هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️مراحل نفوذ شیطان در انسان در کلام امام علی (ع) چگونه بیان شده است؟
🔹در خطبه هفتم نهج البلاغه چگونگی #نفوذ_شیطان در انسان در چند مرحله دقیقاً بیان شده است و امام علی (ع) آن را با ظرافت و فصاحت و بلاغت ویژه خود در لابه لاى تشبیهات زیبا و گویا به بهترین وجهى شرح مى دهد، به گونه اى که بهتر از آن تصوّر نمى شود. در نخستین مرحله به این حقیقت اشاره مى فرماید که: نفوذ #شیطان در وجود هر انسانى اختیارى است، نه اجبارى. این انسان ها هستند که به او چراغ سبز نشان مى دهند، و جواز ورودش را در کشور وجود خویش صادر مى کنند، مى فرماید: «اِتَّخَذُوا الشَّیْطانَ لاَمْرِهمْ مِلاکاً؛ [این زشت سیرتان] #شیطان را ملاک و اساس کار خود قرار دادند». این همان چیزى است که در #قرآن_مجید به روشنى به آن اشاره شده، مى فرماید: «اِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلطان عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ؛ [نحل، ۹۹و۱۰۰] او بر کسانى که ایمان دارند و بر پروردگارشان #توکّل مى کنند تسلّطى ندارد؛ تسلّط او تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیده اند و کسانى که به وسیله او شرک می ورزند و به فرمان هایش به جاى فرمان خدا گردن مى نهند».
🔹در مرحله دوّم مى فرماید: «وَاَتَّخَذَهُمْ لَهُ اَشْراکاً؛ (بعد از این انتخابى که از سوى گمراهان انجام مى شود، شیطان نیز انتخابى مى کند و آن این که) آنها را به عنوان دامها [یا شریکان] خویش برگزیده است». سپس در همین مرحله، به توضیح جمله سربسته فوق پرداخته، مى فرماید: «فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ؛ او در درون سینه هاى آنها تخمگذارى کرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود». در این تشبیه جالب امام (ع)، سینه هاى شیطان صفتان را آشیانه ابلیس و محل تخمگذاری او معرفى مى کند و به دنبال آن مى افزاید: «وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ؛ این جوجههاى شیطانى از درون سینه هاى آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش یافت». سپس به بیان مرحله سوّم این #نفوذ_خطرناک پرداخته، مى فرماید: «فَنَظَرَ بِأَعیُنِهِمْ، وَ نَطَقَ بِاَلْسِنَتِهِمْ؛ کارشان به جایى رسید که #شیطان با چشم آنها نگاه کرد و با زبانشان سخن گفت». یعنى سرانجام این تخم شیطانى که مبدّل به جوجه شده بود و پرورش یافت و قوى شد، تبدیل به شیطانى مى شود متّحد با آنها، یعنى در تمام اعضاى آنها نفوذ میکند، بطورى که صاحب شخصیت دوگانه اى مى شوند.
🔹از یک نظر انسانند و از یک نظر #شیطان، ظاهرشان شبیه انسان هاست، امّا باطنشان شیطانى است. چشم و گوش و زبان و دست و پاى آنها همه به فرمان #شیطان است و طبیعى است که همه چیز را به رنگ شیطانى مى بینند و گوششان آماده شنیدن نغمه هاى شیطان است. در چهارمین مرحله، به نتیجه نهایى این سیر انحرافى تدریجى پرداخته، مى فرماید: «فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَیَّنَ لَهُمْ الْخَطَل؛ (هنگامى که به اینجا رسیدند، شیطان آنها را بر مرکب لغزشها و گناهان سوار کرد، مرکبى که آنها را به سوى انواع معاصى کبیره و کفر و ضلالت مى کشاند) و سخنان فاسد و هزل و #باطل را در نظر آنان زینت بخشید». این سخن شبیه همان چیزى است که امام (ع) در کلام نورانى دیگرى مى فرماید: «آگاه باشید #گناهان و خطاها همچون مرکب هاى سرکش و لجام گسیخته اند که #گناهکاران، بر آن سوار مى شوند!». [نهجالبلاغه، خ ۱۶] در پنجمین و آخرین مرحله، مى فرماید: «اعمال آنها اعمال کسى است که شیطان او را در سلطه خود شریک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است».
🔹اشاره به این که #اعمال آنها به خوبى گواهى مى دهد که #شیطان در آنها #نفوذ کرده و به راهى که مى خواهد مى برد. سخنانشان سخنان شیطانى و نگاه هاى آنها نگاه هاى شیطانى، و در مجموع اعمال آنها ردّ پاى شیطان به خوبى دیده مى شود و در واقع امام (ع) مى خواهد در این مرحله، طریق شناخت اینگونه اشخاص را که همان اعمال شیطانى است نشان دهد. آخرین نکته اى که لازم مى دانیم در این اشاره کوتاه ذکر کنیم این است که طبق صریح بعضى از آیات قرآن، #شیاطین منحصر به ابلیس و لشکر پنهانى او نیستند؛ بلکه گروهى از انسانها نیز شیطان نامیده شده اند. چرا که کار آنها عیناً همان کار شیاطین است: «این چنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم که بطور سرّى سخنان فریبنده و بى اساس را براى اغفال مردم ـ به یکدیگر مى گفتند». [ترجمه آیه ۱۱۲ سوره انعام] باید مراقب وسوسه هاى همه آنها بود.
📕پيام امام اميرالمومنين(ع)، ناصر مكارم شيرازى، دارالكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۷ هش، ج ۱، ص ۴۶۰
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#شیطان #نفوذ #گناه
🆔 @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️مراحل نفوذ شیطان در انسان در کلام امام علی (ع) چگونه بیان شده است؟
🔹در خطبه هفتم نهج البلاغه چگونگی #نفوذ_شیطان در انسان در چند مرحله دقیقاً بیان شده است و امام علی (ع) آن را با ظرافت و فصاحت و بلاغت ویژه خود در لابه لاى تشبیهات زیبا و گویا به بهترین وجهى شرح مى دهد، به گونه اى که بهتر از آن تصوّر نمى شود. در نخستین مرحله به این حقیقت اشاره مى فرماید که: نفوذ #شیطان در وجود هر انسانى اختیارى است، نه اجبارى. این انسان ها هستند که به او چراغ سبز نشان مى دهند، و جواز ورودش را در کشور وجود خویش صادر مى کنند، مى فرماید: «اِتَّخَذُوا الشَّیْطانَ لاَمْرِهمْ مِلاکاً؛ [این زشت سیرتان] #شیطان را ملاک و اساس کار خود قرار دادند». این همان چیزى است که در #قرآن_مجید به روشنى به آن اشاره شده، مى فرماید: «اِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلطان عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ؛ [نحل، ۹۹و۱۰۰] او بر کسانى که ایمان دارند و بر پروردگارشان #توکّل مى کنند تسلّطى ندارد؛ تسلّط او تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیده اند و کسانى که به وسیله او شرک می ورزند و به فرمان هایش به جاى فرمان خدا گردن مى نهند».
🔹در مرحله دوّم مى فرماید: «وَاَتَّخَذَهُمْ لَهُ اَشْراکاً؛ (بعد از این انتخابى که از سوى گمراهان انجام مى شود، شیطان نیز انتخابى مى کند و آن این که) آنها را به عنوان دامها [یا شریکان] خویش برگزیده است». سپس در همین مرحله، به توضیح جمله سربسته فوق پرداخته، مى فرماید: «فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ؛ او در درون سینه هاى آنها تخمگذارى کرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود». در این تشبیه جالب امام (ع)، سینه هاى شیطان صفتان را آشیانه ابلیس و محل تخمگذاری او معرفى مى کند و به دنبال آن مى افزاید: «وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ؛ این جوجههاى شیطانى از درون سینه هاى آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش یافت». سپس به بیان مرحله سوّم این #نفوذ_خطرناک پرداخته، مى فرماید: «فَنَظَرَ بِأَعیُنِهِمْ، وَ نَطَقَ بِاَلْسِنَتِهِمْ؛ کارشان به جایى رسید که #شیطان با چشم آنها نگاه کرد و با زبانشان سخن گفت». یعنى سرانجام این تخم شیطانى که مبدّل به جوجه شده بود و پرورش یافت و قوى شد، تبدیل به شیطانى مى شود متّحد با آنها، یعنى در تمام اعضاى آنها نفوذ میکند، بطورى که صاحب شخصیت دوگانه اى مى شوند.
🔹از یک نظر انسانند و از یک نظر #شیطان، ظاهرشان شبیه انسان هاست، امّا باطنشان شیطانى است. چشم و گوش و زبان و دست و پاى آنها همه به فرمان #شیطان است و طبیعى است که همه چیز را به رنگ شیطانى مى بینند و گوششان آماده شنیدن نغمه هاى شیطان است. در چهارمین مرحله، به نتیجه نهایى این سیر انحرافى تدریجى پرداخته، مى فرماید: «فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَیَّنَ لَهُمْ الْخَطَل؛ (هنگامى که به اینجا رسیدند، شیطان آنها را بر مرکب لغزشها و گناهان سوار کرد، مرکبى که آنها را به سوى انواع معاصى کبیره و کفر و ضلالت مى کشاند) و سخنان فاسد و هزل و #باطل را در نظر آنان زینت بخشید». این سخن شبیه همان چیزى است که امام (ع) در کلام نورانى دیگرى مى فرماید: «آگاه باشید #گناهان و خطاها همچون مرکب هاى سرکش و لجام گسیخته اند که #گناهکاران، بر آن سوار مى شوند!». [نهجالبلاغه، خ ۱۶] در پنجمین و آخرین مرحله، مى فرماید: «اعمال آنها اعمال کسى است که شیطان او را در سلطه خود شریک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است».
🔹اشاره به این که #اعمال آنها به خوبى گواهى مى دهد که #شیطان در آنها #نفوذ کرده و به راهى که مى خواهد مى برد. سخنانشان سخنان شیطانى و نگاه هاى آنها نگاه هاى شیطانى، و در مجموع اعمال آنها ردّ پاى شیطان به خوبى دیده مى شود و در واقع امام (ع) مى خواهد در این مرحله، طریق شناخت اینگونه اشخاص را که همان اعمال شیطانى است نشان دهد. آخرین نکته اى که لازم مى دانیم در این اشاره کوتاه ذکر کنیم این است که طبق صریح بعضى از آیات قرآن، #شیاطین منحصر به ابلیس و لشکر پنهانى او نیستند؛ بلکه گروهى از انسانها نیز شیطان نامیده شده اند. چرا که کار آنها عیناً همان کار شیاطین است: «این چنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم که بطور سرّى سخنان فریبنده و بى اساس را براى اغفال مردم ـ به یکدیگر مى گفتند». [ترجمه آیه ۱۱۲ سوره انعام] باید مراقب وسوسه هاى همه آنها بود.
📕پيام امام اميرالمومنين(ع)، ناصر مكارم شيرازى، دارالكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۷ هش، ج ۱، ص ۴۶۰
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#شیطان #نفوذ #گناه
🆔 @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️امتیازات برهان نظم بر سایر براهین خداشناسی
🔸اين برهان ويژگى هايى دارد كه به خاطر آنها تا اين حد در #قرآن_مجيد بر آن تأكيد و تكيه شده است. برخی از این ویژگی ها عبارتند از:
1⃣ #برهان_نظم هم دانشمندان را قانع مى كند، و هم توده مردم را؛ يعنى هر گروهى به فراخور حال خويش مى توانند از آن بهره گيرند؛ چرا كه مردم در درك اسرار آفرينش متفاوتند.
2⃣ #برهان_نظم، خشكى استدلالات فلسفى را ندارد؛ بلكه به عكس داراى لطافت خاصّى است كه به موازات آگاهى از آن مبدأ بزرگ، عشق و شور و نشاط به انسان مى دهد، و حالت جذبه و شوق نسبت به آن مبدأ بزرگ در او ايجاد مى كند، و او را به خضوع آميخته با عشق وا مى دارد. يا به تعبير ديگر هم عقل انسان را سيراب مى كند، و هم عواطف و اخلاق او را. بالاخره #برهان_نظم به خاطر بررسى انواع نعمت هاى الهى، ضمن بررسى نظامات اين جهان، سر از شكر «منعم» در مى آورد كه آن خود نيز انگيزه ديگرى از انگيزه هاى خداشناسى است.
3⃣ #برهان_نظم يك برهان در حال رشد است؛ و يا به تعبير ديگر پايان نايافتنى است؛ چرا كه كبراى آن هر چند در جاى خود ثابت است، ولى صغراى آن دائما جوانه مى زند و شاخ و برگ تازه مى آورد؛ زيرا هريك از اكتشافات علمى درباره اسرار آفرينش، مصداق و صغراى تازه اى براى آن درست مى كند و به اين ترتيب هميشه تازه است و هر روز شكل جديدى به خود مى گيرد، و همدوش با پيشرفت علوم و دانش هاى بشرى حرکت مى كند.
4⃣ #برهان_نظم انسان را به سير انفسى و آفاقى دعوت مى كند، و اين سير پربركت هر روز سطح معرفت انسان را بالا مى برد و به انديشه او شكوفایی مى بخشد؛ به خصوص اينكه پايه هاى برهان نظم، با زندگى انسان آميخته است و در هر گام با آن روبرو است؛ و مانند بعضى ديگر از استدلالات توحيدى نيست كه در كنار مسائل زندگى و بيرون آن قرار دارد.
5⃣ #برهان_نظم تنها برهانى است كه فلاسفه تجربى را كه منكر استدلالات خالص عقلى هستند مى تواند به خضوع وادارد؛ و حربه علم را كه در توجيه مادیگرى به آن متوسّل مى شوند، بر ضد خود آنها به كار مى گيرد، و از اين نظر بسيار كارساز است. بنابراين جاى تعجب نيست اگر #قرآن_مجيد اكثريت قريب به اتفاق مباحث توحيدى خود را بر پايه آن قرار داده؛ ولى جاى تعجب است كه بعضى از پژوهندگان كه سخت تحت تأثير براهين ديگر (براهين خالص فلسفى) قرار دارند اهمّيّت فوق العاده اين برهان را ناديده گرفته اند؛ گویى از امتيازات و اثرات عميقاش آگاهى كافى ندارند.
📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ نهم، ج ۲، ص ۵۴
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#برهان_نظم #خداشناسی
🌎 با_انتشار_مطالب_از_ما_حمایت_کنید
🆔 @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢منظور از «اهل ذکر» در آیه «فاسئلوا أهل الذکر» چه کسانى هستند؟
🔹خداى متعال در آیه ۴۳ سوره «نحل» مى فرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛ اگر این موضوع را نمى دانید بروید و از اهل اطلاع بپرسید». #ذِکر به معنى آگاهى و اطلاع است و #اهل_ذکر مفهوم وسیعى دارد، که همه آگاهان و اهل اطلاع را در زمینه هاى مختلف، شامل مى شود، و اگر بسیارى از مفسرین «اهل ذکر» را در اینجا به معنى علماى اهل کتاب تفسیر کرده اند نه به این معنى است که، #اهل_ذکر مفهوم محدودى داشته باشد، بلکه در واقع از قبیل تطبیق کلى بر مصداق است. در روایات متعددى که از ناحیه اهل بیت (علیهم السلام) وارد شده، مى خوانیم: اهل ذکر #امامان (علیهم السلام) هستند، از جمله در روایتى از امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) که در پاسخ سؤال از آیه فوق فرمود: «نَحْنُ أَهْلُ الذِّکْرِ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ؛ [۱] ما اهل ذکریم، و از ما باید سؤال شود».
🔹و در روایت دیگرى امام باقر (علیه السلام) در تفسیر همین آیه فرمود: «الذِّکْرُ الْقُرْآنُ، وَ آلُ الرَّسُولِ أَهْلُ الذِّکْرِ، وَ هُمُ الْمَسْئُولُونَ؛ [۲] ذکر، #قرآن است، و اهل بیت پیامبر (صلى الله علیه و آله) اهل ذکرند، و از آنها باید سؤال کرد». در بعضى دیگر مى خوانیم: «ذکر» شخص پیامبر (صلى الله علیه و آله) است و اهل بیت او «اهل الذکر» هستند. [۳] روایات متعدد دیگرى نیز به همین مضمون رسیده. در بسیارى از تفاسیر و کتب اهل سنت، نیز روایاتى به همین مضمون مى خوانیم از جمله در تفسیرهاى دوازده گانه معروف اهل سنت از «ابن عباس» در ذیل آیه فوق چنین نقل شده که: «هُوَ مُحَمَّدٌ وَ عَلِىٌّ وَ فاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (علیهم السلام) هُمْ أَهْلُ الذِّکْرِ وَالْعِلْمِ وَ الْعَقْلِ وَ الْبَیانِ؛ اینان محمّد و على و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) هستند آنها اهل ذکر، و اهل علم و عقل و بیان اند».
🔹این نخستین بار نیست ما در روایاتى که در تفسیر آیات قرآن وارد شده، بیان مصداق هاى معینى را مى بینیم که مفهوم وسیع آیه را هرگز محدود نمى کند؛ و همان گونه که گفتیم: «ذکر» به معنى هر گونه آگاهى و یادآورى و اطلاع است، و «اهل الذکر»، آگاهان و مطلعین را در همه زمینه ها در برمىگیرد. ولى، از آنجا که #قرآن_مجید نمونه بارز یادآورى و علم و آگاهى است به آن #ذکر اطلاق شده و همچنین شخص #پیامبر (صلى الله علیه و آله) نیز مصداق روشن «ذکر» است. به همین ترتیب #امامان_معصوم که اهل بیت او و وارث علم او هستند، روشن ترین مصداق «اهل الذکر» اند. ولى، قبول این مسأله هیچگونه منافاتى با عمومیت مفهوم آیه و همچنین مورد نزول آن ـ که دانشمندان اهل کتاب اند ـ ندارد، و به همین دلیل علماى اصول و فقهاى ما در مباحث مربوط به «اجتهاد و تقلید» و پیروى ناآگاهان در مسائل دینى از آگاهان و مجتهدین به این آیه استدلال کرده اند.
پی نوشتها؛
[۱] تفسیر «نور الثقلین»، ج۳، ص۵۵ و ۵۶
[۲] همان مدرک
[۳] همان مدرک
📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیه، چاپ بیست و هفتم، ج ۱۱، ص ۲۷۰
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#قرآن #پیامبر #اهل_بیت #امام #ائمه #معصوم
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢«آیه انذار» چگونه بر وجود امام زمان (عج) دلالت دارد؟
🔹در #قرآن_مجيد، آياتی هست كه دلالت می كند كه #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه) وجود دارد. در يكى از اين آيات كه به #آيه_انذار معروف است، خداوند متعال خطاب به پيامبرش مى فرمايد: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ؛ [رعد، ۷] همانا تو بيم دهنده اى و براى هر قومى هدايت گرى است». از آيه فوق به طور وضوح استفاده مى شود كه براى هر قومى در هر عصر و زمان هدايت كننده اى است به حق و حقيقت و اين مقتضاى ربوبيت خداوند است، و نيز استفاده مى شود كه زمين هيچ گاه از هادى به حق خالى نمى گردد، خواه نبى باشد يا غير نبى؛ زيرا اطلاق آيه، حصر مصداق هادى در انبياء را نفى مى كند، همان گونه كه زمخشرى در ذيل آيه شريفه فوق به آن اشاره كرده است، در غير اين صورت لازم مى آيد در عصرهايى كه از نبى خالى است حجت و هادى بشر وجود نداشته باشد.
🔹طبرى در تفسير خود در ذيل آيه فوق از ابن عباس به سند صحيح نقل كرده: «لَمَّا نَزَلَتْ: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» وَضَعَ (صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ) يَدَهُ عَلَى صَدْرِهِ، فَقَالَ: أَنَا الْمُنْذِرُ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى مَنْكِبِ عَلِيٍّ فَقَالَ: أَنْتَ الْهَادِی يَا عَلِيُّ بِكَ يَهْتَدِی الْمُهْتَدُونَ بَعْدِي؛ [۱] هنگامى كه آيه «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» نازل شد، #پيامبر (صلى الله عليه و آله) دست خود را بر سينه گذاشت و فرمود: من منذرم و براى هر قومى هادى است، آن گاه اشاره به شانه #علی (عليه السلام) نمود و فرمود: تنها به واسطه تو است كه هدايت شوندگان بعد از من هدايت مى گردند». حاكم نيشابورى به سند صحيح از امام على (عليه السلام) در ذيل آيه فوق نقل كرده كه فرمود: «رَسُولُ اللَّهِ الْمُنْذِرُ وَ أَنَا الْهَادِی؛ [۲] رسول خدا منذر و من هادى ام».
🔹كلينى به سند صحيح از امام باقر (عليه السلام) در تفسير آيه فوق نقل كرده كه فرمود: «رَسُولُ اللهِ (صلی الله عليه و آله) الْمُنْذِرُ وَ لِكُلِّ زَمَانٍ مِنَّا هَادٍ يَهْدِيهِمْ إِلَى مَا جَاءَ بِهِ - نَبِيُّ اللهِ...؛ [۳] رسول خدا (صلى الله عليه و آله) منذر است، و براى هر زمانى #امام و هادى اى است كه مردم را به آنچه پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) آورده دعوت مى كند...». و نيز از امام باقر (عليه السلام) نقل كرده كه در ذيل آيه فوق فرمود: «رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه و آله) الْمُنْذِرُ وَ عَلِيٌّ الْهَادِی، أَمَا وَ اللهِ مَا ذَهَبَتْ مِنَّا وَ مَا زَالَتْ فِينَا إِلَى السَّاعَةِ؛ [۴] رسول خدا (صلى الله عليه و آله) منذر و #على (عليه السلام) هادى است، آگاه باش به خدا سوگند كه آيه از ما بيرون نخواهد رفت و دائماً در بين ما است تا روز قيامت».
پی نوشتها؛
[۱] جامع البيان فى تفسير القرآن، طبرى، دار المعرفه، بيروت، چ اول، ج ۱۳، ص ۷۲، سوره رعد، آيه ۷
[۲] المستدرك على الصحيحين، الحاكم النيشابوری، دار الكتب العلمية، بيروت، چ اول، ج ۳، ص ۱۴۰
[۳] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، ج ۱، ص ۱۹۱
[۴] الكافی، همان، ص ۱۹۲
📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، چاپ هفتم، ۱۳۹۰ش، ص ۲۹۱
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام_زمان #امام_مهدی #قائم
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (علیه السلام) بزرگی و عظمت خداوند را چگونه بیان می کند؟
🔹 #امام_علی (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۸۵ «نهج البلاغه» مى فرمايد: «لَيْسَ بِذِی كِبَرٍ اِمْتَدَّتْ بِهِ النِّهَايَاتُ فَكَبَّرَتْهُ تَجْسِيماً، وَ لَا بِذِی عِظَمٍ تَنَاهَتْ بِهِ الْغَايَاتُ فَعَظَّمَتْهُ تَجْسِيداً؛ بَلْ كَبُرَ شَأْناً، وَ عَظُمَ سُلْطَاناً؛ [او بزرگ است] اما نه به اين معنا كه حد و مرز جسمش طولانى است، [او با عظمت است] اما نه به اين معنا كه ابعاد جسمانى فوق العاده بزرگ دارد؛ بلكه شأن و مقامش بزرگ و والاست و سلطه اش با عظمت!». اشاره به اينكه وقتى مى گوييم الله اكبر (خداوند از همه چيز بزرگتر است) گاه به ذهن افراد ناآگاه چنين مى آيد كه ابعاد وجودى او شرق و غرب و شمال و جنوب عالم را پر كرده است، و هنگامى كه مى گوييم خداوند عظمت دارد فكر مى كنند نسبت به موجودات ديگر مانند كوه ها و درياها و آسمان ها چنين است؛ در حالى كه بزرگى و عظمت خدا جنبه جسمانى ندارد، بلكه عظمت و بزرگى معنوى است؛
🔹زيرا اگر او داراى جسم بزرگى بود حتماً اجزايى داشت و نهايتى و زمان و مكانى، حال آنكه از همه اينها برتر و بالاتر است؛ و چه زيبا فرمود امام صادق (عليه السلام) آنجا كه شخصى در حضورش گفت: اَللهُ اَكْبَر؛ حضرت از او پرسيد: خدا از چه چيز بزرگتر است؟ عرض كرد: «مِنْ كُلِّ شَىْءٍ»؛ (از همه چيز). امام (عليه السلام) فرمود: در اين صورت خدا را محدود [به زمان و مكان] ساختى. آن مرد عرض كرد: پس چه بگويم؟ فرمود: «بگو: «اَللهُ اَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ؛ [۱] خداوند برتر از آن است كه به وصف درآيد». اشاره به اينكه ما هر وصفى براى او قائل شويم در نهايت از اوصاف مخلوقات است؛ زيرا در فكر ما بيش از اين نمى گنجد، بنابراين او برتر از همه اين اوصاف است. #قرآن_مجيد نيز مى گويد: «سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا يَصِفُونَ - إِلَّا عِبَادَ اللهِ الْمُخْلَصِينَ؛ [صافات، ۱۵۹ و ۱۶۰] منزه است خداوند از آنچه توصيف مى كنند - مگر بندگان مخلص خدا [كه او را به آنچه شايسته است وصف مى كنند]».
پی نوشت؛
[۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۴۰۷ق، چ چهارم، ج ۱، ص ۱۱۷
📕پيام امام امير المؤمنين (ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، تهران، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۷، ص ۱۴۸
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#الله #خدا #خداوند
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢«آیه صادقين» چگونه دلالت بر وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) دارد؟
🔹در #قرآن_مجيد، آياتی هست كه دلالت می كند #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه) وجود دارد. در يكى از اين آيات كه به «آیه صادقين» معروف است خداوند متعال مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ؛ [توبه، ۱۱۹] اى مؤمنين تقوا پيشه كرده و همراه با صادقين باشيد». مقصود از #صادقين در آيه برخى از مؤمنين است نه جميع آنان، حال اين بعض چه خصوصياتى بايد داشته باشد؟ از خود آيه استفاده مى شود كه مقصود از «صادقين» كسانى هستند كه صادق على الاطلاق هستند،
🔹و لذا على الاطلاق امر به اطاعت آنها شده است، تا افراد مطيع با اقتدا و هدايت از آنها به حق و حقيقت و سعادت نايل آيند. نتيجه اينكه «صادقين» در آيه همان حاملان وحى و خلفاى رسول و امينان شرع و حاميان دين و ائمه هدی و چراغ هاى هدايت اند. كسانى كه خداوند رجس و پليدى را از آنان دور كرده و از هر عيب و نقصى پاكشان كرده است؛ و اينان كسانى غير از اهل بيت عصمت و طهارت پيامبر (صلى الله عليه و آله) نيستند که اول آنها امير المؤمنين على بن ابى طالب (عليه السلام) و آخر آنها حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) است.
🔹فخر رازى از آيه فوق استفاده عصمت كرده و مى گويد: «از اين آيه استفاده مى شود كه در هر زمان بايد صادقين معصوم موجود باشند...». [۱] كلينى به سند خود از بريد بن معاويه عجلى نقل كرده كه از امام باقر (عليه السلام) درباره آيه «اتَّقُوا اللهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ» سؤال كردم؟ حضرت فرمود: «اِيَّانَا عَنِّی»؛ [۲] (ما را قصد كرده است) و نيز به سند خود از امام رضا (عليه السلام) در ذيل آيه فوق نقل كرده كه فرمود: «اَلصَّادِقُونَ هُمُ الْاَئِمَّةُ»؛ [۳] (صادقين همان ائمّه اند...). حاكم حسكانى حنفى به سند خود از عبدالله بن عمر در تفسير آيه فوق نقل كرده كه مقصود از آن محمد و اهل بيت اوست. [۴] سبط بن جوزى از قول علما در تفسير آيه فوق نقل كرده كه مقصود از آيه اين است كه با علی و اهل بيتش باشيد. [۵]
پی نوشتها؛
[۱] مفاتيح الغيب، فخرالدين رازى دار احياء التراث العربى، چ سوم، ج ۱۶، ص ۱۶۷
[۲] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، ج ۱، ص ۲۰۸
[۳] الكافی، همان، ص ۲۰۸
[۴] شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حسكانى، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، چ اول، ج ۱، ص ۳۴۵
[۵] تذكرة الخواص، سبط بن جوزى، منشورات الشريف الرضى، چ اوّل، ص ۲۵
📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، چ هفتم، ۱۳۹۰ش، ص ۲۹۵
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام_زمان #امام_مهدی #قائم
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢خداوند در «قرآن» از چه روش هایی برای اثبات «معاد» استفاده كرده است؟ (بخش اول)
💠يكی از بحث هایی كه درباره #معاد مطرح می شود راه های اثبات آن است. خداوند متعال در #قرآن_مجيد، «معاد» را از شش راه اثبات كرده؛ كه به طور فشرده به آن مى پردازيم:
1⃣«بيدارى پس از خواب»
🔹در آيات مربوط به «اصحاب كهف» از این روش برای اثبات معاد استفاده شده است. توضیح اینکه عدّه اى از مشركان در عصر پيامبر (ص) از زنده شدن دوباره انسان با همين جسم خاكى تعجّب كرده، و حتّى گوينده اين سخن را ديوانه و يا افترازننده به خدا مى شمردند: «أَفْتَرَى عَلَى اللهِ كَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ» [۱] #قرآن_مجيد با بيان داستان بيدار كردن اصحاب كهف پس از آن خوابِ طولانى، صحنه اى از معاد را براى آنها به تصوير كشيد.
2⃣«حيات و مرگ گياهان»
🔹در آيه شريفه ۵ سوره «حجّ» مى خوانيم: «وَ تَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ»؛ (زمين را [در فصل زمستان] خشك و مرده مى بينى؛ امّا هنگامى كه آبِ باران بر آن فرو مى فرستيم، به جنبش در مى آيد و رويش مى كند، و از هر نوع گياهان بهجت انگيز مى روياند). و در ادامه، در آيه ۶ و ۷ همان سوره مى فرمايد: «ذَلِكَ بِأَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ يُحْىِ الْمَوْتَى وَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ - وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا وَ أَنَّ اللهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ»؛ (اين به خاطر آن است كه [بدانيد] خداوند حقّ است، و اوست كه مردگان را زنده مى كند، و بر هر چيزى تواناست - و اينكه رستاخيز آمدنى است، و شكّى در آن نيست؛ و خداوند تمام كسانى را كه در قبرها هستند زنده مى كند).
🔹چه تفاوتى ميان مرگ و حيات در عالَم گياهان و درختان با زندگى و مرگ در عالَم انسان هاست؟ انسانى كه هر ساله مرگ و حياتِ مجدّدِ گياهان و درختان را مشاهده مى كند و اگر [مثلاً] شصت سال عمر كند، شصت بار شاهد اين صحنه مرگ و حيات نو هست، چطور آن را انكار مى كند، و به طرفدارانِ آن نسبت جنون و كذب مى دهد؟ اگر انسان چشمان خود را باز كند و قدرت بى نهايت خداوند و نمونه هاى عينى صحنه هاى قيامت را تماشا نمايد، از عجايب خلقت، كه «قرآن مجيد» به آن اشاره مى كند، و اينكه خداوند متعال از يك زمين و يك آب و يك هوا انواع گياهان و درختان با خواصّ و ميوه هاى گوناگون مى آفريند، پی به قدرت خدا می برد. امروز دانشمندان چند هزار گياه دارويى كشف كرده اند، كه هر كدام تركيبات مختلف دارويى دارد و همه اينها از آب و هوا و زمينِ واحد است. در ريشه هر يك از اين گياهان، آزمايشگاه عجيبى وجود دارد كه دارويى با خاصيّت ويژه تحويل مى دهد.
3⃣«تكامل جنين در شكم مادر»
🔹يكى از راه هاى اثبات معاد استناد به مراحل مختلف رشد جنين در شكم مادر است كه در آيات متعدّدى از «قرآن مجيد» به چشم مى خورد. به آيه ۵ سوره «حجّ» توجّه فرماييد: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِى رَيْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِّنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِى الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمّىً ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً»؛ (اى مردم! اگر در رستاخيز شكّى داريد، [به اين نكته توجّه كنيد كه] ما شما را از خاك آفريديم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» [چيزى شبيه گوشت جويده شده]، كه بعضى داراى شكل و خلقت است و بعضى بدون شكل؛ تا براى شما روشن سازيم [كه بر هر چيز قادريم]، و جنين هايى را كه بخواهيم تا مدّت معيّنى در رَحِم [مادران] نگاه مى داريم؛ [و آنچه را بخواهيم ساقط مى كنيم] بعد شما را به صورت طفلى بيرون مى آوريم). اى انسان! تو در شكم مادر هر روز رستاخيزى داشته اى، حال چگونه منكر معادى؟ اگر كتاب هايى كه درباره خلقت انسان در شكم مادر و حالات جنين نوشته شده مطالعه كنيد، از قدرت و عظمت پروردگار حيران مى شويد. آرى! اگر در رستاخيز انسان ترديد داريد در آفرينش جنين مطالعه كنيد. #ادامه_دارد...
پی نوشت؛
[۱] سوره سبأ، آیه۸
📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ابوالقاسم، مدرسه امام على بن ابيطالب(ع)، قم، ۱۳۹۰ش، چاپ اول، ص ۷۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#معاد #قيامت
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢خداوند در «قرآن» از چه روش هایی برای اثبات «معاد» استفاده كرده است؟ (بخش دوم)
💠يكی از بحث هایی كه درباره #معاد مطرح می شود راه های اثبات آن است. خداوند متعال در #قرآن_مجيد، «معاد» را از شش راه اثبات كرده؛ كه به طور فشرده به آن مى پردازيم:
4⃣«همچون آفرينش اوليه»
🔹عربى بيابانگرد كه قطعه استخوانِ پوسيده انسانى را در دست داشت خدمت حضرت رسول (ص) رسيد و آن را با دستان خود خرد كرد و بر روى خاك ها ريخت و سپس خطاب به پيامبر (ص) عرض كرد: اى محمّد (ص)! اين استخوانِ خاك شده چگونه دوباره به حالت اوّل باز گشته و بر آن گوشت روئيده و بقيّه اعضاى بدن انسان تشكيل گرديده، و انسان آفريده مى شود؟ «قرآن مجيد» در پاسخ وى در سوره «يس» آيه ۷۸ و ۷۹ مى فرمايد: «وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نسِىَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْىِ الْعِظَامَ وَ هِىَ رَمِيمٌ - قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِى أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ»؛ (و براى ما مثالى زد و آفرينش خود را فراموش كرد و گفت: چه كسى اين استخوان ها را زنده مى كند در حالى كه پوسيده است؟! - بگو: همان كسى آن را زنده مى كند كه نخستين بار آن را آفريد، و او نسبت به هر مخلوقى داناست).
🔹اى انسان! مگر روز اوّل چه بودى؟ خداوند پدر و مادرت حضرت آدم (ع) و حوا (س) را از خاك آفريد. حال اگر بميرى و تبديل به خاك شوى و خداوند بخواهد دوباره تو را از خاك بيافريند، آيا كار مشكلى است؟ دانشمندان معتقدند كره خاكى ما در گذشته بسيار دور از خورشيد جدا شده و گازهاى فراوانى اطراف آن را گرفته بود. كم كم آن گازها تبديل به آب شد و همچون باران هاى سيلابى بر روى زمين باريد، به گونه اى كه تمام سطح آن را فرا گرفت، سپس تدريجاً آبها در گودى هاى زمين فرو رفت و درياها و درياچه ها تشكيل شد در پى آن ردّ پاى انسان و ديگر موجودات زنده بر روى خشكى ها و داخل آب هاى كره زمين پيدا شد. آرى تمام موجوداتِ زنده از همين خاك آفريده شده اند، و خداوند مى تواند دوباره آنها را از خاك بيافريند. بنابراين، آفرينش اوّليّه ات را فراموش مكن و منكر جهان پس از مرگ مشو.
5⃣«خلقت آسمان و زمين»
🔹آيه ۸۱ سوره «يس» راه ديگر اثبات معاد را چنين معرّفى مى كند: «أَوَ لَيْسَ الَّذِى خَلَقَ السَّماوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ»؛ (آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريد، قادر نيست همانند آنان را بيافريند؟! آرى [مى تواند]، و او آفريدگار آگاه است). خداوندى كه قادر بر آفرينش آسمان هاى گوناگون و زمين وسيع و گسترده با تمام مخلوقاتِ آن است، خداوندى كه كهكشان هاى فراوان با ستاره هاى بى شمارِ آن را آفريده، آيا نمى تواند انسان هاى خاك شده را مجدداً بيافريند؟! #ادامه_دارد...
📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ابوالقاسم، مدرسه امام على بن ابيطالب(ع)، قم، ۱۳۹۰ش، چاپ اول، ص ۷۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#معاد #قيامت
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢داستان «اصحاب الجنه» که در قرآن آمده چيست و به چه سرنوشتی دچار شدند؟
🔹واژه #اصحاب_الجنّه در #قرآن_مجيد زياد تكرار شده، و غالب آنها به معناى بهشتيان است؛ امّا در سوره «قلم» آيه ۱۷ «إِنَّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ؛ ما آنها را آزموديم، همان گونه كه «صاحبان باغ» را آزمايش كرديم، هنگامى كه سوگند خوردند كه ميوه هاى باغ را صبحگاهان بچينند» به معناى صاحبان باغ است و همين آيه مورد بحث ماست. اين داستان - كه بسيار عبرت آميز است - در ضمن ۱۷ آيه از آيات ۱۷ تا ۳۳ سوره «قلم» مورد بحث قرار گرفته است. اين گروه، كه مورد آزمايش و #امتحان_الهى قرار گرفتند، از عهده امتحان سرافراز بيرون نيامده و سرنوشت شوم و تلخى پيدا كردند. «قرآن مجيد» ضمن هشدار به دشمنان و مخالفان، سرگذشت «اصحاب الجنّه» را بيان مى كند. قرآن مجيد در مورد تاريخ گذشتگان زياد بحث كرده و درسهاى عبرت آمیز فراوانى از اقوام مختلف بيان نموده است كه مى توان آنها را به سه قسم تقسيم كرد:
🔹تاريخ انبياء؛ «قرآن» به شرح حال تعدادى از پيامبران، و چگونگى مبارزات و مجاهدات آنان، و مفاسدى كه با آن درگير بودند پرداخته است. حضرت ابراهيم (ع)، قهرمانِ بت شكن با بت پرستى، حضرت موسى بن عمران (ع) با ظلم و بردگى، حضرت لوط پيامبر (ع) با مفاسد اخلاقى و شهوترانى، حضرت شعيب (ع) با مفاسد اقتصادى و خلاصه هر پيامبرى با مفاسد موجود در عصر و زمان خود مبارزه كرده، و «قرآن مجيد» تاريخِ تعدادى از آنها را شرح داده است.
تاريخ اولياء الله؛ «قرآن مجيد» گاه تاريخ كسانى از بندگان صالح خدا را كه زندگى آنها داراى درس هاى عبرت آميزى بوده نيز مورد توجّه قرار داده است. مثل «اصحاب كهف» كه پيامبر نبودند، ولى سرگذشت آنها عبرت آميز است؛ يا سرگذشت لقمان حكيم كه پيامبر نبود، امّا حكيم و دانشمند بود و لذا خداوند سخنان عبرت آميز آن مرد بزرگ و مطالبى كه بين او و فرزندش ردّ و بدل شده را برای ما نقل كرده است.
🔹در مورد اشخاص بد و ناشايست كه نمونه هاى متعددى دارد و «اصحاب الجنّة» يك نمونه از آنهاست؛ شرح حال آنها خواندنى و عبرت آموز است. در مورد محلّ «اصحاب الجنّة» در ميان مفسّران اختلاف نظر وجود دارد. عدّه اى معتقدند در نزديك صنعا «پايتخت يمن» بوده است، و عده اى ديگر محلّ آن را «شامات» گفته و صاحبانِ آن را از بنى اسرائيل دانسته اند. گروه سوم «طائف» در سرزمين عربستان را ترجيح داده اند و «حبشه» نظريه چهارمى است كه طرفدارانى دارد. امّا اين مطلب تأثيرى در بحث ندارد، زيرا مهم اصل جريانى است كه «قرآن مجيد» آن را نقل فرموده، نه محلّ آن. اجمال داستان «اصحاب الجنّة» مطابق آنچه از كتب تفاسير، روايات و تاريخ استفاده مى شود به شرح زير است:
🔹«در زمان هاى بسيار دور مرد نيكوكارى وجود داشت كه با ايمان و بسيار با سخاوت بود. او باغ بزرگ و پربارى داشت. در فصل ميوه، همه مستمندان و نيازمندان آن منطقه به باغ او مى آمدند تا از سخاوتش بهره اى ببرند. صاحب باغ به اندازه نياز خود و خانواده اش برمى داشت و بقيّه را در ميان نيازمندان تقسيم مى كرد. سال ها به همين شكل عمل مى كرد و سال به سال ميوه هاى باغ پربارتر و بابركت تر مى شد، تا اينكه اين مرد نيكوكار از دنيا رفت و باغش به ارث به فرزندانش رسيد. فرزندانى كه چيزى از سخاوت پدر به ارث نبرده بودند، جلسه اى گرفته و با يكديگر گفتند: چه معنايى دارد كه محصول باغ ما را عدّه اى فقير و مستمند بدون آن كه متحمّل زحمتى شوند، ببرند و بخورند. پدر اشتباه كرد كه آنها را چنين عادت داد!
🔹امسال ميوه ها را صبحگاهان مى چينيم و در جعبه هاى از پيش آماده شده مى ريزيم و قبل از آنكه مستمندان بيايند همه ميوه ها را براى فروش به بازار منتقل مى كنيم. مقدّمات كار را فراهم كردند، صبح زود با تمام امكانات به همراه كارگران براى چيدن ميوه ها، آهسته و بدون سر و صدا به سمت باغ حركت كردند تا مبادا كسى متوجّه حركت آنها به سمت باغ شود؛ هنگامى كه به باغ رسيدند در كمال تعجّب و ناباورى، نه از درختان خبرى بود و نه از ميوه ها؛ بلكه جز تلّى خاكستر چيزى باقى نمانده بود. گويا شب گذشته صاعقه اى آمده و تمام باغ را تبديل به خاكستر كرده بود و اكنون به جاى درختان و ميوه ها چشم آنها به خاكستر و آتش و دود افتاده است. متوجّه خطا و اشتباه خود شدند، و بدين وسيله نتيجه بُخل را با چشمان خود مشاهده كردند. همان گونه كه در زمان حيات پدر ساليان درازى نتيجه سخاوت و كمك به نيازمندان و فقراء را ديده بودند.
📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ابوالقاسم، مدرسه امام على بن ابيطالب (عليه السلام)، قم، ۱۳۹۰ش، چاپ اول، ص ۹۳
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢خداوند در «قرآن» از چه روش هایی برای اثبات «معاد» استفاده كرده است؟ (بخش سوم و پایانی)
💠يكی از بحث هایی كه درباره #معاد مطرح می شود راه های اثبات آن است. خداوند متعال در #قرآن_مجيد، «معاد» را از شش راه اثبات كرده؛ كه به طور فشرده به آن مى پردازيم:
6⃣«رستاخيزِ تابش آفتاب»
🔹ششمين راه اثبات معاد در آيه ۸۰ سوره «يس» آمده است. توجّه فرماييد: «الَّذِى جَعَلَ لَكُمْ مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً فَإِذَا أَنْتُمْ مِّنْهُ تُوقِدُونَ»؛ (همان كسى كه براى شما از درخت سبز، آتش آفريد و شما به وسيله آن، آتش مى افروزيد). اين آيه شريفه تفسير پيچيده اى دارد كه به زبان بسيار ساده به این شرح است: درخت ها وقتى خشك مى شود مردم آن را قطعه قطعه مى كنند و آتش مى زنند و از حرارت آن استفاده مى كنند. اين آتش از كجاست؟ چه كسى اين آتش را در چوب ذخيره كرده است؟ دانشمندان معتقدند: اين آتش حاصل گرماى آفتابى است كه چندين سال در زمانى كه آن درخت زنده و سرسبز بود، ذخيره كرده است، حال اگر گرماى آفتاب در چند لحظه تبديل به آتش شعله ورى مى شود در حقيقت اين آتش، معاد و رستاخيزِ آن حرارتِ آفتاب است.
🔹در ظاهر تابش چندين ساله آفتاب بر اين درخت نابود نشده، بلكه در واقع ذخيره گرديده و اكنون برگشته و لحظه معاد و رستاخيز آن است.
اگر خداوند قدرت دارد حتّى حرارتِ خورشيد را روزى باز گرداند و تبديل به آتش كند، استخوان هاى پوسيده بشر را نيز مى تواند به حالت قبل باز گردانده و آن را تبديل به انسان كند. خلاصه اينكه #قرآن از شش راه براى اثبات #معاد بهره گرفته و پيام تمام اين طرق شش گانه اين است كه هيچ چيز در اين عالَم معدوم نمى شود. تمام اعمال و رفتار و گفتار ما در فضاى اطراف ما هست و روزى صدا و تصوير آن را براى ما خواهند گذاشت.
🔹در گذشته بيان اين مسئله با حيرت و تعجّب شنوندگان همراه بود، امّا امروزه كه امكان ضبط صدها ساعت سخنرانى در يك لوح فشرده وجود دارد باور اين مسئله راحت تر شده است. آرى روزى اعضاى بدن و حتّى پوست ما صدا و تصوير اعمالمان را به نمايش مى گذارد، و هنگامى كه صاحبش به او اعتراض مى كند كه چرا من را رسوا مى كنى؟ پاسخ مى دهد: اين امر و اراده خداست و به دستور او چنين مى كنم! از رسوايى بزرگ در آن روز بترسيم، و با مراقبت از گفتار و كردار، جلوى آن رسوايى را بگيريم.
📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ابوالقاسم، مدرسه امام على بن ابيطالب(ع)، قم، ۱۳۹۰ش، چاپ اول، ص ۷۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#قيامت #معاد
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️خداوند در «قرآن» از چه روش هایی برای اثبات «معاد» استفاده كرده است؟ (بخش سوم و پایانی)
💠يكی از بحث هایی كه درباره #معاد مطرح می شود راه های اثبات آن است. خداوند متعال در #قرآن_مجيد، «معاد» را از شش راه اثبات كرده؛ كه به طور فشرده به آن مى پردازيم:
6⃣«رستاخيزِ تابش آفتاب»
🔹ششمين راه اثبات معاد در آيه ۸۰ سوره «يس» آمده است. توجّه فرماييد: «الَّذِى جَعَلَ لَكُمْ مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً فَإِذَا أَنْتُمْ مِّنْهُ تُوقِدُونَ»؛ (همان كسى كه براى شما از درخت سبز، آتش آفريد و شما به وسيله آن، آتش مى افروزيد). اين آيه شريفه تفسير پيچيده اى دارد كه به زبان بسيار ساده به این شرح است: درخت ها وقتى خشك مى شود مردم آن را قطعه قطعه مى كنند و آتش مى زنند و از حرارت آن استفاده مى كنند. اين آتش از كجاست؟ چه كسى اين آتش را در چوب ذخيره كرده است؟ دانشمندان معتقدند: اين آتش حاصل گرماى آفتابى است كه چندين سال در زمانى كه آن درخت زنده و سرسبز بود، ذخيره كرده است، حال اگر گرماى آفتاب در چند لحظه تبديل به آتش شعله ورى مى شود در حقيقت اين آتش، معاد و رستاخيزِ آن حرارتِ آفتاب است.
🔹در ظاهر تابش چندين ساله آفتاب بر اين درخت نابود نشده، بلكه در واقع ذخيره گرديده و اكنون برگشته و لحظه معاد و رستاخيز آن است.
اگر خداوند قدرت دارد حتّى حرارتِ خورشيد را روزى باز گرداند و تبديل به آتش كند، استخوان هاى پوسيده بشر را نيز مى تواند به حالت قبل باز گردانده و آن را تبديل به انسان كند. خلاصه اينكه #قرآن از شش راه براى اثبات #معاد بهره گرفته و پيام تمام اين طرق شش گانه اين است كه هيچ چيز در اين عالَم معدوم نمى شود. تمام اعمال و رفتار و گفتار ما در فضاى اطراف ما هست و روزى صدا و تصوير آن را براى ما خواهند گذاشت.
🔹در گذشته بيان اين مسئله با حيرت و تعجّب شنوندگان همراه بود، امّا امروزه كه امكان ضبط صدها ساعت سخنرانى در يك لوح فشرده وجود دارد باور اين مسئله راحت تر شده است. آرى روزى اعضاى بدن و حتّى پوست ما صدا و تصوير اعمالمان را به نمايش مى گذارد، و هنگامى كه صاحبش به او اعتراض مى كند كه چرا من را رسوا مى كنى؟ پاسخ مى دهد: اين امر و اراده خداست و به دستور او چنين مى كنم! از رسوايى بزرگ در آن روز بترسيم، و با مراقبت از گفتار و كردار، جلوى آن رسوايى را بگيريم.
📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ابوالقاسم، مدرسه امام على بن ابيطالب(ع)، قم، ۱۳۹۰ش، چاپ اول، ص ۷۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#قيامت #معاد
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢 دیدگاه اسلام در مورد احترام به پدر و مادر چیست؟ (بخش اول)
🔸گرچه عواطف انسانى و مسأله حق شناسى، به تنهایى براى رعایت احترام در برابر #والدین کافى است، ولى از آنجا که #اسلام حتى در مسائلى که هم عقل در آن استقلال کامل دارد و هم عاطفه آن را به وضوح درمى یابد، سکوت روا نمى دارد، بلکه به عنوان تأکید در اینگونه موارد دستورات لازم را صادر مى کند. در مورد #احترام_والدین آنقدر تأکید کرده است که در کمتر مسأله اى دیده مى شود. به عنوان نمونه به چند قسمت اشاره مى کنیم:
🔹الف) در چهار سوره از #قرآن_مجید، نیکى به #والدین، بلافاصله بعد از مسأله توحید قرار گرفته؛ این همردیف بودن دو مسأله، بیانگر این است که #اسلام تا چه حدّ براى #پدر و #مادر احترام قائل است. در سوره «بقره» آیه ۸۳ مى خوانیم: «لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»؛ و در سوره «نساء» آیه ۳۶: «وَ اعْبُدُوا اللهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»؛ و در سوره «انعام» آیه ۱۵۱ مى فرماید: «أَلاّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»؛ و در سوره «اسراء» آیه ۲۳ نیز، این دو را قرین با هم مى بینیم: «وَ قَضى رَبُّکَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً».
🔹ب) اهمیت این موضوع تا آن پایه است که هم #قرآن_کریم و هم #روایات صریحاً توصیه مى کنند که حتى اگر #پدر و #مادر کافر باشند رعایت احترامشان لازم است. در سوره «لقمان» آیه ۱۵ مى خوانیم: «وَ إِنْ جاهَداکَ عَلى أَنْ تُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوف؛ اگر آنها به تو اصرار کنند که مشرک شوى، اطاعتشان مکن، ولى در زندگى دنیا به نیکى با آنها معاشرت نما»!
🔹ج) شکرگزارى در برابر پدر و مادر در قرآن مجید، در ردیف شکرگزارى در برابر نعمت هاى خداوند قرار داده شده، چنان که مى خوانیم: «أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوالِدَیْکَ». [لقمان، ۱۴] با این که نعمات خداوند بیش از آن اندازه است که قابل احصاء و شماره باشد، و این دلیل بر عمق و وسعت #حقوق_والدین مى باشد.
🔹د) قرآن کریم، حتى کمترین بى احترامى را در برابر #پدر و #مادر اجازه نداده است. در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم: «لَوْ عَلِمَ اللّهُ شَیْئاً هُوَ أَدْنَى مِنْ أُفّ لَنَهى عَنْهُ وَ هُوَ مِنْ أَدْنَى الْعُقُوقِ وَ مِنَ الْعُقُوقِ أَنْ یَنْظُرَ الرَّجُلُ إِلى والِدَیْهِ فَیُحِدَّ النَّظَرَ إِلَیْهِم». [۱] #ادامه_دارد...
پی نوشت:
[۱] «جامع السعادات»، جلد ۲، صفحه ۲۵۸
📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیه، چ ۲۶، ج ۱۲، ص ۹۵
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#والدین #پدر #مادر
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (ع) در خطبه ۱۰۸ در باب توحید با چه براهینی به اثبات خداوند میپردازد؟
🔹 #امام_علی (ع) در آغاز خطبه ۱۰۸ «نهج البلاغه»، به سراغ حمد و ستايش پروردگار و ذكر جمال و جلال او و براهين ذات مقدّسش مى رود. در عباراتى كوتاه و زيبا و دلنشين، به مهمترين دلايل توحيد اشاره مى كند. نخست مى فرمايد: «الْحَمْدُللهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ؛ ستايش مخصوص خداوندى است كه با آفرينش خود، بر انسان ها تجلى كرده است!». و اين، در واقع اشاره به #برهان_نظم است كه در جاى جاى #قرآن_مجيد آمده است. گاه دست انسان را مى گيرد و به آسمان ها مى برد و سيّارات و ثوابت و كهكشان هاى با عظمت را به او نشان مى دهد و گاه به اعماق اتم مى كشاند و ساختمان شگفت انگيز آن را به انسان ارائه مى دهد. گاه عجايب خلقت پرندگان، گاه شگفتى هاى جهانِ حيوانات و جانداران، گاه اسرار آفرينش نباتات، گاه عجايب اعماق درياها. آرى، به وسيله مخلوقات، خالق را به خلقش نشان داده است و اين، داستان عجيب و طولانى دارد كه هرگز تمام نمى شود.
🔹از يك سو، هر قدر در عظمت عالم آفرينش بينديشيم، به جايى نمى رسيم و از سويى ديگر، در اسرار خلقت آنها و #نظم حاكم بر آنها. از تفسير بالا روشن شد كه خلق در «لِخَلْقِهِ» اشاره به انسان ها است و در «بِخَلْقِهِ» اشاره به تمامى مخلوقات است. يكى خاص، و ديگرى عام است. سپس در ادامه اين سخن، اشاره به #برهان_فطرت مى كند و مى فرمايد: «وَ الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ؛ خداوندى كه با حجّت و دليل خود، بر قلب بندگان آشكار شده است!». چه حجّتى از اين بالاتر كه وقتى انسان به قلب و روح خود باز مى گردد، بانگ توحيد و خداشناسى را از هر گوشه آن مى شنود و به همين دليل، هر قدر شياطين در انكار ذات پاكش بكوشند و براى منحرف ساختن بندگان تلاش كنند، هنگامى كه فشارها برچيده شد، و ابرهاى ظلمانى وساوس شيطانى كنار رود، فطرت توحيدى تجلّى مى كند و باز انسان به سوى خدا بر مى گردد.
🔹در سومين جمله، اشاره به دليل سومى مى كند كه مى توان آن را #برهان_اِبداع نام نهاد. مى فرمايد: «خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّةٍ، إِذْ كَانَتِ الرَّوِيَّاتُ لاَ تَلِيقُ إِلَّا بِذوِی الضَّمَائِرِ [۱]، وَ لَيْسَ بِذِی ضَمِيرٍ فِی نَفْسِهِ؛ آفريدهها را بدون نياز به فكر و انديشه آفريد؛ چرا كه انديشه مخصوص كسانى است كه داراى روح و ضمير باطن هستند و او چنين نيست!». مى دانيم تمام مصنوعات انسانى بازگشت به تفكّر و برنامه ريزى و نقشه كشى هاى قبلى مى كند و اين تفكّر و برنامه ريزى نيز بازگشت به مخلوقات و مصنوعات جهان آفرينش دارد. يعنى هر چه انسان مى سازد، شبيه و مانندى براى آن در جهان خلقت ديده؛ و گاه اَشكال مخلوقات گوناگون را به هم تركيب مى كند و از آن چيزى درست مى كند؛ صنعت كشتى را از مرغان دريايى، و هواپيما را از خلقت پرندگان، و مراكب ديگر را از مراكب صحرايى آموخته است. بنابراين، اوّلا در مصنوعات خود نياز به انديشه و تفكّر دارد و ثانياً نياز به پيروى و تقليد و الگو گرفتن از موجودات اطراف خويش.
🔹آن كس كه تمام افعالش #ابداع است، نه انديشه اى لازم دارد و نه الگويى، تنها خداوند یکتاست. امروز ثابت شده است كه تنها در روى كره زمين ميليونها نوع گياه و حيوان و حشره وجود دارد كه هنوز بسيارى از آنها كه در اعماق درياها و يا در قلب جنگلها و يا درون كويرهاى دوردست و يا مناطق قطبى زندگى مى كنند، براى انسان كشف نشده است؛ آفريده هايى با شگفتى هاى حيرت انگيز و طرز زندگى كاملا متفاوت و ساختمان و تركيب بندى بسيار حساب شده. تمام اينها، ابداعات الهى است، و #ابداع او يكى از دلايل وجود و علم و قدرت است. گذشته از همه اينها، مصنوعات بشرى با گذشت قرنها و استفاده كردن از تجربه هاى ديگران تكامل مى يابد؛ در حالى كه مخلوقات خداوند چنين نيست و اگر روند تكاملى داشته باشند، از درون خود آن مخلوق سرچشمه مى گيرد، نه با تجربه جديد.
پی نوشت:
[۱] «ضمائر» جمع «ضمير» از مادّه «ضمور» (بر وزن قبول) گرفته شده، كه در اصل به معناى لاغر و باريك شدن است و از آنجا كه اسرار درون انسان نيز باريك و دقيق است، واژه ضمير به باطن انسان اطلاق شده است.
📕پيام امام امير المؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، چ اول، ج ۴، ص ۵۰۹
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#توحید #خلقت #خداشناسی #برهان_نظم #برهان_ابداع #برهان_فطرت #امام_علی #نهج_البلاغه
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (علیه السلام) در تبیین مواضع لزوم سكوت كردن و موارد سخن گفتن چه می فرمایند؟
🔹#امام_على (عليه السلام) در حکمت ۱۸۲ #نهج_البلاغه اشاره به موارد لزوم سكوت و موارد سخن گفتن كرده مى فرمايد: «لَا خَيْرَ فِي الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ؛ كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ؛ خاموش ماندن از گفتار حكمت آميز فايده اى ندارد، همان گونه كه سخن گفتن نابخردانه».
سكوت بهتر است يا سخن گفتن؟ دانشمندان در اين باره بحث هاى مختلفى كرده اند، گروهى خطرات سخن گفتن و گناهان كبيره و عظيمه ناشى از آن را در نظر گرفته و دستور به #سكوت داده اند. عده اى فوايد عظيمى را كه در سخن گفتن است در نظر گرفته و سخن گفتن را توصيه مى كنند؛ ولى حق مطلب همان است كه امام (عليه السلام) فرمود. آنجا كه انسان، حكيمانه و عاقلانه سخن بگويد فضيلت است و ترك آن رذيلت، و آنجا كه انسان جاهلانه و نابخردانه سخن بگويد رذيلت است و ترك آن فضيلت.
🔹به همين دليل هم روايات زيادى در مدح سكوت و فضيلت كلام وارد شده: «از امام سجاد (عليه السلام) سؤال شد كه سخن گفتن افضل است يا سكوت؟ فرمود: «لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُما آفاتٌ فَإذَا سَلِما مِنَ الآفاتِ فَالْكَلامُ أفْضَلُ مِنَ السُّكُوتِ»؛ (هر كدام از اين دو آفاتى دارد؛ هرگاه از آفات سالم باشند، سخن گفتن از سكوت افضل است) عرض كردند: اى پسر رسول خدا چگونه است [كه سخن گفتن افضل باشد]؟ امام (عليه السلام) فرمود: «لاَِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ ما بَعَثَ الاَنْبِياءُ وَ الاَوْلِياءُ بِالسُّكُوتِ إنَّما بَعَثَهُمْ بِالْكَلامِ»؛ (خداوند پيامبران و اوصياى آنها را به سكوت مبعوث نكرد؛ بلكه مبعوث كرد تا با مردم سخن بگويند [و پيام خدا را به آنها برسانند]). حضرت در پايانِ اين حديث به نكته جالبى اشاره كرده فرمود: «إنّكَ تَصِفُ فَضْلَ السُّكُوتِ بِالْكَلامِ وَ لَسْتَ تَصِفُ فَضْلَ الْكَلامِ بِالسُّكُوتِ»؛ (حتى هنگامى كه مى خواهى فضيلت سكوت را بيان كنى با كلام بيان مى كنى، و هرگز فضيلت كلام را با سكوت بيان نخواهى كرد)». [۱]
🔹در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام) از پدرانش از اميرمؤمنان امام على (عليه السلام) چنين آمده است: «جُمِعَ الْخَيْرُ كُلُّهُ فی ثَلاثِ خِصالٍ اَلنَّظَرِ وَ السُّكُوتِ وَ الْكَلامِ فَكُلُّ نَظَرٍ لَيْسَ فيهِ اِعْتِبارٌ فَهُوَ سَهْوٌ وَ كُلُّ سُكُوتٍ لَيْسَ فيهِ فِكْرٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ وَ كُلُّ كَلامٍ لَيْسَ فيهِ ذِكْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ»؛ (تمام نيكیها در سه خصلت جمع شده است: نگاه كردن و سكوت و سخن گفتن؛ هر نگاهى كه در آن عبرت نباشد سهو و بيهوده است، و هر سكوتى كه در آن فكر نباشد غفلت و بى خبرى است، و هر كلامى كه در آن ياد خدا نباشد لغو است). و در پايان اضافه فرمود: «فَطُوبَى لِمَنْ كانَ نَظَرُهُ عَبَراً وَ سُكُوتُهُ فِكْراً وَ كَلامُهُ ذِكْراً» [۲]؛ (خوشا به حال كسانى كه نگاهشان عبرت، سكوتشان فكر و كلامشان ذكر باشد). نتيجه اين كه، #سكوت و #كلام نيز مانند ساير اعمال انسان اگر در حد اعتدال و شرايط لازم باشند فضيلت، و در غیر این صورت رذیله می باشد، و اين با تفاوت اشخاص، مجالس، مطالب و موضوعات متفاوت می شود، و هر كس مى تواند با دقت، فضيلت را از رذيلت تشخیص دهد.
🔹به يقين، سكوت از امر به معروف و نهى از منكر و از حكم به حق و از شهادت عادلانه و از اندرز و نصيحت هاى مخلصانه و از مشورت خردمندانه جزء رذايل و يا از گناهان كبيره است، ولى سخن گفتن به دروغ، غيبت، تهمت، اهانت، امر به منكر و نهى از معروف، شهادت به باطل و فضول كلام (سخنان بی جا و بى معنا) جزء رذايل اخلاقى و از گناهان كبيره می باشد. تعبير به «حكم» در كلام حضرت تنها به معناى قضاوت كردن در محاكم قضايى يا فتواى به حلال و حرام آن گونه كه بعضى از شارحان پنداشته اند، نيست، بلكه هر سخن حكيمانه و خردمندانه اى را فرا مى گيرد؛ زيرا نقطه مقابل آن در همين كلام «جهل» ذكر شده است. #قرآن_مجيد نيز كراراً به مسئله تكلم به حق اشاره كرده و اهل كتاب را نسبت به كتمان حق و سكوت سرزنش مى كند، از جمله مى فرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ اللهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لَا تَكْتُمُونَهُ؛ [آل عمران، ۱۸۷] [به خاطر بياوريد] هنگامى را كه خدا، از كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده، پيمانى گرفت كه حتماً آن را براى مردم آشكار سازيد و كتمان نكنيد!».
پی نوشتها؛
[۱] وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت (ع)، چ اول، ج ۱۲، ص ۱۸۸، باب ۱۱۸
[۱] من لا يحضره الفقيه، ابن بابويه، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه، چ دوم، ج ۴، ص ۴۰۵
📕پيام امام امير المؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه، چ اول، ج ۱۳، ص ۴۳۹
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#سکوت #کلام
هدایت شده از mesaghمیثاق
چرا خداوند در دنیا به «ظالمان» مهلت می دهد؟
🔹#امام_علی (علیه السلام) در خطبه ۹۷ #نهج_البلاغه مى فرمايد: «وَ لَئِنْ أَمْهَلَ الظَّالِمَ فَلَنْ يَفُوتَ أَخْذُهُ، وَ هُوَ لَهُ بِالمِرْصَادِ عَلَى مَجَازِ طَرِيقِهِ، وَ بِمَوْضعِ الشَّجَا مِنْ مَسَاغِ رِيقِهِ؛ اگر خداوند، #ظالم و #ستمگر را [چند روزى] مهلت دهد، چنان نيست كه فرصت مجازات او از دستش برود، او در #كمينگاه، بر سر راه ستمگر است و گلوى وى را در دست دارد؛ هر زمان بخواهد مى فشارد، آنچنان كه نتواند آب دهان را فرو بَرَد».
🔹اين همان چيزى است كه #قرآن_مجيد كراراً به آن اشاره كرده و مى فرمايد: «وَ لَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ؛ [آل عمران، ۱۷۸] آنها كه #كافر شدند تصوّر نكنند اگر به آنان #مهلت مى دهيم به سودشان است؛ ما به آنها مهلت مى دهيم براى آنكه بر #گناهان خود بيفزايند و براى آنها #عذابخواركننده اى است». و در جاى ديگر مى فرمايد: «اِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ؛ [فجر، ۱۴] به يقين پروردگار تو در #كمينگاه [ظالمان] است». اين موضوع، نه تنها در عصر امام على (علیه السلام) و درباره ستمگران شام و گردنكشان لشكر عراق صادق است، بلكه امروز هم براى همه ما درس آموزنده اى است كه #مهلتهاى_الهى درباره #ستمگران، نبايد سبب غرور و غفلت آنها گردد.
🔹در حديثى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم كه: «خداوند فرشتهاى را [براى مأموريتى] به زمين فرستاد؛ مدّتى در زمين ماند و سپس به آسمان عروج كرد؛ به او خطاب شد در زمين چه ديدى؟ گفت: شگفتى هاى فراوانى ديدم و از عجيب ترين چيزهايى كه ديدم اين بود كه بنده اى از بندگانت را غرق نعمتت ديدم؛ رزق و روزىِ تو را مى خورد و ادّعاى خدايى مى كرد، من از جرأت و جسارت او در برابر تو و از حلم تو در برابر او در شگفتى فرو رفتم! خداوند فرمود: آيا از #حلم من تعجّب كردى؟! من چهارصد سال به او مهلت دادم، كمترين ناراحتى جسمانى پيدا نكرد و هر چه از دنيا مى خواست به آن مى رسيد و غذا و آب او كمترين تغييرى پيدا نمى كرد [اينها همه براى اين بوده است تا او را بيازمايم و بندگان را هم به وسيله او آزمايش كنم]».
پی نوشت؛
[۱] الخصال، ابن بابويه، انتشارات اسلامى، قم، چ اول، ج ۱، ص ۴۱
📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، چ اول، ج ۴، ص ۲۸۹
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#ظلم #ستم #ظالم
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢چرا خداوند در دنیا به «ظالمان» مهلت می دهد؟
🔹#امام_علی (علیه السلام) در خطبه ۹۷ #نهج_البلاغه مى فرمايد: «وَ لَئِنْ أَمْهَلَ الظَّالِمَ فَلَنْ يَفُوتَ أَخْذُهُ، وَ هُوَ لَهُ بِالمِرْصَادِ عَلَى مَجَازِ طَرِيقِهِ، وَ بِمَوْضعِ الشَّجَا مِنْ مَسَاغِ رِيقِهِ؛ اگر خداوند، #ظالم و #ستمگر را [چند روزى] مهلت دهد، چنان نيست كه فرصت مجازات او از دستش برود، او در #كمينگاه، بر سر راه ستمگر است و گلوى وى را در دست دارد؛ هر زمان بخواهد مى فشارد، آنچنان كه نتواند آب دهان را فرو بَرَد».
🔹اين همان چيزى است كه #قرآن_مجيد كراراً به آن اشاره كرده و مى فرمايد: «وَ لَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ؛ [آل عمران، ۱۷۸] آنها كه #كافر شدند تصوّر نكنند اگر به آنان #مهلت مى دهيم به سودشان است؛ ما به آنها مهلت مى دهيم براى آنكه بر #گناهان خود بيفزايند و براى آنها #عذابخواركننده اى است». و در جاى ديگر مى فرمايد: «اِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ؛ [فجر، ۱۴] به يقين پروردگار تو در #كمينگاه [ظالمان] است». اين موضوع، نه تنها در عصر امام على (علیه السلام) و درباره ستمگران شام و گردنكشان لشكر عراق صادق است، بلكه امروز هم براى همه ما درس آموزنده اى است كه #مهلتهاى_الهى درباره #ستمگران، نبايد سبب غرور و غفلت آنها گردد.
🔹در حديثى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم كه: «خداوند فرشتهاى را [براى مأموريتى] به زمين فرستاد؛ مدّتى در زمين ماند و سپس به آسمان عروج كرد؛ به او خطاب شد در زمين چه ديدى؟ گفت: شگفتى هاى فراوانى ديدم و از عجيب ترين چيزهايى كه ديدم اين بود كه بنده اى از بندگانت را غرق نعمتت ديدم؛ رزق و روزىِ تو را مى خورد و ادّعاى خدايى مى كرد، من از جرأت و جسارت او در برابر تو و از حلم تو در برابر او در شگفتى فرو رفتم! خداوند فرمود: آيا از #حلم من تعجّب كردى؟! من چهارصد سال به او مهلت دادم، كمترين ناراحتى جسمانى پيدا نكرد و هر چه از دنيا مى خواست به آن مى رسيد و غذا و آب او كمترين تغييرى پيدا نمى كرد [اينها همه براى اين بوده است تا او را بيازمايم و بندگان را هم به وسيله او آزمايش كنم]».
پی نوشت؛
[۱] الخصال، ابن بابويه، انتشارات اسلامى، قم، چ اول، ج ۱، ص ۴۱
📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، چ اول، ج ۴، ص ۲۸۹
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#ظلم #ستم #ظالم
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢«تشویق» و «تنبیه» چه شرایطی دارد و برای تأثیر گذاری آنها چه نکاتی را باید مد نظر قرار دهیم؟ (بخش دوم و پایانی)
🔸در #تشویق و #تنبیه بايد شرایط آن را مد نظر قرار دهیم؛ مثلا تشويق نبايد مايه #غرور و #غفلت تشويق شونده، يا خاموشی شعله فعّاليّتها و نظم و انضباط او گردد بلکه بايد بیشتر بر جنبه هاى معنوى تکیه کرد تا موجب تعالی شخصيّت افراد گردد و معیار در آن ضوابط باشد نه روابط. در #تنبيه نیز باید بر جنبه آگاه سازى تاکید کرد؛ اینکار همچنین باید بصورت مقطعى بوده و راه برای بازگشت نادمین باز بماند. در تنبیه باید مراقب بود از افراط و تفریط پرهیز شود زیرا هر دوی اینها اثر تربیتی آن را از بین می برد.
💠در مورد #تنبیه نیز شرايطی وجود دارد که باید رعایت شود و از آنجایی که «تنبيه» چنان كه از نامش پيداست، به منظور «آگاه سازى» صورت مى گيرد، بايد جهت گيرى آن به اين سمت باشد. گرچه مجازات و توبيخ هرگز نمى تواند نخستين واكنش در برابر افراد متخلّف باشد - بلكه، بايد قبل از هر چيز دست به دامان آموزش هاى فرهنگى زد - و نه مى تواند مشكل تخلّفات و بى انضباطى ها و خيانت ها را به طور كامل حل كند، ولى به هر حال، چيزى است كه چشم پوشى از آن به طور كلّى نيز براى هر تشكيلاتى خطرناك است؛ چرا كه هميشه «درصد» معيّنى از افراد هستند كه بدون اين «عامل باز دارنده» و يا لااقل «ترس از آن» انجام وظيفه نمى كنند. براى اين كه مديران بتوانند از #توبيخ و #تنبيه به هدف هاى تربيتى مورد نظر برسند، رعايت اصول زير مناسب به نظر مى رسد:
1⃣#تنبيه هميشه بايد مقطعى باشد، يعنى راه را به روى افراد متخلّف براى اصلاح خويشتن نبندد. جالب است كه در #قرآن_مجيد در بسيارى از آيات، بعد از مجازات هاى شديد، بلافاصله #توبه_كاران را استثناء مى كند؛ يعنى راه را به روى گنهكاران باز نگاه مى دارد. جمله «اِلا الَّذينَ تابُوا» و امثال آن در آيات زيادى از قرآن به همين منظور آمده است.
2⃣#توبيخ و #مجازات نبايد حسّ كينه توزى افراد را برانگيزد؛ و در عين حال قاطعيّت مديريّت ايجاب مى كند كه در اين مورد گرفتار وسوسه نشود و از ترس كينه توزی هاى آينده، بكلّى چشم از مجازات يا توبيخ متخلّفان و گنهكاران نپوشد، وگرنه سازمان تشكيلاتش به #فساد مى گرايد.
3⃣رعايت تناسب ميان «جرم» و «جريمه»، از مسلّم ترين مسائل اسلامى و تشكيلاتى است كه دقّت در باب حدود و ديات در فقه اسلام، اين معنى را كاملاً مشخّص مى كند.
4⃣اصل در توبيخ اين است كه خصوصى باشد به عكس تشويق، ولى مواردى استثنایی پيش مى آيد كه شرايط ايجاب مى كند كه در حضور جمع انجام گيرد، و يا خبر آن به گوش ديگران برسد.
5⃣از مسائلى كه در مورد توبيخ و مجازات كاملاً ضرورى به نظر مى رسد، اين است كه، بايد دليل آن دقيقاً به طرف #تفهيم شود؛ و هرگز به اين قناعت نشود كه او خودش مى داند كفّاره چه گناهى را مى پردازد. چه بسيار افرادى كه از اعمال سوء و تخلّفات خويش بى خبرند و يا به گفته قرآن «يَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» آن را عمل نيكى مى پندارند و يا اگر آگاهند، درجه اهمّيّت آن را نمى دانند؛ لذا تفهيم دقيق اين مسأله، براى #اصلاح و #تربيت، ضرورت دارد.
6⃣مدير و فرمانده نبايد در توبيخ و ملامت زياده روى كند؛ زيرا گاه مى شود كه تكرار آن اثر معكوس دارد. متخلّفان را در اعمال ناپسند خود جرى تر مى كند؛ و آنان را به لجاجت وا مى دارد. امير مؤمنان امام على (عليه السلام) فرمود: «الافراطُ فِى المَلامَة تَشُبُّ نيرانِ اللَّجاج» [۱]؛ (زياده روى در ملامت و سرزنش، آتش عناد و لجاجت را مشتعل مى كند!). باز در جاى ديگر فرموده است: «إِيّاكَ أَنْ تُكَرِّرَ الْعَتَبَ فَإِنَّ ذلِكَ يُغْرِى بِالذَّنْبِ وَ يَهُونُ بِاْلعَتَبِ» [۲]؛ (از توبيخ مكرّر پرهيز كن! چرا كه تكرار سرزنش، گناهكار را در اعمال ناپسندش جرى و جسور مى كند؛ به علاوه، ملامت را بى اثر مى سازد!). اين بحث دامنه وسيعى دارد كه در اينجا به همين مقدار اكتفاء گرديد.
پی نوشتها؛
[۱] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، چ دوم، ج ۷۴، ص ۲۳۰، باب ۸
[۲] غرر الحكم و درر الكلم، تميمى آمدى، رجائى، سيد مهدى، دار الكتاب الإسلامي، قم، ۱۴۱۰ق، چ دوم، ص ۲۵۹، (حکمت ۴۲)
📕مديريت و فرماندهى در اسلام، مكارم شيرازى، ناصر، نسل جوان، قم، ۱۳۸۹ش، چ دوازدهم، ص ۱۲۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#تشويق #تنبیه
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢منظور از چشم و گوش معنوى چیست؟
🔹 #شنوايى و #بینایى دو گونه است: #مادّى و #معنوى؛ به همین دلیل بسیار مى شود در مورد کسانى که چشم و گوش دارند و یا زنده و سالم اند، اما #حقایق را درک نمى کنند مى گوييم: آنها کور و کرند و یا اصلاً مرده اند؛ زیرا واکنشى را که باید یک انسان شنوا و بینا، یا یک انسان زنده، در برابر حقایق از خود نشان دهد، نمى دهند.
🔹در #قرآن_مجید اینگونه تعبیرات فراوان دیده مى شود، و شیرینى و جاذبه خاصى دارد؛ بلکه قرآن به حیات مادّى و بیولوژیکى که نشانه آن تنها «خور و خواب و نفس کشیدن» است چندان اهمیت نمى دهد، و همواره روى حیات و #زندگى_معنوى و انسانى که آمیخته با تکلیف و مسئولیت و احساس و درد و بیدارى و آگاهى است تکیه مى کند.
🔹نابینایىوناشنوایی و #مرگ_معنوى از خود انسان ها سرچشمه مى گیرد، آنها هستند که بر اثر ادامه #گناه و اصرار و لجاجت در آن، به این مرحله مى رسند؛ زیرا همانطور که اگر انسانى مدت ها چشم خود را ببندد، تدریجاً بینایى و دید خود را از دست خواهد داد و شاید روزى به کلّى نابینا شود، اشخاصى که چشم جان خود را در برابر حقایق ببندند، تدریجاً قدرت دید معنوى خود را از دست خواهند داد!
📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیه، چ سی و نهم، ج ۵، ص ۲۷۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#معنویت #گناه
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢از ديدگاه قرآن عاقبتِ «دنیاپرستی و زراندوزی» چیست؟
🔹«حُبّ دنيا»، سرچشمه اصلى همه #گناهان است و از عوامل مهمى است كه گروه كثيرى از انسانها را به #دوزخ مى كشاند، چنانكه در آيه ۱۸ «سوره اسراء» مى خوانيم: «مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْليها مَذْمُوماً مَدْحُوراً»؛ (آن كس كه فقط زندگى زودگذر [دنياى مادى] را بطلبد، آن مقدار كه بخواهيم به هر كس اراده كنيم از آن مى دهيم، سپس #دوزخ را براى او قرار خواهيم داد كه در آتش مى سوزد؛ در حالى كه نكوهيده و رانده [درگاه خدا] است!). يعنى چنان نيست كه #دنياپرستان به تمام مقصود و منظور خود برسند؛ بلكه ممكن است با هزار گونه تلاش و تن دادن به انواع #گناهان و جرائم سنگين به قسمتى از منظور خود نائل گردند؛ ولى كانون قهر و غضب الهى - يعنی دوزخ - در انتظار آنهاست، هم جسم آنها را مى سوزاند و هم به حكم اينكه «مذموم» و «مدحور» و #رانده_شده درگاه خدايند روح آنها را. [۱]
🔹علاوه بر این، گرچه #زراندوزى يكى از مظاهر #دنياپرستى است، ولى روى اين موضوع بالخصوص در #قرآن_مجيد، به عنوان يكى از اسباب گرفتارى در #آتش_دوزخ تكيه شده، آنجا كه مى فرمايد: «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لَا يُنْفِقُونَها فِی سَبِيلِ اللهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ اَلِيمٍ - يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُم وَ جُنُوبُهُم وَ ظُهُورُهُم هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُم فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ» [۲]؛ (آنها كه #طلا و #نقره را گنجينه مى سازند و در راه خدا #انفاق نمى كنند، آنها را به #مجازات_دردناك بشارت ده، در آن روز كه آن [سكّه هاى طلا و نقره] را در آتش #دوزخ مى گذارند و به وسيله آن صورت ها، پهلوها و پشت هايشان را #داغ مى كنند [و به آنها مى گويند:] اين همان چيزى است كه براى خود گنجينه ساختيد، پس بچشيد [عذاب] آنچه را براى خود اندوختيد). [۳]
🔹آنچه در اينجا لازم است به آن اشاره كنيم، دو نكته است؛ نخست اينكه جمع #ثروت تا چه اندازه #كنز محسوب مى شود؟ اين مطلبى است كه در ميان مفسّران سخت مورد گفتگو است، آنچه در بسيارى از روايات در منابع شيعه و اهل سنت آمده و بسيارى از مفسّران آن را برگزيده اند اين است كه: هر مالى كه زكات آن پرداخته شود كنز محسوب نمى شود: «اَىُّ مَالٍ اُدِّيَتْ زَكاتُهُ فَلَيْسَ بِكَنْزٍ». [۴] البته ممكن است در مواقع فوق العاده و هنگامى كه حفظ مصالح جامعه اسلامى ايجاب كند از سوى حكومت اسلامى محدوديت هايى براى جمع #ثروت بيان شود
🔹(چنان كه در بعضى از روايات از امام علی عليه السلام نقل شده) و يا از اين فراتر در يك مقطع خاص اعلام گردد كه همه #اندوختهها و ذخائر براى حفظ موجوديت جامعه اسلامى مصرف گردد (آن گونه كه در بعضى از روايات در مورد قيام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه آمده است)؛ ولى اينها هيچ كدام ضابطه كلّى نيست، ضابطه اصلىِ كنز، همان است كه در بالا گفته شد. ديگر اينكه چرا ميگويد: پيشانى، پشت و پهلوهايشان را #داغ مى كنند؟ ممكن است به خاطر واكنش هايى باشد كه آنها در برابر محرومان و #مستمندان انجام مى دادند؛ نخست چهره و پيشانى درهم مى كشيدند، سپس با #بیاعتنايى از آنها منحرف مى شدند، و بعد به كلّى پشت كرده و روى مى گردانيدند، لذا به ترتيب پيشانى، پهلوها و پشت آنها را با همان سكّه ها داغ مى كنند، آن گونه كه قلبِ #محرومان را داغ و سوزان كردند.
پی نوشتها؛
[۱] شبيه همين معنا در سوره نازعات، آيه ۳۸ آمده است كه هر كس دنيا را بر آخرت مقدّم دارد جايگاهش دوزخ است.
[۲] سوره توبه، آیات ۳۴ و ۳۵
[۳] شبيه همين معنا در سوره هُمزه، آيات ۲ الی ۶؛ سوره مسد، آيات ۲ و ۳؛ سوره حاقه، آيات ۲۸ الی ۳۱ آمده است.
[۴] براى توضيح بيشتر به تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۳۷۴ش، چ اول، ج ۷، ص ۳۹۴ مراجعه كنيد.
📕پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، تهران، ۱۳۸۶ش، چ نهم، ج۶، ص۲۸۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#دنياپرستی #زراندوزی
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢آيا «معاد» جسمانى است يا روحانى؟
🔹منظور از #معاد_جسمانى اين نيست كه تنها جسم در جهان ديگر بازگشت مى كند، بلكه هدف اين است كه #روح و #جسم توأمان مبعوث مى شوند، و به تعبير ديگر بازگشت روح مُسلَّم است، بحث روی #بازگشت_جسم است. جمعى از فلاسفه پيشين تنها به معاد روحانى معتقد بودند و جسم را مَركبى مى دانستند كه تنها در اين جهان با انسان است و بعد از مرگ از آن بى نياز مى شود، آن را رها مى سازد و به عالم ارواح مى شتابد؛ ولى عقيده علماى بزرگ اسلام اين است كه معاد در هر دو جنبه روحانى و جسمانى صورت مى گيرد، در اينجا بعضى مقيد به خصوص جسم سابق نيستند و مى گويند: خداوند جسمى را در اختيار روح مى گذارد و چون شخصيت انسان به روح او است اين جسم، جسم او محسوب مى شود!
🔹در حالى كه محققين معتقدند همان جسمى كه خاك و متلاشى گشته، به فرمان خدا جمع آورى مى شود و لباس حيات نوينى بر آن مى پوشاند و اين عقيده اى است كه از متون آيات قرآن مجيد گرفته شده است. شواهد #معاد_جسمانى در #قرآن آن قدر زياد است كه به طور يقين مى توان گفت: آنها كه #معاد را منحصر در روحانى مى دانند كمترين مطالعه اى در آيات فراوان معاد نكرده اند، وگرنه #جسمانىبودنمعاد در #آيات_قرآن به قدرى روشن است كه جاى هيچ گونه ترديد نيست. آياتى كه در آخر «سوره يس» مى خوانيم به وضوح بيانگر اين حقيقت است؛ چرا كه مرد عرب بيابانى تعجبش از اين بود كه اين استخوان پوسيده را كه در دست دارد چه كسى مى تواند زنده كند؟
🔹و #قرآن با صراحت در پاسخ او مى گويد: «قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِى أَنشأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ» [۱]؛ (بگو همين استخوان پوسيده را #خدایی كه روز نخست آن را ابداع و ايجاد كرد زنده مى كند). تمام تعجب مشركان و مخالفت آنها در مسأله #معاد بر سر همين مطلب بود كه چگونه وقتى ما خاك شديم و خاك هاى ما در زمين گم شد، دوباره لباس حيات در تن مى كنيم؟ «وَ قَالُوا أَءِذَا ضَلَلْنَا فِی الأَرْضِ أَءِنَّا لَفِى خَلْقٍ جَدِيدِ». [۲] آنها مى گفتند: چگونه اين مرد به شما وعده مى دهد وقتى كه مرديد و خاك شديد بار ديگر به زندگى باز مى گرديد: «أَيَعِدُكمْ أَنَّكمْ إِذَا مِتُّمْ وَ كُنتُمْ تُرَاباً وَ عِظاماً أَنَّكم مُخْرَجُونَ». [۳] آنها به قدرى از اين مسأله تعجب مى كردند كه اظهار آن را نشانه جنون و يا دروغ بر خدا مى پنداشتند: «وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلَى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِى خَلْقٍ جَدِيدٍ». [۴]
🔹«أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ» [۵]؛ (كافران گفتند مردى را به شما نشان دهيم كه به شما خبر مى دهد هنگامى كه كاملا خاك و پراكنده شديد ديگر بار آفرينش جديدى مى يابيد). به همين دليل عموماً «استدلالات قرآن درباره امكان معاد» بر محور همين #معاد_جسمانى دور مى زند و بعلاوه #قرآن كراراً خاطر نشان مى كند كه شما در #قيامت از #قبرها خارج مى شويد [۶] قبرها مربوط به معاد جسمانى است. داستان مرغ هاى چهارگانه حضرت ابراهيم نبی (علیه السلام) و همچنين داستان حضرت عزیر نبی (علیه السلام) و زنده شدن او بعد از مرگ و ماجراى مقتول بنى اسرائيل، همه با صراحت از #معاد_جسمانى سخن مى گويد.
🔹توصيف هاى زيادى كه #قرآن_مجيد از مواهب مادى و معنوى #بهشت كرده است همه نشان مى دهد كه #معاد هم در مرحله #جسم و هم در مرحله #روح تحقق مى پذيرد، وگرنه حور و قصور و انواع غذاهاى بهشتى و لذائذ مادى در كنار مواهب معنوى معنى ندارد. به هر حال ممكن نيست كسى كمترين آگاهى از منطق و فرهنگ قرآن داشته باشد و #معاد_جسمانى را انكار كند و به تعبير ديگر انكار معاد جسمانى از نظر قرآن مساوى است با انكار اصل معاد! علاوه بر اين دلائل نقلى، شواهد عقلى نيز در اين زمينه وجود دارد كه اگر بخواهيم وارد آن شويم سخن به درازا مى كشد. البته اعتقاد به معاد جسمانى، پاره اى از سؤالات و اشكالات برمى انگيزد مانند شبهه آكل و مأكول كه محققان اسلامى از آن پاسخ گفته اند. [۷]
پی نوشتها؛
[۱] سوره يس، آيه ۷۹
[۲] سوره الم سجده، آيه ۱۰
[۳] سوره مؤمنون، آيه ۳۵
[۴] سوره سبا، آيه ۷
[۵] سوره ق، آیه ۱۵
[۶] سوره يس، آيه ۵۱؛ سوره قمر، آيه ۷
[۷] تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۳۷۴ش، چ اول، ج ۱۸، ص ۴۸۷
📕يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: حسينى، سيد حسين، دار الكتب الاسلامية، تهران، ۱۳۸۶ش، چ چهارم، ص ۳۲۳
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#معاد #قيامت
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢خصوصیات منحرفان قوم یهود در قرآن از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدّ ظلّه العالی) - (بخش سوم)
🔸در ابتداى ظهور پیامبر اسلام (ص) انتظار میرفت که #قوم_یهود پیش از دیگران با نداى اسلام لبیک گویند؛ چراکه آنها - برخلاف مشرکان - #اهل_کتاب بودند. به علاوه صفات #پیامبر_اسلام (ص) را نیز در کتابهاى خود خوانده بودند. ولى #قرآن میگوید: با سابقه بدى که اکثریت آنها دارند، انتظار شما مورد ندارد. چراکه گاهى صفات و روحیات انحرافى یک جمعیت، سبب میشودکه با تمام نزدیکى به حق از آن دور گردند. [۱]
💠تحریف توسط گروهی از یهود
🔹در «اسباب النزول» آمده است که گروهى از #یهود هنگامى که از طور بازگشتند به مردم گفتند: «ما شنیدیم که خداوند به #موسى (علیه السلام) دستور داد فرمان هاى مرا در آنجا که مى توانید انجام دهید، و آنجا که نمى توانید ترک کنید!» و این #نخستین_تحریف بود. [۲] #قرآن_مجید درباره گروهى از #یهود مى فرماید: «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یؤْمِنُوا لَکمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یسْمَعُونَ کلامَ اللهِ ثُمَ یحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یعْلَمُونَ؛ [۳] آیا انتظار دارید به آیین شما (مسلمانان) ایمان بیاورند، با اینکه عدّه اى از آن ها سخنان خدا را مى شنیدند و پس از فهمیدن، آن را #تحریف مى کردند در حالى که علم و آگاهى داشتند».
🔹در فرازی دیگر از قرآن کریم می خوانیم: «فَوَیلٌ لِلَّذِینَ یکتُبُونَ الْکتابَ بِأَیدِیهِمْ ثُمَّ یقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللهِ لِیشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَوَیلٌ لَهُمْ مِمَّا کتَبَتْ أَیدِیهِمْ وَ وَیلٌ لَهُمْ مِمَّا یکسِبُونَ؛ [۴] واى بر آنها که مطالبى با دست خود مى نویسند سپس مى گویند: از طرف خداست تا به بهاى کمى آن را بفروشند، واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند، و واى بر آنها از آنچه از این راه به دست مى آورند!». همچنین جمعى از #دانشمندان_یهود اوصافى را که براى #پیامبر_اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در تورات آمده بود تغییر دادند، و این تغییر به خاطر #حفظموقعیتخود و #منافعى بود که همه سال از ناحیه عوام به آن ها مى رسید. #عوام_یهود که تا آن زمان کم و بیش صفات واقعى او را شنیده بودند، از علماى خود مى پرسیدند آیا این همان #پیامبر_موعود نیست که بشارت ظهور او را مى دادید؟ آنها آیات #تحریف شده #تورات را بر آنها مى خواندند تا به این وسیله قانع شوند. [۵]
🔹از مجموع آیاتى که در قرآن مجید در باره #تحریف_یهود آمده است، استفاده مى شود که آنها به انواعى از تحریف در کتاب آسمانى خود دست مى زدند، گاهى تحریف آن ها #تحریف_معنوى بود، یعنى عباراتى که در کتاب آسمانى آن ها نازل شده بود، بر خلاف معنى واقعى آن تفسیر مى کردند؛ الفاظ را بصورت اصلى حفظ مى نمودند و معانى آن را دگرگون مى ساختند. گاهى دست به #تحریف_لفظى مى زدند، و از روى استهزاء بجاى اینکه بگویند سمعنا و اطعنا (شنیدیم و اطاعت کردیم) مى گفتند: سمعنا و عصینا! (شنیدیم و مخالفت کردیم!). گاهى دست به مخفى ساختن قسمتى از آیات الهى می زدند، آنچه را موافق میل شان آشکار، و آنچه بر خلاف میل شان بود کتمان مى کردند. حتى گاهى با وجود حاضر بودن کتاب آسمانى براى اغفال مردم دست روى قسمتى از آن مى گذاشتند، که طرف نتواند آن را بخواند. [۶] #ادامه_دارد...
پی نوشتها؛
[۱] تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۱۴
[۲] همان
[۳] سوره بقره، آیه ۷۵؛ (پیام امام امیر المومنین (ع)، ج۱، ص۶۰۴)
[۴] سوره بقره، آیۀ۷۹؛ (تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۱۶)
[۵] این شان نزول به طور اجمال در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه مورد بحث، و بطور تفصیل در آیات مناسب دیگر آمده است؛ (تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۱۷)
[۶] تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۱۴
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (حفظه الله)
#یهود
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (عليه السلام) در حکمت ۱۲۶ نهج البلاغه چگونه به لزوم آباد كردن «آخرت» اشاره می نماید؟
🔹#امام_علی (عليه السلام) در بخشی از حکمت ۱۲۶ «نهج البلاغه» مى فرمايد: «وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ». (تعجب مى كنم از كسى كه #دار_فانى را آباد مى كند، ولى #دار_باقى را ترك مى نمايد و به فراموشى مى سپارد). همه با چشم خویش در اين #جهان_فانى می بینیم که هر روز گروهى مرده و گروهى دیگر متولد شده و جاى آنها را مى گيرند، سپس همين گروه جاى خود را به گروه هاى ديگر مى دهند.
🔹كاخ هاى زيبا در گذر زمان به ويرانه اى مبدل مى شود و باغ هاى پر از گل و گياه روزى پژمرده خواهند شد. همه چيز در گذر است و همه چيز رو به فنا مى رود. با این حال آيا #عقل و منطق به انسان اجازه مى دهد كه تنها در آبادى اين #دار_فانى تلاش کند، اما سرای جاویدان #آخرت را فراموش نماید و گامى در طريق عمران و آبادى آن از طريق ايمان و #اعمال_صالح بر ندارد؟
🔹#قرآن_مجيد در رابطه با #دنيا و #آخرت تعبيرات بسيار پر معنايى دارد؛ از جمله در «آیه ۶۴ سوره عنكبوت» مى فرماید: «وَ مَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ»؛ (اين زندگى #دنيا چيزى جز سرگرمى و بازى نيست و فقط سراى #آخرت، سراى زندگى [واقعى] است، اگر مى دانستيد). همچنین اميرمؤمنان امام على (عليه السلام) در حديثى مى فرمایند: «اَلدُّنْيا مُنْتَقَلَةُ فَانِيَةٌ إنْ بَقِيَتْ لَكَ لَمْ تَبْقَ لَهَا»؛ [۱] (#دنيا منتقل مى شود و #فانى مى گردد، اگر [فرضاً] براى تو باقى بماند تو براى او باقى نمى مانى).
پی نوشت:
[۱] غرر الحكم و درر الكلم، تميمى آمدى، محقق، رجائى، سيد مهدى، دار الكتاب الإسلامی، قم، ۱۴۱۰ق، چ دوم، ص ۹۶، قصار ۱۸۲۶
📕پيام امام امير المؤمنين (ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۱۳، ص ۵۶
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#دنیا #آخرت
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢«مشورت» در اسلام از چه جايگاهی برخوردار است؟
🔹مسأله #مشورت به ويژه در امور اجتماعى و آنچه به سرنوشت جامعه مربوط است، از مهم ترين مسائلى است كه #اسلام آن را با دقّت و اهميّت خاصّى مطرح كرده و در آيات #قرآن و #روايات اسلامى و تاريخ پيشوايان بزرگ اسلام جايگاه ويژه اى دارد. در چند آيه از #قرآن_مجيد دستور به مشورت داده شده است. در «آیه ۱۵۹ سوره آل عمران» خداوند به پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) دستور مى دهد كه با مسلمانان در امور مهم #مشورت كند: «وَ شاوِرْهُمْ فى الاَمْرِ».
🔹و در «آیه ۳۸ سوره شورى»، هنگام بيان اوصاف برجسته مؤمنان راستين ميفرمايد: «وَالَّذين اسْتَجابُوا لِرَبِّهِم وَ اَقامُوا الصَّلوةَ و اَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ»؛ (و كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را برپا مى دارند و امورشان با #مشورت در ميان آنها انجام می گیرد). همان گونه كه ملاحظه مى كنيد در اين آيه، مسأله #شورا در رديف #ايمانبهخدا و #نماز قرار گرفته كه بيانگر اهميّت فوق العاده آن است.
🔹گاه گفته مى شود مأمور شدن #پيامبر_اکرم (صلى الله عليه و آله) براى #مشورت با مردم تنها به خاطر احترام به شخصيّت مسلمانان و شركت دادن آنها در مسائل اجتماعى بوده؛ زيرا تصميم گيرنده نهايى شخص #پيامبر (صلى الله عليه و آله) بوده است نه شورا، چنان كه قرآن در پايان آيه مشورت مى فرمايد: «فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ». [۱]؛ (امّا هنگامى که #تصمیم گرفتى، [قاطع باش و] بر خدا توکّل کن).
🔹ولى مسلم است كه منظور از ذيل آيه اين نيست كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) با مردم مشورت كند و بعد نظرات آنها را ناديده گرفته، و راه ديگرى را پيش گيرد، چنين كارى نه با هدف آيه سازگار است - زيرا سبب بى احترامى به افكار عمومى و در نتيجه رنجش مسلمانان مى شود و نتيجه معكوس مى بخشد - و نه با تاريخ پيامبر (صلى الله عليه و آله) مى سازد؛ چرا كه در حوادث مهم هنگامى كه #مشورت مى كرد، به نظريّه مردم مسلمان احترام مى گذاشت و حتّى گاه نظر مبارك خود را ناديده مى گرفت تا اصل مشورت در ميان آنها تقويت گردد.
🔹قابل توجّه اينكه آيه مشورت با توجّه به آيات قبل و بعد آن، ناظر به غزوه اُحُد است و مى دانيم در داستان احد، پيامبر (صلى الله عليه و آله) موافق به خارج شدن لشگر از شهر نبود، ولى چون نظر اكثريّت مسلمانان بر اين امر قرار گرفت، موافقت فرمود. [۲] و به فرض كه اين آيه براى پيامبر (صلى الله عليه و آله) چنين ويژگى را قائل شود كه مشورتش با مردم جنبه تشريفاتى داشته باشد، ولى «آیه ۳۸ سوره شورى» كه دستور برای عموم مسلمين بيان مى كند، كاملا بيانگر اين مطلب است كه بايد كارهاى مهم در ميان مسلمين با نظر #شورا انجام پذيرد و شورا نقش تعيين كننده دارد.
🔹بديهى است #شورا در مسائلى است كه حكم خاصّى از سوى خداوند نازل نشده باشد، و اگر مى گوييم شورا در امر خلافت پيامبر (صلى الله عليه و آله) بى اعتبار است، به خاطر اين است كه در اين زمينه #دستور_خاصّى از سوى #خداوند رسيده بود، و با تعيين #وصىّ و خليفه پيامبر (صلى الله عليه و آله) از طريق #وحى به وسيله #پيامبر_اسلام (صلى الله عليه و آله) جايى براى شورا باقى نمى ماند؛
🔹و به تعبير ديگر #مشورت هميشه در موضوعات است نه در #احكامى كه دستور آن از سوى #خداوند صادر شده است. به هر حال #شورا در محدوده اى كه در بالا بيان شد يك اصل اساسى در #اسلام است. تعبير به #امر، اشاره به كارهاى مهم، مخصوصاً مسائل مورد نياز #جامعه است، و اين واژه چنان مفهوم گسترده اى دارد كه تمام امور مهم سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى را در بر مى گيرد.
🔹در #قرآن_مجيد حتّى در امور مهم مربوط به نظام #خانواده (اجتماع كوچك) دستور به مشورت داده شده است؛ از جمله در باز گرفتن كودك از شير قبل از فرا رسيدن دو سال كامل اشاره به اصل #مشورت مى كند و مى فرمايد: «فَاِنْ اَرادا فِصالا عَنْ تَراض مِنْهُما وَ تَشاوُر فَلا جُناحَ عَلَيْهما»؛ [۳] (و اگر آن دو [پدر و مادر] با رضايت يكديگر و #مشورت بخواهند [کودک را زودتر] از شير باز گيرند، گناهى بر آنها نيست) و اين، دليل بر اهميت فوق العاده مشورت در كارها است.
پی نوشتها؛
[۱] قرآن کریم، سوره آل عمران، آيه ۱۵۹
[۲] سيد المرسلين، الهادی، جعفر، جامعه مدرسين، قم، ۱۴۲۷ق، چ سوم، ج ۲، ص ۱۴۰، منطقة «احد».
[۳] قرآن کریم، سوره بقره، آيه ۲۳۳
📕پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۱۰، ص ۸۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#شورا #مشورت
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢آیا آفرینش «روح» با آفرینش سایر موجودات متفاوت است؟
🔹با اينكه #قرآن_مجيد به هنگام ذكر آيات الهى مربوط به آسمان و زمين، و گياهان و حيوانات، بسيارى از جزئيات آنها را شرح مى دهد، ولى هنگامى كه به مسأله #روح مى رسد تنها مى فرماید: «قُلِ الرُّوْحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّى وَ ما أُوتِيْتُمْ مِنَ الْعِلْمِ اِلّا قَلِيْلا»؛ [۱] (بگو #روح از #فرمان_پروردگار من است، و علم شما براى فهم #اسرار آن ناچيز است). و يا مى فرماید: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوّاها»؛ (قسم به كسى كه #جان_آدمى را نظام بخشيد)؛
🔹يا تعبير به انشاء خلق ديگر كرده و می فرماید: «ثُمُّ اَنْشَأناهُ خَلْقآ آخَرَ»؛ [۳] (بعد از تكامل نطفه ما #آفرينش_جديدى به انسان داديم). همچنین در آیه دیگر #روح را به خودش نسبت داده و می فرماید: «وَ نَفَخْتُ فِيْه مِنْ رُوحِى»؛ [۴] (و در او از #روح_خود [روحى شایسته و بزرگ] دمیدم). همه اين تعبيرات حاكى از آنست كه #آفرينش_روح با آفرينش ساير موجودات متفاوت است؛ و اين نيست مگر به خاطر #پيچيدگیمسألهروح و اسرار فوق العاده آن.
پی نوشتها؛
[۱] قرآن کریم، سوره اسراء آیه ۸۵
[۲] همان، سوره شمس، آیه ۷
[۳] همان، سوره مومنون، آیه ۱۴
[۴] همان، سوره حجر، آیه ۲۹
📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش، ج ۲، ص ۱۲۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#روح
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۳۰ نهج البلاغه، لزوم بهره گیری از فرصت «عمر» را چگونه تبیین می فرمایند؟
🔹#امام_علی (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۲۳۰ #نهج_البلاغه مى فرمايد: «فَاعْمَلُوا وَ الْعَمَلُ يُرْفَعُ، وَ التَّوْبَةُ تَنْفَعُ، وَ الدُّعَاءُ يُسْمَعُ، وَ الْحَالُ هَادِئَةٌ، [۱] وَ الاَْقْلاَمُ جَارِيَةٌ». [۲] (تا هنگامى كه #فرصت براى #قبولی_اعمال داريد، و #توبه سودمند است و #دعا به اجابت مى رسد و در #آرامش به سر مى بريد و قلمها [ى فرشتگان براى نوشتن اعمال صالح] در جريان است، #عمل كنيد). اميرالمؤمنين (عليه السلام) در اين عبارات كوتاه به اين امر مهم اشاره مى كند كه تا شما در #دنيا هستيد #پنجفرصتمهم در دست داريد: #اعمال خوب شما به پيشگاه خدا مى رود و با آب #توبه مى توانيد #گناهان را بشوييد.
🔹#دعاها در پيشگاه خدا به اجابت مى رسد. #آرامشى داريد كه مى توانيد با استفاده از آن هر كار نيكى انجام دهيد و بالاخره فرشتگان آماده اند تا #اعمال_نيك شما را در نامه اعمالتان ثبت كنند. ولى اگر اين #فرصت از دست رود و در آستانه #مرگ قرار گيريد، تمام اين امكانات پنجگانه از شما سلب مى شود و جز #حسرت و اندوه متاعى نداريد. سپس امام علی (عليه السلام) در توضيح سخن بالا و تكميل آن مى فرمايد: «وَ بَادِرُوا بِالاَْعْمَالِ عُمُراً نَاكِساً، [۳] أَوْ مَرَضاً حَابِساً، أَوْ مَوْتاً خَالِساً [۴]». (و به انجام #اعمال_صالح مبادرت ورزيد پيش از آنكه #عمر پشت كند [و مرحله پيرى و ناتوانى برسد] يا #بيمارى مانع از عمل گردد، يا #مرگ [همه چيز را از شما] بربايد).
🔹در واقع #اميرالمؤمنين (علیه السلام) همه مخاطبان خود را تشويق مى كند كه بر اين سه امر پيشى گيرند. دوران كهولت كه تمام اعضا نيرو و توان خود را از دست مى دهد و #قرآن_مجيد آن را #ارذل_العُمُر (نامطلوبترين دوران زندگى) ناميده و #بيماری هايى كه گاه طولانى مى شود، و تاب و توان را از انسان مى گيرد، نه قادر بر #عبادات به صورت كامل است، نه خدمت به انسانها و قضاى حوائج مؤمنان و همچنين #مرگ كه امام علی (عليه السلام) آن را تشبيه به سارقى كرده كه همه چيز را ناگهان از انسان مى ربايد.
پی نوشتها؛
[۱] «هادئة» يعنى آرام، از ريشه «هدوء» به معناى آرامش و سكوت است.
[۲] از #شگفتیهای_روزگار اينكه محقق بزرگوار، نويسنده منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه معروف به شرح خويى، مرحوم حاج ميرزا حبيب الله #هاشمی_خويى، هنگامى كه در جلد چهاردهم شرح نهج البلاغه به اين خطبه و جمله «والعمل يرفع» مى رسد، #بيمار مى شود و دار فانى را وداع مى گويد و اين تقارن نشان مى دهد كه #عمل او در درگاه خدا پذيرفته شده و به آسمانها صعود كرده، و براى اينكه اين شرح ناقص نماند محقق عاليقدر «جناب آقاى شعرانى» آن را تا پايان اين خطبه كه پايان جلد چهاردهم است، ادامه داده، سپس شاگرد ايشان «آقاى حسن زاده آملى» مجلدات پانزده تا نوزده را مرقوم داشته و دو جلد آخر يعنى جلد بيست و بيست و يك به قلم «مرحوم حاج شيخ محمد باقر كمره اى» انجام يافته و به اين ترتيب شرح مزبور نسبت به تمام شرح نهج البلاغه پايان گرفته است.
[۳] «ناكس» به معناى واژگون از ريشه «نكس» بر وزن «حدس» به معناى واژگون ساختن چيزى گرفته شده است.
[۴] «خالس» به معناى رباينده از ريشه «خلس» بر وزن «فلس» به معناى ربودن چيزى با حيله گرفته شده است و اختلاس نيز به همين معناست.ن «حدس» به معناى واژگون ساختن چيزى گرفته شده است.
📕پيام امام اميرالمومنين(عليه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۸، ص ۴۸۸
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#عمر #توبه #مرگ
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢از ديدگاه قرآن مجيد و روايات اسلامي، «عُجب» و «خودپسندى» چه آفاتی برای انسان به دنبال دارد؟
🔹#امام_علی (علیه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ #نهج_البلاغه به فرزند دلبندش #امامحسنمجتبى (عليه السلام) میفرمايد: «وَ اعْلَمْ أَنَّ الْإِعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ، وَ آفَةُ الْأَلْبَابِ». ([پسرم] بدان كه #خودپسندى و #غرور، ضد راستى و درست انديشى، و آفت عقل هاست)؛ اشاره به اينكه #انسانِ_خودپسند، حقايق را درباره خويش و ديگران درك نمى كند و اين #صفت_زشت، حجابى بر عقل او مى افكند تا آنجا كه #عيوب_خويش را صفات برجسته، و #نقصها را كمال مى بيند،
🔹و گاه يك عمر در اين خطا و #اشتباه_بزرگ باقى مى ماند و با همان حال از دنيا مى رود. به گفته مرحوم مغنيه در «شرح نهج البلاغه» خود، عُجب و #خودپسندى همانند شراب است؛ هر دو انسان را #مست مى كند و انسان مست همچون ديوانگان است كه بايد از او فرار كرد. در #قرآن_مجيد و #روايات_اسلامى، در نكوهش عُجب و #خودپسندى نكته هاى فراوانى آمده است؛
🔹ازجمله در «آيه ۸ سورهفاطر» میخوانيم: «أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللهَ عَليمٌ بِما يَصْنَعُونَ»؛ (آيا كسى كه #زشتی_عملش [بر اثر عُجب و خودپسندى و هواى نفس] براى او #آراسته شده و آن را زيبا مى بيند [همانند كسى است كه واقع را مى يابد]؟! خداوند هر كس را بخواهد [و سزاوار باشد] گمراه مى سازد و هر كس را بخواهد [و شايسته ببيند] هدايت مى كند پس جانت به سبب تأسف بر آنان از دست نرود؛ خداوند به آنچه انجام مى دهند داناست).
🔹در سخناناميرمؤمنان #امام_علی (عليه السلام) تعبيرات عجيبى درباره #عُجب و #خودپسندى ديده مى شود؛ در يكجا مى فرمايد: «العُجْبُ آفَةُ الشَرَفِ»؛ [۱] (#خودپسندى، آفت شرف انسان است). و در جاى ديگر مى فرمايد: «آفَةُ اللُّبِّ العُجْبُ»؛ [۲] (آفت عقل، #عُجب است). و باز مى فرمايد: «اَلعُجْبُ يُفْسِدُ العَقْلَ»؛ [۳] (#عُجب، عقل انسان را فاسد مى كند). و در جاى ديگر: «ثَمَرَةُ العُجْبِ البَغْضَاءُ»؛ [۴] (نتيجه #خودپسندى آن است كه مردم دشمن انسان مى شوند) و بالأخره مى فرمايد: «العُجْبُ رَأْسُ الحِمَاقَةِ»؛ [۵] (#خودپسندى، سرآغاز حماقت است).
پی نوشتها؛
[۱] غررالحكم و درر الكلم، تميمى آمدى، محقق، رجائى، سيد مهدى، دار الكتاب الإسلامية، قم، ۱۴۱۰ق، چ دوم، ص ۵۲، حکمت ۹۸۳؛ [۲] همان، ص ۲۸۰، حکمت ۴۲؛ [۳] همان، ص ۴۴، حکمت ۷۷۶؛ [۴] همان، ص ۳۲۷، حکمت ۲۰؛ [۵] همان، ص ۳۰، حکمت ۴۰۳
📕پيام امام امير المؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، تهران، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۹، ص ۵۶۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#غرور #عجب #خودپسند
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، چه دستوراتى را به عنوان عصاره همه فضيلت ها معرفی كرده است؟
🔹#امام_علی (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ #نهج_البلاغه، #اندرز هاى روح پرور و سازنده خود را آغاز مى كند و در عبارات كوتاه #چهار_دستور به فرزندش مى دهد؛ دستوراتى كه عصاره همه #فضيلت هاست مى فرمايد: «فَإِنِّي أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللهِ - أَيْ بُنَيَّ - وَ لُزُومِ أَمْرِهِ وَ عِمَارَةِ قَلْبِكَ بِذِكْرِهِ وَ الْإِعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ». (پسرم تو را به #تقوای_الهى و التزام به #فرماناو و آباد كردن #قلب و روحت با ذكرش و چنگ زدن به #ريسمان_الهى توصيه مى كنم).
🔹سفارش به #تقوا همان سفارشى است كه همه #انبياء و #اوصياء سرآغاز برنامه هاى خود بعد از ايمان به پروردگار قرار داده اند؛ همان #تقوايى كه زاد و #توشه راه #آخرت و ملاك فضيلت و برترى انسان ها بر يكديگر و #كليددرِبهشت است. #تقوا به معناى #خداترسی_درونى و پرهيز از هرگونه #گناه و احساس مسئوليّت در پيشگاه پروردگار كه #سد_محكمى در ميان انسان و #گناهان ايجاد مى كند. مرحله ادناى آن عدالت و مرحله اعلاى آن عصمت است.
🔹در دومين دستور به التزام به #اوامر_الهى اشاره مى كند، همان چيزى كه بارها در #قرآن_مجيد به عنوان (اَطِيعُوا اللهَ) آمده و از ميوه هاى درخت پربار #تقواست. تعبير به «عِمَارَةِ قَلْبِكَ بِذِكْرِهِ» اشاره به اهمّيّت #ذكر_الله است كه بدون آن، خانه قلب ويران مى شود، و جولانگاه لشكر شيطان. «قرآن مجيد» مى فرمايد: «أَلَا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ [۱] هم آبادى #دل ها و هم #آرامش آن در سايه #ذكرخداست؛ نه تنها #ذكر_لفظى ـ هرچند ذكر لفظى هم بسيار مهم است ـ بلكه #ذكر_عملى آن گونه كه در روايات وارد شده،
🔹كه #امام_باقر (عليه السلام) فرمود: «سه چيز است كه انجام آن از مشكل ترين كارهاست» و سومين آن را «ذِكْرُ اللهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ»؛ (ذكر خدا در هر حال) بيان فرمود، سپس در تفسير #ذكر چنين مى فرمايد: «وَ هُوَ أَنْ يَذْكُرَ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ الْمَعْصِيَةِ يَهُمُّ بِهَا فَيَحُولُ ذِكْرُ اللهِ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ تِلْكَ الْمَعْصِيَةِ وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: (إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ)[۲]». [۳]
🔹ترجمه روایت: (#ذكر_خدا آن است كه چون تصميمى بر #معصيت مى گيرد، #خداوند عزّ و جلّ را ياد كند و #ياد_خدا ميان او و آن #معصيت حائل شود، و اين همان چيزى است كه خداوند عزّ و جلّ [در قرآن] فرموده است: #پرهيزكاران هنگامى كه گرفتار وسوسه هاى #شيطان شوند، به ياد [خدا و پاداش و كيفر او] مى افتند؛ و [در پرتو ياد او، راه حق را مى بينند و] ناگهان #بينا مى شوند).
🔹و تعبير به «الْإِعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ» اشاره به چنگ زدن به #قرآن_مجيد است كه همه #برنامههایسعادت در آن هست و در خود «قرآن» به آن اشاره شده است: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعاً وَ لَا تَفَرَّقُوا»؛ [۴] (و همگى به #ريسمان_خدا [قرآن، و هرگونه وحدت الهى]، #چنگ_زنيد و پراكنده نشويد). مى دانيم براى #حبل_الله در آيه شريفه مزبور، معانى بسيارى ذكر كرده اند؛ بعضى از مفسّران آن را اشاره به #قرآن، بعضى اشاره به #اسلام و بعضى گفته اند كه منظور #خاندان_پيغمبر و #اهل_بيت (عليهم السلام) است،
🔹ولى در ميان اين تفاسير اختلافى نيست؛ زيرا #حبل_الله به معناى ارتباط با خداست كه تمام اينها را شامل مى شود. به همين دليل #امام_علی (عليه السلام) در ادامه اين سخن مى فرمايد: «وَ أَيُّ سَبَبٍ أَوْثَقُ مِنْ سَبَبٍ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللهِ إِنْ أَنْتَ أَخَذْتَ بِهِ». (و كدام وسيله مى تواند ميان تو و خداوند مطمئن تر از #حبل_الله باشد اگر به آن چنگ زنى و دامان آن را بگيرى؟). تعبير به #حبل (ريسمان و طناب) اشاره به اين است كه چون #انسان بدون #تربيت_الهى در قعر چاه طبيعت گرفتار است، #ريسمانی_محكم لازم است كه به آن #چنگ زند و از آن چاه در آيد و اين ريسمان همان #قرآن، #اسلام و #عترت است.
پی نوشتها؛
[۱] سوره رعد، آيه ۲۸
[۲] سوره اعراف، آيه ۲۰۱
[۳] الخصال، ابن بابويه، جامعه مدرسين، قم، ۱۳۶۲ش، چ اول، ج ۱، ص ۱۳۱
[۴] سوره آل عمران، آيه ۱۰۳
📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، تهران، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۹، ص ۴۷۶
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#تقوا #آخرت #ذکر #گناه #شیطان
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️چگونه گناه کردن انسان موجب فساد در جامعه مى شود؟
🔹بدون شک، هر #کار_خلافى در وضع #جامعه، و از طریق آن در وضع #افراد اثر مى گذارد، و موجب نوعى #فساد در سازمان اجتماعى مى شود، #گناه و کار #خلاف و #قانون_شکنى، همانند یک غذاى ناسالم و مسموم است، که در سازمان بدن انسان، چه بخواهیم و چه نخواهیم، تأثیر نامطلوب خواهد گذارد، و انسان گرفتار واکنش طبیعى آن مى شود. #دروغ سلب اعتماد مى کند. #خیانت در #امانت روابط اجتماعى را بر هم مى زند. #ظلم همیشه منشأ ظلم دیگرى است.
🔹#سوء_استفاده از #آزادى به دیکتاتورى مى انجامد، و دیکتاتورى به انفجار. #ترکحقوقمحرومان کینه و #عداوت مى آفریند، و تراکم کینه ها و عداوت ها اساس جامعه را متزلزل مى سازد. خلاصه این که: هر #کار_نادرست، چه در مقیاس محدود و چه گسترده، #عکسالعملنامطلوبى دارد، و یکى از تفسیرهاى آیه: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاسِ»، [۱] (هم #خشکیها به #فساد کشیده مى شود، و هم #دریا، و این هنگامى است که #گناهان فزونى گیرد)؛ همین است. (این رابطه طبیعى «گناه» و «فساد» است).
🔹ولى از #روایات_اسلامى استفاده مى شود: بسیارى از #گناهان علاوه بر اینها، یک سلسله #آثار_شوم با خود همراه مى آورند، که ارتباط و پیوندشان با آن آثار، لااقل از نظر طبیعى ناشناخته است. مثلاً در روایات آمده است #قطع_رحم عمر را کوتاه، و #خوردنمالحرام قلب را تاریک، و شیوع زنا سبب فناى انسان ها مى شود و روزى را کم مى کند و... [۲] حتى در روایتى از #امام_صادق (علیه السلام) مى خوانیم: «مَنْ یَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بِالآجَالِ»؛ [۳] (آنها که به وسیله #گناه از دنیا مى روند بیش از کسانى هستند که به #مرگ_طبیعى مى میرند).
🔹نظیر همین معنى به تعبیر دیگرى در #قرآن_مجید آمده است، آنجا که مى فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکات مِنَ السَّماءِ وَ الأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»؛ [۴] (اگر آنها که در شهرها و آبادى ها زندگى مى کنند، #ایمان بیاورند و #تقوا پیشه کنند، #برکات آسمان ها و زمین را به روى آنها مى گشائیم، ولى آیات ما را تکذیب کردند، ما نیز آنها را به #مجازات_اعمالشان گرفتیم!).
به این ترتیب، #فساد معناى اعمى دارد که شامل #مفاسد_اجتماعى و #بلاها و #سلب_برکات است.
پی نوشتها؛
[۱] سوره روم، آیه ۴۱
[۲] در حديثى پيامبر(ص) فرمودند: «زنا شش عقوبت دارد: سه عقوبت در دنيا، و سه عقوبت در آخرت؛ و اما در دنيا، نورانيت را از انسان سلب مى كند، مرگ زودرس مى آورد، و روزى را قطع مى نمايد؛ و اما در آخرت باعث سختگيرى در حساب و خشم پروردگار، و خلود در آتش است». (سفينة البحار، ماده زنى)
[۳] «سفينة البحار»، ماده ذنب.
[۴] سوره اعراف، آیه ۹۶
📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج ۱۶، ص ۴۸۰
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#گناه #فساد
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️از ديدگاه قرآن، «اسرافكاران» و «تبذير كنندگان» چگونه مجازات می شوند؟
🔹 #اسراف و #تبذير به معناى وسيع كلمه از #گناهان_بزرگ است كه #قرآن_مجيد با اهمّيّت زياد از آنها ياد كرده و مى فرمايد: «وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ اَصْحَابُ النَّار»؛ [۱] (#مسرفان، اهل آتش اند). گرچه اين سخن در «سوره غافر» از زبان مؤمن آل فرعون نقل شده، ولى قرآن بر آن صحه نهاده است.
🔹همچنين #قرآن_کریم در مورد #تبذير مى فرمايد: «اِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا اِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ»؛ [۲] (#تبذيركنندگان هميشه #برادران_شياطين بوده اند). روشن است سرنوشت #شياطين و #برادرانشان، چيزی جز گرفتار شدن در كانونِ قهر و #غضب_الهى يعنى #دوزخ نيست. #اسراف و «سرف» بر وزن «هدف» به گفته بعضى از ارباب لغت به معناى #تجاوز از #حدّ و مرز در هر كارى است، هر چند اين واژه بيشتر در مورد تجاوز از حدّ در هزينه ها اطلاق مى شود. [۳]
🔹به همين دليل #مشركان و #گناهكارانى كه از حدّ و #مرز_الهى تجاوز كرده اند در #آياتِ_قرآن، #مُسرف شمرده شده اند، و حتى كشتار افراد بى گناه نيز نوعى اسراف تلقى شده است. #تبذير از ماده «بذر» در اصل به معناى #پراكنده_ساختن است، و معمولا در مواردى كه #اموال را بدون هدف پراكنده مى سازند و به اصطلاح #ريختوپاش مى كنند كه نتيجه اش #اتلاف و تضييع است اطلاق مى شود. [۴]
🔹اگر دقيقاً در وضع دنياى امروز و #اسراف و #تبذيرى كه بر آن حاكم است كه نه تنها در مواد غذايى و #امكانات_مادّى، بلكه در همه چيز از #حدّ و مرز تجاوز مى شود بينديشيم، مى بينيم اين #اسراف و #تبذيرها، قبل از آنكه موجب #جهنّمِ_آخرت شود، #جهنّمِ_سوزانى را در همين #دنيا فراهم ساخته است كه صغير و كبير در آتش آن مى سوزند و فريادشان به جايى نمى رسد، آنگاه تصديق خواهيم كرد كه مجازات اسراف و تبذير بايد #آتش_دوزخ باشد.
پی نوشتها
[۱] سوره غافر، آيه ۴۳؛ [۲] سوره اسراء، ۲۷؛ [۳] مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانى، ص ۴۰۷؛ [۴] التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، مصطفوى، حسن، ج ۱، ص ۲۳۸
📕پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، چ ۹، ج ۶، ص ۲۹۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت)
#اسراف #تبذیر