eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.1هزار دنبال‌کننده
79 عکس
11 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با بنده/سوالات، اشکالات و نقدها: @Hagh110110 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 شکست این دو اقدام و اتخاذ راهبرد سکوت توسط حضرت امیر و ضرورت ورود فاطمه(س) در عرصه میدان 🔺پس عملا تا اینجا، جبهه حق با استفاده از این دو روش نتوانست مانع پیش روی جبهه باطل بشود، چرا که نه خواص با حضرت همراهی کردند و نه توده های مردم و نتیجه آن نیز شد: خالی شدن دست حضرت از یار و یاور و لذا حضرت را در پیش گرفت. 🔰 اتخاذ توسط حضرت، در مجموع موجب تحکیم، حفظ و اسلامی شد اما در عمل منجر به مشکله ای میشد که نیاز به تدبیر ویژه ای داشت ▫️و آن مشکل اینکه: سکوت حضرت امیر و ادامه این سیاست توسط دیگر اهل بیت، موجب میشد تا در مسئله خلافت، به سپرده شود ▫️یعنی نتیجه این سکوت، این بود که برای روشن نمیشد که در این نقطه از تاریخ، رخ داده است و عملا و تشیع در طول تاریخ محو میشد لذا زشتی این انحراف در میان اصحاب و مردم و نسل آینده از بین میرفت. 🔰 ماموریت ویژه حضرت زهرا برای حفظ تشیع و اسلام برای آیندگان: اینجا بود که اهل بیت باید تدبیر ویژه ای برای این مشکله میکردند. در میان اهل بیت، علی(ع)، با توجه به نکاتی که گفته شد، مامور به شدند، حسنین و زینب کبری نیز که سن و سالی نداشته و اساسا پذیرش مردمی هم نداشتند 🔺لذا تنها کسی که هم دارای یک بالا و یک بود و هم به دوش کشیدن این بار سنگین را داشت، حضرت زهرای مرضیه بود. تنها او بود که میتوانست در برابر جریانی که به دنبال حذف علی(ع) بود، ایستادگی کند و حق را برای آیندگان روشن نگه دارد. لذا حضرت ماموریت پیدا کرد تا چنین بار سنگینی را به دوش بکشد. 🔰 شخصیت ویژه حضرت زهرا و موقعیت اجتماعی و احترام خاص به ایشان: اگر پیامبر در ذکر فضائل حضرت امیر یک موانعی مانند دیگران داشت، در ذکر مناقب و فضائل حضرت زهرا کمتر دچار این مشکل بود، هرچند گاهی ناراحتی هایی نشان میدادند اما پیامبر آنقدر فضائل برای حضرت زهرا نقل کردند که هم در کلام و هم در سیره ایشان ذکر شده لذا حضرت نزد اصحاب پیامبر و مردم دارای یک خوبی بودند و همه به ایشان احترام ویژه میگذاشتند. اینجا بود که حضرت با تمام قوا وارد میدان مبارزه شد و تبدیل به شد. و در 75 یا 95 روز کاری برای آیندگان کرد که مسیر که به خاطر سکوت حضرت امیر و سو استفاده عده ای ممکن بود دچار خدشه بشود، کاملا مسیر اسلام ناب روشن شد. در ادامه سه ماموریت اصلی حضرت را ناظر به همین دغدغه مرور میکنیم👇 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 سه ماموریت ویژه حضرت زهرا 1️⃣ اعلان عدم مشروعیت خلافت خلفا الف) حضرت، گرفتن از علی(ع) بود و تا فاطمه(س) زنده بود، حضرت امیر بیعت نکرد: وقتی برای بیعت گرفتن به سراغ علی(ع) آمدند، مانع اصلی این ماجرا حضرت زهرا(س) بود و حضرت امیر هم تا حضرت زهرا زنده بود، بیعت نکردند. بیعت علی(ع) برای غاصبین، بسیار مهم بود، چون پایه حکومت آنها را مستحکم میکرد لذا به دنبال این بودند به هر قیمتی که شده بیعت را بگیرند و در گام بعد اگر بیعت نکرد، او را حذف کنند اما مانع اصلی در این میان، حضرت زهرا بود. ب) زهرا(س) از خلفا؛ هم در کنشی که نسبت به داشتند و هم آنگاه که خلفا به حضرت آمدند ج) زهرا(س): مسئله گریه های شبانه روزی حضرت نیز به همین جهت بود که همه بدانند فاطمه دردی دارد، لذاست که اگر یعقوب و آدم سال ها گریه کردند تا از بکائون عالم شدند، فاطمه(س) تنها در سه ماه گریه کردن، جزو بکائون عالم شد. هدف چه بود؟ هدف ، اینکه بدانند دختر پیامبر از مسئله ای راضی نیست. پس گریه حضرت، بود، نه صرفا گریه ای احساسی و از سر عواطف. د) حضرت، در سکوت محض و مخفی ماندن قبر: مسئله مهم دیگر نیز شیوه دفن حضرت بود یعنی مخفیانه و بدون حضور هیچ یک از خلفا و اصحاب و مردم. چرا؟ به این دلیل که تا قیامت برای مسلمانان سوال باشد چرا برای دختر پیامبر یک تشییع خوب گرفته نشد. حتما مسئله ای بوده. بعد از شهادت حضرت زهرا(س) به حضرت امیر میگوید بیا تا یک تشییع باشکوه برای دختر پیامبر بگیریم اما علی(ع) مخالفت میکند چون راهبرد مشخص شده است، چون هدف بیداری مردم است و برگذاری با شکوه تشییع، این هدف را تامین نمیکند بلکه شیوه پنهانی، تاکتیک بهتری است. 2️⃣ اعلان حقانیت علی(ع) و جلوگیری از ترور شخصیت او زمانی که هیچ کس جرئت دفاع از علی(ع) نداشت، زهرا(س) و برخی اصحاب خاص حضرت، به دفاع از حضرت و شخصیت او پرداخته و تلاش کردند تا از ترور شخصیت ایشان جلوگیری کنند. 3️⃣ زیر سوال بردن سیاست تساهل و تسامح در چشم پوشی از امر ولایت کثیری از اصحاب، میدانستند مقام علی(ع) از همه بالاتر هست اما به خاطر مسائلی که علت آن گذشت، و نیز این نگاه که حالا چه فرقی دارد علی حاکم باشد یا شخص دیگری، در این مسئله سکوت کردند. یعنی آن روزی که باید از حق دفاع کرده و فریاد میزدند، را دنبال کردند. در واقع وقتی تمام وجود شخص را بگیرد، یا اینکه منفعتی برای او حاصل شود یعنی سیاست و دنبال بشود، اینجاست که مسئله و جای باز میکند، لذا این ادبیات مطرح میشود که: حالا درست است که علی بهتر است اما خیلی هم فرقی نمیکند حاکم چه کسی باشد، علی و ابوبکر مگر چه فرقی میکنند، هر دو از صحابی بزرگ بوده اند. لذا زمانی که زنان اصحاب به عیادت حضرت زهرا می آیند، حضرت همین نکته را به آنها تاکید میکند. همچنین حضرت در جایی دیگر خطاب به انصار میگویند چرا اینقدر بی خیال شده اید؟ چرا این قدر تساهل در امور به خرج میدهید؟ چرا اینقدر عقب نشینی؟ لذا حضرت با سرزنش رای دهندگان به خلفا، اعتبار رای اکثریت را در مشروعیت بخشیدن به حکومت خلیفه زیر سوال میبرند تا در دل تاریخ این ثبت بشود و کسی بعدها نتواند منکر آن بشود. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 عامل اصلیِ سکوتِ حضرت امیر: «عدم همراهی خواص و مردم» 🔰 درباره اینکه چرا حضرت امیر مجبور به سکوت در مقابل این تحریف بزرگ تاریخ شد، میتوان مفصل بحث کرد اما خود حضرت به صورت خلاصه، علت آن را این گونه توضیح میدهند که: نمیخواستند در جامعه و تفرقه ای ایجاد شود که نتیجه اش ختم به بشود لذا مجبور به شدند. 🔺در روایتی که و به نقل از حضرت امیر آورده اند، حضرت علت سکوتشان را اینچنین بیان کرده اند: ▫️فرَأَيتُ أنَّ الصَّبرَ عَلى ذلِكَ أفضَلُ مِن تَفريِقِ كَلِمَةِ المُسلِمينَ و سَفكِ دِمائِهِم. وَ النّاسُ حَديثو عَهد بِالإِسلامِ‌، وَ الدّينُ يُمخَضُ مَخضَ الوَطبِ‌، يُفسِدُهُ أدنى وَهنٍ، ويَعكِسُهُ أقَلُّ خُلفٍ‌. ▫️چنين ديدم كه بر اين مسئله بهتر است از پراكندگى و مسلمانان و ريخته شدن خون آنان. مردم، بودند و دين، مانند مَشكِ شير و كَره در تلاطم بود كه كوچك‌ترين سستى‌اى آن را تباه مى‌كرد و كمترين اختلافى آن را وارونه مى‌ساخت. 🔺شبیه این گزارش، متعدد وارد شده است مثلا حضرت در همان شرح نهج البلاغه میفرمایند: ▫️«به خدا سوگند، اگر ترس از ایجاد و در میان مسلمانان نبود و بیم آن نمیرفت که بار دیگر و بت پرستی به سرزمین اسلام بازگردد و اسلام محو و نابود شود، با آنان به گونه دیگری رفتار میکردیم.» 🔰 اما سوال اصلی این است که چرا فضا به این سمت رفت؟ چه اتفاقی افتاد که سید المظلومین مجبور به اتخاذ این سیاست شد؟ اینجاست که مسئله اصلی، عبارت از: «» بود. اگر امام، بهترین انسان ها هم باشد اما مردم با او نباشند، دست او بسته می ماند و کاری از او ساخته نیست. چرا امام خمینی میتواند انقلاب را پیش ببرد؟ چون مردم با او همراه اند. فهم این نکته، بسیار اساسی است. 🔺اساسا برخی از ، اینگونه نیست که قائم به تک افراد باشد یعنی با یک یا دو نفر و یا حتی با یک جمع محدود هم نمیشود آن ها را اقامه کرد و تحقق بخشید بلکه نیاز به یک و حرکت توده ها دارد. در ماجرای خلافت حضرت امیر، این نکته وجود داشت، خلاء، حضور توده ها بود که خواص باید رقم میزدند اما تحقق نیافت. حضرت تمام تلاشش را کرد تا این مهم رقم بخورد، اما خب موفق نشدند. 📌در ادامه به چند گزارش مهم پیرامون همین مسئله، اشاره خواهیم کرد:👇 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
1️⃣ گزارش اول: مَثَل امام، مَثَل کعبه است 🔰 ، از کتب مهم قرن چهارم شیعه، به نقل از محمود بن لبيد میگوید: وقتى رسول خدا رحلت كرد، فاطمه همواره كنار و كنار مى‌آمد و در آنجا مى‌گريست. من يك روز كنار قبر حمزه آمدم و ديدم فاطمه آنجا مى‌گريد. کمی صبر كردم تا آرام شد. پيش او رفتم و سلامش دادم و گفتم: اى سرور بانوان، تو با گريه‌هايت رگ‌هاى قلبم را پاره كردى... 🔺گفتم: بانوى من، از شما سؤالى دارم كه درون سينه‌ام خلجان مى‌كند. فرمود: بپرس. گفتم: آيا رسول خدا پيش از رحلتش دربارۀ امامت على به صراحت سخنى فرمود؟ حضرت پاسخ داد: شگفتا! واقعا عجیب است! آيا مگر روز خُم را فراموش كرده‌ايد؟ پیامبر آنجا همه چیز را گفت، دیگر چه نیاز به است؟ گفتم: آن به جاى خودش؛ ولى از چيزهايى كه نهانى با شما گفته به من خبر دهيد... 🔺بعد به فاطمه گفتم: بانوى من، چرا على در گرفتن حقش دست نگه داشت‌؟ فرمود: اى ابو عمر، رسول خدا فرمود: ، است كه بايد پيش امام بروند و بر گرد او حلقه زده و دور او جمع شوند، نه اینکه امام به سراغ مردم بیاید لذا اینکه علی نتوانست کاری کند و حقش را غصب کردند، به خاطر این بود که مردم به دور او جمع نشدند. (قُلتُ‌: يا سَيِّدَتي، فَما بالُهُ قَعَدَ عَن حَقِّهِ؟ قالَت: يا أبا عُمَرَ، لَقَد قالَ رَسولُ اللّٰهِ صلى الله عليه و آله: «مَثَلُ الإِمامِ مَثَلُ الكَعبَةِ إذ تُؤتَى و لا يَأتِي - أو قالَت: مَثَلُ عَلِيٍّ -».) 🔰 در گزارش دیگری نیز چنین عبارتی از پیامبر نقل شده است که به حضرت امیر فرمودند: تو همچون كعبه‌اى كه به سويش مى‌روند؛ ولى او نزد كسى نمى‌رود. پس اگر اين مردم به نزدت آمدند و خلافت را تقديمت كردند، از آنان بپذير، و اگر نزدت نيامدند، به سراغ آنان مرو تا هنگامى كه نزد تو آيند. (أنتَ بِمَنزِلَةِ الكَعبَةِ تُؤتى و لا تَأتي، فَإِن أتاكَ هؤُلاءِ القَومُ فَسَلَّموها إلَيكَ يَعنِي الخِلافَةَ فَاقبَل مِنهُم، و إن لَم يَأتوكَ فَلا تَأتِهِم حَتّى يَأتوكَ‌.) 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 گزارش دوم: ضرورت اقدام به هنگام مردم 🔰 در امالی گزارش میکند: 🔺عبد الرحمن بن ابى ليلى، رو به روى اميرمؤمنان ايستاد و گفت: ▫️اى امير مؤمنان! من از تو مى‌پرسم تا نادانسته‌اى را فرا گيرم. ما منتظر بوديم تا از كار خود سخن بگويى؛ ولى نگفتى. آيا ما را از اين كارت باخبر نمى‌كنى‌؟ آيا پيامبر خدا به تو سفارشى كرده بود، يا نظر خودت چنين بود؟ ▫️این را مى‌پرسم چرا که درباره تو سخن‌هاى فراوانى در بين ما گفته مى‌شود و مطمئن‌ترين سخن در نزد ما، آن است كه از زبان خودت بشنويم و بپذيريم. ▫️ما هماره مى‌گفتيم: اگر خلافت پس از پيامبر خدا به شما باز مى‌گشت، هيچ كس در آن با شما كشمكش نمى‌كرد. به خدا سوگند، اگر از من سؤال شود، نمى‌دانم چه بگويم! ▫️اگر بگويم آنها(=خلفا) از تو به خلافتْ سزاوارتر بودند، پس براى چه پيامبر خدا تو را پس از ، نصب كرد و گفت: «اى مردم! هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى اوست» و اگر تو از آنان به خلافتْ سزاوارترى، پس چگونه مى‌توانيم آنان یعنی خلفا را خود بدانيم! 🔺امير المؤمنین پاسخ داد: ▫️«اى عبد الرحمن! خداوند متعال، پيامبرش را قبض روح كرد و در روز وفاتش، اولويّت من به «»، بيشتر از اولويّتم به «تصرّف در پيراهنم» بود؛ ▫️ولى پيامبر خدا به من سفارشى كرده بود كه اگر مرا با ريسمان هم مى‌كشيديد، به خاطر اطاعت از فرمان الهى، مخالفت نمى‌كردم. ▫️اوّلين‌چيزى كه پس از وفات پيامبر از ما كم‌گذاردند، «تباه كردن حقّ ما در » بود و چون كارمان سست شد، شترچرانان قريش در ما طمع كردند. ▫️بى‌گمان، من بر مردم، حقّى داشتم كه مهلت و داشت و اگر ، آن را به من باز مى‌گرداندند، مى‌پذيرفتم و بدان مى‌پرداختم. من مانند مردى بودم كه حقّى با سررسيد معيّن بر گردن مردم دارد؛ اگر حقّش را زود بپردازند، مى‌گيرد و آنان را بر اين كار مى‌ستايد و اگر به تأخير اندازند، مى‌گيرد؛ امّا ديگر نمى‌ستايد. (و قَد كانَ لي عَلَى النّاسِ حَقٌّ‌، لَو رَدّوهُ إلَيَّ عَفوا قَبِلتُهُ‌، و قُمتُ بِهِ ‌، وكانَ إلى أجَلٍ مَعلومٍ‌، وكُنتُ كَرَجُلٍ لَهُ عَلَى النّاسِ حَقٌّ إلى أجَلٍ‌؛ فَإِن عَجَّلوا لَهُ مالَهُ أخَذَهُ وحَمِدَهُم عَلَيهِ‌، وإن أخَّروهُ أخَذَهُ غَيرَ مَحمودينَ‌) ▫️من مانند كسى بودم كه راهى هموار و در پيش گرفته است؛ امّا مردم، او را در راهى مى‌پندارند. یعنی مردم فکر میکردند با من دنیای شان آباد نخواهد شد اما سخت در اشتباه بودند. (و كُنتُ كَرَجُلٍ يَأخُذُ السُّهولَةَ و هوَ عِندَ النّاسِ مَحزونٌ‌.) ▫️راه هدايت، تنها از كمىِ پويندگان آن شناخته مى‌شود. پس، هر گاه ساكت ماندم، پيجويى مكنيد كه اگر كارى پيش آيد كه به پاسخش نيازمنديد، پاسختان مى‌دهم. پس تا من از شما دستْ باز داشته‌ام، شما نيز از من دست باز داريد». (و إنَّما يُعرَفُ الهُدى بِقِلَّةِ مَن يَأخُذُهُ مِنَ النّاسِ‌، فَإِذا سَكَتُّ فَاعفوني؛ فَإِنَّهُ لَو جاءَ أمرٌ تَحتاجونَ فيهِ إلَى الجَوابِ أجَبتُكُم، فَكُفّوا عَنّي ما كَفَفتُ عَنكُم.) 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 گزارش سوم: نبود یاور 🔺نهج البلاغه عن امیرالمومنین(ع): فَنَظَرتُ فَإِذا لَيسَ لي مُعينٌ إلّا أهلُ بَيتي، فَضَنِنتُ بِهِم عَنِ المَوتِ‌، و أغضَيتُ عَلَى القَذى، وشَرِبتُ عَلَى الشَّجا، وصَبَرتُ عَلى أخذِ الكَظَمِ وعَلى أمَرَّ مِن طَعمِ العَلقَمِ‌. 🔺نگريستم و ديدم كه مرا جز خاندانم، نيست. پس دريغم آمد كه آنان را به كام مرگ بفرستم. ناچار با خارِ خليده در چشم، ديده بر هم نهادم و با استخوانِ در گلو خزيده، شربت نوشيدم و اندوه و خشم خود را فرو خوردم و بر تلخ‌تر از عَلْقَم صبر نمودم. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 گزارش چهارم: تعریض معاویه به حضرت که اگر بر حق بودی، اصحاب و مردم حمایتت میکردند 🔰 ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، نامه ای از معاویه به امیرالمومنین(ع) می آورد که ناظر به همین مطلب است: 🔺گويى همين ديروز بود كه تو را ديدم؛ وقتى كه با ، بيعت شده بود و تو، خانه نشينِ خود[فاطمه (س)] را شب‌هنگام بر درازگوشى سوار كردى و در حالى كه دستانت در دستان دو پسرت، حسن و حسين بود، هيچ يك از و سابقه‌داران را وا ننهادى، جز آن كه به سوى خود فرا خواندى و با همسرت به سوى آنان رفتى و دو پسرت را شفيع كردى و از آنان بر ضدّ صحابى پيامبر خدا يارى خواستى. (و أعهَدُكَ أمسِ تَحمِلُ قَعيدَةَ بَيتِكَ لَيلاً عَلى حِمارٍ، و يَداكَ في يَدَيِ ابنَيكَ الحَسَنِ وَ الحُسَينِ يَومَ بويِعَ أبوبَكرٍ الصِّدّيقُ‌، فَلَم تَدَع أحَدا مِن أهلِ بَدرٍ و السَّوابِقِ إلّا دَعَوتَهُم إلى نفَسِكَ‌، و مَشَيتَ إلَيهِم بِامرَأَتِكَ‌، و أدلَيتَ إلَيهِم بِابنَيكَ‌، وَ استَنصَرتَهُم عَلى صاحِبِ رَسولِ اللّهِ‌!) 🔺پس هيچ يك از آنان، جز چهار يا پنج تن، به تو پاسخ مثبت ندادند و به جانم سوگند، اگر با تو بود، پاسخت را مى‌دادند. تو كردى و سخن نامقبولى گفتى و چيزى دست‌نيافتنى خواستى. (فَلَم يُجِبكَ مِنهُم إلّا أربَعَةٌ أو خَمسَةٌ‌، و لَعَمري لَو كُنتَ مُحِقّا لَأَجابوكَ‌! و لكَنِّكَ ادَّعَيتَ باطِلاً، و قُلتَ ما لا يُعرَفُ‌، و رُمتَ ما لا يُدرَكُ‌.) 🔺و هر چه را فراموش كنم، سخنت را به فراموش نمى‌كنم كه چون تو را تحريك و تهييج كرد، گفتى: ➕«اگر در ميان آنان، انسان مى‌يافتم، در برابر قوم غاصب، مى‌كردم». (و مَهما نَسيتُ فَلا أنسى قَولَكَ لِأَبي سُفيانَ لَمّا حَرّكَكَ و هَيَّجَكَ‌: لَو وَجَدتُ أربَعينَ ذَوي عَزمٍ مِنهُم لَناهَضتُ القَومَ‌.) 🔺مسلمانان، تنها امروز از تو سختى نديده‌اند، و سركشى‌ات بر خلفا كارى تازه و جديد نيست. (فَما يَومُ المُسلِمينَ مِنكَ بِواحِدٍ، و لا بَغيُكَ عَلَى الخُلَفاءِ بِطَريفٍ و لا مُستَبدَع.) 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 گزارش پنجم: نداشتن یاور حتی در حد 30 نفر 🔰 در کافی به نقل از از اصحاب معروف حضرت امیر میگوید: اميرالمؤمنین، در مدينه براى مردم، سخنرانى كرد و فرمود: ▫️اگر حکومت را به اهلش یعنی ما اهل بیت میسپردید هم خیر دنیا را میبردید و هم خیر آخرت را، یعنی هم آباد میشد و هم . ▫️اما اکنون منتظر باشید آنچه را کاشته اید، همان را دِرو کنید لذا منتظر عواقب این انتخاب تان باشید. 🔺در ادامه حضرت تاکید میکنند: ▫️به خدا سوگند، اگر من به عدد پيروان ، يا به عدد ، ياور داشتم و آنان دشمنان شما بودند، شما را با شمشير مى‌زدم تا به حق باز گرديد و به راستى در آييد كه اين، شكاف ايجاد شده در دين را بهتر مى‌بندد و همراهى را بيشتر مى‌كند. خدايا! ميان من و آنان، به حقْ داورى كن كه تو بهترين داورانى!». 🔺راوی میگوید حضرت سپس از مسجد، بيرون رفت و بر گذشت كه در آن، حدود بود. پس حضرت فرمود: «به خدا سوگند، اگر من به عدد اين ، مردانى داشتم كه براى خداوند و پيامبرش ، اين را از تختش پايين مى‌كشيدم». 🔺راوی میگوید چون شب شد، با حضرت تا به پاى مرگ پيمان بستند و اميرمؤمنان به آنان گفت: ▫️«صبح در فلان جا، سرها را تراشيده و نزد من بياييد» و حضرت، خود، سرش را نیز تراشيد اما هيچ يك از آن گروه، سر خود را نتراشيدند و نيامدند، جز ، ، بن يمان، بن ياسر و پس از آنها . 🔺حضرت دستش را به سوى آسمانْ بالا برد و گفت: «خدايا! این ، مرا كردند، همان گونه كه ، را ناتوان كردند. خدايا! تو آنچه را ما پنهان و آشكار مى‌كنيم، مى‌دانى و چيزى در زمين و آسمان، از تو پنهان نمى‌مانَد. مرا مسلمان بميران و به صالحانْ مُلحق كن!». ➕(مطالعه کامل روایت) 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 سلسله مباحث: «راهبرد محوری جبهه باطل و جبهه حق در ماجرای سقیفه؛ پیامدها و دلالت های اجتماعی آن» 1️⃣ چرایی تاخیر ابلاغ ولایت علی(ع) توسط پیامبر در ماجرای غدیر 2️⃣ علت یابی ترس پیامبر در ماجرای ابلاغ ولایت(بخش اول) 3️⃣ علت یابی ترس پیامبر در ماجرای ابلاغ ولایت(بخش دوم) 4️⃣ علت یابی ترس پیامبر در ماجرای ابلاغ ولایت(بخش سوم) 5️⃣ جمع بندی علت ترس پیامبر 6️⃣ پیامدها و دلالت های اجتماعی: 1) ایجاد بستر برای پیشبرد اراده ولیّ (مسئله تفکیک بین نظر امام و تصمیم ایشان و تلاش برای تبدیل نظر امام به تصمیم ایشان) 2) راهبرد ایجاد رعب و وحشت 7️⃣ فضایِ «کودتاگونه»یِ مدینه و «شعبان بی مُخ» های آن 8️⃣ ماجرای تبعید بلال حبشی به شام 9️⃣ اقدام برای ترور حضرت امیر 0️⃣1️⃣ ایجاد ترس و ارعاب، راهبرد کارآمد باطل و شیطان 1️⃣1️⃣ تفاوت دو دستگاه فکری و محاسباتی: عقلانیت انقلابی | عقلانیت ترسو و محافظه کار 2️⃣1️⃣ تطبیق بحث با فضای امروز 3️⃣1️⃣ هدف دشمن از «راهبرد ارعاب» چیست؟ «تنظیم هنجارها و ارزش های اجتماعی» 4️⃣1️⃣ آزمون آقای اَش: «چگونگیِ همرنگِ جماعت شدن» + چگونگی ایجاد یا تغییر «هنجارها و ارزش های اجتماعی» 5️⃣1️⃣ صوت سخنرانی مباحث تا اینجا 6️⃣1️⃣ آیا جبهه میتوانست در مقابل جبهه باطل دست به اقدام نظامی و شمشیر ببرد؟ 7️⃣1️⃣ دو راهبرد جبهه حق برای شکست طرح جبهه باطل 1. اقدام اول: شکستن جو اجتماعی و فشار حاکم بر مردم؛ با حضور 360 صحابی سرتراشیده و بدون نقاب در شهر 2. اقدام دوم: جهاد تبیین، روشنگری و فریادهای کوبنده 8️⃣1️⃣ شکست این دو اقدام و اتخاذ راهبرد سکوت توسط حضرت امیر و ضرورت ورود فاطمه(س) در عرصه میدان 9️⃣1️⃣ سه ماموریت ویژه حضرت زهرا(س) 0️⃣2️⃣ عامل اصلیِ سکوتِ حضرت امیر: «عدم همراهی خواص و مردم» + در پنج گزارش 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
💠 سلسله مباحث: «راهبرد محوری جبهه باطل و جبهه حق در ماجرای سقیفه؛ پیامدها و دلالت های اجتماعی آن» 1
خب الحمدلله پس از دو هفته این بحث هم به یک سرانجامی رسید. از مباحث یک فهرست تهیه کردم که بتونیم راحت تر مباحث رو پیدا کرده و مطالعه کنیم. خیلی علاقه مندم که نظر مخاطبین عزیز رو درباره این بحث و دیگر مباحث بدونم. هم درباره محتوا و سیر مباحث و هم درباره قالب و مدل کار. حتما نظرتون رو بهم هدیه کنید تا کار بهتر ادامه پیدا کند. این بازخوردها در ادامه کار خیلی کمک خواهد کرد نظرتون رو اینجا بهم بگید: @Hagh110110
💠 نان خوردن به نام دین! (بخش اول) 🔺جناب به نقل از قاسم بن عوف میگوید: ▫️ميان (ع) و در رفت و آمد بودم و گاه نزد اين و گاه نزد آن مى‌رفتم. ▫️روزى امام سجاد(ع) را ديدم؛ به من فرمود: 🔸«مبادا نزد عراقيان بروى و به آنها بگويى كه ما نزد تو به امانت نهاده‌ايم و مثلا بخواهی بدین وسیله کلاس گذاشته و بورزی؛ كه به خدا سوگند! ما چنين نكرده‌ايم. (فَقَالَ لِي: يَا هَذَا إِيَّاكَ أَنْ تَأْتِيَ أَهْلَ الْعِرَاقِ فَتُخْبِرَهُمْ أَنَّا اسْتَوْدَعْنَاكَ عِلْماً فَإِنَّا وَ اللَّهِ مَا فَعَلْنَا ذَلِكَ) 🔸مبادا به وسيله ما اهل بیت و دین خدا، بر ديگران جويى و بر گُرده مردم سوار شوی؛ كه خدا بر زمینت خواهد زد. (وَ إِيَّاكَ أَنْ تَتَرَأَّسَ بِنَا فَيَضَعَكَ اللَّهُ) 🔸و مبادا به وسيله ما اهل بیت و دین خدا، روزى خورده و از آن سوء استفاده کنی و بخواهی به جیب بزنی؛ كه خداوند بر خواهد افزود». (وَ إِيَّاكَ أَنْ تَسْتَأْكِلَ بِنَا فَيَزِيدَكَ اللَّهُ فَقْراً) 📌پ.ن: از این دست روایات کم نداریم و اینجا تنها به یک نمونه اشاره شد. مثلا حضرت امیر میفرمایند: «الْمُسْتَأْكِلُ بِدِينِهِ حَظُّهُ مِنْ دِينِهِ مَا يَأْكُلُه‏» یعنی آنكه دين را وسيله خوردن خود کرده و از آن سو استفاده میکند، بهره ‏اش از دين، همان چيزى است كه آن را می‏خورد. آیا امروز نیز هستند افرادی که مصداق این روایت باشند؟ 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
فَإِن‌َّ حِزب‌َ اللّه‌ِ هُم‌ُ الغالِبُون‌َ
💠 نان خوردن به نام دین! (بخش دوم) ➕پيامبر اکرم(ص) در بحارالانوار: 🔺واى بر كسانى كه را وسيلۀ كسب مى‌كنند. گرگانی در لباس میش اند که با ، مردم را میفریبند! گفتارشان شيرين‌تر از عسل و دل‌هايشان به مانند است. (وَيلٌ لِلَّذينَ يَجتَلِبونَ الدُّنيا بِالدّينِ‌، يَلبَسونَ لِلنّاسِ جُلودَ الضَّأنِ مِن لينِ ألسِنَتِهِم، [كَلامُهُم] أحلىٰ مِنَ العَسَلِ‌، وقُلوبُهُم قُلوبُ الذِّئابِ‌) 🔺خداى متعال مى‌فرمايد: «آيا اينها از من غافل شده يا بر من گستاخى مى‌كنند؟! به عزّت و جلالم سوگند، چنان بر آنان پدید خواهم آورد كه بردبار و خردمندشان را کند!». (يَقولُ اللّٰهُ تَعالىٰ‌: أفَبي يَغتَرّونَ‌، أم عَلَيَّ يَجتَرِئونَ؟! فَوَعِزَّتي، لَأَبعَثَنَّ عَلىٰ أولٰئِكَ فِتنَةً تَذَرُ الحَليمَ مِنهُم حَيران) 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 زاهدانی که چون آب نیست، زاهدند وگرنه اگر آب بود، شناگران ماهری بودند 🔰 مرحوم مجلسی در بحارالانوار به نقل از امیرالمومنین(ع): ▫️گروهى از مردم، عقب ‏ماندگى شان از رياست و ، بواسطه ضعف و ناتوانى آنها است كه وسيله‏ اى براى رسيدن به هدف خويش ندارند و روزگار آنها را مجبور به پذیرش این وضعیت کرده، لذا در این حال باقی مانده اند. (مِنْهُمْ مَنْ أَقْعَدَهُ عَنْ طَلَبِ الْمُلْكِ ضُئُولَةُ نَفْسِهِ وَ انْقِطَاعُ سَبَبِهِ فَقَصَرَتْهُ الْحَالُ عَلَى حَالِهِ) ▫️اما اینها ناتوانی خود را به عنوان معرفی کرده و خود را به و تاركان دنيا درمى ‏آورند، درحالی که هیچ شباهتی به آنها نداشته و هرگز در آن وادى نبوده اند. (فَتَحَلَّى بِاسْمِ الْقَنَاعَةِ وَ تَزَيَّنَ بِلِبَاسِ أَهْلِ الزَّهَادَةِ وَ لَيْسَ مِنْ ذَلِكَ فِي مَرَاحٍ وَ لَا مَغْدًى) 📌پ.ن: ▪️به جای این که دیگران را مخاطب این کلام حضرت بدانیم، در این تأمل کنیم که آیا ما هم مصداق این خطاب حضرت هستیم؟ ▪️این خطاب حضرت ناظر به قشر خاصی نیست، همه ما یک درون داریم که هرگاه فرمان ماشین زندگی به دست ما افتاد، آنگاه معلوم میشود که از فرعون مصر بهتر هستیم یا بدتر! ▪️پس این خطاب را اول ناظر به خود بدانیم و بعد ناظر به دیگران! خیلی ها چون به دستشان نیست، انسان های محترمی هستند اما همین که به قدرتی میرسند، چنان میتازند که انگار نه انگار که تا دیروز، خود منتقد چنین رفتارهایی بودند. ▪️توجه به این نکته، چقدر در و رشد انسان میتواند موثر باشد، اینکه اساسا انسان در و رشد خواهد کرد، اینکه مسیرهای متعدد در جلوی راه انسان باشد و انسان در عین اینکه میتواند مسیر غلط را انتخاب کند، انتخابش مسیر صحیح بشود یعنی توجه به در تربیت، البته ، نه مطلق. چقدر باید در این مسئله تأمل کرد... 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
✳️ راهبر اجتماعی باید در همه حوادث حاضر باشد 🔸 ذیل آیه شریفه(مجادله:1) به نکته مهمی توجه داده و میگویند: « در هر مسئله‌اى و پديده‌اى از پديده‌هاى مردم، و ناظر است؛ معناى رهبرى اين است... پيغمبر از قضيه‌ى خانوادگى هم پايش را كنار نميكشد؛ اگر قرار است كه يك جامعه‌اى داشته باشيم، يك امّتى داشته باشيم كه در رأس اين امّت يك امامى است، اين امام همه‌ى مشكلات مردم را آنجايى كه به او ارجاع ميشود و او بايد حل كند، بايد حل كند و همه جا باشد.» 🔸پیامبر همه جا در صحنه حاضر و پاسخگوی مشکلات است، چه اینکه در آیه شریفه نیز حلال مشکل آن زن میشود. 🔸نکته مهم آن است که نکته اشاره شده مخصوص نیست بلکه در مقیاس کوچکتر، هر شخص دیگری نیز که بخواهد در فضای اجتماعی نقش داشته باشد، او نیز باید در همه حوادث اجتماعی کند، از کمترینش که یک است تا که غایت است. 🔸اینکه گفته میشود مگر شما اید که در مورد همه اتفاقات نظر میدهید، هم حرف درستی است و هم حرف غلطی. حرف درستی است، به این معنا که انسان نباید در حیطه هایی که علم و شناخت ندارد، بیخود حرفی بزند. حرف غلطی است، به این معنا که این است که باید در حوادث، بود و نمیشود خود را کنار کشید چون جامعه اکنون درگیر آن مسئله است و منتظر پاسخ. 🔸لذا حتما باید در زمینه های مختلف تا حد معقولش، کسب علم کرد، تا بتوان به نحو صحیح کنشگر بود. البته برای این مسئله لازم نیست در همه زمینه ها متخصص بود. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 خود و داشته هایت را خرج پیشبرد اراده الهی نکنی، خرج پیشبرد اراده شیطان خواهد شد! 1️⃣ (ع): 🔺«أَنْفِقْ وَ أَيْقِنْ بِالْخَلَفِ ▫️و اعْلَمْ أَنَّهُ مَنْ لَمْ يُنْفِقْ فِي طَاعَةِ اللَّهِ ابْتُلِيَ بِأَنْ يُنْفِقَ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ▫️و مَنْ لَمْ يَمْشِ فِي حَاجَةِ وَلِيِّ اللَّهِ ابْتُلِيَ بِأَنْ يَمْشِيَ فِي حَاجَةِ عَدُوِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» [من لایحضرالفقیه ج4 ص412/رک: کافی ج4 ص43 ح7] 🔺 كن، و يقين بدان كه جاى آن پُر خواهد شد، ▫️و بدان كه هر كس در راه خرج نكند، به خرج كردن در راه گرفتار خواهد شد ▫️و هر كه در راه رفع نياز دار و قدم برندارد، به قدم برداشتن در راه رفع نياز گرفتار آيد. 2️⃣ (ص): 🔺«مَن مَنَعَ مالَهُ مِن الأخيارِ اختِيارا صَرَفَ اللّهُ مالَهُ إلَى الأشرارِ اضطِرارا» [جامع الاخبار ص178] 🔺هر كه و دارایی های خود را برای خرج کردن درباره و خوبان دريغ كند، خداوند مالش را به نصيب گرداند. 3️⃣ (ع): 🔺«مَا مِنْ عَبْدٍ يَمْنَعُ دِرْهَماً فِي حَقِّهِ إِلَّا أَنْفَقَ اثْنَيْنِ فِي غَيْرِ حَقِّهِ» [کافی ج3 ص504] 🔺هيچ بنده‌اى نيست كه از خرج كردن در راهى كه آن است دريغ ورزد مگر اينكه به خرج خواهد کرد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
4️⃣ (ع): 🔺«إِيَّاكَ أَنْ تَمْنَعَ فِي طَاعَةِ اللَّهِ فَتُنْفِقُ مِثْلَيْهِ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ» [تحف العقول ص408] 🔺از خرج كردن در مسیر دريغ مكن كه لاجرم و دو برابر آن را در راه خرج خواهى كرد. 5️⃣ (ع): 🔺«مَنْ مَنَعَ حَقّاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْفَقَ فِي بَاطِلٍ مِثْلَيْه‏» [کافی ج3 ص506] 🔺هر كه از خرج کردن یک حق در مسیر دريغ ورزد، قاعدتا دو برابر آن را در مسیر و خرج خواهد کرد. 6️⃣ (ع): 🔺«مَا مِنْ عَبْدٍ يَمْتَنِعُ مِنْ مَعُونَةِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ وَ السَّعْيِ لَهُ فِي حَاجَتِهِ قُضِيَتْ أَوْ لَمْ تُقْضَ إِلَّا ابْتُلِيَ بِالسَّعْيِ فِي حَاجَةِ مَنْ يَأْثَمُ عَلَيْهِ وَ لَا يُؤْجَرُ ▫️و مَا مِنْ عَبْدٍ يَبْخَلُ بِنَفَقَةٍ يُنْفِقُهَا فِيمَا يُرْضِي اللَّهُ إِلَّا ابْتُلِيَ بِأَنْ يُنْفِقَ أَضْعَافَهَا فِيمَا أَسْخَطَ اللَّهَ.» [تحف العقول ص293] 🔺اگر بنده ای از کمک به دریغ ورزد و تلاش برای او نکند، قطعا گرفتار رفع نیاز کسی خواهد شد که باعث بر او میشود و برای او نیز نخواهد داشت. ▫️و هيچ بنده‌اى نيست كه از خرج كردن چيزى در مسیر و بخل ورزد، مگر اينكه به خرج كردن دو چندانِ آن در مسیر مجبور خواهد شد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
📌 پ.ن: این دسته روایات، حاکی از یک است، اگر خودت را خرج پیشبرد نکنی، قاعدتا خرج پیشبرد خواهی شد. این یکی از است. 🔺اگر اهل در مسیر طاعت الهی و امام جامعه نشویم و سختی و رنج های این مسیر را تحمل نکنیم و حاضر نشویم از جان و مال خود برای این آرمان ها بگذریم، سنت الهی چنین است که مجبور خواهیم شد همین هزینه ها بلکه چند برابر بیشتر از آن را در مسیر اراده و طاعت شیطان و باطل بپردازیم، تازه بدون هیچ اجر و مزدی. یعنی عملا به و مواجب دشمنِ خدا تبدیل خواهیم شد و این است که خدا در این دنیا می‌تواند بر سر کسی بیاورد. 🔺اگر وقت و داشته های خود را خرج پیشبرد اراده نکنیم، قطعاً یک قسمتی از آن، بسیجی‌وار خرج پیشبرد اراده دشمن امام جامعه خواهد شد. البته این اتفاق به مرور خواهد افتاد و از یک جایی به بعد دیگر کل هستی‌ شخص خرج غیرخدا یا دشمن خدا میشود. مثل مردم کوفه که هستی‌شان را خرج حسین(ع) نکردند و عملا شدند اراده یزید و بعد هم کارشان افتاد به دست جنایتکاران سفاکی مثل ! چرا؟ 🔺خطای چه بود که مجبور شدند مقابل امام حسین(ع) بایستند؟ جُرمشان این بود که برخی جاها پای رکاب امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن مجتبی(ع) از جان و مال و وقت خود مایه نگذاشتند. این کار را نکردند یا کم‌گذاشتند؛ تا حدی که امام حسن(ع) وادار به شد و امیرالمؤمنین(ع) به آنها فرمود: «یَا أَشْبَاهَ‏ الرِّجَالِ‏ وَ لَا رِجَال‏...»(نهج البلاغه/خطبه27) 🔺قاعده و این است که سزای چنین مردمی این بشود که مجبور شوند پای رکاب دشمن خدا یعنی و ، امام خود یعنی حسین بن علی(ع) را به شهادت برسانند و دچار ننگ و نکبت ابدی شوند. این یکی از عجیب‌ترین است. 🔺 منظور از داشته ها همه داشته هاست، همه نعمت هایی که خدا به ما داده، ، ، ، و... . اگر کسی آبروی خودش را برای ولیّ خدا خرج نکند، خدا مبتلایش می‌کند به اینکه آبرویش را صرف دشمن خدا بکند. ما در جامعۀ خودمان از این افراد، کم نداشته‌ایم. فقط کافی است کمی تاریخ بخوانیم. 🔺بدانیم که اگر و آنکه او دستور داده نباشیم، قطعا و حتما خواهیم شد. و اگر در مقابل خدا و آنکه او دستور داده، خاضع نشویم، قطعا و حتما مقابل شیطان سر فرود آورده و خاضع خواهیم شد. 🔺 : اگر امروز خود را خرج نکنیم، در این مسیر اهل جهاد نباشیم، نتیجه آن سنت الهی چه خواهد شد؟ اگر امروز در نبرد با و کوتاهی کنیم، نتیجه آن سنت الهی چه خواهد شد؟ 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 عقلانیت دینی، تعاملی چند بُعدی و پیچیده 🔸در تفسیر منسوب به (ع) ص586 روایتی بسیار مهم نقل شده که (ع) فرمودند: دو نفر از اصحاب (ع) که يكى از آنها را گزیده بود و دیگری را نیز نیش زده بود، درحالی که هر دو از درد و ناراحتی گریه میکردند، محضر حضرت آمدند که مثلا حضرت کاری برایشان بکند. 🔸حضرت فرمود: این بلا هنوز تمام نشده و ادامه دارد. لذا آن دو را به منزلشان بردند و هر دو تا دو ماه همچنان درگیر این مریضی و ناراحتی بودند. پس از دو ماه، حضرت امیر به دنبال آنها فرستاد. در مسیر که آن دو را می آوردند، اینگونه گمان میشد که اینها از شدت درد و ناراحتی حتما خواهند مرد، از بس درد داشتند. 🔸حضرت به آنها فرمود: حال شما چطور است؟ گفتند: بسيار درد شدیدی داریم. حضرت فرمود: كنيد از گناهى كه موجب اين ناراحتى و درد براى شما شد و به خدا پناه ببريد از آنچه موجب از بين رفتن اجرتان و شدت برايتان گرديد و اين ناراحتى فقط‍‌ بواسطه گناهى بود كه مرتكب شديد. 🔸به حضرت گفتند ماجرا چیست؟ حضرت به یکی از آنها رو کرد و فرمود: ▫️فلانی يادت مى‌آيد فلان روز كه فلان كس به ، چون ما را ميداشت، زخم زبان و طعنه زد ولى تو هیچ به او نگفتی و از سلمان دفاع نکردی، درحالیکه آن روز و وظیفه تو دفاع از سلمان بود ▫️چون اگر دفاع میکردی، آن شخص و آن افرادی که آنجا بودند، نه میتوانستند به خودت آسیب و ضرری بزنند و نه به خانواده و فرزندانت، و نه به مالت. اما تو بيشتر ملاحظه آن شخص را کردی و به خاطر ای که داشتی هیچ به او نگفتی و همین باعث شد گرفتار این درد شوی. 🔸بعد حضرت ادامه میدهند که اگر ميخواهى خداوند ناراحتى و درد تو را از بين ببرد، تصميم بگير که از این به بعد هر شخصی، دوستى از ما را مورد طعنه قرار داد، در صورتى كه بتوانى او را كمك كنى، كمك نمایى و کوتاهی نکنی، مگر اینکه بترسی بر خود و خانواده و فرزند و مالت آسیبی برسد. 🔸حضرت به شخص دیگری نیز رو کرد و فرمود: تو ميدانى چرا دچار چنين درد و ناراحتى شدى؟ گفت: خیر. حضرت به او گفت: ▫️يادت هست وقتى خادم من آمد و تو پيش فلان ستمگر ايستاده بودى و تو برای احترام به قنبر از جاى خود بلند شدی و این حرکت تو به خاطر احترام به ما بود اما آن شخص ستمگر به تو اعتراض كرد كه چرا پيش من برای قنبر بلند شدی و تو به او گفتی چرا بلند نشوم براى كسى كه ملائكه پر و بال خود را زير پايش ميگسترانند. ▫️اين حرف تو باعث شد که آن شخص ستمگر بلند شود و قنبر را بزند و بدهد و او را و آزار بدهد و مرا نیز و مجبور بکند که بر این اتفاق صبر کنم. لذا این کار تو باعث شد گرفتار این درد و ناراحتی بشوی. 🔸بعد حضرت به او میگویند: اگر میخواهی خدا به تو بخشد، تصميم بگير از امروز نسبت به ما و هر يك از دوستان ما، كارى در مقابل دشمنانمان انجام ندهى كه موجب اذيت و آزار آنها با ما شود. 🔸بعد حضرت به عنوان نمونه اشاره به اکرم میکنند و میفرمایند: پيامبر اكرم با اينكه مرا بر همه مقدم ميداشت اما وقتی من در مجلسی وارد میشدم، آنگونه که جلوی پای دیگران بلند میشد، جلوی پای من بلند نمیشد، درحالی که آنها قابل مقايسه با من نبودند، چرا که پيامبر اكرم ميدانست اين كار، دشمنان را وادار ميكند عكس العملى انجام دهند كه موجب غم و ناراحتى او و من و مؤمنين شود. 📎: «يَوْمَ غَمَزَ عَلَى سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ فُلَانٌ وَ طَعَنَ عَلَيْهِ لِمُوَالاتِه‏» 📌پ.ن: این روایت اشاره به های تعاملات اجتماعی سیاسی دارد. همانطور که دفاع نکردن از مؤمن در جایی که ضرر به انسان نمی‌رسد، گناه است، تعریف بی موقع از مؤمن که موجب اذیت او می‌شود، هم گناه است. و وظیفه دینی، یک امر بسیط و یک خطی نیست بلکه نسبت به موقعیت های مختلف، متفاوت میشود. تشخیص صحیح این مسئله، است. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 الگویی به نام مُفَضَّل بن عُمَر 🔺 نماينده (ع) در شهر بود. او از طرف امام موظف بود به مشكلات دينى، مالى و اجتماعى مردم كوفه رسيدگى كند. لذا او برای اینکه تواند مدیریت صحیحی داشته باشد، ارتباط گسترده ای با مردم و خصوصا گرفته بود. 🔺علی القاعده در این ارتباط، همه افراد شبیه هم نیستند، برخی دارای بیشترند و برخی دارای ایمان کمتر. پس متفاوت است لذا ناچار است ارتباط صمیمانه ای با گروه های مختلف مردم گرفته تا بتواند آنها را به سمت مقصد و هدایت کند. 🔺عده ای از افراد که متوجه مواجهه و کنش جناب مفضل نبودند و شروع کردند به او با و ، نزد امام و نزد مردم. 🔺به این بهانه که او با ، ، ، و... رفت و آمد دارد و این مدل افراد و لااُبالی دور و بر او میچرخند. ادامه👇👇👇 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
🔰 وقتى اين به اوج رسيد، گروهى از مومنان و مقدسان كوفه به محضر امام صادق‌(ع) در نامه ای نوشتند: « با افراد رذل، ، و حتی نشست و برخواست دارد لذا شايسته است در نامه ای به او دستور دهيد اين افراد را از خود دور سازد.» (إِنَّ الْمُفَضَّلَ يُجَالِسُ الشِّطَارَ وَ أَصْحَابَ الْحَمَّامِ وَ قَوْماً يَشْرَبُونَ الشَّرَابَ، فَيَنْبَغِي أَنْ تَكْتُبَ إِلَيْهِ وَ تَأْمُرَهُ أَلَّا يُجَالِسَهُم‏) 🔺حضرت بدون اين كه با آنان در اين باره سخن بگويد، نامه‌اى براى مفضل نوشته، مُهر كرد و به آن سپرد و تاکید کردند که نامه را به دست خود مفضل برسانند. 🔺آنان به كوفه برگشته و نامه حضرت را به دست مفضل دادند. حالا این گروه معترضین چه افرادی هستند؟ بزرگانی مانند ، ، ، و . مفضل نامه را باز و قرائت كرد. حضرت به مفضل دستور داده بود كه: یک سری وسائلی بخرد و به محضر ایشان ارسال كند. 🔺در اين نامه اصلا هیچ اشاره‌اى به آن شايعات نشده بود. بعد مفضل نامه را به دست تک تک حاضران داد تا بخوانند. بعد مفضل از آنان پرسيد: خب اكنون چه بايد كرد؟ گفتند: خریدن این وسائل، نیاز به پول زیادی دارد که ما نداریم لذا بايد بنشينيم، تبادل نظر كنيم و از شيعيان يارى بجوييم تا این پول جمع شود. 🔺در واقع آنها تصمیم به بازگشت داشتند و میخواستند خانه مفضل را ترك كنند. مفضل گفت: تقاضا مى‌كنم براى صرف غذا در اينجا بمانيد. آنان به انتظار غذا نشستند. مفضل افرادى را به سراغ همان جوانانى كه از آن‌ها بدگويى شده و به كارهاى ناروا متهم شده بودند فرستاد و آنان را احضار كرد. 🔺وقتى آن جوانان آمدند، مفضل نامه حضرت و درخواست ایشان را با آنها مطرح کرد. آن ها، با شنيدن كلام حضرت، براى انجام فرمان ایشان از خانه خارج شدند و پس از مدت كوتاهى بازگشتند. هر كدام به اندازه وُسع خويش، پولی روى هم نهاده و در مجموع ۲ هزار دينار و ده هزار درهم در برابر مفضل نهادند. 🔺آن گاه مفضل به آن گروه معترض که از بزرگان بودند و هنوز از خوردن غذا فارغ نشده بودند، نگريست و گفت: شما مى‌گویيد اين را از پیش خود کنم؟ گمان مى‌كنيد خدا به نماز و روزه شما محتاج است؟! (تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْرُدَ هَؤُلَاءِ مِنْ عِنْدِي؟ تَظُنُّونَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَحْتَاجُ إِلَى صَلَاتِكُمْ وَ صَوْمِكُمْ؟) مطالعه گزارش دیگری با همین مضمون از جناب کشی 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍