eitaa logo
روضه رضوان
1.3هزار دنبال‌کننده
614 عکس
342 ویدیو
37 فایل
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس اشعار اهل بیت علیهم السلام + مقتل عربی🌷 امیر حسین سعیدی پور آیدی ما 👈 @amir_saidi کپی فقط با ذکر لینک ⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب به ملایک خبری تازه رسیده لبخند نجات از نفس صبح دمیده شیطان عوض جامه دل خویش دریده اوصاف خدا از دهن بت که شنیده یک صبحدم و این همه اعیاد که دیده اعیاد خدا گشته از این صبح پدیدار ای بحر تجلا! گهرت باد مبارک ای طور نبوت! شجرت باد مبارک ای مکه! نسیم سحرت باد مبارک ای آمنه! قرص قمرت باد مبارک میلاد گرامی پسرت باد مبارک دامان تو تا حشر بود مطلع الانوار ای گمشدگان! گمشدگان! راهبر آمد در عرصه ی بیدادگری، دادگر آمد تکبیر بگویید که هجران به سر آمد تهلیل برآرید که پیغامبر آمد پیغامبر از بهر نجات بشر آمد آمد به جهان قافله را قافله سالار توحید بود لاله ی بستان محمد جبرییل بود مرغ گلستان محمد تهلیل بگویید به فرمان محمد خلقت همه گشتند ثناخوان محمد ذکر همگان آیه ی ما کان محمد از قول خدای احد قادر دادار این نور جمال ازل، این خالق نور است این هم سخن موسی، در وادی طور است این روی صحف، صورت زیبای زبور است این روح عدالت به محیط زر و زور است این منجی آن دخترک زنده به گور است این است که گل سبز کند از شرر نار این است که او بود و همه خلق نبودند این است که با نام خوشش نامه گشودند این است که خیل ملکش سجده نمودند وصفش همه گفتند و شنیدند و سرودند گفتند و شنیدند و سرودند و ستودند با این همه کردند به عجز سخن، اقرار این است که توحید از او نام گرفته این است که خورشید از او وام گرفته این است که از روح بشر، دام گرفته این است که دل از دمش آرام گرفته این است که از دست خدا جام گرفته سر تا قدم از علم الهی شده سرشار ای جان همه عالم و آدم به فدایت ای هستی هستی کمی از لطف و عطایت گلبوسه ی فردوس، به خاک کف پایت روییده مسیح از نفس روح فزایت کار ملک و ذکر خداوند، ثنایت این ذکر الهی است که دائم شده تکرار ای چرخ کهن خاک ره طفل صغیرت روشنگر بزم ازلی روی منیرت تا حشر، بزرگان جهانند حقیرت حتی به جنان اهل بهشتند فقیرت پیغامبران یکسره بودند بشیرت پیوسته نمودند به آقایی‌ات اقرار اوصاف تو چون وصف خدا فوق حساب است قرآن تو را سلطه بر این چار کتاب است حب تو ثواب است، ثواب است، ثواب است بغض تو عقاب است، عقاب است، عقاب است تو آب حیاتی و جهان بی تو سراب است تو مهری و روز همه بی‌توست شب تار ما امت وحی و تو پیام آور مایی تا هست خدایی خدا، رهبر مایی تو جان همه عالمی و در بر مایی تو سایه ی لطف ازلی بر سر مایی تا شام ابد مشعل روشنگر مایی بی‌نور تو، توحید محال است، نه دشوار بی دست تو حق بر روی کس در نگشاید بی دوستی ات حمد خداوند نشاید بی حسن تو یوسف ز کسی دل نرباید بی نام تو زنگ غمی از دل نزداید 📚نخل میثم @marsieha
عیـــد میــــلاد محمّــد آمد گل برافشانید که محمد آمد آمنــه محــو جمــالش مکـه مبهـوتِ جلالـش صلـــــوات صلـــــوات بـه محمّـد و بـه آلش یــا محمّـد یــا محمّـد عیــد میـلادت مبارک آمنه از حق گوهر گرفتی کل قـرآن را در بر گرفتی بین جمال ذوالمنن را از لبش بشنو سخن را با فروغش کن تماشا قصر شامـات و یمـن را یــا محمّـد یــا محمّـد عیــد میـــلادت مبـارک اختران امشب شب‌زنده‌دارند بــا رســـول‌الله زمزمــه دارند مه شده شب زنده‌دارش آسمــان دل‌ بـی‌قـرارش لحظه لحظه هـر ستاره این‌سخن باشد شعارش: یـــا محمّـد یــا محمّـد عیــــد میـــلادت مبــارک مکه می‌گـردد دور محمّد سجده آرد بر جمال احمد @marsieha
امشب همه جا موج زند نور ولایت افتاده به سرها همه دم شور ولایت گردیده سماوات و زمین طور ولایت از پرده در آمد مه مستور ولایت گردیده ملک گرم ثناگستری امشب گویند ثنای حسن عسگری امشب برخیز و بزن خنده که گل خنده زن آمد با خنده ی گل بر لب بلبل سخن آمد خورشید فروزنده مه انجمن آمد فرزند رضا را حسن آمد حسن آمد عالم همه غرق شعف و عشرت و شادی است میلاد گرامی خلف حضرت هادی است نخل نبوی را ثمر است این ثمر است این چرخ علوی را قمر است این قمر است این فخر دو جهان را پسر است این پسر است این بر مصلح عالم پدر است این پدر است این این شیعه و این مشعل انوار هدایش ای جان همه عالم و آدم بفدایش روئید گل تازۀ آمال محمّد یا مهر فروزنده ی اقبال محمّد یا صفحه ی رخسار و خط و خال محمّد یا آمده دوم حسن از آل محمّد از سامره تابیده به عالم جلواتش پیوسته فرستید درود و صلواتش این گوهر ده بحر خروشنده ی دین است این کعبه ی امیّد دل اهل یقین است این عرش خداوند تعالی به زمین است این نجل دهم حجّت خلاّق مبین است در سجده ملایک به یسار و به یمینش تابنده بود جلوه ی مهدی ز جبینش آینه ی حسن ازلی ماه جمالش آیات لب حضرت هادی خط و خالش یادآور جاه نبوی قدر و جلالش جبریل فرو ماند در اوج کمالش عالم همه مرهون وی و موهبت اوست از سامره تا عرش خدا مملکت اوست این اختر برج نقوی ماه تمام است این فرش نشینی است که خود عرش مقام است این حجّ و زکوة است و صلات است و صیام است بر خلق امام است امام است امام است قدر و شرف و عزّت و جاه بشر از اوست ای منتظران حجّت ثانی عشر از اوست ای ارض و سماوات همه سامره ی تو ای چرخ برین نقطه ای از دایره ی تو ای مهر فلک ذرّه ای از نائره ی تو ای زنده دل اهل دل از خاطره ی تو از جود تو بس خاطره داریم حسن جان ما آرزوی سامره داریم حسن جان 📚نخل میثم @marsieha
زمین به لرزه درآمد،شکست کنگره ها رها شدند خلایق ز بند سیطره ها شبی که آتش آتشکده فروکش کرد شبی که خاتمه می یافت رقص دایره ها صدای همهمه ی موبدان زرتشتی هنوز مانده به گوش تمام شب پره ها شب ولادت فرخنده ی بهاری سبز شب وفات زمستان سرد دلهره ها دوباره نوروطراوت به خانه ها آمد نسیم آمد و وا شد تمام پنجره ها جهان به یُمن حضورش، بهشتی از برکات نثار مقدم پر خیر و برکتش صلوات ستاره ها به نگاهی شدند سلمانش منجمان ِ مسلمان ِ برق چشمانش زانبیاء الهی که رفته تا معراج؟ به غیرازاو که ملائک شدند حیرانش مقام بندگی اش را کسی نمی داند پیمبران اولوالعزم مات ایمانش بساط ذکر سماوات را به هم می ریخت نمازنیمه شب و شور صوت قرآنش اویس های قرن را ندیده عاشق کرد تبسم لب ِ داوودی ِ غزل خوانش شفیع روز جزا گشت وحضرت حق داد به دست پاک محمد کلید رضوانش امیرو قافله سالارکاروان ِ نجات نثار مقدم پر خیروبرکتش صلوات مسیح مکه شد و نبض مرده را جان داد به مرگ دخترکان قبیله پایان داد خرافه های عرب را اسیر حکمت کرد به جای تیغ جهالت، به عشق میدان داد نمازشکر سپیدارها چه دیدن داشت! همان شبی که سپیده اذان باران داد نبی ست پیر خرابات و ساقی اش حیدر در ابتدا به علی او شراب عرفان داد تبسمش به کسی چون بلال عزت داد مسیراصلی دین را نشان انسان داد چه قدر فاصله مان تا بهشت کمتر شد! برات مردم ری را به دست سلمان داد شب تجلی مهتاب روشن عرصات نثار مقدم پرخیروبرکتش صلوات کبوترم نشدم، تا کبوترش باشم دخیل گنبد سبزو مطهرش باشم زمان نداد اجازه که مشق عشق کنم غلام مسئله آموز منبرش باشم چه قدر دیر رسیدم سرقرار وصال! چه شد؟ نخواست که عمار محضرش باشم قبول، شیعه ی خوبی نبوده ام اصلاً نشد که حلقه به گوش برادرش باشم خدا کند که مرا از قلم نیندازد بهشت مست ِ می جام کوثرش باشم به حال وروز خودم فکر می کنم، انگار قرار بوده که گریان دخترش باشم شب گرفتن برگِ زیارت عتبات نثار مقدم پرخیروبرکتش صلوات
نگاه کن جَلواتِ کتاب ناطق را به کوه طور ببین سجده ی شقایق را امام پنجم شیعه پدر شد و حالا گرفته در بغل خویش امام صادق را ز گوشه ی لبش، از خنده اش عسل ریزد به جای نقل، خدا بر سرش زُهَل ریزد مدینه بود و شبی مثل ماه، نورانی شبی که گشت زمان غرقِ نور افشانی شبی که حضرت باقر لبش شکوفا شد نداشت مثل همان شب مدینه دورانی خبر رسید ملایک به شور آمده اند ز عرش روی زمین سمت نور آمده اند مدینه شاهد مولود بی نظیر شده عروس حضرت زهرا به او اسیر شده به کف گرفته علوم تمام عالم را مرید جاذبه هایش ابابصیر شده کرامت و حسناتش شبیه حیدر شد بلاغتِ نفسش هم، زُراره پرور شد تولدش خبر از نورگستری دارد شرافت قدمش ذره پروری دارد ملائکه همه در عرش یک صدا گفتند عروس حضرت زهرا چه گوهری دارد چه گوهری، که ربوده است قلب عاشق را به صولتش زده حق مُهر و مومِ حاذق را کرشمه های نگاهش بهشت می سازد برای دلشده ها، سرنوشت می سازد خودش حرم که ندارد، ولی دل ما را شبیه صحن و سرا خشت خشت می سازد شمیم عطر تنش بوی یاس را دارد تمام زندگیش بوی ربنا دارد به یمن مقدم صادق، خزان تمام شد و رسیده موسم شادی و، غم حرام شد و رسیده اند همه بهر تهنیت از عرش مسیر خانه اش امروز ازدحام شد و همینکه بوسه ز پایش فرشته می چیند ترانه روی لب جبرئیل می شیند رسید و جامعه را شیعه کرد و انسان کرد مطیعِ امر خدا را شبیه ِ سلمان کرد لطافت از نفحاتش چکید و، عالم را به خلصت نبوی یک شبِ مسلمان کرد رسید و داد خدا دست او شفاعت را نوشته اند به خاک رهش هدایت را نوشته اند به وصفش شفاعتش حتمی است گدا که داشته باشد کرامتش حتمی است به ما که شیعه ی اثنی عشر شدیم، حتماً به حشر و محشر کبری عنایتش حتمی است مسیر خانه اش از آسمان گذر دارد بدیهی است که از عرش هم خبر دارد 🖋رضا باقریان
راضی شده بودیم به املای محمّد اما نرسیدیم به معنای محمّد هرآنچه که دارند رسولان، همه دارند از معجزه‌ی خاک قدم‌های محمّد مولاست همان رحمت امروز پیمبر زهراست همان رحمت فردای محمّد تفسیر کمالات جلالیِ علی بود «لا حول و لا قُوّهَ الا»ی محمّد این وحدت محض است و دوئیت به میان نیست خوابید اگر «شیر خدا» جای محمّد اسلام محمّد به جز اسلام علی نیست منهای علی یعنی منهای محمّد در آینه‌ی فاطمه دیده‌ست خودش را بنشسته محمّد به تماشای محمّد **************** با جعفر صادق به روایات رسیدیم با لطف روایات به آیات رسیدیم عبد تو شدیم و سر سجّاده که رفتیم دیدیم به مجموع عبادات رسیدیم با واسطه ما پیش خداوند نشستیم از راه توسّل به خداوند رسیدیم در اصل تو «اللّه» مجسّم‌شده هستی به ذات خداوند از این ذات رسیدیم از ردّ قدم‌های تو تا خانه‌ی زهرا یک‌دفعه، دو دفعه، نه به کَرّات رسیدیم از گریه‌ی تو در وسط شعله‌ی خانه به سوختن مادر سادات رسیدیم ما خاک‌نشینان حرم، عرش‌نشینیم از ارض بقیعت به سماوات رسیدیم
مژده كه ميلاد شه خاتم است عيد سعيد نبى اكرم است‏ مژده كه مسرورى عالم رسيد خرمى عالم و آدم رسيد هادى كل سيد خاتم رسيد منجى عالم نبى اكرم رسيد خرم از او خاطره عالم است عيد سعيد نبى اكرم است‏ عالم ايجاد از او خرم است عيد سعيد نبى اكرم است‏ زان كه ظهور نبى اعظم است عيد سعيد نبى اكرم است‏ اهل ولاء خرّمى عالم است عيد سعيد نبى اكرم است‏ مژده كه پير فلك آمد جوان گشت منور همه كون و مكان‏ از رخ دلجوى شه انس و جان فخر بشر خاتم پيغمبران‏ آن كه از او فخر بنى ‏آدم است عيد سعيد نبى اكرم است 🖋رحیم کارگر
محمّد پرتو عين اليقين است جهان را رحمتِ جان آفرين است‏ به چشمِ دل نگر او را كه بينى طلوع مهر و ماهش از جبين است‏ طراوت خيزِ گلهاى بهاری چمن آراىِ باغ فرودين است‏ نسيم مشكبيزِ دشتِ توحيد رياحين پرورِ گلزار دين است‏ سخن از لعل او، وحى الهى پيامش جانفروز و دلنشين است‏ چو موسى دست او دست خدايى چو عيسى معجزش در آستين است‏ صلاى دلكشِ عرش الهى طنين افگنده در گوش زمين است‏ انيسِ خلوت شب زنده‏داران شفيعِ بامداد واپسين است‏ محمّد آسمان لطف يزدان محمّد آفتاب راستين است زمانه خرّم از ميلادِ او باد دل ما، بوستانِ ياد او باد محمّد جلوه بستانِ وحدت دميده چون گل از دامانِ وحدت‏ به فرش از روشنى آيينه دل به عرش از نور هستى، جانِ وحدت‏ به فرمان الهى داد سامان به آيين دگر، بنيان وحدت‏ دلارا گلشنِ جان بخش توحيد عبير آميز از باران وحدت‏ تماشايى است بعد از چارده قرن به ستوارى چنين اركانِ وحدت‏ به يمن آسمانى راى رهبر خمينى، اختر تابان وحدت در ايران، سرزمين خون و شمشير ز نو تجديد شد دوران وحدت‏ جهان جنبيد و شد از خواب بيدار به بانگِ آشنا، كيهانِ وحدت مسلمانانِ عالم سر نهادند به شادى بر خطِ فرمان وحدت‏ ز درياى الهى موج آورد به دامان، گوهر غلطان وحدت‏ جوانان وطن، در جنگ دشمن چو شيرانند در ميدانِ وحدت‏ دلى دارند چون آيينه دوست سرى دارند در پيمانِ وحدت‏ دعاى خيرِ رهبر، يارشان باد زمانه خيره در پيكارشان باد 🖋مشفق کاشانی
با خبر کرد نسیمی همه ی دنیا را متلاطم شده دیدند دل دریا را گل سرخی که می از قطره ی شبنم می زد مست می کرد ز بوی نفسش صحرا را چه صفایی چه هوایی چه دلی داشت زمین شور می داد ز حال خوش خود بالا را چشم هایی به روی چشم دگر وا شد و بعد دل مجنون کسی برد دل لیلا را بین آغوش برادر چقدر آرام است چقدر ناز ربودست دل بابا را گوییا بار دگر حضرت پیغمبر دید عکسی از ماه رخ کودکی زهرا را زینت خانه ی مهتاب به دنیا آمد زینب حضرت ارباب به دنیا آمد چهره اش منعکس از طلعت روی زهراست عشق بازیش از آن حال و هوایش پیداست حضرت زینب کبری خودش اقیانوسیست گرچه چشمان پر از گوهر نابش دریاست اگر عباس علمدار صف کرب و بلاست از ازل تا به ابد پرچم زینب بالاست مادری کرد برای سه امامش زینب پس ولایت به پرستاری او پا برجاست سوره ی مریم قرآن نمی از تفسیرش وسعت روح بزرگش چقدر نا پیداست بهترین خوبترین خواهر دنیا آمد حضرت فاطمه ی دیگر دنیا آمد
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست پی نبردیم به یکتایی نامت زینب کار ما نیست شناسایی نامت زینب من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد من در اعماق خیالم … چه بگویم از تو من در این مرحله لالم چه بگویم از تو چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است چه بگویم که خداوند روایتگر تو است تار و پود همه افلاک نخ معجر توست روبروی تو که قرآن خدا وا می شد لب آیات به تفسیر شما وا می شد آمدی تا که فقط زینت مولا باشی تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد باز تکرار همان سوره ی ” اعطینا ” شد عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت: بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود 🖋 سید حمید رضا برقعی
باز هم شهر مدینه شب رؤیایی داشت یاس حیدر به برش غنچه زیبایی داشت متولد شده بود آینه حجب و حیا دختری که دم او هیبت مولایی داشت بسکه از آمدنش چشم علی روشن شد باز حیدر هوس خواندن لالایی داشت مانده بودم چه بگویم به خدا این نوزاد دختری بود که صد آینه آقایی داشت عشق باباست به دختر همه اش کار دل است بی سبب نیست که بابا تب بالایی داشت یاسمن منتظر آمدن دلبر بود علت این بود اگر دیده دریایی داشت یک نفر گفت حسین آمد و او غوغا کرد ناگهان دیده نورانی خود را وا کرد آمده آینه حضرت زهرا بشود آمده زینت جان و دل بابا بشود دختر فاطمه و ام ابیهای علیست پس عجب نیست که او زینب کبری بشود نام زینب که می آید به خدا جا دارد کوه دریا شود و موج زنان پا بشود می تواند همه دم با نظر فاطمی اش هرکسی را که نظرکرد مسیحا بشود شب میلاد قرار دل ارباب حسین نامه ام را برسانید که امضا بشود اینچنین دختری از فاطمه باید هم که آبروی نسب آدم و حوا بشود شوری افتاده به هر دل که بیانش سخت است هرکسی نوکر زینب بشود خوشبخت است او که نور پدر حضرت زهرا را داشت خلق و خوی پسر حضرت زهرا را داشت متولد شد و شیرینی این دنیا شد آنکه نامش شِکر حضرت زهرا را داشت به دل حیدر کرار جلایی بخشید آنکه نامش اثر حضرت زهرا را داشت از بزرگی نگاهش همگی فهمیدند اینکه زینب جگر حضرت زهرا را داشت مرتضی مست خدا شد که گلش را بویید دید عطر سحر حضرت زهرا را داشت از گدا پروری و خانمی اش شد معلوم اینکه دستش هنر حضرت زهرا را داشت بی سبب نیست که زهرا می کوثر می خواست از خدای خودش این مرتبه دختر می خواست دختر شیرخدا آینۀ شیر خداست دختر فاطمه والله که دریای حیاست بعد زهرا به خدا در ادب و علم و حجاب پرچم زینب کبراست که خیلی بالاست زینب آن بانوی با عزت و والایی که یکی از پابه رکابان حریمش سقاست جگری نیست کسی را که کشد معجر او چونکه او بنت علی شیر زن کرببلاست آنقدر مثل پدر مست خداوند شده که شهادت همه جا در نظر او زیباست وای اگر قصد کند خطبه بخواند زینب زود ثابت بکند دشمن زینب رسواست از لب خطبه او در و گهر می ریزد تیغ بردارد اگر یکسره سر می ریزد دست او بسته شد و حوصله او سر رفت لب گشود و همه گفتند علی منبر رفت گفت لاحول ولا قوه الا بالله همه گفتند که مولا به سوی خیبر رفت همه گفتند که او تیغ دمش حیدری است ذهن ها سوی سخن پروری حیدر رفت ذوالفقاری که به لب داشت در آمد ز غلاف خطبه آغاز شد و آبروی لشگر رفت آنقدر گفت که افتاد یزید از تختش آنقدر گفت که اشک همه آنجا سر رفت ناگهان در وسط گریه و اشک مردم مردی از جای پرید و طرف یک سر رفت چشم زینب به سر سوخته یار افتاد فکر آن روز که رفته سر بازار افتاد 🖋 مهدی نظری
🦋🌸 استفاده بهینه از کانال با قابلیت جستجو🔍🔍🔍 ☘☘هشتک های استفاده از مناسبتها☘☘ صلی الله علیه و آله و سلم عليه السلام علیهاسلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليها سلام عليه السلام عليها السلام علیهاسلام علیهاسلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام 🌻🌹 عجل الله تعالی فرجه الشریف مناسبت‌های خاص؛ علیها السلام علیها السلام علیه السلام نکته : اینکه مثلا در مورد حضرت زهرا می بایست روی این لینک ضربه بزنید که موارد زیادی را می آورد و به هر کدام که رسیدید دقت کنید که در پایین آن یکی از این موارد ذکر شده یا شعر آمده یا و یا و یا و حتی موارد دیگری ذکر شده که متناسب با آن فایل را استفاده نمایید. @marsieha