eitaa logo
حیات معقول
221 دنبال‌کننده
144 عکس
216 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 ناراست راست‌نما (۴) _________________ 🌀 محمد خاتمی: "وقتی خداوند می‌گوید «لا اکراه فی‌الدین»، یعنی در دین خدا که اصل است، زور و اجبار وجود ندارد پس چرا باید در فرع آن زور و تحکم باشد؟"🤔 ✅ اما برخی این عبارت: ۱. توجه به معنای اکراه‌نداشتن: نبودن دین یعنی یا ۱) اساساً ممکن نیست با اکراه دین که هویتی قلبی دارد، در قلب فردی وارد شود؛ و یا ۲) خداوند با اکراه فردی را دیندار نمی‌کند، زیرا برخلاف‌ اراده حق تعالی در مختاربودن انسان است. ۲. بی‌توجهی به معنای دین: دین معانی و مراتب مختلفی دارد که از قلبی تا و بروز خارجی را در بر می‌گیرد؛ لذا عدم اکراه‌پذیری به معنای اول می‌خورد زیرا قانون‌پذیر نيست؛ اما در معنای دوم چون قانون‌پذیر است، لذا اجبارپذیز است. ۳. خلط معنای اجبار و اکراه: به اختصار باید گفت ۱) امری است که از سوی قانونگذار و حاکم صورت نمی‌گیرد اما از سوی قانونگذار و حاکم است؛ لذا جنبه قانون‌پذیری دارد؛ و ۲) در اکراه شخص فاقد اراده نیست اما با تهدید، اراده او مغلوب می‌شود؛ ولی در اجبار اساساً فرد فاقد اراده است و بايد صددرصد طبق خواست اجبار‌کننده عمل کند. ✅ توجه: گاه اجبار و اکراه در یک معنا به کار می‌روند. ۴. عدم جامع‌نگری: باید جامع به آیات و روایات رجوع کرد و لااقل پاسخ داد که اگر اجباری نیست؛ ثواب و عقاب از چه روست؟ ✔️ بدون توجه به این ، با قضاوت نادرست، از دور خواهیم شد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 گام به گام با انسان کامل (۱۳) ✍ اصغر آقائی ________________ 🌀 گام دوم: با نوح ع (۵): همراهی با مخالفان نوح 🔻به نوح که نزدیکتر شدم. دو گروه بودند؛ عده‌ای که بیشتر از قوم بودند، پر شرر و داغ سخن می‌گفتند و گروه دیگر که بیشتر از افراد ضعیف جامعه بودند، گوش می‌دادند؛ اما یک امر میان همه آنها بود، سخنان نوح. البته نمی‌دانم سران قوم نیز سخنان نوح برایشان عجیب بود یا خود را به تعجب می‌زدند تا دیگران سخنان آنها را باور کنند. 🔻 آن قومِ درتعجب فرورفته، با یکدیگر می‌گفتند: نوح نیز مانند ما بیش نیست؟ ادعاهای او عجیب است؟ مگر چنین چیزی ممکن است ... . «َقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ». آنان ادامه دادند: نوح تنها فردی قدرت‌طلب است «يُرِيدُ أَن يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ» و اگر خداوند می‌خواست فرشتگانی را نازل می‌کرد «وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَائِكَةً»؛ او سخنانی عجیب می‌گوید که پیش از این سابقه ندارد «مَّا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ». حتما او دیوانه است که چنین سخنانی می‌گوید او را تا زمانی رها کنید شاید از دیوانگی دست بردارد «إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِينٍ» 🔻 تمام سخنان آنان همین بود: «نمی‌شود، قدرت‌طلب است، دیوانه است و مانند آن»؛ مجموعه‌ای از تهمت‌ و جهل و غرور؛ حق با نوح بود آنان قومی جاهل بودند «وَلَكِنِّيَ أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ» 🔻سخنان قوم نوح من را یاد چند روز پیش انداخت. کنار صخره‌ای بلند ایستاده بودم و به این خویش در طول تاریخ و همراهی با می‌اندیشیدم که عاقبتش چه خواهد بود؛ که محاجّه همیشگی نوح با قومش مرا به خود آورد. 🔻 نوح می‌گفت: آیا تعجب می‌کنید که ذکری از سوی پروردگارتان بر فردی از شما نازل شود «أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنكُمْ». 🔻من هم راستش آن موقع تا حدی به مخالفان حق داده بودم؛ اما گویی نوح در ادامه پاسخ من و امثال من را داد. او گفت: آمدن این «ذکر» از آن جهت است که شما را انذار کند، شاید اهل تقوا شده، مورد رحمت قرار گیرید «لِيُنذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ». 🔻در غوغای درونم، پاسخ حق واضح بود و آن اینکه مگر می‌شود فردی که نه است و نه در پی موقعیت، بیخود ادعایی کند که خود را در چنین دردسرهای بی‌شماری قرار دهد. به ویژه آنکه او ادعای خاصی هم ندارد، نه می‌گوید خزائن حق تعالی و غیب او نزد من است و نه آنکه فرشته‌ای هستم که شما را نمی‌فهمم. او تنها انذاردهنده بود، همین. «وَلاَ أَقُولُ لَكُُمْ عِندِي خَزَآئِنُ اللّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ». 🔻من که گویی کم کم آرام می‌شدم و یقین می‌یافتم حق با نوح است؛ با دوباره نوح توسط قوم جاهلش، مطمئن شدم که تمام حق با نوح است؛ زیرا هیچگاه فرد منطقی و حق‌طلب، در برابر یک فرد بی‌سلاح که تنها سخن حق می‌گوید، دست به خشونت و تهدید نمی‌زند؛ اما قوم نوح باز چون گذشته تهدیدات خویش را تکرار کردند: ای نوح اگر دست برنداری، سنگسار خواهی شد. «قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ». 🔻و نوح نیز در مقابل این تهدید، پرتکرار در کلامش را بیان کرد: «قومِ من». آنقدر این عبارت در زبان نوح تکرار شده بود، که من نمی‌دانستم چه کنم و چه گویم؛ گاه حرصم می‌گرفت و خودخوری می‌کردم؛ آخر این چه قومی است که تو داری؛ و پشت سر هم قومِ من، قومِ من، می‌گویی؟! آخر این میزان محبت و دلسوزی از چه روست؟! 🔻نوح در پی آن عبارت پر مهر، گفت: خدایا قوم من مرا تکذیب کردند. «قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ». گویی نوح باز تمام اشکال را به خود بازمی‌گرداند. ... و سفر ادامه می‌یابد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 گام به گام با انسان کامل (۱۴) ✍ اصغر آقائی ________________ 🌀 گام دوم: با نوح ع (۶): بازگشت دوباره 🔻 آنقدر یکسویه قوم نوح فراوان بود که تمام وجود و قلبم سخن نوح را تکرار کرد که ای قوم شما را جز افرادی جاهل نمی‌بینم «وَلَكِنِّيَ أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ» 🔻نشانه‌های در آن قوم نگون‌بخت را فراوان می‌دیدم و جاهل وقتی تاب مقاومت در برابر استدلال را ندارد، از روی خانمان‌سوز، نابودی خویش را می‌طلبد و آنان نیز گفتند: ای نوح بسیار با ما جدال کردی، عذابی که به ما وعده می‌دهی بیاور اگر راست می‌گویی. «قَالُواْ يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتَنِا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ» 🔻و در این میان که حاضر نبود نه از مأموریت خویش و نه به خاطر آن قوم جاهل، از اندک‌مؤمنان اطراف خود دست بردارد «وَمَا أَنَاْ بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّهُم مُّلاَقُو رَبِّهِمْ » که هر دو را چون دُرّی گرانبها می‌دید و دست‌برداشتن از آنها را بزرگ می‌دانست «وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللّهُ خَيْرًا اللّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ» 🔻من که از خویش از نوح به اسم ، در رنج بودم، به کناری رفتم تا ببینم نوح با این خواسته آن متکبران که حاضر بودند نابود شوند اما سخن حق را نشنوند، چه رفتاری خواهد کرد. قلبم به تپش افتاده بود. فضای سنگین سکوت همه جا را گرفته بود، و گویی همه منتظر نوح بودند. مؤمنان از یک سو، نگران؛ و دیگران با نگاهی پر تکبر و گران، منتظر بودند. 🔻نوح به سخن آمد؛ اما این بار نیز که هرچند با همان عبارت پر از دلسوزیِ «قوم من» شروع شد، اما در کنار این عطوفت تهدیدی لطیف دیده می‌شد. نوح گفت: قوم من اگر جایگاه وعظ و دعوت به حق من برای شما سنگین است، من به خدای خویش توکل می‌کنم و شما و آن بت‌ها و شریکانِ باطل، هر آنچه می‌توانید انجام دهید و هر حیله‌ای که می‌توانید به کار بندید. «وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُم مَّقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللّهِ فَعَلَى اللّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُواْ أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءكُمْ ثُمَّ لاَ يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُواْ إِلَيَّ وَلاَ تُنظِرُونِ» 🔻این سخنان او بر یقین من افزود که نوح و تواضع او از روی نبود که ، حتی در اوج تنهایی نیز هیچگاه ضعیف نیست؛ زیرا با حق است و حق با او. و نوح، با صلابت، روی از قوم خویش برگرداند و به آسمان گشود. 🔻او گفت: خدایا هر آنچه توانستم کردم و از آنها جز استکبار و دوری و اصرار بر باطل ندیدم «وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا*ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا*ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا» خدایا به آنها گفتم، هر آنچه کرده‌اید، بازگردید که خداوند بسیار آمرزنده است «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا*يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا» 🔻ناگاه به یاد پیشین نوح افتادم که مجموعه‌ای از تواضع و مهر و شکوه بود و گویی باز قصه دعوت نوح و انکار قوم ادامه خواهد داشت. در این اندیشه بودم که ناگاه دعای پر صلابت نوح را شنیدم: بارخدایا از این کافرین هیچ جنبده‌ای را باقی مگذار «وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا» 🔻آنقدر نوح با دلسوزی و تواضع و صبر با این قوم لجوج برخورد کرده بود که باورم نمی‌شد؛ اما نوح بود که می‌کرد و انسان کامل، خانمان‌سوز است. 🔻و دانستم عذابی در راه است؛ و من از این که دوباره به آغوش انسان کامل بازگشته‌ام، خوشحال بودم‌. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 یعنی: ✔️بدل و اصل رو از هم شناختن؛ ✔️راست و ناراست رو از هم تشخیص‌دادن؛ ✔️روش‌ شیطان و شیطان‌صفتان رو فهمیدن 🔻 و شیطان و شیطان‌صفتان: ۱) واقعیت را نمی‌گویند؛ ۲) آن را آنگونه که هست جلوه نمی‌دهند؛ ۳) ناراستی‌ها و کژی‌ها و گناهان را با شیوه‌های مختلفی چون دروغ و دلسوزجلوه‌دادن خود و تغییر واژه‌ها و مانند آن، زیبا جلوه می‌دهند؛ و ... ؛ ۴) در نهایت پشت انسان را خالی می‌کنند و تنها و بی‌کس رهایت می‌کنند. 🔻 و خداوند فرمود: 💠 وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَكُمْ ۖ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرَىٰ مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ ۚ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ. 💠و (یاد آر) آن گاه که شیطان کردار (زشت) آنان را در نظرشان زیبا نمود و گفت: امروز احدی از مردم بر شما غالب نخواهد گشت و من هنگام سختی یار و فریادرس شما خواهم بود (و بدین سخنان کفار قریش را مغرور کرد) تا آن‌گاه که دو سپاه (اسلام و کفر) روبرو شدند شیطان پای به فرار گذاشت و گفت که من از شما بیزارم، من قوایی (از فرشتگان آسمان) می‌بینم که شما نمی‌بینید و من از خدا می‌ترسم، و عقاب خداوند بسیار سخت است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔻 یعنی: ✔️ شناخت و شناخت اهم از مهم؛ ✔️شناخت حیله‌های دشمن و در زمین او؛ ✔️ و شناخت بنیادین از مسائل غیر اساسی. 🔻 لذا عليه السلام در شیعیان را از و بحث درباره قرآن، که در آن زمان اختلافات و فتنه‌های فراوانی با دخالت حاکمان جور و دانشمندان زمان‌ناشناس و غیر آگاه و یا وابسته به دستگاه حکومت جور، ایجاد کرده بود، داشتند. ایشان نوشتند: 💠 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ عَصَمَنَا اللَّهُ‏ وَ إِيَّاكَ‏ مِنَ‏ الْفِتْنَةِ ... نَرَى أَنَّ الْجِدَالَ فِي الْقُرْآنِ بِدْعَةٌ اشْتَرَكَ فِيهَا السَّائِلُ وَ الْمُجِيبُ فَيَتَعَاطَى السَّائِلُ مَا لَيْسَ لَهُ وَ يَتَكَلَّفُ الْمُجِيبُ مَا لَيْسَ عَلَيْهِ 💠 خداوند ما و تو را از ابتلای در فتنه بر حذر دارد! اگر خود را از آن دو نگاه داری، نعمتی را بزرگ داشته‌‌ای وگرنه به هلاکت خواهی افتاد. به عقیده ما جدال و گفتگو درباره قرآن بدعت است و در گناه و مسئولیت آثار زشت ناشی از آن، سؤال‌ کننده و جواب دهنده هر دو شریکند؛ زیرا سؤال‌ کننده بی‌ جهت درباره آنچه که بر عهده‌ اش نیست، می‌ پرسد و جواب دهنده را بدون هیچ دلیلی درباره چیزی که به پاسخش مکلف نیست به زحمت می‌ اندازد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
وقتی در آرامش کودکی‌ات؛ فارغ از سختی‌های مسیر، به آینده می‌نگری؛ درخشش چشمانت‌، از آینده‌ای که در ذهنت ساخته‌ای هر بیننده‌ای را به وجد می‌آورد؛ و تو دست در دستِ خیالت به کوچه پس‌کوچه‌های آینده‌ی خودساخته‌ات رهسپار می‌شوی و من نگران، امّا پر شور در پی‌ات رهسپار می‌شوم؛ تا با هر زمین‌خوردن و یاعلی گفتن و بلند شدنت، لطف مولا را بدرقه راهت کنم؛ و خیالم را با خیال کودکانه‌ات؛ طراوتی دیگر بخشم؛ و تنها با دو دست به‌آسمان‌ افراشته‌ام؛ قلبم را، روحم را؛ به مدد طلب کنم و با تمام وجود بگویم: *حق به همرات، تمام قلب و روحم* ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔻 یعنی: ✔️ عشق به تمام فضائل؛ ✔️ عشق به تمام ولایت؛ ✔️ عشق به تمام عقل؛ ✅ و تمام اینها در نام روحی لتراب مقدمه الفداء جمع است؛ ✔️ پس حیات معقول یعنی به علی بن ابی‌طالب عليه السلام 🔻 و این عشق، نفرتی با خود همراه خواهد داشت که عشق بدون ؛ نه عشق است و نه عقل؛ تنها است؛ هوسی که جهت مثبت و منفی آن را تعیین نمی‌کند، بلکه فرد تعیین می‌کند؛ و چنین عاشقی، و او نیز سرشار از و خواهد بود؛ حتی اگر باشد؛ و این عشق نه خودسوز است و نه خودساز؛ بلکه سازی خودساخته است که تنها هوس را کوک می‌کند؛ 🔻 و هرجایی، و هرکسی را لعن‌کردن، ثمره این عشق غیر معقول است، و ثمره هر چیزی شبیه خود اوست، پس لعنی که از عشق ریشه‌دوانده در تکبر، نشأت می‌گیرد، جز دوری از حق و ایجاد نفرت ناساز و ناحق ثمری ندارد؛ که لعن حق، محورش ولایت است نه خود؛ لذا روشمند است. 🔻لذاست که عليه السلام در زیارت فرمود: 💠 فَلَعَنَ اللّٰهُ جاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الْإِقْرارِ، وَناكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْمِيثَاقِ، 💠 پس خداوند منکران ولایت تو را پس از اقرار و عهدشکنان تو را پس بستن آن، لعن کند. 🔻 پس در یک جمله یعنی ؛ و نشانه این عشق و عقل دو چیز است: ۱) ثمره بنیادین آنها است و ۲) ثمره ثانوی آنها تمام انسان‌هاست؛ و فقط منکرانِ آگاهِ عشق و عقل (یعنی ). اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 ناراست راست‌نما (۵) ✍ اصغر آقائی _________________ 🌀 کسی گفت: "آنچه برای خود می‌پسندیم باید برای دیگران هم بپسندیم. آزادی بیان در مسائل اعتقادی حد نداره. یعنی قرآن و روایات ما، که کلام خدا و معصومین مد نظر ما هستن، از مشرکین (آتئیست‌ها) تا باورمندان به تثلیث تا حتی بسیاری از منافقینی که مقدسات مسلمانانِ غیر شیعه هستن رو لعن میکنه. این حق و آزادی برای دیگران هم وجود داره که از ما و عقايد و مقدساتمون بیزار باشن. ما این اهانت‌هاشون مثل سوزاندن قرآن یا سل اهل بیت رو محکوم می‌کنیم ولی نمیتونیم بگیم چرا اون‌ها این باور رو دارن! همانطور که به اون‌ها ربطی نداره چرا ما باورمون برائت از اون‌ها و باورهاشونه"🤔 ✅ اما برخی این عبارت: ✔️ ۱. مطلق‌انگاری واژگان: مقصود از "آنچه" برای خود می‌پسندیم، مطلق نیست تا هر توهینی را با آن توجیه کنیم. ✔️ ۲. معنانکردن واژگان: ، به معنای هر آنچه میخواهی بگو نیست، تا بی‌حد باشد. (درباره معنای حدداشتن و نداشتن سخن خواهم گفت) ✔️ ۳. فهم نادرست از تعالیم دینی: گوینده و نگارنده این متن، فهمی بسیار عوامانه از دارد؛ در حالی که برای فهم لعن باید مسائل متعددی را مد نظر قرار داد؛ اما به اجمال متعلق لعن کسانی هستند که آگاهانه با اصول اسلام دشمنی می‌کنند؛ لذا لعن به معنای بیزاری از هر مخالف و یا فردی که متدین به اسلام نیست. 🔻 بدون توجه به این از دور شده، خواسته یا ناخواسته دچار نادرست می‌شویم. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 ناراست راست‌نما (۶): حدداشتن با نداشتن آزادی بیان ✍ اصغر آقائی _________________ 🔻برخی چنان آگاهانه یا ناآگاهانه شیفته واژه شده‌اند که هر توهین به اعتقاد دیگران را با آن توجیه می‌کنن. 🔻 اما پرسش اساسی این است که آیا حقیقتا آزادی بیان حد و حدودی ندارد؟🤔 🔻 برای پاسخ به این پرسش باید ابتدا این پرسش پاسخ‌داده شود که اساساً چه چیز یا چیزهای یک شیئ یا مفهوم را، محدود می‌کند؟ 🔻 در پاسخ اجمالی باید گفت: عناوین هر فردی، برای او و مفاهیم مورد استفاده او حد ایجاد می‌کنند. مثلا فردی است، لااقل سه عنوان ، و ، او و واژگان مورد استعمالش را قید و حد می‌زند. 🔻 با توجه به فوق: اگر این معلم هرچند باید در کلام خود داشته باشد؛ اما: مثلا ۱) با توجه به هر سه عنوان، نباید اهل باشد؛ ۲) با توجه به معلم‌بودن، باید در حیطه درسی و علمی خویش سخن گوید؛ و ۳) با توجه به مسلمان‌بودن باید اسلام را دقیق بشناسد و درست رفتار کند؛ 🔻 لذا این معلم نمی‌تواند به اسم آزادی بیان، هر سخنی را درباره هر موضوعی و به هر نحوی بیان کند. 🔻 مثال دیگر: اگر کسی مدعی شود به هیچ دینی اعتقاد ندارد و مطلق است، این فرد هم به دلیل نمی‌تواند به عقاید دیگران توهین کند؛ بلکه باید به دلیل آنکه هر انسانی باید و به تبع آن داشته باشد، لذا باید روشمند پرسشگری داشته باشد و پاسخها را روشمند نقد کند؛ و اگر پاسخی را نپدیرفت، توهین را در پیش نگیرد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 معنای لعن (پاسخ اجمالی) ✍ اصغر آقائی _______________ ◀️ با توجه به نزدیکی ایام عزاداری محرم و با توجه به سوءاستفاده‌ آگاهانه یا از روی جهل برخی از آموزه لعن (مانند آنچه برخی فوتبالیست‌ها در همین اواخر ابراز کردند)، فهم این آموزه بسیار مهم است؛ لذا عرض می‌شود: 🔻 از استعمالات فراوان قرآنی و روایی برمی‌آید مبنای اساسی ، و انکار و جحد آگاهانه است. 🔻 و انکار گاه در بالاترین مصادیق آن چون انکار اهل بیت علیهم السلام بروز می‌یابد و گاه به تعبیر روایات در کمترین مرتبه الحاد که و غرور است بروز می‌یابد. 🔻و از میان این دو، کفر و عناد با و ولایت الهی، مصداق لعن الهی است؛ لذا تنها هر آنچه که مستقیم انکار آگاهانه ربوبیت الهی باشد؛ و یا آنکه غیر مستقیم به آن برسد مانند انکار آگاهانه ولایت پیامبر ص، مستحق لعن است. ✅ بنابراین هیچ فردی استحقاق لعن را ندارد مگر آنکه آگاهانه و در شرایط عادی، مسئله‌ای بنیادین را انکار کند. 💢 برای پاسخ تفصیلی رجوع کنید به: https://eitaa.com/hayatemaqul/329 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 معنای لعن (پاسخ تفصیلی) ✍ اصغر آقائی _________________ ◀️ با توجه به نزدیکی ایام عزاداری محرم و با توجه به سوءاستفاده‌ آگاهانه یا از روی جهل برخی از آموزه لعن (مانند آنچه برخی فوتبالیست‌ها در همین اواخر ابراز کردند)، فهم این آموزه بسیار مهم است؛ لذا عرض می‌شود: 🔻 موارد مختلفی که در قرآن را بیان کرده است، اوصاف و مسائلی را بیان کرده است که: ✔️ یا تصریح به است در برخی آیات: أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ (ق/24)؛ ✔️ و یا اوصاف و صفاتی را بیان می‌کند که نتیجه عناد است؛ مانند صدّ عن السبیل: إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّه 🔻 در احادیث نیز درباره کفر از مختلفی چون عوامل، ارکان و تعریف کفر و مانند آن سخن گفته شده است. که به تعبیر امام باقر علیه السلام معیار اصلی آن «انکار و جحد» است. 💠 امام باقر علیه السلام فرمود: كلُّ شَيءٍ يَجُرُّهُ الإنكارُ و الجُحودُ فهُو الكُفرُ: هر آنچه که انکار و جحود عامل آن می‌باشد، کفر است. 💠 در روایتی نیز امام صادق علیه السلام وجوه کفر در قرآن را در پنج مورد بیان می‌کنند: 🔸 - کفر جحود که خود دو قسم است: ✔️ ۱. جحد و انکار ربوبیت الهی: مانند: «إنَّ الذينَ كَفَرُوا سَواءٌ علَيهِم ءَ أنْذَرْتَهُم أمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» يَعني بِتَوحيدِ اللّه ِ تعالى ✔️ ۲. جحد و انکار معرفتی و آن این است که آنچه می‌داند حق است را انکار کند؛ مانند: «و كانُوا مِن قَبلُ يَستَفْتِحُونَ علَى الّذينَ كَفَرُوا فلَمّا جاءَهُم ما عَرَفُوا كَفَرُوا بهِ فَلَعنَةُ اللّه ِ علَى الكافِرِينَ» 🔸 - کفر به دلیل ترک اوامر الهی: فَتُؤمِنُونَ بِبَعْضِ الكِتابِ و تَكْفُرُونَ (که در این تکفیر از ایمان طبق روایت خارج نشده‌اند؛ هرچند این ایمان مقبول نیست) 🔸 - کفر برائت از کافران و عقائدشان؛ مانند: «إنّي كَفَرْتُ بما أشْرَكْتُمونِ مِن قَبْلُ» 🔸 - کفر نعمت‌ها: مانند: «لِئنْ شَكَرْتُم لَأزِيدَنَّكُم و لَئنْ كَفَرْتُم إنَّ عَذابِي لَشديدٌ» که در این پنج قسم ۳ مورد آن محل بحث است که در هر سه مورد جحد و عناد است؛ و علم و آگاهی نسبت به متعلق انکار، امری مسلّم در جحد و عنادی است که مستحق لعن است. 🔻لذاست که عليه السلام در زیارت فرمود: 💠 فَلَعَنَ اللّٰهُ جاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الْإِقْرارِ، وَناكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْمِيثَاقِ، 💠 پس خداوند منکران ولایت تو را پس از اقرار و عهدشکنان تو را پس بستن آن، لعن کند. 💢 نتیجه‌گیری: 🔻 از استعمالات فراوان قرآن و روایی بر می‌آید مبنای اساسی کفر عناد و انکار و جحد است که گاه در بالاترین مصادیق آن چون انکار ولایت اهل بیت علیهم السلام بروز می‌یابد و گاه به تعبیر روایات در کمترین مرتبه الحاد که کبر و غرور است بروز می‌یابد؛ و از میان این دو کفر و عناد با ربوبیت و ولایت الهی، مصداق لعن الهی است. 🔻 چند نکته پایانی: ✔️ - لعن الهی یعنی دورکردن از رحمت خویش، و این مختص کسی است که با عناد خویش، خود را از دایره ، که همان دایره رحمت حق است، دور کرده است؛ و چنین شخصی مستحق این دوری است. ✔️ - پیامبر ص در مواردی که به گناهان تعلق گرفته است، از باب بیان قبح آن گناه است؛ زیرا از طرفی مسلمان مستحق لعن نیست؛ و از طرفی از ما خواسته شده نسبت به گناهکار مؤمن ترحم داشته باشیم و لعن با این ترحم نمی‌سازد؛ ✔️ - آموزه لعن اساسا برای خط ولایت است؛ نه صرفا یک احساس نفرت؛ ✔️ - اگر کسی خطاهای بسیار بزرگی هم کرده است، که حتی اگر نزدیک کفر شده باشد، چون ما نمی‌دانیم مثلاً در ساعات آخر عمر این افراد بر آنها چه گذشته است، لذا به حکم عقل باید احتیاط کرد و از لعن آنان خودداری نمود؛ و تنها وظیفه ما، نقد اعمال و گفتارهای آنان است. ✔️- لعن تمام افراد، چه مسلمان فاسق و چه مخالف مانند مسیحیان، به هیچ عنوان جایز نیست مگر آنکه بدانیم آگاهانه و عامدانه، مسائل بنیادین اسلام را انکار می‌کنند؛ نه از روی جهل و یا غلبه احساساتی مانند خشم و عصبانیت. ✔️- اگر لعن هیچ ثمری نداشت، لااقل از خودداری کنیم. ✅ با توجه به آنچه بیان شد: حکم می‌کند: ۱) همه انسان‌ها را دوست بداریم چون مخلوق خداوند هستند و ۲) به همه آن‌ها محبت بورزیم و ۳) در صورت نیاز به لعن و بودنِ آن، تنها منکر آگاه را در شرایط خاص لعن کنیم. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
... سکوت شب، غوغایی است پر کلام؛ که شنیدن رازهای او؛ همنشینی چون خود را می‌طلبد؛ همنشینی آرام، با دلی پرغوغا. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
وقتی دستان خالی خود را چون برگ درختان به سوی خدای مهربان، پهن می‌کنی؛ و متواضعانه خاکساری و نیازمندی خود را، در سکوتِ خلوتِ دستانِ خالی‌ات، فریاد می‌کنی؛ خوشه خوشه رحمت خاص حق تعالی، در زندگی‌ات، جوانه می‌زند؛ و تا زمانی که این احساس نیاز، در تو باشد، این رحمت ویژه یگانه هستی، به سویت روان خواهد بود. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل (۱۵) ✍ اصغر آقائی ________________ 🌀 گام دوم: با نوح ع (۷): نشانه‌های عذاب 🔻 نوح ع در حالی که بر خویش با خداوند متعال، بر تسلیم خویش در برابر او، وفادار بود، و جز او را نمی‌خواست، دست بر دعاشد «فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللّهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ» 🔻 او گفت: خداوندا من را به خاطر این و تکذیب و حق‌ناسپاسی این قوم عنود یاری ده «قَالَ رَبِّ انصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ» 🔻 و دعای همیشه مستجاب است، چه رسد به آنکه مضطر شده، دست بر دعا شود. «فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ» 🔻من که در کناری نظاره‌گر نجوای دلسوزانه عاشقی با معشوق خود، بودم؛ ناگاه در قلبم صدایی را حس کردم. او با من گفت اگر نوح انسان کامل است و دلسوز، چرا نفرین می‌کند؟ چرا از هدایت قوم خسته می‌شود؟ 🔻 من که بارها و بارها این صدای آشنا را شنیده‌ بودم و هر باری که آن را پی گرفته، بدان اهمیت داده بودم، سراغم آمده بود؛ باز گویی سوی آن به حرکت درآمده بودم. 🔻 اما لحظه‌ای به خود آمده، در سویدای قلبم با خود گفتم: وقتی آشکار، حقایق را کامل بیان نمی‌کند چرا به سخنش اهمیت دهم؟ چرا عهد الهی را با خود فراموش می‌کنم که فرمود: ای فرزندان آدم مگر [در فطرت شما] با شما عهدنبستم که شیطان را عبادت نکنید، که او دشمنی آشکار برای شما است. «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ» 🔻و من بار دیگر می‌رفتم تا در ظلم و جهل خودساخته‌ام گرفتار شوم که انسان بسیار ظلوم و جهول است «إِنَّ الْإِنْسانَ‌ لَظَلُومٌ‌ كَفَّارٌ». 🔻اما این بار همراه انسان کامل بودم و این همراهی بار دیگر در بزنگاهی خانمان‌سوز دستگیرم شد و دل به خدای خویش سپردم و با عمق قلبم از وسوسه‌ها و دروغ‌پردازی‌های شیطان به خدا پناه بردم که فرمود: هرگاه وسوسه‌ای از سوی شیطان سوی تو آمد، و تو را در راه باطل به جنبش در آورد، به خداوند شنوا و بینا، پناه ببر. «وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» 🔻 و من تا به خدای خویش بردم، گویی گوش و چشم دیگری یافتم و آنچه از خاطرم بردم بود را بار دیگر به یاد آوردم. به‌یاد آوردم زمانی را که خداوند به نوح گفت: دیگر بیش از آن افرادی که به تو ایمان آورده‌اند، کسی دیگر ایمان نخواهد آورد. «وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ». 🔻 و من به‌یقین دانستم که هیچگاه انسان کامل، از روی و مانند آن، تنها به خاطر آنکه از سختی‌ هدایت‌گری، خویش را رها کند، دست بر دعا نمی‌شود و قوم خویش را نفرین نمی‌کند. 🔻و نوح نفرین کرد. 🔻 وقتی یک‌دله، به آنچه در جریان بود بازگشتم، دیدم نوح با خود وحی الهی را زمزمه می‌کند. خداوند فرمود: ای نوح پیش چشمان ما و به وحی ما، کشتی بساز. «فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا» 🔻 و نوح، عبد مطیع خداوند، بدون آنکه سؤالی کند، و به درد سرهای ساخت کشتی، دور از دریا، و بدون آنکه به قوم، بیاندیشد؛ شروع به ساخت کرد، که انسان کامل جز خواست حق چیزی نمی‌خواهد. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 ناراست راست‌نما: حاجی اژدهاشده ✍ اصغر آقائی _________________ 🌀 سید حسن آقامیری گفت: گوسفند رو جلوشون تو کوچه سر میبرن حاجی از حج اومده پاشو میزنه تو خون، بره خونشون؛ تو اژده‌ها، شدی. رفته اونجا هفت بار هم خدا رو دور زده، قشنگ بلد شده کار رو تو بی‌رحم شدی. این چه حجّیه تو رفتی یه موجود زنده رو جلوت سر میبرن، دست و پا میزنه. بعد چرا این کار رو کرده؟ حاج فلانی اومد سی تا گوسفند جلوش سر بریدن ببین چی برگشته. این اگه تمیز هم رفته بود، کثیف برگشته . مار میره اژده‌ها برمیگرده قرار شد سر خودت رو ببُری، سر نفست رو ببُریبرخی مغالطه‌های این بیان: ✔️۱. بیان امری نادرست، با لحنی حق‌به‌جانب ✔️۲. درهم‌کردن حق و باطل برای تحمیل آنچه خود حق می‌داند: چه کسی گفته سربریدن گوسفند بی‌رحمی است؟ اگر بی‌رحمی است چرا اولیای خدا انجام می‌دادند و یا از گوشت آن می‌خوردند؟ ✔️ ۳. تعمیم نادرست: به فرض اینکه برخی حاجی‌ها پا در خون میزنن، چند درصد چنین هستند؟ ✔️۴. استفاده از مجاز توهین‌آمیز، برای اثبات اندیشه خود: مانند بیان طواف با عنوان "خداوند را دور زدن" ✔️ ۵. توصیف نادرست: مانند توصیف سربریدن گوسفند به بی‌رحمی (مانند این است کسی به ایشان که زنبورداری می‌کند بگه: ای بی‌رحم! ای استعمارگر! ای منفعت‌طلب! زنبورهای بی‌نوا را برای منفعت خودت در کندو می‌کنی و به آنها حتما شکر و ... می‌دهی تا از آنها به نفع خودت سوءاستفاده کنی😕) 🔻 بدون توجه به این ، بیان احساسی نابه‌جا شما را از دور کرده، به نادرست می‌افتی. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 برای برخی گویی حیات معقول: 🔸 یعنی رفتن در مسیر پر از اصطلاح و پیچ‌درپیچ عقل حسابگر دوبینِ محدود ... 🔻 اما نه یعنی: ✔️ را لزوماً معنا نکنیم؛ ✔️ به عشق عليه السلام به همه ، محبت بوریزم؛ ✔️ و مانند این بانو، به عشق بن ابی‌طالب عليه السلام، تصمیم به تغییر بگیری: ✔️ یعنی را در سایه‌سایر ببینیم. 🔹 پ.ن: توجه کنید: کسی که آگاهانه حق را شناخته، انکار می‌کند، به حکم اساساً از حوزه خارج شده‌اند و شایسته برآمده از دل نیستند. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
به آسمان خیره که می‌شوی، در عظمتش چیره که می‌شوی، به رنگ نیلی‌اش زنده که می‌شوی، در خالقش، دل، گره که می‌زنی؛ ناگاه چشمانت، چیره‌ی زنده پاینده می‌شود؛ و این تویی که دستانت را در دستان پرمهرش گره می‌زنی و با امید رهسپار عبودیت شده، تمام وجودت شکرگزار آن یگانه هستی می‌شود و تمام تو به شِکر شُکرش شیرین می‌شود. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔻 یعنی: ✔️ ۱. بدانی هر یک از کلماتت جای خودش را در جمله دارد؛ که اگر جابه‌جا کنی، خودزنی کرده‌ای؛ ✔️ ۲. شهرت و به‌به و چه‌چه دیگران، تو را از ملّت، خانواده و ارزش‌هایت جدا نکنند؛ ✔️ ۳. به اسم آزادی بیان، توهین را کناری بگذاری؛ چرا که یعنی روشنایی و یعنی تاریکی، و بیان یعنی آشکارکردن موضوع بحث، و توهین یعنی آشکارکردن خباثت درونی نه موضوع بحث؛ لذا هیچگاه توهین جای بیان نخواهد نشست. پ.ن: علی کریمی اومده چیزی علیه ارزشی‌ها بگه تا اون‌ها رو بی‌ارزش جلوه بده؛ نتیجه جمله‌ش این شده: "کار دیگران، یک کپی بی‌ارزش از کار این ارزشی‌هاست"😄 *بسوزه پدر بی‌سوادی و عجول‌بودن در عین شهرت* ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 یعنی: ✔️ ۱. بدانی مهم است؛ اما انسانیت نیاز به دارد، و مهمترین پشتوانه آن دینداری است؛ ✔️ ۲. و یعنی به خداوند و مخلوقات او که امام صادق علیه‌السلام فرمود: دین غیر از محبت نیست. ✔️ ۳. و چنین محبتی ریشه در دارد؛ عشق و عقل در هم‌آمیخته نه جدای از هم؛ که عشق و عقل جدای از هم، ناقص‌اند؛ و هر ناقصی گمراه‌کننده خواهد بود. 🔻 به همین سادگی. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
وقتی آسمان قلبت آبی دلنشین باشد، سبزی مهرت، دلنشینِ درسایه‌نشینانت خواهد بود. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 یعنی: ✔️ ۱. اولیای خدا را بشناسی؛ ✔️ ۲. خود را در مسیر او، قرار دهی؛ ✔️ ۳. در این مسیر با همراهی او، خود را در آزمون‌های الهی ببینی؛ ✔️ ۴. در این آزمون‌ها، تلاش کنی با ثبات قدم، آبدیده شوی؛ ✔️ ۵. و در نهایت به مقام و محض از انسان کامل و ولیّ خدا نزدیک شوی؛ که این مقام، عالی‌ترین مرتبه است. ✅ و تا در نهایت درک کنی: 🔹بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود 🔹داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود 🔸دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو 🔸گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود 🔹جان ز تو جوش می‌کند دل ز تو نوش می‌کند 🔹عقل خروش می‌کند بی‌تو به سر نمی‌شود 🔸خمر من و خمار من باغ من و بهار من 🔸خواب من و قرار من بی‌تو به سر نمی‌شود 🔹جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی 🔹آب زلال من تویی بی‌تو به سر نمی‌شود ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
وقتی مسیرت را یافته باشی؛ شادمانه، سوی هدفی مشخص، خواهی شتافت؛ پس در انتخاب هدف آگاهانه بکوش، آنگاه در مسیرش، بخروش و بجوش؛ که این جوشش، نه از روی هوی، و نه از روی عبث، است؛ که جوششِ عشق و عقل، در مسیری مشخص است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌀 به امید خداوند و یاری او ان شاءالله برای اینکه مطالبی که تقدیم عزیزان همراه میشه، ساختار متناسب و هماهنگی بیشتری داشته باشه، تلاش خواهم کرد: ✔️ ۱. در چهار رابطه اصلی حیات بشری؛ یعنی رابطه با خداوند، رابطه با خود، رابطه با دیگران، و رابطه با موجودات دیگر، بر اساس آموزه‌های دین و عقل، نکاتی کاربردی عرض کنم؛ ✔️ ۲. برخی موانع پيشرفت در این روابط و مانند آن را در نوشته‌های و بیان ساده مغالطه‌های مختلف، عرض کنم؛ ✔️ ۳. برخی مطالب نیز چون و در همان ساختار قبلی ادامه خواهد یافت. ✅ برای اینکه راحتر متوجه بشید هر مطلب در کدام حیطه بیان شده است، از این به بعد در انتهای هر متن موضوع آن متن در قالب دو یا سه هشتک متناسب بیان خواهد شد. و من الله التوفیق
🔻 ، یعنی: ✔️ شیخ محمدتقی بهلول و شبیه او و امثال او شدن 💠 اما که بود؟ 🔻به تناسب روز ملی عفاف و سال‌روز حمله به مسجد گوهرشاد، یادی از سخنران آن روز مسجد یعنی شیخ محمدتقی بهلول کنیم. 💠 مقام معظم رهبری مدظلّه‌العالی درباره ایشان می‌گویند: 🔺 روحانی وارسته و پارسا مرحوم حجةالاسلام آقای شیخ محمد تقی بهلول (رحمةاللَّه‌علیه) بنده‌ی صالح و مجاهد و پرهیزگار كه عمر طولانی و پرماجرای خود را یكسره با مجاهدت و تلاش گذرانید، یكی از شگفتیهای روزگار ما بود. 🔺هفتادسال پیش در ماجرای خونین مسجد گوهرشاد، زبان گویای ستمدیدگان و حق‌طلبان شد و آماج كینه‌ی حكومت سركوبگر پهلوی گشت. بیست‌وپنج سال مظلومانه در اسارت حكومت ظالم دیگری انواع رنجها و آزارها را تحمل كرد. پس از آن سالها در مصر و عراق ندای مظلومیت ملت ایران را از رسانه‌ها به گوش مسلمانان رسانید. 🔺 زهد و وارستگی او، تحرك و تلاش بی‌وقفه‌ی پیكر نحیف او، ذهن روشن و فعال او، حافظه‌ی بی‌نظیر او، دهان همیشه صائم او، غذا و لباس و منش فقیرانه‌ی او، شجاعت و فصاحت و ویژگیهای اخلاقی برجسته‌ی او، از این مؤمنِ صادق، انسانی استثنائی ساخته بود. ۱۳۸۴/۰۵/۱۰ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 ، یعنی: ✔️ توجه به آیات فراوان الهی در اطراف خود و شکرگزار آنها بودن 🔻 یکی از این آیات، است: 🔻در قرآن کریم نکات مختلفی در این باره بیان شده است؛ مانند: ✔️ ۱. آیات الهی بودن آنان: 💠 أَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَاءِ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ 💠 آیا در مرغان هوا نمی‌نگرند که در جوّ آسمان مسخّرند و به جز خدا کسی نگهبان آنها نیست؟! در این امر برای اهل ایمان نشانه‌هایی (از قدرت حق) پدیدار است. ✔️ ۲. گروه گروه و امّت‌بودن پرندگان: 💠 وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ 💠 و هر جنبنده‌ای در زمین و هر پرنده‌ای در هوا که به دو بال پرواز می‌کند همگی طایفه‌هایی مانند شما (نوع بشر) هستند. ✅ پس با این همه آیات الهی، شایسته نیست که خداوند مهربان باشیم. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul