eitaa logo
نوشته های یک طلبه
1.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
398 ویدیو
30 فایل
آتیش های بزرگ از جرقه های کوچیک به وجود میان🔥 یادداشت‌ها🌱داستان‌ها🍀دلنوشته‌ها🌿خاطرات🍁انتقادات☘️ پیرو مکتب استاد علی‌صفایی❤️ 📝در عرصه داستان‌نویسی دانش‌آموخته از اساتید: سرشار🏆 سالاری🧨 جعفری🪽 مخدومی🏅 ✍️محمد مهدی پیری✍️ @Mohammadmahdipiri
مشاهده در ایتا
دانلود
📍آنچه تا کنون نوشته ام! کافیه برای مطالعه روی هشتگ ها کلیک کنید.✨ ( ماجرای ورود به حوزه ۱۵قسمت) (۱۰ قسمت) (۲ قسمت) (۲ قسمت) (۶ قسمت) (۲ قسمت) (۳قسمت) (۷قسمت) (۱۰ قسمت) (۴قسمت) (۱۴ قسمت) (۵قسمت) (۴ قسمت) (۳قسمت) (۵ قسمت) (۳قسمت) ... (۳ قسمت) ۸ قسمت (۳۰ قسمت) (۴قسمت) (طنز) (۵ قسمت) (بر اساس رخ داد واقعی ۹ قسمت) ۲۵ قسمت (طنز) (۲۹ قسمت) ( داستان بلند_۷۰ قسمت) (طنز) (طنز) (طنز) ( خاطرات کشتی۱۲ قسمت) (۳۳ قسمت) (طنز) ( ۲۸ قسمت) ( سفرنامه عتبات عالیات ۲۴ منظره) (داستان کوتاه) (مجموعه اشعار) (از پیش دبستانی تا حوزه) (فعالیت های زیبای مسجد دوازده امام) (برگزیده استان و شهرستان) رخداد واقعی (۹ قسمت) (۲۰ قسمت)(برگزیده جایزه ادبی یوسف) ( طنز ۵ قسمت) (رمان بلند ۲۵۰ قسمت) (مخصوص مطالعه امتحانات) (روایت اعتکاف رجبیه) (طنز ۱۰ قسمت) (روایت سفر راهیان نور) (گوشه از خدمات امام سجاد علیه السلام) (راهپیمایی ۲۲ بهمن) (روایتی شگفت انگیز) (طنز ۱۱ قسمت) (طنز ۱۰ قسمت) (صحنه هایی از جاذبه های شهر اردکان) (داستان کوتاه) (نگاهی به سریال جذاب پایتخت) (گفتگو دو طرفه) (نقد به ناترازی) (استاد رهگذر) ( طنز ۱۲ قسمت) (طنز ۹ قسمت) (یادداشت‌های جنگ با اسرائیل) (داستان مباهله) #بازی_با_اتحاد #زیر_سایه_انصاف
نوشته های یک طلبه
#جنت_الاعوان #منظره_نهم می گفت: هر طور بود میخواست خودش را به حرم برساند! آرزوی کربلا داشت... اما
کربلا ای معشوق همیشگی عاشقیم بر صاحب این زندگی کی شود باز زائر راهت شویم گل بگوییم و بنازیم براین اززندگی باز دلتنگ دیدارت شده می شود باز بگویی دعوتی زین سادگی
برخیز بیا باد صبا حال مرا یاد خدا کن! بر این دلِ خسته ز‌خلایق نظری بهر عطا کن
ز کرده نداریم هیچ ثمری ای عزیز توس ز رحمت و کرمت نظری کن ای عزیز توس دلمان گرفته و تنگ شده برای زیارتت بطلب ما را به صحن و سرایت ای عزیز توس که بدون داشتن شما آزرده خاطر است خیز و بیا و سری بزن به احوال ما ای عزیز توس
باز جای خالیت، آتش شده بر دامنم باز ترس نبودنت، می زند ضربه ای به من باز اشک غریبیت، حلقه زده به چشم من باز یاد خاطرت، رد می شود در ذهن من باز می خواهمت تورا، ای عشق من ای جان من باز گرد بر کوی ما، ای مهدی زیبای من باز گرد نزد تابی ندارد در بدن باز یادت می کنم، ای غائب پنهان من محمد مهدی پیری
باز اشک و آه ناله می نشیند بر وجودم می کشاند این دلم را بر وجودت بر حضورت گرچه ما یادت نباشیم در خوشی ها و طراوت می کنی تو یاد ما را در زمان رنج و سختی دوستمان داری می دانم دوستت داریم، می دانی گر لغزشی هم بینی ما را ببخش ای ماه در کوی تو صفا کردیم هر عشقی را رها کردیم از کودکی با عشقت روییده ایم ای ماه باشد ‌که روزی هم از پشت ابر در آیی محمد مهدی پیری
قاتلینت در جهنم ماندگارند فاطمه ای شفیع شیعیان در روز محشر فاطمه دشمنان همسرت را تا ابد لعن می کنیم ای خوشی قلب حیدر بعد احمد فاطمه
الا ای سرور خوبان دلم خون است از غمها که جرم آسان نمود اول ولی افتاد حسرتها مرا از کرده خوبان چرا احوال نمی پرسی غمم فریاد می دارد که برگردید از بدها منم در بهر این دنیا چنان آوارگان حیران کجایی ای رخ مهتاب دهی ما را علامت ها دلم از غم ندارد تابی ای جانم بیا برگرد نظر افکن بر این آشوب من ای ایمن دلها به سبک الا یا ایها الساقی.. محمد مهدی پیری
وقت آن است بیایی و بگیری دستم این همان وعده ما بود که گفتی پیشم
من از کمان ابرو رخ تو را دیدم عجب رخی داری که من ز آن مستم من از دلیریت چه قصه ها شنیدم حیران شدم ای علی وقتی زتو بریدم دیدار روی حیدر جانی دهد به جانم ای عیسی بن مریم دمی بده به روحم
نوشته های یک طلبه
#دلگویه غم کی رَوَد ز دستم ای دست گیر گیتی!
غم کی رود زدستم ای صاحب دوگیتی گفتی غمت سر آید ای رازق زندگی دارم من از فراقت صد شوق در وصالت می آیی و می بری آخر مرا با خودت