eitaa logo
رب الناس/بقلم علیرضا کمیلی
3هزار دنبال‌کننده
56 عکس
35 ویدیو
2 فایل
خاطرات و تأملات علیرضا کمیلی @komaili فعال عرصه بین الملل و عضو اتحادیه امت واحده محقق عرصه های دینی اجتماعی و تشکلی
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️ جریانی که ملزومات تعامل را نمی بیند! 🕌 دیروز در حرم مطهر رضوی جماعتی از اهل سنت را دیدم. شلوارها اگر چین نداشته باشد نوعا افغانستانی یا پاکستانی است و چین شلوار، تقریبا به بلوچ ها منحصر است. با دست بسته نماز می خواندند. خودم را گذاشتم جای آنها که پای سخنرانی قبل و بعد از نماز نشسته بودند. چه نوع صحبت هایی اگر از سخنران حرم علیهم السلام بشنوم مرا آزار نمی دهد و بار دیگر هم با طیب خاطر خواهم آمد؟ ❇️ حتما اگر مثل همه مسلمانان باشم نسبت به بیان فضائل یا روایات و سیره اهل بیت علیهم السلام نه تنها ناراحت نمی شوم که خوشحال هم خواهم شد چرا که بسیاری از آنها در میان اوساط سنی هم مطرح اند. حتی اگر مباحث اعتقادی خاص تشیع مثل گفته بشود من آنرا طبیعی می دانم چرا که اکثر مخاطبان حرم از اهل تشیع هستند. چه رسد به مباحث اخلاقی، سبک زندگی، توحید و همه آموزه هایی که روح اصلی دین برای همین ها و اصلاح رفتار مسلمانان آمده است و برای همه ضروری است. 👈 حال فرض کنید سخنران حرم، بدون هیچ فحاشی یا لعنی، مستند به اسناد تاریخی، شروع کند به اثبات بیسوادی جناب عمر، بی مبالاتی جناب ابوبکر و طعنه زدن به اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله که طبعا یک سنی این نوع روایت از را قبول ندارد! آیا من عامی می توانم بنشینم و بشنوم؟! اگر بود و عالمی از سوی اهل سنت نیز به این و طعنه ها جواب می داد خب مانعی نبود و می گفتیم هر گفته ای را جوابی است ولی در این محیط عمومی و یکطرفه چطور؟! آیا این انصاف است که من بعنوان یک محب اهل بیت علیهم السلام در حرم ایشان یا در صدا و سیما، شاهد چنین سخنانی علیه عقاید خودم باشم؟! آیا خود ایشان این روحیه را داشته اند؟ 🔰 در این تمثیل یک نکته اصلی وجود دارد که جریان متحجر شیعی عامدانه یا از سر جهل نمی خواهد آنرا بپذیرد! آن هم پاسخ به این سوال است که آیا ما می خواهیم «ارتباط با اهل سنت جهان» داشته باشیم یا خیر؟ اگر می خواهیم پس باید ملزومات این «تعامل» را رعایت کنیم والا و ارتباط مخدوش خواهد شد! این مساله خیلی واضح است و ما اگر امروزه حضور در محیط های رسانه ای و حتی شهری را در همه نقاط داخل ایران منکر بشویم مثل انکار آفتاب در روز روشن است! ⚠️ ادله محرک بودن آن سخنان برای اهل سنت چیزی نیست که بشود منکرش شد. جریان متحجر هم آنرا می پذیرد! ولی اشکالاتی را مطرح می کند و نگرانی هایی دارد که باعث می شود رویه خود را ادامه دهد!! آن نگرانی عبارت است از عقاید شیعه و اینکه جنبه های سلبی هم جزئی از عقاید ماست. با این استدلال حتی اگر اهل سنت از سخنان ما زده بشوند ما باید آن حرف ها را بگوییم! بخاطر حفظ چیزی که «هویت شیعی» نامیده می شود. 💎 فارغ از رد عملی این مدعا که در تجربه مقیم در کشورهای با اکثریت اهل سنت رخ داده و منجر به تغییر عقاید و هویت شان نیز نشده است و با توجه به اینکه معمولا این نگرانی یک ابزار برای تحریک عواطف شیعیان بوده و هست باید گفت که در مقابل هم یک نظریه وجود دارد که جریان تقریبی مدافع آن است. ✅ این جریان معتقد است چون نفی عقاید اهل سنت در ملا عام و محیط های عمومی به طور قطع برهم زننده «تعامل و رابطه» است پس باید برای اینها در محیط های خصوصی و کتب خاص خود شیعه تمهیداتی اندیشید. اولا را در هر محیطی باید حذف کرد. ثانیا محیط نقد سلبی را باید محیط علمی قرار داد و البته در محیط های بسته برای عوام شیعه می توان از عقاید سلبی شیعه هم بدون توهین و سخن گفت. 😳 برخی از این جریانات طوری تصویر می کنند که گویی تا ما وارد طرد عقاید اهل سنت در نشویم، امامت را نپذیرفته ایم و امام مفترض الطاعه را اطاعت نکرده ایم و تو گویی تقیه توصیه آنان نبوده و محبت و در سیره امامان نیست!! گویی خود اهل بیت مکرم علیهم السلام، صبح تا به شب، کارشان همین طرد و نفی عقاید دیگران بوده است نه محبت و جذب دلها و رسیدگی به آحاد جامعه اسلامی! 😔 متاسفانه این جریانات دائما در حال اتهام زنی به جریان تقریبی اند و همه مصلحان شیعه از آیت الله و امام موسی صدر تا امام و رهبری متاسفانه انگ هایی مثل «منیه» «بتریه» «وهابیت» «اهل بدعت» و... را از این جریان دریافت کرده اند! 📺 در مقابل جریانی که به استناد – که طبعا هر جریانی خود را صاحب حق می داند- بیان هر عقیده ای در محیط عمومی حتی را جایز می دانند، چند نکته را می توان افزود. اولا اینکه حدود آزادی بیان در جامعه اسلامی معلوم است. امیرالمومنین علی علیه السلام حتی اجازه جلوگیری از طرح اشکالات به خودشان را ندادند.
👈 ثانیا تصور کنید شما در جامعه ای با سنی مذهب حضور دارید. اگر اجازه ایجاد شبکه و سخنرانی علمای شیعه در رسانه های آنجا داده نشود فقط به این دلیل که ما بر حق هستیم چه حسی پیدا می کنید؟! ضعیف بودن ادله جواز نفی عقاید دیگران به صرف حقانیت اینجا خودش را نشان می دهد. 💠 خلاصه اینکه بنظر می رسد یا نباید وارد تعاملات مسلمین بشویم -که البته ملزومات اجتماعی مدرن، اینک این مساله را خود به خود رقم زده است- یا وقتی وارد شدیم نمی توانیم به سبک دوره عمل کنیم و بگوییم هر کس لعن یا نفی عقایدش را تحمل نکرد، طرد خواهد شد و آزاد است که برود!! 📍 @komeilialireza
هدایت شده از شعوبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 نقدی بر عملکرد مسئولین جمهوری اسلامی در حوزه بین الملل؛ نباید امنیتی ها همه کار باشند! علیرضا کمیلی @shouba
هدایت شده از فلسفه ذهن
کانال تخصصی «فلسفه ذهن» در ایتا؛ با مهمترین مباحث فلسفی ذهن، علم النفس و علوم شناختی؛ همراه با معرفی کتابها و ترجمه کلیپهای مرتبط و ... @PhilofMind
☢ چرا شهدای هسته ای عامل وحدت ایران و امت اسلامی اند؟! 📲 چند ساعت قبل در زوم، ارایه ای داشتم برای یک مرکز مطالعاتی فلسطینی درباره تبعات ترور شهید که احساس کردم باید خروجی این تجربه را با دیگران به اشتراک بگذارم. 💎 نوع سوالات و مباحث مطرح شده در این نشست خیلی جالب توجه بود. گویی جهان اسلام که بخاطر مسائل سال‌های اخیر نسبت به ما مساله دار شده و کینه یا بدبینی به ما یافته بود حالا دارد حس می کند که ما نیز در یک خندق و یک با او قرار داریم. این حس در میان فلسطینی ها و اسلامگرایان اخوانی خیلی قوی تر است چرا که بغض شدیدتری نسبت به صهیونیست ها دارند. 💣 وقتی مقامات ارشد رژیم صهیونیستی صریحا از یک تهدید بزرگ بنام فخری زاده سخن می گویند و از او اینقدر ذوق زده می شوند، فقط باید خودت را جای کسی که از تا عمق جان متنفر است بگذاری تا با آن شهید همدلی کنی و از اینکه چنین سرمایه ای را از دست داده ای نگران و غمگین بشوی! ⚔ سوال ها رنگ و بوی داشت. مثل جوانان ایرانی که گویی فقط انتقام آن هم از نوع نظامی آرام شان می کند! و این یعنی همان نقطه امیدی که امت اسلامی را ذیل یک و جمع می کند. کاری به اینکه باید این تحلیل پخته تر شود ندارم ولی همه می پرسیدند چرا ایران ضربه محکمی به اینها نمی زند. این یعنی از ضربه شما شاد می شوند. 👈 شاید برخی از این زاویه به مساله پتانسیل شهدای هسته ای نگاه نکرده باشند ولی غیر نظامی بودن آنها و شناخته شدن ناگهانی شان بعنوان دشمنان درجه یک اسرائیل در عرصه علمی و دفاعی، محبتی عمیق را از آنان در دل اسلامی کاشته است. ⭕️ راستی اگر زاویه نگاه هنرمندان ما نشود و این واقعیت ها را نبینند چگونه از این ظرفیت ها استفاده خواهیم کرد؟ آیا تا کنون کسی برای گذشته کاری مناسب امت اسلامی و فلسطینی ها تولید کرده است؟! 📍 @komeilialireza
🚨 هفت آسیب رایج در فعالان فرهنگی! خیلی وقت است که با گروه‌های مختلف مردمی که به اسم شناخته می شوند می نشینم. چند نکته برایم خیلی عجیب است که در اکثر آنان مشهود است : 1. لایه در کارشان خیلی ضعیف است یا اصلا نیست و عملگرایانه به همه چیز می نگرند حال آنکه است که جهت گیری کار را مشخص می کند و کار بدون عمق چه بسا که به تقویت تجدد یا تحجر کمک کند ولو فاعل آن نداند! 2. در بسیاری امور وارد شده اند که کافی از آن عرصه ندارند و عجیب تر اینکه احساس نیاز به دانش بیشتر را نیز حس نمی کنند. واقعا جالب است که مدتها در کاری بوده اند ولی به ابعاد آن اصلا اشراف ندارند! این یعنی احتمالا حاکمیت نوعی ! 3. از روش‌های تحقق، اطلاع کافی ندارند و مسیر رسیدن به اهداف شان، خیلی بسیط و بدون پیچیدگی و نوآوری است. فرایندهایی که گاها بدون آنها هدفی محقق نمی شود را که اصلا نمی بینند و جزئی نگری حاکم است. 4. در مقام عملی هم بشدت ضعف مدیریتی مشهود است. گاهی ایده ها هم خوب بوده ولی در دل کار به همین دلیل چیزی بیرون نیامده است. مساله نیروها، زمان صحیح واسپاری کار به آنها، ایجاد زمینه تجربه‌اندوزی تدریجی نیرو و... که در باید توسط مدیر مجموعه مد نظر باشد هم نوعا وجود ندارد. 5. شیوه دور هم جمع شدن که کاری سخت است را نیاموخته اند و بلافاصله پس از یک ، می خواهند وارد اقدامات عملی جمعی میدانی شوند بدون آنکه به لوازم تشکیل یک توجه داشته باشند. 6. برنامه ریزی را از ارایه ایده شروع می کنند قبل از آنکه مراحل دقیق عرصه و تحلیل و بررسی آن و راهکارهای محتمل و از همه مهمتر نسبت آن راهکارها با جمع خودشان را بسنجند! 7. کارهای بزرگ و صوري را بر کارهای کوچک ولی ترجیح می دهند! همه به دنبال همه کار هستند و کسی به دنبال محدودسازی و معین سازی اقدامات خود نیست. 📍 @komeilialireza
⭕️ ریشه های بروز "هفت آسیب رایج فعالان فرهنگی!" 👈 بنظر می رسد وجود چند مساله به چنین وضعیت بغرنجی منجر شده که در عین وجود های متعدد ولی شاهد نیستیم: 1. هیچ کس متولی رشددهی به تشکل‌ها و فعالان فرهنگی نیست و نوعا آموزش های خیلی عمومی یا جهت دهی سخنرانانی که گاها توهمات را نیز تقویت می کنند صرفا ورودی اینهاست و این الگوهای غلط همه چیز را در ساحت زبان، ساده سازی کرده و ذهنیت های ساده انگار را شکل می دهند. 2. برای فکری تلاشی نکرده اند و نوعا شنیده هایی از دوره دانشجویی یا طلبگی با خود دارند و بخاطر غوطه ور شدن در میدان هم دیگر انگیزه بازگشت به مباحث را ندارند! 3. مساله مهم که ضامنی برای یافتن تخصص و کارآمدی احتمالی است وجود ندارد و افراد به اقیانوس هایی به عمق یک وجب و کنشگرانی در عرصه های متعدد تبدیل شده اند نه یک عرصه خاص! 4. مساله که ضامن رسیدن به عمق بیشتر و اشراف بالاتر است نیز وجود ندارد و نوعا با اقداماتی مقطعی یا کوتاه مدت روبرو هستیم. 5. بخاطر ضعف عملی و غلبه احساسات و فضاسازی ها و های سیاسی اجتماعی پیاپی، به امر مهم و طبیعی کم توجهی می شود و با این توهم که می شود با از برخی مراحل، زودتر از زمان طبیعی به نقطه ای کارآمد دست یافت چه درباره نیروها و چه خودشان، عجله کرده و به بادکنک هایی زیبا ولی غیر موثر بدل می شوند. 6. مساله لزوم توجه به و های محلی موجود مورد توجه نیست و طراحی ها در همه جا و بدون لحاظ خصوصیت است. نقطه زنی غیر مطلوب و سر و صدا مطلوب تلقی می شود. 7. وابستگی به نهادها و پول نفت نیز در سطحی و عجولانه و گزارشی شدن اقدامات موثر است و اقدامی درخور هم برای فکری و مدیریتی و اقتصادی ندارند. 📍 @komeilialireza
👈 خاطراتم از مرحوم مولوی عبدالحمید جهاندیده سوران این روزها که بعد از چند سال به رفتم، یاد مرحوم مولوی عبدالحمید افتادم. هم او که در همه سفرها، کریمانه از حقیر پذیرایی می کرد. می خواستم این متن را در زمان وفات ایشان بنویسم که توفیق یار نبود و فرصت نشد. از آنجا که جزییات همه دیدارها را به یاد ندارم به روزنوشت هایم مراجعه کردم و آنها را عینا می آورم. متاسفانه من هم از زمانی، در نوشتن تنبلی کردم و برخی دیدارها را ننوشتم لذا نمی دانم دقیقا مربوط به چه تاریخی است ولی به یاد دارم که مرا بردند و مراحل پایانی ساخت مسجد جامع شهر را نشانم دادند. بجای بستن داربست با استفاده از توان مردم، خاک ها را انباشته کرده اند و از طریق رفتن روی آنها سقف مسجد را زده بودند. ✅ آنچه در ادامه می آید روزنوشت های من از دو دیدار با ایشان است. دو سه شام و صبحانه را در منزل ایشان مهمان بوده ام که به رسم مهمان نوازی بلوچی بوده و من شرمنده شان شدم. می دانم که 25 دی 95 هم سوران بوده ام ولی متاسفانه خاطراتم را ننوشته ام! فروردین و مهر 96 هم سوران بوده ام ولی چون سفرمان برای بازدید از نخیلات و کارآفرینی بوده فکر کنم مزاحم مولوی نشدم یا خیلی کوتاه بوده ولی درست به یادم ندارم. یادم هست یکبار که نقدهایی به برخی بخش های نظام کردند گفتند من اینها را فقط به شما می گویم و اگر فردا از جایی دربیاید کار شماست! گفتم مولوی ممکن است دیوار هم گوش داشته باشد پس پای ما ننویسید! خدایش بیامرزد. کاش به سبک فرهنگ پاکستان که حتی ملفوظات پراکنده بزرگان شان را می نویسند خاطرات این بزرگان هم نوشته می شد که خود، یک تاریخ زنده بودند. 💠 این متن کوتاه را بهمن 93 نوشته ام: امام جمعه اهل سنت سوران را دیدم. آدمی آرام و معتدل و صریح بود. شاگردی مولانا قاری طیب را در کرده اند. از برخی گیرهای بیجا نالان بود مثل اینکه چون یک مسابقه قرآن برگزار کرده اند و به دفتر نگفته اند از اطلاعات زنگ زده اند که بروید دفتر و توضیح بدهید! از دفتر نهاد گله داشت! می گفت خب خودشان زنگ بزنند چرا به اطلاعات بگویند زنگ بزند که برویم دفتر! بنظرم ندیدن علمای با سواد و روحانیون معتدل شیعه مشکل اصلی در این منطقه است و الا اینها خیلی از همدلی و همراهی با افراد معتدل شیعه استقبال می کنند. حقیر که اندکی درباره دیوبند مطلع بودم را طوری تحویل گرفت که حد نداشت. کتابهای خطی را آوردند و به من دادند تا با خودم ببرم و بخوانم. بنظرم اگر عقلای نظام با اینها بنشینند انقلابی تر و همراه تر از اینها پیدا نخواهند کرد. 🔰 این متن را 25 مهر 94 نوشته ام که آنرا عینا نقل می کنم: با مولوی عبدالحمید جهاندیده که در سفر قبل با ایشان نشسته بودم تماس گرفتم. پیرمردی که در دهه 30 به پاکستان رفته و شاگردی مفتی محمد شفیع پدر مفتی محمدتقی عثمانی را کرده و حالا هم کتابخانه مفصلی دارد. حافظه ای قوی دارد و من را بعد از ده ماه فورا شناخت. گفتند بعد مغرب تماس بگیر که من حاج اقای کمالی را هم برداشتم و برای نماز رفتیم به مسجد کنار خانه مولوی که بزرگ شهر سوران است. ما را دید و با خودش به خانه زن سوم اش برد. مولانا از دو زن اول، از هر کدام هفت بچه دارد و علی الظاهر زن سوم را هم به تازگی گرفته. برای ما تعریف کرد که از پاکستان قصد کرده به مکه برود ولی توی راه در ابوظبی مانده و امام جماعت مسجدی شده و در یک صرافی مشغول و در آن زمان ماهی 4500 تومان درآمد داشته است لذا الحمدلله از نظر مالی متمکن است. سعی کردم هر چه می گوید را بنویسم چون دفعه قبل هم که ایشان را دیدم روی مساله ثبت خاطرات تاکید کردم ولی دیدم متاسفانه عزمی برای نوشتن خاطرات شان ندارند و کسی هم توی این فضا نیست که خاطرات این بزرگان را ثبت کند! کتابی دستم بود بنام خطبه های اصلاحی تربیتی که از آن چیزهایی نقل کردم. کتاب از خطبه های محمد تقی عثمانی است. ایشان گفت که من شاگرد پدر او مولانا محمدشفیع هستم. عبدالحی، مرشد محمد تقی بوده و تهانوی مرشد محمد شفیع. فضای اخلاقی معنوی و نوعی طریقت در دیوبندها قوی است و حیف که ما از در اخلاق و معنویت برای تعامل وارد نشده ایم! از زمان ساخت دارالعلوم اصلی دیوبند در رایوند نکاتی جالب توجه گفتند: شاه رفیع الدین از نقشبندی ها در خواب می بیند که پیامبر ص آمدند و گفتند نقشه تان اشتباه است و خودشان نقاطی را مشخص کردند. همین رفیع الدین خواب دیگری هم دیده است. یک بار شخصی را دید که با تدلیس کارت غذا گرفته بود و یک روز بخاطر غذا دعوا راه انداخت. گفت تو طلبه نیستی! گفتند از کجا فهمیدی؟ فرمود در خواب دیده بودم که طلاب اینجا را خود پیامبر ص غذا و آب می دادند و این فرد آنجا نبود. نانوتوی در 49 سالگی به رحمت خدا رفت. همان سنی که امام مهدی هم بعد از ظهورش در آن سن از دنیا می رود. آنها انسانهای بزرگی بودند.مولانا محمدشفیع مدام به ما
توصیه به اخلاص و نیز روزآگاهی می کردند. از برخی برخوردهای اطلاعات برایم گفت که ایشان را خواسته اند! مثلا وقتی بخش نامه ای به مدارس ابتدایی آمده که لبیک یا حسین را به همه یاد بدهید. ایشان آمده و در نمازجمعه موضع گرفته! یا وقتی در تلویزیون نقد صحابه و اثبات امامت دیده آمده تبیین کرده که بنظر من هم این حق را داشته اند. می گفت ما مکلف ایم بگوییم چون دین مردم دست ماست. فکر نکنم در طول عمر مولانا یک طلبه شیعه مودب و باسواد رفته باشد نه برای بازجویی که برای گفتگو و رفاقت کنار او نشسته باشد. می گفت بعد از این نماز جمعه، من را خواستند و یک روحانی هم توی جلسه بود. می گفت مدیر اطلاعات سراوان عاقل است و حرفهای منطقی را می پذیرد. شبی طولانی بود و بحثهای مختلفی پیش آمد. درباره شرایط جواز متعه گفتم و اینکه به معنای تنوع طلبی جنسی در مرد یا زن نیست و پرسیدم شما برای مواردی که نکاح دائم ممکن نمی شود ولی نیاز جنسی هست چه می گویید: اول گفتند راهی را برای شخص خاص بطور مصداقی شاید باز کنیم ولی اصل را بر توصیه به تقوا گذاشته ایم و می گوییم روزه بگیر! که گفتم خب اینطور که نمی شود. ولی حرف شان این بود که نباید ازدواج موقت قاعده می شد چون مورد سوء استفاده برخی قرار می گیرد که من توضیح دادم چون مصادیق آن قابل احراز نبوده بصورت قاعده بیان شده است. بعد هم تعریف کردند که یک دوستی داریم که زنی از سرخس دارد خودش قسم خورده که جلوی حرم در مشهد یکی گفته صیغه نمی خواهی گفته چرا می خواهم. گفته افغانی، عرب، دختر، زن... هر چه بخواهی هست! گله داشت که شما چرا دست را باز گذاشتید! گفتم البته این مسائل سوء استفاده است و ربطی به حکم ندارد. از توسل گفت که خودشان قبول دارد و علمای دیوبند هم معتقدند. معین الدین چشتی توسل را قبول داشت. از کتاب ارواح ثلاثه که حکایات اولیاء بود حکایتی را خواندند. از مولانا شهداد بستانزهی که بزرگ سوران در دهه چهل بوده و تحصیلکرده رایوند خاطرات جالبی از درگیری با خان ها گفتند. می گفتند ایشان و مولوی عبدالعزیز در هند درس خواندند قبل از جدایی پاکستان! گفتند که روی کار آمد فضا بازتر شد ولی هنوز ژاندارمری ها با خان ها بودند. میرمراد، خان این منطقه بود که عشر اموال مردم را می گرفت. شهداد گفت شرعا جایز نیست. حکومت قبل از مصدق گفت 4 درصد هم به ما بدهید که مردم ندادند و درگیری ها شروع شد. چند بار خواستند مولانا شهداد را شهید کنند که موفق نشدند. کار به دادگاه کشید. مولوی شهداد به مصدق شکوه کرد. نهایتا مولانا آنها را محکوم کرد. خان اما زرنگ بود و رفت شد شهردار سراوان! از هیدوخان، یک سردار شجاع بلوچ که در خاش بوده هم گفتند که نماز نمی خوانده است. می گفتند آن زمان برای دادگاه به خاش رفته بودند و هیدو خان را هم دیده بودند. 📍 @komeilialireza
⚠️ تبیین ماهیت قدرت در حکمرانی دینی برای مدیران جوان انقلابی! ✅ در منطق دین، هر کس مسؤولیتی دارد الزاما خرج بيت المال و تصمیم گیری برای امور را ندارد! يعنی منطق 'الحق لمن غلب' جایی ندارد 👈 این حق فقط از آن کسی است که ولایت ذاتی داشته باشد یعنی و صلاحیت تشخیص نحوه خرج بيت المال را داشته باشد. فتامل! 😒 مباد خوشحال باشید از اختیاراتی که قانون به شما داده و آن را چون چاقویی بر گوشت گوسفند بپندارید و متوهمانه هر طور خواستید عمل کنید ⛔️ این منطق که 'مسوول بالاتر به من مسوولیت داده پس مشروعیت دارم' هرگز صحيح نیست. این منطق، مال دین نیست مال قدرت طلبان است. 🚨 در منطق دین، چیزی بنام رفع تکلیف با ارجاع به تشخیص مقام بالاتر نداریم! چون همان مقام بالاتر هم باید ثابت کند چطور به چه تشخیصی رسیده و از آن گذشته نسبت به تک تک تصمیمات خود است 🔰 پس وای به کسانی که از پذیرش مسوولیت خرج ذوق زده می شوند و بلکه به دنبال تصدی مسوولیت های بالاترند! وای به کسانی که نسبت به تصمیمات خود 'اعتماد به نفس' دارند... ⭕️ اي مدير جوان انقلابی!! حالا که به درست یا غلط به جایگاهی رسیده ای سعی کن با استفاده از و سخت گیری، به تصمیم صحیح در 'هر یک از اقدامات' برسی والا مسوولیت هزینه کرد بیت المال مسلمین خیلی زیاد است 😢 در زمانه ای که و نه الزاما صلاحیت ها عامل تصدی مسوولیت هاست باید هم شاهد این حجم از در کشور باشیم مسوولیت مترادف با پاسخگویی به خدا و مردم است. فتامل. 📍 @komeilialireza
⭕️ نگران امروز نیستم نگران آینده ام! از دوستان آقای ولایتی با آن مواضع مجلل در هسته ای و سیاست خارجی در موتلفه اسلامی تا دوستان آقای باهنر در جامعه اسلامی مهندسین تا اصولگرایان رنگارنگ 220 نفره مجلس و آقایان جبهه پایداری وقتی در یک جا جمع می شوند جای سوال جدی دارد! باشد! من هم مثل شما مساله را ساده می کنم و می گویم این اجتماع سلبی است و اتفاق بر رئيسي در این طیف متنوع بمعنای همفکری ایشان با همه اینها نیست! خب تا اینجای کار خیال راحت شد ولی سوال اصلی اینجاست... کدام یک از این جریانات فکری دارند برنامه های جناب رئيسي را تهیه می کنند؟ آیا یک نگاه پراگماتیستی بر اقدامات حاکم است یا چهارچوب نظری، اتخاذ رویکرد در سیاست‌های توسعه و توجه به تمایزات برنامه ای هم وجود دارد؟ مهمتر از حالا و چندین ستادی که همه هم حکم گرفته اند و هزاران حکم صادر کرده اند و فارغ از نگرانی جدی از برخی ستادهای قالتاق های پیری که به اسم اصولگرایی ممکلت را چاپیده اند... سوال من این است که دولت آینده را کدام نگاه و قول مختار شکل خواهد داد؟ اساسا چه رویکردی در گزینش گری آراء حاکم است و چه چهارچوبی به انتخاب مدیران آینده جهت خواهد داد؟ فرض می گیرم هر چند حتی فرض آن خیلی سخت است که مجلس کنونی که بناست به وزرای آینده جناب رئيسي - درصورت تصدی ریاست جمهوری که هنوز معلوم نیست - رای اعتماد بدهد و حالا اکثرشان برای ایشان ستاد زده اند، دخالتی و بده بستانی نخواهد کرد... فرض محال که محال نیست ولی آیا جسارت ایستادن در مقابل برخی از این جریانات باصطلاح اصولگرا وجود خواهد داشت یا همچون شعارهای زیبای امروزین که حاکی از وحدت جریان اصولگرا هست، از راست سنتی تا پایداری، در هیئت دولت بعد نماینده خواهند داشت و یک لیست ترکیبی از همه این تفکرات در آن خواهند بود و در آن صورت، چه نسبتی با دولت جوان انقلابی خواهد داشت؟ نگرانی من از امروز نیست از آینده است... پ ن : می دانم که در منطق برخی سوال مساوی است با تخریب ولی نگرانی من را برطرف کنید رای من هم رئيسي خواهد بود. 📍 @komeilialireza
💎 تتمه ای بر انتخابات 1400 ♦️ اگر نبود احساس از حضور کمرنگ مردم که هنوز هم هست و مشاهده مظلومیت عده ای جوان مخلص در برخورد چکشی رسانه ای جناح راست، بعد از یک دهه ترک کار انتخاباتی این بار هم همچون یک شهروند عادی فقط می دادم و متحمل شنیدن فحش ها و تهمت ها نمی شدم. 👈 برای عدم سوء برداشت، بارها در متن های استوری ها متذکر شدم که حساب این برخوردها را از طرفداران مخلص و خود جناب و برخی نزدیکان شان که آنها را از نزدیک می شناسم جدا می کنم ولی سکوت در مقابل این هجمه سنگین را جایز و مردانگی ندیدم. ✅ چه در طرفداران جناب و چه جناب رئيسی و چه سایر کاندیداها افراد مخلص فراوانی بودند و هستند که نه تنها نانی نداشتند که اتفاقا از جیب خود مایه گذاشته و برای کاندیدای مطلوب خود تبلیغ کردند و در این شرایط سخت، به گرم کردن فضا همت گماردند که تلاش شان حتما است. ⭕️ بدلایلی وارد سابقه کاندیداها نشدم و صرفا به مواجهه به رفتارهای انتخاباتی ناصحیح پرداختم ولی از مشاهده نقد و بررسی های حسرت خوردم که چرا شناخت دقیق از عملکرد عمده کاندیداها بخاطر سکوت نخبگان مطلع در جامعه وجود ندارد و چه بحث های سطحی که درباره اینها در بدنه جریان نداشت! 🚨 نتیجه هر چه بشود، نباید بگذاریم مبانی فاسد و روش های در بدنه انقلابی تثبیت و جاری بشود و به آنها خو بگیرند. اگر می خواهیم الگوی را اجرا کنیم باید حقیقتا به نقش مردم و آنان باور قلبي داشته باشیم والا تحمیق یا تحمیل رای، بیشتر مردم سواری است! ⛔️ آنکه اوج استدلال اش برای مردم انتشار عکس کاندیدایش با حاجی است به باور ندارد و جنس رفتار او با جلب رای های رقیب بی تقوایش تفاوت چندانی نمی کند و این یک زنگ خطر است برای عدم موضوعیت و آگاهی سیاسی مردم! 💠 اميدوارم جمعه، هر چه مردم و کشور است رخ بدهد و ها در جریان سالم انقلاب به ها ضربه نزند. جوانان انقلابی باید با قدرت و مبانی صحیح وارد میدان شوند تا عرصه را برای پیرمردان سیاست باز تنگ کنند و را به ثمر حقیقی بنشانندانشالله. 📍 @komeilialireza
هدایت شده از امت واحده
کرسی آزاداندیشی با عنوان رفتارشناسی انتخاباتی اهل‌سنت ایران برگزار شد به همت پژوهشگاه مطالعات تقریبی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، نهمین کرسی از سلسله کرسی‌های نقد، نظریه‌پردازی و آزاداندیشی با حضور علیرضا کمیلی دبیر اتحادیه بین‌المللی امت واحده با موضوع «رفتارشناسی انتخاباتی اهل‌سنت ایران» در محل پژوهشگاه مطالعات تقریبی برگزار شد. علیرضا کمیلی، دبیر اتحادیه بین‌المللی امت واحده طی سخنانی در این نشست با تقسیم‌بندی اهل‌سنت در چند جریان، تاریخچه کنش‌های سیاسی برادران و خواهران اهل سنت را مورد بررسی و تحلیل قرارداد و با اشاره به ساختار اجتماعی و اقتصادی و سیاسی اهل‌سنت به تحلیل دیدگاه آنان و نیز دیدگاه‌های آنان به موضوع انتخابات پرداخت و در پایان به سناریوهای رفتاری ممکن از سوی برادران اهل‌سنت در انتخابات پیش رو اشاره نمود. برای مطالعه متن کامل خبر اینجا کلیک کنید. 💢اطلاع از آخرین اخبار و رویدادهای وحدت و تقریب مذاهب اسلامی با عضویت در کانال اطلاع رسانی امت واحده... @unified_ummah
🔰 تحلیلی کوتاه درباره جریان نوطالبان جریان «امارت اسلامی» موسوم به اینک تقریبا همه افغانستان را تحت کنترل خود قرار داده است. تحلیل ما از این جریان در میزان نگرانی ها اثر دارد. چند گزاره زیر درباره این جریان قابل تامل است. یادمان نرود، نکته مهم در تحلیل های سیاسی این است که آن را به صورت صفر و یک نبینیم. برخی افراد با این مدل، به یک طرف غش می کنند. این افراد، افغانستان را سوریه و طالبان را داعش تصویر کرده و حتی از لزوم دخالت نظامی ایران یا فاطمیون سخن می گویند حال آنکه ماجرا چیز دیگری است. اساسا طالبان هم از نظر مذهبی و هم فکری سیاسی جریانی پیچیده است و تحلیل های بسیط یا سیاه سفید به کار نمی آیند. - تصویر عمومی از طالبان، از جریانی با همین عنوان که در دهه هشتاد میلادی با حمایت شکل گرفت و بعدا در افغانستان خشونت زیادی به کار برد، قرار دارد و باعث شده به جریان جدید آن هم همانگونه نگریسته شود و همچنان نگرانی های زیادی در قبال آنها وجود داشته باشد. - امروز،تصویر از رسانه گرفته می شود و کار رسانه ضریب دهی است. گاهی یک رفتار غلط بزرگنمایی می شود یا برعکس! باید طوری عمل کنیم که یک تصویر جامع و واقع بینانه داشته باشیم. - تعارض قومی در افغانستان جدی است لذا این جریان که نوعا و از نظر جمعیتی اکثریت این جامعه اند نوعی هراس در سایر قومیت ها ایجاد کرده و بعید نیست تعصبات قومی را نیز بروز دهند. به همین دلیل حساسیت سایر اقوام خصوصا هزاره ها بیشتر بود. - پشتوانه فکری معرفتی این جریان برخلاف سایر جریانات اسلامگرای جهان اسلام، به روز شده نیست هر چند بخاطر دیوبند بودن از حیث مذهبی، نیستند و نوعی صوفی گرایی هم در آنها هست و در کنار شیعیان نیز زندگی کرده اند اما بعد مذهبی آنان بخاطر امیزه فکری از سلفیت، دچار نوعی افراط گرایی نیز هست. - طالبان ضد آمریکا جنگیده و چند هزار سرباز انان را کشته است و نمی شود براحتی آنرا هماهنگ با آنها دانست. هر چند طبعا توافقاتی بین آنها در ماههای اخیر صورت گرفته است و آمریکا ترک خودخاسته این کشور را بدون دستاورد انجام نداده است. خروج آمریکا از افغانستان یکباره نبوده و سالهاست از این مساله سخن می گویند. - باید مراقب باشیم در دام تحلیل هایی که آمریکا را قدرت علی الاطلاق معرفی کرده و بقیه را به نوعی در پازل آنان معرفی می کنند نیفتیم چرا که با این تحلیل ها حتی ایران هم در ، ابزار دست آمریکا بوده است و ذیل برنامه آنان عمل نموده چرا که در این مدل تحلیل، آمریکا قدرت شکست ناپذیر و قاهر علی الاطلاق و طراح اصلی همه چیز است! طبق تصریح اخیر رهبری آمریکا در افغانستان شکست خورد. - آمریکایی ها در این سالها به دنبال توسعه و جریانات غربگرا در این کشور بودند. دست پروردگان شان امروز در حال روایتی مطلقا سیاه از طالبان هستند. حمایت مستقیم بی بی سی و رسانه های خارجی از آنان مشهود است. باید مراقب باشیم در عین نقد تحجر، در بازی این جریانات نیز قرار نگیریم. - اینکه برنامه در این شرایط چه خواهد بود باید مورد توجه ما باشد ولی نقش ایران در جهت دهی به طالبان در این سالها و کنترل برخی رویکردهای آنان را نباید نادیده گرفت هر چند این به معنای توجیه خطاهای این جریان و آنان نیست بلکه مبنا این است که اساسا عالم واقع، عالم سیاه و سفید نیست. - در یک سو می دانیم که فهم مسائل مدرن و حکومت داری به صورت مناسبی در طالبان وجود ندارد هر چند از گذشته خیلی بهتر شده لذا بعید نیست برخی سخت گیری های دینی مذهبی اعمال کنند که تعارض اجتماعی ایجاد خواهد کرد. البته اعلام رسمی امکان اشتغال زنان با حفظ حجاب اسلامی، خود نشانه یک تغییر است. - اعطای آزادی مذهبی برای عزاداری و اعمال عبادی به و مزارشریف و و نیز عدم کشتار مخالفان پس از استیلا بر شهرها و اعلام عفو عمومی، که همین روزها رخ داد، نشانه هایی از وجود یک نوع تغییر در بدنه طالبان امروزین است لذا به درستی جا دارد آنان را «نوطالبان» بخوانیم. - دولت اشرف غنی، یک دولت ناکارآمد وابسته بود که در آخرین با تقلب، کمتر از یک میلیون رای آورد و مردم نیز از او دل خوشی نداشتند. لذا اگر طالبان بتواند امنیت را برقرار کرده و در رفتار خود اعتدال را حفظ کند در مدتی نه چندان طولانی، جمع مهمی از بدنه مردم و بزرگان این کشور را با خود همراه خواهد کرد. مردمی که از چند دهه ناامنی خسته اند. - همچنین طالبان باید بتواند وضعیت اقتصادی و زیرساختی نامناسبی که امریکایی ها در این دو دهه تغییر محسوسی در ان ندادند را بهبود ببخشد که این یعنی نیازمند تعامل با کشورهای پیرامون از جمله ایران است. این یک فرصت برای کشور ما در جهت ایجاد دوستی استراتژیک است که طبعا به افزایش امنیت در مرزهای شرقی ما نیز کمک خواهد کرد. 📍 @komeilialireza
🚨 سوزنی به خود! در قبل، همه مشکلات کشور ناشی از ضعف آنان برآورد می شد و بی رحمانه ترین نقدها را شاهد بودیم. شاید بخش مهمی از آن نقدها هم وارد بوده باشند و مساله نویسنده نفی آنها نیست ولی سوال بنده این است که چند نهاد انقلابی مانند ستاد اجرایی فرمان امام که جناب مخبر 14 سال بر سر آن بودند، بنیاد و موسسات وابسته آن، مگانهادی چون سپاه پاسداران، نیروی قدس، اتحادیه رادیو تلویزیون های اسلامی، کمیته امداد، سازمان تبلیغات اسلامی، قرب بقیه الله و.. چرا تا کنون حتی در حد مواردی محدود هم مورد نقد و ارزیابی نخبگانی قرار نگرفته اند؟! در دولت قبل اگر به نقد و ارزیابی این نهادها دعوت می کردی با خاک یکسان می شدی که این چه است که در میانه ناکارآمدی دولت رقیب! چرا به اینها می پردازید ولی حالا دیگر چنین چیزی هم مطرح نیست! من هم می دانم که بودجه های این نهادها به نسبت بودجه نهاد دولت بالا نیست ولی رقم های بودجه اینان نیز عموما چندصد و حتی چند هزار میلیاردی است که بسیار قابل توجه اند! منظور از نقد و البته لجن پراکنی به سبکی که یک مورد جزیی بزرگنمایی می شود نیست ولی اگر مردم نامحرم نیستند و این نهادها هم نمی باشند، باید معلوم شود که میزان موفقیت آنها و بازدهی شان در هزینه کردهای کلانی که دارند چقدر بوده است و چرا هر روز وضعیت ما از حیث فرهنگی و اقتصادی و... بدتر شده است؟! آیا این نهادها بوده اند و فقط دولت فشل بوده؟! نهضت و کمپینی که به میدان بیاید و از نخبگان بخواهد تا وارد ارزیابی و این نهادها بشوند نیاز امروز ماست! طبعا برخی نهادهای نظارتی در دفتر رهبری و... بر سر اینها وجود دارد ولی همه می دانند که بفرموده رهبر انقلاب، نقش و نظارت عمومی و نخبگانی در اصلاح رویه های غلط چقدر موثرتر از های این نهادهاست! آیا می توانیم امیدوار باشیم که زمینه این نقد و ارزیابی نیز مهیا شود؟! 📍 @komeilialireza
✅خاطره و سخنی ماندگار از فیلسوف عدالت، مرحوم علامه محمدرضا حکیمی یار دیرین شریعتی، نگارنده الحیات و مردی که عمرش را با یاد و نام مولا علی علیه السلام گذراند دار فانی را وداع گفت. او مرا با و لزوم مبارزه با سه طاغوت اقتصادی -قارون- و طاغوت سیاسی -فرعون- و طاغوت مذهبی -هامان- آشنا ساخت. سال 81 که در اثنای اولین نشست جنبش عدالتخواه دانشجویی به منزل ایشان رفتیم، تا ساعت سه بامداد بحث ما طول کشید. همین سوالاتی از الحیات پرسید و استاد هم صبورانه پاسخ داد. آن روز سخنی گفت که از یادم نرفته است: من اگر ده درصد نفرتم از سرمایه داری خون آشام را از نشست و برخاست با فقرا به دست آوردم، نود درصد آنرا مدیون گشت و گذار در نهج البلاغه علی هستم. و با این جمله که همیشه در ذهنم می ماند تکمیل کرد که : ما با فقر مبارزه می کنیم چون انسانها را با خطر مواجه می سازد. روح بلند او همنشین مولایش... به برادران او و خاندان رحیم پور و شاگردان و دوستان شان تسلیت می گویم 📍 @komeilialireza
⛔️ دولت مردم و خطر اضمحلال مردمی ها! چطور در دولتی با شعار مردم، مردمی ها می توانند حذف بشوند؟! با همین فرایندی که حالا هست که خیلی ها را می خواهند به داخل دولت بکشند و مسؤولیتی را به آنها بسپارند با این توجیه که خوب اینجا پول و امکانات هست پس مهمتر است! من این معضل را - که اگر مراقبت نشود یک صدمه به بدنه مردمی خودجوش متعهد کارآمد است- ناشی از روشن نبودن حدود در اندیشه انقلاب اسلامی می دانم! يعنی اگر نقش مردم یک نقش صوری نیست و واقعا در فعالسازی ظرفیت های گسترده و متعدد مردمی برای پیشبرد نیازهای متنوع و متکثر انقلاب ضروری است پس چرا بجای کشاندن اینها به دولت، از توسعه آنها حمایت نمی شود؟! کم نیستند دوستانی که فعالیت مردمی برای شان در حکم و استراحت است و آنرا یک کار جدی نمی بینند و اگر بپرسی تعطیل بشود چه می شود قلبش خواهد گفت هیچ! این یعنی اصالت با جایی است که حیطه اختیارات و اموال گستره تری باشد! توجیهش هم معلوم است : جلوگیری از تداوم حضور افراد خائن یا ناکارآمد! .البته نگارنده مخالف حضور موردی و ضروری فعالان مردمی در برخی مناصب نیست ولی اصل آنرا ضربه به جایگاه رو به رشد مردمی ها و صدمه به حکمرانی گام دومی می دانم. راه حل اصلی حمایت واقعی از فعالان مردمی واقعی است 📍 @komeilialireza
💠 شاگرد مکتب عقلگرای درون دینی استاد مرحوم حاج حیدر رحیم پور ازغدی، شاگرد مکتب شیخ هاشم و شیخ مجتبی قزوینی و از آخرین شاگردان علمای سنتی و در عین حال بشدت عقل گرای مشهد بود. گرچه او را به مقالات عدالتخواهانه و نقدهای شجاعانه اش به عملکردهای مدیران مختلف کشور می شناسند ولی یک مولفه در ساختار اندیشه ایشان نقش محوری داشت که شایسته تامل است. روش فهم دین در دستگاه این مکتب، در عین اینکه مخالفت با فلسفه و انچه به علوم عقلی معروف شده را با خود دارد ولی اصلا به اخباری گری و ظاگرایی نزدیک نمی شود و برعکس کاملا اصولی، به روز و عملگراست. نگارنده مدعی نیست که این روش فهم دین، بخاطر دوری از فلسفه، نواقصی ندارد یا در فهم ماهیت پدیده های مدرن نقص ندارد ولی چیزی که عامل جلب توجه به این منش شده، عقلگرایی اجتهادی در عین پایبندی به نصوص دینی است. حاج حیدر گرچه خود کسوت روحانیت را رها کرده بود ولی آبشخور فکری خود را به جریان اساتید خود متصل نگاه داشته و برای فهم دین مبتنی بر عقل درون دینی و اجتهاد روزآمد تلاش می کرد. وی استاد فلسفه نبود و معمولا هم به مناقشات تفکیکی فلسفی ها وارد نمی شد ولی همواره در تلاش بود، شاگردان خود را نه بر اساس تحلیل های عملگرایانه بدون مبنا و نه جزم اندیشی های غیرواقع بینانه یا بنیادگرایانه تربیت کند. تلاش او برای همراهی با انقلاب اسلامی و مسائل آن در این چهار دهه و عدم انزوای فکری – در عین دوری از پذیرش مسوولیت های رسمی- بر خلاف عده ای از هم سلکان خود که حتی دغدغه ها و اولویت های شان نسبتی با انقلاب نداشت، نشانه بارز حفظ اصالت تفکر دینی خود و در عین حال به روز بودن و حتی سیاست ورزی بود. از موضوعی بنام آزاداندیشی دینی و تولید علم و نظریه پردازی تا عدالت طلبی و نقد ساختارهای غیردینی موجود در بروکراسی کشنده ادارات ما نشانه هایی از تلاش وی برای پاسخ به سوالات روز مبتنی بر مبانی متفن دینی است که اتفاقا در این رویکرد اجتهادی، فهم امروزین قرآن و حدیث نیز پررنگ است. بنظر من وی توانست یک اصولگرایی دینی روزآمد را به شاگردان و دوستداران خود عرضه کند و معنای عقلانیت دینی را بدون افتادن در وادی تحجر و انزوا، تمثلی نو بخشید. روحش شاد و راهش پررهرو 📍 @komeilialireza
⛔️ دولت‌های مجاهدین، زمینه ساز ظهور تالوان! دولت قبل تالوان دقیقا در زمانی شکل گرفت که مردم رنجدیده و مومن ، با تقدیم بیش از 1.5 میلیون شهید، کمونیستی را اخراج کرده بود به این امید که در ذیل استقلال به دست آمده، دولتی اسلامی را توسط مجاهدین تاسیس خواهد کرد ولی این دولت تبدیل شد به جنگهای داخلی میان آنان! گرچه شوروی سال 1989 رفت ولی نجیب 3 سال دوام آورد و بعدش مجاهدان روی کار آمدند که تقریبا چهار پنج سال در قدرت بودند. آنقدر این گروه‌ها از هم کشتند و اینقدر به هم خیانت کردند که هر وقت پای سخن مردمان درباره آن دوره می نشینم دوست دارم این چند سال کاملا از ذهن ها پاک بشود و این خون ها که ازبک و تاجیک و پشتون و هزاره و.. ریخته و جنایت هایی که علیه هم کرده اند، کاملا فراموش بشود! سه سال درگیری در خیابان های کابل فقط گوشه تلخی از این دوره است. همین عامل یعنی تجربه خونین و شکست خورده دولت مجاهدان، باعث شد که تالوان بتواند روی کار بیاید. گرچه امنیت برقرار شد ولی تجربه سخت گیرانه او در مسائل دینی باعث شد که باز، آمادگی دفاع از دولت را نداشته باشند و زمینه اشغال فوری افغانستان توسط مهیا شود. بار دیگر مجاهدان دیروز، روی کار آمدند. این بار آمریکا کشور را اشغال کرده بود ولی نه اینها قصد درگیری با او را داشتند و نه آمریکا به این راحتی قصد خروج داشت. تجربه جدیدی از حکومتی که با محوریت عمده مجاهدان دیروز شکل گرفته بود ایجاد شد. این بار خونریزی بینابینی در کار نبود ولی تا بخواهی قوم گرایی و پارتی بازی و فساد مالی و اداری و اخلاقی وسط آمد تا جایی که باز حذف شدند. آخرین انتخابات این کشور با مشارکت بسیار کم برگزار شد! عمده مردم از ناامنی های خیابانی و راهزنی ها و فساد حاکمان و گسترش بی دینی ها نارضایتی داشتند و انگیزه حمایت از دولتی که روزگاری با امیدهای زیادی شکل گرفته بود را نداشتند. هر چند بدنه هایی شیفته غرب هم در این دوره تربیت و ایجاد شد که همان وضعیت را ترجیح می دادند. این بار هم عملکرد دولت مجاهدان دیروز، زمینه ساز روی کار آمدن تالوان شد و تاریخ به نحو دیگری برای مردم این کشور، تکرار گردید! 📍 @komeilialireza
⭕️ روایت امارت (5) همه جا به دنبال سلفی ها می گردیم! نزدیک مرز ایران یکی از مسوولان نسبتا مهم طالبان را دیدم. از او تقاضا کردم در صورت امکان یک مصاحبه با او داشته باشم. پذیرفت. اینکه چقدر جوابها جامع هست نمی دانم چون باید از افکار دیگر داخل این جریان نیز پرسیده شوند. 🔰درسته که شما به غیر طالب و غیر پشتون اعتماد نمی کنید؟ گفت در شرایط فعلی تقریبا درسته چون خیانت زیاد دیده ایم از بقیه. البته در شمال برخی ازبک ها و تاجیک ها همراه ما شده اند و از اقوام دیگر و به درجات مهم و وزارت و معاون وزیر هم رسیدند ولی فعلا امکان اعتماد به خیلی ها خصوصا مربوط به رژیم گذشته نیست و داریم افراد جدید سالم را شناسایی می کنیم تا با آنها کار کنیم. 🔰درباره سطح علمی سران طالب و بدنه های فکری شان پرسیدم؟ گفت اکثر بدنه ما به تعبیر خودمان «حاجی ملا» هستند یعنی افرادی که مولوی نشده اند و درس حسابی نخوانده اند! ولی برخی مثل شهاب الدین دلاور، ثاقب که رفت وزارت حج، همین هیبت الله خیلی بزرگ بودند و درس های چند صد نفره در پاکستان داشتند لذا شما نباید همه بدنه ما را ملاک فکری ما فرض کنید. 🔰درباره جریانات فکری داخل طالبان پرسیدم؟ ما دیوبندی هستیم و حتی معتدل تر از دیوبند. یعنی دیگه تندترین ما می شود دیوبند و متصوف هم در ما زیاد است. مثلا دیده اید که دیوبندها دعای بعد از نماز سنت را بدعت می دانند ولی ما در افغانستان می خوانیم. 🔰درباره حقانی ها هم گفتم از زمانی که دموکرات ها خواستند با طالبان مذاکره کنند گفتند طالبان خوب و بد. حقانی ها را بخاطر ارتباط با القاعده، متهم کردند؟ حقیقت این جریانات داخلی تان چیست؟ گفت ما در کشورمان عوام و خرافات هم داریم مثلا هفت سنگ به جسد مرده می زنند و.... اتفاقا حقانی ها روشنفکر و تحصیلکرده های ما هستند. با عرب ها از قدیم مرتبط بوده اند و دنیا دیده تر هستند و اهل خرافات عوامانه نیستند. علمای باسواد طالبان هم عمدتا در بدنه آنها بوده اند که اتفاقا از قندهار هم نیستند. کلا در قندهار کمتر عالم داشتیم ولی خب حالا چندتایی علمای بزرگ داریم. علمای شرق افغانستان بیشتر از جنوب بوده اند همیشه. یک نفر بنام تاج میر هست که حالا شده معاون استخبارات و آدم بسیار باسوادی است با اینکه نابیناست! (دقیق متوجه نشدم که آیا باسوادتر بودن حقانی ها در تضاد با نگرش شبیه سلفی است الزاما یا نه... باید بررسی کنم) در امارت سلفی اهل حدیث نداریم ولی متاسفانه در شهرها زیاد شده اند و مثلا در هرات زیاد است! الان کلا استخبارات ما دنبال سلفی ها در همه جاست! چون اینها هستند که مستعد جذب به داعش هستند. معمولا بیسواد هم هستند. با این بیسوادی حکم اباحه اموال مردم را می دهند و مردم را کافر و مرتد کرده و از آنها دزدی می کنند! لذا پول هم دارند! مردم هم از سلفی ها خیلی ناراضی هستند لذا داعش در کشور ما نمی تواند مردم را جذب کند و توسعه جدی پیدا کند. تنها جایی که داعش شاید رشد کند شهرهاست. در مناطق دیگر ساختار ریش سفیدی و قبیله ای هست و هویت بومی مردم محکمتر می ماند و براحتی تغییر نمی کند ولی در شهرها تشتت هست و جذب به سلفیت رخ می دهد! قبلا یک نفر هم بین ما بود که بعدا متمایل به داعش شد بنام سید جلیل! رفت سوریه و ما همه را تکفیر کرد! قبلا از این موارد بود ولی حالا حساسیت ما روی اینها خیلی بالا رفته و جذب مان به بدنه طالبان خیلی سختگیرانه است. در ساختار ما دسته بندی هست. «دله گی» داریم و بعد «گروب» و بعد هم افراد هستند. اندازه اینها هم یکی نیست. گاهی گروبی ده نفر است گاهی صد نفر. مسوول هر جمعی هم باید پاسخگوی رفتار و فکر و گرایشات اعضای خود باشد. با این ساختار داریم کنترل می کنیم. مستند بنیان مرصوص که کلا درباره جهادی ها هست را ببینید. دیدید که طالبان پاکستان و حتی بخشی از القاعده با امیرالمومنین ما بیعت کردند چون می دانید که از قبل ارتباطاتی میان ما و آنها بوده است هر چند با داعش مشکل داریم چون تکفیری اند. ✅ @shouba 📍 @komeilialireza
📣 زنگ خطر را به صدا در بیاورید! 💡 بروید توبه فکری بکنید! چندی قبل در جلسه ای بودم که به بررسی روابط جمهوری اسلامی با اخوان اختصاص داشت. یکی دو آدم مطرح هم در آن بودند. یکی شان که سالها مسؤولیت مهمی در عرصه بین الملل داشته هر چند در پشت صحنه، شروع به سخن کرد. سردرد شدم! اینقدر حرف بی ربط و غلط را یکجا و فشرده نشنیده بودم! از جمله افاضات: اگر بخواهیم تمدنی نگاه کنیم اسلامگراها نزدیک هستند ولی از منظر مدیریتی و حکمرانی، سکولارها بهترند! با اسلامگراها نمی شود کار کرد...نباید اینها به حکومت برسند والا مخالف ما خواهند شد! و کلی حرف مهمل دیگر که علاوه بر اشکالات بینشی، مشکلات دانشی جدی هم داشت و ناشی از نشناختن جریانات بود! از جمله اینکه طالبان را هم تکفیری خواند... آنجا بود که فهمیدم چرا حرف های مشابه ایشان را دارم اینطرف و آنطرف می شنوم! وقتی چنین کسانی مسوولیت های مهم دارند معلوم است که باید برخی که به اینها اعتماد دارند، آنها را تکرار کنند و البته پول و قدرت و رسانه هم دارند و خوب می توانند غوغاسازی کنند. سخن به اوج خود رسیده بود! گفت: در ماجرای کودتا علیه اخوان مصر، اتفاقا سیدحسن را هم دیدم و گفتم من هم مثل شما خیلی خوشحال شدم! البته شنیدم ظاهرا اقا ناراحت شده بودند ولی خب ما خوشحال شدیم! طوری سخن می کرد که گویی یک بچه گفته من از ناراحتی آن شب تا صبح نخوابیدم!!! نوبت به جمع بندی جلسه توسط شخص دیگر رسید. گفت این انقلاب یک مبانی دارد که اگر از آن خالی شود با کشورداری دیگران فرقی ندارد! نافی اشکالات این جریانات نیستم ولی اتفاقا من به سیدحسن گفتم اینکه گفتید شورای مان را جمع کردیم که باید توبه کنیم چون رهبر ما آن شب که ما خوشحال بودیم! ناراحت بوده، کافی نیست! بروید توبه فکری کنید! توبه زبانی کافی نیست. اختلاف معیار ها از همین جاها معلوم می شود و بعدا به واگرایی جدی تر منجر می شود. بروید ببینید چرا شما دقیقا حس برعکس رهبری داشتید؟! ⚠️پی نوشت: فتنه سوریه یکی از مصادیق سیاسی اختلاف ایران با اسلامگرایان بود و همه آنانکه در آنجا می جنگیدند تکفیری نبودند. مشترکات ما با این جریانات خیلی بیش از اختلافات ماست. 📍 @komeilialireza
🚨 يوسف قرضاوی نواندیشی که درگیر فتنه سوریه شد خبر رحلت دکتر یوسف قرضاوی تاثربرانگیز بود. خدایش بیامرزد و سدد أخطأه. وی را شاید دو دهه قبل از طریق مقالات خواندنی فقه الحیات شناختم. عالمي نواندیش که از پیشگامان تقریب و حامیان فلسطین بود و بر اساس رویکرد اخوانی اش، تلاش های زیادی برای تقویت فکر اسلام سیاسی کرد. وی همچنین عالمي نواندیش بود. یادم هست یکی از علمای قم می فرمود من وقتی برای صحبت درباره زکات دعوت می شوم به کتاب زکات ایشان که خیلی جامع و مفید است مراجعه می کنم و واقعا استفاده می کنم. وی اما متاسفانه در ایام فتنه سوریه همچون دیگر اسلامگرایان درگیر آن شد و مواضعی تند علیه حزب الله، ایران و شیعیان گرفت. البته اهل تحلیل می دانند بحران سوریه فتنه ای بس بزرگ بود و خیلی ها را لغزاند. به یاد دارم در اوج مساله سوریه، العربية با او مصاحبه ای ترتیب داده بود که گفت من در زمان جنگ 33 روزه فتوای دفاع از حزب الله دادم حال آنکه علمای شما در سعودي این کار را نکردند و ظاهرا معلوم شد که بصیرت آنها بیشتر بود!! وی را می توان موسس موسسه القدس الدولي و اتحادیه علمای مسلمين و یکی از پیش تازان تقریب دانست که متاسفانه بخاطر کوتاهی های ما و اشتباهات خودش درگیر تعارضات مذهبی نیز شد. خدا عاقبت همه ما را بخير کند. 📍 @komeilialireza
⭕️ اعتراف کنیم همه در بند استحمار مدرن ایم! خدا رحمت کند شریعتی را که پنجاه سال قبل از تغییر سیاست استعمار در کتاب "خودآگاهی استحمار" سخن گفت و به خوبی نشان داد که دیگر زمان اینکه رای مردم را فیزیکی و در صندوق اخذ رأی تغییر بدهند گذشته و حالا دیگر با تاثیرگذاری بر صندوق خلق رای که همان ذهنیت و افکار مردم است استعمار را رقم می زنند! ماجرای مهسا امینی به وضوح اوج حاکمیت غرب بر افکار جوامع و حتی جامعه ما را به تصویر کشید و نشان داد که چطور حتی رئیس جمهور چپ شیلی که علیه رژیم صهیونیستی موضع می گیرد هم مجبور می شود با فضایی که امپراطوری رسانه ای غرب ساخته همراهی کند و پروژه ایشان را امضا نماید. دیگر چه انتظاری است از سلبریتی های ما که هویت شان را از غرب می گیرند؟ حتی دانشجویان ما که روزگاری در شانزده آذر ماه در مقابل استعمار ایستادند و شهید دادند، حالا تحت نفوذ فکری کامل و صد در صد غرب اند و نظام حساسیت شان را ناخواسته از استعمار می گیرند. این است پیچیدگی دوره آخرالزمانی و حاکمیت دجال یک چشم رسانه بر زندگی ما... این است همان قدرتی که دیروز تصمیم گرفته بود دروغ بزرگ جنگ پنجشیر را مساله اول همه حتی حزب اللهی ها کند و حالا نوبت مهسا امینی بود و فردا... 📍 @komeilialireza
🔰 چرا مطهری درمان اغتشاشات امروز ماست؟! " اغتشاشگران تربیت شدگان همین انقلاب اند والا در زمان شاه که رزمنده های ما تربیت شدند!" واقعا حرف های سست مثل این مدعا چقدر زیاد شده... با همین استدلال می شود گفت که تربیت شدگان نسل پیامبر ص نوه او را قطعه قطعه کردند و نتیجه گرفت که.. اینها مال نشناختن طبیعت جوامع است. کدام جامعه بدون جانی و خودفروخته و قاتل بوده و خواهد بود؟ جامعه ای هست که زن هرزه و جاسوس خودفروش نداشته باشد؟ مگر شهدای هسته ای ما را چند ایرانی حقیر به ثمن بخس نکشتند؟ این چه مدل استدلال های صفر و یکی است که در اذهان نشر می دهیم؟ چرا ما شرقی ها از آسمان خیال به زمین واقعیت بر نمی گردیم؟؟ نگرانی آنجاست که جماعتی عاطفی با اغتشاشگران همراه می شوند. وقتی بجای ها و جوادی و حسن زاده آملی ها و کلا اهل علم، هر معممی میدان دار می شود و در لایه سخیف تر ماجرا هر احمقی به خود حق اظهار نظر در همه چیز می دهد طبعا جامعه هم باید سطحی و عاطفی شود. آثار شهید مطهری ویژگی مهم شان این است که روحیه و قوت عقلی را تعميق می بخشند. چنان نظر رقیب را تقرير می کند که گویی نظر خودشان همان است ولی وقتی شروع به رد آن می کنند باز چنان قوی است که به ذهن مستدل ایشان احسنت می گویی. این خلا در جامعه اینستاگرامی امروز بشدت ملموس است. در جامعه سلبریتی زده، فرد معلوم الحالی مثل م م - که اگر مردم زندگی شخصی سراسر قمار و اعتیاد و هرزگی برخی از اینها را بدانند تف هم به صورت شان نخواهند کرد- یا آدم بیسوادی مثل علی کریمی که کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال ما هم بود(!) بزرگ می شوند و در سطح استدلال های کوچه بازاری تحلیل می کنند و برخی هم شنیده و تصدیق به قبول می نمایند! البته بنظر من حال سایر فعالان غير سلبریتی بعضا انقلابی که هر کاری می کنند تا دیده شوند هم فرقی ندارد و آنها هم صرفا تکرار کننده اخبار تلخ این طرف و آن طرف هستند... بجای حلقای های کتاب خوانی نباید هیئت نشاند. نسل جدید متمایل به خودنمایی و پرحرفی در اینترنت را باید خصوصا با آثار شهید مطهری تعمیق کرد. این از اوجب واجبات است. 📍 @komeilialireza