلقّى شده است، حرف پوچ و است كه بوعلى آن را در «اشارات» با صراحت كامل و در نهايت وضوح طرح كرده و سپس با برهانى محكم باطل كرده است. اگر فلسفه ابن سينا براى اروپائيان درست ترجمه شده بود، سخن دكارت با برچسب «ابتكارى نو» و «فكرى تازه» مبناى فلسفه جديد قرار نمى‌‏گرفت. اما چه بايد كرد كه فعلا هر چيزى كه مارك اروپائى دارد رونق دارد اگر چه سخن پوسيده‌‏اى باشد كه سالهاست ما از آن گذشته‌‏ايم. 📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (عدل الهى)، ج‏1، ص: 112 @almorsalaat
💢حجیت روایات، انحصار به کتب اربعه ندارد. 💠در علم حدیث معروف است که در طی دوران حیات اهل بیت علیهم السلام تا شروع دوران غیبت، 400 اصل حدیثی توسط روات و فقهای شیعه تدوین و به شیوه خاصی نسل به نسل منتقل شد. و همچنین معروف است که این اصول 400گانه تا اوایل قرن 5 توسط محمدون ثلاث (کلینی، طوسی، صدوق رحمهم الله) تهذیب و کتب اربعه (کافی، من لایحضر، تهذیب، استبصار) تدوین شد. 💠شواهدی از زمان قبل از تدوین کتب اربعه وجود دارد که کأنّ در دیدگاه فقها و روات آن زمان، حجیت روایات انحصار به اصول اربعمائه داشته است و پس از تدوین کتب اربعه، سیره عملی فقها در استنباطات این شد که کأن فقط کتب اربعه حجیت دارند. این حصر در زمان ابن ادریس شکسته شد اما پس از وی دوباره همان سیره احیاء شد. از دلایل عدم اعتناء به کتاب شریف «بحار الانوار» نیز همین دیدگاه است. چون ایشان در این کتاب روایاتی را مستقیما از کتبی غیر از کتب اربعه نقل کرده است. 💠حال سوالی که مطرح می شود این است که آیا وجود روایت در اصول اربعمائه (برای قبل از قرن 5) و وجود روایت در کتب اربعه (برای بعد از قرن 5) شرط حجیت است؟ یا اینکه می توان گفت که حجیت روایت نسبت به بودن یا نبودن روایت در اصول و یا کتب اربعه لابشرط است؟ 💠هر دو طرفِ این سوال، قائلینی دارد و برای خود ادله ای دارند و همینطور که تا امروز هم مشاهده می شود، سیره عملی فقها بر حصر حجیت در کتب اربعه است. 💠در صوت زیر که یکی از جلسات تدریس رسائل استاد علی فرحانی می باشد، شواهدی برای هردو قول بیان شده است و می فرمایند که بر اساس کتاب رسائل، دیدگاه شیخ انصاری این است که در نظر شیخ طوسی و دیگر بزرگانی از فقها، حجیت، انحصار به اصول اربعمائه نداشته است. 💠از شواهد قول عدم انحصار به کتب اربعه این است که در کتاب وسائل شیخ حر عاملی (ره) روایاتی از کتاب «الذکری» شهید اول ذکر شده است که این روایات در کتب اربعه وجود ندارد و شهید اول که در قرن 8 می زیسته است و چند قرن با عصر تهذیب اصول فاصله دارد، این روایات را مستقیما از اصول اربعمائه نقل کرده است و این مطلب، مطلب مهم و قابل توجهی است. (با جستجوی کلمه «الذکری» در نرم افزار جامع احادیث نور این مطلب مشخص می شود) 🔰 محسن ابراهیمی @almorsalaat
💢شهید آیت الله حاج شیخ مرتضی مطهری 💠شهید مطهری یکی از و جزء مؤثرترین شاگردان حضرت امام در نهضت انقلاب اسلامی بودند. ایشان اسلام شناسی بصیر و آگاه به زمانه بودند که نقش بی بدیل ایشان در ترویج معارف ناب اسلامی و مقابله با انحرافات عقیدتی دوران طاغوت بر کسی پوشیده نیست. 💠شهید مطهری در سن دوازده سالگی وارد حوزه علمیه مشهد و در سال 1316 راهی حوزه علمیه قم شدند. ایشان در توصیف تحوّلات روحی خود در سال های آغازین تحصیلات حوزوی و بهره مند شدن از برکات علمی و معنوی حضرت امام خمینی (ره) می فرمایند: 🔅«تا آنجا كه من از تحوّلات روحى خودم به ياد دارم از سنّ سيزده سالگى اين دغدغه در من پيدا شد و حسّاسيت عجيبى نسبت به مسائل مربوط به خدا پيدا كرده بودم. پرسشها- البتّه متناسب با سطح فكرى آن دوره- يكى پس از ديگرى بر انديشهام هجوم مى آورد. در سالهاى اوّل مهاجرت به قم كه هنوز از مقدّمات عربى فارغ نشده بودم، چنان در اين انديشهها غرق بودم كه شديداً ميل به «تنهايى» در من پديد آمده بود. وجود هم حجره را تحمّل نمى كردم و حجره فوقانى عالى را به نيم حجره اى دخمه مانند تبديل كردم كه تنها با انديشه هاى خودم بسر برم. در آن وقت نمى خواستم در ساعات فراغت از درس و مباحثه به موضوع ديگرى بينديشم، و در واقع، انديشه در هر موضوع ديگر را پيش از آنكه مشكلاتم در اين مسائل حل گردد، بيهوده و اتلاف وقت مى شمردم. مقدّمات عربى و يا فقهى و اصولى و منطقى را از آن جهت مى آموختم كه تدريجاً آماده بررسى انديشه فيلسوفان بزرگ در اين مسأله بشوم...... 🔅.... پس از مهاجرت به قم گمشده خود را در شخصيّتى ديگر يافتم. همواره مرحوم آقا ميرزا مهدى را بعلاوه برخى مزاياى ديگر در اين شخصيّت مى ديدم؛ فكر مى كردم كه روح تشنه ام از سرچشمه زلال اين شخصيّت سيراب خواهد شد. اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از «مقدّمات» فارغ نشده بودم و شايستگى ورود در «معقولات» را نداشتم، امّا درس اخلاقى كه وسيله شخصيّت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته مى شد و در حقيقت درس معارف و سير و سلوك بود نه اخلاق به مفهوم خشك علمى، مرا سرمست مى كرد. بدون هيچ اغراق و مبالغه اى اين درس مرا آنچنان به وجد مى آورد كه تا دوشنبه و سه شنبه هفته بعد خودم را شديداً تحت تأثير آن مى يافتم. بخش مهمّى از شخصيّت فكرى و روحى من در آن درس- و سپس در درسهاى ديگرى كه در طىّ دوازده سال از آن استاد الهى فرا گرفتم- انعقاد يافت و همواره خود را مديون او دانسته و مى دانم. راستى كه او «روح قدسى الهى» بود.» 💠شهید مطهری کتاب «مطول» را نزد آیت الله صدوقی و «شرح لمعه» را در محضر آیت الله مرعشی نجفی آموختند. ایشان هم چنین از استادانی بزرگ همانند آیات سید صدر الدین صدر، سید محمد رضا گلپایگانی، سید احمد خوانساری، سید محمد تقی خوانساری، سید محمد حجت، سید محمد محقق یزدی در علوم گوناگون بهره‌مند شد. 💠در علوم عقلی و فلسفی بحث حکمت از «شرح منظومه» حکیم سبزواری و مبحث نفس از «اسفار اربعه» صدرالمتألهین شیرازی را در محضر امام خمینی آموختند. بعد از ورود آیت الله بروجردی به قم، در درس فقه و اصول ایشان شرکت کردند و درس اصول فقه را از «مباحث عقلیه» به طور خصوصی از حضرت امام خمینی فرا گرفتند. 💠در سال ۱۳۲۹ در محضر درس استاد علامه سید محمد حسین طباطبایی حاضر شدند و مبحث «الهیات» از کتاب شفا (تألیف ابو علی سینا) را از آن حکیم بزرگ بیاموختند. علامه طباطبایی، درس دیگری ـ غیر از الهیات شفا ـ در فلسفه شروع کرده بود که در شب‌های پنج شنبه و جمعه تشکیل می‌شد. این درس خصوصی بود و در آن جمعی از فاضلان حوزه علمیه قم، از جمله آیت الله دکتر بهشتی، امام موسی صدر، استاد مطهری، دکتر احمد احمدی و ... شرکت می‌کردند. کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» ثمره این جلسات است. 💠ایشان علاوه بر مباحثه دروس اصولی، فقهی و فلسفی، خود حوزه تدریس داشت. او از جمله کتاب‌های ذیل را تدریس کرد: «مطول» ، «شرح مطالع» ، «کشف المراد»، «رسائل» و «کفایه»، «مکاسب»، «شرح منظومه» و «اسفار». 🔰تهیه و تنظیم: محمدمهدی مقدسی ( @m_mahdi1384 ) @almorsalaat
المرسلات
#شهید_مطهری 💢شهید آیت الله حاج شیخ مرتضی مطهری 💠شهید مطهری یکی از #پیشگامان_جهاد_و_اجتهاد و جزء م
📌به راستی که او‌ (امام خمینی) روح قدس الهی بود! 🔰شهید مطهری 💢تا آنجا كه من از تحوّلات روحى خودم به ياد دارم از سنّ سيزده سالگى اين دغدغه در من پيدا شد و حسّاسيت عجيبى نسبت به مسائل مربوط به خدا پيدا كرده بودم. 💢پرسشها- البتّه متناسب با سطح فكرى آن دوره- يكى پس از ديگرى بر انديشه‏ام هجوم مى‏آورد. در سالهاى اوّل مهاجرت به قم كه هنوز از مقدّمات عربى فارغ نشده بودم، چنان در اين انديشه‏ها غرق بودم كه شديداً ميل به «تنهايى» در من پديد آمده بود. وجود هم حجره را تحمّل نمى‏كردم و حجره فوقانى عالى را به نيم‏حجره‏اى دخمه مانند تبديل كردم كه تنها با انديشه‏هاى خودم بسر برم. در آن وقت نمى‏خواستم در ساعات فراغت از درس و مباحثه به موضوع ديگرى بينديشم، و در واقع، انديشه در هر موضوع ديگر را پيش از آنكه مشكلاتم در اين مسائل حل گردد، بيهوده و اتلاف وقت مى‏شمردم. مقدّمات عربى و يا فقهى و اصولى و منطقى را ازآن‏جهت مى‏آموختم كه تدريجاً آماده بررسى انديشه فيلسوفان بزرگ در اين مسأله بشوم. 💢به ياد دارم كه از همان آغاز طلبگى كه در مشهد مقدّمات عربى مى‏خواندم، فيلسوفان و عارفان و متكلّمان- هر چند با انديشه‏هايشان آشنا نبودم- از ساير علما و دانشمندان و از مخترعان و مكتشفان در نظرم عظيم‏تر و فخيم‏تر مى‏نمودند تنها به اين دليل كه آنها را قهرمانان صحنه اين انديشه‏ها مى‏دانستم. دقيقاً به ياد دارم كه در آن سنين كه ميان 13 تا 15 سالگى بودم، در ميان آن همه علما و فضلا و مدرّسين حوزه علميّه مشهد، فردى كه بيش از همه در نظرم بزرگ جلوه مى‏نمود و دوست مى‏داشتم به چهره‏اش بنگرم و در مجلسش بنشينم و قيافه و حركاتش را زير نظر بگيرم و آرزو مى‏كردم كه روزى به پاى درسش بنشينم، مرحوم «آقا ميرزا مهدى شهيدى رضوى» مدرّس فلسفه الهى در آن حوزه بود. آن آرزو محقّق نشد، زيرا آن مرحوم در همان سالها (1355 قمرى) در گذشت. 💢پس از مهاجرت به قم گمشده خود را در شخصيّتى ديگر يافتم. همواره مرحوم آقا ميرزا مهدى را بعلاوه برخى مزاياى ديگر در اين شخصيّت مى‏ديدم؛ فكر مى‏كردم كه روح تشنه‏ام از سرچشمه زلال اين شخصيّت سيراب خواهد شد. 💢اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از «مقدّمات» فارغ نشده بودم و شايستگى ورود در «معقولات» را نداشتم، امّا درس اخلاقى كه وسيله در هر پنجشنبه و جمعه گفته مى‏شد و در حقيقت درس معارف و سير و سلوك بود نه اخلاق به مفهوم خشك علمى، مرا سرمست مى‏كرد. بدون هيچ اغراق و مبالغه‏اى اين درس مرا آن‏چنان كه تا دوشنبه و سه‏شنبه هفته بعد خودم را شديداً تحت تأثير آن مى‏يافتم. 💢بخش مهمّى از شخصيّت فكرى و روحى من در آن درس- و سپس در درسهاى ديگرى كه در طىّ دوازده سال از آن استاد الهى فرا گرفتم- انعقاد يافت و همواره خود را مديون او دانسته و مى‏دانم. راستى كه او «» بود. 📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (علل گرايش به ماديگرى)، ج‏1، ص: 441 @almorsalaat
سیستم اصولی محقق اصفهانی.mp3
18.89M
📌توضیح تعریف مرحوم مظفر از علم اصول مبتنی بر نگاه محقق اصفهانی به مباحث اصولی(قیاس منطقی) 🎙استاد علی فرحانی 📚اصول فقه؛ جلد اول؛ جلسه سوم @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان امام خمینی(ره) خطاب به کسانی که با قانون‌شکنان و خاطیان، با رافت و مهربانی برخورد می‌کنند 🎙حضرت امام خمینی رحمه الله 📌اسلام تمام اش رحمت است اما به این معنا که هم «اشداء علی الکفار» است و هم «رحماء بینهم» @almorsalaat
📝| اعتبارات ماهیت در نگاه امام خمینی و علامه طباطبایی 🔰تقریر تدریس بدایه الحکمه استاد علی فرحانی ✍️مقرر: احسان چینی پرداز (@Ehsan1244) یکی از مهمترین مسائل در فلسفه مشاء احکام ماهیت است. مبحث اعتبارات ماهیت هم به عنوان یکی از فصول مهم فلسفی که در علم اصول نیز تاثیر گذار بوده است، ذیل احکام ماهیت بحث میشود. اعتبارات ماهیت که ناظر به ماهیت من حیث هی هی است، در نگاه اول سه لحاظ ذهنی برای ماهیت نسبت به لواحق آن است که از آن تعبیر به بشرط شیئ و لا بشرط و بشرط لا میشود که البته این تعابیر اولین بار در حکمت مشاء توسط بوعلی بیان شد و بعد هم به عرفان نظری راه پیدا کرد. ◽️همانطور که امام رضوان الله علیه می فرمایند این مبحث در عبارات قدماء کاملا مبهم است لذا با قطع نظر از صدرا، تصریح به این مبحث برای اولین بار توسط ملاهادی سبزواری صورت گرفت. و اما ملاهادی که در دوره تاثیرگذاری قرار دارد اندیشه اش هم در فلسفه و هم در اصول اثر گذار است. فلذا آنچه در علم اصول ذیل اعتبارات ماهیت در مورد موضوع له اسم جنس گفته میشود، با محوریت نظر او است که مرحوم مظفر هم در اصول فقه تلخیصی از آن را بیان کرد. ◽️مع ذلک تصریح ملاهادی تمام مساله را منحرف کرد زیرا او تعبیر به « اعتبارات ماهیت» آن هم به معنای لحاظ ذهنی کرد. بعد هم همین ادبیات اعتباری و به لحاظ ذهنی بودن را در باب جنس و فصل و نوع هم وارد شد در حالی که عند المشائین جنس و فصل و نوع سه حیثیت واقعی هستند. ◽️اگر مراد از اعتبارات ماهیت صرفا لحاظ ذهنی باشد اولا این بحث تلاعب با مفاهیم بوده و شان فیلسوف نیست.(۱) ثانیا فلاسفه طبیعی را امر خارجی می دانند در حالی که در این تقسیم جایی نخواهد داشت(۲). ◽️لذا حضرت امام میفرمایند که اگرچه عبارات فلاسفه تسامح دارد اما حاشا و کلا که مراد آنها صرف لحاظ ذهنی باشد. ◽️مرحوم علامه طباطبایی نیز تصریح می کند که بعض اقسام اعتبارات ماهیت در خارج موجود است فلذا مقسم هم خارجیت دارد و نیز چون جهت تقسیم باید واحد باشد پس هیچ یک از اقسام، قید لحاظ ذهنی ندارد. ◽️البته امام تعبیر به « اعتبار» را به صورت کلی از عبارت خود حذف کرد اما مرحوم علامه تعبیر «اعتبار» را هم در بدایه و هم در نهایه کنار نمی گذارند اما هر دو، یک مطلب را بیان میکنند. راز این مطلب در این است که: 1⃣ اولا اعتبار مشترک لفظی است زیرا اعتبار در علم اصول به معنای لحاظ ذهنی است اما در فلسفه به این معنا نیست بلکه فلاسفه تصریح می کنند که صفات حقیقیه وجود، اعتباری اند. 2⃣ثانیا این تعبیر متخذ از دقت در حقیقت علم حصولی است زیرا در موطن علم حصولی همیشه خارج را از طریق صور ادراک می کنیم نه مستقل از صور. لذا حیث مفهوم بما هی مفهوم غیر از مفهوم بما هی حاکی است یعنی گاهی به ذهن و گاهی به اعتبار خارج سخن میگوییم. پس در فلسفه تعبیر به «اعتبار» لازم است‌. ◽️لذا ماهیت من حیث هی هی از جهت واقع و آثار واقعی آن تنها سه قسم دارد: یا واقعا امکان ندارد که لواحق بر آن اضافه شود (ماهیت مهمله و بشرط لا) یا همیشه خصوصیات بر آن اضافه میشود( بشرط شیء) و یا خصوصیات تاره با ماهیت همراه هستند تاره نیستند یعنی عرض مفارق اند ( لا بشرط قسمی) ◽️مرحوم علامه اضافه می کند که در موطن ماهیت به شرط شیء «تصدق الماهیه علی المجموع»یعنی ماهیت انسان بر مجموع زید بما هو مجموع « صدق» می کند و حمل اش حمل اولی ذاتی است. زیرا در این موطن جزء نداریم بلکه عینیت بین اجزاء و کل برقرار است لذا حمل فصل وحده بر ماهیت و نیز حمل جنس وحده بر ماهیت است نه شایع صناعی. ❇️من هنا یظهر: ◽️ طبق توضیح فوق نداریم بلکه اعتبارات ماهیت مصادیق کلی طبیعی هستند زیرا در تقسیم، اقسام مرکبی از مقسم و خصوصیت اضافه هستند این در حالی است که علامه فرمودند ماهیت به شرط شیء همان مقسم ( کلی طبیعی) است بدون هیچ اضافه و قیدی، مانند «الکلمه اسم او فعل او حرف» لذا آنچه گفته شد اقسام ماهیت نیست بلکه مصادیق و افراد ماهیت است. البته از آنجا که تقسیم معقول ثانی منطقی است در ذهن درست است. @almorsalaat
📌اداره صحیح کشور نیازمند یک نرم افزار واقعی است که این نرم افزار همان درس های امام است 🔰رهبر معظم انقلاب 💢شناسایی امام برای نسل جوان از این جهت اهمّیّت دارد که به آنها کمک میکند برای اداره‌ی بهینه‌ی آینده‌ی کشور؛ امام، فقط امامِ دیروز نیست؛ امامِ امروز هم هست، امامِ فردا هم هست. 💢نسل جوان و هوشمند ما که قرار است مسئولیّت ملّی و انقلابی گام دوّم این انقلاب را بر عهده بگیرد و آینده‌ی این کشور را اداره بکند، احتیاج دارد به یک نرم‌افزار واقعی؛ برای اینکه بتواند راه انقلاب را درست طی کند که این راه انقلاب، ایران را و ملّت ایران را به منتهای قلّه خواهد رسانید، احتیاج دارد به یک نرم‌افزار مطمئن و جامع که بتواند به او کمک کند. 💢این نرم‌افزار که میتواند شتاب‌دهنده باشد، کمک‌کننده باشد و حتّی در مواقعی تحوّل‌آفرین باشد، عبارت است از درسهای امام؛ درسهایی که هم در گفتار امام، هم در رفتار امام میتوان آنها را جستجو کرد و یافت. 📚گزیده بیانات سی و سومین سالگرد امام خمینی. 14/3/1401 @almorsalaat
اخلاق و عرفان.mp3
3.57M
🔊| ای که دستت میرسد، کاری بکن! 🎙استاد علی فرحانی 📚نشست علمی با طلاب. سال 98 @almorsalaat
المرسلات
🔊#اخلاق_و_عرفان| ای که دستت میرسد، کاری بکن! 🎙استاد علی فرحانی 📚نشست علمی با طلاب. سال 98 #اخلا
💠 آب کم جو تشنگی آور بدست/ راه نجات و خلاص در معرفه النفس است/ مسائل راه آخرت نوشیدنی است نه آموختنی/ مجاهده حقیقی، علم وجدانی به قبح اعمال می آورد 🔰آیت الله سید احمد کربلائی 💢باسمه تعالی   💢زنده باد حضرت دوست و مرده باد هرچه غیر اوست  📌ای هدهد صبا به سبا می فرستمت 📌بنگر که از کجا به کجا می فرستمت  📌حیف است طائری چو تو در خاکدان دهر 📌ز اینجا به آشیان وفا می فرستمت  📌در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست 📌می بینمت عیان و دعا می فرستمت  📌هر صبح و شام غافله ای از دعای خیر 📌در صحبت شمال و صبا می فرستمت  📌ای غایب از نظر که شدی همنشین دل 📌می گویمت دعا و ثنا می فرستمت  💢فدای حقیقت شوم، که از او خبری نداری، دستورالعمل آن است که از خود و خودرأیی دست برداری، 💢جان من به لب آمد از گفتن این که راه نجات و خلاص در استغراق ذکر الهی و و است ذکر و فکر خود رهنمای تو خواهد شد. 📌یا من اسمه دواء و ذکره شفاء.  📌دوائک فیک و لا تبصر و دائک منک و لا تشعر . 📌تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز 💢جنابعالی در همه چیز اهتمام دارید، مگر در همین یک کلمه پس حالا که چنین است: 📌تو و تسبیح و مصلی و ره زهد و ورع 📌من و میخانه و ناقوس و ره دیر و کنشت  💢باری جناب حاجی میرزا فلان سلمه الله ان شاء الله از آب و گل بیرون آمده و رشته معرفت نفس به دست آورده، و آقا میرزا فلان هم ان شاء الله خوب مشغول است، به حسب ظاهر امید پیش آمد به زودی ان شاءالله در او هست. 💢باری نوشته بودی در تضرع و ابتهال هم چیزی بنویس، تا این که نوشتجات ناقص نماند. نمی دانم بر این حرف خنده کنم یا گریه، ای کاش بر دل مبارک زده می شد، نوشته می شد، و الا بر کاغذ خیلی زده اند و نوشته اند. 💢فدایت، این مسئله و باقی مسائل راه آخرت آموختنی نیست، بلکه است، تضرع و ابتهال از درد و سوز دل بر می خیزد، درد پیدا کن، آن خود تضرع و ابتهال می آورد. 📌آب کم جو تشنگی آور بدست 📌تا بجوشد آبت از بالا و پست  💢هرگز شنیده شده که زن بچه مرده را گریه تعلیم کنند، یا زن آبستن را زائیدن بیاموزند، بلی نائحه ای [زن نوحه خوان ] را که اجاره کنند، یا بازی زائیدن بخواهند درآورند، محتاج به تعلیم و آموختن خواهد بود 💢و از این فرمایش سرکار علاوه بر سایر مطالب معلوم می شود که به ذکر و فکر نپرداخته ای تا مشتعل گردد، و همچنین در هم کوتاهی نموده و مغرور شده ای و الا مجاهده صادقه علم وجدانی به قبایح اعمال و افعال و سکنات و اخلاق و ملکات می آورد و اینها از دنائت مرتبه ذات نفس است که حقیقتا است، اگر کسی خود را فعلا و حقیقتا در جهنم دید محتاج به آموختن تضرع و ابتهال نخواهد بود فهم و النار کمن قد رآها و هم فیها معذبون. 💢و طرفه اینکه با این همه بی التفاتی تعجبم که از کجا یک مطلب را خوب فهمیده ای و آن اینست که خریت این حقیر را خوب فهمیده ای و به رشوه ناقص نماندن نوشتجات دل مرا شاد فرموده ای، با وجود این باز می گویی: کشف و شهودی برایم نشده، و علمی به حقایق اشیاء نیافته ام، در این خیال بوده باشید. 💢والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته  📚نامه ای از عارف کامل آیت الله سید احمد کربلایی (رضوان الله علیه) به یکی از شاگردانشان. (کتاب تذکره المتقین) @almorsalaat
💢بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 💢إِلٰهِى قَصُرَتِ الْأَلْسُنُ عَنْ بُلُوغِ ثَنائِكَ كَما يَلِيقُ بِجَلالِكَ، وَعَجَزَتِ الْعُقُولُ عَنْ إِدْراكِ كُنْهِ جَمالِكَ، وَانْحَسَرَتِ الْأَبْصارُ دُونَ النَّظَرِ إِلىٰ سُبُحاتِ وَجْهِكَ، وَلَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَرِيقاً إِلَىٰ مَعْرِفَتِكَ، إِلّا بِالْعَجْزِ عَنْ مَعْرِفَتِكَ . 💢معبودم، زبان‌ها از ادای ثنایت آن‌چنان‌که شایسته عظمت توست کوتاه است و خردها از درک ژرفای جمالت ناتوان است و دیده‌ها از تماشای بزرگی‌های ذاتت درمانده است، برای انسان‌ها راهی به‌سوی شناسایی‌ات جز ناتوانی از شناختت قرار ندادی، 💢إِلٰهِى فَاجْعَلْنا مِنَ الَّذِينَ تَرَسَّخَتْ أَشْجارُ الشَّوْقِ إِلَيْكَ فِى حَدائِقِ صُدُورِهِمْ، وَأَخَذَتْ لَوْعَةُ مَحَبَّتِكَ بِمَجامِعِ قُلُوبِهِمْ، فَهُمْ إِلَىٰ أَوْكارِ الْأَفْكارِ يَأْوُونَ، وَفِى رِياضِ الْقُرْبِ وَالْمُكاشَفَةِ يَرْتَعُونَ، وَمِنْ حِيَاضِ الْمَحَبَّةِ بِكَأْسِ الْمُلاطَفَةِ يَكْرَعُونَ؛ 💢معبودم، ما را از کسانی قرار ده که شاخسارهای اشتیاق به سویت در بوستان‌های سینه‌هایشان استوار و پابرجا شده است و سوز عشقت در کانون دل‌هایشان برافروخته، از این روی به آشیانه اندیشه‌های والا جای گیرند و در گلستان قرب و مکاشفه‌ات خوش‌گذرانی می‌کنند و از حوض‌های محبّتت با جام ملاطفت می‌نوشند؛ 💢وَشَرائِعَ الْمُصافاةِ يَرِدُونَ، قَدْ كُشِفَ الْغِطاءُ عَنْ أَبْصارِهِمْ، وَانْجَلَتْ ظُلْمَةُ الرَّيْبِ عَنْ عَقَائِدِهِمْ وَضَمَائِرِهِمْ، وَانْتَفَتْ مُخَالَجَةُ الشَّكِّ عَنْ قُلُوبِهِمْ وَسَرَائِرِهِمْ، وَانْشَرَحَتْ بِتَحْقِيقِ الْمَعْرِفَةِ صُدُورُهُمْ، وَعَلَتْ لِسَبْقِ السَّعَادَةِ فِى الزَّهَادَةِ هِمَمُهُمْ، وَعَذُبَ فِى مَعِينِ الْمُعَامَلَةِ شِرْبُهُمْ، وَطَابَ فِى مَجْلِسِ الْأُنْسِ سِرُّهُمْ، وَأَمِنَ فِى مَوْطِنِ الْمَخَافَةِ سِرْبُهُمْ، وَاطْمَأَنَّتْ بِالرُّجُوعِ إِلَىٰ رَبِّ الْأَرْبابِ أَنْفُسُهُمْ؛ 💢و در کنار نهرهای حسن‌نیّت و خیرخواهی‌ات وارد می‌شوند، درحالی‌که پرده از دیدگانشان برداشته شده و تاریکی دودلی از باورها و درون‌هایشان دور گشته و خلجان شک از دل‌ها و باطنشان بیرون رفته و سینه‌هایشان با تحقّق معرفت، گشوده شده و همّتشان برای پیشی گرفتن در میدان خوشبختی بر اثر زهد، بلندی گرفته و نوشیدنشان در چشمه زلال کردار، گوارا شده و باطنشان در مجلس انس، پاکیزه گشته و راهشان در جای ترسناک، ایمنی یافته و جانشان با رجوع به رب الارباب، اطمینان یافته؛ 💢وَتَيَقَّنَتْ بِالْفَوْزِ وَالْفَلَاحِ أَرْواحُهُمْ، وَقَرَّتْ بِالنَّظَرِ إِلَىٰ مَحْبُوبِهِمْ أَعْيُنُهُمْ، وَاسْتَقَرَّ بِإِدْرَاكِ السُّؤْلِ وَنَيْلِ الْمَأْمُولِ قَرارُهُمْ، وَرَبِحَتْ فِى بَيْعِ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ تِجَارَتُهُمْ . 💢و ارواحشان به نیکبختی و رستگاری، یقین یافته و دیدگانشان با نظر به محبوبشان، روشنی گرفته و آرامششان با دریافت خواهش و رسیدن به آرزو، استقرار یافته و تجارتشان در فروش دنیا به آخرت سودبخش بوده، 💢إِلٰهِى مَا أَلَذَّ خَواطِرَ الْإِلْهامِ بِذِكْرِكَ عَلَى الْقُلُوبِ ! وَمَا أَحْلَى الْمَسِيرَ إِلَيْكَ بِالْأَوْهامِ فِى مَسالِكِ الْغُيُوبِ ! وَمَا أَطْيَبَ طَعْمَ حُبِّكَ ! وَمَا أَعْذَبَ شِرْبَ قُرْبِكَ، فَأَعِذْنا مِنْ طَرْدِكَ وَ إِبْعادِكَ، وَاجْعَلْنا مِنْ أَخَصِّ عَارِفِيكَ، وَأَصْلَحِ عِبَادِكَ، وَأَصْدَقِ طَائِعِيكَ، وَأَخْلَصِ عُبَّادِكَ، يَا عَظِيمُ يَا جَلِيلُ، يَا كَرِيمُ يَا مُنِيلُ، بِرَحْمَتِكَ وَمَنِّكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. 💢خدایا، چه لذّت‌بخش است در دل‌ها خاطرات الهام گرفته از یادت و چقدر شیرین است پویش به‌سوی تو با مرکب اندیشه‌ها در راه‌های غیب و طعم عشقت چه خوش و شربت مقام قربت چقدر گوارا است، پس ما را از راندن و دور کردنت پناه ده و از ویژه‌ترین عارفانت و شایسته‌ترین بندگانت و راست‌گوترین فرمان‌برانت و خالص‌ترین پرستندگانت قرار داده، ای بزرگ، ای باشکوه، ای مهمان‌نواز،ای رساننده به مطلوب، ای به رحمتت و احسانت، به مهربانی‌ات ای مهربان‌ترین مهربانان. @almorsalaat