eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 🔷🔹با درنگ در سند‌های دینی (قرآن و روایات) در می‌یابیم دشمن اصلی؛ یعنی در سه جبهه با رسالت و آرمان‌های الهی‌اش به ستیز خواهد پرداخت: 🔻 🔻 🔻 🔶🔸 دجّال یک جریان یهودی است، از یهودیّه می‌آید و است. انطباق این آموزه‌های روایی بر استراتژی تبیین شدة قرآن که شدیدترین دشمن را یهود معرفی می‌کند، ما را به این یقین می‌رساند که یهود برای مواجهه با تشیّع (اسلام ناب) دست به ایجاد یک جبهة جهانی می‌زند. 🔷🔹 در دنیای کنونی فقط یک قطعه از این پازل است و باید سراغ لایه‌های سیاسی، حقوقی، فرهنگی آن را در بقیة مناسبات، به ظاهر، بی‌طرف بین‌المللی هم گرفت. بر نویسندگان و پژوهشگران لازم است ردّپای این دشمنی را در این مناسبات و قواعد ادارة جهان کنونی بیابند و افشا کنند. ؛👈 🔶🔸 دشمن اصلی در خطوط جهان اسلام برای ضربه زدن به کانون رسالت حضرت محمّد(ص) تشکیل خواهد شد. اینها از خون و نژاد یهود ، ولی در حکم یهودند. هم سزای یهود برای آنهاست و هم مرام یهود را کسب کرده، در خدمت او در آمده‌اند. بنابراین آنان را نام می‌نهیم. ⭕️ مستند این جبهه، حدیثی شریف از امام صادق(ع) است. احمد بن محمّد برقی در از محمّد بن مروان از حضرت صادق(ع) روایت کرده که پیامبر(ص) فرمود: «هر کس بر بغض و دشمنی با ما بمیرد، یهودی محشور می‌شود❗️» سؤال شد: چرا یهودی❓در حالی که آنها مسلمان زاده بوده‌اند⁉️ 💕🔹🍃 فرمود: «چون اگر دجّال خروج کند از سپاهیان او خواهند شد.» ❗️ 🔶🔸 را یهود ـ دشمن اصلی ـ تشکیل می‌دهد تا به کانون اصلی رسالت الهی اسلام ناب نزدیک و زمینة ضربه را فراهم کند. 💕🔹 واضح است این جبهه هم به نوبة خود زمینه‌ساز خسارت و سپس است. 🔷💕🍃مستند افشای این جبهه روایتی از امام رضا(ع) است که فرمود: «از کسانی که راه مودّت ما اهل‌بیت را برگزیدند، کسانی هستند که فتنة آنها از است.» می‌پرسند: چگونه می‌کنند❓ می‌فرماید: «به واسطة کردن با دشمنان ما اهل‌بیت و کردن با دوستان اهل‌بیت(ع). زمانی که این اتفاق افتاد و در هم آمیخته می‌شود و امر می‌گردد.»👈 وسائل الشیعه، ج16، ص179. 📚برگرفته از ماهنامه موعود شماره 115 .مقاله زمینه‌سازان خروج دجّال . @tabyinchannel
⚡️🌸⚡️🌸⚡️🌸⚡️🌸⚡️ 🌸 ⭕️فاکتورهای ازدواج و خانواده قرآنی (بخش دوم) 🔶 و تجربه یک زندگی مشترک یکی از زیباترین آرزوهای هر است که در دوران حیات خود آن را در سر می پروراند، و به دنبال دستیابی به آن و برطرف کردن موانع آن است. و تجربه نوع خاصی از حیات طیبه الهی، و خدادادی است که محصول آن و راحتی در زندگی است، که انسان همواره خواهان آن بوده است. به همین منظور در این نوشتار تلاش داریم با تکیه بر سبک و ، به جلوه ها و فاکتورهای ازدواج و خانواده قرآنی اشاره کنیم. 💠تقویت عشق و احسان   🔷از مهمترین و اساسی ترین نیازهای یک زندگی مشترک، عنصر و است. «وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛ و باز یکی از آیات (لطف) او آن است که برای شما از بیافرید که در کنار او یافته و با هم انس گیرید و میان شما رأفت و برقرار فرمود. در این امر نیز برای مردم بافکرت ادله ای (از علم و حکمت حق) آشکار است». [روم، ۲۱] 🔷هر چند این عنصر حیاتی در قبل و ابتدای ازدواج و تشکیل زندگی مشترک بسیار پررنگ و قوی خود را در زندگی زناشویی نشان می دهد، ولی در مواردی که زوجین در مواجه با مشکلات و سختی های زندگی، از مهارتهای حل مسئله برخوردار نیستند، این عنصر حیاتی در زندگی آنها دستخوش تضعیف قرار میگیرد، از طرفی به هر اندازه زوجین در تقویت و بهبود این و سستی و تعلل به خرج دهند، مشکلات پیچیده تری در سر راه زندگی آنها رشد و نمو خواهد نمود، باری به هر جهت تمام تلاش و دغدغه در زندگی دینی و قرآنی، تقویت و بهبود ، ، و در زندگی است؛ فاکتور طلایی و مهمی که به خوبی می توان آن را در زندگی اولیای الهی همچون (س) و (ع) به خوبی مشاهده کرد. 🔷در سیره خانوادگی این در منابع روایی از (ع) نقل شده است که فرمودند: «به خدا سوگند! من هرگز (س) را به خشم و غضب نیاوردم و او را بر امری اکراه نکردم، تا اینکه خداوند عزّوجلّ روح او را قبض کرد و از دنیا رفت، و فاطمه (س) نیز هیچگاه مرا به خشم نیاورد و در هیچ امری از من نافرمانی ننمود، و من هرگاه به او نظر میکردم غم ها و حزن و اندوها از من برطرف میشد». [بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ‏۴۳، ص ۱۳۴] ... منبع: راسخون @tabyinchannel
⭕️پیامبر اکرم صلی الله عليه و آله:  🔸«اَحْبِبْ فِى اللهِ وَ ابْغِضْ فِى اللهِ وَ والِ فِى اللهِ وَ عـادِ فِى اللهِ فَاِنَّهُ لَنْ تُنالَ وُلاِيَةُ اللهِ اِلاّ بِذلِك، وَ لا يَجِـدُ رَجـُلٌ طَعْمَ الإيمانِ وَ اِنْ كَثُرَتْ صَلاتُهُ وَ صِيامُهُ حـَتّى يـَكُونَ كَذلِك».  🔹در بـدار، و بـدار، براى خدا و كن، و براى خدا كن؛ يقينا جـز با اين، به نخـواهى رسيد. و هـرگز كسى را نمى يـابد، هر چند و فراوان باشد، مگر آنـكه چنـين باشـد. 📕وسائل الشيعه، ج ۱۱، ص ۴۴۰ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مهارت های ضروری در سبك زندگی اسلامی (بخش دوم) 💠برخی از مهارت هايی که در زندگی کسب آنها ضرورت دارد عبارتند از: 1⃣«مهارت های بين فردی» 🔹انسان به هر دليلى چون تسخير و عاطفه و استخدام و مانند آن ها در دنيا نيازمند ديگرى است و بدون ديگرى نمی تواند زندگی کند. خداوند در بيان مى کند که اين گونه است که برخی را برخی ديگر قرار داده تا را پيش برند. خداوند در آيه ۳۲ سوره زخرف به صراحت از و به عنوان علت اصلی سخن گفته و می فرمايد: «آیا آنان هستند که رحمت پروردگارت را تقسیم می کنند؟ ما در زندگی دنیا معیشت آنان را میانشان تقسیم کرده ایم، و را از جهت درجات [فکری و مادی] بر برخی داده ایم تا برخی از آنان برخی دیگر را [در امر معیشت و سایر امور] به خدمت گیرند؛ و رحمت پروردگارت از آنچه آنان جمع می کنند، بهتر است». 🔹در انسان ها به صورت وارد می شوند (مريم، آيه ۹۵)، هر چند که مجموع می شوند (واقعه، آيه ۵۰؛ هود، آيه ۱۰۳)، ولی تشکيل نمی دهند؛ زيرا نيازی به ديگرى ندارند تا براساس ضوابط با روابط و به تعبير قرآن «بيع و خله» (بقره، آيه ۲۵۴) با بستن قرارداد و يا روابط دوستانه و خويشاوندی نيازهای يکديگر را برآورده سازند؛ اما انسان در برخلاف آخرت ديگرى است. اينجاست که به عنوان يک خود را نشان می دهد. خداوند در بر کسب مهارت بين فردی تاکيد دارد و از انسان ها می خواهد ياد بگيرند چگونه در زندگی و رفتار کنند. اصولا و برای تبيين کسب مهارت های بين فردی چون و تاکيد دارد. 🔹همکاری و مشارکت نه تنها در مسائل عبادی محض چون حج و نماز، بلکه در امور ديگر مانند کسب و تزکيه و انسان های خوب و نيک، و نيز مورد تاکيد است. خداوند در آيه ۲ سوره مائده مى فرمايد: «...و تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان و اتقوا الله ان الله شديد العقاب» (...و در و با يکديگر کنيد و در گناه و تعدی دستيار هم نشويد و از خدا پروا کنيد که خدا سخت کيفر است». از ديگر موضوعات اين مهارت، و اعتماد به گروه است. اصولا به معناى گروه معتقد به هدف و روش خاص است. امت ها براساس اعتقاد به هدفی خاص است که دور هم گرد می آيند. 🔹 يا اهل ايمان از واژگان پرکاربرد در است. خداوند از می خواهد، هم در کارها به يکديگر رسانند و هم به يکديگر اعتماد کنند. اعتماد به مومن به عنوان برادر دينی، به شخص اين امکان را می دهد تا در يک فضای سالم و در امنيت و آرامش کامل بتواند اهداف خويش را پيش برد. در آيات و روايات بر اموری چون اصالت صحت و اصالت برائت و مانند آنها تاکيد بسياری شده است. اينها بستر و فضای مناسبی را فراهم می آورد تا افراد بتوانند به ديگرى اعتماد کرده و در يک فضای امن روحی و روانی به فعاليت بپردازند. 🔹در روابط بين فردی بر اساس اصول و معيارها و شاخص هايی تنظيم می شود. و هر يک می تواند به بهبود ارتباطات بی‌انجامد. روابط ميان براساس «الاقرب فالاقرب» سامان می يابد و اين گونه است که در ارث طبقات اول تا سوم مطرح می شود. همين معيار، مهم‌ترين اصل در تبيين و تعيين حدود سبز تا قرمز ارتباط است. همچنين ارتباط با دوستان بايد در همين چارچوب سامان يابد و با دوستانی که اعتماد بيشتری داريم بهتر مى توانيم کار کنيم. البته بايد ارتباط ميان فردی شناخته شود و براساس آن عمل کرد؛ زيرا با بايد چنان رفتار کرد که اگر شد همه تو را نداند، و با دشمن نيز چنان کرد که جايى برای گذاشته شود. ... برگرفته از روزنامه كيهان، شماره ۲۱۲۰۴ به تاريخ، ص ۸ (معارف) منبع؛ وبسایت پژوهه @tabyinchannel
⭕️پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله:  🔸«رَحِــمَ اللهُ وَلَـدا اَعانَ والِدَيْهِ عَلى بِرِّهِ، وَ رَحِـمَ اللهُ والِـدا اَعانَ وَلَدَهُ عَلى بِرِّهِ، وَ رَحِـمَ اللهُ جـارا اَعانَ جارَهُ عَلى بِرِّهِ، وَ رَحِـمَ اللهُ رَفيقا اَعانَ رَفيقَهُ عَلى بِرِّهِ».  🔹خدا رحمت كند را كه در كار نيك، به و كمك كند؛ خدا رحمت كند را كه در كار نيك، را يارى كند؛ خدا رحمت كند را كه در كار نيك، به يارى همسايه بشتابد، و خدا رحمت كند را كه در كار نيكِ دوستش، به او كمك كند. 📕وسائل الشيعه، ج ۱۱، ص ۵۹۲ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️معصومين (علیهم السلام) چه توصیه هایی برای برقراری صلح و اصلاح روابط بين مردم نموده اند؟ (بخش اول) 🔸، نقطه مقابل سخن چينى و سعايت است. در این کار، فرد مى كوشد با سخنان خود، به بين دو نفر پایان داده و اختلاف را به و صفا تبدیل کند. اين صفت، يكى از مهم اخلاقى است كه در و اسلامى به آن اشاره شده است. ما در اينجا به بیان بخشى از روايات مهمى كه در اين زمينه رسيده، مى پردازیم: 1⃣ (صلى الله عليه و آله) در حديثى می فرماید: «مَنْ مَشى فى صُلْح بَيْنَ اِثْنَيْن صَلّى عَلَيْهِ مَلائِكَةُ اللهِ حَتّى يَرْجِعَ وَ اُعْطِىَ ثَوابَ لَيْلَةِ الْقَدْرِ» [۱] (كسى كه در طريق ميان دو نفر گام بردارد، بر او درود مى فرستند، تا زمانى كه باز گردد، و ثواب شب قدر به او داده مى شود). 2⃣اميرالمؤمنين (عليه السلام) در آخرين توصیه ها به فرزندان گرامى اش امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) می فرماید: (اصلاح ذات البين را ترك نكنيد)، «فَاِنِّى سَمِعْتُ جَدَّكُما (صلى الله عليه وآله) يَقُولُ صَلاحُ ذاتِ الْبِينِ اَفْضَلُ مِنْ عامَّةِ الصَّلاةِ وَ الصِّيامِ» [۲] ( در ميان از تمام نمازها [ی مستحبی] و روزه ها [ی مستحبی] برتر است). 3⃣رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در حديثی می فرماید: «اَلا اُخْبِرُكُمْ بِاَفْضَلِ مِنْ دَرَجَةِ الصِّيامِ وَ الصَّلاةِ وَالصَّدَقَةِ اِصْلاحُ ذاتِ البينِ فَاِنَّ فِسادَ ذاتِ البينِ هِىَ الْحالِقَةُ» [۳] (آيا به شما خبر بدهم از چيزى كه از روزه و نماز و صدقه برتر است، آن اصلاح ميان مردم است، زيرا فساد ميان مردم همه چيز را از بين مى برد). 4⃣امام صادق (عليه السلام) فرمود: «صَدَقَةٌ يُحِبُّها اللهُ اِصْلاحُ بَيْنَ النّاسِ اِذا تَفاسَدُوا وَ تَقارُبُ بَيْنَهُمْ اِذا تَباعَدُوا» [۴] (صدقه اى كه خدا آن را دوست دارد، اصلاح در ميان مردم است هنگامى كه روابط آنها خراب شود، و نزديك ساختن آنها به يكديگر است. هنگامى آنها از يكديگر دور شوند). 5⃣امام صادق (عليه السلام) در حديثى به «مفضل بن عمر» می فرماید: «اِذا رَاَيْتَ بَيْنَ اِثْنَيْنِ مِنْ شِيْعَتِنا مُنازِعَةً فَاَفْتَدْها مِنْ مالِى» [۵] (هنگامى كه ميان دو نفر از شيعيان من نزاعى ديدى [بر سر امور مالى و مانند آن] با مال من، در ميان آنها و برقرار ساز). بر همين اساس يكى از اصحاب امام صادق (عليه السلام) به نام «ابو حنيفه سابق الحج» مى گويد: بين من و دامادم بر سر ميراثى نزاعى در گرفت، مفضّل از آنجا مى گذشت، كمى ايستاد سپس گفت: هر دو به منزل من بياييد، ما آنجا رفتيم و با چهارصد درهم، اختلاف بین ما را حل كرد، سپس گفت: بدانيد اين از مال من نبود بلكه از اموال (عليه السلام) بود كه دستور فرموده هرگاه در بین شيعيان واقع شد بوسیله دارایی امام آنها را صلح دهم. [۶] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال‏، ابن بابويه، دار الشريف الرضي، قم‏، چ ۲، ص ۲۸۸؛ [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ ۱، ص ۴۲۱، نامه ۴۷؛ [۳] مجموعة ورّام‏، ورام بن أبي فراس، مكتبة فقيه‏، قم‏، ‏چ ۱، ج ‏۱، ص ۳۹؛ [۴] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۲، ص ۲۰۹، ح ۱؛ [۵] توحيد المفضل‏، مفضل بن عمر، قم‏، داورى‏، بى تا، چ ۳، ص ۴؛ [۶] الكافی، همان، ح ۴؛ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابيطالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ ۱، ج ۳، ص ۳۱۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️معصومين (علیهم السلام) چه توصیه هایی برای برقراری صلح و اصلاح روابط بين مردم نموده اند؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸اصلاح ذات بين، نقطه مقابل سخن چينى و سعايت است. در این کار، فرد مى كوشد با سخنان خود، به اختلاف بين دو نفر پایان داده و اختلاف را به صلح و صفا تبدیل کند. اين صفت، يكى از فضايل مهم اخلاقى است كه در آيات قرآن و روايات اسلامى به آن اشاره شده است. ما در اينجا به بیان بخشى از روايات مهمى كه در اين زمينه رسيده، مى پردازیم: 6⃣امام صادق(عليه السلام) در تفسير آیه ۲۲۴ سوره بقره؛ «وَ لا تَجْعَلُوا اللّهَ عُرْضَةً لاِيْمانِكُمْ» می فرماید: «اِذا دُعِيْتَ لِصُلْح بَيْنَ اِثْنَيِنِ فَلا تَقُلْ عَلَىَّ يَمينى اَنْ لا اَفْعَلَ؛ [۱] هنگامى كه تو را دعوت كردند كه ميان دو نفر صلح برقرار كنى، نگو من قسم خوردم كه چنين كارى نكنم [اين قسم اعتبارى ندارد از آن صرف نظر كن]». اين حديث اشاره به كسانى است كه گاهى اقدام به اصلاح ذات البين مى كنند، سپس گرفتار مشكلاتى مى شوند و سوگند ياد مى كنند كه ديگر گرد اين كار نگردند، امام (علیه السلام) اين سوگندها را بى اعتبار دانسته، و مشكلات پيشين را مانع اين كار مهم نمی دانند. 7⃣اميرمؤمنان امام على (عليه السلام) در حدیثی می فرماید: «مَنْ اِسْتَصْلَحَ الاْضْدادَ بَلَغَ الْمُرادَ؛ [۲] كسى كه بین افراد ضد و مخالف، صلح برقرار کند به هدف خويش نايل مى شود». منظور از اضداد در حديث بالا، اضداد فلسفى نيست كه قابل جمع نباشد، بلكه اضداد عرفى است. البته حديث تفسير ديگرى نيز دارد و آن اين كه اگر انسان بتواند در ميان افراد و گروه هايى كه دارای افكار مختلفی هستند هماهنگى ايجاد كند، به اهداف خود در مديريت جامعه خواهد رسيد. 3⃣اهميت اصلاح ذات البين تا آن حد است كه گاه دروغ گفتن در اين راه نيز مجاز شمرده شده است. چنانكه امام صادق (عليه السلام) در حديثى می فرمایند: «اَلْكَلامُ ثَلاثَةٌ صِدْقٌ وَ كِذْبٌ وَ اِصْلاحٌ بَيْنَ النّاسِ قيلَ لَهُ جُعِلْتُ فِداكَ ما الاْصلاحُ بَيْنَ النّاسَ. قالَ تَسْمَعُ مِنَ الرَّجُلِ كَلاماً يَبْلُغُهُ فَتَخْبُثُ نَفْسُهُ فَتَلقاهُ فَتَقُولُ سَمِعْتُ مِنْ فُلان قالَ فيكَ مِنَ الْخَيْرِ كَذا وَ كَذا خِلافُ ما سَمِعْتَ مِنْهُ؛ [۳] سخن سه گونه است: گاه راست است و گاه دروغ و گاه اصلاح در بین مردم. كسى عرض كرد: فدايت شوم منظور از اصلاح بين مردم چيست؟ امام فرمود: اين كه از كسى درباره ديگرى سخنى مى شنويد كه اگر به او برسد ناراحت مى شود، تو او را ملاقات مى كنى و مى گويى فلان كس درباره تو ذكر خير فراوانى داشت برخلاف آنچه از او شنيده بودى [و به اين وسيله آن دو را نسبت به يكديگر خوشبين مى كنى]». 🔹مرحوم علاّمه مجلسى در شرح اين حديث مى فرمايد: «چنين سخنى هر چند از نظر عرف و لغت، دروغ است، لکن به خاطر قصد اصلاح بين مردم جايز مى باشد، و تمام اهل اسلام در اين سخن متفقند. سپس مى افزايد حتى توريه كردن در اين موارد واجب نيست، هر چند بتوان توريه بعيدى نمود». [۴] بى شك كلام دو گونه بيشتر نيست يا مطابق واقع است يا بر خلاف واقع، اولى صدق ناميده مى شود و دومى كذب. ولى از آنجا كه سخنان خلاف واقع به نوبه خود نيز بر دو قسم است يا موجب فساد است يا موجب صلاح، امام (عليه السلام) آن دو را از هم جدا كرده و آنچه موجب صلاح است را قسم سومى شمرده است. 🔹از مجموع احاديثی که آورده شد به خوبى روشن مى شود كه در ميان اعمال خير، كمتر عملى به اهميت اصلاح ذات البين می رسد، تا آنجا كه ملائكه بر شخص اصلاح كننده درود مى فرستند، و عمل او را برتر از نماز و روزه دانسته، و كار او همچون جهاد فى سبيل الله می دانند. بديهى است اصلاح ذات البين تنها در سطح فرد يا افراد اثر نمى گذارد، بلكه سبب انسجام اقشار مختلف جامعه و تحكيم پيوندهاى محبت در بین آنها مى شود، و اين اتحاد و انسجام، سبب پيروزى، عزّت و اقتدار جامعه اسلامى می شود. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ۲، ص ۲۱۰، ح ۶؛ [۲] غرر الحكم و درر الكلم‏، دار الكتاب الإسلامي‏، قم، چ ۲، ص ۵۹۳، قصار ۳۹۸؛ [۳] الكافی، همان، ص ۳۴۱، ح ۱۶؛ [۴] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۷۳، ص ۲۵۲، باب ۱۱۴، ح ۱۹ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابيطالب (ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۳۱۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چه ویژگی هایی را برای «دوست واقعی» برمی شمارد؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۳۴ با اشاره به بعضى از شرايط مهم دوستى، مى فرمايد: «لَا يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلَاثٍ: فِي نَكْبَتِهِ، وَ غَيْبَتِهِ، وَ وَفَاتِهِ» ( انسان، دوست نخواهد بود مگر اين كه خود را در سه حالت فراموش نكند: به هنگامى كه دنيا به او پشت مى كند و در زمانى كه غايب است و پس از مرگش). شك نيست كه در زندگى خود نيازمند به است كه در به او كمك كنند و در زمان راحتى مونس انسان باشند؛ زيرا با داشتن از يك سو و ، به تنهايى قادر به رسيدن به همه آنها نيست، 🔹از سوى ديگر ايجاب مى كند كه براى خود انتخاب كند؛ ولى اين ياران اند؛ گروهى مانند كه دائماً انتظار دارند در مقابل خدمتى، به آنان شود و طبيعى است كه هر وقت از دوست خود بهره اى نداشته باشند او را براى هميشه رها مى كنند. گروه ديگرى هستند كه گرچه در برابر هر خدمت انتظار خدمتى دارند، ولى را فراموش نمى كنند و به پاس آنها دوست خود را در مشكلات يارى مى دهند، اما هنگامى كه تصور مى كنند پاداش خدمت هاى پيشين او را داده اند رهايش مى سازند. 🔹گروه سومى نيز هستند كه دوستى آنها بر اساس است و صفا و ، نه نتيجه خدمت و كارى شبيه تجارت. آنها به هنگام قدرت به دوستان خود خدمت مى كنند و انتظار پاسخى از آنها ندارند و به همين دليل به هنگام بروز مشكلات براى دوستان خود هرگز آنها را رها نمى سازند و همچنان به و دوستى وفادارند. (عليه السلام) در اين كلام پربارش اشاره به اين گروه مى كند كه و واقعى اند؛ آنها در سه زمان خود را فراموش نمى كنند؛ به هنگام : آنها در چنين زمانى در كنار خود مى ايستند، به او مى كنند، تسلى خاطر مى دهند، و وفادارند. 🔹«نكبت» در اصل به معناى انحراف از مسير است، همان گونه كه در قرآن مجيد آمده «وَ إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ» [۱] (امّا كسانى كه به آخرت ايمان ندارند از اين راه منحرف مى شوند). از اين رو هنگامى كه دنيا به كسى پشت كند از آن تعبير به مى كنند، و از آنجا كه بروز ، مصائب و مصداق نكبت است بسيارى از ارباب لغت، را به معناى بلا و تفسير كرده اند. شاعر نيز مى گويد: «دوست آن باشد كه گيرد دست دوست - در پريشان حالى و درماندگى»؛ 🔹اضافه بر اين، بعضى هستند كه در حضور دوست، به سبب شرم و حيا رسم دوستى را به جا مى آورند، ولى به هنگامى كه آنها غائب باشند خود را از آن خلاص مى كنند و به اصطلاح «حفظ الغيب» ندارند، و از آن فراتر هنگامى كه از برود و دست او از همه چيز كوتاه گردد و اميد خدمتى از او نداشته باشند او را مى كنند، نه به سراغ همسر و فرزند او مى روند كه اگر مشكلى دارند حل كنند، نه در جمع دوستانِ زنده، از او مى كنند و نه براى او انجام مى دهند. 🔹 (عليه السلام) مى فرمايد: كسى است كه در اين سه حالت دوستش را فراموش نكند. البته فراوان اند و كه در كلام حكيمانه فوق بگنجند اندك اند. در حديثى در «غرر الحكم» از (عليه السلام) آمده است كه مى فرمايد: «اَلصَّدِيقُ اَلصَّدُوقُ مَنْ نَصَحَكَ فِی عَيْبِكَ وَ حَفِظَكَ فِی غَيْبِكَ وَ آثَرَكَ عَلَى نَفْسِهِ» [۱] ( كسى است كه تو را براى تو بگويد و دهد و در غيبتت مراتب دوستى را حفظ كند و تو را [در حل مشكلات] بر خود مقدم شمرد). پی نوشت؛ [۱] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی‏، چ۲، ص۱۰۴، قصار ۱۹۲۶ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ۱، ج۱۳، ص۱۱۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در تبیین آثار «محبت و دوستی» با مردم چه می فرماید؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۴۲ با اشاره به آثار و با مردم مى فرمايد: «التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ» (اظهار و دوستى با نيمى از عقل است). تعبير به «نيمى از عقل» اشاره به اين است كه كارى است فوق العاده ، و منظور از اين است كه كارهايى انجام دهد كه نشانه و دوستى باشد؛ در به يارى آنها بشتابد و در برابر كارهاى ناروا به هنگام قدرت به جاى انتقام جويى كند و با با مردم روبه‌رو شود، 🔹در برابر آنها كند، سخنان آنها را بشنود و به آنها بگذارد. مجموعه اين امور و مانند آن را «تودد» مى گويند كه آثار فراوانى دارد؛ از جمله: در سايه براى انسان پيدا مى شوند، اگر اهل كسب و تجارت باشد، او فراوان مى گردند، و اگر مدير تشكيلاتى باشد، افرادى كه در زير مجموعه او هستند به او عشق مى ورزند و خود را به خوبى انجام مى دهند، چنانچه لشگرى باشد افراد لشكر او سر بر فرمان او خواهند بود، اگر و روحانى باشد مردم به او مى كنند و ارشادات و را به گوش جان مى پذيرند، 🔹و چنانچه پدر و باشد همسر و فرزندان به او علاقه مند مى شوند و محيط خانواده محيطى مملوّ از و و همكارى خواهد بود، و همچنين افراد ديگر در محيط ها و پست هاى ديگر. ولى به عكس اگر انسان در برابر مردم باشد و با قيافه درهم كشيده روبه رو شود، بى اعتنايى كند، بورزد، نسبت به سرنوشت آنها بى اعتنا باشد و به تعبير قرآن «فَظّاً غَلِيظَ القَلبِ» [آل عمران، ۱۵۹] باشد، از اطراف او پراكنده مى شوند، در ميان جمع زندگى مى كند ولى تك و . به گفته شاعر: «نهال دوستى بنشان كه كام دل به بار آرد ؛ درخت دشمنى بركن كه رنج بى شمار آرد». 🔹در كتاب «بحارالانوار» از (عليه السلام) در ضمن مواعظ آن حضرت چنين نقل شده: «مَنْ كانَ الْوَرَعُ سَجِيَّتَهُ وَ الْكَرَمُ طَبيعَتَهُ وَ الْحِلْمُ خَلَّتَهُ كَثُرَ صَديقُهُ وَ الثَّناءُ عَلَيْهِ وَ انْتَصَرَ مِنْ أعْدائِهِ بِحُسْنِ الثَّناءِ عَلَيْهِ» [۱] (كسى كه و ورع، خوى و خصلت او باشد، و و بخشش طبيعتش، و حلم و عادتش، بسيار مى شوند و ثناخوانانش فراوان و از اين طريق بر پيروز مى گردد). البته نبايد خوش رفتارى با مردم را با مسئله تملق و چاپلوسى اشتباه كرد، كه آن حساب جداگانه اى دارد و به يقين از صفات مذموم است. 🔹مرحوم مغنيه مى گويد: «بعضى از شارحان نهج البلاغه تعبير به «نصف العقل» را چنين تفسير كرده اند: «اَلْمُرادُ بِنِصْفِ الْعَقْلِ تَدْبيرُ الْمَعاشِ» [۲] (منظور از نصف عقل تدبير معاش است). ولى به يقين اين تفسير، تفسير تمام جمله امام (عليه السلام) نيست، بلكه مى تواند بخشى از آن را تشكيل دهد؛ زيرا كسانى كه هستند، در امر و جلب شركاى خود و مشتريان فراوان موفق تر خواهند بود. مرحوم كلينى در كتاب «كافى» بابى تحت عنوان «التَّحَبُّبُ إلَى النّاسِ وَ التَّوَدُّدُ إِلَيْهِمْ» ذكر كرده و در ذيل آن احاديث متعددى از معصومين (عليهم السلام) آورده است. 🔹از جمله در حديثى از (صلی الله علیه و آله) نقل مى كند كه: «مرد عربى از طايفه بنى تميم خدمت حضرت عرض كرد يا رسول الله، توصيه اى به من بفرما!، آن حضرت در یکی از توصیه های خود چنین می فرماید: «تَحَبَّبْ إلَى النّاسِ يُحِبُّوكَ» [۳] (به مردم اظهار كن تا تو را بدارند). و نيز در آن حضرت در حديث ديگرى می فرماید: «ثَلاثٌ يُصْفينَ وُدَّ الْمَرْءِ لاِخيهِ الْمُسْلِمِ يَلْقاهُ بِالْبُشْرِ إذا لَقِيَهُ، وَ يُوَسِّعُ لَهُ فِي الْمَجْلِسِ إذا جَلَسَ إلَيْهِ، وَ يَدْعُوهُ بِأحَبِّ الاَسْماءِ إلَيْهِ» [۴] (سه چيز است كه اظهار هر كسى را نسبت به برادر مسلمانش صفا مى بخشد: او را با ملاقات كند و در مجلس كه مى نشيند [هنگام ورود برادر مسلمانش] براى او جا باز كند و وى را به بهترين نام هايش خطاب نمايد). پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۷۵، ص ۳۷۹، باب ۲۹ [۲] فی ‏ظلال ‏نهج ‏البلاغة، مغنية، محمد جواد، دارالعلم‏ للملايين، چ ۳، ج ۴، ص ۳۰۸ [۳] وسائل الشيعة، عاملى، مؤسسة آل البيت (ع)‏، چ ۱، ج ‏۱۲، ص ۵۲، باب ۲۹ [۴] الكافی، ص ۶۴۳ 📕پيام امام امير المؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ۱، ج۱۳، ص۱۵۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از منظر عقل، آیا «دوستان» بر رفتار و اخلاق انسان تاثیر می گذارند؟ 🔸مى گويند: بهترين دليل بر امكان چيزى وقوع آن است؛ در موضوع مورد بحث، مشاهده نمونه هاى عينى كه با سرچشمه انواع مى شود و معاشرت با در و جان انسان اثر مى گذارد، بهترين دليل است. اين تشبيه قديمى كه و بد، همانند بيماری هاى است، كه به سرعت به نزديكان و همنشينان سرايت مى كند، تشبيه صحيح گويايى است؛ مخصوصاً در مواردى كه بر اثر كمى سنّ و سال يا كمى معلومات و يا سستى ايمان و اعتقاد مذهبى، زمينه هاى روحى براى پذيرش آماده است. معاشرت اين گونه افراد با سمّ مهلك و كشنده اى است. بسيار ديده شده است كه خوب و بد بر اثر ها بكلّى دگرگون شده و آنها تغيير يافته است؛ و اين امر دلائل مختلفى از نظر روانى دارد: 1⃣از جمله مسائلى كه روانكاوان در مطالعات خود به آن رسيده اند، وجود در انسانها است؛ يعنى افراد آگاهانه يا ناآگاه آنچه را در و خود مى بينند حكايت مى كنند؛ بطور ناآگاه شادى در اطرافيان خود مى پاشند، و « افسرده كند انجمنى را». ، دوستان خود را مأيوس و ، همنشينان خود را بدبين بار مى آورند، و همين امر سبب مى شود كه دوستان با سرعت در يكديگر تأثير بگذارند. 2⃣مشاهده و زشتى و آن، از آن مى كاهد و كم كم به صورت يك امر عادى در مى آيد؛ و مى دانيم يكى از عوامل مؤثّر در و زشتی ها، احساس قبح آن است. 3⃣تأثير در انسانها غير قابل انكار است؛ و همنشينان خود را معمولا زير بمباران مى گيرند، و همين امر سبب مى شود كه گاه در نظر آنان تزيين يابد و را بكلّى دگرگون سازد. 4⃣معاشرت با ، را در انسان تشديد مى كند و سبب مى شود كه نسبت به همه كس بدبين باشد، و اين يكى از عوامل در پرتگاه گناه و است. روشنى اين موضوع، يعنى سرايت حسن و قبح اخلاقى از دوستان به يكديگر سبب شده كه شعرا و ادبا نيز در اشعار خود هر كدام به نوعى درباره اين مطلب دادِ سخن بدهند. 🔹در يك جا مى خوانيم: «كم نشين با كه صحبت بد - گر چه پاكى، تو را كند ؛ آفتاب ار چه روشن است آن را - پاره اى ابر ناپديد كند». در جاى ديگر آمده است: «با كم نشين كه بد مانى - خو پذير است ». اشعار در اين زمينه بسيار فراوان است و اين بحث را با شعر معروفى از سعدى كه با تكرار هرگز كهنه نشده است پايان مى دهيم: «گِلى خوشبوى در حمام روزى - رسيد از دست محبوبى به دستم ؛ بدو گفتم كه مشكى يا عبيرى - كه از بوى دل آويز تو مستم ؛ بگفتا من گِلى ناچيز بودم - و ليكن مدّتى با گُل نشستم ؛ كمال همنشين در من اثر كرد - وگرنه من همان خاكم كه هستم». 📕اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، چ۱ اول، ۱۳۷۷ش، ج ۱،ص ۱۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) درمورد محدوده «حُبّ و بُغض» چه بیانی دارند؟ 🔹 (عليه السلام) در فرازی از در بيان اوصاف آنها می فرمايد: « به كسى كه با او دشمنى دارد، روا نمى دارد و به خاطر كسى كه دوستش دارد نمى كند». (علیه السلام) در اين دو فراز اشاره به دو مطلب مهم مى كنند، يكى اينكه اگر به واسطه معيارهاى انسانى اسلامى با كسى عداوت و پيدا كرد بر او روا نمى دارد، با اينكه زمينه و انگيزه ظلم كه بُغْض و عداوت است موجود است؛ و ديگر اين كه اگر برحسب همان معيارها با كسى ورزيد به خاطر دوستى مرتكب نمى شود و براى رضا و خشنودى او پا روى اصول اعتقادى خود نمى گذارد. 🔹معمولا اگر انسان با كسى شد، وسوسه مى كند كه به او ضربه اى زند، و توجيهاتى نيز در جلو پاى او مى گذارد كه چنين و چنان كن، او بود كه به تو اهانت كرد، او بود كه حق تو را پايمال كرد، او بود آبروى تو را بُرد، او بود كه به تو ستم روا داشت... حتى اگر خودش نتواند در برابر او بايستد، مى گويد دوستان ديگر خود را ببين و وادارشان كن او را تنبيه كنند و گاهى مى گويد او را ادب كنند، يعنى وجهه اخلاقى به مسئله مى دهد، در حالى كه عمل خود و دوستانش است. از طرف ديگر وقتى انسان پيدا كرد، دلش مى خواهد هر چه او مى گويد انجام دهد، و اين در بين دو بيشتر است؛ 🔹خدا نكند پسرى عاشق دخترى نااهل يا برعكس دختری عاشق پسرى نااهل شود، كه چه بسا اين عشق و محبت كاذب انسان را كور و كر مى كند، و حتى پا روى و مسلم و پذيرفته شده عقلى و نقلى مى گذارد و دست به آلوده مى كند و محدوديت هاى مرزهاى الهى را مى شكند. چه بسا پسر جوان به خاطر محبوبش بى نماز و بى اعتقاد مى شود و فكر مى كند اگر در برابر اين دوست معشوقش نماز خواند و ظواهر دين را رعايت كند، اُمّل و غير مترقى است، و چه بسا دختر بواسطه اين كه پسرى را دوست مى دارد و او نااهل است و خانواده اش بى حجاب است، دست از حجاب خود مى كشد و حريم عفّت را مى شكند! 🔹 (عليه السلام) در اين دو فراز، مرز و را مشخص مى كند كه نبايد از خارج شود. مثل بعضى قضات و يا اُمراءِ جور مباش كه وقتى بغض كسى را به دل گرفتند، در صدد ظلم به او هستند، و نه مثل كسى باش كه به خاطر دوست داشتن كسى، اگر خلاف كرد حكم شرعى او را نگويد. به خاطر به همسرش، دلش نمى آيد بگويد: چادر نازك و جوراب نازك مپوش چون رنجيده خاطر مى شود، بدين ترتيب را مى رنجاند، تا همسرش رنجيده نشود! 🔹حكماء گفته اند: پنج نوع است: ، مثل محبت اولاد؛ ، مثل محبت دوستان و ياران؛ (از روى شهوت و ميل درونى)، مثل محبت همسران؛ ، مثل محبت انعام كنندگان؛ و ، مثل محبت اهل خير. [۱]  به خاطر هيچكدام از اين محبت ها و دوستى ها مرز و حدود را نمى شكند. به خاطر خلاف مكن، را ناحق مكن و به ديگرى منما. و دو نيرو در روان آدمى است كه يكى جذب و ديگرى دفع مى كند. 🔹در صورتى اين دو نيرو خوب عمل مى كنند كه برآيند حاصل از اينها تحقق باشد، و نبايد انگيزه اى براى و شكستن حدود باشد، بلكه بايد وسيله اى براى سرعت دادن به باشد. به خاطر بغض ديگرى ظلم به او مكن، كه (عليه السلام) فرمودند: «البَغْىُ سَائِقٌ اِلَى الحِينِ» [۲] ( و تجاوز انسان را به مى برد). فكر مكن اگر به او كردى هنرى كرده اى و پيروزى و افتخارى نصيب خود كرده اى، كه (عليه السلام) فرمودند: «لَاظَفَرَ مَعَ البَغىِ» [۳] (با ، پيروزى حاصل نمى شود). پی نوشت‌ها؛ [۱] اخلاق محتشمی، طوسی، نصيرالدين محمد بن محمد، دانشگاه تهران، چ سوم، ‏ص ۳۳ [۲] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية چ چهارم، ج ‏۸، ص ۱۹ [۳] مطلوب كل طالب من كلام أمير المؤمنين على بن أبى طالب، رشید وطواط، بی جا، ج ۱، ص ۷ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول‏، ج ۲، ص ۵۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️همنشینى با دوستان چه تأثیرى بر شخصیّت انسان دارد؟ 🔹بدون شک عامل سازنده انسان ـ بعد از اراده، خواست و تصمیم او ـ امور مختلفى است که از اهم آنها ، و است؛ چرا که خواه و ناخواه، است، و بخش مهمى، از افکار و صفات اخلاقى خود را از طریق مى گیرد. این حقیقت، هم از نظر و هم از طریق و مشاهدات حسى به ثبوت رسیده است. 🔹این تأثیرپذیرى، از نظر منطق تا آن حدّ است که در روایات اسلامى از پیامبر خدا (علیه السلام) چنین نقل شده: «لا تَحْکُمُوا عَلَى رَجُل بِشَیْء حَتَّى تَنْظُرُوا إِلَى مَنْ یُصَاحِبُ، فَإِنَّمَا یُعْرَفُ الرَّجُلُ بِأَشْکَالِهِ وَ أَقْرَانِهِ وَ یُنْسَبُ إِلَى أَصْحَابِهِ وَ أَخْدَانِهِ» [۱] (درباره کسى قضاوت نکنید، تا به نظر بیفکنید، چرا که انسان به وسیله دوستان، یاران و رفقایش شناخته مى شود). 🔹امیرالمؤمنین (علیه السلام) در گفتار گویاى خود، مى فرماید: «فَمَنِ اشْتَبَهَ عَلَیْکُمْ أَمْرُهُ وَ لَمْ تَعْرِفُوا دِینَهُ، فَانْظُرُوا إِلَى خُلَطائِهِ، فَإِنْ کَانُوا أَهْلَ دِینِ اللهِ فَهُوَ عَلى دِینِ اللهِ، وَ إِنْ کانُوا عَلى غَیْرِ دِینِ اللهِ فَلا حَظَّ لَهُ مِنْ دِینِ اللهِ» [۲] (هر گاه وضع کسى بر شما مشتبه شد، و دین او را نشناختید، به نظر کنید، اگر اهل دین و آئین خدا باشند، او نیز پیرو آئین خدا است، و اگر بر آئین خدا نباشند، او نیز بهره اى از آئین حق ندارد). 🔹به راستى، گاه، نقش در و یک انسان، از هر عاملى مهم‌تر است، گاه او را تا سر حدّ فنا و نیستى پیش مى برد، و گاه او را به اوج افتخار مى رساند. «آیات ۲۷ تا ۲۹ سوره فرقان»، به خوبى نشان مى دهد چگونه ممکن است تا مرز پیش برود، اما یک از ناحیه یک ، او را به بازگرداند، و سرنوشتى مرگبار براى او فراهم سازد که از حسرت آن، روز هر دو دست را به دندان بگزد، و فریاد «یا وَیْلَتى» از او بلند شود. 🔹در حدیثى از نهمین پیشواى بزرگ اسلام (علیه السلام) مى خوانیم: «إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الشَّرِیرِ فَإِنَّهُ کَالسَّیْفِ الْمَسْلُولِ یَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ یَقْبَحُ أَثَرُهُ» [۳] (از بپرهیز که همچون شمشیر برهنه اند، ظاهرش زیبا و اثرش بسیار زشت است!). (صلى الله علیه و آله) فرمود: «أَرْبَعٌ یُمِتْنَ الْقَلْبَ: الذَّنْبُ عَلَى الذَّنْبِ... وَ مُجالَسَةُ الْمَوْتَى، فَقِیلَ لَهُ یا رَسُولَ اللهِ وَ مَا الْمَوْتى؟ قالَ: کُلُّ غَنِیّ مُتْرِف» [۴] (چهار چیز است که را مى میراند: تکرار گناه ـ تا آنجا که فرمود: ـ و همنشینى با مردگان، کسى پرسید: اى رسول خدا مردگان کیانند؟! فرمود: ثروتمندانى که مست ثروت اند). [۴] پی نوشت‌ها؛ [۱] «سفینة البحار»، ج ۲، ص ۲۷ [۲] «بحار الانوار»، ج ۷۴، ص ۱۹۷ [۳] همان، ص ۱۹۸ [۴] «خصال صدوق»، ج ۱، ص ۲۲۸ (طبق نقل «بحار الانوار»، ج ۷۴، ص ۱۹۵) 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج ۱۵، ص ۸۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) ارزش «دوست خوب» را چگونه بیان می فرماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ می فرماید: «وَ الصَّاحِبُ مُنَاسِبٌ» [۱] ( و همنشين [خوب] همچون انسان است). اشاره به اينكه پيوندهاى گاه به قدرى قوى مى شود كه جاى پيوندهاى نَسَبى را مى گيرد؛ بلكه گاهى از آن قوى تر نيز مى شود. ضرب المثل معروفى است كه مى گويند از كسى پرسيدند: دوست بهتر است يا برادر؟ گفت: برادرى كه دوست باشد بهتر است. ضرب المثلى نيز در زبان عرب رايج است كه مى گويد: «اَلصَّديقُ نَسيبُ الرُّوحِ وَ الْأَخُ نَسيبُ الْبَدَنِ» [۲] (دوست، هماهنگ و مناسب با روح، و برادر، هماهنگ و مناسب با جسم و بدن است). 🔹از اين سخن مى توان چنين نتيجه گرفت كه همان حقوقى كه براى خويشاوندان در نظر گرفته مى شود، بايد درباره در نظر گرفته شود. حضرت در ادامه مى فرمايد: «وَ الصَّدِيقُ مَنْ صَدَقَ غَيْبُهُ» ( آن است كه در غياب انسان، را ادا كند). اشاره به اينكه كسانى كه در حضور انسان اظهار محبّت و عشق و علاقه مى كنند، ممكن است نشانه واقعى دوستى آنها نباشد؛ آنگاه آشكار مى شود كه انسان در غياب دوستش تمام آنچه را در حضور مى گفت و رعايت مى كرد بگويد و رعايت كند. 🔹 (علیه السلام) در بخش دیگری از این نامه مى فرمايد: «وَ رُبَّ بَعِيدٍ أَقْرَبُ مِنْ قَرِيبٍ، وَ قَرِيبٍ أَبْعَدُ مِنْ بَعِيدٍ» (چه بسا كه از نزديكتر و خويشاوندانى كه از هركس دورترند). اشاره به اينكه هميشه دليل بر پيوند دل ها و نزديكى فكرها نيست؛ گاه مى شود به انسان از نزديكان نزديكترند. آنچه مهم است پيوند و ارتباط به يكديگر است كه اگر در نزديكان پيدا نشد مى توان آن را در دورافتادگان جستجو كرد. «قرآن كريم» نيز مى فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلَادِكُمْ عَدُوّاً لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ». [۳] 🔹حضرت در ادامه می فرماید: «وَ الْغَرِيبُ مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ حَبِيبٌ» ( كسى است كه نداشته باشد). آرى! آنچه انسان را از غربت بيرون مى آورد است، و كسانى كه محروم از محبّت تنهاى تنهايند. اين غربت از عوامل مختلفى سرچشمه مى گيرد: گاه و و است كه مردم را از انسان مى راند، و گاه و گاه و عوامل ديگر است. بنابراين براى اينكه از غربت بيرون آييم راهى جز اين نيست كه اين گونه رذايل را از خود دور سازيم و با جاذبه اخلاقى را برای خود فراهم نماییم. پی نوشت‌ها؛ [۱] «مناسب» از ريشه «نسب» در اينجا به معناى خويشاوند است. [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، مكتبة آية الله المرعشی النجفی، قم،‏ ۱۴۰۴ق، چ اول، ج ۱۶، ص ۱۱۷ [۳] سوره تغابن، آيه ۱۴ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۹، ص ۶۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در حکمت ۲۱۱ نهج البلاغه، اهمیت و ارزش «دوستی» را چگونه ترسیم می نمایند؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از حکمت ۲۱۱ به اهميت اشاره كرده مى فرمايد: «وَ الْمَوَدَّةُ قَرَابَةٌ مُسْتَفَادَةٌ» (دوستى، نوعى است). گاه از طريق طبيعى مثلاً تولد دو فرزند از يك پدر و مادر حاصل مى شود، كه اين دو به طور طبيعى برادرند؛ ولى گاه با ديگرى كه هيچ رابطه نسبى با او ندارد چنان مى شود كه همانند برادر يا برتر از برادر، با او پيدا مى كند. 🔹اين گونه نوعى خويشاوندى اكتسابى است. از سویی آيين دوستى و مودت است، و به مسئله آن قدر اهميت داده كه در حديثى از اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى خوانيم: «الصَّديقُ أَقْرَبُ الاَقارِبِ» [۱] (، نزديكترين خويشاوندان است). در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «مَنْ لَا صَدِيقَ لَهُ لَا ذُخْرَ لَهُ» [۲] (كسى كه ندارد اندوخته اى [براى مبارزه با مشكلات] ندارد). 🔹تا آنجا كه در حديثى از (عليه السلام) مى خوانيم: «لَقَدْ عَظُمَتْ مَنْزِلَةُ الصَّدِيقِ حَتّى أَهْلُ النّارِ يَسْتَغِيثُونَ بِهِ وَ يَدْعُونَ بِهِ فِى النّارِ قَبْلَ الْقَريبِ الْحَمِيمِ قَالَ اللهُ مُخْبِراً عَنْهُمْ: "فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِينَ - وَ لاَ صَدِيقٍ حَمِيمٍ"». [۳] ( بسيار والاست، تا آنجا كه اهل دوزخ از يارى مى طلبند و او را از درون آتش دوزخ صدا مى زنند، پيش از آنكه نزديكان پرمحبت خود را صدا بزنند؛ خداوند در قرآن از آنها چنين خبر داده كه مى گويند: «[واى بر ما] ما امروز شفاعت كنندگانى نداريم و نه »). پی نوشت‌ها؛ [۱] غرر الحكم و درر الكلم‏، دار الكتاب الإسلامی‏، قم، چ ۲، ص ۴۲، قصار ۷۲۵ [۲] همان، ص ۶۳۶، قصار ۱۱۰۶ [۳] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ ۲، ج ‏۷۱، ص ۱۷۶، باب ۱۱؛ سوره شعراء، آيه ۱۰۰ و ۱۰۱ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۶۳۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از معاشرت و دوستی با این افراد بپرهیزید! 🔹در اینجا از تاثیر سخن گفته شده و همچنین افرادی که با آنها از نظر معیارهای اسلامی ممنوع است معرفی شده اند. در زندگی همواره از کسانی که با آنها رفت‌و آمد‌ دارند  های رفتاری خود را برداشت می کنند و همین امر موجب تأثیرگذاری مستقیم در و می باشد. خداوند متعال نقش همنشین را تا حد عاقبت به شر نمودن انسان بیان فرموده است: 🔹«وَ یوْمَ یعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یدَیهِ یقُولُ یا لَیتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا یا وَیلَتی لَیتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلًا لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِی وَ کانَ الشَّیطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولًا». [فرقان، ۲۷-۲۸] (به خاطر بیاور روزی را که دست خویش را از شدت حسرت به دندان میگزد و میگوید: ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم، ای وای بر من! کاش [شخص گمراه] را خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یاد حق ساخت، بعد از آن که آگاهی به سراغ من آمده بود، و همیشه مخذول کننده انسان بوده است». 🔹پیامبر اکرم(ص) نیز در این باره میفرماید: «الْمَرْءُ عَلَی دِینِ خَلِیلِهِ فَلْینْظُرْ أَحَدُکمْ مَنْ یخَالِل». [بحار، ج۷۱، ص۱۹۲] (انسان بر دین دوستش است، پس هریک از شما مراقب باشد که با چه کسی میکند». لذا اجازه و برقراری ارتباط با هرکسی را نداده و برای معاشرت با دیگران را مطرح نموده و از پیروان خود میخواهد از همنشینی با کسانی که این ارزش ها و معیارها را ندارند دوری کنند. از همین رو در آیات و روایات متعددی از معاشرت و دوستی با برخی افراد که از لحاظ و ، با معیارهای اسلامی سنخیت ندارند، منع نموده که به تعدادی از آنها به صورت فهرست وار اشاره می‌نماییم: 💠کافران 🔹در قرآن کریم آمده است: «لا یتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ...». [آل عمران، ۲۸] (افراد باایمان نباید به جای مؤمنان، را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند) 💠دشمنان خدا و مؤمنین 🔹خداوند متعال در قرآن میفرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکمْ أَوْلِیاءَ». [ممتحنه، ۱] (ای کسانی که ایمان آورده اید! من و دشمن خودتان را دوست نگیرید!) 💠منحرفان اعتقادی 🔹امام صادق(ع) در این باره میفرماید: «لَا تَصْحَبُوا أَهْلَ الْبِدَعِ وَ لَا تُجَالِسُوهُمْ فَتَصِیرُوا عِنْدَ النَّاسِ کوَاحِدٍ مِنْهُمْ». [کافی، ج۲، ص ۳۷۵] (رفاقت نکنید با ، و همنشین آنها نشوید تا در نظر مردم یکی از آنها شمرده شوید) 💠سبک شمارندگان نماز 🔹امام صادق (ع) میفرماید: «اخْتَبِرُوا إِخْوَانَکمْ بِخَصْلَتَینِ فَإِنْ کانَتَا فِیهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَی الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَالْیسْر». [کافی، ج۲، ص۶۷۲] (دو خصلت‌اند که در هر که باشند خوب است و اگر در کسی نباشند دور شو از او، سپس دور شو و باز هم دور شو، گفته شد که آن دو خصلت کدامند؟ فرمود:  در وقت خودش و مواظبت بر آن، و نیکی کردن به برادران دینی در سختی و راحتی) 💠غافلان از یاد خدا 🔹خداوند متعال میفرماید: «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً». [کهف، ۲۸] (و از کسانی که قلبشان را از یاد خود ساختیم اطاعت مکن! همانها که از هوای نفس پیروی کردند، و کارهایشان افراطی است) 💠کسانی که احکام دین را نادیده میگیرند 🔹رسول خدا (ص) فرمود: «چهار چیز دل را می میراند که یکی از آنها همنشینی با مردگان است؛ سوال کردند: همنشینی با مردگان چیست؟ حضرت فرمود: همنشینی با کسانی که را گم کرده و از پایبند بودن به آنچه را که امر کرده منع میکنند». [بحار، ج۱، ص۲۰۳] 💠دروغگو، گناهکار، بخیل، نادن و قاطع رحم 🔹امام سجاد (ع) در توصیه ای فرزندشان امام باقر (ع) را از رفاقت با پنج دسته بر حذر داشتند و فرمودند: «ای فرزندم، به پنج گروه نظر کن و با آنها رفاقت نکن و سخن نگو و همراه آنها نشو: از رفاقت با   بپرهیز که او مانند سراب است که نزدیک را دور و دور را نزدیک جلوه میدهد؛ از دوستی با (گناهکار) اجتناب کن که تو را به یک لقمه یا کم تر میفروشد؛ از رفاقت با خودداری کن که تو را در زمانی که نیاز به او داری، رها میکند؛ از مصاحبت با بپرهیز که او میخواهد به تو نفع رساند، اما ضرر میرساند؛ از دوستی با کسی که از بریده، دوری کن که او را در قرآن ملعون یافته ام». [بحار، ج۷۱، ص۱۹۹] منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علت جنگ های صدر اسلام 🔹ممکن است این اشکال به ذهن بیاید که با وجود تاکیدات بسیار قرآن کریم بر و ، وجود های بسیار در سیره پیامبر اکرم (ص) و برخی از ائمه (علیهم السلام) چگونه توجیه میشود؟ در پاسخ باید گفت اصل اولی و اساسی در است، اما در مواقع خاص و که در ادامه خواهد آمد دستور به و نیز می دهد. دلیل این امر این است که با توجه به اختیار انسان ها در این دنیا، گروهی راه و و و تعدی به دیگران را برمی‌گزینند، و به و تباهی می پردازند؛ 🔹از این رو ضروری است که یک و کامل، نسبت به رفع این موانع در مسیر ، برنامه داشته باشد. گاهی و سرکشی ها به گونه ای است که چاره ای جز و استفاده از وجود ندارد، و به همین جهت در اسلام تشریع شده است؛ یعنی درباره کسانی که با منطق نمی شود با آنان سخن گفت و راه هدایت و ارشاد و دعوت پیامبر (ص) را سد کرده اند، و از روی عناد و و آگاهانه با اسلام می جنگند، دستور به و داده است: 🔹«وَ قاتِلُوا فِی سَبِيلِ‏ اللهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ...؛ [بقره، ۱۹۰] و در با کسانی که با شما می جنگند بجنگید...». همچنین در آیه ای دیگر می فرماید: «وَ مَا لَکُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا؛ [نساء، ۷۵] و چرا شما در [و در راه نجات] مردان و زنان و کودکان مستضعف نمی‌ جنگید، همانان که می‌ گویند پروردگارا ما را از این شهرى که مردمش ستم‌‏ پیشه‏‌اند بیرون ببر و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده و از نزد خویش یاورى براى ما تعیین فرما». 🔹به عبارت واضح‌تر، برای گشورگشایی و توسعه قدرت شخصی و ثروت اندوزی حاکمان اسلامی تشریع نشده، بلکه یک است، نه اقدامی ستیزه جویانه. به همین منظور در صورتی که امکان وصول به اهداف جهاد از طریق میسر باشد، نباید به جنگ متوسل شد، اصولاً لزوم ، قبل از آغاز جنگ به همین دلیل واجب شده است. تمام جنگ های پیامبر اکرم (ص) ذیل این اصل کلی و مهم توجیه و تبیین می شود، یعنی هيچيك از جنگ‌ های حضرت جنبه خشونت طلبی و بی رحمی و تهاجم نداشته است، بلكه يا به سبب و طرف مقابل بوده است؛ 🔹مانند جنگ با بنی قنيقاع در مدينه، يا برای جلوگيری از تجاوز و از کیان‌ اسلام، مانند جنگ احد و خندق، و يا به سبب ، مثل جنگ بدر و يا پیشگيری از و فتنه بود، مانند: تجاوزهای پراكنده عمال روم و امپراطوری روم و ايران و عوامل آنان در نقاط مرزی کشور. نتیجه اینکه آنچه در تاریخ از جنگها و (ص) نقل شده است، همگی برای با کسانی بوده است که به و پرداخته و مانع از رسیدن حقایق ناب اسلامی به دیگران شده بودند. نویسنده: عقیق منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
⭕️امام‌ زین‌العابدین عليه السلام:  🔸«لا تُعادِيَنَّ أحَدا و إن ظَنَنتَ أنَّهُ لا يَضُرُّكَ، و لا تَزهَدَنَّ فی صَداقَةِ أحَدٍ و إن ظَنَنتَ أنَّهُ لا يَنفَعُكَ؛ فَإِنَّكَ لا تَدري مَتى تَرجو صَديقَكَ، و لا تَدري مَتى تَخافُ عَدُوَّكَ؛ و لا يَعتَذِرُ إلَيكَ أحَدٌ إلاّ قَبِلتَ عُذرَهُ و إن عَلِمتَ أنَّهُ كاذِبٌ». 🔹با هيچ كس مكن، گرچه گمان كنى به تو نمى رساند؛ و نسبت به هيچ كس، نشان مده، گر چه گمان كنى به تو نمى رساند، زيرا تو نمى دانى كه كِى به نيازمندى و كِى از هراسان؛ و هر گاه كسى از تو كرد، را بپذير، گرچه بدانى كه دروغ مى گويد. 📕بحارالأنوار، ۲۸/۱۸۰/۷۴ @tabyinchannel
⭕️امام زين العابدين علیه السلام: 🔸«فی صِفَةِ أهلِ البَيتِ عليهم السلام: مِن فُروعِ الشَّجَرَةِ المُبارَكَةِ، و بَقايَا الصَّفوَةِ الَّذينَ أذهَبَ اللهُ عَنهُمُ الرِّجسَ و طَهَّرَهُم، و بَرَأَهُم مِنَ الآفاتِ، وافتَرَضَ مَوَدَّتَهُم فِی الكِتابِ. هُمُ العُروَةُ الوُثقى، و [هُم] مَعدِنُ التُّقى، و خَيرُ حِبالِ العالَمينَ و وَثيقُها».  🔹در توصيف عليهم السلام؛ آنها از شاخه هاى شجره مباركه، و باقيمانده هستند كه هر گونه پلشتى را از آنها دور ساخته است، گردانيده و از آفات مبرّايشان داشته، و با آنها را در كتابش ساخته است؛ آنها و و نيكو و براى جهانيان هستند. 📕ينابيع المودّة، ۵۰/۳۶۷/۲ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه آيات و روايات اسلامي چه عواملی باعث ثبات و یا تزلزل «ایمان» می شوند؟ 🔹 و بى توجهى به ، به يقين از اسباب و سرانجام بد است؛ ولى در و روى موارد خاصى تكيه شده است، از جمله: همنشينى با و ؛ در آيات ۲۸ و ۲۹ سوره فرقان می خوانیم، در برخى از از داشتن اظهار تأسف کرده و مى گويند: «يَا وَيْلَتا لَيْتَنِى لَمْ أَتَّخِذْ فُلَاناً خَلِيلاً - لَقَدْ أَضَلَّنِى عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِى» (اى واى بر من كاش فلان [شخص گمراه] را به انتخاب نكرده بودم، - او مرا از يادآورى [حق] گمراه ساخت بعد از آنكه [يادِ حق] به سراغ من آمده بود). 🔹در آيه ۵۶ و ۵۷ سوره صافات از قول بعضى از مى خوانيم كه از فراز بهشت نگاهى به دوزخ مى افكند و به دوست گمراه دوزخيش مى گويد: «تَاللهِ إِنْ كِدْتَّ لَتُرْدِينِ - وَ لَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّی لَكُنتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ» (به خدا سوگند! نزديك بود مرا [نيز] به بكشانى - و اگر نبود من [نيز] از احضارشدگان [در دوزخ] بودم). 🔹در حديثى نيز از (عليه السلام) مى خوانيم كه از آن حضرت پرسيدند: چه چيز را در انسان ثابت و راسخ مى كند؟ در پاسخ فرمود: «اَلَّذِي يَثْبُتُهُ فِيهِ الْوَرَعُ، وَ الَّذى يُخْرِجُهُ مِنْهُ الطَّمَعُ» [۱] (ورع و ايمان را در انسان تثبيت مى كند، و آن را بيرون مى سازد). هم چنین آن حضرت در حديث ديگرى می فرماید: «مَنْ كانَ فِعْلُهُ لِقَوْلِهِ مُوافِقاً فَاثْبُتْ لَهُ الشَّهادَةُ بِالنَّجاةِ وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ فِعْلُهُ لِقَوْلِهِ مُوافِقاً فَإنَّمَا ذلِكَ مُسْتَوْدَعٌ» [۲] (كسى كه با هماهنگ است، به نجات او گواهى ده، و آن كس كه موافق نيست ايمانش عاريتى است [و بر باد مى رود]). 🔹اميرمؤمنان (عليه السلام) نيز راه پايدار بودن را به «كميل» نشان داد و فرمود: «يا كُمَيلَ! إِنَّما تَسْتَحِقّ أنْ تَكُونَ مُسْتَقَرّاً إِذَا لَزِمْتَ الْجَادَّةَ الْوَاضِحَةَ الَّتِي لَا تُخْرِجُكَ إِلَى عَوْجٍ وَ لَا تَزِيلُكَ عَنْ مِنْهَجٍ مَا حَمَلْنَاكَ عَلَيْهِ وَ هَدَيْنَاكَ إِلَيْهِ» [۳] (اى كميل! تنها در صورتى مستحق هستى كه از كه تو را به كژى نمى برد حركت كنى، و از روشى كه به تو آموخته ايم و به سوى آن هدايت شده اى، جدا نشوى). البتّه عوامل ثبات و تزلزل منحصر به آنچه گفته شد نيست، ولى بخش مهمى را مى توان در عوامل فوق جستجو كرد. پی نوشتها؛ [۱] الخصال‏، ابن بابويه، جامعه مدرسين‏، قم، ۱۳۶۲ش، چ اول‏‏، ج ‏۱، ص ۹ [۲] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏۱۴۰۷ق، چ ۴، ج ‏۲، ص ۴۲۰ [۳] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، چ ۲، ج ‏۷۴، ص ۲۷۲، باب ۱۱ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۷، ص ۲۸۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام حسن مجتبی عليه السلام:  🔸«القَريبُ مَن قَرَّبَتهُ المَوَدَّةُ و ان بَعُدَ نَسَبُهُ». 🔹 كسى است كه سبب خويشاوندى او است، اگرچه نسبش دور باشد. 📕تحف العقول، ص ۱۶۸ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مؤمنین چه تکالیف و وظايفی نسبت به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر عهده دارند؟ 🔸 در مورد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و موقعيت آن حضرت بر عهده دارند که به برخى از آنها اشاره مى كنيم: 1⃣«ايمان به حتمى بودن خروج (عجل الله تعالی فرجه الشریف)»؛ در روايات اهل سنت مى خوانيم كه (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر كس منكر خروج شود به آنچه بر نازل شده كفر ورزيده است». [۱] 2⃣«صبورى و تمسك به دين حق در فتنه ها»؛ (عليه السلام) فرمود: «خوشا به حال كسى كه در غيبت ما متمسك به امر ما شده و قلب او بعد از هدايت منحرف نشود». [۲] 3⃣«تمسك به ولايت امام غايب»؛ امام باقر (عليه السلام) از (صلی الله علیه و آله) نقل كرده كه فرمود: «خوشا به حال كسى كه اهل بيت مرا درك كند و در او قبل از قيامش به او كند و...». [۳] 4⃣«طلب معرفت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از خداوند متعال»؛ شيخ كلينى (ره) به سند خود از ابوبصير نقل كرده كه (عليه السلام) به من فرمود: «آيا را شناخته اى؟ عرض كردم آرى به خدا سوگند قبل از آنكه از كوفه خارج شوم، فرمود: همین تو را بس است». [۴] 5⃣«تجديد بيعت و ثبات بر اطاعت»؛ در دعاى عهد از (عليه السلام) مى خوانيم: «بار خدايا همانا من براى او [حضرت مهدى] در اين روزم عهد و پيمان و بيعتى را در گردنم تجديد مى كنم، بيعتى كه از آن بازنگشته و هرگز آن را زايل نمی‌سازم، بار خدايا مرا از ياران و كمك كاران و مدافعين از آن حضرت قرار بده»؛ [۵] که در اين دعا سخن از با امام خود در هر روز است. 6⃣«مقابله با شبهات و اشكالات»؛ (عليه السلام) در حديثى فرمود: «پس خود را از شك و دور كنيد و از شك ها بپرهيزيد، شما بر حذر شديد، پس كنيد و من توفيق و ارشاد شما را از خداوند خواستارم». [۶] 7⃣«كمك و يارى برادران مؤمن»؛ (عليه السلام) در حديثى آيه «وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» در «سوره عصر» را بر مواسات و هميارى برادران دينى منطبق ساخته اند. [۷] در تفسير امام عسكرى (عليه السلام) آمده است: هر كس براى ما شود كه محنت استتار ما او را وامانده كرده و از علوم ما كه به دستش رسيده او را سرشار كند، تا اينكه ارشاد شده و هدايت يابد، خداوند متعال در حق او مى فرمايد: «اى بنده كريم كه يارى كننده اى، من از تو در كرم سزاوارترم، اى ملائكه من براى او در بهشت به هر حرفى كه تعليم داده يك ميليون قصر قرار دهيد...». [۸] 8⃣«فريب نخوردن از مدعيان دروغين مهدويت»؛ (عليه السلام) فرمود: «... و به طور حتم دوازده پرچم و دعوت مشتبه برپا خواهد شد كه از همديگر تشخيص داده نمى شود...». [۹] 9⃣«زياد دعا كردن براى تعجيل فرج»؛ حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در توقيعى كه در جواب سؤال هاى اسحاق بن يعقوب فرستادند فرموده اند: «زياد براى دعا كنيد؛ زيرا فرج شما در آن است». [۱۰] 🔟«اجتناب از جزع و بی تابی»؛ كلينى(ره) به سندش از (عليه السلام) نقل كرده كه فرمود: «همانا مردم به جهت كردن در اين امر هلاك شدند، خداوند به خاطر عجله بندگان عجله نخواهد كرد؛ زيرا براى اين امر نهايتى است». [۱۱] 1⃣1⃣«وقت معين نكردن براى ظهور»؛ (عليه السلام) فرمود: «همانا ما اهل بيت وقت معين نمى كنيم». [۱۲] 2⃣1⃣«دوست داشتن امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف)»؛ در روايات فراوانى به عصمت و طهارت (علیهم السلام) و از آن جمله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سفارش شده است. اين به نوبه خود مى تواند در جلب توجه مردم به حضرت و پيروى از دستورات او و ديگر امامان تأثير بسزايى داشته باشد. پی نوشت‌ها؛ [۱] فرائد السمطين، مؤسسة المحمود، چ۱، ج۲، ص۳۳۴، ح۵۸۵. [۲] كمال الدين و تمام النعمة، اسلاميه‏، چ۲، ج۲، ص۳۵۸، باب۳۳. [۳] همان، ج۱، ص۲۸۶، باب۲۵. [۴] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ۴، ج۱، ص۱۸۵، ح۱۲. [۵] بحارالأنوار، دار إحیاء التراث العربی، چ۲، ج۹۹، ص۱۱۱، باب۷. [۶] همان، ج۵۱، ص۱۴۷، باب۶، ح۱۸. [۷] همان، ج۲۴، ص۲۱۴، باب۵۷، ح۱. [۸] التفسير المنسوب الى الامام العسكرى، مدرسه امام مهدى، چ۱، ص۳۴۲. [۹] كمال الدين و تمام النعمة، همان، ج۲، ص۳۴۷، باب۳۳. [۱۰] همان، ص۴۸۵، باب ۴۵. [۱۱] الكافی، همان، ص۳۶۹. [۱۲] همان، ص۳۶۸ 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، چ هفتم، ص۴۳۱ • متن عربی روایات در منبع موجود است منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel