سیدالعلماء
🔺 مبارزه با دشمن درونی
🔹 حکيم #سعدی در مسئلهی مبارزه با #نفس اين چنين میفرماید:
"تو با دشمن نفس هم خانهای"
🔷 یعنی يک موجودی که اسمش نفس است و با تو در درونت #همسايه است.
"چه در بندِ پيکار بیگانهای"
🔷 اين دشمنِ نفس یعنی شما در خانهی #دل، همسایهی #دشمن خودت هستی!؛ بنابراين چه کار داری که آیا بیگانهای دشمن تو هستند يا نه! و با تو چه خواهند کرد؟!
از همه جا واجبتر درون خودت است.
"عنان باز پيچان نفس از حرام
به مردی ز رستم گذشتند و سام"
در داستانها میخوانیم که در #تاريخ يک #رستم و #سام و #اسفندیاری بودهاند، اما اگر میخواهی #مرد را بشناسی اینها را نخوان؛ زيرا مردان آنهایی هستند که نفسِ خود را از #حرام جلوگيری و مهار میکنند و به جاهایی که نبايد دست بزنند دست درازی نمیکنند.
"تو خود را چو کودک ادب کن به چوب"
همانطور که وقتی میخواهی بچهی خود يا ديگری را #ادب کنی ناچاری که يک چوبی را در کنار خودت بگذاری، با خودت هم همين کارها را انجام بده.
"به گرز گران مغز مردم مکوب"
نبايد #خيال کنی که اگر رستم شوی و يک گرزی داشته باشی و يا #وزنه_بردار شوی، میتوانی آن را به سر #دشمن بزنی، اين #هنر نيست!.
هنر تو اين است که مانند تربيت #کودک، بچهی درونت را که خودت هستی #تربيت بکنی؛ یعنی جنبهی #عقلانی تو، جنبهی #نفسانی تو را تربيت بکند.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 نمونههایی از دشمنیهای نفس با انسان!
🔹 مسئلهی مخالفت با #نفس به قدری مهم است که #مرحوم_امام در حدود ۸۰ سال پیش اول از همین حدیث جهاد با نفس، کتاب #اربعینشان را شروع کردند؛ منتهی اینها به صورت #قانون _اساسی روی میزها نیامده؛ فلذا باید خلاصهگیری کرد و اینها را در #فرهنگ وارد کرد، در شورای #انقلاب وارد کرد که آقایانی که میآیند از روی این برنامه، #مصالح و #مفاسد را تشخیص دهند.
و در هر کاری که اشتغال داریم اعم از اینکه کار #اقتصادی، #اجتماعی، #روحانی، #تبلیغی، کار خیر کردن، خیّر شدن و ... باشد، این مسائل را دخالت دهیم.
مثلاً بعضیها #خیّر هستند اما برای چه؟! برای نفسشان!. چون اگر به آنها بگویی بیا حساب #وجوهات خودت را بکن، نمیآید. اما #مدرسهسازی را که فیلمبرداری شده و پخش میشود که این آقا از خیّرهای فلان استان است و به این طرف و آن طرف دعوت میشود، را حاضر است!.
این هم یکطور متابعت نفس است که به صورت خیّر شدن است. خوب اگر شما خیّری، برای شما چه فرقی میکند؟ چرا #واجبات مالیات را حساب نمیکنی؟ باید از این خیّرها سؤال بشود که این کاری که میکنند به عنوان خدمت به #جامعه است و کاری به #اسلام ندارند که اسلام چه فرموده؟ یا نه باید سال به سال اموالشان را حساب کنند؟ بعد اگر زیاد ماند میتوانند کار خیر انجام دهند، میتوانند #عمره مشرف بشوند، میتوانند #کربلا مشرف بشوند، #زیارت بروند، برای #یتیمها کار بکنند، برای #مسکینها کار بکنند؛ همهی خیرات بعد از واجبات است.
اگر ما دیدیم که علاقهمان به اموری هست که آنها از واجبات دسته دوم و سوم است، باید به این #خطر متوجه بشویم که نکند #دین ما دارد صورت #نفسانی پیدا میکند؛ آنچه را که ما میپسندیم عمل میکنیم!.
⏪...دینی که یکیک دستورات را بیان کرده و نفس متابع آن دستورات است، این #تسلیم و #مسلمانی است. ولی اگر نه، ما عمل بکنیم؛ یک یتیمی را زیربال خود بگیریم، یک #دارالایتامی، مدرسهای، #خیریهای تأسیس کنیم اما از این کارها منظوری داشته باشیم یا #مسجدی بسازیم و منظور ما غیر از اطاعت دستور و برنامهی الهی باشد، این مطابق نفس است نه مطابق دستور!.
یعنی #انسان از روی #هوای_نفس خودش آمده با برنامهای مشترک با دین شریک شده، آن وقت اینجا این را نمیتواند به حساب دین بگذارد. هر چقدر هم که خرجش بشود!
و ای بسا که بعضی عمرهها از این جهت باشد که انسان از #تجارت یا از #صناعت یا از فرهنگ یا از هر چیز خسته است، پی یک مسافرتی میگردد. حالا این مسافرت پیش آمده و #دولت هم اجازه میدهد که به عمره برود. در صورتیکه این خرجی که میکند الآن حساب نشده است. یعنی #برادرش، برادرزادهاش، #خواهرش، خواهرزادهاش، موقع ازدواجشان است، نمیتوانند #ازدواج کنند. آنوقت ایشان میخواهد چند میلیون خرج کند و به عمره برود!. این است که پرهیز میدهند به ما که نفس مانند #دشمن که دشمن میآید انسان را پایین میآورد، کارهایش را از آثار خیر و #عاقبت به خیری دور میکند. این نفس هم آمده در برنامهی انسان رخنه کرده است.
۹۴/۵/۸= ۱۳ #شوال المکرم ۱۴۳۶
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 سالروز درگذشت مرحوم ملا هادی سبزواری؛ (۲۸ #ذی_الحجه ۱۲۸۹ق)
🔺داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم ملا هادی سبزواری
🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه #فيضيه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان [ #مرحوم_امام] عصرهای #جمعه جلسهای داشتند كه ده، بيست نفر #بازاری و چند #طلبه، مِنجمله شهيد #مطهری و افرادی از اين قبيل میآمدند و ايشان #مواعظ بسيار مؤثری میفرمودند؛ مواعظشان خيلی مؤثر بود، بهطوریکه در ما كه آن موقع #جوان بوديم خیلی اثر میگذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم میآمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمیشدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر میفرمودند.
مثلاً يكی از مسائلی كه میفرمودند اين بود: وقتی #انسان وارد در #علوم دينی میشود از خواستهای #نفسانی او اين است كه: خب، حالا ديگر ما يک #كتاب يا يك #مقاله بنويسيم يا يک #مجله پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتیكه اگر خوب #دقت كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و میخواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!.
اين حرفها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان #عقل مان خوب نمیرسید كه چگونه میشود انسان وارد #حوزه يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد #فرهنگ و #دانشکده ها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً بهجا و بهصلاح است يا اینکه هنوز زود است؟
آدمی كه ده پانزده سال در #مدرسه يا در فرهنگ بوده و #تحصيل کرده، نفسش همان نفسِ #كودكی و بچگی اوست، خواستهایش هم همان خواستهای کودکی است که به رنگ جديد در میآید؛ به رنگ #طلبگی و #دانشجويی و #استاد شدن و #سخنرانی كردن و از اين قبيل چيزها در میآید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، میبیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرفها نشده چون او اين #ورزش را نكرده است.
مرحوم علامه #طباطبایی معنی اين ورزش را برای ما اینگونه نقل میفرمودند: مرحوم ملا هادی #سبزواری اعلیاللهمقامه در #سبزوار، حوزهی علميه داشت و روزها در #مسجد يا در يک جايی درس میگفتند. يک روز چند طلبهی كرمانی که میخواستند به #مشهد مقدس مشرَّف شوند، میگویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم. وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه میکردند و با تعجب اشاره میکردند و مثل اینکه يک چيز عجيبی دیدهاند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا اینها اینگونه حرکات را انجام میدهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوانها پرسيدند: چه مسئلهای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت میکردید؟ گفتند: ما يک مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب مدرسهای در #كرمان هستيم، يک روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، میخواست که در مدرسه بماند، ولی اجازهی #شرعی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق #خادم و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دستها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جارو کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد.
اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک میکند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همانجا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک میکرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای #ازدواج به او پيشنهاد کرد و او را #داماد خود نمود.
حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ میبینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جارو كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل میکردند و میفرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزهی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم.
منظور اين است که اينجور ورزشها و اینگونه #خودسازی ها برای همهی #مردم مخصوصاً در اين دوره لازم است.
۸۵٫۱۱٫۳۰
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 دعاى امام #صادق علیهالسلام در ايام رجب
🔹 شيخ در مصباح فرموده مُعَلَّى بن خُنَيْس از حضرت صادق علیهالسلام روايت كرده كه فرمود بخوان در ماه #رجب:
اللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ صَبْرَ الشّاكِرينَ لَكَ وَعَمَلَ الْخائِفينَ مِنْكَ وَيَقينَ الْعابِدينَ لَكَ
اَللّهُمَّ
اَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظيمُ وَاَنَا عَبْدُكَ الْباَّئِسُ الْفَقيرُ
اَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَميدُ وَاَنَا الْعَبْدُ الذَّليلُ
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاْمْنُنْ بِغِناكَ عَلى فَقْرى وَبِحِلْمِكَ عَلى جَهْلى وَبِقُوَّتِكَ عَلى ضَعْفى يا قَوِىُّ يا عَزيزُ
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الاْوصياَّءِ الْمَرْضيِّينَ وَاكْفِنى ما اَهَمَّنى مِنْ اَمْرِ الدُّنْيا وَالآخِرَةِ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.
مؤلف گويد: كه سيد بن طاوس نيز اين دعا را در اقبال روايت كرده و از روايت او ظاهر میشود كه اين دعا جامعترین دعاها است و در همهی اوقات میتوان خواند.
( #مفاتیح_الجنان ؛ اعمال ماه مبارک رجب)
🔺 شرح #دعای_ماه_رجب
🔹 در ماه #رجب دعاهایی وارد شده كه بندگان خداوند، روزهداران، شب زندهداران، آنها را تكرار میکنند. از آن جمله دعای مختصری است كه در مفاتيح از بهترين دعاها شمرده شده است: «اللّهُمَّ إنِّی أسئَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرينَ لَكَ وَ عَمَلَ الْخَائِفينَ مِنكَ و يَقِينَ العَابِدينَ لَكَ...»؛
تقاضاهايی كه بندگان با #ايمان خداوند در اين ماه میکنند، حالات #نفسانی خاصی است؛ از خداوند در پيشآمدها #صبر میخواهند، چرا كه #خلقت دنيا برای امتحاناتی است كه #بشر بايد در اين #دنيا آن امتحانات را گذرانده و وارد جهان اصلی خودش بشود.
اول تا آخر دنيا به منزلهی يك جلسه #امتحان است، گرچه به نظر ما ده سال و صد سال يك چيز مهمی میآید ولی وقتی از اين #دنيا رفتيم آن را به منزلهی يك جلسه امتحانی بيشتر نمیبینیم؛ لذا بايد در امتحانات #صبر بخواهيم. اما چه صبری؟ خودداری، بردباری و تحملِ در وظيفه به نحو تحمل و صبر #شكرگزاران.
🔹 حالات #نفسانی برای افراد متفاوتند؛ کسانیکه #شاكر خداوند هستند #نعمت وجود خودشان و وجود #خلقت را دريايی میبینند كه در او غرقاند.
وقتی #انسان در دريای سرتاسر #نعمت و #رحمت غرق شد، ديگر نمیتواند آن را #شكر كند. چون اگر بخواهد شكر كند بايد با فهم و #عقل و #شعور خودش تشكر كند در حالیکه اینها مال او نيست!. بنابراين اگر بخواهد مناجاتی و عرض حاجتی بكند، به حالت لالی و گنگی در می آيد!؛ چنين كسی شاكر میشود و لذا صبرهايی هم كه میکند صبر معمولی نيست. صبری است كه #بيمار در زير عمل انجام میدهد كه اگر طبيب جراح عمل او را عقب بياندازد ناراحت میشود.
پس صبر، گوناگون است و حالات نفسانی نيز گوناگون میباشد.
انسان ممكن است در يك پيشآمد ناگواری تحمل بكند ولی در درونهای بسيار باريك وجودش شكرگزاری نباشد! بلكه تحمل باشد و فشار را تحمل بكند. اما در اين #دعا به ما گفتند صبری بخواهيد كه در اثر شكر باشد و شكرگزاری داشته باشد.
🔹 #صبر شاكرين خواستن از خداوند یعنی اين دنيا، دنيای ترقی و صعود نفسانی است.
كار ما در اين دنيا #زندگی نيست بلكه #بندگی است.
بندگی هم حالاتی برای انسان میآورد كه صعود و عروج دارد. #نفس انسان #عابد و کسی که #شاکر #نعمتهای خداست، در این دنیا مدام ترقی میکند و به #صفات عالی میرسد.
وقتی در يک #امت يک يا دو بنده پيدا شد، خدا به خاطر وجود آنها افراد ديگر را هم حفظ میکند و #بلا بر آنها نازل نمیکند.
#نفس انسان #عابد كه به اين شكل ترقی كرده و اصلاح شده و عروج كرده، منشأ خيرات میشود.
@seyedololama
ص۱
⬇️
12.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 اِحذَروا اَهوائَکُم کما تَحذَرونَ اَعدائَکُم؛
امام #صادق علیهالسلام، که این ماه، در آتیه، روز شهادتشان است، یک خطاب عجیبی طبق روایت فرمودهاند: « برحذر باشید از طرف خواهشهای درونی خودتان، همانگونه که از دشمنان خود بر حذر هستید»؛ بنابراین #انسان لانهی #دشمن در درونش است! و دشمن در درون، همان حالتی است [که شخص با اینکه] #تربیت_دینی ندیده، [ولی] به مسائل #علمی رو آورده، مانند زمان ما که افتخارات متوجه #سواد علمی و #تمدن اهوائی شده؛ پس الآن #حکومت در جهان به دست هواهای نفسانی بشر است که در درونشان فعال است.
البته ما آن دشمنانی را که میشناسیم خیلی خوب از آنها پرهیز میکنیم و همیشه مخصوصاً روزهای #جمعه "مرگ بر #اسرائیل" میگوییم، "مرگ بر #آمریکا" میگوییم؛ اما #امام ما، #پیشوای ما، #ائمه ما قبل از آنکه ما متوجه #دشمن_بیرونی شویم، ما را متوجه #دشمن_درونی کردند؛ نکند که در #زبان با آنها، همان معاملهی اعداء و دشمن باشیم ولی در پیروی #اعمال به خواست آنها رفتار کنیم!.
"مرگ بر اسرائیل" به این معناست که مرگ بر آنچه که اسرائیلصفتانه هست! رفتارشان رفتار او هست! تمدنشان، تمدن آن هست، مرگ بر آنها. اگر مرگ بر آنها باشد پس مرگ بر خیلی از خواستههای #نفسانی ما هم باید باشد؛ حالا نمیدانم صلاح هست یا نه و این را باید بزرگان تشخیص بدهند وگرنه طبق این #آیات و #روایات ما حق داریم که در #نماز_جمعه فریاد بزنیم: مرگ بر خواهشهای درونی خودمان که #مملکت ما را به سوی اسرائیل نَبَرد!.
یکچنین خواهشهایی مرگ برای آنها علاج است.
۹۴٫۵٫۸
✅ مرحوم آیتالله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 خطر تبعیت از هوای نفس
🔹 #مرحوم_امام رحمةاللهعلیه در شرح حدیث دهم¹ فرمودند: خواهشها و تمناها و هوی و هوسهای #نفس انسان تمامی ندارند، به هر مقدار که #انسان به خواهشِ نفس عمل بکند، تمامی ندارد. برایش وسائل گوناگون فراهم میشود، ادامهی این خواهشها تا دم #مرگ، انسان را راحت نمیگذارد.
یکی از علما نقل میکرد از آیت الله #حجت رحمةاللهعلیهم که میفرمود: ما در #نجف معمولاً کفشهای زنانه را با پاشنهی کوتاه یا بیپاشنه تهیه میکردیم. یکوقت خانواده از ما خواست که پاشنهدار باشد. من هم پیش کفاش کفشفروش رفتم و از آن کفشهایی که مخصوص زنان ادارهای آنجا بود و خیلی پاشنه داشت و دراز بود، گرفتم به شرط اینکه اگر پس بیاورم قبول کند؛ آوردم و جلوی همسرم گذاشتم. همسرم یکمرتبه ناراحت شد. گفت: من که از اینها نخواستم! گفتم آنچه که شما گفتی بالأخره آخرش همین است!. این درجه به درجه، سال به سال، شش ماه به شش ماه، عوض میشود.
اوضاع و احوال #نفسانی در یکحال نیست که انسان خسته شود، بگوید: من دیگر از این وضع خسته شدهام، مرتباً خستگی را رفع میکند!. بهخاطر تفاوتهایی که در اوضاع و احوال خورد و #خوراک و #خواب و #مسکن و #شغل و اینها، پی در پی میآید، انسان را باز نمیگذارد و فرصت نمیدهد که انسان بگوید که: دیگر مرا بس است، تمام شد، دیگر #جوانی تمام شد، #هوی و #هوس تمام شد، قدری به خود بیایم و به #فکر بیافتم. نمیگذارد!. تا آخر کار که انسان که بندهی نفس خودش بوده و بندهی خدا نبوده -نعوذبالله نعوذبالله- کار به جای #تمسخر میکشد که انسان، دیگران را که مقید به قید #دین و #تقوا هستند، تمسخر میکند و زیر بار همهچیز میرود!. در خیابان هم یکوقت مرتکب حرکات کفرآمیز یا حمله به مساجد، یا حمله به جماعات، یا بمبگذاری برای افراد و... به اینجاها میکشد؛ آن کسانیکه این کارها را میکنند، یکمرتبه اینطور نشدهاند، به #تدریج بر #هواپرستی و خواهشِ هر چه که درون انسان از انسان میخواهد، #تربیت شدهاند.
۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ #شوال ۱۴۳۶
✅ مرحوم آیتالله سید ابراهیم خسروشاهی
_
۱) [ #اربعین ح۱۰]
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 سالروز درگذشت مرحوم ملا هادی سبزواری؛ (۲۸ #ذی_الحجه ۱۲۸۹ق)
🔺داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم ملا هادی سبزواری
🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه #فيضيه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان [ #مرحوم_امام] عصرهای #جمعه جلسهای داشتند كه ده، بيست نفر #بازاری و چند #طلبه، مِنجمله شهيد #مطهری و افرادی از اين قبيل میآمدند و ايشان #مواعظ بسيار مؤثری میفرمودند؛ مواعظشان خيلی مؤثر بود، بهطوریکه در ما كه آن موقع #جوان بوديم خیلی اثر میگذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم میآمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمیشدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر میفرمودند.
مثلاً يكی از مسائلی كه میفرمودند اين بود: وقتی #انسان وارد در #علوم دينی میشود از خواستهای #نفسانی او اين است كه: خب، حالا ديگر ما يک #كتاب يا يك #مقاله بنويسيم يا يک #مجله پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتیكه اگر خوب #دقت كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و میخواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!.
اين حرفها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان #عقل مان خوب نمیرسید كه چگونه میشود انسان وارد #حوزه يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد #فرهنگ و #دانشکده ها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً بهجا و بهصلاح است يا اینکه هنوز زود است؟
آدمی كه ده پانزده سال در #مدرسه يا در فرهنگ بوده و #تحصيل کرده، نفسش همان نفسِ #كودكی و بچگی اوست، خواستهایش هم همان خواستهای کودکی است که به رنگ جديد در میآید؛ به رنگ #طلبگی و #دانشجويی و #استاد شدن و #سخنرانی كردن و از اين قبيل چيزها در میآید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، میبیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرفها نشده چون او اين #ورزش را نكرده است.
مرحوم علامه #طباطبایی معنی اين ورزش را برای ما اینگونه نقل میفرمودند: مرحوم ملا هادی #سبزواری اعلیاللهمقامه در #سبزوار، حوزهی علميه داشت و روزها در #مسجد يا در يک جايی درس میگفتند. يک روز چند طلبهی كرمانی که میخواستند به #مشهد مقدس مشرَّف شوند، میگویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم. وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه میکردند و با تعجب اشاره میکردند و مثل اینکه يک چيز عجيبی دیدهاند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا اینها اینگونه حرکات را انجام میدهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوانها پرسيدند: چه مسئلهای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت میکردید؟ گفتند: ما يک مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب مدرسهای در #كرمان هستيم، يک روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، میخواست که در مدرسه بماند، ولی اجازهی #شرعی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق #خادم و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دستها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جارو کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد.
اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک میکند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همانجا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک میکرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای #ازدواج به او پيشنهاد کرد و او را #داماد خود نمود.
حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ میبینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جارو كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل میکردند و میفرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزهی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم.
منظور اين است که اينجور ورزشها و اینگونه #خودسازی ها برای همهی #مردم مخصوصاً در اين دوره لازم است.
۸۵٫۱۱٫۳۰
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 به مناسبت بزرگداشت مرحوم ملا هادی سبزواری؛
🔺داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم ملا هادی سبزواری
🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه #فيضيه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان [ #مرحوم_امام] عصرهای #جمعه جلسهای داشتند كه ده، بيست نفر #بازاری و چند #طلبه، مِنجمله شهيد #مطهری و افرادی از اين قبيل میآمدند و ايشان #مواعظ بسيار مؤثری میفرمودند؛ مواعظشان خيلی مؤثر بود، بهطوریکه در ما كه آن موقع #جوان بوديم خیلی اثر میگذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم میآمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمیشدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر میفرمودند.
مثلاً يكی از مسائلی كه میفرمودند اين بود: وقتی #انسان وارد در #علوم دينی میشود از خواستهای #نفسانی او اين است كه: خب، حالا ديگر ما يک #كتاب يا يك #مقاله بنويسيم يا يک #مجله پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتیكه اگر خوب #دقت كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و میخواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!.
اين حرفها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان #عقل مان خوب نمیرسید كه چگونه میشود انسان وارد #حوزه يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد #فرهنگ و #دانشکده ها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً بهجا و بهصلاح است يا اینکه هنوز زود است؟
آدمی كه ده پانزده سال در #مدرسه يا در فرهنگ بوده و #تحصيل کرده، نفسش همان نفسِ #كودكی و بچگی اوست، خواستهایش هم همان خواستهای کودکی است که به رنگ جديد در میآید؛ به رنگ #طلبگی و #دانشجويی و #استاد شدن و #سخنرانی كردن و از اين قبيل چيزها در میآید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، میبیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرفها نشده چون او اين #ورزش را نكرده است.
مرحوم علامه #طباطبایی معنی اين ورزش را برای ما اینگونه نقل میفرمودند: مرحوم ملا هادی #سبزواری اعلیاللهمقامه در #سبزوار، حوزهی علميه داشت و روزها در #مسجد يا در يک جايی درس میگفتند. يک روز چند طلبهی كرمانی که میخواستند به #مشهد مقدس مشرَّف شوند، میگویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم. وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه میکردند و با تعجب اشاره میکردند و مثل اینکه يک چيز عجيبی دیدهاند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا اینها اینگونه حرکات را انجام میدهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوانها پرسيدند: چه مسئلهای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت میکردید؟ گفتند: ما يک مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب مدرسهای در #كرمان هستيم، يک روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، میخواست که در مدرسه بماند، ولی اجازهی #شرعی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق #خادم و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دستها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جارو کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد.
اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک میکند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همانجا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک میکرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای #ازدواج به او پيشنهاد کرد و او را #داماد خود نمود.
حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ میبینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جارو كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل میکردند و میفرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزهی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم.
منظور اين است که اينجور ورزشها و اینگونه #خودسازی ها برای همهی #مردم مخصوصاً در اين دوره لازم است.
۸۵٫۱۱٫۳۰
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 خطر تبعیت از هوای نفس
🔹 #مرحوم_امام رحمةاللهعلیه در شرح حدیث دهم¹ فرمودند: خواهشها و تمناها و هوی و هوسهای #نفس انسان تمامی ندارند، به هر مقدار که #انسان به خواهشِ نفس عمل بکند، تمامی ندارد. برایش وسائل گوناگون فراهم میشود، ادامهی این خواهشها تا دم #مرگ، انسان را راحت نمیگذارد.
یکی از علما نقل میکرد از آیت الله #حجت رحمةاللهعلیهم که میفرمود: ما در #نجف معمولاً کفشهای زنانه را با پاشنهی کوتاه یا بیپاشنه تهیه میکردیم. یکوقت خانواده از ما خواست که پاشنهدار باشد. من هم پیش کفاش کفشفروش رفتم و از آن کفشهایی که مخصوص زنان ادارهای آنجا بود و خیلی پاشنه داشت و دراز بود، گرفتم به شرط اینکه اگر پس بیاورم قبول کند؛ آوردم و جلوی همسرم گذاشتم. همسرم یکمرتبه ناراحت شد. گفت: من که از اینها نخواستم! گفتم آنچه که شما گفتی بالأخره آخرش همین است!. این درجه به درجه، سال به سال، شش ماه به شش ماه، عوض میشود.
اوضاع و احوال #نفسانی در یکحال نیست که انسان خسته شود، بگوید: من دیگر از این وضع خسته شدهام، مرتباً خستگی را رفع میکند!. بهخاطر تفاوتهایی که در اوضاع و احوال خورد و #خوراک و #خواب و #مسکن و #شغل و اینها، پی در پی میآید، انسان را باز نمیگذارد و فرصت نمیدهد که انسان بگوید که: دیگر مرا بس است، تمام شد، دیگر #جوانی تمام شد، #هوی و #هوس تمام شد، قدری به خود بیایم و به #فکر بیافتم. نمیگذارد!. تا آخر کار که انسان که بندهی نفس خودش بوده و بندهی خدا نبوده -نعوذبالله نعوذبالله- کار به جای #تمسخر میکشد که انسان، دیگران را که مقیَّد به قید #دین و #تقوا هستند، تمسخر میکند و زیر بار همهچیز میرود!. در خیابان هم یکوقت مرتکب حرکات کفرآمیز یا حمله به مساجد، یا حمله به جماعات، یا بمبگذاری برای افراد و... میشود و کارش به اینجاها میکشد؛ آن کسانیکه این کارها را میکنند، یکمرتبه اینطور نشدهاند، به #تدریج بر #هواپرستی و خواهشِ هر چه که درون انسان از انسان میخواهد، #تربیت شدهاند.
۱۳۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ شوال ۱۴۳۶
✅ مرحوم آیتالله سید ابراهیم خسروشاهی
___________
۱) [ #اربعین ح۱۰]
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم "ملا هادی سبزواری" در سالروز درگذشت ایشان؛ (۲۸ #ذی_الحجه ۱۲۸۹ق)
🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه #فيضيه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان( #مرحوم_امام ) عصرهای #جمعه جلسهای داشتند كه ده، بيست نفر #بازاری و چند #طلبه، مِن جمله شهيد #مطهری و افرادی از اين قبيل میآمدند و ايشان #مواعظ بسيار مؤثری میفرمودند؛ مواعظشان خيلی مؤثر بود، به طوریکه در ما كه آن موقع #جوان بوديم خیلی اثر میگذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم میآمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمیشدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر میفرمودند.
مثلاً يكی از مسائلی كه میفرمودند اين بود: وقتی #انسان وارد در #علوم دينی میشود از خواستهای #نفسانی او اين است كه خوب حالا ديگر ما يك #كتاب يا يك #مقاله بنويسيم يا يك #مجله پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتیكه اگر خوب #دقت كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و میخواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!.
اين حرفها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان #عقلمان خوب نمیرسید كه چگونه میشود انسان وارد #حوزه يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد #فرهنگ و #دانشکدهها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً به جا و به صلاح است يا اینکه هنوز زود است؟
آدمی كه ده پانزده سال در #مدرسه يا در فرهنگ بوده و #تحصيل کرده، نفسش همان نفسِ #كودكی و بچگی اوست، خواستهایش هم همان خواستهای کودکی است که به رنگ جديد در میآید؛ به رنگ #طلبگی و #دانشجويی و #استاد شدن و #سخنرانی كردن و از اين قبيل چيزها در میآید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، میبیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرفها نشده چون او اين #ورزش را نكرده است.
مرحوم علامه #طباطبایی معنی اين ورزش را برای ما اینگونه نقل میفرمودند: مرحوم ملا هادی #سبزواری اعلی الله مقامه در #سبزوار، حوزهی علميه داشت و روزها در #مسجد يا در يک جايی درس میگفتند. يك روز چند طلبهی كرمانی که میخواستند به #مشهد مقدس مشرَّف شوند، میگویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم، وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه میکردند و با تعجب اشاره میکردند و مثل اینکه يک چيز عجيبی دیدهاند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا اینها اینگونه حرکات را انجام میدهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوانها پرسيدند: چه مسئلهای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت میکردید؟ گفتند: ما يك مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب يك مدرسهای در #كرمان هستيم، يك روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، میخواست که در مدرسه بماند، ولی اجازهی #شرعی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق #خادم و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دستها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جاروب کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد.
اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک میکند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همانجا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک میکرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای #ازدواج به او پيشنهاد کرد و او را #داماد خود نمود.
حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ میبینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جاروب كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل میکردند و میفرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزهی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم.
منظور اين است که اين جور ورزشها و اینگونه #خودسازیها برای همهی #مردم مخصوصاً در اين دوره لازم است.
۸۵/۱۱/۳۰
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 دعاى امام صادق علیهالسلام در ايام رجب
🔹 شيخ در مصباح فرموده مُعَلَّى بن خُنَيْس از حضرت #صادق علیهالسلام روايت كرده كه فرمود بخوان در ماه #رجب:
اللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ صَبْرَ الشّاكِرينَ لَكَ وَعَمَلَ الْخائِفينَ مِنْكَ وَيَقينَ الْعابِدينَ لَكَ
اَللّهُمَّ اَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظيمُ وَاَنَا عَبْدُكَ الْباَّئِسُ الْفَقيرُ
اَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَميدُ وَاَنَا الْعَبْدُ الذَّليلُ
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاْمْنُنْ بِغِناكَ عَلى فَقْرى وَبِحِلْمِكَ عَلى جَهْلى وَبِقُوَّتِكَ عَلى ضَعْفى يا قَوِىُّ يا عَزيزُ
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الاْوصياَّءِ الْمَرْضيِّينَ وَاكْفِنى ما اَهَمَّنى مِنْ اَمْرِ الدُّنْيا وَالآخِرَةِ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.
مؤ لف گويد: كه #سيد_بن_طاوس نيز اين دعا را در اقبال روايت كرده و از روايت او ظاهر میشود كه اين دعا جامعترین دعاها است و در همهی اوقات میتوان خواند.
(مفاتیح الجنان؛ اعمال ماه مبارک رجب)
💠 شرح فرازهایی از این دعای عظیم الشأن در کانال "سیدالعلماء"
🔺 شرح #دعای_ماه_رجب (۱)
💠 در ماه #رجب دعاهایی وارد شده كه بندگان خداوند، روزهداران ، شب زندهداران، آنها را تكرار میکنند. از آن جمله دعای مختصری است كه در #مفاتيح از بهترين دعاها شمرده شده است: اللّهُمَّ إنِّی أسئَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرينَ لَكَ وَ عَمَلَ الْخَائِفينَ مِنكَ و يَقِينَ العَابِدينَ لَكَ...
تقاضاهايی كه بندگان با #ايمان خداوند در اين ماه میکنند، حالات #نفسانی خاصی است؛ از خداوند در پيشامدها #صبر میخواهند، چرا كه #خلقت دنيا برای امتحاناتی است كه بشر بايد در اين #دنيا آن امتحانات را گذرانده و وارد جهان اصلی خودش بشود.
اول تا آخر دنيا به منزلهی يك جلسه #امتحان است، گرچه به نظر ما ده سال و صد سال يك چيز مهمی میآید ولی وقتی از اين #دنيا رفتيم آن را به منزلهی يك جلسه امتحانی بيشتر نمیبینیم؛ لذا بايد در امتحانات #صبر بخواهيم. اما چه صبری؟ خودداری، بردباری و تحملِ در وظيفه به نحو تحمل و صبر #شكرگزاران.
ادامه دارد...
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 حیلههای نفس!
🔹 #مرحوم_امام در شرح حديث دهمِ کتاب #اربعین فرمودند: خواهشها، تمناها و هوا و هوسهای #نفس انسان تمام نمیشود.
این خواهشها با وسائل مختلف تا دم #مرگ انسان را راحت نمیگذارند!.
یکی از علما از مرحوم آیت الله #حجت نقل کردند که ما در #نجف معمولاً کفشهای زنانه را بیپاشنه یا کمپاشنه انتخاب میکردیم. یک وقتی خانواده از ما خواست که کفشش پاشنهدار باشد. من هم رفتم پیش کفشفروش و از آن کفشهایی که مخصوص #زنان اداری آن موقع بود که خیلی دراز بود و پایهی بلند داشت، گرفتم و به فروشنده گفتم: میبرم، اما به شرط اینکه اگر پس آوردم، قبول کنی.
کفشها را آوردم و جلوی همسرم گذاشتم. تا همسرم دید ناراحت شد و گفت: من از اینها نخواستم. من هم گفتم: آنی که شما خواستید، بالأخره آخرش این میشود!.
این درجه به درجه و سال به سال پیش میرود. اوضاع درجهی #نفسانی در یک حال نیست که #انسان خسته شود و با خود بگوید که من از این وضع خسته شدم. هیْ خستگی خود را در خود رفع میکند، به خاطر تفاوتهایی که در خورد و خوراک و مسکن و شغل و اینها، پی در پی میآید.
#نفس، انسان را باز نمیگذارد تا فرصتی برای انسان پیش بیاید و با خود بگوید: دیگه برای من بس است!. #جوانیام تمام شد!. یک قدری به خود بیایم و به #فکر بیفتم. نفس نمیگذارد تا آخر کار!.
انسانی که #بندهی نفس خودش بوده و بندهی خدا نبوده؛ -نعوذ بالله- کارش به #تمسخر هم میرسد!.
یعنی کسانی را که مقیّد به #تقوا هستند، به تمسخر میگیرد، یا به #مساجد و یا جماعات حمله میکند. یا بمبگذاری میکند!.
اینها یک مرتبه اینطور نشدند؛ به #تدریج بر هوا پرستی و خواهشِ هر چه که نفس از انسان میخواهد، #تربیت شدند.
اما ائمه علیهمالسلام در احادیث شریفه هشدار میدهند همانگونه که از حضرت #صادق علیهالسلام نقل شده: إحذروا أهوائکم کما تحذرون أعدائکم؛ یعنی منبع حقشناسی و #دین_شناسی، حرف جدیدی برای بشریت آورده: ای بشریت! تو همیشه همراه خودت، در درون لباسِ وجود خودت، یک زهر کشنده و گرگ کشنده و #دشمن داری؛ هیچوقت از او غافل نشو!.
۹۴.۴.۲۲
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama