eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 باید قانونی وضع شود درباره اینکه اگر به فردی ، ، ، و ، دادند و بعد فهمیدند که چه کلاهی سرشان رفته، چکار باید بکنند!؟ آیا باید منتظر بمانند که ۴ سال کشور از اینی که هست ویران تر شود؟ یا ، این فرد و از سمتش خلع و در بخاطر هایش شود!؟ آیا مسئولین برای ، این قانون را وضع خواهند کرد...!؟ به هرحال نمیتوان از توقع داشت که خود یک تنه به میدان وارد شوند و یکه و تنها به جنگ جریان فاسد و بروند! ایشان در موقع خود و قبل از انتخابات را به ملت نشان دادند و نصیحت های لازم را هم ایراد فرمودند؛ ۲۳ میلیون نفری که به و رای دادند باید پاسخگوی این عمل خود باشند، نه رهبری ... @tabyinchannel
💠نگاه امیرالمومنین امام علی (ع) به تجملات 🔷 در زبان بزرگان دینی مورد و نکوهش قرار گرفته است و هیچ یک از بزرگان دین، آن را تایید نکردند، بلکه همیشه با زبان مذمت آن را مورد نکوهش قرار دادند. روایتی از امام علی (ع) هست که فرمودند: «زخارف الدنیا تفسد العقول الضعیفة؛ زرق و برق های دنیا عقل های ضعیف را فاسد میکند.» [۲]    💠نگاه قرآن 🔷اسلام نمی‌گوید هیچ استفاده ای از سرمایه دنیا نداشته باشید، بلکه می‌گوید جانب را رعایت کنید. برای ، باید گام به گام از تبعیت کنیم.  «خداوند در قرآن می‌فرماید؛ بخورید و بیاشامید؛ ولی از حد نگذرانید. به درستی که خداوند، اسراف کنندگان (تجاوز کنندگان از حد) را دوست نمی دارد.» [۳]    👇👇👇👇👇
 ✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨ ✨ ⭕️اسراف و تبذير در قرآن (بخش هشتم) 💠 موجب تنگدستی و فقر است و ميانه‌روی مايه توانگری 🔷در حديثی از امام علی(ع) آمده است كه «القصد مثراة و السرف مثواة‏؛[وسائل،۱۵/۲۵۸] اقتصاد و ميانه‌‏روی موجب ثروتمندی، و و ولخرجی موجب سقوط و فقر مي‏گردد. و نيز امام زين‌‏العابدين(ع) از رسول خدا(ص) نقل مي‏فرمايد كه فرمود: «ثلاث منجيات فذكر الثالث القصد فی الغنی و الفقر؛[همان] حضرت رسول سه عامل برای نجات معرفی مي‏فرمايند كه سومين آن ‌و در توانگری و نيازمندی است. پس افراد توانگر هم حق ندارند به بهانه‌ی اينكه امكانات مالی‌ وسيع دارند به اسراف پردازند. نكته مهمی كه از اين حديث استنباط مي‏شود اين است كه و موجب فقر و تنگدستی است.   💠اسرافی كه هميشه حرام است 🔷 است كه در همه جا و در همه حالات حرام است و اختصاص به شخص يا زمان، يا جای خاصی ندارد. 1⃣ و بی‌فايده كردن آن، هر چند آن مال كم باشد. مانند بقيه ظرف آب را ريختن در جايی كه آب كمياب باشد و به آن مقدار، رفع نياز مي‏گردد. يا لباسی را كه قابل استفاده شخصی يا ديگران است، پاره كردن و يا دور انداختن و يا خوراكی را نگهداشتن و به ديگری ندادن، تا اينكه ضايع و تباه شود و يا دادن مال به دست صغيری كه آن را تلف مي‏كند و نظاير اينها. 🔶حضرت صادق(ع) ميوه نيم‏‌خورده‏‌ای را ديدند كه از منزل ايشان بيرون انداخته شده بود. آن حضرت ناراحت و خشمگين شدند و فرمودند: «اين چه كاری است كه كرديد؟ اگر شما سير شده‌‏ايد، بسياری از مردم هستند كه سير نشده‌‏اند، پس به آنهايی كه نيازمندند بدهيد». متاسفانه در حال حاضر می‌‏بينيم در جامعه اسلامی، چه مقدار از غذاها و يا ميوه‏‌هايی كه قابل استفاده است، در سطلهای آشغال و زباله‏‌دان ها ريخته مي‏شود! در حالی كه افراد بسياری به آن نياز دارند. نسبت‏‌ به دور ريختن باقیمانده‌ی طعام بخصوص خرده نان (مگر در صحرا برای حيوانات) روايات ‌تهديدآميزی رسيده است كه ذكر آنها موجب طول كلام است.   2⃣ هم اسراف است‌. از موارد ، صرف كردن مال است، در آنچه به بدن ضرر برساند، از خوردنی و آشاميدنی و غير آنها؛ مانند خوردن چيزی پس از سيری، هرگاه مضر باشد، چنانچه صرف مال در آنچه كه برای بدن نافع و به صلاح آن است، اسراف نيست.   3⃣ در اسراف است. صرف كردن مال در مصرف هايی كه شرعا حرام است، مانند خريدن شراب و آلات قمار و اجرت فاحشه و خواننده و رشوه‏‌دادن به حكام، و صرف نمودن مال در چيزی كه ظلمی در بر دارد، يا ستمی به مسلمانی مي‏رساند و نظير اينها، و در چنين مواردی از جهت مخالفت امر خدا معصيت است، يكی گناه بودن اصل عمل، و يكی صرف مال در آن موارد. ... نویسنده: محمدرضا عطايی - مجلة مشكاه، ش ۵۵ منبع: وبسایت‌مرکزمطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات @tabyinchannel
✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨ ✨ ⭕️اسراف و تبذير در قرآن (بخش سیزدهم) 💠درسی از رسول خدا(ص) 🔷در كتاب تحف ‏العقول آمده است: «جاء الرجل بلبن و عسل لشربه فقال(ص): شرابان يكتفي باحدهما عن صاحبه لا اشربه و لا احرمه و لكني اتواضع لله، فانه من تواضع لله رفعه الله و من تكبر وضعه الله و من اقتصد في معيشته رزقه الله و من بذر حرمه الله و من اكثر ذكر الله آجره الله‏؛ [۱] 🔶مردی شير و عسل برای پيامبر(ص) آورد تا بنوشد، فرمود: دو نوشيدنی كه يكی از ديگری كفايت مي‏كند، من آن را نخورم، و حرام هم نمي‏كنم، ولی برای خدا تواضع مي‏كنم؛ زيرا هر كه برای خدا تواضع كند، خدايش بالا برد و هر كه تكبر كند خداوند او را خوار سازد، و هر كه در زندگی كند، خدايش دهد، و هر كه كند، خداوند او را بی نصيب گرداند، و هر كه خدا را بسيار ياد كند خدايش جزا دهد». 🔷نكاتی كه در اين حديث‏ شريف است، مستلزم بحثی مفصل و هر كدام راه گشای سعادت دنيا و آخرت است، اما مناسب با اين مقال آن است كه پيامبر اکرم (ص) مي‏فرمايند: « و در معيشت‏، باعث و نزول بركات الهی است، و فردی كه رعايت مي‏كند، دچار فقر و تنگدستی نمي‏شود، و برعكس كسی كه طريق و پيش گيرد، دچار محروميت مي‏شود و خداوند چنين بنده ‏ای را به مبتلا مي‏سازد. 🔷امام صادق (ع) میفرمایند: «چهار دسته هستند كه دعايشان مستجاب نمي‏شود: 🔶اول كسی كه در خانه می نشيند و مي‏گويد: خدايا به من روزی بده! و در طلب روزی تلاش نمي‏كند، در جواب او گفته مي‏شود: «الم آمرك بالطلب؟» آيا تو را به طلب روزی دستور ندادم؟؛ 🔶دوم كسی كه از همسر خود ناراحت است و او را نفرين مي‏كند، مي‏فرمايند: «الم اجعل امرها عليك‏» آيا امر او را به دست تو قرار ندادم؟؛ 🔶سوم كسی كه داشته و آن را كرده است، مي‏گويد: «اللهم ارزقنی» خدايا به من روزی بده! مي‏فرمايند: «الم آمرك بالاقتصاد؟» آيا تو را به و و اعتدال در خرج امر نكرديم، و «الم آمرك بالاصلاح؟» آيا به تو دستور اصلاح در مال را نداديم؟ 🔶چهارم كسانی كه از مال خود بدون شاهد به ديگران وام دهند و بعد وام ‏گيرنده منكر شود، خداوند مي‏فرمايد: «الم آمرك بالشهادة؟» آيا به تو دستور نداديم شاهد بگيری؟ [۲] 🔴ملاحظه مي‏فرماييد كه با وجود و شاهد نگرفتن در پرداخت وام، دعا فايده ‏ای ندارد. ... پی‌نوشت‌ها [۱] تحف ‏العقول، موعظه ۸۲ از مواعظ النبی (ص) [۲] اصول كافی، ج‏۲، كتاب دعا، ص‏۲۷۵ نویسنده: محمدرضا عطايی - مجله مشكاه، ش ۵۵ منبع: وبسایت‌مرکزمطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ده مصداق عفاف در آینه آیات و روایات (بخش اول) 🔸 ، در همه زوایای زندگی انسان نقشی اساسی در برقراری تعادل در تمایلات درونی انسان ایفا میکند. در گفتار، نگاه، اندیشه، کسب، علم، جنگ، تمایلات جنسی، ثروت و فقر تنها گوشه ای از جلوه های عفاف در زندگی مؤمنانه هستند. یکی از محورهای اساسی که دقیقاً در مقابل سبک زندگی غربی قرار دارد، وجود در تمام امور زندگی است.   💠معنای عفاف 🔹معنای لغوی ، پرهیز از هر کار غیر حلال است. [۱] از آنجا که در پی کنترل و نه سرکوب تمایلات درونی انسان است، بازنگاهداشتن هرگونه هیجان و تمایل درونی از غیرحلال الهی، نامیده میشود؛ چنانکه برخی در معنای لغوی آن گفته اند: «العِفَّة حُصُولُ حالةٍ لِلنَفس تَمتَنع بِها عَن غَلَبَة الشَّهوَة؛ [۲] ، حصول حالتی برای نفس است که بر انسان است». 🔹از این رو، ملا احمد نراقی (رض) اصطلاح را به معنای مطیع کردن شهوت در مقابل عقل دانسته و در تعریف آن میگوید: «مطیع و منقاد شدن قوۀ شهویّه از براى قوۀ عاقله، تا آنچه امر فرماید در خصوص اکل و شرب و نکاح و جماع، متابعت کند و از آنچه نهى فرماید اجتناب نماید و آن حد است، که در شرع و عقل پسندیده است، و دو طرف افراط و تفریط آن مذموم و ناپسند است». [۳] 🔹پس، ، دوری از کارهای ممنوعی است که به منزله افراط یا تفریط در تمایلات درونی انسان محسوب میشوند. از این رو در همه زوایای زندگی فردی و اجتماعی میتوان بود و شهوات و تمایلات درونی را کنترل کرد. در بخش های بعدی این نوشتار پس، به چندین مورد از مظاهر عفاف از دیدگاه متون دینی میپردازیم. ...   پی نوشت‌ها؛ [۱] ‏خلیل بن احمد، العین، ج۱، ۹۲؛ (العِفَّة: الکف عما لا یحل)‏ [۲] ‏حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ۵۷۳ [۳] ‏احمد بن محمدمهدی نراقی، معراج السعادة، ۳۲۱ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، درباره اعتدال و میانه روی در طلب روزی چه سفارشی كرده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از نامه ۳۱ - که به امام حسن (ع) نوشته شده - به عنوان مقدمه مى فرمايد: «وَ اعْلَمْ يَقِيناً أَنَّكَ لَنْ تَبْلُغَ أَمَلَكَ، وَ لَنْ تَعْدُوَ أَجَلَكَ؛ و بدان به يقين هرگز به همه آرزوهايت دست نخواهى يافت و [نيز بدان] هرگز از اجلت تجاوز نخواهى كرد [و بيش از آنچه مقرر شده عمر نمى كنى] و تو در همان مسيرى هستى كه پيشينيان تو بودند [آنها رفتند و تو هم خواهى رفت]». آنگاه چنين نتيجه مى گيرد: «فَخَفِّضْ [۱] فِی الطَّلَبِ وَ أَجْمِلْ [۲] فِی الْمُكْتَسَبِ؛ حال كه چنين است در به دست آوردن مكن و در كسب و كار ميانه‌رو باش». جمله «لَنْ تَبْلُغَ أَمَلَكَ» بيان واقعيّتى روشن است كه هيچ انسانى در اين جهان به تمام آرزوهاى خود نخواهد رسيد، بنابراين چرا در طلب روزى باشد؟ جمله «وَ لَنْ تَعْدُوَ أَجَلَكَ» اشاره به اين است كه عمر انسان به هر حال محدود است، و هيچ كس نمى تواند بيش از وقت مقرر در اين جهان بماند. 🔹حال كه چنين است چرا براى به دست آوردن مال، بيش از حد دست و پا بزند؟ تعبير به  «خَفِّضْ»؛ (آرام باش و فرو نِه) و «أَجْمِلْ»؛ (راه اعتدال پيش بگير) هر دو اشاره به يك حقيقت دارد و آن ترك حرص براى جلب روزى بيشتر است. البته اين تعبير هرگز تلاش و سعى براى به دست آوردن روزى حلال را نفى نمى كند. امام (ع) در ادامه اين سخن به استدلال پرمعنايى توسل مى جويد و مى فرمايد: «فَإِنَّهُ رُبَّ طَلَبٍ قَدْ جَرَّ إِلَى حَرَبٍ [۳] فَلَيْسَ كُلُّ طَالِبٍ بِمَرْزُوقٍ، وَ لَا كُلُّ مُجْمِلٍ بِمَحْرُومٍ؛ زيرا بسيار شده كه تلاش فراوان [در راه دنيا] منجر به نابودى [اموال] گرديده [اضافه بر اين] نه هر تلاشگرى به روزى رسيده و نه هر شخص ميانه رويی محروم گشته است». شبيه اين مضمون در حديثى از پيامبر اكرم (ص) آمده است، حضرت مى فرمايد:  «اَجْمِلُوا فِی طَلَبِ الدُّنْيا فَإنَّ كُلَّا مُيَسَّرٌ لِما خُلِقَ لَهُ؛ در باشيد؛ چرا كه به هركس آنچه مقدر شده است داده مى شود». [۴] 🔹جمله «رُبَّ طَلَبٍ قَدْ جَرَّ إلَى حَرَبٍ؛ چه بسيار تلاش فراوانى كه منجر به نابودى شده»، به گفته بعضى از نويسندگان، ضرب المثلى در لسان العرب است كه مضمون آن را در فارسى، سعدى در ضمن دو بيت آورده است: "شد غلامى كه آب جوى آورد ، آب جوى آمد و غلام ببرد ؛ دام، هر بار ماهى آوردى ، ماهى اين بار رفت و دام ببرد". دو جمله «فَلَيْسَ كُلُّ طَالِبٍ ... وَ لَا كُلُّ مُجْمِلٍ ...» در واقع به منزله دليل است براى آنچه در جمله هاى قبل درباره رعايت و ميانه روى در طلب رزق آمده است و اشاره به اين حقيقت است كه دست و پاى زياد زدن، هميشه درآمد بيشتر، و رعايت اعتدال و ميانه روى هميشه درآمد كمتر را در پى ندارد؛ بلكه لطف الهى بر اين قرار گرفته آنها كه بر او توكّل كنند و و آز و را كنار بگذارند، و به صورت براى روزى تلاش نمايند، زندگى بهتر و توأم با آرامش بيشتر داشته باشند و در ضمن، ديگران نيز اجازه پيدا كنند كه از تلاش خود براى روزى بهره گيرند و حريصان جاى را بر آنها تنگ نكنند. پی‌نوشت‌ها؛ [۱] «خفّض» از ريشه «خفض» به معناى پايين آوردن، در مقابل رفع به معناى بالا بردن است و در اينجا به معناى كم كردن و دست از زياده روی برداشتن است. [۲] «اجمل» از ريشه «اجمال» به معناى اعتدال در كار و عدم افراط است. [۳] «حَرَب» به معناى غارت كردن است و در اينجا معناى فعل مجهول دارد؛ يعنى غارت شدن. [۴] سنن ابن ماجه، أبو عبدالله القزوينی، ج ۲، ص ۷۲۵ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۹، ص ۶۲۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام حسن عسکری عليه السلام:  🔸«عَلَيْكَ بِالإقْتِصادِ وَ إيّاكَ وَ الإسْرافَ».  🔹بر تو باد به و و پرهيز از و . 📕احقاق الحق ۱۲، ص ۴۶۷ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در تبیین مواضع لزوم سكوت كردن و موارد سخن گفتن چه می فرمایند؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۸۲ اشاره به موارد لزوم و موارد كرده ميفرمايد: «لَا خَيْرَ فِی الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ؛ كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ» (خاموش ماندن از فايده اى ندارد، همانگونه كه ). بهتر است يا گفتن؟ دانشمندان در اين باره بحثهاى مختلفى كرده اند؛ گروهى و گناهان كبيره و عظيمه ناشى از آن را در نظر گرفته و دستور به داده اند؛ عده اى را كه در سخن گفتن است در نظرگرفته و سخن گفتن را توصيه ميكنند؛ 🔹ولى حق مطلب همان است كه (عليه السلام) فرمود. آنجاكه انسان، و سخن بگويد است و ترك آن رذيلت؛ و آنجاكه انسان و نابخردانه سخن بگويد است و ترك آن فضيلت. به همين دليل هم روايات زيادى در و وارد شده است؛ «از (عليه السلام) سؤال شد كه سخن گفتن افضل است يا سكوت؟ فرمود: «لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُما آفاتٌ فَإذَا سَلِما مِنَ الآفاتِ فَالْكَلامُ أفْضَلُ مِنَ السُّكُوتِ» (هر كدام از اين دو آفاتى دارد؛ هرگاه از آفات سالم باشند، سخن گفتن از سكوت افضل است)؛ 🔹عرض كردند: اى پسر رسول خدا چگونه است [كه سخن گفتن افضل باشد]؟ امام (عليه السلام) فرمود: «لاَِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ ما بَعَثَ الاَنْبِياءُ وَ الاَوْلِياءُ بِالسُّكُوتِ إنَّما بَعَثَهُمْ بِالْكَلامِ» (خداوند و را به سكوت مبعوث نكرد؛ بلكه مبعوث كرد تا با مردم سخن بگويند [و پيام خدا را به آنها برسانند]). حضرت در پايانِ اين حديث به نكته جالبى اشاره كرده فرمود: «إنّكَ تَصِفُ فَضْلَ السُّكُوتِ بِالْكَلامِ وَ لَسْتَ تَصِفُ فَضْلَ الْكَلامِ بِالسُّكُوتِ» [۱] (حتى هنگامى كه مى خواهى را بيان كنى با بيان میكنى، و هرگز فضيلت كلام را با سكوت بيان نخواهى كرد). 🔹درحديث ديگرى از (عليه السلام) از پدرانش از (عليه السلام) چنين آمده است: «جُمِعَ الْخَيْرُ كُلُّهُ فی ثَلاثِ خِصالٍ اَلنَّظَرِ وَ السُّكُوتِ وَ الْكَلامِ فَكُلُّ نَظَرٍ لَيْسَ فيهِ اِعْتِبارٌ فَهُوَ سَهْوٌ وَ كُلُّ سُكُوتٍ لَيْسَ فيهِ فِكْرٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ وَ كُلُّ كَلامٍ لَيْسَ فيهِ ذِكْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ» ( در سه خصلت جمع شده است: كردن و و گفتن؛ هر كه در آن نباشد سهو وبيهوده است، و هر كه درآن نباشد غفلت و بى خبرى است، و هر كه درآن نباشد لغو است). و درپايان اضافه فرمود: «فَطُوبَى لِمَنْ كانَ نَظَرُهُ عَبَراً وَ سُكُوتُهُ فِكْراً وَ كَلامُهُ ذِكْراً» [۲] (خوشا به حال كسانى كه عبرت، فكر و ذكر باشد). 🔹نتيجه اينكه، و نيز مانند ساير اعمال انسان اگر در حد و شرايط لازم باشند ، و درغیر اینصورت میباشد، و اين باتفاوت اشخاص، مجالس، مطالب و موضوعات متفاوت میشود، و هركس میتواند با دقت، فضيلت را از رذيلت تشخیص دهد. به‌يقين، «امربه‌ معروف» و «نهى‌ ازمنكر» و از «حكم به حق» و از «شهادت عادلانه» و از «اندرز ونصيحتهاى مخلصانه» و از «مشورت خردمندانه» جزء و يا از است؛ ولى به «دروغ»، «غيبت»، «تهمت»، «اهانت»، «امربه منكر» و «نهى ازمعروف»، «شهادت به باطل» و «فضول كلام» (سخنان بیجا و بى معنا) جزء و از میباشد. 🔹تعبير به «حكم» در كلام حضرت تنها به معناى قضاوت كردن در محاكم قضايى يا فتواى به حلال و حرام آنگونه كه بعضى از شارحان پنداشته اند، نيست، بلكه هرسخن حكيمانه و خردمندانه اى را فرا میگيرد؛ زيرا نقطه مقابل آن درهمين كلام «جهل» ذكر شده است. نيز كراراً به مسئله «تكلم به حق» اشاره كرده و اهل كتاب را نسبت به كتمان حق و سكوت سرزنش ميكند: ازجمله میفرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ اللهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لَا تَكْتُمُونَهُ» [آل عمران، ۱۸۷] ([بخاطر بياوريد] هنگامى راكه خدا، از كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده، پيمانى گرفت كه حتماً آن را براى مردم آشكار سازيد و كتمان نكنيد!). پی نوشت‌ها؛ [۱]وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، چ۱ ج۱۲ ص۱۸۸ [۱]من لا يحضره الفقيه‏، ابن بابويه، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه، چ۲ ج۴ ص۴۰۵ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ۱، ج۱۳ ص۴۳۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در تبیین نقش و اهمیت «خوف الهی» چه می فرمایند؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از حکمت ۲۰۸ تاكيد مى كند كه اگر كسى خواهان امنيت و آرامش است بايد باشد؛ هميشه «خوف»، سپرى است در برابر ، و راز اين كه خداوند آن را در وجود انسان قرار داده، اين است كه اگر ترسى در كار نباشد، خيلى زود انسان خود را به پرتگاه‌ها مى افكند و در چنگال گرفتار مى سازد و به مرگ زودرس مبتلا مى شود. 🔹البته اگر اين در حد باشد به يقين سپرى در برابر بلاهاست، و اگر به بينجامد انسان را از تلاش و كوشش باز مى دارد و به محروميت دچار مى شود، و اگر به گرايد و از موجودات خطرناك نترسد گرفتار انواع حوادث مرگبار خواهد شد. شك نيست كه در كلام (عليه السلام) اشاره به «خوف از خدا» يعنى خوف از و مجازات های عادلانه اوست. 🔹كسانى كه داراى چنين خوفى باشند، از در دنيا و آخرت در امانند، و به عكس آنها كه تنها به رحمت او اميدوار گردند، و اثرى از در وجود آنها نباشد آلوده انواع شده و گرفتار در اين سرا و آن سرا مى شوند. به همين دليل در تعليمات دينى ما كراراً آمده است كه بايد با دو بال «خوف» و «رجا» پرواز كند. در وصاياى لقمان حکیم به فرزندش مسائل شگفت آورى وجود دارد. 🔹امام صادق (عليه السلام) از وصاياى «لقمان حكيم» جمله اى را نقل کرده و مى فرمايد: «خَفِ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ خِيفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَيْنِ لَعَذَّبَكَ وَ أرْجُ اللهَ رَجاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَيْنِ لَرَحِمَكَ» [۱] (آن گونه از عز و جل باش كه اگر تمام اعمال نيك جن و انس را به جا آورى، احتمال ده كه تو را [به سبب بعضى از اعمالت] مى كند، و آنچنان به خداوند باش كه اگر گناه انس و جن را انجام داده باشى ممكن است مشمول او واقع شوى). 🔹سپس امام صادق (عليه السلام) افزود: پدرم چنين مى فرمود: «إنّه لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إلَّا وَ فِي قَلْبِهِ نُورَانِ: نُورُ خِيفَةٍ وَ نُورُ رَجاءٍ لَوْ وُزِنَ هذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هذَا وَ لَوْ وُزِنَ هذَا لَمْ يَزِدْ هذَا» [۲] (در قلب هر فرد با ايمانى دو نور هست: و ، اگر اين را وزن كنند چيزى اضافه بر آن نيست و اگر آن را وزن كنند چيزى اضافه بر اين نخواهد بود). البته منظور اين نيست كه واقعاً همه گناهان را انجام مى دهند و با همان حالت از دنيا مى روند، بلكه مقصود اين است كه باشند سرانجام مى كنند و در مقام بر مى آيند و سپس از دنيا مى روند. 🔹در روايت ديگرى در همان باب از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه: «راوى عرض مى كند: جمعى از دوستان شما هستند كه خود را آلوده مى كنند و مى گويند: اميد [به رحمت خدا و محبت اهل بيت (عليهم السلام)] داريم، امام فرمود: «كَذَبُوا لَيْسُوا لَنا بِمُوالٍ» (آنها می گويند از دوستان ما نيستند)، سپس افزود: «اُولئِكَ قَوْمٌ تَرَجَّحَتْ بِهِمِ الاَمانِىُّ مَنْ رَجَا شَيْئاً عَمِلَ لَهُ وَ مَنْ خَافَ مِنْ شَىْءٍ هَرَبَ مِنْهُ» [۳] (آنها كسانى هستند كه در چنگال گرفتار شده اند؛ [زيرا] كسى كه به چيزى داشته باشد براى آن مى كند و كسى كه از چيزى از آن می‌گريزد). پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دار الكتب الإسلامية، تهران، چ ۴، ج ‏۲، ص ۶۷ [۲] الكافی، همان [۳] الكافی، همان، ص ۶۹ 📕پيام امام امير المؤمنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۶۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️هدایت بشریت به دست امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🔹وقتی که ایشان [امام زمان] کنند - ان شاء الله خداوند تعجیل کند در ظهور او - تمام را از بیرون می‌آورد، تمام را می‌کند: «یَمْلاُ الاَرْضَ عَدْلًا بَعْدَ ما مُلِئَتْ جَوْراً» (زمین را پر از و می‏کند، پس از آنکه پر از شده باشد)؛ همچو نیست که این همان که ماها از آن می‌فهمیم که نه یک حکومت عادلی باشد که دیگر جور نکند آن، این هست اما خیر، بالاتر از این معناست. 🔹معنی «یَمْلَاُ الاَرْضَ عَدْلًا بَعْدَ ما مُلِئَتْ جَوْراً»، الآن زمین و بعد از این، از این هم بدتر شاید بشود، پر از است، تمام نفوسی که هستند در آنها هست. حتی نفوس اشخاص کامل هم در آن انحرافاتی هست و لو خودش نداند. در انحراف هست، در انحراف هست، در انحراف هست و در کارهایی هم که می‌کند انحرافش معلوم است. 🔹و برای اینکه تمام این را مستقیم کنند، و تمام این را برگردانند به که واقعاً صدق بکند «یَمْلَاُ الاَرْضَ عَدْلًا بَعْدَ ما مُلِئَتْ جَوْراً».  را ایشان خواهند کرد ان شاء الله، و و را از تمام روی بر می‌دارند به همان معنای مطلقش. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۹/۰۴/۰۷ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چه راهکاری را برای به دست آوردن «نشاط» در انجام کارها ارائه می نماید؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۹۷ راه به دست آوردن براى انجام كارهاى مهم زندگى را نشان داده و مى فرمايد: «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الاَبْدَانُ، فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكْمَةِ» (اين همانند تن ها، خسته و افسرده مى شوند، براى رفع و افسردگى آنها و و انتخاب كنيد). اين يك واقعيت است كه و بر اثر كارهاى مختلف مى شوند، زيرا توان و محدود است و اين محدوديت سبب جسم و جان مى گردد. 🔹اما خداى متعال كه را براى ادامه زندگى آفريده به وى قدرتى داده كه مى تواند جوششى از درون ايجاد كند و اين جوشش، نيرو و براى كارهاى مجدد به او بدهد. براى اين كه اين جوشش در زمان خستگى و ناتوانى شتاب گيرد بايد از وسايل تفريح استفاده كرد. و انواع ها، را نيرو مى بخشد و ، لطيفه ها، ها، شعرهاى زيبا، داستان های نشاط آور و لطائف الحكم، را مى زدايد، و به انسان براى و اطاعت پروردگار و زندگى و تحقيق و كشف مطالب علمى نيرو مى دهد. 🔹از قديم معمول بوده كه در ميان ساعات درس، مى گذاشتند، براى اين كه خستگى و ملالت را از دانش آموز و دانشجو بگيرند. روايات، مزاح كردن را از آداب مستحبِ سفر دانسته البته مزاحى که به دور از و آلودگى به گناه باشد. مرحوم علامه طباطبايى بحر العلوم در اشعار فقهى خود مى گويد. «وَ أكْثِرِ الْمِزاحَ فِى السَّفَرِ إذا * لَمْ يَسْخَطِ الرَّبَ وَ لَمْ يَجْلِبْ أذَىً» (در سفرها زياد كن، مزاحى كه سبب خشم خدا نشود و موجب آزار كسى نگردد). 🔹اين شعر برگرفته از حديثى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) است كه مى فرمايد: شش چيز است كه انسان است سه چيز در حضر و سه چيز در سفر؛ سه چيز در سفر را به اين صورت بيان فرمود: «فَبَذْلُ الزّادِ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ وَ الْمِزاحُ فِی غَيْرِ الْمَعاصی» [۱] (بخشيدنِ بخشى از زاد و توشه به ديگران و حُسن خُلق و كردن به صورتى كه موجب نشود). اين موضوع در مورد سفر تأكيد شده؛ زيرا در گذشته، سفرها غالباً آميخته با خستگى هاى جسمى و روحى بوده و اين مزاح ها مى توانست خستگى و ملالت جسمى و روحى را برطرف سازد. 🔹ناگفته پيداست كه بايد در حد و خالى از افراط و بى بند و بارى و دور از اذيت و آزار ديگران و آنچه موجب خشم خداوند مى شود باشد. «طرائف» جمع «طريفة» به معناى هر چيز زيبا، دل انگيز و شگفتى آور است و «حِكَم» جمع «حكمت» به معناى علم و دانش و مطالب آموزنده و به معناى عقل است، بنابراين «طرائف الحكم» به معناى نكته هاى لطيف و زيبا است؛ خواه علمى باشد يا ادبى، در قالب شعر باشد يا به شكل نثر، ولى مى توان آن را به قرينه روايات و به اصطلاح از باب «تنقيح مناط» به هر گونه مزاح و سخنانى نشاط انگيز هر چند جنبه علمى نداشته باشد تعميم و تسرّى داد. 🔹در حديثى مى خوانيم كه: «گاه يك مرد عرب بيابانى خدمت پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) مى رسيد و هديه اى براى آن حضرت مى آورد. سپس عرض مى كرد: اى رسول خدا؟ «أعْطِنا ثَمَنَ هَدِيَّتِنا»؛ (قيمت اين هديه را لطف كنيد) پيغمبر (صلى الله عليه و آله) با شنيدن اين سخن مى خنديد و گاه هنگامى كه غمگين مى شد مى فرمود: «ما فَعَلَ الاَعْرابِىُ لَيْتَهُ أَتَانَا» [۲] (آن مرد اعرابى كجاست؟ اى كاش! سراغ ما مى آمد) بار ديگر تأكيد مى كنيم كه نبايد براى رفع خستگى آلوده به شد، آنگونه كه در دنياى امروز معمول است كه هرگونه سرگرمى سالم و ناسالم را براى رفع خستگى مى پسندند؛ بلكه بايد و را در آن رعايت كرد. 🔹اين سخن را با شعرى كه ابن ابى الحديد در شرح اين كلام حكمت آميز مولا آورده پايان مى دهيم: «أفِدْ طَبْعَكَ الْمَكْدُودَ بِالْجِدِّ راحةً * تَجَمُّ وَ عَلِّلْهُ بِشَىء مِنَ الْمَزْحِ - وَ لكِنْ إذا أعْطَيْتَهُ ذكَ فَلْيَكُنْ * بِمَقْدارِ ما يُعْطَى الطَّعامُ مِنَ الْمِلْحِ» [۳] (طبع فرسوده و خسته خود را راحتى ببخش تا راحت پذيرد و به وسيله چيزى از آن را درمان كن ولى هنگامى كه اين فرصت را به طبع خود دادى بايد به مقدار نمكى باشد كه در طعام مى ريزند [كه اگر بيش از حد باشد طعام را شور و غير قابل استفاده مى كند]). 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۱۳، ص ۵۳۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قوای نفسانی (بخش دوم و پایانی) 🔸 دارای قوای سه گانه ، و است که هر يک تأمين بخشی از نيازهای انسان را بر عهده دارند. همه قوای بشری برای حکمت و غرض و هدفی آفريده شده اند و هر کدام سهم بسزایی برای رساندن به کمال مطلوبش دارند؛ آنچه مهم است جهت دادن و تربيت کردن و شکوفا نمودن اين قواست، به گونه ای که هر کدام نقش خود را به شکل بايسته و شايسته در ترقی و تعالی انسان ايفا کنند. در این بخش به راه ايجاد اعتدال در قوا و شیوه های عملی آن می‌پردازیم. 💠«راه ايجاد اعتدال در قوا» 🔹برای اين قوا بايد همه آنها را «تحت تدبير و کنترل عقل و شرع» در آورد. در روايات معتبری که از (عليهم السلام) رسيده است، مطالب ارزنده ای در اين خصوص وجود دارد. 💠«شيوه های عملی ايجاد اعتدال» 🔹مراعات اموری که در ادامه آورده می‌شود، برای کمک به عقل و ايجاد بستر مناسب برای تعديل قوا مفيد است: ۱) همنشينی با و معاشرت با کسانی که از برخوردارند و نيز اجتناب و پرهيز از همنشينی با و کسانی که دارای اخلاق زشت و ناپسند هستند؛ زيرا معاشرت با هرکس قويترين انگيزه برای خو گرفتن به صفات و اخلاق اوست. ۲) به کار بردن قوا در راه کسب و مواظبت و مداومت بر اعمال و افعالی که آثار و نتايج آن، تحصيل فضايل است؛ همچنان که اگر کسی بخواهد ملکه جود و سخاوت را در خود حفظ کند، بايد مال و بذل و بخشش را همواره ادامه دهد و بر ، در زمانی که به طرف بخل و امساک می‌رود، تسلط داشته باشد. 🔹۳) بايد هنگام اقدام بر هر عملی، و نمايد و مواظب باشد که هيچ کاری را بدون توجّه به آثار آن انجام ندهد و در صورت روی آوردن به ، خود را و تأديب نمايد. ۴) از ديدن و شنيدن و تخيل آن چه و را بر می انگيزد به شدت پرهيز نمايد، و زمانی که بالطبع آن دو قوه به جنبش در آمدند، در بهره گيری از آن به اندازه ای که طبيعت بشری اقتضا می‌کند اکتفا نمايد و از آنچه به سلامت تن و روان او صدمه وارد می‌کند پرهيز نمايد؛ البته ملاک و معيار بهره گيری معتدل از اين قوا، و است. ۵) بايد خود را با جستجو و بررسی و محاسبه به دست آورد و پس از آگاهی، در ريشه کن ساختن آن کوشش فراوان نمايد. در مجموع، بايد با و تکرار عمل اخلاقی، از اين که در این نوشتار بدانها پرداخته شد، برای تحقق بهره گيرد و زمينه را فراهم نسازد. [۱] پی نوشت؛ [۱] برای مطالعه بيشتر ر.ک: گزيده کتاب جامع السعادات (ملا مهدی نراقی) ترجمه سيد جلال الدين مجتبوی، ص ۶۷ به بعد؛ و روش خودسازی (جمعی از نويسندگان)؛ و اخلاق عملی (مهدوی کنی)، ج۱، و مقالات (محمد شجاعی)، ج۲و۳ نویسنده: رضا رمضانی - اخلاق و عرفان، ص ۷۴ - ۷۸ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در حکمت ۲۱۱ «نهج البلاغه»، در تبیین خطرات تبعيت از هواپرستی چه می فرماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از حکمت ۲۱۱ مى فرمايد: «وَ كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِيرٍ» (چه بسا كه در چنگالِ و هاى حاكم بر آنها اسيرند). به یقین خداوند دو نيرو به انسان بخشيده است: يكى نيروى كه خوب و بد را با آن تشخيص مى دهد و راه و چاه را مى شناسد و ديگرى «انگيزه‌ هاى‌ مختلف‌ نفسانى» است، كه آن هم در حد براى بقاى انسان ضرورى است؛ خواه علائق جنسى باشد يا علاقه به مال و ثروت و مقام و قدرت؛ 🔹اما هنگامى كه اين انگيزه ها كنند و به صورت هوا و درآيند، را در چنگال اسارت خود مى گيرند، به گونه اى كه گاه از تشخيص واضح ترين مسائل باز مى ماند و گاه دست به كارهايى مى زند كه يك عمر بايد جريمه و كفاره آن را بپردازد. به همين دليل در «آيات قرآن» و «روايات اسلامى» هشدار زيادى به اين موضوع داده شده است. 🔹 مى فرمايد: «أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللهُ عَلَى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» [۱] (آيا ديدى كسى را كه معبود خود را خويش قرار داده و خداوند، او را با آگاهى [بر اين كه شايسته هدايت نيست] گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده اى قرار داده است؟! با اين حال، غير از خدا چه كسى مى تواند او را هدايت كند؟! آيا متذكّر نمى شويد؟!). 🔹در حديثى از (عليه السلام) در غررالحكم مى خوانيم: «غَلَبَةُ الْهَوى تُفْسِدُ الدِّينُ وَ الْعَقْلَ» [۲] (غلبه ، هم دين انسان را فاسد مى كند و هم عقل او را). همچنین آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: «حَرَامٌ عَلَى كُلِّ عَقْلِ مَغْلُولٍ بِالشَّهْوَةِ أنْ يَنْتَفِعَ بِالْحِكْمَةِ» [۳] (بر تمام هايى كه در چنگال ، اسيرند حرام است كه از و دانش بهره مند شوند). 🔹به يقين متفاوت اند؛ بعضى به اندازه اى نيرومندند كه هيچ انگيزه اى از نمى تواند بر آن چيره شود، و گاه چنان ضعيف است كه با مختصر طغيانِ شهوت از كار مى افتد، همین گونه نيز درجات و مراتب مختلفى دارد و بدترين نوع آن، گرفتاری اندیشه های يك جامعه در اسارت هوای نفس‌شان است؛ آنان را به سوى پيش برده و دين و دنياى مردم را ملعبه هوای نفس سازند. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره جاثیه، آيه ۲۳ [۱] تصنيف غررالحكم و دررالكلم‏، دفتر تبليغات‏، قم‏، چ ۱، ص ۶۴ [۲] غررالحكم و دررالكلم‏، دارالكتاب الإسلامی، قم، چ ۲، ص ۳۵۰، قصار ۳۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ ۱، ج ۱۳، ص ۶۲۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel