eitaa logo
شهیدانه
1.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
5.6هزار ویدیو
14 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸فضّه خدمتگزار عالم و شهیر حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و راوی حدیث از آن بانوی بزرگ است. در کتب تاریخی، برای نخستین بار در دوران اولیه بعد از هجرت رسول اکرم(ص) به مدینه، از این بانوی پرهیزکار نام برده شده است. 🌸آن ایام آیه‌ای نازل شد که پس از آن پیامبر اسلام فضه را برای کمک و یاری بانوی عالمین به منزل حضرت زهرا (س) فرستادند.حضرت فضه در مقام والایی از ایمان و تقوی قرار دارد. ایشان در نطق و خطابه قهرمان زبردستی بوده و علاوه بر افتخار خدمت به حضرت زهرا (سلام الله علیها)، سراسر زندگی این بانوی نمونه، از خلوص و معنویت موج می‌زند. 🌸آنطور که تاریخ گواهی می‌دهد، این زن والامقام در مدت بیست سال از زندگی خود حتی گفت‌وگو و مکالمات عرفی خود را هم با آیات قرآن کریم بیان می‌کرد. ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
بخشی از متن کتاب : " روزها و شب‌ها یکی پس از دیگری می‌آمدند و می‌رفتند . زمان در گذر بود . ولی روزها دیگر مانند همیشه برای فضه تکراری نبود . او همواره کنار بانویش فاطمه بود و به علم آموزی و حفظ آیه‌های قرآن و تفسیر آن‌ها مشعول بود . ... فضه وقتی به خانه رسید پیامبر در منزل بانویش بود. بانویش فاطمه حریره‌ای برایشان آماده کرده بود و ام‌ایمن نیز ظرفی ماست ، کره و مقداری خرما هدیه داده بود . پیامبر وضو گرفت و به سوی قبله ایستاد و مدتی دعا کرد . آنگاه با چشمانی پر از اشک سر به سجده گذاشت . ... از آینده ای باخبر شده بود که طاقت شنیدنش را نداشت . گریه کنان از جفای روزگار و مردمان نااهل به پروردگار شکایت کرد . نفهمید چقدر گذشته است . ناگاه به خودش آمد و در دل به خودش نهیب زد که آن‌ها از او سزاوارترند .آن‌ها مستجاب الدعوه‌اند و به راحتی توان تغییر هر چیزی را دارند اما این سرنوشت را هرچند سخت و جانکاه پذیرفته‌اند ، پس به یقین رسید که این امتحان الهی از سوی پروردگار عالمیان است . مصمم و با اقتدار از جا بلند شد و محکم ایستاد . با خودش عهد کرد تا لحظه ای که زنده است کنار اهل بیت پیامبر بماند و تا جان در بدن دارد از آن‌ها دفاع کند . " ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
🌸به فضه اتاقی اختصاص داده شد. او ناباورانه قدم برداشت و به اتاق رفت. چگونه ممکن بود به کنیزی اتاق بدهند. فضه هنوز مبهوت بود؛ دستش را چند بار محکم روی گونه اش زد تا ببیند خواب است یا بیدار. بیدار بود. 🌸 صلیب کوچکی را روی یکی از طاقچه های کوچک اتاق گذاشت و با شعفی که در وجودش موج می زد از اتاق بیرون آمد. فاطمه بانوی خانه، کارها را با فضه تقسیم کرد؛ یک روز خودش کارهای خانه را انجام می دهد و روز دیگر فضه. 🌸فاطمه با مهربانی و ادب از او پرسید:«خمیر را درست می کنی یان نان می پزی:»فضه که هنوز مبهوت چهره زیبا و دوست داشتی فاطمه بود یک باره به خودش آمد. 🌸او مشعوف از اینکه برایش منزلتی این چنین قائل شده اند و همانند بانوی خانه نظرش را جویا می شوند ذوق زده و هول گفت:«خمیر درست کردن و آوردن هیزم با من.» @maghar98
🌸فضه صدایی شنید که می خواست وارد شود. فاطمه ایستاد و پدرش را به داخل دعوت کرد. باز هم ضربان قلب فضه به قدری زیاد شد که گمان کرد الان است قلبش از سینه اش بیرون بیاید. 🌸او می توانست فارقلیط را از نزدیک ببیند و با او هم کلام شود. سرپا شور و شوق بود. فاطمه تمام قد به احترام پدر ایستاده بود. پیامبر که وارد شد فاطمه دست ایشان را بوسید و در جای خود نشاند و پیش روی ایشان مودّب نشست. 🌸فضه که همراه زینب همچنان مشغول درست کردن خمیر بود به دستهایش نگاه کرد که از فرط هیجان می لرزید. با پیامبر سخن گفته بود 《از دهکده کوچکشان و پدر عزیزش که سال ها در انتظار دیدار فارقیط زمانه مانده بود.》 ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
🌸ام ایمن پیش فضه خندید و گفت: « یک شب خواب دیدم که تکه ای از اعضای پیامبر در خانه من افتاده است. این خواب من را پریشان کرد و تمام شب را تا صبح به گریه گذرندام. 🌸همسایه هایم به پیامبر خبر دادند و ایشان من را خواستند و علت را جویا شدند. به ایشان عرض کردم خواب بدی دیدم و برای گفتن آن عذر آوردم.» 🌸ام ایمن با یادآوری این خاطره لبخدی برلبانش ظاهر شده بود و به چهره فضه که تعجب از چشم هایش گشاد شده بود، نگاه کرد و ادامه داد: 🌸-پیامبر فرمود:«تعبیر خوابت نه آنگونه است که پنداشتی.»، با شنیدند سخنان ایشان جرئت یافتم و خوابم را بازگو نمودم. پیامبر فرمود: «چه خواب نیکی! همانا از فاطمه پسری به نام حسین متولد می شود که حضانت و پرستاری او با تو خواهدبود.» ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
لیست دوم کتابهایی که در پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی در یکسال اخیر معرفی شده. (ع) (ع) (ع)