eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️پيامبر اکرم (صلی الله عليه و آله):  🔸«يا علِيُّ! لَو لا أنتَ وَ شيعَتُكَ ما قامَ للهِ دِيِنٌ». 🔹«اى ! اگر تو و نبوديد، دينى براى خدا پا برجا نمى ماند». 📕بحارالأنوار، ج ۳۹، ص ۳۰۷ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در حکمت ۲۱۱ «نهج البلاغه»، در تبیین خطرات تبعيت از هواپرستی چه می فرماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از حکمت ۲۱۱ مى فرمايد: «وَ كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِيرٍ» (چه بسا كه در چنگالِ و هاى حاكم بر آنها اسيرند). به یقین خداوند دو نيرو به انسان بخشيده است: يكى نيروى كه خوب و بد را با آن تشخيص مى دهد و راه و چاه را مى شناسد و ديگرى «انگيزه‌ هاى‌ مختلف‌ نفسانى» است، كه آن هم در حد براى بقاى انسان ضرورى است؛ خواه علائق جنسى باشد يا علاقه به مال و ثروت و مقام و قدرت؛ 🔹اما هنگامى كه اين انگيزه ها كنند و به صورت هوا و درآيند، را در چنگال اسارت خود مى گيرند، به گونه اى كه گاه از تشخيص واضح ترين مسائل باز مى ماند و گاه دست به كارهايى مى زند كه يك عمر بايد جريمه و كفاره آن را بپردازد. به همين دليل در «آيات قرآن» و «روايات اسلامى» هشدار زيادى به اين موضوع داده شده است. 🔹 مى فرمايد: «أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللهُ عَلَى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» [۱] (آيا ديدى كسى را كه معبود خود را خويش قرار داده و خداوند، او را با آگاهى [بر اين كه شايسته هدايت نيست] گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده اى قرار داده است؟! با اين حال، غير از خدا چه كسى مى تواند او را هدايت كند؟! آيا متذكّر نمى شويد؟!). 🔹در حديثى از (عليه السلام) در غررالحكم مى خوانيم: «غَلَبَةُ الْهَوى تُفْسِدُ الدِّينُ وَ الْعَقْلَ» [۲] (غلبه ، هم دين انسان را فاسد مى كند و هم عقل او را). همچنین آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: «حَرَامٌ عَلَى كُلِّ عَقْلِ مَغْلُولٍ بِالشَّهْوَةِ أنْ يَنْتَفِعَ بِالْحِكْمَةِ» [۳] (بر تمام هايى كه در چنگال ، اسيرند حرام است كه از و دانش بهره مند شوند). 🔹به يقين متفاوت اند؛ بعضى به اندازه اى نيرومندند كه هيچ انگيزه اى از نمى تواند بر آن چيره شود، و گاه چنان ضعيف است كه با مختصر طغيانِ شهوت از كار مى افتد، همین گونه نيز درجات و مراتب مختلفى دارد و بدترين نوع آن، گرفتاری اندیشه های يك جامعه در اسارت هوای نفس‌شان است؛ آنان را به سوى پيش برده و دين و دنياى مردم را ملعبه هوای نفس سازند. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره جاثیه، آيه ۲۳ [۱] تصنيف غررالحكم و دررالكلم‏، دفتر تبليغات‏، قم‏، چ ۱، ص ۶۴ [۲] غررالحكم و دررالكلم‏، دارالكتاب الإسلامی، قم، چ ۲، ص ۳۵۰، قصار ۳۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ ۱، ج ۱۳، ص ۶۲۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آيا حضور در مجلسی که «غیبت» می شود هم حرام است؟ 🔹همان گونه كه از «گناهان کبیره» می باشد، شركت در و گوش دادن به سخنان غيبت كننده نيز از گناهان بزرگ محسوب مى شود، زیرا تمام ، از همكارى «غيبت كننده» و «مستمع»، آغاز می شود؛ در مقابل اگر كسى به «سخنان غيبت کننده» گوش نسپارد، علاوه بر آن كه در مسیر «نهى از منكر» گام برداشته، مانع تحقق و افشای عيوب دیگران مى شود، در نتیجه مانعی در برابر هتك حرمت، ریختن آبروی دیگران و ديگر می شود. 🔹بر اساس روايات اسلامى، ، همكار غيبت كننده يا به تعبيری يكى از دو غيبت كننده محسوب می شود. (صلى الله عليه و آله) در حدیثی می فرمایند: «اَلْمُسْتَمِعُ اَحَدُ الْمُغْتابِيْنَ». [۱] همچنین (عليه السلام) می فرمایند: «اَلسّامِعُ لِلْغَيْبَةِ اَحَدُ الْمُغْتابِينَ». [۲] (عليه السلام)، هنگامى كه مشاهده كردند شخصی نزد فرزندش امام حسن (عليه السلام) مى كند، فرمودند: «يا بُنَىَّ نَزِّهْ سَمْعَكَ عَنْ مِثْلِ هذا فَاِنَّهُ نَظَرَ اِلى اَخْبَثِ ما فى وِعائِهِ فَاَفْرَغَهُ فى وِعائِكَ» [۳] (فرزندم! گوش خود را از اين گونه سخنان پاك دار، چرا كه او [غيبت كننده] كثيف ترين چيزى را كه در ظرف خود داشت انتخاب كرد و در ظرف تو ريخت). 🔹حتّى در روايات آمده، «شنونده غيبت» بايد به دفاع از برادران مسلمانش برخيزد، و از طريق حمل به صحّت، مدافع او باشد. (صلى الله عليه و آله) در این رابطه می فرمایند: «مَنْ اُغْتِيْبَ عِنْدَهُ اَخُوُهُ الْمُسْلِمُ فَاسْتَطاعَ نَصْرَهُ فَلَمْ يَنْصُرْهُ خَذَلَهُ اللّهُ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ» [۴] (كسى كه برادر مسلمانش نزد او شود و توانايى بر يارى او داشته باشد و ياريش نكند، خداوند او را در دنيا و آخرت مخذول مى كند). 🔹آن حضرت در حديث ديگرى می فرمایند: «اذا وُقِّعَ فى رَجُل وَ اَنْتَ فى مَلأ فَكُنْ لِلرَّجُلِ ناصِراً وَ وَ لِلْقَومِ زاجِراً وَ قُمْ عَنْهُمْ» [۵] (هنگامى كه و كسى را در ميان جمع مى كنند و تو در آنجا حضور دارى، او را يارى كن و حاضران را کرده و از آن مجلس [گناه] برخيز). همچنین آن حضرت می فرمایند: «اَلسّاكتُ شريكُ المُغْتاب» [۶] (سكوت كننده شريك غيبت كننده است). 🔹 (صلى الله عليه و آله) در حديث ديگرى فرمودند: «اَلا وَ مَنْ تَطَوَّلَ عَلى اَخِيْهِ فى غَيْبَة سَمِعَها فِيهِ فى مَجْلِس فَرَدَّها عَنْهُ رَدَّ اللّهُ عَنْهُ اَلْفَ باب مِنَ الشَّرِ فِى الدُّنيا وَ الاْخِرَةِ، فَاِنْ هُوَ لَمْ يَرُدَّها وَ هُوَ قادِرٌ عَلى رَدِّها كانَ عَلَيْهِ كَوِزْرِ مَنْ اِغْتابَهُ سَبْعينَ مَرَّةً» [۷] (كسى كه بر برادر مسلمانش منّت بگذارد و در برابر كه از او در مجلسى شنيده دفاع كند، هزار در از شرّ و بدى را در دنيا و آخرت از او باز مى گرداند، و اگر دفاع نكند در حالى كه قادر بر دفاع است هفتاد برابر گناه غيبت كننده بر او خواهد بود). ممكن است اين روايت ناظر به مواردى باشد كه شخص مستمع، انسان صاحب نفوذ و با شخصيتى است، بر خلاف غيبت كننده، روشن است سكوت چنين شخصى در برابر هتك حرمت انسان مسلمان، آثار زيانبار تری از كلام غيبت كننده دارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۷۲، ص ۲۲۶. [۲] همان. [۳] همان، ص ۲۵۹. [۴] همان، ج ‏۷۴، ص ۵۸. [۵] ميزان الحكمة، ری شهری، محمد، دار الحديث، ۱۴۱۶ق، چ ۱، ج ۷، ص ۴۲۶. [۶] مجموعة ورّام‏، ابن ورام بن أبي فراس، مكتبة فقيه‏، قم‏، ۱۴۱۰ق، ‏چ ۱، ج ‏۱، ص ۱۱۹. [۷] الأمالی، ابن بابويه، كتابچى‏، تهران، ‏‏۱۳۷۶ش، چ ۶، ص ۴۳۰ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ ۱، ج ۳، ص ۱۱۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام علی (عليه السلام): 🔸«نَزِّل نَفسَكَ دُونَ مَنزِلَتِها تُنَزِّلكَ النّاسُ فَوقَ مَنزِلَتِكَ». 🔹«خود را در جايى فروتر از منزلت خويش بنشان، تا مردم تو را در جايى فراتر از منزلتت بنشانند». 📕غرر الحكم و درر الكلم، ح ۹۹۸۵ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چگونه مردم را به برقراری رابطه دوستی و محبت و دوری از قطع رابطه توصیه می نماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از نامه ۴۷ (وصیتنامه حضرت) مى فرمايد: «وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ».(و بر شما لازم است و محبّت و بذل و بخشش را فراموش نكنيد). سپس مى افزايد: «وَ إِيَّاكُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ» (و بر حذر باشيد از اينكه به يكديگر پشت كنيد و خود را با هم قطع نماييد). از ريشه «وصل»، هرگونه ارتباط و پيوند معنوى و مادى و عقلانى و عاطفى را شامل مى شود، 🔹و از ريشه «بذل»، از قبيل ذكر خاص بعد از عام است؛ زيرا يكى از طرق پيوند افراد جامعه با يكديگر بذل كمك هاى مادى به افرادى است كه به هر دليل نيازمند شده اند. از ريشه «دبر» (بر وزن عبد) به معناى پشت كردن به هم و قهر كردن و دشمنى با يكديگر نمودن و به معناى هرگونه قطع رابطه است، و اين دو واژه به عكس دو واژه اوّل از قبيل ذكر خاص بعد از عام است؛ زيرا به معناى جدايى كامل است و هر نوع قطع پيوند را شامل مى شود. مسأله و محبّت كه گاه با زبان، و از طريق ملاقات و امثال آن انجام مى شود، در بسيار مهم است؛ 🔹همانگونه كه بى محبتى ها و جدايى ها و قطع پيوندها منفور است. احاديث بسيارى در نكوهش هجران و جدايى در منابع معتبر روايى ما آمده كه گاه پشت انسان را مى لرزاند. در حديثى كه مرحوم كلينى در كتاب كافى از امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) نقل كرده است مى خوانيم: «هرگاه دو از هم قهر كنند و سه روز بگذرد و آشتى نكنند، اگر در آن حال از دنيا بروند خارج از اسلام خواهند بود، و ولايت و پيوند اخوت اسلامى در ميان آنها قطع مى شود و به هنگام آشتى كردن، هر كدام پيشى گيرد او در قيامت براى رفتن به بهشت پيشى خواهد گرفت». [۱] 🔹همچنین امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «هنگامى كه دو مسلمان از هم كنند، پيوسته شادى مى كند؛ ولى هنگامى كه با هم كنند زانوهاى خود را به هم مى كوبد و پيوندهاى جسمى او [گويا] از هم جدا مى شود و فرياد مى زند: واى بر من از اين مصيبتى كه دامنم را گرفت». [۲] حتى در آنجا نيز كه كسى خودش را مظلوم، و طرف مقابل را ظالم بداند، بايد براى برقرارى آشتى و از ميان رفتن مظالم تلاش كند؛ 🔹چنانكه در حديث ديگرى در كتاب كافى آمده است كه امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هر گاه دو نفر با هم كنند، يكى از آن دو مستحق لعن است، و اى بسا هر دو مستحق باشند؛ راوى از امام (عليه السلام) سؤال مى كند: فدايت شوم ظالم بايد مستحق لعن باشد، مظلوم چرا؟ فرمود: به سبب آن است كه برادرش را به آشتى [معقولانه] دعوت نمى كند». [۳] اشاره به اينكه بايد به صورت منطقى و مشكل خود را با يكديگر حل كنند. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، ج ۲، ص ۳۴۵ [۲] همان، ص ۳۴۶ [۳] همان، ص ۳۴۴ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۱۰، ص ۲۸۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️پيامبر اکرم (صلی‌ الله‌ عليه‌ و آله): 🔸«عَلِيُّ بْنُ أبِيطالِبٍ أقْدَمُ اُمَّتِی سِلْماً وَ أکثَرُهُمْ عِلْماً وَ أَصَحُّهُمْ دِيناً وَ أفْضَلُهُمْ يَقِيناً و أحْلَمُهُمْ حِلْماً وَ أسْمَحُهُمْ کفّاً وَ هُوَ الْاِمامُ وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدِی». 🔹« پيشگام امت من در گرويدن به اسلام است، و علم و دانش او از همه بيشتر، و دين او از همه کاملتر، و يقين او از همه برتر، و حلم او از همه بيشتر، و دست او از همه بخشنده تر است و او و پس از من است». 📕امالی صدوق، ص ۸ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۵۷ نهج البلاغه درباره «مرگ» و «قبر» چه فرموده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۵۷ «نهج البلاغه» از و سخن می گوید؛ «مرگ» و «قبرى» كه توجّه به آن، را بيدار و را هوشيار مى كند؛ مى فرمايد: «وَ إِنَّ غَداً مِنَ الْيَوْمِ قَرِيبٌ، يَذْهَبُ الْيَوْمُ بِمَا فِيهِ، وَ يَجِيءُ الْغَدُ لَاحِقاً بِهِ» (فردا به امروز نزديك است، امروز آنچه را در آن است با خود مى برد و فردا پشت سر آن فرا مى رسد [و به اين ترتيب، عمر به سرعت سپرى مى شود]). 🔹منظور از «فردا»، فرداى مرگ و است كه اگر آن را دور پندارد، در گرداب فرو مى رود، و هنگامى كه آن را نزديك ببيند «مراقب‌ اعمال‌ خويش» و «تسويه حساب و اداى حقوق» و «توبه از گناهان» مى شود. و به راستى «پايان عمر» دور نيست، حتى اگر انسان عمر طبيعى طولانى كند؛ چرا كه سال و ماه به سرعت می‌گذرد و كودكان، جوان و جوانان پير می‌شوند؛ ضمن اينكه حوادث غير منتظره، طوفان بلاها و بيماری ها همواره در كمين عمرند و گاه در يك چشم بر هم زدن همه چيز پايان مى يابد. 🔹بعضى از شارحان «نهج البلاغه»، «غد» را در عبارت بالا به معناى فرداى قيامت تفسير كرده اند؛ گرچه آن هم نزديك است، ولى با توجه به جمله هاى بعد كه سخن از قبر است، معناى اوّل صحيح تر به نظر مى رسد. سپس همگان را به تنهايى در توجه مى دهد و مى فرمايد: «فَكَأَنَّ كُلَّ امْرِئٍ مِنْكُمْ قَدْ بَلَغَ مِنَ الْأَرْضِ مَنْزِلَ وَحْدَتِهِ، وَ مَخَطَّ حُفْرَتِهِ، فَيَا لَهُ مِنْ بَيْتِ وَحْدَةٍ، وَ مَنْزِلِ وَحْشَةٍ، وَ مُفْرَدِ غُرْبَةٍ!» (گويى هر يك از شما به سر منزل تنهايى و حفره گور خويش رسيده است، اى واى از آن خانه تنهايى و منزلگاه وحشت و جايگاه غربت). 🔹آرى، انسانى كه يك ساعت تنهايى را به آسانى تحمل نمى كرد و هميشه در جمع دوستان و بستگان و ياران مى زيست، هنگامى كه چشم از اين دنيا مى پوشد از همه دوستان و ياران و خويشان براى هميشه فاصله مى گيرد و در گورى سرد و تاريك و وحشتناك در تنهايى مطلق گرفتار مى شود و چه سخت و دردناك است؛ مگر اين كه توفيق يابد ياران جديدى از ميان اعمال صالح خود و فرشتگان پروردگار برگزيند و او روضه اى از رياض جنّت و باغى از باغ هاى شود؛ نه حفره اى از حفره هاى . 🔹در حديثى از «امام صادق» (علیه السلام) مى خوانيم: «إِنَّ لِلْقَبْرِ كَلَاماً فِي كُلِّ يَوْمٍ يَقُولُ: أَنَا بَيْتُ الْغُرْبَةِ، أَنَا بَيْتُ الْوَحْشَةِ، أَنَا بَيْتُ الدُّودِ، أَنَا الْقَبْرُ، أَنَا رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّارِ» [۱] (، هر روز اين سخن را تكرار مى كند: من خانه غربت، خانه وحشت، خانه حشرات، خانه قبرم. من باغى از باغ هاى بهشت يا حفره اى از حفره هاى دوزخ هستم). پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، ج ‏۳، ص ۲۴۲ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۱۸۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اصول تربیت اخلاقی 🔹ارتباط و ، ارتباطی دوسویه و طرفینی است. همان طور که «هدف»، تعیین کننده «شیوه» است، از طرف دیگر، «شیوه» نیز تعیین کننده «هدف» است. محوری ترین هدف بعثت انبياء را معرفی کرده است. وظیفه اصلی پیامبران، «تزکیه بشر» برای ترقی و تکامل معنوی و روحی، و رسیدن به هدف نهایی خلقت انسان، یعنی نزدیکی و به خدای متعال است. 🔹از این رو، اگر چه هدایت بشر بوده است، اما از آنجا که نمی توان بین و خط قرمزی کشید و برای هر کدام متولی خاصی معین کرد، می توان را نیز یکی از عوامل مؤثر در معرفی کرد. از سویی دیگر، آیاتی از نقش اصلی در تربیت را به خود نسبت می دهد؛ مثلا خداوند متعال می فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا» [۱] (هرکس خود را پاک و کرد، رستگار شد). 🔹خداوند در این آیه، «تزکیه» را به خود نسبت داده است. بر اساس این آیه، و انسان در سایه و تلاش خود او حاصل می شود. از جمع بندی این دسته از آیات، چند نکته به دست می آید؛ نخست آنکه «قرآن کریم» به نقش عوامل گوناگون مؤثر در فرایند و یکسان نبودن تأثیر این عوامل، توجه داشته است. دوم اینکه کسی که به امر مبادرت می ورزد، باید زمینه ای فراهم آورد که با اراده و اختیار خود، در جهت نیل به تلاش کنند. 🔹اگرچه اراده، فعل خود انسان است و کسی نمی تواند آن را در انسان ایجاد کند، می تواند مقدماتی را فراهم کند که به وسیله آن مقدمات، توجه را به خوبی ها و کمالات معطوف گرداند و انگیزه او را تقویت کند. مجموعه‌ای از عوامل مختلف در امر «تربیت اخلاقی» تأثیرگذارند. ، عوامل دخیل در را در یک چینش طولی قرار می دهد و نقش واقعی و نهایی را برای خداوند متعال قائل است. سوماً، در آیاتی که عمل را به پیامبر یا خود انسان نسبت می دهد، در واقع، فاعل مستقل خود خداوند است، و فاعلیت پیامبر و انسان، به اذن خداوند متعال و در طول فاعلیت اوست. 🔹چهارماً، این سلسله مراتب تربیتی که از خداوند تا انبیاء و اولیاء، و از اولیاء تا بندگان الهی وجود دارد، فقط در فرهنگ تعلیم و تربیت معنا پیدا می کند. (علیه السلام) در توصیه خود به کمیل بن زیاد می فرماید: «ای کمیل، به درستی که پیامبر خدا را، خداوند، خود، تربیت فرمود و آن بزرگوار مرا ادب آموخت و من نیز مؤمنان را تربیت می کنم و برای آنان آداب ارزشمند را به میراث می گذارم». 📕برنامه درسی و تربیت اخلاقی، حمیدرضا کاظمی، چ اول، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«عفت نفس» چگونه به دست می آید؟ (بخش اول) 🔹 (علیه السلام) می‌فرماید: «طُوبَى لِمَنْ تَحَلَّى بِالْعَفَافِ وَ رَضِیَ بِالْکَفَاف» [۱] (خوشا به حال کسی که خود را به و بیاراید و با روزى به اندازه کفاف بسازد). نقطه مقابل «شکم پرستى و شهوت پرستى»، و صفتی است که باعث حفظ در «نیروی شهوت» در انسان می‌شود. 🔹 به معنای دور داشتن خود در صحنه عمل و رفتار، از هرگونه و است. «عفت» به گفته راغب اصفهانى در کتاب «المفردات»، به معنى پدید آمدن حالتى در است که آدمى را از «غلبه شهوت» باز مى دارد، و به کسى گفته می‌شود که داراى این وصف و حالت باشد. 🔹 از «بزرگترین فضایل انسانى» است و هیچ کس در «سیر الى الله»، بدون داشتن «عفت» به جایى نمى رسد. در زندگى نیز آبرو و حیثیت و شخصیت انسان در گرو است. مرحوم آیت الله مجتهدی می‌فرماید: گناه نکردن است. حال برای گناه نکردن و باید را به «نیکی ها» آراست و از «بدی ها و زشتی ها» پیراست و در حقیقت به پرداخت. ... منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۷۳ نهج البلاغه درباره ناپايداری دنیا و غفلت از آخرت چه هشداری می دهد؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۷۳ «نهج البلاغه» به ناپايدارى و بى قرارى آن اشاره مى كند و به همگان هشدار مى دهد كه زرق و برق آن را نخورند؛ (علیه السلام) مى فرمايد: «أَلا وَ إِنَّ هذِهِ الدُّنْيَا الَّتِي أَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَهَا وَ تَرْغَبُونَ فِيهَا، وَ أَصْبَحَتْ تُغْضِبُكُمْ وَ تُرْضِيكُمْ، لَيْسَتْ بِدَارِكُمْ، وَ لَا مَنْزِلِكُمُ الَّذِي خُلِقْتُمْ لَهُ وَ لَا الَّذِي دُعِيتُمْ إِلَيْهِ» (آگاه باشيد! اين كه شما پيوسته آن را مى كنيد و به آن می ورزيد، و آن نيز گاه شما را خشمگين و گاه خشنود مى سازد، خانه و شما نيست كه براى آن آفريده شده و به سوى آن دعوت گرديده ايد). 🔹اين تعبير اشاره به همان چيزى است كه بارها در بيان شده و نيز در بعضى از آيات به آن اشاره مى كند كه « سراى جاويدان و جايگاه اصلى ما نيست، بلكه منزلگاهى است موقّت» كه در سفر خود به سوى در آن مسكن گزيده ايم تا زاد و برگيريم و به سلامت از اين راه پر خوف و خطر بگذريم و به دار كه به فرموده قرآن «لَهِيَ الحَيَوانُ» [۱] ( در آن است» نايل شويم. سپس براى تأكيد بيشتر مى افزايد: «أَلَا وَ إِنَّهَا لَيْسَتْ بِبَاقِيَة لَكُمْ وَ لا تَبْقُونَ عَلَيْهَا» (آگاه باشيد! نه براى شما باقى مى ماند و نه سلطه شما بر آن باقى خواهد ماند، [بلکه هر دو رو به زوال و پايان پذير است]). 🔹و در ادامه اين سخن در پاسخ كسانى كه را همواره فريبنده معرفى مى كنند، مى افزايد: «وَ هِيَ وَ إِنْ غَرَّتْكُمْ مِنْهَا فَقَدْ حَذَّرَتْكُمْ شَرَّهَا. فَدَعُوا غُرُورَهَا لِتَحْذِيرِهَا، وَ أَطْمَاعَهَا لِتَخْوِيفِهَا» (اين گرچه از جهتى شما را داده، ولى از جهتى ديگر شما را از بر حذر داشته است؛ پس به دليل از فريبندگى هايش چشم بپوشيد و مظاهر را به جهت جنبه هاى هشدار دهنده اش رها سازيد). درست است كه بسيارى از زرق و برق هاى فريبنده و غافل كننده است، ولى در كنار آن، صحنه هايى به ما نشان مى دهد كه هر غافلى را از بيدار مى كند. 🔹درست در همان لحظه اى كه شخصى بر اريكه مى نشيند، ديگرى از تخت سقوط مى كند؛ در همان زمانى كه شخصى وارث آلاف و الوف مى شود، جنازه صاحب اصلى آن اموال بر دوش انسانها روانه مى گردد؛ در همان زمان كه نوزادى متولّد مى شود و پدر و مادر خندان مى شوند، در گوشه ديگرى جمعى را مى بينيم كه براى از دست دادن عزيزان، ناله و سر داده اند! چرا ما تنها بخش اوّل را مى بينيم و از بخش دوّم ؟ 🔹اين نكته مهمى است كه (عليه السلام) با عبارات پرمعناى ياد شده، همگان را به آن توجّه مى دهد و در كلمات قصار و عبارات ديگر «نهج البلاغه» نيز بر آن تأكيد شده است. در ادامه اين سخن و در نتيجه گيرى مى فرمايد: «وَ سَابِقُوا فِيهَا إِلَى الدَّارِ الَّتِي دُعِيتُمْ إِلَيْهَا، وَ انْصَرِفُوا بِقُلُوبِكُمْ عَنْهَا». ([بنابراين] و در اين جهان به سوى كه به آن دعوت شده ايد سبقت جوييد و با جان و دل از روى بگردانيد». پی نوشت: [۱] سوره عنکبوت، آیه ۶۴ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۵۱۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«عفت نفس» چگونه به دست می آید؟ (بخش سوم) 🔸 نقطه مقابل «شکم پرستى و شهوت پرستى»، و صفتی است که باعث حفظ در «نیروی شهوت» در انسان می‌شود. «عفت» به معنای دور داشتن خود در صحنه عمل و رفتار، از هرگونه و است. از «بزرگترین فضایل انسانى» است و هیچ کس در «سیر الى الله»، بدون داشتن «عفت» به جایى نمى رسد. 💠اقدامات لازم برای تزکیه نفس و دوری از گناه (۲) 4⃣«ترک معاشرت با بدان» 🔹 موجودی است و مقلد. بسیاری از «صفات» و «آداب» و «رفتارش» را از انسان های دیگری که با آنها در ارتباط است، فرا می‌گیرد. مخصوصاً تأثیر شگرفی بر نفس و رفتار انسان می‌گذارند. بنابراین تا جایی که امکان دارد با افرادی که نفس های خود را آلوده کرده اند، کمتر معاشرت کند. (علیه السلام) می‌فرماید: «از دوستی با جداً اجتناب کنید، زیرا شرّ به شرّ ملحق خواهد شد». [۱] حضرت همچنین می‌فرماید: «از همنشینی با جداً اجتناب کن که همنشینِ خود را به هلاکت می‌رساند، و به آبرویش لطمه می‌زند». [۲] 5⃣«مشارطه» 🔹در اوّل‌ روز انسان‌ با خود کند که‌ امروز بر خلاف‌ امر الهی‌ رفتار نکند. 6⃣«مراقبه‌» 🔹 در طول‌ روز اعمال‌ خود باشد. این‌ مرحله‌ از مهم‌ترین عوامل «رشد» و «تربیت نفس» و «دوری از گناه» به‌ شمار می‌رود. بر این‌ نکته‌ تأکید دارد که‌ بر «احوال‌» و «اعمال‌» شما نظارت‌ دارد: «...إِنَّ اللهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا» [۳] (...که مراقب اعمال شماست). کسی‌ که‌ از آیه‌ فوق‌ درس‌ گرفته‌ باشد، همواره‌ را ناظر بر کارهای‌ خود می‌داند و از و اجتناب‌ می‌وزرد و این امر سبب رشد و «بالندگی نفس» می‌گردد و در این مسیر خواهد ورزید. 7⃣«محاسبه‌» 🔹برای‌ لازم‌ است‌ از اعمال‌ روزانه‌ به‌ عمل‌ آید. (عليه السلام) می‌فرماید: «هرکس‌ خود را به‌ بکشد، بر عیوبش‌ واقف‌ می‌گردد و به‌ گناهانش‌ پی‌ می‌برد، پس‌ از گناهانش‌ می‌کند و عیوبش‌ را اصلاح‌ می‌نماید». [۴] و اگر این و اعمالی که را که انجام داده است را در جایی ثبت کند و هر شب به آن رسیدگی کند، خواهد فهمید بعد از چند روزی که چه گناهی را بیشتر مرتکب شده است، و «نقطه قوت و ضعف نفس» خویش را بهتر می‌داند و برای رفع آن موفق تر می‌تواند عمل کند، و این نکته در بسیار موثر است و یک خودآگاهی روشنی، فرد، نسبت به خود پیدا می‌کند. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] غررالحکم، ص ۱۴۷ [۲] غررالحکم، ص ۱۴۲ [۳] سوره نساء، آیه ۱ [۴] مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۵۴ منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار ارزشمند «غیرت» 💠عفّت و پاکدامنی 🔹 و تعصبّ ناموسی یکی از عوامل اساسی  و حفظ حریم خانواده است. کسی که برای ناموس خود حرمت قائل است و نسبت به آن تعصّب دارد، به خود اجازه نمی دهد که به ناموس دیگران خیانت کند. او می داند که اگر به ناموس دیگران نظر سویی داشته باشد، به یقین ناموس او نیز مورد سوء نظر دیگران قرار خواهد گرفت. بنابراین، به او اجازه نمی‌دهد. هر اندازه این صفت اخلاقی در او تقویت شود، بر عفّتش افزوده می گردد. (علیه السلام) می‌فرماید: « هر انسانی به اندازه اوست». [۱] 🔹استاد شهید مطهری (ره) می گوید: «انسان این حالت را دارد که هر چه بیشتر در گرداب فرو رود و و را از کف بدهد، احساس در وجودش ناتوان میگردد. از این که همسران آنها مورد توجّه دیگران قرار بگیرند رنج نمی برند و احیاناً لذّت هم می برند و از چنین کارهایی دفاع می کنند و افرادی که با شهوات نفسانی مبارزه می کنند غیورتر و نسبت به همسران خود حسّاس تر میگردند. اینگونه افراد حتّی نسبت به ناموس دیگران نیز حسّاسند؛ یعنی وجدانشان اجازه نمی دهد که به ناموس دیگران بی حرمتی شود». [۲] 🔹بانوی محترمه و با عفّتی روزی به شوهرش گفت: قدر مرا نمی‌دانی؛ من که اینگونه پاکدامن هستم، بیشتر به من احترام کن. شوهرش گفت: تو بستگی به عفّت من دارد؛ این من هستم که تو را پاکدامن نگه داشته ام. آن روز بانوی مذکور، این سخن را از شوهرش نپذیرفت، مدّتی از این ماجرا گذشت، روزی آن زن از بازار عبور می کرد، مرد هوسرانی به سوی او دست دراز کرد و لباس او را گرفت، ولی بی درنگ رها ساخت. زن به خانه بازگشت و به شوهرش گفت: امروز در بازار، مردی با نظر بی عفّتی به من نگریست و مزاحم من شد، دست درازی کرد و چادرم را گرفت، ولی زود رها کرد. 🔹شوهر گفت: الله اکبر، اتفاقاً من مدّتی قبل روزی به زنی نگاه کردم و لباسش را گرفتم، ولی بی درنگ توبه کردم و دستم را کشیدم. این برخوردی که به تو شده مکافات همان عمل من است. زن گفت: اکنون دریافتم که سخن تو حق است که و پاکدامنی زن، بستگی به عفّت و پاکدامنی شوهرش دارد، اگر شوهر به هر اندازه به ناموس دیگران خیانت کند، دیگران به همان مقدار به ناموس او خیانت خواهند کرد؛ چرا که جهان، دار مکافات است و خیانت به ناموس دیگران، نوعی قرض و بدهی محسوب می شود که دیر یا زود باید ناموسش آن را پرداخت کند. 💠جلوگیری از فساد 🔹به همان اندازه که بی تفاوتی و زمینه ساز و مایه آلودگی جامعه است، و حسّاسیت در برابر منکرات «نقش باز دارنده‌ای» دارد؛ گاه یک می‌تواند جوّ فاسد یک جلسه و محل را تغییر دهد و افراد آلوده از چنین فردی حساب می برند. جوانی بود که اگر به مجلسی می رفت و کوچکترین گناهی در آن مجلس انجام می شد، عکس العمل نشان می داد. او می گفت: حتی در محیط پارک شد، جلو مفاسد را به تنهایی می‌گیرم. جوان دیگری، آنچنان نسبت به مفاسد اجتماعی حسّاس بود که یک تنه در مقابل مفاسد می ایستاد. او می گفت: تا جان در بدن دارم هرگز در برابر صحنه های گناه خاموش نخواهم بود. 💠ثبات خانواده 🔹یکی از آثار ثبات و «تحکیم خانواده» است. جامعه ای که مردانش نگهبان و حافظ ارزش ها هستند، افراد مزاحم و هوسران امنیت ندارند. ، با خیال راحت به سر و کار زندگی خود می روند و با آسودگی خاطر و بدون نگرانی می توانند در عرصه اجتماع ظاهر شوند؛ و آنجا که مردم بی تفاوت باشند، دختران و زنان پاکدامن در اجتماع احساس امنیت نمی‌کنند. 💠عزّت و سربلندی 🔹آنان که در فکر و اندیشه و ارزش های الهی خود دارای صلابت و پایمردی هستند و اهل سازش و مداهنه نیستند، از عزت و محبوبیت خاصّی برخوردارند. بسیار دیده شده که یک محل و گاه یک شهر برای یک که موقعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هم ندارد احترام می‌نمایند و از او حساب می برند؛ بر خلاف آنان که در خط حزب باد هستند و با هر موجی همسو می‌شوند؛ چنین افرادی در جامعه عددی محسوب نمی‌شوند و کسی از آنها حساب نمی برد. پی نوشت ها: [۱] نهج البلاغه، حکمت ۴۷ [۲] استاد مطهرى، مسئله حجاب، نشر صدرا، ص ۶۴ منبع: وبسایت راسخون به نقل از حوزه نت @tabyinchannel