eitaa logo
حیات معقول
234 دنبال‌کننده
148 عکس
232 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 پیامبر صلی الله علیه و آله: 💠 لا يَسْتَكمِلُ عبدٌ الإيمانَ حتّى يُحِبَّ لأخيهِ ما يُحِبُّ لِنَفْسِهِ ، وحتّى يَخافَ اللّه َ في مِزاحِهِ وجِدِّهِ. 🌀 بنده به كمال ايمان نمى رسد مگر آن كه آنچه را براى خود دوست دارد براى برادرش نيز دوست بدارد، و در شوخى و جدى خود از خدا بترسد. 🔻A servant's faith is incomplete until he loves for his brother what he loves for himself and until he fears Allah both in times of jesting as well as seriousness. 🔹 servant: بنده 🔹 faith: ایمان 🔹 incomplete: غیر کامل، ناقص 🔹 until: تا وقتی که 🔹 fear: خوف‌داشتن 🔹 jesting: شوخی‌کردن 🔹 seriousness: جدّیت ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 سیری در غزل‌های حافظ _____________ 🔻عنوان غزل سوّم: 🔺 شرح اجمالی ابیات: ۱) اگر شیرازی، من را قبول کند، اساتید دیگری را که در سمرقند و بخارا دارم، رها خواهم کرد؛ وی ۲) از یا همان استاد، تقاضای علم و حکمت دارد. او ۳) از عشق مفرط خویش به آن استاد پرده بر می‌دارد. وی ۴) عشق ناقص خویش را در شأن نمی‌داند؛ یاری که زیبایی‌ها و کمالاتش، ذاتی است، نه آنکه با آب و رنگ مشّاطه ایجاد شده باشد. وی در بیت ۵) بیان می‌کند؛ همچنانکه در داستان یوسف و زلخیا می‌بینیم، یار، بالاخره عاشق را از صبرش خارج می‌کند. و این خروج از صبر را در پی دارد ۶) که حافظ آنگونه که من می‌خواهم نیست؛ لذا او را طرد می‌کند؛ ، که هرچند در ظاهر است؛ اما در آن و جذبی نیز هست که حافظ آن را می‌پسندد؛ لذا در ادامه ۷) خود را به و صبر دعوت می‌کند و تصریح می‌کند ۸) نهفته در هستی را نه با و فکر و حکمت، که در حال مستی و می‌توان گشود؛ و در نهایت 9) حافظ، مفاهیم عالی نهفته در غزل خویش را شایسته آن می‌داند که دُرّهای عِقدِ ثریّا بر پای آن ریخته شود. ○○○○○○○○○ پ. ن: شرح واژگان و تعابیر: 🔹 ترک: استعاره از غارتگری و بی‌رحمیِ زیبایی معشوق 🔹 خال هندو: استعاره از کمال است. 🔹 لولیان شوخ شیرین‌کار: نوازندگان خون‌گرم. ممکن است مقصود تجلیّات اسمائی و صفاتی حق تعالی است که نوازندگان شهرآشوب هستی است. 🔹 عِقد ثریا: مجموعه‌ای از ستارگان که چونان گردنبند دیده می‌شوند ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
‌ ▫️السَّلَامُ عَلَیْكَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً و أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداًو مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ 🌾 سلام بر تو ای همنشینی که تا هست، قدر و منزلتش بسیار بلند و با ارزش است.و هنگامی که از ما جدا شود جدایی او برای ما مصیبت‌بار می‌شود و ای مایه امیدی که فراق و جدایی او دردناک است. ▫️اللَّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْدُ إِقْرَاراً بِالْإِسَاءَةِ، وَ اعْتِرَافاً بِالْإِضَاعَةِ، وَ لَكَ مِنَ قُلُوبِنَا عَقْدُ النَّدَمِ، وَ مِنْ أَلْسِنَتِنَا صِدْقُ الِاعْتِذَارِ، فَأْجُرْنَا عَلَى مَا أَصَابَنَا فِيهِ مِنْ التَّفْرِيطِ أَجْراً نَسْتَدْرِكُ بِهِ الْفَضْلَ الْمَرْغُوبَ فِيهِ، وَ نَعْتَاضُ بِهِ مِنْ أَنْوَاعِ الذُّخْرِ الْمَحْرُوصِ عَلَيْهِ. 🌾 خدایا! تو را سپاس؛ در حالی که به بدی‌هایمان اقرار و به ضایع‌کردن ماه مبارک و هم ‌چنین به تباه‌کردن اعمالمان، اعتراف داریم؛ و برای تو در دل‌هایمان، پشیمانی پا برجا و ثابت؛ و در زبانمان، عذر صادقانه قرار دارد؛ بر این اساس در برابر تقصیر و تفریطی که در این ماه گریبان‌گیر ما شد، پاداشی عنایت کن که از پرتو آن پاداش، فضیلت دلخواهمان را در این ماه به دست آوردیم و اندوخته‌های گوناگون مورد علاقه را، عوض بستانیم. ▪️دو فراز از دعای چهل‌و‌پنج صحیفه سجادیه در وداع با ماه مبارک رمضان 🌙 @Revolutionson
🔰 وحدت هادی و مهدیٌّ الیه ✍ اصغر آقائی ___________________ 💠اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ 💠خداوند نور آسمانها و زمین است؛ مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنی افروخته می‌شود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی؛ (روغنش آنچنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله‌ور شود؛ نوری است بر فراز نوری؛ و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می‌کند، و خداوند به هر چیزی داناست. 🔻آیه مبارک ابتدا «الله» را هستی معرفی می‌کند. این عبارت دو معنا دارد: ۱) تمام هستی از است و آن اسم «الله» که جامع جمیع صفات حضرت حق تعالی است؛ ولی معنای دقیق‌تر اینکه ۲) تمام صفات در آسمان‌ها و زمین دارد، زیرا چیزی است که هر جا باشد، خود اوست که حضور دارد نه چیز دیگری. لذا خداوند نه چون ساعت‌سازی، ساعتی را ساخته، و خود کناری رفته است و ساعت خودکار کار خویش را انجام می‌دهد؛ بلکه در تمام هستی چون نوری فراگیر حاضر است. 🔻در ادامه آیه، «نور» الله به چراغی چندلایه تشبیه شده‌ است. اما این «نور» چیست و یا کیست؟ 🔻ابتدا باید توجه کرد خداوند در ابتدای آیه، خود را «نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» معرفی می‌کند، ولی در آخر آیه می‌فرماید «يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ» که گویی «نور» در اینجا، غیر از نور اوّلی است؟ آیا اینگونه است؟ یا آنکه این دو، یعنی هادی و مهدیٌّ الیه، یکی هستند و میان آنها وحدتی برقرار است؟ 🔻هرچند متعددی اینجا وجود دارد، و پرداختن به همه آنها ممکن نیست؛ اجمالا عرض می‌کنم، این آیه به مسئله و وحدت بین خداوند و مظاهر او اشاره دارد. 🔻برای تبیین این مسئله وحدت: ۱) باید بدانیم وقتی نور هستی شد، یعنی در جریان دارد؛ یعنی تمام هستی در عین حالی که کثرت دارد، در «نور» واحدی، وحدت دارند؛ ۲) و این وحدت در یک ، یک مجلا و یا واحدی، ظاهر می‌شود؛ زیرا همچنانکه تمام تعالی در الله، جمع هستند، تمام هستی نیز باید در مظهری تام، هم جمع باشند و هم به سوی او بروند. 🔻امّا این مظهر و مجمع چیست یا کیست؟ پاسخ واضح است، تنها کسی می‌تواند مجمع این صفات و اسماء باشد که و به تعبیر قرآن، باشد. 🔻و خلیفه الله، است؛ اما از آنجا که خلیفه، ضرورتا یکی باید باشد، پس در هر عصری تنها و تنها یک خلیفه الله، یا وجود دارد، و آن انسان کامل امام علیه السلام است. 🔘 این اجمالی، نتائجی را همراه خود دارد: ✔️۱) نور در ابتدا و انتهای آیه یکی است، و معنای «يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ» این است که خداوند، خود، به سوی خود هدایت می‌کند؛ ✔️۲) میان خلیفه الله یعنی انسان کامل و خود الله، وحدت صفاتی و اسمائی وجود دارد، بنابراين وقتی نور، الله شد و الله به سوی دعوت می‌کند، این دعوت به سوی خودِ خدا است، و لازمه آن، وحدت میان هادی، مهدیٌّ الیه، یعنی امام، است؛ ✔️۳) وقتی انسان کامل، به سوی خود دعوت می‌کند، این یعنی دعوت به سوی خداوند؛ ✔️۴) امام علیه السلام، در تمام هستی، حضور دارد، زیرا میان او و الله، وحدت است، و وقتی الله نور هستی شد، امام نیز است، و چون نور در تمام لایه‌های هستی، وجود دارد؛ پس امام علیه السلام نیز در تمام لایه‌ها، به تناسب آن لایه هستی، وجود دارد؛ ✔️۵) در اجتماع بشری، به عنوان یکی از لایه‌های هستی، در صورتی وحدت شکل می‌گیرد که به سوی انسان کامل حرکت کند؛ ولی چون انسان کامل و امام علیه السلام برای بسیاری شناخته شده نیست؛ هرچند هر حرکتی در ، هم از امام است و هم به او بازگشت دارد، اما در نیازمند معرفی او به افراد جامعه هستیم. پس «الله نور السماوات و الارض» را می‌توان در قالب و مظهر تام او یعنی انسان کامل و امام علیه السلام تفسیر کرد؛ به این معنا که اگر الله نور هستی، امام هم نور هستی است که فرمود "بکم رزق الوری" و رزق از اصل وجود موجودات تا مسائل دیگر را شامل می‌شود. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔆السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ أَنْ يَجْمَعَ بِهِ الْكَلِمَ وَ يَلُمَّ بِهِ الشَّعَثَ‏🔆 ♡♡ سلام بر امام مهدى آن كسى كه خداى عز و جل به امتها وعده داده كه عقايد مختلف مردم را به وجود او جمع كند و خلق را از تفرقه برهاند♡♡ ♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡ ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔆 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِينَ بِعِزَّتِكَ، وَ أَيِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِكَ، وَ أَسْبِغْ عَطَايَاهُمْ مِنْ جِدَتِكَ. خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و به عزّتت مرزهای مسلمانان را محکم و استوار ساز و به نیرویت نگهبانان مرزها را توانایی بخش و عطایای آنان را به توانگری‌ات کامل و سرشار کن. 🔆 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ، وَ وَاتِرْ بَيْنَ مِيَرِهِمْ، وَ تَوَحَّدْ بِكِفَايَةِ مُؤَنِهِمْ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِي الْمَكْرِ. خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و تعدادشان را بیافزا و سلاحشان را تیز و برّا کن و اطراف و جوانبشان را محکم و نفوذناپذیر ساز و جمعشان را به هم پیوند ده و کارشان را رو به راه کن و آذوقه آنان را پی‌درپی برسان و سختی‌هایشان را به تنهایی کارساز باش و به یاری خود نیرومندشان ساز و به شکیبایی مددشان ده و آنان را در چاره‌جویی، دقّت نظر عنایت کن. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 خیبر بار دیگر شکوه دوباره را به چشمان خویش دید؛ و شیاطین به حکم با به‌غرّش‌درآمده به اشاره ، به لانه‌های عنکبوتی‌شان پناه بردن؛ و بی‌پناهان در ناآرامی آنان، شبی را به آرامش سر کردند. آری، تا غرّش بیشه نباشد، دشت، در آغوش طبیعت، شادمان نخواهند بود و شاعران از حرکت خرامان آنان نخواهند گفت. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل (۳۴) ✍ اصغر آقائی ____________________ گام سوم: با ابراهیم ع (۱۴): در آرزوی فرزند(۱) 🔻 ع و همسرش مدت زیادی بود که کنار هم زندگی می‌کردند؛ اما بزرگ بر قلب آنان سنگینی می‌کرد. آنان نداشتند تا نور چشمانشان شود و این غصه داشت. 🔻من هیچگاه باورم نمی‌شد غم فرزند داشته باشد تا آنکه آن شب رسید. 🔻شبی از خواب بیدار شدم. تشنه بودم و در پی جرعه‌ای آب که ابراهیم ع را شنیدم: خداوندا فرزندی صالح به من عطا کن. «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ» 🔻گویی یکپارچه یخ شده بودم. ابراهیم از خداوند فرزند می‌خواهد؟ 🔻باز آن همیشه‌همراهم، در دل آن شب، شروع کرد به سخن‌گفتن: بارها به تو گفته بودم ابراهیم اهل نیست؟ او اساساً هیچ با دیگران ندارد؟ نمی‌بینی به خاطر یک فرزند چگونه آه و ناله می‌کند؟ این چه توکّلی است که او دارد؟ آیا این بود به قضا و قدر الهی؟ 🔻بدون آنکه آب بخورم به اتاق برگشتم. امّا خواب از سرم پریده بود. آخر من از ابراهیم، ، تصور دیگری داشتم. «وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى» چگونه می‌شود او یک خواسته مادّی را چنین ملتمسانه از خدا بخواهد؟ ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل (۳۵) ✍ اصغر آقائی ____________________ گام سوم: با ابراهیم ع (۱۴): در آرزوی فرزند(۲) ... ادامه بخش قبل 🔻صبح روز بعد، دیگر ، آن فرد غرق در اشک چشم نبود، یکپارچه لبخند و مهر شده بود. 🔻او با کاسه‌ای از که با دستان خودش دوشیده بود، به طرف من آمد. در این مدّت بارها و بارها مرا شرمنده خویش کرده بود. او همیشه می‌گفت: حبیب خداست؛ و مرا چون عزیزکرده‌ی خدا، دوستم داشت. «وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ» 🔻ابراهیم در حالی که کاسه را داخل سفره می‌گذاشت، کنارم نشست و دست بر شانه‌ام گذاشت و گفت: فرزندم ... . 🔻تا واژه «فرزندم» را شنیدم، گویی باز تمام ذهنم مشغول التماس و دعاهای دیشب او شد. 🔻با صدای ابراهیم، دوباره هوش و حواسم سر جای خود برگشت. او گفت: پسرم چیزی شده است؟ نمی‌دانستم بگویم یا نه. در حالی که سراسر وجودم را شرم گرفته بود گفتم: «دیشششببببب ... دعاااااا ... » 🔻کلام بریده، چشمانِ به زیرافکنده، صورت سرخ‌شده، فریاد بود که از عظمت چشمان ابراهیم به تپش افتاده بود. 🔻ابراهیم گفت: صبحانه که خوردی با هم صحبت می‌کنیم. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل (۳۵) ✍ اصغر آقائی ____________________ گام سوم: با ابراهیم ع (۱۴): در آرزوی فرزند(۳) ... ادامه بخش قبل. 🔻بعد از صبحانه وارد حیاط خانه شدم. داشت در ، گلی تازه‌شکفته را بو می‌کرد؛ بهار بود و گل‌های رنگارنگ. 🔻نزدیک تر رفتم، و شنیدم ابراهیم همراه با بوکردن گل، با او به لطافت، سخن می‌گوید و سخنانش، هم محبّت بود و شکر بود و شکر. 🔻اینجا بود که باز همان موجود پرغرور همیشه‌همراهم، گویی این سخن را در تمام وجودم دمید: «ابراهیم فریبکار ریاکار را می‌بینی؟ اصلا باورت می‌شود این همان ابراهیم دیشبی باشد. یکی نیست به او بگوید اگر اهل شکری، پس ناله‌کردن‌های دیشبت برای فرزند چه بود؟ آنجا که هست اهل شکر نیستی؛ اما اینجا که بوی خوش گل مستت کرده است، به شکر می‌افتی. 🔻در همین اثنا ناگاه به من کرد و گویی با نگاه او آن درونی، پا به فرار گذاشت. 🔻ابراهیم مرا کنار خویش خواند و هر دو روی سکویی نشستیم. او بدون آنکه پرسشی کنم، شروع به صحبت کرد و گفت: فرزندم، چقدر خوب است که بدون و منطق، هیچ چیزی را نمی‌پذیری! راستش خود من هم همین‌طور هستم و از خدای خویش آموخته‌ام همیشه پرسش‌گر باشم ... . 🔻من ناخودآگاه میان کلام او پریدم و گفت آری همین است و من حتی قبلا دیدم شما، با اینکه مطمئن بودید هست، اما باز از خداوند خواستید تا یقین شما را بیافزاید، آری آرییی درست است. 🔻ناگاه به خود آمدم و دیدم ابراهیم، آن کوه استوار، با نگاهی ملیح و لبخندی بر لب به من نگاه می‌کند. راستش کمی خجالت کشیدم که چرا سخن او را این چنین قطع کردم؟ 🔻ابراهیم ادامه داد: این باغچه و گل‌های آن را می‌بینی؟ من که متعجب شده بودم و نمی‌دانستم مقصود او از این چیست، اما می‌دانستم، حکمتی دارد، گفتم: بله و هیچگاه از زیبائی آن چشمانم سیر نمی‌شود. 🔻ابراهیم ادامه داد: آری اینچنین است و که در آن باشد، مانند باغچه پرگل است. 🔻تازه فهمیدم او چه می‌گوید. بارها بدون آنکه زحمت بیان را داشته باشم، او خود دل‌مشغولی‌هایم را پاسخ داده بود؛ هرچند هیچ وقت احساس نمی‌کردم که نباید سؤال کنم؛ چرا که از خود او آموخته بودم باید برای سؤال کرد؛ اما به نظر می‌آمد، گاه گاهی برخی دل‌مشغولی‌های خاص من را ذهن‌خوانی می‌کرد و پاسخ می‌گفت تا اسیر شبهاتِ شیطان‌ شده‌ام را رهاکند تا به کار ذاتی خود، یعنی حقیقت بازگردد. آری شیطان کارش فریب است و فریب است و فریب «وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ» 🔻دوباره با تمام وجودم گوش شدم تا از ابراهیم بیاموزم که تنها راه آموختن، است و ؛ هرچند تمام آنچه انسان کامل می‌داند، در عقلِ هیچ کسی نمی‌گنجد و راهی جز آموختن از او نیست. 🔻ابراهیم گفت: مؤمن همیشه اهل ناله و دعا در برابر خدای خود است و همه چیز خویش را از او می‌طلبد؛ و این خواسته خود خداست. پسرم از خداخواستن منافاتی با و رضا ندارد. طلب نزد بیگانگان و مردمان عار است؛ نه نزد خداوند مهربان که انسان هرچقدر شود، را بیشتر به خداوند احساس می‌کند. 🔻ابراهیم پس از این کوتاه‌سخن، ایستاده و به سوی درب حیاط به راه افتاد. کنار درب که رسید، به سوی من که ایستاده به قد و قامت او که دیگر سالخورده شده بود، می‌نگریستم، گفت: پسرم آنچه در می‌آید، همیشه کار عقل نیست که گاه کار شیطان است و باید خوب بیاندیشی که نشانه‌های این دو چیست؟ 🔻او که درب را بست، من بار دیگر به باغچه و گلی که ابراهیم با او سخن می‌گفت نگریستم و به او گفتم: چقدر تو خوشبختی که ابراهیم نوازشت کرد و با تو سخن گفت. و گل، بدون آنکه سخنی بگوید، چنین پاسخم را داد: هرگاه زیبائی‌های انسان کامل و جهان هستی را ندیدی، و تنها در خود فرورفتی و از این همه زیبائی جدا شدی، بدان که شیطان با تو سخن گفته است؛ که کار شیطان ناامیدکردن و ترساندن و فریب‌دادن است؛ و کار خدا امیددادن. 🔻و من در حالی که به آن گل زیبا می‌نگریستم با خود زمزمه می‌کردم: إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (ابراهیم/5) آری برای فهم و دانش و معرفت باید هم بسیار صبور بود و هم شکور؛ که بدون صبر کسی به علم نمی‌رسد؛ و بدون شکرگذاری، کسی از علم خویش طرفی نمی‌بندد. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
‌ ⸤﷽⸣ 🔅اميرالمؤمنين علی علیه السلام: 💠 «و لكِنَّ اللّهَ يَختَبِرُ عِبادَهُ بِأنواعِ الشَّدائدِ، ويَتَعَبَّدُهُم بِأنواعِ المَجاهِدِ، ويَبتَليهِم بِضُروبِ المَكارِهِ؛ إخراجا لِلتَّكَبُّرِ مِن قُلوبِهِم، وإسكانا لِلتَّذَلُّلِ في نُفوسِهِم، ولِيَجعَلَ ذلكَ أبوابا فُتُحا إلى فَضلِهِ، وأسبابا ذُلُلاً لِعَفوِهِ». 💠 «ليكن خداوند بندگان خود را به انواع سختی‌ها مى‌آزمايد و به واسطه كوشش‌هاى گوناگون به بندگيشان مى‌كشد و به اقسام ناخوشايندها و ناملايمات مبتلايشان مى‌كند تا كبر را از دل‌هايشان بيرون بَرد و فروتنى را در جان‌هايشان جاى دهد و آن را درهايى گشوده به سوى فضل خود و وسايل آسانى براى بخشش خويش قرار دهد». 📚 نهج البلاغه: خطبه۱۹۲ ‌‌┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul