#امام_صادق
#شهادت
چه ظلمها که به اولاد مصطفی کردند
خـدا گـواست بـه آل علـی جفـا کردند
گلـوی تشنه بریدنـد از حسینش سـر
سـر مقــدس او را بــه نیزههــا کـردند
امــام چــارم مــا را بــه شــام آوردنــد
میــان خلــق ورا خــارجی صــدا کردند
امام پنجـم مـا را بـه زهـر کین کشتند
بسا ستم کـه به آن حجت خدا کردند
بـه بیت حضــرت صـادق هجـوم آوردند
قیامتــی دگـر از ایـن ستم به پا کردند
سـر برهنـه دل شب ز خانـهاش بردند
چه ظلمها که به آن نجل مصطفا کردند
درآن سیاهی شب،اهلبیت آن مظلوم
گریستنــد و بــرای پــدر دعـــا کـــردند
همــه سـواره و او را پیــاده میبــردند
نه رحم کرده، نه از حضرتش حیا کردند
سـه بــار تیــغ کشیدند بهــر کشتن او
عجب بــه عهـد رسـول خدا وفا کردند!
امام صـادق مـا را بـه زهر کین کشتند
مدینــه را ز غمش دشت کربــلا کردند
هـزار مرتبــه نفــرین حق بر آن قومـی
که خط خویش ز آل علـی، جـدا کردند
بــرای غصـب خــلافت زدنــد زهـــرا را
چه شد که کودک ششماهه رافدا کردند
به جــای شاخــۀ گل بــار هیزم آوردند
حقــوق فاطمــه را پشتِ در ادا کردند
#امام_صادق
#شهادت
هزار مرتبه شکر خدا که شیعه شدیم
به سینه مُهر ولای علی نشانه زدیم
غلام خانه ی اولاد مصطفی هستیم
و دل به ریشه ی خاکی چادری بستیم،
که گفته اید دو عالم گدای مادر ماست
که خلق عالم و آدم برای مادر ماست
به لطف درس تو ما شیعه ایم شکر خدا
به زیر دین شمائیم تا ابد آقا
تو شیعه را نه، که اسلام را بنا کردی
چه مکتبی تو از این درس ها به پا کردی
هزار حوزه و مکتب به پا شده امّا
هنوز هم نرسیده به ابتدای شما
اگر چه این همه عالِم به حوزه ها هستند
هنوز جیره خور سفره ی شما هستند
سلام ما به شما ای سلاله ی پر نور
سلام ما به شما یا مروج العاشور
نشسته ایم در این روضه ها کنار شما
که اشک ما بشود مایه ی قرار شما
چقدر گریه نوشتی به پای عاشورا
چقدر روضه نوشتی برای عاشورا
به داغ پیکر اکبر چقدر گرییدی
به یاد حنجر اصغر چقدر گرییدی
به دست بسته ی زینب چه گریه ها کردی
چه گریه ها که به دست ز تن جدا کردی
چقدر حسّ عجیبی حکایتت دارد
چه ماجرای غریبی شهادتت دارد
اسیر داغ شمائیم و سینه می کوبیم
به سینه از غم داغ مدینه می کوبیم
دوباره هیزم و آتش، دوباره دود سیاه
دوباره روضه زهرا، دوباره گریه و آه
تو را چو جدّ غریبت کشان کشان بردند
میان خنده اوباش و این و آن بردند
میان کوچه ی غم ها زمین زدند تو را
شبیه حضرت زهرا زمین زدند تو را
درست ... اینکه زمین خوردی و پر از دردی
اگرچه پیر، ولی بازهم شما مردی
خدا کند که دگر مادری زمین نخورد
به پیش چشم ترِ دختری زمین نخورد
🖋وحید محمدی
🦋🌸 استفاده بهینه از کانال با قابلیت جستجو🔍🔍🔍
☘☘هشتک های استفاده از مناسبتها☘☘
#پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
#امام_علی عليه السلام
#حضرت_زهرا علیهاسلام
#امام_حسن عليه السلام
#امام_حسین عليه السلام
#ورودیه
#شب_جمعه
#مقتل
#شب_عاشورا
#عصر_عاشورا
#گودی_قتلگاه
#شام_غریبان
#روز_یازدهم
#زیارت_ناحیه
#کوفه
#شام
#دفن_امام
#علی_اصغر عليه السلام
#علی_اکبر عليه السلام
#حضرت_زینب عليها سلام
#طفلان_زینب
#حضرت_اباالفضل_العباس عليه السلام
#ام_البنین عليها السلام
#حضرت_سکینه علیهاسلام
#حضرت_رقیه علیهاسلام
#قاسم_بن_حسن عليه السلام
#عبدالله_بن_حسن عليه السلام
#مسلم_بن_عقیل عليه السلام
#حر_بن_یزید_ریاحی عليه السلام
#عَون_بن_عبد_اللّه عليه السلام
#محمد_بن_عبد_اللّه عليه السلام
#اربعین
#امام_سجاد عليه السلام
#امام_باقر عليه السلام
#امام_صادق عليه السلام
#امام_کاظم عليه السلام
#امام_رضا عليه السلام
#امام_جواد عليه السلام
#امام_هادی عليه السلام
#امام_عسکری عليه السلام
#صاحب_الامر🌻🌹 عجل الله تعالی فرجه الشریف
#سرآغاز_امامت_امام_زمان
مناسبتهای خاص؛
#شب_قدر
#شهید_اردهال
#مناجات_با_خدا
#مناجات_با_اهلبیت
#ماه_مبارک_رمضان
#ماه_شعبان
#ماه_محرم
#ماه_صفر
#ورودیه
#مناجات_شعبانیه
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
#عید_قربان
#عید_غدیر_خم
#روز_عرفه
#عید_مبعث
#دفاع_مقدس
#شهیدان
#شلمچه
#آشنایی_با_بزرگان_شیعه
#آشنایی_با_کتب_شیعه
#عمار_یاسر
#عید_فطر
#عید_نوروز
#ائمه_بقیع
#حضرت_معصومه علیها السلام
#حضرت_خدیجه علیها السلام
#قم
#عبدالعظیم_حسنی علیه السلام
#امام_خمینی
#انقلاب_اسلامی
#حضرت_حمزه
#ازدواج_حضرت_علی_و_فاطمه
#ازدواج_پیامبر_و_خدیجه
#مقتل
#توسل
#شهید_جمهور
#سینه_زنی
نکته :
اینکه مثلا در مورد حضرت زهرا می بایست روی این لینک
#حضرت_زهرا
ضربه بزنید که موارد زیادی را می آورد و به هر کدام که رسیدید دقت کنید که در پایین آن یکی از این موارد ذکر شده یا شعر آمده یا #مقتل و یا #مدح و یا #میلادیه و حتی موارد دیگری ذکر شده که متناسب با آن فایل را استفاده نمایید.
@marsieha
#امام_صادق
#شهادت
ز داغ حضرت صادق دل ما شیعیان سوزد
نه تنها قلب هر شیعه دل کروبیان سوزد
امام عصر می گرید برای جدّ مظلومش
مدینه همچو باغ است ودل این باغبان سوزد
به نیمه شب ز پیش کودکان بردن بابا را
ولی در بین ره بابا دلش بر کودکان سوزد
پیاده پا برهنه نیمه شب از خانه اش بردند
به حال حجت هشتم زمین و آسمان سوزد
به کاخ سرخ چون بردند آن فرزند زهرا را
دل زهرا از این غم همره کروبیان سوزد
کشیده تیغ منصور و همی دشنام میدادی
بحال حضرت صادق دل صاحب زمان سوزد
چو حلوائی بگرید عالم ایجاد زین ماتم
غم او بس گران باشد دل پیرو جوان سوزد
#امام_صادق
#شهادت
در و دیوار می نالد برای حضرت صادق
مدینه شد سیه پوش عزای حضرت صادق
چو زهر کین ز پا انداخت سرو باغ زهرا را
شده نقش زمین قدّ رسای حضرت صادق
چوشمع می سوزدوجسم شریفش آب میگردد
ز زهر پر شرار و جانگداز حضرت صادق
بخانه گشت خاموش و همه گردش چو پروانه
پر و بال همه سوزد برای حضرت صادق
دراین بزم عزا موسی ابن جعفر بیشتر سوزد
که او داند همی قدرو بهای حضرت صادق
اگر حلوائی آید در مدینه شهر پیغمبر
بگردد دور قبر با صفای حضرت صادق
کنار قبر او از سوز دل نالد به غمهایش
بگوید جان نا قابل فدای حضرت صادق
#امام_صادق
#مدح
ما بی وجود لطف تو مذهب نداشتیم
در دین و علم این همه منصب نداشتیم
نورت اگر نبود به جز شب نداشتیم
ذکر حسین جان به روی لب نداشتیم
آری اگر که شیعه به پا هست و عاشق است
از فيض قال باقر و از قال صادق است
با گوشه نگاه تو زائر درست شد
با روضه خوانی تو شعائر درست شد
از ذوق توست این همه شاعر درست شد
از قطره ای ز علم تو جابر درست شد
هرکس بدون توست به محشر معطل است
توحید ما طفیلی درس مفضل است
درهاي شهر علم به دست تو باز شد
اسلام پاي مكتب تو سرفراز شد
از شرق و غرب با تو جهان بي نياز شد
اصلي ترين وصيت تو بر نماز شد
#امام_صادق
#شهادت
ما گداییم گدای پسر فاطمه ایم
بوسه زن های عبای پسر فاطمه ایم
بنویسید فدای پسر فاطمه ایم
گریه کن های عزای پسر فاطمه ایم
چشم ما چشمه ای اندازه ی دریا دارد
هر چه ما گریه کنیم از غم او جا دارد
پیرمردی که خدا در سخنش پیدا بود
زردی برگ گل یاسمنش پیدا بود
سن بالایش از آن خم شدنش پیدا بود
با وجودی که خزان در بدنش پیدا بود
نیمه شب بر سر سجاده عبادت می کرد
مثل یک عاشق دلداده عبادت می کرد
ماجرایی که نباید بشود، اما شد
باز هم واژه ی «حرمت شکنی» معنا شد
پای آتش به در خانه ی آقا وا شد
در آتش زده مثل جگر زهرا شد
ولی این بار در خانه دگر میخ نداشت
کار بر سینه ی پروانه دگر میخ نداشت
تا شکست آینه اش اشک زلالش افتاد
با تماشای چنین منظره بالش افتاد
تا که وحشت به دل اهل و عیالش افتاد
باز هم خاطره ای بد به خیالش افتاد
ناگهان سنگ دلی آمد و آقا را برد
بی عمامه پسر فاطمه را تنها برد
می دوید آه چه با تب نفسش بند آمد
پابرهنه پی مرکب نفسش بند آمد
وسط کوچه دل شب نفسش بند آمد
نه که یک بار مرتب نفسش بند آمد
با چنین سرعتی افتادن آقا قطعی است
با زمین خوردن او گریه ی زهرا قطعی است
آهِ بی فاصله اش مرثیه خوانی می کرد
اشکِ پر از گله اش مرثیه خوانی می کرد
اثر سلسله اش مرثیه خوانی می کرد
پای پر آبله اش مرثیه خوانی می کرد
دختری را که یتیم است پیاپی نزنید
زخم هایش چه وخیم است! پیاپی نزنید
عمه ام در سر بازار ... نگویم بهتر
عده ای هرزه و بیکار ... نگویم بهتر
با دف و هلهله و تار ... نگویم بهتر
ناگهان چشم علمدار ... نگویم بهتر
تا که او را جلوی نیزه ی سقا بردند
ناله زد آه عمو روسری ام را بردند
#امام_صادق
#امام_حسین
🌷قال الإمام الصادق عليه السلام:
تَجلِسونَ وتَتَحَدَّثونَ ؟ قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، نَعَم . قالَ : إنَّ تِلكَ المَجالِسَ اُحِبُّها فَأَحيوا أمرَنا ، إنَّهُ مَن ذَكَرَنا أو ذُكِرنا عِندَهُ فَخَرَجَ مِن عَينَيهِ مِثلُ جَناحِ الذُّبابِ غَفَرَ اللّه ُ لَهُ ذُنوبَهُ ولَو كانَت أكثَرَ مِن زَبَدِ البَحرِ
🌸امام صادق علیه السلام می فرمایند:
آيا باهم مى نشينيد و گفتگو مى كنيد؟ عرض كردم، آرى، فدايت شوم.
فرمود: من اين گونه مجالس را دوست دارم. پس ياد ما را زنده كنيد؛ كه هركس از ما ياد كند يا در حضور او از ما ياد شود و به اندازه پر مگسى اشكّ از ديدگانش بيرون آيد خداوند گناهان او را بيامرزد حتى اگر بيشتر از كف دريا باشد.
📚ثواب الأعمال : 223 / 1
#امام_صادق
#ولادت
مدینه غرق صفا شد ز روی حضرت صادق
دمید عطر محمد ز بوی حضرت صادق
فروغ روی نبی را که مکه یافت در امشب
مدینه دیده دوباره ز روی حضرت صادق
شب درخشش خورشید آسمان علوم است
که نور می دهد از چار سوی حضرت صادق
ششم امام که باشد ضمیر عالم و آدم
مثال آینه ها روی به روی حضرت صادق
تمام فقه بود وامدار مکتب فضلش
کمال عشق بود راز گویِ حضرت صادق
روایتی است کرامت از آن وجود مکرّم
حکایتی است شفاعت ز خوی حضرت صادق
پیمبران نرسیدند بر مقام نبوت
که جرعه ای نزدند از سبوی حضرت صادق
بسان زمزم و تسنیم و سلسبیل روان است
علوم آل محمد ز جوی حضرت صادق
ز کهکشان فضیلت طنین فکنده به عالم
خروش عدل علی از گلوی حضرت صادق
قیام علمی او چون قیام سرخ حسینی
فکنده لرزه به کاخ عدوی حضرت صادق
کمر به کشتن او بست دشمنش چو نظر کرد
که هست غالب دلها به سوی حضرت صادق
فرشته جسته تقرب بهشت یافته رونق
ز قطره قطره ی آب وضوی حضرت صادق
بود تجلی والشمس ز آن جمال مبارک
بود مفسّر والّیل موی حضرت صادق
چراغ راهنمای بشر به عالم توحید
همیشه وقت بود گفتگوی حضرت صادق
کتاب جابر حیان حدیث فضل مفضّل
یکی است ز آن همه راز مگوی حضرت صادق
اگر به علم درخشد ، چو آفتاب، گرفته
ذُراره ذرّه ای از مهر روی حضرت صادق
حُشام حشمت علمی گرفته از حَشَم او
که کرده تر، لب جان از سبوی حضرت صادق
بگو فلاسفه را تا برای درک حقایق
نهند رو به ره مهر پوی حضرت صادق
نماز پایه ی دین است و بود لحظه ی آخر
نماز و حرمت آن گفتگوی حضرت صادق
بخوان دعای فرج را به آرزوی اجابت
که بوده صبح فرج آرزوی حضرت صادق
شب دعاست برای فرج بیا که بخوانیم
خدای را همه بر آبروی حضرت صادق
قلوب شیعه حریمش بود ولی به بقیعش
دل شکسته کند جستجوی حضرت صادق
نبین به قبر خرابش ببین که چشمۀ خورشید
بجوشد از افق خاک کوی حضرت صادق
خدا کند که صبا بر مشام ما برساند
شمیمی از حرم مُشک بوی حضرت صادق
خدا کند من آلوده باز هم چو «مؤید»
سر نیاز بسایم به کوی حضرت صادق
🖊سید رضا موید
#پیامبر_اکرم
#امام_صادق
#ولادت
زِ یک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان آرا
که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان ها را
دو مرآت جمال حق دو دریای کمال حق
دو نور لایزال حق دو شمع جمع محفل ها
دو وجه الله ربانی دو سر الله سبحانی
دو رخسار سماواتی دو انسان خدا سیما
دو عیسی دم دو موسی ید دو حسن خالق سرمد
یکی صادق یکی احمد یکی عالی یکی اعلا
یکی بنیانگر مکتب یکی آرندۀ مذهبی
یکی انوار را مشعل یکی اسرار را گویا
یکی از مکه انوار رخش تابید در عالم
یکی شد در مدینه آفتاب طلعتش پیدا
یکی نور نبوت را به دل ها تافت تا محشر
یکی نور ولایت را ز نو کرد از دمش احیا
رسد آوای قال الصادق و قال رسول الله
به گوش اهل عالم تا که این عالم بود بر پا
یکی جان گرامی در دو جسم پاک و پاکیزه
دو تن اما چو ذات یک تا هر دو بی همتا
محمد کیست جان جان جان عالم خلقت
که گر نازی کند در هم فرو ریزد همه دنیا
محمد کیست روح پاک کل انبیا در تن
که حتی در عدم بودند بی او انبیا یک جا
محمد کیست مولایی که مولانا علی گوید
منم عبد و رسول الله بر من رهبر و مولا
محمد از زمان ها پیشتر می زیست با خالق
محمد از مکان پیموده ره تا اوج او دانی
محمد محور عالم محمد رهبر آدم
محمد منجی هستی محمد سید بطحا
محمدکیست آنکو بوده قرآن دفتر مدحش
که وصفش را نداند کس به غیر از قادر دانا
محمد را کسی نشناخت جز حق و علی هرگز
چنان که جز خدا و او کسی نشناخت حیدر را.
🖊 غلامرضا سازگار
#امام_صادق
#مدح
ما بی وجود لطف تو مذهب نداشتیم
در دین و علم این همه منصب نداشتیم
نورت اگر نبود به جز شب نداشتیم
ذکر حسین جان به روی لب نداشتیم
آری اگر که شیعه به پا هست و عاشق است
از فيض قال باقر و از قال صادق است
با گوشه نگاه تو زائر درست شد
با روضه خوانی تو شعائر درست شد
از ذوق توست این همه شاعر درست شد
از قطره ای ز علم تو جابر درست شد
هرکس بدون توست به محشر معطل است
توحید ما طفیلی درس مفضل است
درهاي شهر علم به دست تو باز شد
اسلام پاي مكتب تو سرفراز شد
از شرق و غرب با تو جهان بي نياز شد
اصلي ترين وصيت تو بر نماز شد
در فكر شيعه بود هميشه دل شما
ماييم از اضافه آب و گل شما
شاگرد تو اگرچه که چندین هزار بود
از آنهمه چقدر برای تو یار بود؟
دردت یکی نبود، غمت بیشمار بود
مثل علی همیشه به چشم تو خار بود
پس چاره ای به غیر صبوری نداشتی
بیش از سه چار شیعه تنوری نداشتی
خفاش هاي نیمه شب تار آمدند
تو در نماز، در پی پیکار آمدند
مانند دزد از سر دیوار آمدند
اینگونه در مدینه همه بار آمدند
بر روی خاک از نفس افتاده می کشند
اینها ز زیر پای تو سجاده می کشند
در کوچه نیست پوشش و عمامه بر سرت
آتش گرفته است دري در برابرت
اما نبود پشت در خانه همسرت
پیچیده است ناله "ای وای مادر"ت
#امام_صادق
#شهادت
در و دیوار می نالد برای حضرت صادق
مدینه شد سیه پوش عزای حضرت صادق
چو زهر کین ز پا انداخت سرو باغ زهرا را
شده نقش زمین قدّ رسای حضرت صادق
چوشمع می سوزدوجسم شریفش آب میگردد
ز زهر پر شرار و جانگداز حضرت صادق
بخانه گشت خاموش و همه گردش چو پروانه
پر و بال همه سوزد برای حضرت صادق
دراین بزم عزا موسی ابن جعفر بیشتر سوزد
که او داند همی قدرو بهای حضرت صادق
اگر حلوائی آید در مدینه شهر پیغمبر
بگردد دور قبر با صفای حضرت صادق
کنار قبر او از سوز دل نالد به غمهایش
بگوید جان نا قابل فدای حضرت صادق