eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی
309 دنبال‌کننده
465 عکس
410 ویدیو
80 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم یا الائمه علیه السلام ادرکنی زيارت كوفه ومدينه در يكشب علي بن گويد كه : شنيدم كه شخصي به جرم ادعاي پيامبري در است . بوسيله اي خودم را به او رساندم تا اورا ببينم . وقتي با او كردم او اين جرم راانكار كرد وگفت : من مدتي در مقام رأس الحسين علیه السلام در شام مي كردم . شبي در محراب مشغول عبادت بودم كه شخصي را در مقابلم ديدم كه بمن مي گفت : بامن بيا! من با او همراه شدم ، ناگاه خودرا در كوفه ديدم ! او بمن فرمود: اينجارا مي شناسي ؟ گفتم : آري اين مسجد كوفه است . من واو خوانديم سپس مقداري راه رفتيم ، ناگاه خودرا در مسجدپيامبر در مدينه ديدم . او برپيامبر سلام كرد ونماز خواند ومنهم نمازخواندم . سپس از مسجد بيرون آمديم ومقداري راه رفتيم ودوباره خودرادر شام در مقام رأس الحسين علیه السلام ديدم . او هم از مقابل چشمانم غايب شد. سال بعد باز او پيدا شد وهمان مكانهارا باهم رفتيم . وقتي به شام برگشتيم من گفتم تورا قسم به كسيكه اين قدرت را بتو داده ، شماكيستيد؟ او فرمود: من بن علي بن موسي الرضا علیهما السلام هستم . وقتي اين را براي مردم تعريف كردم ، مرا بجرم ادعاي نبوت دستگير وزنداني كردند. علي گويد كه من به او گفتم : درباره بيگناهي تو نامه اي به وزيرمي نويسم . نامه را نوشتم ولي بعد از چند روز نامه خودم برگشت خورد درحاليكه وزير زير آن نوشته بود كه : اگر ادعاي آن مرد صحت دارد همان شخص باكرامت بيايد واورا آزاد كند! من ناراحت شده ونامه را به زندان بردم تا جواب وزير را براي آن مردبگويم . وقتي به زندان رسيدم،ديدم كه نگهبانان در حال رفت وآمدهستند. علت را پرسيدم ، گفتند: اين مرديكه ادعاي نبوت كرده بود،غيب شده ونمي دانيم مرغ شده وبه هوابالا رفته ويا بزمين فرو رفته است ! من فهميدم كه امام علیه السلام او را رها كرده است . «ارشادج 2ص 279» دختر امام جواد علیه السلام گويد كه : بعد از پدرم نزدام ّ عيسي (ام ّ الفضل دختر ) رفتم واو اين ماجرا را دربارة امام جواد علیه السلام تعريف كرد: من هميشه نسبت به اينكه امام علیه السلام ، همسري ديگر بگيرد، نگران واحساس مي كردم تا اينكه روزي خانمي را ديدم كه خودرا همسرشوهرم معرفي كرد. من ناراحت شده وجريان را به مأمون عباسي اطلاع دادم . مأمون كه مست لايعقل بود، دستور داد تا شمشيرش را برايش آوردند. سپس قسم خورد كه برود وامام علیه السلام را بكشد! من وقتي اين حالت رااز پدرم ديدم ،پشيمان شدم و«اِنّا للّه وانّا اليه راجعون » مي گفتم وبرسروصورت خود مي زدم وبدنبال پدرم مي رفتم . تا اينكه به اطاقيكه امام علیه السلام درآن بود رسيديم . مأمون وارد شد وبا شمشير ضرباتي را برامام علیه السلام واردكردبطوريكه بدن امام علیه السلام پاره پاره شد! بعد بيرون آمد وبه قصرش برگشت . من تا صبح نخوابيدم وموقع صبح نزد پدرم رفتم وگفتم : مي داني ديشب چه كردي ؟ گفت :نه ! گفتم : پسر امام علیهما السلام را كشتي ! او تعجب كرد واز حال رفت وبيهوش شد. بعد از ساعتي بهوش آمد وگفت : واي برتو! چه مي گوئي ؟ گفتم :آري ! بخانة او رفتي وبدنش را با پاره پاره كردي ! مأمون دچار زيادي شد و خادم را صدازد وگفت : اين چه حرفي است كه دخترم مي گويد؟ ياسر گفت :راست مي گويد! مأمون برسر وسينة خود مي زد ومي گفت : انّا لِلّه وانّا اليه راجعون ! تاقيامت در ميان مردم رسوا شديم وهلاك گشتيم . بعد به ياسر گفت : اي ياسر! زود بخانة امام علیه السلام برو وببين اين مطلب راست است وزود خبري بياوركه نزديك است جان از تنم بيرون آيد! ياسربخانة حضرت علیه السلام رفت وزود برگشت وگفت : اي امير بشارت ومژدگاني ! مأمون گفت : چه خبرداري ؟ گفت : نزد امام علیه السلام رفتم واورا سالم در حال مسواك زدن ديدم . من سلام كردم وگفتم : مي خواهم اين پيراهني كه در تن داريد را بعنوان بپوشم ! وقصدم اين بود كه به بدن حضرت علیه السلام نگاه كنم وببينم كه از ضربات شمشير اثري مانده ياخير! امام علیه السلام پيراهن را درآورد ومن ديدم كه بدنشان مثل عاج سفيد است . واثري از زخم وغيرآن نيست . مأمون به گريه افتاد وگفت : با اين هيچ چيز ديگري نمي ماند واين معجزه براي اولين وآخرين است . «منتهي الامال ج 2 ص 336» الحمدلله‌رب‌العالمین کانال نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
مسلم ابن  قاصد  سلطان خوبان است کشته عدوان  مسلم است تا    ابد    نامش   بماند    ماندگار چون راه مسلم است او   شهید   اول و  سردار   یادگار     دوران  مسلم است    نفرین  دو  عالم  بر تو باد کوچه و مرد پریشان مسلم است از     تبارِ    حیدر  و  یار  آنکه دید رنج فراوان مسلم است با صلابت همچو کوه در راه حق او سفیر و مسلم است بر     سر    دارالعماره     همچو   ماه آنکه ش بوده گریان مسلم است اش  بر    مولا  حسین تا   ابد    فروزان مسلم است ()    آل   طاها    یار    دین قاصد سلطان خوبان مسلم است https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام حضرت کبری ع بود گاهی شجاعت به گرفتن است. گاهی شجاعت این است که جایی که همه می گویند : نه جرأت کند و بگوید : آری رسول خدا ص وقتی به مدینه کردند، همسرانی در آنجا داشتند؛ ولی آنها زمانی با پیامبر ص بودند که دوره خوشی حضرت بود . پیامبر وقتی که در مدینه می گیرد، وضویش را به عنوان از هم می ربودند. پیامبر وقتی که در مدینه برمی داشت، جای قدمش را می بوسیدند. پیامبر ص در مدینه رئیس بود. وقتی می کرد، مردم به پایش می دادند . زنی سه روی گذاشته بود و می آورد. گفتند: اینها چه کسانی هستند؟ گفت: این شوهر من است، آن یکی برادر من است و این هم پسر من است ؛ ولی الحمدلله که پیغمبر ص سالم است . مدینه جایی است که دور پیامبر ص حلقه وار می چرخند. اگر پیامبر ص در مدینه با حضرت هستند، دوره خوشی ایشان بوده است؛ اما ده سالی که حضرت خدیجه ع با پیامبر ص در بودند، دوره سختی، گرسنگی، محاصره در ابی طالب و انواع و آزارها بود. دوره ای بود که : پیامبر ص و یارانش از سنگ به شکم می بستند و گاه سه نفر با یک خرما خود را سیر می کردند . دورانی که رسول خدا ص در بود، دوران چوب و سنگ و ناسزا و و و بودن به حضرت بود . در همین دوران حضرت خدیجه ص با شجاعت در کنار همسرش ایستاد . گاهی حضرت خدیجه ع در کوچه های مکه به دنبال پیامبر ص می گشت و می گفت : مَنْ اَحَسَّ لِیَ النَّبِی الْمُصْطَفَی؟ مَنْ اَحَسَّ لِیَ الرَّبیعَ المُرتَّضی؟ کیست که جای پیامبر خاتم ص را به من نشان دهد؟ کیست که بهار من پیامبر ص را پیدا کند بحار الانوار، ج 18 ، ص 242 گاهی می دید پیامبر ص پشت سنگی نشسته و از پای مبارکش جاری است با سنگ و چوب می زدند؛ اما حضرت خدیجه ص این زخمها را می بست و مرهم می گذاشت . وقتی پیامبر ص به می رفت، حضرت خدیجه ص این فداکار، آن راه طولانی را هر روز طی می کرد و برای حضرت غذا می آورد. یکی از حضرت خدیجه کبری ع شجاعت حضرت خدیجه کبری ع است که در جایی که همه می گفتند : نه حضرت خدیجه کبری ع گفت : و پای این آری گفتن ایستاد الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
🔰 مگر می‌شود این را نداشت 🖋 کارلایل مورخ و اسکاتلندی در کتاب :  "درباره قهرمانان، قهرمان پرستی و نقش قهرمانی در تاریخ" می گوید: 🔻As for this young Ali, one cannot but like him. A noble-minded creature, as he shows himself... ⬅️ در مورد این علی (باید گفت که)، نمی توان او را دوست نداشت.  نجیب، چنان که خود را اکنون و همیشه بعد از آن نشان می دهد.  پر از ، پر از . او بود؛  چون ؛  با این حال پر از لطف و بود. با در درگذشت.  او ناشی از : سخاوتمندانه خودش و به انصاف دیگران بود ( فوق العاده) او درباره قاتلش گفت:  اگر این زخم به مرگ منجر نشد، آنها باید را ببخشند. 🔰 از ضربت خوردن تا شهادت؛ 🔹 گارودی فیلسوف فرانسوی می‌گوید: دختر دانشجوی فرانسوی نزد من آمد و گفت: نکته‌ای که توجه مرا جلب کرده آن است که : شما همواره از یک شخص مسلمان به نام«علی» می‌گویید. این علی کیست و چرا در شما این اندازه تاثیر گذارده‌است؟ می‌گوید: علی (ع) در حال و در سجده، مورد اصابت ضربۀ قرار گرفت و آن ضربه تا اعماق جمجمه‌اش کرد،یعنی به مغزش رسید. 🔹اما تنها یک روز پس از آن حادثه،علی (ع) در حالی‌که : در بستر مرگ افتاده بود و ضربۀ کشنده تا ژرفای مغزش نفوذ کرده بود، وصیت خود را به فرزند ارشد خود، امام (ع) گفت و این یکی از مفاهیمی است که در سراسر تاریخ خود شنیده‌است. 🔹 دانشجو پرسید: مگر در وصیت خود چه گفت؟ علی (ع) در بستر مرگ به فرزندش امام حسن (ع) فرمود: «فرزندم! با اسیرت (ابن ) مهربان باش. به خاطر حقی که بر تو دارم، از تو می‌خواهم که بر اسیرت کنی و با او نیکوکار و دلسوز باشی. از آن‌چه خود می‌خوری به او بده و از آن‌چه می‌نوشی به او بنوشان. و پای او را با غل و زنجیر نبند و اگر من جان دادم، تنها با زدن یک ضربه او را کن. مبادا او را بسوزانی یا مثله کنی. 🔹اگر من زنده بمانم، بر من سزاوارتر است که از او در گذرم و خود می‌دانم که با او چه کنم. شما دو تن را به تقوای الهی سفارش می‌کنم. یاور ستمدیدگان و ستمگران باشید.» 🔹گارودی می‌افزاید: من هم‌چنان بخش‌هایی از وصیت حضرت علی ع را برای شاگردم بازگو می‌کردم، و دخترک دانشجوی فرانسوی می‌شنید و اشک‌هایش را پاک می‌کرد. الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا امیرالمومنین علیه السلام درشرح ابن ابي معتزلي آمده است : "جريان را دانستيد، اما چون (ع) بر وي پيروزي يافت وي را گرامي داشت و همراه با بيست نفر از زنان عبدالقيس كه به دستور علي (ع) بر سر خويش نهاده و حمايل كرده بودند او را به سوي فرستاد. هنگامي كه قسمتي از را طي كردند عايشه آن حضرت را با سخناني ناشايسته مورد قرار داد و ابراز ناراحتي كرد و گفت : او با فرستادن اين مردان و سپاهياني كه بر من گماشته مرا هتك كرده است ; اما چون آنها به مدينه رسيدند عمامه ها را برداشته و گفتند ما بوديم كه به همراه تو شديم . و اما اهل بصره كه با حضرت علي (ع) به برخاستند و با شمشير رو در روي او و اولاد او ايستادند و به آن حضرت دشنام و ناسزا گفتند، چون كه وي بر آنان پيروزي يافت شمشير از آنان بداشت و منادي وي در سرتاسر لشكرگاه فرياد زد كه : به هيچ وجه فراريان را نكنيد و و اسير را نكشيد و كسي كه خود را بيندازد در امان است و كسي كه به سپاه امام پناه بياورد در است . پس از پايان نيز آن حضرت متاعشان را نگرفت و فرزندانشان را اسير نكرد، و از اموالشان چيزي به عنوان تصرف نكرد. و اگر مي خواست مي توانست همه اين كارها را انجام دهد، ولي او جز راه گذشت و راه ديگري را برنگزيد و به پيامبرخدا(ص) در روز فتح مكه نمود كه آن حضرت (ص) نيز در شرايطي مردم را مورد عفو قرار داد كه هنوز آتش كينه ها به سردي نگرائيده و بديها فراموش نشده بود."(1) مباني فقهي حكومت اسلامي (جلد اول) دولت و حكومت الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
در ! می‌شناسم که در معرکه شاهد هجده نفر از بستگان درجه یک بود و گفت: «جز زیبایی ندیدم» و که گفت: «مرگ برایم از شیرین‌تر است!». می‌شناسم که : نه با مُلک ری فریفته شد و نه از غلاف هراسناک، پس بدانید که مبنای آدمی فقط و نیست! در « » ۷۲ نفری را می شناسم که : از درایت خویش بهترین «انتخاب» عالم را به نام خویش ثبت کردند. می‌شناسم که : پا بر « » گذاشت و جرعه‌ای ننوشید و « » خویش را نادیده گرفت و را پس زد تا شود برای «افراد خودشکوفا»! در «نه گفتن» آقایی می شناسم که : زیر سُم اسبان رفت اما بر ،گفت : «نه» . در« » « » یک ابرمردی را می شناسم که : ‌اش : از مدینه تا از شیرخواره تا بزرگسال از و تا پیرمرد و پیرزن پا به پا تا جولانگاه پیش آمدند.
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم 🌺یااباعبدالله الحسین علیه السلام🌺 کلامکم ۷- حرکتش : علیه السلام : ۱- و الهی بود ۲- علیه بود ۳- نبود ۴- بود ۵- بی نبود ۶- نبود ۷- نبود ۸- نبود ۹- نبود ۱۰ - با بود ۱۱- به بود ۱۲- بود ۱۳- بین ناب و اموی بود ۱۴- از بین دو امر و بود ۱۵- به اسلام دوباره داد ۱۶- بود ۱۷- تبلور زنده : ۱- و مناجات شد ۲- شد ۳- شد الحمدلله‌رب‌العالمین کانال نشر‌خوبی‌ها🌹 @nashrekhobyhakashan
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم «حسين»، : حماسه و آموزگار سرورى و اسوه خداجويى و ‏_طلبى است. كربلاى او جلوه‏ گاه است، و او، بازگشايى همان كتاب جاويد، كه سطر سطرش بيدارگر و الهام ‏بخش است. چهل روز از شهادت سالار شهيدان و آن حماسه ماندگار مى ‏گذرد، حماسه پيروزى خون بر ! چهل روز است كه «حسين» و «عاشورا» و «كربلا» با يك تلاقى مقدس، خون حيات و آزادگى و حريت و مردانگى را در رگ‏ هاى امت دوانده و دفاع از فضيلت و و را در تابلويى به عظمت نگاشته است. چهل روز از تأسيس دانشگاهى می گذرد كه (ع) در كلاس‏ هاى گوناگون آن، تمامى درس ‏هاى الهى و انسانى را براى آينده تاريخ بيان كرده است الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم زندگی فردی علیه السلام دقت در روزی حلال حضرت امام صادق (علیه السلام) در بر رضایت خداوند تأکید داشت. لذا وقتی کارپرداز او که با ی امام برای تجارت به مصر رفت و با سودی کلان برگشت؛ امام از او پرسید: این همه سود را چگونه به دست آورده ای؟ او گفت: چون مردم نیازمند کالای ما بودند، ما هم به گزاف فروختیم. امام فرمود: «سبحان الله! علیه مسلمانان هم پیمان شدید که کالایتان را جز در برابر هر دینار سرمایه یک دینار سود نفروشید!» امام اصل سرمایه را برداشت و سودش را نپذیرفت و فرمود: «ای ! چکاچک ها از کسب حلال آسان تر است.» سبحان الله تحلفون علی قوم الا تبیعونهم الابربح الدینار دینارا ... ثم قال: یا مصادف! مجالده السیوف اهون من طلب الحلال؛ بحارالانوار، ج ۴۷ ص۵۹ الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b