eitaa logo
اساتید عزیز۱
107 دنبال‌کننده
39 عکس
75 ویدیو
15 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 ۷ اقوال و نظرات و ادله در نیاز و عدم نیاز به علم رجال : در نیاز و عدم نیاز به علم رجال چند قول است : ۱ - قول اول که می‌فرماید : ما به علم رجال نیاز داریم دلیل : چون احکام شرعی بر علم رجال متوقف است وقتی که می‌خواهد احکام را استنباط کند باید به حالات راویان حدیث عالم باشد اگر مجتهد عالم به علم رجال نباشد نمی‌تواند احکام شرعی را از دلیل‌های مخصوص استخراج کند ۲ - قول دوم که می‌فرماید : ما به علم رجال نیاز نداریم دلیل : چون احادیث کتب اربعه قطعی الصدور هستند و عمده روایاتی که مجتهد می‌خواهد از آنها در استنباط احکام استفاده کند در کتب اربعه موجود است لذا به علم رجال نیازی نداریم ۳ - قول سوم که می‌فرماید : تفصیل می‌دهیم یعنی می‌گوییم بعضی از جاها به علم رجال نیاز داریم و بعضی از جاها نیاز نداریم دلیل : چون در مقام عمل مشهور روایات دو قسمت می شوند یعنی مشهور به بعضی از روایات عمل کرده‌اند و به بعضی عمل نکرده‌اند در روایاتی که به آن عمل کرده‌اند ما به علم رجال نیاز نداریم ولی در روایاتی که مشهور به آن عمل نکرده‌اند نیاز به علم رجال داریم ۴ - قول چهارم که نظر است می‌فرماید که : ما تفصیل می‌دهیم و می‌گوییم که : ما قائل به سلب کلی نیستیم ما نمی‌گوییم که اصلاً به رجال نیاز نداریم بلکه می‌گوییم : بعضی از جاها به علم نیاز داریم دلیل : چون مجتهد در استنباط احکام شرعی ناچار است که به علم رجال مراجعه کند الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 ۱۰ در نیاز و عدم نیاز به علم رجال چند قول است : ۱ - قول اول که می‌فرماید : ما به علم رجال نیاز داریم به پنج دلیل ۱ - حجیت خبر ثقه ۲ - دستور رجوع به صفات راوی در اخبار علاجیه ۳ - وجود افراد جاعل و تدلیس کننده در بین راویان ۴ - وجود اشخاص اهل سنت و عامی در سند روایات ۵ - اجماع علما ۲ - دلیل دوم علما برای اثبات نیاز به علم رجال عبارت است از : دستور رجوع به صفات راوی در اخبار علاجیه وقتی که در اخبار وجود داشته باشد برای حل مشکل و ترجیح یکی بر دیگری ائمه علیهم السلام در اخبار علاجیه مثل عمر ابن حنظله فرموده‌اند که : به راوی یعنی اعدل و افقه و اصدق و اورع ر جوع کنید هر کدام از اخبار که این صفات را داشتند بپذیرید و به دیگری توجه نکنید اینجا تنها احراز و به دست آوردن صفات راوی عبارت از : مراجعه کردن ما به علم رجال پس ما به علم رجال نیاز داریم ان قلت : روایت از امام صادق علیه السلام در صفات قاضی است ولی بحث ما در صفات راوی است پس این روایت به درد ما نمی‌خورد قلنا که : اولا ً : بله روایت عمر بن در باره صفات است ولی ما صفات قاضی در این حدیث را به صفات راوی تعمیم می‌دهیم چرا ؟ چون که در زمان علیه السلام : ۱ - قضات راوی حدیث هم بودند ۲ - و اجتهاد آسان بود بنابراین بین استنباط کردن و نقل حدیث کردن فرقی وجود نداشت ثانیا : فقط مقوله عمر بن حنظله از اخبار علاجیه نیست بلکه غیر از مقبوله عمر بن حنظله روایات دیگری هم داریم که آنها می‌گویند : در اخبار متعارض ملاک ترجیح خبر عبارت از این استکه : ما باید به صفات راوی رجوع کنیم و حرفی از صفات قاضی نیست الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 ۱۲ در نیاز و عدم نیاز به علم رجال چند قول است : ۱ - قول اول که می‌فرماید : ما به علم رجال نیاز داریم به پنج دلیل ۱ - حجیت خبر ثقه ۲ - دستور رجوع به صفات راوی در اخبار علاجیه ۳ - وجود افراد جاعل و تدلیس کننده در بین راویان ۴ - وجود اشخاص اهل سنت و عامی در سند روایات ۵ - اجماع علما ۴ - وجود اهل سنت و اشخاص قومی در سند روایات : در کتب اربعه روایاتی وجود دارد که : ۱ - در سند آنها از اهل سنت هم هستند ۲ - گاهی هم ائمه علیهم السلام در تقیه بوده‌اند و طبق فتوای اهل تسنن فتوا داده‌اند و مشایخ ثلاثه هم فقط این احادیث را در کتب اربعه آورده‌اند یعنی : مشایخ ثلاثه : ۱ - نگفته‌اند که راوی آن سنی است ۲ - نگفته‌اند که فتوایی که داده‌اند از روی است لذا برای فهمیدن مذهب این راویان باید به کتب رجالی مراجعه کنیم تا اخبار تقیه‌ای را از اخبار غیر تقیه‌ای دهیم پس ما به علم رجال نیاز داریم ۵ - علما : علمای مسلمان حتی علمای شیعه از زمان ائمه علیهم السلام تا به امروز مشغول نوشتن کتاب‌های رجالی شده‌اند اگر در احکام شرعی اطلاع از حالات رجال حدیث دخالتی نداشت نوشتن کتاب های رجالی و توجه علما علم رجال بیخود و بیهوده و بدون دلیل بود پس بهترین دلیل بر اینکه حالات رجال حدیث یکی از پایه‌های است این است که : علما و مجتهدین و محدثین در همه زمان‌ها بر خود شان لازم و ضروری و واجب می‌دانستند که : ۱ - سند روایات را نقل کنند ۲ - در اوصاف راویان یعنی در و وثاقت و دقت و ضبط را ویان هم بحث کنند الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 بحث و ۱ اولاً اینکه : بحث تخطئه و تصویب در بحث مطرح می‌شود دوماً اینکه : آیا امکان دارد که مجتهد در استنباط حکم از ادله خطا کند یا نه ؟ اینجا جواب طرفداران تخطئه مثبت است جواب طرفداران تصویب منفی است ۳ بحث مطرح است : ۱ - تخطئه ۲ - تصویب ۳ - اقوال در تصویب و تخطئه تخطئه : ۱ - در لغت ۲ - در اصطلاح علم اصول تخطئه در لغت : تخطئه از کلمه خطا است و در لغت به معنی : نسبت خطا به دیگری دادن است تخطئه در اصطلاح علم اصول : مکتبی است که طرفداران آن عقیده دارند و می‌گویند که : ۱ - مقررات شرع در هر مسئله‌ای در واقع یکی است ولی ممکن است صاحب نظران بر خلاف آن باشد لذا تا زمانی که ما علم به خلاف و خطای این استنباط نداشته باشیم لازم الرعایه است ۲ - در بعضی از استنباطات امکان خطا وجود دارد ولی این احتمال خطا مانع از پیروی این استنباط نمی‌شود طرفداران تخطئه را می‌نامند الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 بحث و ۲ تصویب : ۱ - در لغت ۲ - در اصطلاح ۳ - در نظر اهل تسنن تصویب در مقابل تخطئه است تصویب از است و در لغت به معنای : تایید کردن است تصویب در اصطلاح علم اصول : تصویب در اصطلاح علم اصول مکتبی است که : طرفداران آن عقیده دارند و می‌گویند که : هیچ حکمی در عالم واقع وجود ندارد و صفحه عالم واقع سفید سفید است و هر فتوایی را که فقیه و مجتهدی صادر می‌کند در آن صفحه سفید منعکس می‌شود پس حکم الله واقعی همان چیزی است که هر مجتهد و فقیهی استنباط می‌کند و تصور خطا در فقیه مردود است طرفداران تصویب را می‌نامند نظر اهل سنت در تصویب : نظر اهل سنت در تصویب مختلف است بعضی از اهل سنت می‌گویند که : هر مجتهدی مصیب است و هیچ حکم معین و ثابتی از طرف خداوند در متن واقع نیست بلکه حکم تابع ظن مجتهد است پس مجتهد به هرچه که پیدا کند حکم خدا هم همان است الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 و ۱ علمای امامیه برای اینکه به شرعی دسترسی پیدا کنند به دو گروه تقسیم می‌شوند : ۱ - اصولیون ۲ - اخباریون اصولیون گروهی هستند که : به و متوسل می‌شوند اخباریون یا گروهی هستند که : فقط به روایات می‌شوند در میان شیعیان عده‌ای را بی‌ارزش دانسته‌اند که به آنها $اخباریون می‌گویند اخباریون معتقدند که : باید مسائل دین را فقط از بیان شرعی استنباط کرد چون زیاد اشتباه می‌کند و در تاریخ ادراکات عقلی می‌بینیم که اشتباهات زیادی برای دلیل عقلی ثبت شده است لذا عقل صلاحیت ندارد که وسیله اثبات حکم شرعی باشد همین علما بودند که به اجتهاد حمله شدیدی کردند پیدایش اخباریون را اعلام کرد و به آن دعوت کرد در آن زمان : در مدینه زندگی می‌کرد و کتاب الفوائد المدنیه را نوشت و در آن کتاب این نظریه را توضیح داد و بر درستی آن استدلال کرد و آن را به عنوان یک مکتب مطرح کرد مکتب اخباری در اوایل قرن یازدهم تاسیس شد و موسس مکتب اخباری میرزا محمد امین استرآبادی متوفای ۱۰۲۳ هجری است اخباریون : اخباریون معتقدند که : ۱ - مراجعه به موجب دور شدن از احادیث اهل بیت علیهم السلام است ۲ - علم اصول علمای اهل سنت هستند پس اگر علم اصول را بپذیریم مساوی با این است که مکتب اهل سنت را پذیرفته‌ایم پس استنباط احکام بر اساس علم اصول مخالف مذهب اهل بیت علیهم السلام است ۳ - زیربنای مباحث اصولی عقلی است در حالی که ائمه علیهم السلام ما را از تفسیر به رای منع فرموده‌اند پس تنها راه فهم مسائل شرعی روایات است الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 شیخ جعفر کاشف الغطاء ۴ زعامت دینی شیخ جعفر پس از درگذشت ، به رهبری دینی شیعیان عراق و ایران و دیگر کشورها دست یافت و بر شهرت و نفوذ اجتماعی و سیاسی او افزوده شد. با اینکه پیش از شیخ مرتضی نظریه وجوب تقلید از اعلم چندان رواج نداشت و از این‌رو مقلّدان شیعی همزمان از مجتهدان مختلف و عمدتاً محلّی و منطقه‌ای تقلید می‌کردند، الغطاء عملاً مرجع تقلید شیعیان جهان گردید. مبارزه با اخباری‌ها : در روزگار کاشف الغطاء برخورد علمی سختی میان عالمان اصولی و اخباری شیعی پدید آمده بود و هر یک از آن دو طایفه می‌کوشید نظر خود را اثبات و نظر مخالف را رد و محکوم کند. شیخ جعفر که از تربیت یافتگان مکتب اصولی وحید و طرفدار اجتهاد و بود و از به کارگیری و استدلال در درک عقاید و احکام شرعی دفاع می‌کرد، به دفاع از برخاست. نمود برجسته این جدال، برخورد شدید او با شیخ محمد بن عبدالنّبی (م ۱۲۳۲ق) معروف به محمد اخباری عالم مشهور بود که بر اثر آن، میرزا محمد احساس خطر کرد و به ایران آمد و به شاه پناه برد. شیخ جعفر نخست کتابی با عنوان کشف الغطاء عن معایب میرزا محمد عدوّالعلماء در رد آرای او نوشت و آن را برای شاه ایران فرستاد. و آن‌گاه خود به ایران آمد و کاری کرد که شاه شیخ محمد را از خود راند. وی سپس ضمن سفر به اصفهان دیگری به نام (( الحق المبین )) برای فرزند خود شیخ علی نوشت و باز هم نظریات اخباریان را رد و محکوم کرد. میرزا محمد اخباری نیز کتابی با عنوان الصیحة بالحق در ردّ کتاب یاد شده تألیف کرد. مبارزه با وهابیان : در سال‌های آخر سده ۱۲ق/۱۸م پیروان محمد بن (۱۱۱۵–۱۲۰۷ق) در عربستان سر به شورش برداشتند و با ادعای پیرایشگری دینی، با بسیاری از اعتقادات فرقه‌های مختلف اسلامی (و بیش‌تر شیعیان) مخالفت ورزیدند و در عمل تلاش گسترده‌ای را برای مبارزه با آنچه خود مظاهر غیردینی و شرک‌آلود می‌خواندند، آغاز کردند. دامنه این طغیان از مرزهای عربستان و مکّه و مدینه گذشت و به عراق کشیده شد و دو شهر کربلا و نجف مورد هجوم قرار گرفت. در حمله آنان به نجف (حدود ۱۲۲۱یا ۱۲۲۲ق)، شیخ جعفر کاشف الغطاء به دفاع از شهر و مقدسات و مردم آن برخاست و خود شد و دیگر عالمان و طلاب و مردم را نیز مسلح ساخت و با مهاجمان جنگید و سرانجام آنان را مجبور به فرار کرد. وی پس از آن دستور داد دیواری استوار بر گرد شهر نجف بکشند تا در هنگام تاخت و تاز وهابیان، شهر و مردم آن در امان باشند. در صحنه نیز وی کتابی به نام (( منهج الرشاد لمن اراد السداد )) در نقد و ردّ آراء وهابیان نوشت که گویا نخستین کتاب در این زمینه بود. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 شیخ جعفر کاشف الغطاء ۶ حدود اختیارات : پژوهشگران درباره نظر شیخ جعفر کاشف‌الغطاء درباره محدوده و مرزهای ولایت فقیه اختلاف نظر دارند. او درباره برخی وظایف و اختیارات فقیه به تصریح سخن گفته است؛ از جمله : و قضاوت و اجرای حدود و امور حسبه و امور مالی را از وظایف و اختیارات فقها دانسته است. اما درباره فقها در امر حکومت و سیاست بحث نکرده است. برخی برآنند که از مجموع آرای شیخ می‌توان به باور او به ولایت عامه فقیه در امور حکومتی و سیاسی پی برد. برخی دیگر تأکید می‌کنند که او تأسیس را از وظایف فقها نمی‌دانست. برخی نیز با توجه به اینکه او برپایی در عصر را نمی‌پذیرد، او را بین نظریه تقلید و انتظار و نظریه نیابت عامه مردد دانسته‌اند. تأکید بر اجرای : وی به اجرای اسلام به‌ویژه حدود و و تعزیرات و امر به و نهی از منکر اعتقاد راسخ داشت و با تمام قدرت و امکانات خود در این راه می‌کوشید، گاهی نیز پای فشردن او در اجرای حدود به حوادثی منتهی می‌شد آثار : الحقّ المبین فی تصویب المجتهدین و تخطئه الاخباریین کشف الغطاء عن مبهمات الشّریعة الغّراء تبحّر و مهارت الغطاء بیش‌تر در فقه و بود و آثار او در این دانش‌ها به‌ویژه کتاب کشف الغطاء، نشانه چیره‌دستی او در احکام است. وی این کتاب را در ضمن سفر به ایران نوشته در حالی که جز کتاب حلّی کتاب دیگری همراه نداشته است. چنین نقل شده که شیخ (۱۲۱۴–۱۲۸۱ق) گفته است: اگر کسی قواعد و اصول این کتاب را بداند، نزد من مجتهد است. او خود ادّعا کرده است که اگر همه کتاب‌های فقهی از دسترس من بیرون رود، باز قادر خواهم بود همه ابواب و مباحث فقهی را از آغاز تا انجام بنویسم تبحّر علمی و فقهی او مورد تأیید فقیهان معاصرِ او و پس از اوست. بُغیة الطّالب فی معرفة المفّوض و الواجب: رساله‌ای عملیه و کوتاه که : بخش اول آن در اصول عقاید و بخش دوم آن در احکام است. التحقیق و التّنقیر فیما یتعلّق بالمقادیر الرّسالة الصّومیه مشکاة المصابیح شرح کتاب «المصابيح في الفقه المستنبط على الوجه الصحيح" سید مهدی بحرالعلوم رسالة فی العبادات المالیه غایة المراد فی احکام الجهاد که به درخواست عباس میرزا پسر شاه نوشته است. منهج الرشاد لمن اراد السداد. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 اَخْباریون‌ گروهی از فقیهان امامی هستند كه‌ : و احادیث‌ امامان را تنها منبع فقه و تنها مبنای احکام شرعی می‌دانند. این گروه که از قرن ۱۱ قمری به بعد ظهور کردند، به کارگیری روش‌های‌ اجتهادی و دانش فقه را روا نمی‌شمارند. در مقابل‌ آنان‌، فقیهان‌ هسند که : روش‌های اجتهادی‌ و اصول فقه را در استنباط احکام فقهی لازم می‌دانند. اندیشمندان تقابل میان اخباریان و اصولیان امامی، پیش از قرن یازدهم قمری نیز به صورت غیررسمی و نه چندان آشکار وجود داشت؛ اما در این قرن تقابل شدت گرفت و دو اصطلاح اخباری و اصولی رواج یافت و این دو گروه به صورت آشکار و رسمی در مقابل یکدیگر برخاستند. محمد امین ، عبدالله بن صالح و میرزا محمد ، از اخباریون تندرو و شیخ یوسف ، سید نعمت الله ، ملا محسن کاشانی، محمد تقی ، محمد طاهر و شیخ عاملی از میانه‌‏روان این مسلک‌اند. در مقابل اینان اصولیانی چون وحید ، شیخ و شیخ جعفر الغطا قرار می‌گیرند. اختلافات عمده اخباریان و اصولیان در مسائلی چون : حرمت و جواز ، انحصار ادله به کتاب و سنت، منع از تحصیل ، شیوه تقسیم‌بندی احادیث، جواز تقلید از غیر معصوم، اخذ به ظواهر کتاب، و قبح ، اجرای البرائة در برخی موارد، حرمت کاربرد برخی از انواع ، صحیح دانستن تمامی احادیث کتب اربعه و ... است. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 محمدامین محمدامین استرآبادی از عالمان شیعه و بنیانگذار گرایش اخباری‌گری است نام : محمدامین بن محمد شریف لقب : اَمین اِستَرآبادی تاریخ وفات : ۱۰۳۶ قمری محل دفن : قبرستان معلاة شهر وفات : مکه استادان : سیدمحمد عاملی • حسن بن زین‌الدین عاملی • میرزا محمد استرآبادی و ... شاگردان : زین العابدین بن نورالدین علی کاشانی • حسین ظهیری عاملی • فیض کاشانی و ... محل تحصیل : شیراز • نجف تألیفات : الفوائد المدنیه • دانشنامه شاهی • المسائل الثلاث الکلامیه و ... مقابله با اصولیون • تاسیس مکتب اخباریگری در میان شیعیان متأخر محمدامین بن محمد شریف (درگذشت ۱۰۳۶ق)، معروف به اَمین اِستَرآبادی از علمای امامی و بنیان‌گذار گرایش گری است. وی سعی داشت که در محافل امامیه، اصولیان را به عنوان یک خطر مطرح سازد تا با رجوع به ، مذهب گذشتگان را احیا کند. در سراسر الفوائد المدنیة، برخورد انتقادی استرآبادی با روش اجتهادی محقق و گاه به طور کلی اصولیان دیده می‌شود. او مخاطب اصلی را معصومین(ع) دانسته و احکام نظری از آیات قرآنی که چند احتمال دارند را مختص ایشان می‌دانست. از منظر او همه احادیث کتب صحیح هستند. دوران تحصیل : از آغاز زندگی او اطلاعی در دست نیست، اما نقل شده که : مدتی از دوره جوانی خویش را در شیراز سپری کرده، نزد تقی الدین محمد نسابه به مدت ۴ سال دانش اندوخته و از علوم عقلی بهره گرفته است. سپس به نجف رفته و از سید محمد عاملی که از او به عنوان نخستین استاد خود در حدیث و رجال نام برده، به فراگیری علوم پرداخته است. او در نجف از محضر شیح حسن صاحب نیز استفاده علمی برده و از او اجازه‌ای نیز دریافت داشته است. از عبارتی که در کتاب الفوائد امین استرابادی آمده، چنین برمی‌آید که : او ظاهراً در نوبت دوم اقامتش در شیراز (از حدود سال ۱۰۱۰ق /۱۶۰۱م) به مکه رفته و مدتی در آنجا اقامت نموده است. سال ورود او به مکه روشن نیست، ولی ظاهراً زودتر از ۱۰۱۴ق نبوده است، زیرا نسخه‌ای از آثارش در همین سال در شیراز کتابت شده است. آخرین استاد وی در فقه و حدیث و رجال، میرزا محمد اِستَرآبادی، عالم مقیم مکه بوده و او در آنجا از اوایل سال ۱۰۱۵ق تا حدود ۱۰ سال نزد وی دانش آموخته است. شاگردان : از شاگردان وی در مکه، زین العابدین بن نورالدین علی کاشانی (م.۱۰۴۰ق)[۸] و حسین ظهیری عاملی هستند و رسالة فی السؤال عن بعض المسائل المعضلة من الاصلیة و الفرعیه حاصل مباحثات ظهیری و استادش استرآبادی است. ملا محسن کاشانی نیز مدتی در مکه از استرآبادی دانش آموخته است. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 سابقه طریقه‌ای که امین بنیان نهاد، در سنت فقهی – کلامی امامیان بی‌سابقه نبود و او خود نیز سعی داشت تا خویش را دنباله رو شیوه و (ابن بابویه و شیخ صدوق) از قدمای اصحاب امامیه قلمداد نماید. این ادعا از سوی مخالفان او پذیرفته نشده است. بی‌تردید پیش از امین اخباریگری وجود داشت، اما این طریقه به گونه‌ای که امین استرابادی بنیان نهاد، ویژه خود اوست. مقابله با امین اِستَرآبادی سعی داشت که : در محافل امامیه، اجتهاد اصولیان را به عنوان یک خطر مطرح ساخته و با رجوع به اخبار، مذهب اخباری‌گری را احیا کند. درباره زمینه‌های ظهور امین استرابادی، این نکته مسلم است که : فضای فکر دینی عصر و نقش عالمانی همچون و روش اجتهادی ایشان در این باره مؤثر بوده است. در سراسر الفوائد، برخورد انتقادی امین اِستَرآبادی با روش اجتهادی محقق و‌ گاه به طور کلی اصولیان دیده می‌شود. در باب منابع ، امین استرابادی بر این اعتقاد است که : همه در کتاب و سنت بیان شده است. او با تکیه بر اینکه نخستین اصل است و نیز بر پایه حدیثی از (ع)، بر این نکته اصرار می‌ورزید که : هر امری که دو تن در آن کنند، حتماً برای آن اصلی در کتاب خدا وجود دارد، ولی مردمان بدان راه نمی‌برد. او قرآن را براساس و آراء شخصی باطل می‌شمارد و آن را تنها مخصوص علیهم السلام می‌داند که معصوم از خطا هستند و بدین ترتیب، بر آن است که : احکام نظری از آیات قرآنی که وجوه متعددی درباره آن محتمل است، جز برای معصومان اهل بیت(ع) که مخاطبان واقعی قرآن هستند، امکان پذیر نیست. نبوی امین درباره نیز معتقد است که : استنباط از آن، بدون تفحص از احوال سنت و و آن جایز نیست و این تفحص، تنها به واسطه رجوع به اهل بیت علیهم السلام ممکن خواهد بود. در واقع امین نظریه خویش درباره را بر دو پایه استوار کرده است: ۱ - کمال شریعت در کتاب و سنت است ۲ - اعتقاد به اینکه معرفت شریعت، رجوع به امام معصوم است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به شمار می‌رود. حدیث اِستَرآبادی به صحت جمیع احادیث و اصولاً صحت غالب احادیث امامی قائل است و معتقد است که : منابع کتب اربعه، اصولی است که اصحاب ائمه(ع) آن را مدون ساخته، به مضامین آن عمل می‌کردند. امین استرابادی همچنین چهارگانه حدیث به صحیح، حسن، موثق و ضعیف را -که متأخران بدان دست یازیده‌اند- باطل دانسته و با تکیه بر اینکه این روش نزد متقدمان امامیه معمول نبوده، آن را به شدت رد کرده است. امین اِستَرآبادی بر این باور است که : حکم شرعی بر اساس کسب و مقبول نیست، زیرا این مباحث موجب اختلافات اصولی و فقهی می‌شود و فائده انبیا و انزال کتب، نقض می‌گردد. او همچنین در رویکردی به علم ، اعتماد بر این دانش را که مبتنی بر منطق و حجج عقلی است، نیز نادرست می‌انگارد. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 در علم از کلمه قضیه به عنوان استفاده می‌کنیم و می‌گوییم : ۳ قسم است ولی در علم ما از قضیه به عنوان مقسم استفاده نمی‌کنیم بلکه از کلمه استفاده می‌کنیم چرا ؟ چون در علم اصول مقسم حکم است چون اصولی تسهیل و مهیا کردن حکم شرعی است حکم هم است و نیست پس در علم اصول قضیه نمی‌تواند مقسم باشد چون از نوع و مقوله است ولی حکم ، انشاء است و اخبار و انشاء دارند لذا نمی‌گویند : الحکم قضیه خارجیه و قضیه حقیقیه بلکه می‌گویند : الحکم به نحو قضیه خارجیه و مجعول به نحو قضیه حقیقیه توضیح اینکه : وقتی که موضوع را لحاظ می‌کند : ۱ - گاهی افراد و معینی از این را مد نظر دارد و کاری به موضوع ندارد ۲ - گاهی مولا به طبیعت کار دارد در صورت اول مولا مصادیقی که الان یا قبلاً یا آینده می‌شوند را مد نظر می‌گیرد و حکمی را بر این موضوع جعل می‌کند که این را (( مجعول به نحو قضیه خارجیه )) می‌گویند مثلاً : مولا می‌فرماید : اطعم الجار همسایه راه اطعام کن اینجا مولا مصادیق موجود همسایه را در نظر می‌گیرند که ۱۰۰ نفر هستند و به تعداد ۱۰۰ نفر غذا آماده می‌کند بعد می‌گوید : اطعم الجار که اینجا اطعام روی جار نرفته است یعنی اگر جار ۵۰۰ نفر شد غذا کم می‌آید پس افراد خارجی ۱۰۰ نفر مراد مولا است پس موضوع حکم در قضایای خارجی همان جزئیات و افراد خارجی هستند ۲ - گاهی مولا به طبیعت موضوع کار دارد که این قضیه قضیه است یعنی : مولا حکم را روی طبیعت موضوع برده است و گفته است که بر فرض تقدیر تحقق فرد یا افراد این موضوع این حکم است مثلاً مولا گفته : اکرم الجار اینجا با فرق دارد یعنی : دادن اکرام است کردن اکرام است خندیدن اکرام است و هکذا پس اکرام روی جار رفته است و کاری به افراد جار و مصداق ندارد اینجا علی تقدیر وجود افراد افراد را متعلق حکم قرار داده است و در افراد هیچ محدودیتی نیست ولی در قضیه خارجیه محدودیت در افراد است و افراد معین و محدود مد نظر مولا است پس در قضیه مجعول به نحو حقیقیه ، حکم روی طبیعت می‌رود و چیزی اضافه نمی‌شود اگر برای این طبیعت مصداقی فرض و تقدیر شود حکم شامل آن می‌شود پس در قضیه خارجیه مولا مثلاً می‌بیند صد نفر عالم اینجا هستند و صد تومان به عبدش می‌دهد و می‌گوید : به هر کدام یک تومان بده اینجا افراد محدود است و مبلغ هم محدود است ولی اگر مولا گفت : اکرم العالم اینجا حکم اکرام روی طبیعت عالم رفته است یعنی طبیعت عالم واجب الاکرام است لذا هر کس عالم باشد باید حکم پیاده شود پس بین حکم مجعول به نحو قضیه خارجیه و حقیقیه وجود دارد الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b