eitaa logo
پژوهشگاه حم
273 دنبال‌کننده
827 عکس
915 ویدیو
37 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
کد خبر ۹۷۱۳۶۲تاریخ انتشار: ۰۹:۲۲ - ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ - 02 June 2024 صفحه نخست» یک چهره - یک روایت امکان ثبت نام زهره الهیان؛ راهی که اعظم طالقانی و زهرا شجاعی گشودند. در دوره‌های قبل امکان ثبت نام برای همه بود ولی در این دوره ابتدا مدارک را بررسی می‌کنند و بعد اجازۀ ثبت نام می‌دهند تا در نهایت شورای نگهبان مصادیق رجال و مدیر و مدبر را تعیین کند. عصر ایران؛ مهرداد خدیر- هر چند احتمال تأیید صلاحیت و معرفی خانم زهرۀ الهیان کاندیدای اصول‌گرا و ثبت نام شدۀ انتخابات پیش روی ریاست جمهوری در حد صفر است (چرا که شورای نگهبان او را در زمرۀ رجال به شمار نخواهد آورد) اما همین که ثبت‌نام شده یعنی کلمۀ «رجل» در قانون اساسی به معنی مرد نیست یا نمی‌تواند باشد یا قرار بوده باشد و حالا روی‌شان نمی‌شود بگویند هست. طی سه روز اول گذشته (10 و 11 و 12 خرداد و بدون احتساب امروز‌) 72 مرد و 8 زن به ستاد انتخابات وزارت کشور مراجعه کردند اما تنها 17 نفر امکان ثبت نام یافته‌اند و یکی از این 17 نفر خانم زهرۀ الهیان نمایندۀ پیشین مجلس شورای اسلامی است. مادام که خانم الهیان ثبت نام نکرده بود این ذهنیت وجود داشت که آن 7 خانم (در سه روز اول) به خاطر زن بودن، شرایط ثبت نام نداشته‌اند اما حالا باید از اهتمام مستمر خانم اعظم طالقانی نماینده دورهٔ اول مجلس شورای اسلامی و فرزند آیت‌الله طالقانی و در سال‌های اخیر مرحوم خانم زهرا شجاعی یاد کرد که نه برای ریاست جمهوری که با این هدف ثبت نام می‌کردند که شورای نگهبان پاسخ دهد مراد از رجال در قانون اساسی مردان‌اند یا شخصیت‌های برجسته سیاسی اعم از زن و مرد. نویسنده این سطور 9 سال قبل به بهانه درگذشت آیت‌الله شیخ ابوالقاسم خزعلی خاطره‌ای شخصی از یگانه دیدار و گفت‌و‌گوی نزدیک با او را که به بهانهٔ غیر سیاسی و در خانه‌اش دست داد روایت کرده که گفته بود از جانب مراجع برجسته تقلید و درباره قانون اساسی در سال ۵۸ سه پیام محرمانه برای امام برد و این که سه دغدغه دارند. اول این که مذهب رسمی در قانون اساسی قید شود. دوم قید مرد بودن و سوم ابهام در قرار دادن دین زرتشت در کنار دو دین ابراهیمی یهود و مسیحیت در حالی که زرتشتیان در زمره ادیان ابراهیمی نیستند و مخالفت ضمنی با نام بردن از زرتشتیان. آقای خزعلی می‌گفت امام درباره اولی بی‌درنگ گفت: حتما قید می‌شود. آقایان نگران نباشند. درباره قید مرد بودن تاملی کردند و مشخص بود هم ملاحظهٔ مراجع را دارند و هم بانوان را خاصه به خاطر مشارکت فعال در انقلاب. بعد گفتند این مورد را به آقای بهشتی (‌نایب رییس و اداره کننده اصلی جلسات مذاکرات مجلس قانون اساسی) بسپارید. نوبت به سومی که رسید گفتند: از خانه‌شان بروند؟! بنا بر این کلمه رجال احتمالا با تدبیر دکتر بهشتی به عمد مبهم باقی گذاشته شد تا به مخالفان کاندیداتوری زنان بگویند نوشته‌ایم رجال و به موافقان بگویند رجال زنان را هم دربرمی‌گیرد. ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌ریاست زنان در نهضت+نظام اسلامی مسئله امکان و وزارت در نظام را در مبحث «چالش‌های امام در تشکیل نظام» مورد بررسی قرار خواهیم داد ان‌شاءالله. و اینکه مخالفتی نداشتند ولیکن به احترام نظرات متکی به برخی برخی از تقلید، موافقت خود را هم اعلام نفرمودند! آیة‌الله هم در ، بجای واژه «» از کلمه «» استفاده کردند تا تصریح به مخالفت نکرده باشند و چنین ابهامی باید در وقت خودش، توسط قانون اساسی، شفاف و تبیین گردد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۳۹): کدام ، بهتر است؟ ❌ اصول‌‌طلب ❌ اصلاح‌‌گرا ❌ اعتدالیهیچکدام😳🙄🤔 گره‌گشایی از کلاف‌های سر در گم اصولیون، اصلاحیون و اعتدالیون! (بخش۰۲): 👌هر کسی که درک صحیحی از «نهضت+نظام اسلامی» و به تعبیر امام خامنه‌ای؛ ، نداشته باشد، قطعاً در فهم «اصول‌گرای اصلاح‌طلب»، گمراه خواهد شد. (امام خامنه‌ای در بیانیه : «انقلاب اسلامی پس از ، به رکود و خموشی دچار نشده و نمی‌شود و میان «جوشش انقلابی» و «نظم سیاسی و اجتماعی»، تضاد و ناسازگاری نمی‌بیند، بلکه از نظریه «نظام انقلابی» تا أبد دفاع می‌کند.» ۱۳۹۷) 👌 وقتی باشد، پارادوکسیکال و دارای تضاد نیست. هر کسی که میان و ، تضاد و ناسازگاری ببیند، قاعدتاً بین «اصول‌گرایی» و «اصلاح‌طلبی» هم تضاد و ناسازگاری می‌بیند و بالعکس یعنی هر کسی که میان «اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی» هم تضاد و ناسازگاری ببیند، قطعاً بین «نهضت اسلامی» و «نظام اسلامی» هم، ناسازگاری و تضاد خواهد دید. بنابراین بی‌ارزش قلمداد کردن «اصول‌گرایی+اصلاح‌طلبی»، خط بطلان کشیدن بر «نهضت+نظام اسلامی» است که هم فرآیند را تباه می‌سازد و هم أبَرفرآورده را ضایع می‌کند. انقلاب اسلامی؛ امری ابدی یا موقت؟ 👌علت اینکه افرادی از قبیل؛ شیخ و شیخ ، «انقلاب و نهضت» را از «نظام و نهاد»، جدا کرده و به می‌چسبند و امر مستمر انقلاب را موقت می‌پندارند و در واقع شعار شعورمند «خدایا خدایا تا از محافظت بفرما» ایران را به سخره می‌گیرند و «انقلاب اسلامی آسمانی» را همانند سایر «انقلابات بشری زمینی» جهانیان، جلوه می‌دهند در اینست که را قرین صرفاً می‌پندارند که لابد هیچ و و اصولی در آن نیست!! 👌مقام معظم رهبری، «نهضت+نظام اسلامی» را تعبیر به فرمودند ولیکن در منویات معظم‌له این عبارت متصف به اسلامیت هم است فلذا عبارت کامل‌تر؛ «نظام انقلابی اسلامی» است. اما بنده ترجیح داده و می‌دهم که بجای این عبارت سه کلمه‌ای از عبارت دو کلمه‌ای استفاده بکنم و هر جا که در مقالات و محاورات خود این اصطلاح را به کار برده و می‌برم، دقیقاً منظورم؛ ترکیب مفاهیم ثلاثه؛ «انقلاب+نظام+اسلام» است. زیرا با حذف اسلامیت و ولایت، عبارت نظام انقلابی، اصالت خود را از دست می‌دهد و تبدیل به عبارت متضاد و مضحکی می‌شود. 👌در مقدمه هم بر این مطلب، تصریح شده است که: «ویژگی بنیادی این انقلاب نسبت به دیگر نهضت‏های ایران در سده اخیر، مکتبی و اسلامی بودن آن است» و در ادامه این مقدمه، به بیان علت مکتبی و اسلامی نامیدن نهضت+نظام پرداخته است. همچنانکه در اصل دوم خود، این مطلب را توسعه می‌دهد: «جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به:...» البته عدول و انحراف امثال هاشمی و خاتمی و روحانی از این مطلب بدیهی و قانونی، از همان زمانی شروع شد که افرادی و تمامیت‌خواهی مثل در مقابل و مقیدینی به اصول حکمرانی مثل و ، صف‌آرایی کردند و بودن عیار سنجش انقلابی و غیرانقلابی بود. نیروهای ارزشی و بر اساس نصّ صریح قانون اساسی، «مکتبی و اسلامی» بودن را اصول خود قرار داده بودند و انحصارطلب‌های فرافکن، از این جوهره نهضت و نظام، عدول کرده بودند که بعد‌ها خود را اصلاح‌طلب نامیدند! و حال آنکه «نهضت+نظام منهای مکتب و اسلام»، مطلبی نبود و نیست که بطلبد و اشخاصی همانند و (ثم الامثل فالامثل)، پای کار آن بیایند و تا آخر بایستند! 👈 فلذا «تقسیم‌بندی شش نامزد به اصولگرا و اصلاح‌طلب» از این منظری که توضیح داده شد، «یک غلط فاحش و فریبنده» نیست. دو) دومین خاستگاه منطقی و اصالت مطلب خطیر «اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی»، به مسئله‌ای حاکمیتی در نهضت+نظام اسلامی برمی‌گردد. البته این ریشه، بعد از تشکیل جمهوری اسلامی و استقرار نهادهای حاکمیتی، ضرورت خود را عیان ساخت و متأسفانه تاکنون بخوبی بیان نشده است! و آنرا نمی‌توان یک ریشه عمیق تلقی کرد و بلکه یک پدیده تحمیلی است. این مسئله، طفیلی جواب غلط به مسئله اولیه بود وگرنه فی‌نفسه نباید به وجود می‌آمد و نباید عرض اندام می‌کرد. ولیکن چون انحرافی در تفکیک نظام از نهضت، توسط سران نظام (نه رهبری) رخ داد، این پدیده هم برای خود جا باز کرد و بر گرده ملت نشست! یعنی نظام بریده از نهضت اما حاکم بر ملت، گرفتار این چالش عجیب گشت ولیکن، مسئله‌ای است که جواب مکفی می‌خواهد! ..ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۴/۳ 🆔@chelcheraaqHM 🎲 چلچراغ معارف 🙏
رفسنجانی هیچ وقت برای خدا کار نکرد فقط به دنبال کسب ریاست و قدرت بود. دستکاری قانون اساسی بزرگترین خیانتی بود که بهرمانی به ملت کرد. تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام و استیلاء بر کرسی ریاست آن عملا رئیس جمهور منتخب مردم را شخص سوم کشور کرد و این ارث نامیمون تا امروز دولتها رو ناگزیر به فرمانبرداری از مجمعی ساخته که اساسا اشراع آن نه تنها ضرورتی نداشت بلکه انتصاب را بر انتخاب مرجح نمود. (یک حقوقدان بزرگ) ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌ضرورت تشکیل مجمع تشخیص «مصلحت نهضت+نظام اسلامی» مسئلة: پرده اول) در ، قوانینی را تصویب می‌کنند که قاعدتاً باید محصول نیازها یا مطالبات موکلین آنها باشند. پرده دوم) که موظف به بررسی مصوبات مجلس از لحاظ فقهی و حقوقی است برخی مصوبات را خلاف شرع و قانون تشخیص می‌دهد. قاعدتاً مصوبه مردوده باید مجدداً در مجلس اصلاح و تکمیل شود و معمولاً می‌شود اما گاهی نمی‌شود و نظر فقها و حقوقدانان شورای نگهبان را تأمین نمی‌کند. پرده سوم) گاهی، هیچکدام از طرفین ماجرا (مجلس و شورای نگهبان) عقب‌نشینی نمی‌کنند و مصوبه مورد دعوا، بعد از یک یا چند بار رفت و برگشت، معلق می‌گردد. در اینصورت، تکلیف چیست؟ پرده چهارم) محلل قضیه کدام نهاد است؟ دخالت رهبری؟ دخالت قوه رحمانیه (قضاییه سابق)؟ دخالت قوه مجریه؟ دخالت قوه مسلحه؟ همه‌پرسی از ملت؟ دخالت سازمان ملل؟ دخالت پنتاگون؟! دخالت پیمان بریکس؟! دخالت پیمان ناتو؟! دخالت شورای شهر دونقوزآباد؟! دخالت کانون وکلای دادگستری؟!! دخالت ....؟! بالاخره کدام نهاد ذی‌ربط یا بی‌ربط ملی یا فراملی و یا فرازمینی و مریخی و... باید فصل‌الخطاب باشد؟ پرده پنجم) ابتکار جالبی بود که تخطئه آن، بازگشت به گرفتاری در پرده چهارم است. اینطور نیست؟ و اما چند نکته مهم دیگر: 👌 و صد البته خبط بزرگی که در رخ داد و هم بر آن سایه انداخت و در بازنگری بعدی باید جبران شود، حذف عبارت از عنوان و ساختار این مجمع است. زیرا کمتر از نیست. (امثال و ، بر خلاف اشخاص؛ و ، بدنبال بودند و هستند که منشأ قریب باتفاق بدبختی‌های ملت ماست!) 👌 تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام، هم ضرورت داشت و هم میمون و مبارک بود ولیکن باید تکمیل گردد نه تخطئه. و اساساً در زمان رهبری و به تشخیص و دستور آن‌حضرت عملاً تشکیل شده بود. زیرا در حدود اختیارات قانونی ولی‌فقیه بود ولیکن فاقد جایگاه تعریف شده در قانون بود. در بازنگری قانون اساسی، جامه رسمی و قانونی بدان پوشانیده شد که اگر هاشمی هم نبود، چنین اتفاقی مورد اقدام قرار می‌گرفت. فلذا چندان ربطی به هاشمی نداشت بجز این که وی به هر حال در انواع جایگاه‌هایی که قرار گرفت، مشتاق پیشبرد نظام بود. (تنها عیب هاشمی، حذف نهضت از نظام بود که البته خیانت بزرگی بود) و اما اینکه اعضای آن باید انتصابی از جانب ولی‌فقیه باشند یا انتخابی از سوی ملت؟ جای تأمل دارد نه تخطئه. زیرا نیازمند خبرگی (و نه قلابی و عنوانی!) است. 👌 در بی‌حد و مرز هاشمی بهرمانی، هیچ تردیدی نیست و بنده هم در مقاله دیگری بدان پرداخته‌ام. 👌 اقتضای در قانون اساسی، آن است که لزومی به تلقی کردن آن نیست. 👌 شاید تحمل شکسته شدن تمام استخوان‌های در زیر شکنجه‌های وحشیانه () برای خدا بوده است. لذا بکار بردن عبارت «هیچ‌وقت» برای تأکید بر کار نکردن آن مرحوم برای خدا، شاید غلط باشد. 👌 تشکیل مجمع تشخیص، برای حل دعوای مجلس و شورای نگهبان بود که بالتبع نیازمند ریاست یکی از اعضای آن بود و هست و خواهد بود. چه ربطی به دارد و تحت‌الشعاع قرار گرفتن جایگاه او؟! اگر اعضای مجمع، هاشمی را به ریاست پذیرفتند و یا از جانب ، منصوب شد، چه ربطی به هاشمی دارد که گنهکار جلوه داده شود؟! 👌 ، چه شخص سوم کشور باشد چه شخص چهارم و پنجم آن، عهده‌دار بزرگترین کشور است که تمام پول‌ها و پل‌ها را در اختیار دارد و ریاست مجمع تشخیص مصلحت، استیلائی و تأثیری در قدرت کم‌نظیر او ندارد. 👌 قوی‌ترین اشکالی که به هاشمی و تأثیر وی در هنگام بازنگری وارد شده مقوله «سپردن ریاست شوراهای عالی کشور به ریاست جمهوری» (= مضاعف ساختن قدرت رئیس جمهور) بوده است که این ایراد هم اشکال دارد و به عللی، چندان وارد نیست. 👌 اشراع بمعنی شروع نیست! 👌 در قضاوت‌های خود سعی کنیم همه جوانب قضایا را در نظر بگیریم و از حدود و و ، تجاوز نکنیم حتی در قبال دشمنان‌مان 🙏 ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۶/۱۰ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 یاد ایامی (بخش ۴) 👈بخش قبلی👉 قصه نخستین مرکز فرهنگی هنری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران (قسمت سوم): ... که در صدد تصویب بودند و لذا سایر سناریوها را به بهانه‌‌های مختلفی از مدار بررسی خارج می‌کردند! که سناریوی بنده هم مارک مکتبی (طرفداری از و !) خورد و مردود شد!! دعوای مکتبی/لیبرال، مد سیاسی و جناحی آن‌روزها بود. یک‌طرف، جریان حزب‌اللهی‌ها با رهبری و و طرف دیگر جریان لیبرال‌ها به سرکردگی و سایر تفاله‌های غربی بود از جمله معدوم که بر صندلی ریاست صداوسیمای ایران، تکیه زده بود! الغرض؛ همکاری بنده با ، بعد از حدود یکسال کش و قوس (در طول ۱۳۵۹ با ماهی دو سه بار مراجعه و پیگیری)، قربانی دعوای مکتبی‌ها و لیبرال‌ها شد و شاید هم حکمتی داشت که باعث فراغت بنده گشت و به راحتی در فروردین ۱۳۶۰ عازم صحنه‌های نبرد مستقیم با و سایر در جبهه‌های شدم. اما قضیه «رد فیلمنامه بنده بخاطر بودن»! موجب بنده شد که ریشه دعوای مذکور را در ببینم که یکطرف بود (با حمایت حزب‌الله و ) و طرف دیگر آن (با حمایت غرب‌زدها و ) و اتفاقاً این پیامد را هم داشت که بنده از لحاظ به مکتبی، گرایش پیدا بکنم و دستان خود را از حمایت بنی‌صدر بشویم. درآمد من در آن‌سال‌ها از کارگری در بود که «انجمن توحیدی مستضعفین بازار» را هم در جهت براندازی ، قبل از در آن تشکیل داده بودم و در تشدید برخی اعتصابات و تعطیلی‌های بازار مؤثر بود و این انجمن بعد از پیروزی انقلاب در لیست حامیان بنی‌صدر هم فعال بود و از آن‌جا که متأسفانه قائم به شخص بنده بود، با نرفتن بنده به بازار، تمام شد! ولیکن مرکز اصلی معرکه مکتبی‌ها و لیبرال‌ها، بود که در اختیار آن بود (و ریاست جمهوری هم مقامی تقریباً تشریفاتی به شمار می‌رفت!) که ترکش آن دعوا، مرا در ، متوقف کرد! متهم به و و بود (که البته بود) و ، متعهد به و بودن بود (که بود) و لذا معیار خودی و غیرخودی طرفداران هر دو طیف مذکور، همین گرایشات جناحی آن‌ها بود. فعالیت سیاسی بنده اگرچه در عرصه طرفداری از بنی‌صدر (البته صرفاً در انتخابات ریاست جمهوری و مدت کوتاهی هم عضویت در دفتر هماهنگی همکاری‌های مردم با رئیس جمهور) بود که بعد از شرارت‌های بویژه در غائله ۱۴ اسفند دانشگاه تهران، خاتمه یافت ولیکن فیلمنامه بنده دارای گرایشات مکتبی، ارزیابی شد و در مجموعه قطب‌زاده معدوم، مردود اعلام شد! دو شکست پیاپی (ناکامی در پیشبرد اهداف انقلابی‌ام در قالب «انجمن سینمایی فجر» با علیخانی و تلاش برای ورود به «سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» با قطب‌زاده)، موجب شد که دریابم در عرصه‌ای وارد شده‌ام که نه تنها چندان آسان نیست بلکه خیلی خشک و جدی است ولو اینکه رؤیایی می‌نماید! شاید هم نسبت به سن و سالم، توقع بیش از حدی از خودم داشتم و لازم بود که بیشتر احتیاط بورزم! در اندیشه ره‌یافتی برای ایجاد مسیری جهت از طریق بودم که ناگهان صدامیان شروع شد و بنده بسوی جبهه شتافتم. اما ذهنم به شدت مشغول علت‌یابی دو شکست مذکورم بود! وقایع و مسائل را هر چه بیشتر تجزیه تحلیل می‌کردم نتیجه‌ای جز این نمی‌گرفتم که؛ ۱) فیلمنامه «نبرد تا آزادی» بنده (که با اقتباس از داستان «نقابداران جوان» و سایر داستان‌های استاد تصنیف کرده بودم) هیچگونه اشکالی نداشت. و صد البته که حماسی-مذهبی (و بالتبع ) بود. داستان نقابداران جوان، در موضوع دلایل اسلام آوردن ایرانیان در صدر اسلام بود و سناریوی بنده در امتداد آن مطلب و در موضوع دلایل وقوع ایرانیان بود. و دنیا هم منتظر و متقاضی این مطلب بود که چرا به انقلاب اسلامی برخاستند؟ و جواب فیلمنامه بنده این بود که؛ به همان عللی که را در صدر اسلام پذیرا شدند. و بررسی این موضوع؛ اولین اقدام برای صدور انقلاب اسلامی ایران به جهان بود ولیکن رسانه ملی، ترجیح داد برود سراغ به ایران و که البته در قالب آن‌هم می‌شد به همین سؤال جواب داد. بنده در شور نوجوانی خود، ارادت خاصی به این استاد داشتم و چندباری هم به ملاقات حضوری او در آموزش و پرورش (خیابان نجات‌اللهی-کریمخان) رفته بودم. «سلحشوران علوی» نامیدن اولین گروه مبارزاتی بنده در سال ۱۳۵۶ نیز اقتباسی... ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی‌(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۱ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۴۳): 👈بخش قبلی👉 ایران فدای اسلام؟ اسلام فدای ایران؟ با ملاحظات مختلفی (از قبیل؛ رهبر تشکل بودن، اتصاف به داشتن، از سابقه مبارزاتی برخوردار بودن، استاد دانشگاه بودن، تحصیل‌کرده خارج بودن، روشنفکر بودن، مورد حمایت بودن و امثال‌هم) عاقله مردی می‌نمود که شاید بهترین گزینه در تراز نخست‌وزیری موقت (با رسالت انقلابی «ساماندهی نهضت در قالب نظام» با عنوان ) بود. فلذا با پیشنهاد علامه مطهری (که رئیس و از نظریه‌پردازان نظام بودند) شد نخست‌وزیر منتخب امام خمینی‌ره! ولیکن غافل از اینکه وی، چیزی نبود بجز ماری خوش‌خط‌خال! اگرچه بسیار بعید می‌دانم که امام راحلمان، شناختی از باطن وی نداشته است و بلکه بهتر از هر کسی او را می‌شناخت و تعمداً او‌ را گماشت! تا هویجی باشد برای چماقی که بر فرق غرب کوبیده شده بود و قرار بود بیشتر کوبیده شود! مسئله و را متعاقباً بیشتر توضیح خواهم داد. شاید گمان شود که (منصوب اما سرسپرده به آمریکا و نفوذی دشمنان!) در طول مدت نخست‌وزیری موقت خود، به علت غرب‌زدگی، صرفاً دو هدف شوم را دنبال نمود: ۱) تخریب کلیه دستاوردهای انقلابی امام خمینی در ساختار حکومتی-ولایی (اضمحلال یا استحاله مجلس ، کمیته‌های مردمی ، انقلاب اسلامی، و..‌.) که بعد‌ها توسط دنبال شد و وی توانست گام‌های بازرگان را تا حدودی تکمیل کرده و اهداف شوم او را به پیش ببرد! ۲) نفوذ دادن (اعضای منحرف و غرب‌زده و تروریست‌های رجوی) در ساختار حکومت جدیدی که در صدد تشکیل آن بود. ورود بیشترین خسارت بر ، از همین لحاظ بود که هنوز هم گرفتار آن هستیم! ولیکن بدتر از این‌ها تلاش او برای تحریف شخصیت و بود. وی بصورت شفاهی و کتبی، تحریف و دروغ بزرگی را ترویج داد مبنی بر اینکه؛ «امام؛ و همه‌چیز را برای می‌خواهد»! قبل از بیان این مسئله و اینکه چرا امام خمینی، دولت را به و «فرزندان عزیز»! او سپردند؟!، لازمست در همین‌جا اشاره‌ای به خسارت دوم بازرگان (نفوذ دادن دو دسته؛ ۱-منافقین، ۲-نهضتی‌ها به ) بکنم: قبل از تشکیل و حتی قبل از تشکیل ، امور اطلاعات و امنیت و جاسوسی و ضدجاسوسی ایران در نخست‌وزیری (عمدتاً بدست همان نفوذی‌ها) شکل گرفت که کشمیری‌ها و حجاریان‌ها و... نمونه‌های بارز آن جریان بودند. ⁉️پس از اتمام نخست‌وزیری بازرگان، آن نیروها کجا رفتند؟! آن‌ها به هواداری از پرداخته و به تضعیف و تخریب و شخصیتی و حتی فیزیکی اعضای ( و و...) پرداختند! حساسیت شخصی بنده به این قضایا از زمانی آغاز شد که در راستای انقلاب اسلامی به دنیا، مسیر «سناریستی فیلم و سریال» را برگزیدم و نخستین فیلمنامه خود را به «واحد فیلم و سریال سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» تحویل دادم و مراجعات مکرری هم برای پیگیری مطلب داشتم که نهایتاً به من گفتند: فیلمنامه شما به علت داشتن ، مردود شد! این ماجرا را در مقاله‌ای ۴ قسمتی با عنوان «قصه نخستین مرکز فرهنگی هنری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران» به تفصیل مورد اشاره قرار دادم. بنده علیرغم آنکه در انتخابات بصورت تشکیلاتی از بنی‌صدر، کرده بودم، اما با همکاری ، «مرکز سینمایی فجر» را تأسیس کرده بودم تا فیلم سینمایی «نبرد تا آزادی» خود را بسازم برای و حال آن بخاطر بودن، مردود اعلام می‌شود که این مکتبی بودن، صفتی بود برای رجایی! البته عبارت در آن دوره، نماد مقابله با بود که بعد‌ها جای خود را به عناوین دیگری سپردند که آن دعوای قدیمی و بنیادی (انقلابیون و ضدانقلابیون)، هنوز هم با عبارات مشابهی ادامه دارد. در آن مقطع (و تا حدودی اینک نیز!)، هم (همانند ) به ریاست فاسد معدوم در سلطه نفوذی‌ها بود! بنابراین نهاد نخست‌وزیری، در کانون توجهات دقیق بنده قرار گرفت بویژه بعد از ترور و و اینکه آن شهیدان مکتبی تحت چه فشاری بودند تا اینکه با بمب‌گذاری نفوذی‌ها در ساختمان نخست‌وزیری به شهادت رسیدند! آن نفوذی‌ها چه کسانی بودند؟! از کجا دستور گرفتند؟! چرا سناریوی بنده را هم با همان اتهام، ترور کردند؟! با چه طیفی مواجهیم؟! ...ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🔴دانشجویان ایرانی که زیر تانک له شدند❗️ 🔻در دانشگاه که بود اساتید مارکسیست به‌خاطر تسلط علمی «او» بر اندیشه اسلامی، جرات نمی کردند در کلاس‌هایی که او شرکت می کرد حرف‌های انحرافی بزنند و یا اصلا به آن کلاس نمی‌رفتند!! 🔻وقتی که پیش نویس قانون اساسی در حال بررسی در مجلس خبرگان قانون اساسی بود بود «او» پیگیر گنجانیدن «ولایت فقیه» بود و طرحی را برای آن به مجلس ارسال کرد. 🔻«او» از دانشجویان مرتبط به آیت الله خامنه‌ای در مشهد پیش از انقلاب و فعال عرصه سیاسی قبل و بعد از انقلاب و موضوع تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بود. 🔻وقتی به اهواز رفت در اتاق محقرش بسیاری شب‌ها را تا صبح تحقیق و مطالعه می کرد و سخنرانی های پرشور او در رادیو اهواز شنوندگان زیادی داشت. 🔻در دورانی که فرمانده سپاه اهواز بود و به‌خاطر خیانت بنی صدر آذوقه و سلاح به نیروهای مدافع مردمی نمی‌رسید؛ او با همراهی جمعی از دانشجویان و دانش آموزان و مردم به جنگ دشمن می رفت. در هویزه در یک روز توانست با همراهی یارانش هشتصد نفر بعثی را با دست خالی اسیر کند. 🔻اما حسین و حدود ۶۰ نفر از دانشجویان انقلابی و مردم در محاصره لشکرهای مجهز عراقی افتادند و در ۱۶ دی ۱۳۵۹ و در روز اربعین حسینی، پس از مقاومتی جانانه و تا آخرین نفس با گلوله مستقیم دشمن، همگی به شهادت رسیدند و‌ شنی های تانک های عراقی پیکرهای آنها را چنان زیر خود خُرد کردند که اثر قابل شناسایی از آنها نماند. 🔻پس از این واقعه، هویزه سقوط کرد و هجده ماه بعد که آزاد شد پیکر شهید حسین علم الهدی از قرآنی که با امضای امام خمینی و آیت الله خامنه‌ای به همراه داشت شناسایی شد. 🔻ایستادگی او‌ و یارانش امید زیادی در جبهه خودی ایجاد کرد که زمینه عملیات های بعدی از جمله فتح خرمشهر شد. 🔻همچنین مقاومت شهید علم الهدی و یاران مظلومش ترس زیادی در نیروهای بعثی ایجاد کرد، چون صدام فهمیده بود که در فرمول‌هایش با جریان جدیدی مواجه شده است و باوجود آن‌که می‌توانست سوسنگرد را هم بگیرد، جرأت نکرد جلو بیاید. 🔻روز ۱۶ دی در تقویم به عنوان نامگذاری شده است ولی متاسفانه دستگاه‌های فرهنگی و رسانه‌ای، دانشگاه ها و تشکل های دانشجویی توجه زیادی به این حادثه مهم و الگوی بزرگ جریان دانشجویی ندارند. ✍حمیدرضا ابراهیمی 👌 کانال حرفه ای ها 👈محرمانه👉 را به دیگران هم معرفی کنید ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌او اگر می‌ماند! شهید اگر به دل دشمن نمی‌زد و به شهادت نمی‌رسید و زنده می‌ماند، امروز دغدغه قائم‌مقامی را نداشتیم. تحمیل فقدان او (همچون فقدان ، و ) از بزرگترین خسارت‌های و بود. افسوس!!! ... افسوس ...!!! افرادی مثل مرحوم هاشمی، دکتر فریدون، دکتر خاتمی، دکتر مشانژاد، استاد مصباح، شهید رئیسی و حتی استاد رحیم‌پور و امثالهم که از طرف خود یا دیگران، نامزد جای‌گاه ولایت فقیه بودند و هستند، در تراز این مقام منیع و خطیر، به گرد پای آن وارسته؛ 👈علم‌الهدی👉 هم نمی‌رسیدند. و صد افسوس که داغ او را هنوز هم درک نکرده‌اند!😭😭😭 ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۱۶ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🔴دانشجویان ایرانی که زیر تانک له شدند❗️ 🔻در دانشگاه که بود اساتید مارکسیست به‌خاطر تسلط علمی «او» بر اندیشه اسلامی، جرات نمی کردند در کلاس‌هایی که او شرکت می کرد حرف‌های انحرافی بزنند و یا اصلا به آن کلاس نمی‌رفتند!! 🔻وقتی که پیش نویس قانون اساسی در حال بررسی در مجلس خبرگان قانون اساسی بود بود «او» پیگیر گنجانیدن «ولایت فقیه» بود و طرحی را برای آن به مجلس ارسال کرد. 🔻«او» از دانشجویان مرتبط به آیت الله خامنه‌ای در مشهد پیش از انقلاب و فعال عرصه سیاسی قبل و بعد از انقلاب و موضوع تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بود. 🔻وقتی به اهواز رفت در اتاق محقرش بسیاری شب‌ها را تا صبح تحقیق و مطالعه می کرد و سخنرانی های پرشور او در رادیو اهواز شنوندگان زیادی داشت. 🔻در دورانی که فرمانده سپاه اهواز بود و به‌خاطر خیانت بنی صدر آذوقه و سلاح به نیروهای مدافع مردمی نمی‌رسید؛ او با همراهی جمعی از دانشجویان و دانش آموزان و مردم به جنگ دشمن می رفت. در هویزه در یک روز توانست با همراهی یارانش هشتصد نفر بعثی را با دست خالی اسیر کند. 🔻اما حسین و حدود ۶۰ نفر از دانشجویان انقلابی و مردم در محاصره لشکرهای مجهز عراقی افتادند و در ۱۶ دی ۱۳۵۹ و در روز اربعین حسینی، پس از مقاومتی جانانه و تا آخرین نفس با گلوله مستقیم دشمن، همگی به شهادت رسیدند و‌ شنی های تانک های عراقی پیکرهای آنها را چنان زیر خود خُرد کردند که اثر قابل شناسایی از آنها نماند. 🔻پس از این واقعه، هویزه سقوط کرد و هجده ماه بعد که آزاد شد پیکر شهید حسین علم الهدی از قرآنی که با امضای امام خمینی و آیت الله خامنه‌ای به همراه داشت شناسایی شد. 🔻ایستادگی او‌ و یارانش امید زیادی در جبهه خودی ایجاد کرد که زمینه عملیات های بعدی از جمله فتح خرمشهر شد. 🔻همچنین مقاومت شهید علم الهدی و یاران مظلومش ترس زیادی در نیروهای بعثی ایجاد کرد، چون صدام فهمیده بود که در فرمول‌هایش با جریان جدیدی مواجه شده است و باوجود آن‌که می‌توانست سوسنگرد را هم بگیرد، جرأت نکرد جلو بیاید. 🔻روز ۱۶ دی در تقویم به عنوان نامگذاری شده است ولی متاسفانه دستگاه‌های فرهنگی و رسانه‌ای، دانشگاه ها و تشکل های دانشجویی توجه زیادی به این حادثه مهم و الگوی بزرگ جریان دانشجویی ندارند. ✍حمیدرضا ابراهیمی 👌 کانال حرفه ای ها 👈محرمانه👉 را به دیگران هم معرفی کنید ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌او اگر می‌ماند! شهید اگر به دل دشمن نمی‌زد و به شهادت نمی‌رسید و زنده می‌ماند، امروز دغدغه قائم‌مقامی را نداشتیم. تحمیل فقدان او (همچون فقدان ، و ) از بزرگترین خسارت‌های و بود. افسوس!!! ... افسوس ...!!! افرادی مثل مرحوم هاشمی، دکتر فریدون، دکتر خاتمی، دکتر مشانژاد، استاد مصباح، شهید رئیسی و حتی استاد رحیم‌پور و امثالهم که از طرف خود یا دیگران، نامزد جای‌گاه ولایت فقیه بودند و هستند، در تراز این مقام منیع و خطیر، به گرد پای آن وارسته؛ 👈علم‌الهدی👉 هم نمی‌رسیدند. و صد افسوس که داغ او را هنوز هم درک نکرده‌اند!😭😭😭 ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۱۶ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 نقادی طرح ملی «الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت» (بخش ۰۴): 👈بخش قبلی👉 ... که بررسی آنها و میزان «کاربردی» بودن آنها از حوصله این مقال خارج است ولیکن در این امر که جنبه «راهبردی» دارد، لازمست درنگ کوتاهی داشته باشیم. استنباط و ادعای بنده اینست که این مطلب، «نامیزان» است! و نامیزانی آن هم به نامیزانی تدوین‌کنندگان آنها در «دانائی، دلسوزی و دلیری » بر می‌گردد. البته مراد از برنامه‌ریزی، داشتن طرح و برنامه کلان و راهبردی و استراتژیک است وگرنه آنچه که مصطلح و معمول است، فرع بر تعریف «مبانی ارزشی» و تبیین «مواضع راهبردی» نظام است که همه اقدامات ریز و درشت نظام باید تحت‌الشعاع آنها باشد. تدوین ، نخستین نظام جمهوری اسلامی ایران بود که در همان دهه اول ، به نشست ولیکن با قدرت قانون اساسی، کماکان به حیات نه چندان مقتدرانه خود ادامه می‌دهد. برنامه جامع در صدد ترسیم چشم‌اندازی برای بود تا جلوه‌ای باشد برای کاربردی کردن قانون اساسی نظام ولیکن قبل از آنکه دکتر ن. حبیبی بتواند گزارشی از اشتغال دو ساله خود را از آن به ملت ارائه بدهد، این سنگر را به دیگرانی سپرد که مذکور را ۲۰ ساله تعیین و آنرا به ۱۴۰۴ تبدیل کردند. برنامه «افق چشم‌انداز ۲۰ ساله جمهوری اسلامی ایران» که دارای سه گام کلی؛ (۶ سال)، (۲ سال) و (۲۰ سال) بود، با اصرار بنده که در باب آن (۱۳۸۳) وارد همکاری با و «انجمن ایران» شده بودم، باب چهارمی هم گشوده شد بنام ولیکن هرگز تحقق نیافت! دبیر محترم که آن‌زمان در سودای کسب جمهوری هم بود و گمان می‌کرد که می‌تواند از آن نمد کلاهی هم برای خود بدوزد، در جمع منتقدین به برنامه دستپخت وی، از بنده خواست که با تجمیع اشخاصی از ، آن برنامه را مورد بازنویسی قرار دهیم و در قالب «ترمیم برنامه»، آنرا به ارائه دهیم. بنده هم بعلت عدم تحقق وعده‌های ایشان (در خصوص تأمین مکان و بودجه) و نیز عدم همکاری روحانیونی که به سراغ آنها رفتم، ناچاراً به تنهائی وارد این حوزه شدم و وقتی ابعاد معرفتی، راهبردی و حتی کاربردی آنرا استخراج و تبویب کردم، یافته‌های خود (بویژه مباحث معطوف به «الگوی اسلامی نظام آموزش ملی» و که مد نظر را هم در بر داشت) را بسی ارزشمند یافتم اما احساس کردم که باید فیل را به فنجان پیوند بزنم! فلذا بنظرم رسید که برنامه افق چشم‌انداز ۲۰ ساله قابل ترمیم نیست. عمق فاجعه تا آنجا بود که وقت هم در سخنرانی علنی (۱۳۸۷؟) خود در ، (علیرغم آنکه توسط مقام معظم رهبری و شده بود)، صریحاً آنرا محصول «یک مشت بیسواد» معرفی کرد! البته بنده معتقد بودم که آنرا «یک مشت نیمسواد» تألیف کرده‌اند زیرا در تدوین آن (و ۶۰٫۰۰۰ «نفر-ساعت» کار که ادعا می‌شد) متأسفانه هیچ شخص نقشی نداشت! و صرفا کاری از جانب با راهبری سرلشگر بود و حتی ریاست وقت مجمع (آیة‌الله ) چندان نقشی در فرایندهای [تدوینی] آن نداشت و حال آنکه مقام معظم رهبری صریحاً فرموده بودند که: «مدیریت تحولات کشور باید در دست نخبگان دانشگاهی و حوزوی باشد». حوزویانی امثال در دهه اول انقلاب در امر اساسی، نقش‌آفرینی مؤثری ایفا نمودند ولیکن در دهه دوم انقلاب، از نقش آنان در تحقیق و تدوین «افق ۱۴۰۰» آماری ندارم اما در تألیف افق ۲۰ ساله، در محاق افتادند! که بیشتر تحمیلی از جانب کسانی بود که دنبال «حذف روحانیت از صحنه» بودند، تا اینکه داوطلبانه باشد. لذا هم در جایگاه «مستشاری عالی مقام معظم رهبری» در این امر خطیر، عملاً شکست خورد و با تیر خلاصی که خود بر آن زدند، آن برنامه هم به طاق نسیان کوبیده شد که اگر جای تأسف نداشته باشد، محل تأمل و تدبر و حتی عبرت است. زیرا: ۱) عاری از دخالت و (جناح اول انقلاب و نظام اسلامی) تدوین گشته بود. ۲) عاری از اتخاذ روش اسلامی (استنباط از طریق مرسوم در حوزات علمیه) بود. ۳) تألیفی و بلکه تقلیدی نه چندان خلاقانه و بومشناسانه از چشم‌اندازهای سایر کشورها بود. ۴) بلافاصله پس از بدون مجالی برای وارد و شد. ۵) با نواقص مهمی، فاقد کمال مطلوبی که در شأن باشد، بود. ۶) عملا در حال تبدیل شدن به در عرصه احاطه بر بود. ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۱/۲۲ 🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 گروه 👈محل نظرات👉 🙏
6.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبتهای غیر قابل باور و جنجالی در پخش زنده، که به نوعی غیر منتظره و به یکباره پخش شد و مسئولان شبکه نتوانستند سانسور کنند! حقایقی شوکه کننده که شاید شنیدنش برای آگاهی همه لازم و ضروری باشد! @hooze1 ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌خصوصی‌سازی بجای تعاونی‌سازی! «پخش غیرمنتظره و... یکباره و... نتوانستند سانسور کنند و...!»، ادعای بچه‌گانه‌ای‌ست. ولیکن؛ 👌از جمله پلشتی‌ها و بلکه پلیدی‌های حکومتی (در ذیل تبانی قوای سه‌گانه نظام!)، خصوصی‌سازی بود که هنوز هم به اشکال مختلفی ادامه دارد! طبق ؛ اقتصاد ایران دارای ساختار سه‌گانه ، و است ولیکن سهم آن‌ها هیچگاه مساوی نبوده است. در مقطعی که این مسئله، مورد مطالعه بنده قرار گرفت؛ سهم بخش دولتی در اقتصاد حدود ۸۵٪ و سهم بخش خصوصی حدود ۹٪ و سهم بخش تعاونی حدود ۶٪ بود! (و بعید است تاکنون، تغییر قابل توجهی بعد از آن رخ داده باشد) بعد از ، تنها کسی که حامی بخش تعاونی شد، بودند که منجر به تشکیل وزارت تعاون گردید. ولیکن در دولت به بهانه دولت (بجای حکومت)، در وزارت کار و امور اجتماعی مدغم (شما بخوانید مضمحل) گردید! اما اتفاق بسیار شوم دیگری که در شکل گرفت، پدیده بخش نامشروع، غیرقانونی و نامتعارفی مشهور به بخش بود که آن‌را باید بزرگ‌ترین مهلک مملکت ارزیابی کرد. بیان ریشه‌های نامرئی آن، مقاله مستقلی را می‌طلبد! ✍حسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | محل نظرات ۱۴۰۳/۱۲/۷
CSIW_Volume 6_Issue 1_Pages 9-32.pdf
حجم: 1.94M
بررسی نظریه ولایت فقیه در دیدگاه آیةالله مصباح یزدی و سایر صاحب‌نظران ذی‌ربط. ☝️از پیام‌های منتخب☝️ نقد‌ونظر چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش۰۴۹): 👈بخش قبلی👉 ⁉️ولایت فقیه نخبگان یا ولایت فقیه پخمگان؟! 👌صرف‌نظر از این که ممکنست بهترین و جامع‌ترین و حتی عالی‌ترین تعاریف و دفاع از نظریه «ضرورت حاکمیت »، متعلق به باشد، بنظرم عمیق‌ترین اختلاف او با در مسئله است که مسئله بسیار خطیری است: ✅: «جمهوری اسلامی» بدون کلمه‌ای کم‌ یا زیاد 📛: «حکومت اسلامی» بدون حقی برای در آن 👌 مردم را می‌توان در طیفی از تا ، طبقه‌بندی کرد تا نوبت به این سؤال برسد که؛ ⁉️ بر عهده کدام‌یک از آن‌هاست؟! ⁉️توسط و یا ⁉️توسط مردمانی از همه اقشار ولو اینکه قریب باتفاق‌شان در امر تشخیص ولی‌فقیه، کاملاً باشند؟ ❌مصباح: کشف ، کفایت می‌کند و پخمگان (مردمی که اکثراً در امور فقه و ولایت، پخمه هستند)، هیچ حق و سهم و نقشی ندارند بجز طرح مطالبات منطقی خود. 💠امام: علاوه بر کشف توسط ( مردم ولو اینکه پخمه باشند) ➕ هم شرط ولی‌فقیه و حتی (ع) است. ؛ در نزد هم به مدت ۳۵ سال در ردیف ، مطرود بود 👈ولیکن از ۱۳۵۷/۷/۲۰ نظریه امام متحول شد👉 اما مصباح نپذیرفت! فلذا بین او و (از جمله و )، اختلاف شد! ✍️حسینی(منتظر) 🌐 گلچین یک از هزاران 💠 محل ثبت نظرات ۱۴۰۴/۵/۱۸
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 ⁉️ کدام اشخاص، حق حاکمیت دارند؟ نقش مقبولیت/جمهوریت در الغای رژیم سلطنتی و اقامه جمهوری اسلامی 👌موضوع اولین سخنرانی بعد از بازگشت از ۱۵ ساله که در برگزار شد؛ جنبه داشت (نه یا و غیره!) و عبارت «بواسطه اینکه ملت مرا قبول دارد»، اوج و سرآمد آن امام راحلمان بود. «یا خدا یا ملت»(!) هم عبارت مهم دیگری در آن سخنرانی بود که ، اعلام کردند و اینکه ، متکی به هیچ‌کدام نبوده فلذا محکوم به اسقاط است. این ، در واقع و به عبارتی دقیق‌تر؛ هر حکومتی را منوط فرمودند به که البته حاکمیت قانونی ، متکی به هر دوی آن‌هاست. صف‌آرایی ضد ولایی مصباح در پله اول و هماهنگی در پله دوم حق جمهوریت! هم در امر بنیادی تدوین ، همان را معیار خود قرار دادند ولیکن ، صریحاً مردم را ، نامیدند و لذا کلمه را به ندرت بر زبان آوردند و از قلم‌شان چیزی یافت نشد!! علامه مصباح، برای مردم، و اختیاری در و (پله اول)، قائل نبوده ولیکن در قبال آن (بعد از ؛ یعنی پله دوم)، و ، قائل هستند! و چنین زاویه‌ای برای پایایی و حتی پویایی ، بسیار خطرناک است. زیرا نتیجه از ، به می‌انجامد. ...ادامه دارد. ✍️حسینی(منتظر) 🌐 گلچین 💠 نظرات ۱۴۰۴/۵/۲۲
آشتی ملی اینگونه محقق می شود، تنها راه ممکن!! چهل سال پیش، پیش بینی کرده بود و راهکار داده بود در تمام این سالها به این راهکار توجه نکردیم و امروز نتیجه اش را می بینیم. مرور نامه شهید بهشتی(ره) به امام خمینی(ره) در این روزهای حساس که لاشخورهای سیاسی به دنبال سوء استفاده از وضعیت جنگی هستند و می خواهند به نمایندگی از سیا و‌ موساد تغییرات نرم را دنبال کنند و آنچه با جنگ محقق نشد را در بازی سیاسی به دست بیاورند، عجیب راهگشاست: شهید بهشتی(ره): «دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط می‏شود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده بودن و پویا بودن، باید سخت ملتزم به وحی و تعهد در برابر کتاب و سنت باشد، بینش دیگر در پی اندیشه‏ها و برداشت‏های بینابین، که نه به‌کلی از وحی بریده است و نه آن‏چنان که باید و شاید در برابر آن متعهد و پای‏بند، و گفته‏ها و نوشته‏ها و کرده‏ها بر این موضوع بینابین گواه. بینش اول در برابر بیگانگان و هجوم تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی به نظام سخت ‏به توکل بر خدا و اعتماد به نفس و تکیه بر توان اسلامی و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوری‏ها یا دل‏سوزی‏های بیگانگان معتقد و ملتزم. بینش دیگر، هرچند دلش همین را می‏خواهد و زبانش همین را می‏گوید و قلمش همین را می‏نویسد، اما چون همه مختصات لازم برای پیمودن این راه دشوار را ندارد، در عمل لرزان و لغزان. بینش اول به نظام و شیوه‏ای برای زندگی امت ما معتقد است که در عین گشودن راه به‌سوی همه نوع پیشرفت و ترقی، مانع حل شدن مسلمان‏ها در دستاوردهای شرق یا غرب باشد و آنان را بر فرهنگ و نظام و ارزش اصیل و مستقل اسلام استوار دارد. بینش دیگر با حفظ نام اسلام و بخشی از ارزش‏های آن، جامعه را به راهی می‏کشاند که خود به خود درها را به‌روی ارزش‏های بیگانه از اسلام و بلکه ضداسلام می‏گشاید. بینش اول روی شرایطی در گزینش مسئولان تکیه می‏کند که جامعه را بسوی امامت متقین و گسترش این امامت ‏بر همه سطوح راه می‏برد. بینش دیگر بیشتر روی شرایطی تکیه می‏کند که خود به خود راه را برای نفوذ بی‌مبالات‏ها یا کم‌مبالات‏ها در همه سطوح مدیریت امت اسلامی و حاکم شدن آن‏ها بر سرنوشت انقلاب هموار می‏سازد.. اگر این دو بینش در اداره امور جمهوری اسلامی ادامه یابد، نه کارهای جاری مردم سر و سامان پیدا می‌کند، نه مشکلات موجود دینی، فرهنگی، اخلاقیات اجتماعی و اقتصادی این مردم رنج‌دیده و محروم و ایثارگر با سرعت و قاطعیت کافی حل می‌شود و نه می‌توان برای آینده طرح‌های اصیل اسلامی ریخت و به مرحله عمل درآورد.. نظر ما این است که رشد کمی و کیفی دارندگان بینش اول (اسلام فقاهتی و خط اصیل امام) به‌لطف الهی امروز به آن درجه رسیده است که نهادهای لشکری و کشوری به‌وسیله صاحبان این نوع بینش اداره شود و اداره جمهوری اسلامی بر پایه یک بینش استوار گردد.» ☝️از پیام‌های منتخب☝️ نقدونظر از مدیران دو قطبی بهشتی، تا مدیران ۳ قطبی خامنه‌ای 👌آری! مدیران در دهه اول «نهضت+نظام اسلامی» (دوره عَلَمداری )، دو دسته بودند که امروزه آن‌ها را؛ 🔲 ( و ) 🔲 ( و ) و کلاغیان! می‌شناسیم/می‌نامیم. (؛ از زمان آدم ابوالبشر تاکنون، علاوه بر «قار قار»، «استاد دفن اموات» و آموزش آن‌ها هم به قابیلیان هستند!) ولیکن در امتداد و حتی ، نه تنها توصیه آن ، چندان عملی نشد بلکه و طلبکاری شکل گرفت که آن‌ها را؛ 🔲 ( و ) و می‌شناسیم/می‌نامیم. اعضای این گروهک ()، در رقابت با گروهک‌های و ، مواضع دوگانه تقریباً متناقض و رفتارهای بسیار عجیبی دارند؛ 🔲نظام منهای نهضت، مستدام باشد بشرطی که در ید سلطه گروهک باشد. 🔲نهضت+نظام، مستحیل شود و جای خود را به خود بدهد. (همان حکایت قدیمی؛ «دیگی که برای من نجوشد، کله سگ در آن بجوشد»!) 👌فلذاست که رهبری ، بسیار سخت‌تر، پیچیده‌تر، دردناک‌تر و شگفت‌انگیزتر (پدرانه‌تر!) از رهبری است! و شاید (حفظ جمهوری اسلامی ایران)، اینک رهین این باشد که ، در اختیار مدیران خاکستری باشد تا اینکه در چنگال گروهک سوم که عین دشمنان ایران، بی‌ناموس و وطن‌فروش هستند و بلکه بدتر که « از بدترند»! از طلا شدن گذشتیم مرحمت فرموده ما را مس کنید هر دم از این باغ بری می‌رسد نغزتر از نغز‌تری می‌رسد راه‌روان کز پس یکدیگرند طایفه از طایفه زیرک‌ترند دشمن دانا که پیِ جان بوَد بهتر از آن دوست که نادان بود 👈متن کامل👉 ✍️حسینی(منتظر) 🌐 گلچین 💠 نظرات ۱۴۰۴/۵/۲۶