eitaa logo
شـهــیـــــــــــــــــــدانـــــه
1.8هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
7.2هزار ویدیو
18 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
💐اصولاّ مرگ برای مؤمنین لحظات زیبایی را رقم خواهد زد. در روایت است که حضرت عزرائیل بر ابراهیم خلیل الله وارد شد. حضرت ابراهیم (ع) وقتی او را دید، پرسید: آیا الان مرا دعوت میکنی که به اختیار آن طرف بیایم، یا زمان اختیار گذشته؟ حضرت عزرائیل گفتند: به اختیار خود شماست که بیایید یا نیایید. 💐حضرت ابراهیم (ع) چیزی گفت که حضرت عزرائیل را به فکر وادار کرد: خدا دوست من است، آیا دیده ای که یک دوست مرگ را به دوست خود هدیه بدهد؟ 💐از خداوند متعال خطاب به حضرت عزرائیل رسید که به او بگو: آیا دیده ای که دوستی از دیدار دوست خود بدش بیاید؟ ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
💐یکدفعه یک ماشین عراقی از مقابل ما رد شد، اما برگشت و راننده و برادرش که در کنار او بودند پیاده شدند! نگاهی به ما کردند و گفتند: بیا بالا. گفتم: « کرایه چقدر؟ گفت: مجانی. » 💐سوار شدیم و حرکت کرد. تا خود نجف آن دو نفر گریه می کردند. بعد هم بدون گرفتن کرایه ما را به نجف رساندند..... 💐کمی عربی بلد بودم. با آنها صحبت کردم که شما ابتدا رد شدید و می خواستید بروید کربلا برای بازگرداندن زائرین، چی شد یکدفعه ایستادید و.. راننده گفت: اسم من امین است و اسم برادرم ایمن. برادرم مدّتی قبل خواب دیده بود که آقا اباعبدالله (ع) به او فرمودند: چرا به زائران ما توجه نمی کنی؟ برادرم همان موقع از خواب پرید. می گفت: من در کنار آقا، دیدم یک خانم و آقا بودند و دو تا بچه داشتند. ظاهراً آن خانم مریض بود. برای همین وقتی از جلوی شما عبور کردیم، یکباره برادرم گفت: نگه دار، اینها همان خانواده اند!..... 💐خلاصه این کربلا رفتن ما هم ماجرایی جالبی داشت. دست عنایت الهی را به خوبی حس کردیم. ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
💐روحم آزاد بود و در تهران برای خودش می گشت. وارد اتاق رئیس یک اداره دولتی شدم بسیار زیبا بود. یکی از کارکنان اداره وارد شد و با ادب به رئیس گفت: چند ماه است به ما کارکنان پیمانی حقوق ندادید، به خدا نمی دانم از کی قرض بگیرم. 💐رئیس داد زد: مگه نمیدونی اوضاع چطوری؟ پول نیست. برو بیرون اما من با نگاه به چهره آن کرد چیز عجیبی دیدم..... 💐شب با همسرش بحث کرد که پول ندارم و همسرش که یک زن جوان روستایی بود، شناسنامه اش را امانت گذاشت و از سواری محل مواد غذایی گرفت. جوان فروشنده که بیمار دل بود، به این زن گفت که هر چه میخواهی بیا و ببر. 💐کم کم رابطه آنها بیشتر شد و این زن به فساد کشیده شد. 💐اما من نکته دیگری دیدم، رئیس این اداره پول در اختیار داشت و میتوانست حقوق ها را بدهد، اما به خاطر روحیه تجمل گرایی مبل های اداره را عوض کرد و نمای ساختمان را تغییر داد. 💐من دیدم که تمامی گناهی که آن زن مبتلا شده بود، در نامه عمل آن رئیس اداره هم نوشته شد. ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
💐همه ما برامون سؤاله که اون دنیا چه خبره؟ چطوری حساب و کتاب اعمال مون انجام می شه؟ خیلی ها اون دنیا رفتن و برگشتن، دیدن چه اتفاقاتی افتاده و چطور در خصوص ذره ذره اعمال مون بررسی و حساب رسی انجام میشه! 💐به این تجربه نزدیک به مرگ NDE میگم. از گفته های این افراد، چیزهایی می شنویم و میبینیم که چطور از خیلی از مسائل و حقوق دیگران غفلت کردیم و این موضوع، خودش را به ما چطور نشان خواهد داد! 💐یاد مرگ، در بسیاری از آموزه های دینی، شاه کلید تربیت و حرکت است. مطالعه کتابهایی مثل شنود اگر تکرار شوند، خیلی به حرکت کمالی ما کمک خواهند داشت... 💐کتاب شنود، یکی از این تجربیات است که حقایق شگرف و شگفتی را برای مان به ارمغان آورده. « شنود» ردیابی ناشنیده هایی است که از نجوای سرّی ملکوتیان به شکار آمده است. 💐آنچه میگوییم و می کنیم، در دستگاه اطلاعاتی ملکوتیان، خواست و پردازش متفاوت از درک زمینیان دارد. آنجا ذره ای نیک منشی و اندکی بد سگالی، ما به ازای آنچنانی و ابدی دارد. 💐شنود، تصویر سازی موفقی است که یکی از ره یافتگان به ملکوت برای واماندگان در ناسوت در پرده خیال می افشاند. 💐گفته های این کتاب، ناگفته هایی از کتاب هستی است که انصافاً در تجربه های مشابه نیز نایاب و سر به مهر باقی مانده. ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
💐من دیدم که آلودگی و گنهکاری این مرد، در آیندگان و حتی هفت نسل بعدی او اثرگذار خواهد شد! حتی دیدم که بعد از طلاق، زن او هم به هرزگی دچار شد اما وقتی به باطن اعمال آن خانم جوان بدحجاب که واقعا ً با چهره ای زننده در خیابان ظاهر شده بود نگاه کردم، چیز عجیب تری دیدم. 💐من دیدم که فقط در آن روز، بیش از یکصد نامحرم او را نگاه کردند، برخی از آنان همسر داشتند که همسرشان به این زیبایی نبود. آنها در دل حسرت می کشیدند. برخی شرایط ازدواج نداشتند. آنها با دیدن این شخص، آلوده به فساد میشدند و .... به من نشان داده شد که گناه تمام این افراد برای این خانم نوشته شد! و به خاطر این همه فساد و آلودگی که این خانم به وجود آورد، از زندگی شخصی خودش هم لذتی نخواهد برود گرفتار خواهد شد. 💐من دیدم که در صحرای قیامت، این خانم جوان، هزار سال به دنبال این آقا فرشید و صدها دیگر می گشت تا از آنها حلالیت بطلبد!چون او، یکی از کسانی بود که باعث نابودی زندگی آقا فرشید و صدها فرشید دیگر شده بود. 💐 دیدم که این آرایش و بد حجابی، جدای ا، معصیت خداوند به نوعی حق الناس هم در پی دارد. ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
لیست دوم کتابهایی که در پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی در یکسال اخیر معرفی شده. (ع) (ع) (ع)