4_5906853107551178704.mp3
20.81M
📻 بشنوید | نکته #روضه_خوانی
🎤 #دکتر_محمد_فراهانی
🕌 مجمع یاس کبود
🗓 یکشنبه ۱۴۰۲/۰۸/۰۷
#آموزش_مداحی
مهمترین عامل در روضه خوانی ؛ تاثیر نفَس است
مداومت بر حضور در هیئت و جلسات
فصاحت در روضه، مثل فصاحت در کلمه، فصاحت در کلام، فصاحت متکلم
#دشتی سحر محو مناجات علی بود
#شب_قدر
#روضه_امام_علی
مرتضی طاهری
سحر محو مناجات علی بود
سحر مات از حکایات علی بود
شاید مثل همین ساعتا بود ،
ام الکلثوم میگه نگاه به بابام می کردم دلم آتیش می گرفت،
می دیدم هی میاد به آسمون نگاه می کنه ، میگه آی صبح پس کی میرسی
گاهی میگه انالله واناالیه راجعون،
من فکر می کنم گاهی هم زیر لب
می گفت :
زهرا جان یادته موقعی که می خواستی از دنیا بری، برای تنهایی من گریه می کردی،
دیگه تنهایی تموم شد علی داره میاد،
امیر عشق برمسجد روان شد
به سوی آسمان بانگ اذان شد
به تکبیرش عیان رازی نهان شد
به سجده برخدایش میهمان شد
دیگه از فردا زینب از کوفه بدش اومد، کوفه ایی که انقد بی وفاست
دیگه جای موندن نیست،
وقتی نگاه به بابا کرد فهمید دیگه باباش از دستش رفته ،
گفت بابا
(من می خوام از کوفه برم،
کنار قبر مادرم)۲
هدیه براش عمامه ی خونیتُ بابا ببرم
آی امان، آی...
خیلی زینب سفر نرفته، خیلی از مدینه بیرون نرفته
اما هر موقع رفته برگشته دست خالی نیومده ،یه روز عمامه ی خونی بابا را آورده ،
یه روز هم دیدن زینب اومد کنار قبر رسول الله
صدا زد یا جدا برات از سفر سوغاتی آوردم،
همه دارن نگاه می کنند زینب چه سوغات براپیغمبر آورده،
یه وقت دیدن یه بسته رو بیرون آورد
گره ی این بسته را باز کرد
یه پیراهن خون آلود
.
.
#میلاد_حضرت_زینب
نام گذاری حضرت زینب سلام الله علیها
💢چون حضرت زینب (سلام الله عليها) به دنیا آمدند مادرشان حضرت زهرا(سلام الله عليها) وی را خدمت پدر آوردند و فرمودند : این مولود را نام گذاری کنید.
🍃حضرت امیرالمومنین علي(علیهالسلام) فرمودند: من بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سبقت نمی گیریم و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به مسافرت رفته بودند
پس از سه روز از سفر بازگشتند، حضرت فرمودند:
من از خدا پیشی نمی گیرم، جبرئیل علیه السلام نازل شد و سلام خداوند را به پیامبر رسانید و فرمودند:
خداوند نام این کودک را ⚘زینب⚘ اختیار کرده است .
✅سپس پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله #حضرت_زینب سلام الله علیها را طلب کرده و بوسیدند و فرمودند:
وصیت میکنم به حاضرین و غایبین که این دختر را به خاطر من پاس بدارید که همانا وی به خدیجه کبری سلام الله علیها مانند است؛ سکینه و وقار آن حضرت را به خدیجه کبری (سلام الله علیها) و عصمت و حیائش را به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و فصاحت و بلاغتش را به علی مرتضی (علیه السلام) و حلم و بردباریش را به حسن مجتبی (علیه السلام) و شجاعت و قوت قلبش را به حضرت سید الشهدا (سلام الله علیه)همانند نموده اند.
📚 ریاحین الشریعه،جلد ۳صفحه ۲۸
.
🌹 مهربانی خداوند؛
امام سجاد علیهالسلام یکی از گفتگوهای پروردگار را با پیامبرش موسی (ع) برای اصحابش نقل کرده، میفرماید:
خدای تعالی به موسی بن عمران (ع) وحی کرد: «ای موسی! مرا به مخلوقم و آنان را نسبت به من مهربان کن!» حضرت موسی (ع) عرض کرد: پروردگارا چگونه مهربان کنم؟ خطاب رسید: «نعمتهای ظاهری و باطنی مرا برای ایشان بازگو کن تا مرا دوست بدارند و هیچ گریزپایی را از در خانه من و هیچ گمراهی را از آستانه من بازمگردان که این عمل برای تو از عبادت یک سال که روزها روزه بداری و شبهایش را نماز بگزاری بالاتر است.» موسی (ع) عرض کرد: پروردگارا! این بنده گریزپا کیست؟ خطاب رسید: «آن بندهای است که از فرمان من سرکشی کند.» عرض کرد: پس آن که از آستانه تو راه را گم کرده و آن گمراه کیست؟ فرمود:« کسی که امام زمانش را نشناسد و پس از شناخت او نیز به حضور او نرسد و به احکام دینش آشنا نگردد، در حالی که احکام دین و آنچه را که بدان وسیله خدا را عبادت کند و آنچه را که باعث خشنودی پروردگار است برسد به او شناسانده است.»
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱، ص ۷۱
#دعا_و_مناجات
#گریز_مناجاتی
.
🟡 نزول بلا؛
🔹 امام موسی كاظم عليه السلام می فرمایند:
«نيست بلایی كه بر مؤمن وارد شود مگر آن كه به وسیله دعا سريع برطرف میگردد و چنانچه دعا نكند طولانی خواهد شد. پس هنگامی که مصيتی و بلایی وارد شد، به درگاه خداوند دعا و تضرّع كنيد.»
«ما مِنْ بَلاء يَنْزِلُ عَلي عَبْد مُؤْمِن فَيُلْهِمُهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الدُّعاءَ إِلاّ كانَ كَشْفُ ذلِكَ الْبَلاءِ وَشيكاً، وَ ما مِنْ بَلاء يَنْزِلُ عَلي عَبْد مُؤْمِن فَيُمْسِكُ عَنِ الدُّعاءِ إلاّ كانَ ذلِكَ الْبَلاءُ طَويلاً، فَإذا نَزَلَ الْبَلاءُ فَعَلَيْكُمْ بِالدُّعاءِ وَ التَّضَرُّعِ إلَي اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»(۱)
🔹 حضرت شعیب(ع) می فرمود:
«گناه نکنید که خدا بر شما بلا نازل می کند.»
یکی آمد و گفت من خیلی هم گناه کردم ولی خدا اصلا بلایی بر من نازل نکرده! خداوند به حضرت شعیب(ع) وحی کرده و فرمود به او بگو: «اتفاقا تو سر تا پا در زنجیر هستی.» آن فرد از حضرت شعیب(ع) درخواست نشانه می کند. خداوند می گوید به او بگو که: «عباداتش را فقط به عنوان تکلیف انجام می دهد و هیچ لذتی از آنها نمی برد.»
👈امام صادق (ع)فرمودند: «خداوند كمترين كاری كه درباره گناهکار انجـام مـیدهد اين است كـه او را از لـذّت مـناجـات محـروم می سـازد.»(۲)
📚منبع
(۱) الكافی، شیخ کلینی، جلد ۲، صفحه ۴۷۱؛ وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج ۷، ص ۴۴
(۲) معراجالسعادة، ملا احمد نراقی، صفحه۶۷۳
#دعا_و_مناجات
#روایات_مناجاتی
.
🟤 شب زندهداری نشانه شیعه است؛
روايت شده که اميرالمؤمنين عليهالسلام شبی مهتابی از مسجد بيرون شد و قصد بيابان کرد، گروهی به دنبال حضرت راه افتادند. حضرت توقفی کرد و ايستاد، بعد فرمود: «شما چکاره هستيد؟» گفتند: ای اميرالمؤمنين ما از شيعيان شما هستيم، نگاهی به چهرهی آنان کرد و فرمود: «من در چهرهی شما نشانی شيعه نمیبينم.» عرض کردند: نشانی شيعه چيست ای اميرمؤمنان؟
فرمود: «چهرههايشان زرد از شب زنده داری، ديدگانشان اشکآلود از گريه، از قيام به شب زنده داری پشتشان خم، از کثرت روزه شکمهايشان به پشت چسبيده، لبهايشان خشک از بسياری دعا، گرد خاشعين بر آنان نشسته.»
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۶۸، ص ۱۵۱
#دعا_و_مناجات
#روایات_مناجاتی
.............
.
✅ عبادت، زهد و فضل امام حسن مجتبی (ع)؛
مفضل بن عمر از امام صادق( عليه السّلام) روايت كرده است كه فرمودند:
«پدرم از پدرش روايت كرده است كه فرمود: امام حسن بن على(عليهما السّلام) عابدترين و زاهدترين و فاضلترين مردم در روزگار خود بود. اگر به حج مى رفت با پاى پياده و چه بسا با پاى برهنه مى رفت.
هر گاه به ياد مرگ مى افتاد، گريه مى كرد، وقتى برانگيخته شدن در قيامت را به ياد مى آورد، گريه مى كرد، به ياد گذشتن بر صراط كه مى افتاد، گريه مى كرد و آنگاه كه به ياد عرضه اعمال در برابر ذات اقدس الهى مى افتاد، نعره اى مى زد و خاموش مى شد. وقتى در برابر پروردگار عزيز و جليلش به نماز مى ايستاد، گوشتهاى دو پهلويش مى لرزيد و هر وقت بهشت و جهنم را ياد مى كرد مانند انسان مارگزيده، به اضطراب مى آمد، از خدا آرزوى بهشت مى كرد و از جهنم به او پناه مى برد.»
📚منبع
عدة الداعی، ابن فهد حلی
#مداحی_عالمانه
#امام_حسن
#فضائل_امام_مجتبی
.
📣 استجابت دعا در کربلا؛
روايت شده است كه بر امام صادق- عليه السّلام- مرضى عارض شد، آن حضرت به نزديكانش امر كرد كه فردى را اجير كنند تا برود نزد قبر امام حسين- عليه السّلام- (و برايش دعا كند) يكى از دوستان حضرت، جهت انجام اين فرمان از خانه خارج شد، فردى را جلوى درب خانه ديد و ماجرا را برايش بازگو كرد، آن مرد گفت:
من مى روم ولى شبهههایى در ذهنم ايجاد شده و آن اينكه امام حسين- عليه السّلام- امامى است كه طاعتش واجب است و او (يعنى امام صادق- عليه السّلام-) نيز امامى است كه طاعتش واجب است، پس اين كار چه معنا دارد؟ (يعنى فرقى بين اين دو امام نيست، پس چرا براى شفاى اين امام، نزد آن امام بروم و دعا كنم؟)
آن فرد به خانه برگشت و مطلب را خدمت امام عرضه داشت حضرت فرمود:
«سخن اين مرد درست است (كه فرقى بين دو امام نيست) اما ندانسته است كه خداوند متعال سرزمينهايى دارد كه در آنجا دعا مستجاب مىشود و حرم حضرت سيد الشهداء- عليه السّلام- از آنهاست.»
📚 منبع
عدة الداعی، ابن فهد حلی
#دعا_و_مناجات
#روایات_مناجاتی
#امام_حسین
#فضائل_امام_حسین
#فضائل_و_کرامات_اباعبدالله
.
🔶 طلب حاجت؛
هارون بن خارجه از امام صادق(عليه السّلام) روايت كرده است كه فرمود: «گاهى اوقات بندهاى جهت طلب حاجت به درگاه خداوند عزيز و جليل مىرود و شروع به ثناى الهى و صلوات بر محمد و آل محمد مىكند تا جايى كه اصل حاجت خود را فراموش مىنمايد، در اينجا خداوند سبحان حاجتش را روا مىنمايد بدون اينكه او چيزى خواسته باشد.»
از رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- روايت شده است كه فرمودند: «كسى كه عبادت خداوند متعال او را از تقاضاى از آن ذات مقدس باز دارد، خداوند سبحان، بهترين چيزى كه به درخواست كنندگان مىدهد به او خواهد داد.»
از امام صادق(عليه السّلام) روايت شده است كه فرمودند:
«خداوند متعال مىفرمايد: اگر كسى مرا در ميان جمع انسانها يادآورى كند، من در ميان جمع ملائكه او را ياد آورى مىنمايم.»
📚منبع
عدة الداعی، ابن فهد حلی
#دعا_و_مناجات
#روایات_مناجاتی
.
🔔 بشارت به گناهکاران؛
از امام صادق- عليه السّلام- از پيامبر اكرم- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- نقل شده است كه فرمودند: خداوند متعال بر حضرت داود وحى فرستاد كه: «اى داوود! به گنهكاران بشارت بده و صديقين را انذار نما.» گفت: چگونه گنهكاران را بشارت و صديقين را بيم دهم؟ فرمود: «به گنهكاران بشارت بده كه من توبه را مىپذيرم و از گناه در مىگذرم و صديقين را بيم بده كه مبادا به خاطر اعمالشان مغرور شوند كه هرگز بندهاى به حسناتش مغرور نشد مگر آنكه هلاك و نابود گرديد.»
از امام باقر(عليه السّلام) نقل است كه از پيامبر اكرم(صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) نقل فرموده است که خداوند متعال مىفرمايد: «من مصالح بندگانم را بهتر مىدانم، چون يك وقت بندهاى از بندگان مؤمن من، نهايت تلاش و كوشش را در انجام عبادت مىنمايد، از خواب طويل و رختخواب لذيذش برمىخيزد و خود را در عبادتم به زحمت مىاندازد، اما من يكى دو شب خواب را بر او مسلط مىكنم، اين به خاطر نظر و توجه من به اوست تا او را (در دين و اخلاص) باقى نگه دارم در نتيجه مىخوابد (و موفق به نماز شب نمىگردد) و آنگاه كه بيدار مىشود، بر نفس خود غضبناك است و از او خرده مىگيرد و اگر من او را در انجام عبادتم آزاد مىگذاشتم، او را عُجب فرا مىگرفت و در نتيجه كارى مىكرد كه هلاكتش در آن بود، چون به خود مغرور و از خود راضى گشته تا جايى كه گمان مىبرد بر تمام بندگان من فائق آمده و در عبادتم كوتاهى نكرده است و خلاصه از من دور مىشد و حال آنكه به گمان خويش به من نزديك شده است.»
📚منبع
عدة الداعی، ابن فهد حلی
#دعا_و_مناجات
#روایات_مناجاتی
.
🔵 خدا را در تاریکهای شب بخوان؛
امام صادق عليه السّلام از پدرش امام باقر عليه السّلام نقل کرده است كه فرمودند:
«از جمله چيزهايى كه خداوند متعال بر موسى بن عمران وحى كرد اين بود: دروغ مىگويد كسى كه گمان مىكند مرا دوست دارد، اما وقتى كه شب او را فرا گرفت مىخوابد.
اى فرزند عمران! چه خوب مىشد اگر مىديدى افرادى را كه در تاريكیها براى من به نماز مىايستند در حالى كه خود را در برابر چشمهايشان تمثل دادهام، با اينكه مقام من رفيع است، اما آنان به صورت شهود با من خطاب مىكنند و با اينكه من عزّت دارم اما آنان به صورت حضورى با من گفتگو مىنمايند.
اى فرزند عمران! به من از چشمانت اشك، از قلبت خشوع و از بدنت خضوع بده، آنگاه مرا در تاريكهاى شب بخوان تا مرا نزديك اجابت كننده بيابى»
از على بن محمد نوفلى نقل است كه گويد شنيدم آن حضرت مىفرمود:
«بندهاى براى نماز شب بر مىخيزد، ولى چرت او را به چپ و راست متمايل مىكند و چانه اش بر سينه مىافتد، در اين حال ذات اقدس الهى فرمان مىدهد كه درهاى آسمان گشوده شود، آنگاه به ملائكه مىگويد: نظر به بنده من كنيد كه در راه چيزى كه بر او واجبش نكرده ام، چه مصيبت ها مىكشد؟
او از من سه اميد دارد: گناهش را ببخشم، توبهاش را تجديد كنم و روزىاش را زياد نمايم.
اى ملائكه من! شاهد باشيد كه من هر سه را به او دادم»
📚منبع
عدة الداعی، ابن فهد حلی
#دعا_و_مناجات
#روایات_مناجاتی
.
✅ شروط دعا؛
از حضرت صادق(عليه السّلام) روايت شده است كه فرمود:
«مردى از بنى اسرائيل سه سال تمام دعا كرد كه خداوند متعال پسر بچهاى به او بدهد، وقتى مشاهده كرد كه دعايش مستجاب نمىشود گفت: پروردگارا! آيا من از تو دور هستم و صداى مرا نمىشنوى يا مىشنوى ولى جوابم را نمىدهى؟
در خواب ديد فردى به او مى گويد: تو سه سال است كه خداوند متعال را با زبانى آلوده و قلبى چركين و نيّتى دروغين مى خوانى، بايد آلودگى را از زبانت بزدايى، قلبت تقواى الهى را پيشه خود سازد و نيتت درست شود. آن مرد يك سال چنين كرد آنگاه برايش پسر بچهاى به دنيا آمد.»
اين حديث، چهار شرط را در بردارد:
اوّل: بد زبانى را بر كندن.
دوّم: قساوت قلب نداشتن.
سوّم: نيت پاك داشتن كه در اينجا عبارت است از حسن ظن.
چهارم: توبه و بازگشت از گناه.
📚 منبع:
عدة الداعی، ابن فهد حلی
#مداحی_عالمانه
#دعا_و_مناجات
#گریز_مناجاتی
.
.
#فاطمیه
#معارف_فاطمی
🔰 حکایت زیبای پیرزنی که زمین خورد و ظالمین به حضرت زهرا سلاماللهعلیها را نفرین کرد...
بشّار مکاری گوید:
در کوفه بر امام صادق علیه السلام وارد شدم، در حالی که طبقی از خرمای طَبَرزد به او تقدیم شده و وی از آن تناول میکرد.
به من فرمود: ای بشار نزدیک شو و تناول کن. عرض کردم: گوارایت باد. فدایت گردم؛ غیرت مرا گرفته است از چیزی که در مسیرم دیدم، قلبم را به درد آورده است و مرا آزرده ساخته.
فرمود: به حقی که بر تو دارم نزدیک شو و تناول کن.
بشّار گوید: پس نزدیک شدم.
امام علیه السلام به من فرمود: سخنت را ادامه بده. عرض کردم: سربازی را دیدم که بر سر زنی میزد و به سوی زندانش میکشیدش و آن زن با بلندترین صدا ندا میداد و از خدا و رسولش یاری کنید و کسی یاری اش نمی کرد.
فرمود: و چرا با او چنین کرد؟ گفت: شنیدم که مردم میگویند او زمین خورد و گفت:
لَعَنَ اللَّهُ ظَالِمِیکِ یَا فَاطِمَةُ
🔻 خداوند ظالمانت را نفرین کند ای فاطمه.
➖پس درباره او چنان شد که گفتم. بشّار گوید:
فَقَطَعَ الْأَکْلَ وَ لَمْ یَزَلْ یَبْکِی حَتَّی ابْتَلَّ مِنْدِیلُهُ وَ لِحْیَتُهُ وَ صَدْرُهُ بِالدُّمُوعِ
🔻 امام علیه السلام تا این سخن را شنید، خوردن را قطع کرد و پیوسته گریه کرد تا اینکه دستمال و محاسن و سینه اش از اشک خیس شد.
سپس فرمود:
ای بشار همراه ما به سوی مسجد سهله بیا تا خدا را بخوانیم و از او رهایی این زن را از دست سربازان را بخواهیم.
حضرت یکی از شیعیان را به در سلطان فرستاد و به او گفت: آنجا را ترک نکند تا اینکه فرستاده ای به سوی او برود پس اگر حادثه ای برای آن زن رخ داد هرجا باشیم به ما خبر دهد.
راوی گوید:
به سوی مسجد سهله رفتیم و هر یک از ما دو رکعت خوانديم؛ سپس امام صادق علیه السلام دستش را به سوی آسمان بالا برد و حمد و سپاس خدا را فرمود و سپس برای نجات آن پیرزن دعا کرد.
راوی گوید:
سپس سجده کنان بر زمین افتاد درحالی که جز نفس چیزی از او نمی شنیدم. سپس سرش را بلند کرد و فرمود:
برخیز آن زن آزاد شده است.
راوی گوید :
همگی خارج شدیم و درحالی که در راه بودیم مردی که به سوی در سلطان فرستاده بودیم به ما ملحق شد. به او فرمود: چه خبر؟ گفت: آن زن آزاده شده است
فرمود: بیرون کردنش چگونه بود؟ گفت:
نمی دانم اما بر در سلطان ایستاده بودم وقتی که نگهبانی بیرون آمد پس آن زن را صدا کرد و به او گفت: چه بر زبان آوردی؟
گفت: پایم لغزید و گفتم خداوند ظالمان تو را نفرین کند ای فاطمه.
پس با من آنچنان شد که می بینی .
راوی گوید: آن نگهبان دویست درهم بیرون آورد و گفت : این را بگیر و امیر را حلال کن. زن از گرفتن آن امتناع کرد پس چون نگهبان این را از او دید وارد شد و امیرش را از آن با خبر کرد. سپس خارج شد و گفت: به منزلت بازگرد. پس زن به منزلش رفت.
امام صادق علیه السلام فرمود: او از گرفتن دویست درهم امتناع کرد؟
گفتم: آری درحالی که او به آن محتاج است.
راوی گوید:امام علیه السلام از جیبش کیسه ای بیرون آورد که در آن هفت دینار بود و فرمود: این را به منزل او ببر و سلام مرا به او برسان و این دینارها را به او بپرداز.
راوی گوید: همگی رفتیم و سلام امام علیه السلام را به وی رساندیم. پیرزن گفت: شما را به خدا سوگند میدهم جعفر بن محمد به من سلام رساند؟
به او گفتم: خداوند رحمتت کند به خدا سوگند جعفر بن محمد به تو سلام رساند.
نفس عمیقی کشید و غش کرده بر زمین افتاد.
گوید: صبر کردیم تا به هوش آمد و فرمود: آن را بر من تکرار کن، آن را بر او تکرار کردیم تا اینکه سه مرتبه چنین آهی کشید و از هوش رفت.
سپس به او گفتیم: این را بگیر، این چیزی است که او برای تو فرستاده است. آن را از ما گرفت و گفت از او بخواهید که از خداوند برای کنیزش طلب عطا کند که کسی بزرگتر از او و آباء و اجداد او نمی شناسم که نزد خدا به او توسل کرده باشم.
راوی گوید: به سوی امام صادق علیه السلام بازگشتیم و شروع به صحبت کردن از زن در نزد امام علیه السلام کردیم و حضرت میگریست و برای او دعا میکرد.
📚بحارالانوار ج ٩٧ص۴۴٣؛ به نقل از المزار الکبیر ص٢٧
.
#زمزمه
#طلیعه_فاطمیه
فرارسیدن ایام فاطمیه 2
#سبک_دوباره_چشمام_صاحبه
#سربند
دوباره چشمام صاحبِ
دُرّ گهرباری شده
قطره به قطره اشک من
رو گونه هام جاری شده
دوباره تو فصل خزون
ابری شده چشمای من
دوباره گریه می کنم
برای مادر حسن...
اون مادری که
بانیِ خلقته
تنها پناهِ
روز قیامته
***
بازم رسيد فاطميه
روزای گريه و بكا
گريه برای فاطمه
برا علی مرتضی
دل زمین و آسمون
اين روزا افلاکی شده
من بميرم كه چادر
مادرمون خاکی شده
اون مادری كه
میون كوچه ها
اومد سراغش
یه سیلی بی هوا
آفریده خدا منو
فقط برای نوکری
میبنده مادرم برام
شالِ عزای نوکری
گدای فاطمه شدن
افضل اعمال منه
خوشا بحال مادرم
که پسرش سینه زنه
حالِ دل من
تو روضه ها خوشه
کاشکی برا تو
حرم بنا بشه
بغضی نشسته تو گلو
بارونِ نم نم می باره
باز باغبون تو این دلا
نهالِ ماتم می کاره
میاد صدایِ ناله از
سینه یِ تبدارِ بقیع
روضه یِ تلخِ من رسید
به پشتِ دیوارِ بقیع
مجروحِ زخمِ
اهلِ مدینه شد
کشته یِ بغض و
ضربه یِ کینه شد
بازم صدای گریهی
ملائکه ست تو آسمون
یابن الحسن حالش بده
چشاش شده کاسهی خون
آی آدما گریه کنید
عزا عزای مادره
دلیل مرگش بخدا
خیانتای یک دره
دری که آتیش
به دامنش انداخت
با مسمار اومد
کار پسر رو ساخت
✍ﮔﺮﻭﻩ ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ ﻫﺂ ﺳﺒﻚ
https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/9469
.👇
.
#زمزمه
فرارسیدن ایام #فاطمیه 3
#سبک_دوباره_چشمام_صاحبه
#سربند
دوباره چشمام صاحبِ
دُرّ گهرباری شده
قطره به قطره اشک من
رو گونه هام جاری شده
دوباره تو فصل خزون
ابری شده چشمای من
دوباره گریه می کنم
برای مادر حسن...
اون مادری که
بانیِ خلقته
تنها پناهِ
روز قیامته
***
دوباره وقت غصه و
گریه برای مادره
بارونِ اشک چشم من
وقف عزای مادره
همونکه بین کوچه ها
سپر شده برای دین
همون که شد فداییِ
راه امیرالمؤمنین
گریه برای
شما سعادته
این روضه خونی
مثه عبادته
اجرِ رسالتِ نبی
ادا شده تو کوچه ها !
مسمار در بوسه زده
به بوسه گاه مصطفی
دلم میخواد از سر شب
تا به سحر گریه کنم
از داغ میخ و لگد و
دیوار و در گریه کنم
الهی عالم
بمیره ؛ پشت در...
شد قتلگاهه
یه مادر و پسر
هزارو چار صد ساله که
این غصه تو سینه ی ماست
ما بچه های فاطمه
نمیدونیم قبرش کجاست!
فاطمیه که میرسه
تو دلمون غم میشینه
یه عمره می سوزه دلا
از غصه های مدینه
تو مدینه شد
پیش چش همه
با تازیونه
شهیده فاطمه
کاشکی ببینم اون روز و
صاحبِ صحن و حرمی
هر چی باشه سینه زنم
هر جور باشه مادرمی
راهم دادی به خونتون
تا فهمیدی در به درم
از وقتی هیئت اومدم
گفتی بفرما پسرم
مدیونِ لطفِ
مادرِ روضه هام
میرم مدینه
آخرِ روضه هام
✍ﮔﺮﻭﻩ ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ ﻫﺂ ﺳﺒﻚ
https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/9471
.👇
.
#زمزمه
#زبانحال_امیرالمومنین_با_حضرت_زهرا(س)
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا 2
#سبک_دوباره_چشمام_صاحبه
.
#سربند
دوباره چشمام صاحبِ
دُرّ گهرباری شده
قطره به قطره اشک من
رو گونه هام جاری شده
دوباره تو فصل خزون
ابری شده چشمای من
دوباره گریه می کنم
برای مادر حسن...
اون مادری که
بانیِ خلقته
تنها پناهِ
روز قیامته
***
ببخش از اینکه بیش از این
نشد برات کاری کنم
حتی تو تشییعت نشد
واست عزاداری کنم
از حالا تا آخر عمر
دیگه چشای من تره
نایی تو پام نمونده که
منو به خونه ببره
کی انتقام از
زمونه میگیره
دلم براتو
بهونه میگیره
خونه خرابم بعدِ تو
آوارِ غم ها رو سرم
دردِدلام رو بعد از این
باید واسه چاه ببرم
صبح تا به شب شب تا سحر
چشمم سوی تابوتته
تمومِ لحظه هام پُر از
حال و هوایِ خوبته
از وقتی رفتی
غمم فراوونه
حال و هوامو
کسی نمی دونه
تموم خاطرات تو
مونده برام به یادگار
می میرم و زنده میشم
شدم به درد و غم دچار
نگفتی اما میدونم
تو کوچه چی اومد سرت
تو رفتی اما برا من
مونده سکوت پسرت
بعد تو زهرا
خیبر شکن نیستم
آب میشه شمع
وجود من کم کم
✍ﮔﺮﻭﻩ ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ ﻫﺂ ﺳﺒﻚ
#فاطمیه
eitaa.com/gorizhaayemaddahi/9473
.👇
.
#زمزمه
#زبانحال_امیرالمومنین_با_حضرت_زهرا(س)
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا 1
#سبک_دوباره_چشمام_صاحبه
.
#سربند
دوباره چشمام صاحبِ
دُرّ گهرباری شده
قطره به قطره اشک من
رو گونه هام جاری شده
دوباره تو فصل خزون
ابری شده چشمای من
دوباره گریه می کنم
برای مادر حسن...
اون مادری که
بانیِ خلقته
تنها پناهِ
روز قیامته
***
خیلی غریب و بی کسم
کجایی ذوالفقار من !
خبر داری با رفتنت
خونه شده مزار من
بستر خونی یه طرف...
افتاده تابوت یه طرف
زانو بغل کرده حسن
نشسته مبهوت یه طرف
شده دل من
بیچاره ی محسن
افتاده یک سو
گهواره ی محسن
زندگیِ بدون تو
خیلی غم انگیزه برام
بدون تو فصل بهار
شبیه پاییزه برام
کاشکی میشد بلند شی و
ببینی حال و روزمون
حسن که خیلی پیر شده
واسه ی منم نمونده جون
میکنه زاری
برای تو زینب
حسین میگیره
بهونهَ تو هر شب
تموم دنیا بعد تو
روی سرم خراب شده
تو مدینه سلام من
چن روزِ بی جواب شده
بعد اون اتفاق حالا
مغیره پهلوون شده
نیستی ببینی قاتلت
شُهره ی شهرمون شده
ورد زبوناست
افتاد علی ازپا
درددلم رو
بگم به کی زهرا
من و می سوزونه خانوم...
جوون بودی و بی گناه
درد و دلامو بعد تو
باید بگم برای چاه
چاه بشنو حرف دلم و
من دیگه همدم ندارم
تو گوش بده به حرف من
من دیگه محرم ندارم
تموم عمر و
حاصل من رفته
شمع و چراغ
محفل من رفته
✍ﮔﺮﻭﻩ ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ ﻫﺂ ﺳﺒﻚ
https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/9475
.👇
.
#زمزمه
#زبانحال_امیرالمومنین_با_حضرت_زهرا(س)
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#سبک_دوباره_چشمام_صاحبه
#غسل_شبانه
.
#سربند
دوباره چشمام صاحبِ
دُرّ گهرباری شده
قطره به قطره اشک من
رو گونه هام جاری شده
دوباره تو فصل خزون
ابری شده چشمای من
دوباره گریه می کنم
برای مادر حسن...
اون مادری که
بانیِ خلقته
تنها پناهِ
روز قیامته
***
گره تو کارم افتاده
غسل تنت سخته برام
زخماتو تطهیر میکنم
با اشک جاریه چشام
از همه بیشتر این غمت
قلب منو میده شکاف
که مونده روی بدنت
کبودی ضرب غلاف
غسل تن تو
کشته منو بانو
هنوز داره گل
میکاره این پهلو
نمیدونم چطور دیگه
اشک یتیمات میشه پاک
با دستای خودم چطور
بذارمت میون خاک
چطوری تلقینت بدم
خدا کنه که جون بدم
شونه های شکسته تو
بگو چطور تکون بدم
طاقت ندارم
امون من رفته
زیر غم تو
توون من رفته
دستم به غسلت نمی ره
چکار با این بدن کنم؟
خون آبه ها بند نمیاد
چطور تو رو کفن کنم؟
حالا که از کنارِ من
داری میری پیشِ خدا
باشه قرارِ من و تو
کرببلا تو قتلگا
میونِ مقتل
کنارِ اون بدن
که غرقِ خونِ
بدونِ پیرُهن
✍ﮔﺮﻭﻩ ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ ﻫﺂ ﺳﺒﻚ
#سبک_دوباره_چشمام_صاحبه
eitaa.com/gorizhaayemaddahi
.👇
.
#زمزمه
#زبانحال_حضرت_زینب_با_مادر
#شب_شهادت_حضرت_زهرا ۲
#سبک_دوباره_چشمام_صاحبه
فراق ۲
.
#سربند
دوباره چشمام صاحبِ
دُرّ گهرباری شده
قطره به قطره اشک من
رو گونه هام جاری شده
دوباره تو فصل خزون
ابری شده چشمای من
دوباره گریه می کنم
برای مادر حسن...
اون مادری که
بانیِ خلقته
تنها پناهِ
روز قیامته
***
چطور دلت میاد آخه
از دخترت دل بِکَنی
کاشکی می شد مثل قدیم
شونه به موهام بزنی
آرزو داشتی ببینی
عروسیِ دخترتُو
حالا چرا به روی من
می بندی چشم تَرتُ ؟
چیکار کنم تا
که پاشی از بستر
یتیمی واسم
زوده هنوز مادر
قهری مگه با دخترت
که اینجوری رو میگیری
برام سواله که چرا
دست روی پهلو میگیری
دلم واسه خندیدنت
خدایی خیلی لک زده
یه کم با من صحبت بکن
انقد من و عذاب نده
میبینی مادر
قلبم چقد خونه
مثل قدیما
موهامو کن شونه
من هرچی میگم به حسن
نمیگه چی اومد سرت
خودت بهم بگو چرا
شکسته شد بال و پرت
نفس نفس که میزنی
جونم میاد روی لبم
عصای دست تو شدم
مادر با این سن کمم
بعد تو بارون
مهمون چشمامه
چادر خاکیت
همیشه باهامه
يكم برام قصه بگو
از غصه های كربلا
از بوسه زیر خنجر و
سرِ بريده از قفا
بگو چی ها مياد سرِ
من و سرِ برادرم
بگو باید بعد حسین
چیکار کنم با اون حرم
بگو برام از
گودال قتلگاه
از خیمه گاه و
هجوم یک سپاه
✍ﮔﺮﻭﻩ ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ ﻫﺂ ﺳﺒﻚ
#کوچه_بنی_هاشم
https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/9479
.👇
.
#زمزمه #فاطمیه
#زبانحال_امام_حسن_با_مادر حضرت زهرا(س)
#سبک_دوباره_چشمام_صاحبه
بعد از در و دیوار و میخ
از کوچه ها دلم پره
مصیبت کوچه برام
بالا تر از تصوره
روضه ی من همینه که
به ساحتت هتّاکی شد
افتادی زیر دست و پا
چادر سیاهت خاکی شد
یه جوری زد که
چشات نمیبینه
کشته حسن رو
زخم روی سینه
شبا تا صب تو گوشمه
صدای ناله ت مادرم
قطره به قطره آب میشی
مثل یه شمع برابرم
گریه شده کار منو
غصه شده همدم من
مرهم زخم سینته
گریه های نم نمِ من
فدای دردات
ای مادر پیرم
بمون کنارم
که بی تو می میرم
بزار منم کمک کنم
چقد بهت رو بزنم
بادرد پهلو نمیشه
بزار که جارو بزنم
الهی هیچ وقت نبینم
که خونه بی صدا بشه
کاشکی به جای محسنت
می شد حسن فدا بشه
از درد غربت
رنگ چشام خونه
بی تو برا من
مدینه محزونه
آتیش گرفته جیگرم
حرفی بزن با حسنت
اسماء میگه خوابی، چرا
اینجوری سرده بدنت؟
حرفی بزن چیزی بگو
داره میره روح از تنم
ببین کنارت چجوری
می لرزه کل بدنم
لبریز درده
این دل مضطرم
صدای سیلی
می پیچه تو سرم
بگو چکار کنم برات
تا دست به پهلو نگیری
شاهدِ اون کوچه منم
ازم دیگه رو نگیری
نشد برات سپر بشم
تا زنده م این دردِ منه
دیدم که گرگی پنجه ش و
به رویِ ماهت میزنه
چادرِ خاکیت
پیشِ نگامه آه
اشکِ غریبیت
سهم چشامه آه
✍ﮔﺮﻭﻩ ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ ﻫﺂ ﺳﺒﻚ
.