eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی۱
265 دنبال‌کننده
583 عکس
688 ویدیو
238 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم علیه السلام را تسلیت و تعزیت می‌گوییم امام حسن علیه السلام فرمود که : الناس من ترک دو قسم است : ۱- در باب ۲- در باب ۱- اجتهاد در باب استنباط یا اجتهاد عبارت است از : درآوردن از مبانی خودش ۲- اجتهاد در باب عرفان و تربیت و علم عبارت است از : کوشش کردن و جدّ و جُهد انسان برای رسیدن به همان کلمه‌ای که صلی الله علیه و آله و سلم به مردی که از برگشته بودند فرمود که : شما از برگشته‌اید و هنوز جهاد مانده است پرسیدند که : جهاد اکبر چیست ؟فرمود : جهاد اکبر جنگ با خودتان است جهاد اکبر با آسانی و سهولت به دست نمی‌آید بلکه با بذل و جهد به می‌آید لذا باید انسان طاقت خودش را در این راه به کار اندازد تا آن را به دست آورد لذا فرمود : سوره مبارکه عنكبوت آیه 69. والذین فینا لنهدینهم وان الله لمع المحسنین و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راه‌های خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است. الحمدلله رب العالمین https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 ۷ اقوال و نظرات و ادله در نیاز و عدم نیاز به علم رجال : در نیاز و عدم نیاز به علم رجال چند قول است : ۱ - قول اول که می‌فرماید : ما به علم رجال نیاز داریم دلیل : چون احکام شرعی بر علم رجال متوقف است وقتی که می‌خواهد احکام را استنباط کند باید به حالات راویان حدیث عالم باشد اگر مجتهد عالم به علم رجال نباشد نمی‌تواند احکام شرعی را از دلیل‌های مخصوص استخراج کند ۲ - قول دوم که می‌فرماید : ما به علم رجال نیاز نداریم دلیل : چون احادیث کتب اربعه قطعی الصدور هستند و عمده روایاتی که مجتهد می‌خواهد از آنها در استنباط احکام استفاده کند در کتب اربعه موجود است لذا به علم رجال نیازی نداریم ۳ - قول سوم که می‌فرماید : تفصیل می‌دهیم یعنی می‌گوییم بعضی از جاها به علم رجال نیاز داریم و بعضی از جاها نیاز نداریم دلیل : چون در مقام عمل مشهور روایات دو قسمت می شوند یعنی مشهور به بعضی از روایات عمل کرده‌اند و به بعضی عمل نکرده‌اند در روایاتی که به آن عمل کرده‌اند ما به علم رجال نیاز نداریم ولی در روایاتی که مشهور به آن عمل نکرده‌اند نیاز به علم رجال داریم ۴ - قول چهارم که نظر است می‌فرماید که : ما تفصیل می‌دهیم و می‌گوییم که : ما قائل به سلب کلی نیستیم ما نمی‌گوییم که اصلاً به رجال نیاز نداریم بلکه می‌گوییم : بعضی از جاها به علم نیاز داریم دلیل : چون مجتهد در استنباط احکام شرعی ناچار است که به علم رجال مراجعه کند الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 ۱۰ در نیاز و عدم نیاز به علم رجال چند قول است : ۱ - قول اول که می‌فرماید : ما به علم رجال نیاز داریم به پنج دلیل ۱ - حجیت خبر ثقه ۲ - دستور رجوع به صفات راوی در اخبار علاجیه ۳ - وجود افراد جاعل و تدلیس کننده در بین راویان ۴ - وجود اشخاص اهل سنت و عامی در سند روایات ۵ - اجماع علما ۲ - دلیل دوم علما برای اثبات نیاز به علم رجال عبارت است از : دستور رجوع به صفات راوی در اخبار علاجیه وقتی که در اخبار وجود داشته باشد برای حل مشکل و ترجیح یکی بر دیگری ائمه علیهم السلام در اخبار علاجیه مثل عمر ابن حنظله فرموده‌اند که : به راوی یعنی اعدل و افقه و اصدق و اورع ر جوع کنید هر کدام از اخبار که این صفات را داشتند بپذیرید و به دیگری توجه نکنید اینجا تنها احراز و به دست آوردن صفات راوی عبارت از : مراجعه کردن ما به علم رجال پس ما به علم رجال نیاز داریم ان قلت : روایت از امام صادق علیه السلام در صفات قاضی است ولی بحث ما در صفات راوی است پس این روایت به درد ما نمی‌خورد قلنا که : اولا ً : بله روایت عمر بن در باره صفات است ولی ما صفات قاضی در این حدیث را به صفات راوی تعمیم می‌دهیم چرا ؟ چون که در زمان علیه السلام : ۱ - قضات راوی حدیث هم بودند ۲ - و اجتهاد آسان بود بنابراین بین استنباط کردن و نقل حدیث کردن فرقی وجود نداشت ثانیا : فقط مقوله عمر بن حنظله از اخبار علاجیه نیست بلکه غیر از مقبوله عمر بن حنظله روایات دیگری هم داریم که آنها می‌گویند : در اخبار متعارض ملاک ترجیح خبر عبارت از این استکه : ما باید به صفات راوی رجوع کنیم و حرفی از صفات قاضی نیست الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 ۱۲ در نیاز و عدم نیاز به علم رجال چند قول است : ۱ - قول اول که می‌فرماید : ما به علم رجال نیاز داریم به پنج دلیل ۱ - حجیت خبر ثقه ۲ - دستور رجوع به صفات راوی در اخبار علاجیه ۳ - وجود افراد جاعل و تدلیس کننده در بین راویان ۴ - وجود اشخاص اهل سنت و عامی در سند روایات ۵ - اجماع علما ۴ - وجود اهل سنت و اشخاص قومی در سند روایات : در کتب اربعه روایاتی وجود دارد که : ۱ - در سند آنها از اهل سنت هم هستند ۲ - گاهی هم ائمه علیهم السلام در تقیه بوده‌اند و طبق فتوای اهل تسنن فتوا داده‌اند و مشایخ ثلاثه هم فقط این احادیث را در کتب اربعه آورده‌اند یعنی : مشایخ ثلاثه : ۱ - نگفته‌اند که راوی آن سنی است ۲ - نگفته‌اند که فتوایی که داده‌اند از روی است لذا برای فهمیدن مذهب این راویان باید به کتب رجالی مراجعه کنیم تا اخبار تقیه‌ای را از اخبار غیر تقیه‌ای دهیم پس ما به علم رجال نیاز داریم ۵ - علما : علمای مسلمان حتی علمای شیعه از زمان ائمه علیهم السلام تا به امروز مشغول نوشتن کتاب‌های رجالی شده‌اند اگر در احکام شرعی اطلاع از حالات رجال حدیث دخالتی نداشت نوشتن کتاب های رجالی و توجه علما علم رجال بیخود و بیهوده و بدون دلیل بود پس بهترین دلیل بر اینکه حالات رجال حدیث یکی از پایه‌های است این است که : علما و مجتهدین و محدثین در همه زمان‌ها بر خود شان لازم و ضروری و واجب می‌دانستند که : ۱ - سند روایات را نقل کنند ۲ - در اوصاف راویان یعنی در و وثاقت و دقت و ضبط را ویان هم بحث کنند الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 بعد از علم به وجود آمد : علم فقه علمی است که انسان بتواند وظیفه‌اش را از آیات و روایات بفهمد ولی مسائل فقهی چون رو به رشد بود علما دیدند در هر بابی باید مسئله‌ای مطرح شود مثلاً : آیا دال بر استحباب است یا وجوب ؟ مثل : صلِّ یا صُم لذا علما بحث جداگانه ای مطرح کردند که : آیا امر دال بر وجوب است یا استحباب ؟ تا در روایات همیشه از آن استفاده کنند این بحث‌ها برای علم فقه ریشه‌ای و هستند کم کم این مسائل جمع شد و جمع شد و یک علم مستقلی به نام (( علم اصول )) شد پس علم اصول برای حکم شرعی است استنباط یعنی : ریشه یابی کردن یعنی همانطوری که قنّاء و کن چاه را می‌کند تا به آب برسد فقیه و هم در علم فقه تلاش می‌کند تا به حکم شرعی برسد که اصطلاحا به این کار فقیه و مجتهد (( استنباط )) می‌گویند الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 چرا در بحث الفاظ مطرح می‌شود ؟ چون همانطوری که علم اصول یک طریق برای است مسائل لغوی هم در استنباط دخیل است مثلاً : کلمه صعید در آیه : فتیمموا صعیداً طیباً آقای در گفته که : صعید یعنی : تراب و خاک ولی در گفته که : صعید یعنی : وجه مطلقاً چه قلّ و چه کثر پس تکلیف شرعی (( تیمموا صعیداً )) که در دو جای قرآن آمده است حکم کردن را منوط و مشروط به تعیین کلمه و واژه صعید می‌داند یعنی اگر صعید تراب است پس تیمم فقط بر خاک جایز است اما اگر سعید وجه الارض است پس تیمم هم بر خاک هم بر سنگ هم بر کلوخ صحیح است پس این مسئله لغوی مانع و سدّ راه استنباط است یعنی باید اول و لغت برای ما معلوم شود تا اینکه طریق استنباط باز شود پس واجب و لازم است که در اصول از معانی هم بحث شود پس غیر از بحث الفاظ باید بحث لغات را هم داشته باشیم تا معانی الفاظ معلوم باشد اگر بگوییم کلمه صعید در وجه الارض دارد پس فقط یا مخصوص تیمم است یا هم در تیمم و هم در سجده است ولی در کتاب جهاد و خمس و غیرهما کلمه صعید کاربردی ندارد ولی بعضی از کلمات در استنباط حکم شرعی مشترک هستند یعنی : صلاحیت و قوه و توان این را دارند که در تمام ابواب مختلف فقه مورد استفاده واقع شوند مثلاً : مثل ظهور صیغه امر در وجوب چه در باب نماز : صَلِّ و چه در باب زکات : زَکِّ و چه در باب جهاد : جاهدوا پس در همه ابواب می‌شود از صیغه استفاده کرد و حکم شرعی را به دست آورد پس اینکه می‌گوییم : صیغه امر ظهور در وجود دارد یک عنصر مشترک است یعنی اینکه صلاحیت دارد تا در استنباط حکم شرعی ابواب مختلف دخالت کند پس اگر بحث : وضع خاص موضوع له خاص یا خاص موضوع له عام الخ در اصول مطرح می‌شود این فایده را دارد الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 چه درجه‌ای از ادراک عقلی می‌تواند در اثبات کار آیی داشته باشد اینجا ۳ نظر وجود دارد : ۱ - همه می‌توانند حکم شرعی را ثابت کنند ۲ - هیچ کدام از دراکات عقلی نمی‌توانند حکم شرعی را ثابت کنند بلکه فقط بیان شرعی می‌تواند وسیله اثبات حکم شرعی باشد ۳ - تفصیل : یعنی : ادراکات دو جورند ۱ - ادراک عقلی کامل ۲ ' ادراک عقلی ناقص پس و ادراکات عقلی کامل می‌توانند حکم شرعی را اثبات کنند ولی ادراک عقلی ناقص و $ظنی نمی‌توانند حکم شرعی را ثابت کنند این نظر سوم نظریه بیشتر فقهای اهل بیت است فقهای می‌گویند : با وجود ائمه علیهم السلام بیان شرعی استمرار دارد و نیازی نیست که حجیت ادراک عقلی را توسعه دهیم بلکه می‌گوییم که : ۱ - ادراک عقلی حجت نیست ۲ - فقط ادراک عقلی کامل حجت است نظر اول نظریه فقهای اهل تسنن است که می‌گویند : همه ادراکات عقلی می‌توانند حکم شرعی را اثبات کنند چه ادراکات عقلی قطعی و چه ادراکات عقلی ظنی که اصطلاحا این نظریه را نظریه رای و اجتهاد و نامیده‌اند این نظریه نظریه است می‌گوید : در حکم شرعی : ۱ - اگر در قرآن مسئله‌ای بود طبق آن $فتوا می‌دهم ۲ - اگر در حکم مسئله‌ای نبود و در بود و یا اگر حکم مسئله‌ای در قرآن و سنت هم نبود طبق نظر یکی از که خودم می‌پسندم عمل می‌کنم و نظرات بقیه اصحاب را کنار می‌گذارم ۳ - اگر در قرآن و سنت و نظرات اصحاب هم نبود اینجا خودم می‌کنم نظریه دوم می‌گوید : اصلاً عقل صلاحیت ندارد ابزار کشف و اثبات حکم شرعی باشد بلکه فقط قرآن و سنت وسیله کشف و اثبات حکم شرعی هستند نظریه سوم می‌گوید : فقط به دلیل قطعی و عمل می‌کنیم چون علیه السلام فرمود : یا هشام ابن حکم ان لله تعالی علی الناس حجتین حجت ظاهره و حجت باطنه فاما الظاهره فالرسل و الانبیا والائمه علیهم السلام و اما الباطنه فالعقول وسائل جلد ۱ صفحه ۶ الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b