یک لوازم یدکی موتور توی گمرک بود که من بعد از شهادت سعید یه روز رفتم سراغش و با همون کلاه کاسکتی روی سرم بود، گفتم اومدم بدهی سعید رو پرداخت کنم. مثلا خواستم ژان والژان بازی در بیارم و شناسایی نشم.😅
اون بنده خدا خیلی تند برخورد کرد و گفت بدهی سعید به تو چه ربطی داره؟!
کلاه رو در آوردم و گفتم من برادرشم، گریه ش گرفت و گفت سعید چند شب قبل از شهادتش باهام تماس گرفت و گفت مبلغ بدهکاری رو بگو تا بگم نزدیکانم بیان پرداخت کنند. چون خواب دیدم که شهید میشم.
میگفت منم به شوخی گفتم اگر شهید شدی حلالت، اگر هم اومدی ازت میگیرم.
راوی؛ #برادر_مجید
#خاطرات_سعید
______
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
همیشه به فكر فقیر فقرا بود و هیچ وقت به فكر خودش نبود. یعنی از اون اول این حرفش همیشه تو خونه بود که می گفت زندگی ما یه زندگی شاهانه ست.
با اینكه زندگی مون از نظر مالی در یه سطح پایینی بود ولی همیشه اینو می گفت كه ما باید به این زندگی شکر کنیم.
كسانی هستند كه به همه چیز محتاجن حتی به قول خانمش؛ حقوقشو كه سر ماه می گرفت سهم اینو و اونو می گذاشت كنار، می نشست وسط و به شوخی سینه می زد و می گفت چیزی دیگه برامون نمونده.
راوی: #برادر_مجید
#خاطرات_سعید
______
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
✍ نامهی برادر مجید شاهدی برای برادرش سعید (اسفند سال ۶۵)
⬇️⬇️
بسمه تعالی
با سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و با درود به شهدای انقلاب اسلامی
دل بیمار شد از دست رفیقان مددی
تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم
سلام علیکم
پس از عرض سلام خدمت برادر عزیزم سعید شاهدی! امیدوارم که حالت خوب باشد و جای هیچگونه نگرانی نباشد.
اگر از احوال ما خواسته باشید، بحمدالله خوب هستیم. باری! سه عدد نامهی پر مهر و محبت شما به دست ما رسید و خیلی خوشحال شدیم.
برای چی وقتی به مرخصی میآیی بیشتر از دو یا سه روز مرخصی نمیگیری ولی ناصر سلطانی و علی رجبی بیشتر از یک ماه هست که اینجا هستند؟! تو هم چند روزی بیا تا دیداری تازه کنیم.
دیگر عرضی ندارم به غیر از اینکه سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم. بابا و مامان،مجتبی، خواهران و علی آقا سلام میرسانند. عمه، عمه، دایی، خاله، مادربزرگ سلام میرسانند.
لطفاً یک آدرس درست برای ما بفرست، هر وقت نامه می نویسیم نمی دانیم به کدام آدرس بنویسیم.
رزمندگان تا کربلا راهی نمانده
______
گلی گم کرده ام می جویم او را
به هر گل میرسم میبویم او را
_______
ای نامه که می روی به سویش
از جانب من ببوس رویش
_______
آسمان پرستاره / بگو ابرها خون بباره
________
خدایا خدایا ستاره ها که رفتند تو خورشید را نگه دار
_________
در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبریست
امضاء
Majid shahedi
۶۵/۱۲/۱۴
#نامه_ها
نامهی #برادر_مجید
@shalamchekojaboodi
من از سعید ۶ سال کوچیکتر بودم و از زمانی که یادم می یاد و به سنی رسیدم که قدری متوجه دور و برم می شدم، سعید توی خونه نبود و راهی جبهه شده بود.
بعد از جنگ هم که باز یک جا بند نمی شد و همه ش در حال رفتن بود. با این حال حواسش به من به عنوان برادر کوچکترش بود؛ به اینکه با کیا دوست می شم، چی کار می کنم، درسم رو می خونم یا نه، چه تیپی می زنم و ...
مدتی با یکی از همسایهها دوست شده بودم و سعید رو حساب اینکه بزرگتر از من بود و شناخت بیشتری داشت، بهم گفت با فلانی رفت و آمد نداشته باش.
چون من توی اون سن، درک درستی از مسایل نداشتم، برام واضح موشكافی هم نکرد که چرا رفت و آمد نداشته باش، فقط به صورت سطحی تذكر داد كه مثلا فلانی آدم درستی نیستش.
روی کار کردن من هم دقت داشت، زمانی که مدرسه می رفتم دوست داشتم بعد از ظهرها كه می یام برم جایی كار كنم، ولی سعید نظرش این بود که هرجایی کار نکنم؛ مثلا كتونی دوزی ها و كارگاههای تولیدیای بودن که موافق كاركردن در اونجاها نبود و مخالفت خودشو علنی نشون داد.
یادمه باهاش مشورت كردم و گفتم می خوام کار کنم، جایی رو سراغ داری؟ خودش پیگیری کرد و منو به یكی از بچه های مسجد که جانباز قطع دست بود معرفی كرد و توی تابستان و اوقات فراغت می رفتم پیش اون بنده خدا،
كار ساعت سازی انجام می دادم و ساعت تعمیر می كردم.
محیط محل کار براش شرط بود و قبول نمی کرد که من هرجایی کار کنم. محیط و آدمای اون کتونی سازی خوب نبودن و توی زیر زمین نوار ترانه می گذاشتند و صداش خیابون رو برمیداشت. خیلی تاکید داشت این جاها برای كاركردن خوب نیست.
راوی: #برادر_مجید
#خاطرات_سعید
___
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
اگر گناه علنی می دید، بدون هیچ ترس و واهمهای و خیلی راحت و بی دردسر، امر به معروف، نهی از منكر می کرد.
اول می رفت تذکر می داد ولی اگر برخورد نامناسبی می دید، جدی تر برخورد می کرد. مثلا یه بوتیكی بود که پشت ویترینش عکسای نامناسبی می گذاشت و یا همسایهای که نوار ترانه میگذاشت و صداشو بلند می کرد. سعید وقتی اینها رو می دید به راحتی تذکر می داد. اگر چه این نهی از منکرهاش تهدیدهایی رو هم براش به دنبال داشت.
یکبار با هم دیگه داشتیم سر کوچه، ماشین تعمیر می كردیم، همون موقع یه ماشینی اومد که صدای نوار ترانهش بلند بود. سعید بهش گفت آقاجون كمش كن! یارو یه حالت خشم و غضبی به خودش گرفت، سعید گفت آقا كمش كن! اونم كم كرد ولی تهدید كرد كه بعدا می بینمت.
یا یک بار صبح که توی محل می رفته، می بینه یه موتوری تو خیابون وقتی می خواسته از کنار سعید رد بشه، موتورش رو خاموش می كنه و به سعید که می رسه، با لگد می زنه بهش، طوری که سعید رفته بود تو دیوار و صدمه دیده بود. اگر چه نفهمیدیم كی بود ولی حدس می زدیم به خاطر همون امر به معروف هاش بود.
راوی: #برادر_مجید شاهدی
#خاطرات_سعید
________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
✍ فهرست راویان کانال
⬇️⬇️
🔹 خانواده:
#مادر
#پدر
#همسر
#رضا_مؤمنی (فرزند)
#صادق_شاهدی (فرزند)
#برادر_مجید
#خواهر1
#خواهر2
#خواهر3
#خواهرزاده
#عمه_سکینه
🍃🍃🍃🍃🍃
🔹دوستان و آشنایان (به ترتیب حروف الفبا/ حرف اول فامیلی):
آقای سید داوود #امیرواقفی
آقای حسن #ادیبی
آقای جعفر #اجلالی
آقای علیرضا #اکبری
آقای مسیب #اسماعیلی
خانم #آقاجانزاده
آقای محمد #آقازاده
آقای محمود #برزه
آقای احمد #بیگدلی
آقای #مرتضی_بیگدلی
آقای مرتضی #بابایی
آقای حمید #پایمرد
آقای احمد #پاک_نهاد
آقای محمد #پرهیزکار
آقای ناصر #توحیدی
آقای مهدی #جوزی
آقای غلامرضا #جمشیدی
#خانم_جمشیدی
آقای شیخ #محسن_حسینی
آقای سیدمحمود #حسینی
آقای مهدی #حاج_محمدی
آقای #اکبر_حیدری
آقای ابراهیم #حمیدی
آقای علی #حسنی
آقای سیدمجتبی #حقگو
آقای محمد #خطیبی
خانم منصوره #خاکپور
آقای ایرج #خوشبین
آقای عباس #دارابی
آقای داود #دشتی
آقای مجتبی #ذوالفقاری
آقای حسین #ذوالقدر
آقای رضا #رحمت
خانم #رسولی
آقای رضا #رئوفی
آقای غفور #رمضانی
آقای #مهدی_رفیعی
#خانم_رفیعی
خانم #فاطمه_رفیعی
آقای #مجید_رفیعی
آقای علیرضا #رجبی
آقای #مهدی_رجبی
آقای محمد #زارعین
آقای ایوب #زال
آقای حسین #سازور
آقای ناصر #سلطانیان
آقای رضا #سلطانی
آقای محسن #شیرازی
آقای #شکراللهی
آقای حسن #شمسیان
آقای محسن #صالحی
آقای جمال #صالحی
آقای داود #صبوری
آقای عبدالله #ضیغمی
آقای #محمد_ضیغمی
آقای اکبر #طیبی
آقای حسین #طوسی
آقای مجتبی #عزتی
آقای موسی #علینژاد
آقای اسدالله #عسگرخانی
آقای مهدی #عطایی
آقای مهدی #علیشاهی
آقای محمد #عبادی_فر
آقای حسن #عبدی
آقای روح الله #غفاری
آقای قربان #غزالی
آقای حسن #فاطمی_نهاد
آقای #فیاض_مقدم
#خانم_قاصد
آقای #مهدی_قاصد
آقای سید محمد #مجتهدی
آقای علیرضا #مسلم_خانی
آقای حسین #مقدمی
آقای سیدحسن #میرباقری
آقای #سیدعلی_میرباقری
آقای بهرام #میهن_آبادی
آقای اکبر #میرزایی
آقای نادر #ملک_کندی
آقای رضا #معروفی
آقای علی #منتظر
خانم #نعمتی
آقای علی #نورافکن
❇️ محتواهای دیگر(اعم از نامه، فیلم و ...) از؛
آقای حسین #آقاجانی
آقای فرشید #انصاری
آقای اصغر #برزکار
آقای محسن #بنی_یعقوب
آقای محمدیوسف #جانمحمدی
آقای زکریا #حیات_الغیبی
آقای کشاورز #محمدیان
🍃🍃🍃🍃🍃
#فهرست_راویان
@shalamchekojaboodi