eitaa logo
حیات معقول
222 دنبال‌کننده
144 عکس
216 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 یعنی بدون پست و حکم و ابلاغ برایت سخت نباشد. 🔹 ۷ تیر سالروز شهادت آیت الله بهشتی رحمة الله عليه گرامی و تسلیت باد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 یعنی: ✔️ بند بند ✔️اشک‌های جاری سلام الله علیه یعنی از عمق جان بگویی: 💠 اَللّهُمَّ ... اِبْتَدَاْتَنی بِنِعْمَتِکَ قَبْلَ اَنْ اَکُونَ شَیْئاً مَذْکُورا 💠 خدایا ... وجودم را با نعمتت آغاز کردی پیش از انکه موجودی قابل ذکر باشم. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 ناراست راست‌نما (۱) ✍ اصغر آقائی _______________ 🔹 عبارت‌های بسیاری میان افراد دیده می‌شود که ظاهری زیبا دارند، اما یا محتوای آنها اساساً اشتباه است و یا آنکه نیاز به تبیین بیشتری دارد؛ به لطف خدا در سری نوشته‌های ، به این‌گونه عبارت‌ها خواهیم پرداخت. 🌀 برخی می‌گویند: "زمانی که بخواهید وصیت‌نامه بنویسید؛ متوجه خواهید شد تنها کسی که از دارایی‌تان سهمی ندارد، خودتان خواهید بود! پس تا می‌توانید از زندگی لذت ببرید"🤔 ✅ اما این عبارت با چندین همراه است: ۱) معنای چیست؟ ۲) محدوده آن چیست؟ ۳) آیا وارثان یک فرد هیچ حقی در زندگی و از زندگی تو ندارند، و او می‌تواند تمام دارایی‌های خود را در راه لذت خویش، صرف کند؟ ۴) مقصود از چیست؟ ۵) آیا زندگی امری محدود در همین دنیا است یا اینکه ، قطعه‌ای از انسان است؟ ✔️ بدون توجه به این سؤالات و نکات، با این جمله ظاهراً زیبا ممکن است از دور شویم و در اشتباهات و خیالات، موهوم نصیب‌مان شود؛ بگذریم از و مانند آن. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 گام به گام با انسان کامل ۱۱ ✍ اصغر آقائی ____________________ 🌀 گام دوم: با نوح ع (۳): آرامش قبل از طوفان 🔻 صبور که قلبش مدام از سخنان قوم خویش در رنج است؛ اما به روی خود نمی‌آورد. 🔻 پاسی از شب گذشته و نوح در کنجی به نجوا نشسته است. روی صخره‌ای می‌نشینم تا نجوای دلداده‌ای با خداوند را گوش دهم. 🔻 دستان نوح با تمام زاویه خویش به آسمان گشوده شده است. این بار حال و هوای او متفاوت است. به صورتش که زیر نور ماه کمی روشن شده است، می‌نگرم؛ اشک او بر محاسن سپیدش جریان یافته است؛ و نسیم شبانگاهی، گاه و بیگاه بر محاسنش می‌وزد و من کمی به جلو نیم‌خیز می‌شوم. 🔻 صدای لرزان نوح بر قلبم لرزه می‌افکند: خدایا من شب و روز قوم خویش را به سویت دعوت کردم اما این فراخواندنِ من جز نفرت و دورشدن بر آنان نیافزود «قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا* فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَائِي إِلَّا فِرَارًا». 🔻 می‌دانستم در اوج هم که باشی، چون کمال انسانی در توست، باز محضر حق تعالی را نگاه خواهی داشت و نوح گویی باز خود را مقصر دوریِ قوم خویش می‌داند؛ چرا که می‌گوید «فراخواندن من» بر دوری آنان افزود؛ گویی او در دعوت خویش نقصی می‌بیند. 🔻 خدایا چگونه می‌اندیشد؟ این عبد شکور تو سال‌هاست که آن قوم لجوج را به سویت خوانده است؛ اما ... باورم نمی‌شود؛ گاه یک کار ناقص خویش را چنان با منّت در سفره دیگران می‌گذارم که گویی ... . 🔻 خدای من چقدر دورم دور، دور از انسان‌بودن و این سفر چه میزان تاب‌آوری‌اش سخت است و شاید اکنون فهمیدم راز فرار بسیاری از افرادی که امام زمان‌شان را با ناله‌ می‌خوانند اما وقتی بیاید تاب حکم‌اش را نخواهند داشت. 🔻 و نوح ادامه می‌دهد و البته تواضع او هیچگاه به ذلت نمی‌انجامد و می‌داند بت‌پرستی و ولیّ خدا، کم گناهی نیست؛ و جایگاه خویش را خوب در می‌یابد. او می‌گوید: پروردگارم، آنان هم مرا عصیان ورزدیدند و هم سراغ بت‌هایی رفتند که هیچ نفعی برایشان نداشت؛ و مکری بزرگ ورزدیدند. «قَالَ نُوحٌ رَّبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَاتَّبَعُوا مَن لَّمْ يَزِدْهُ مَالُهُ وَوَلَدُهُ إِلَّا خَسَارًا*وَمَكَرُوا مَكْرًا كُبَّارًا» 🔻 دعاهای نوح را که شنیدم، احساس غریبی در من افتاد ... . نوح، عبد صبور خدا، این بار گویی از قوم خویش شکایت می‌کرد ... ... و سفر ادامه می‌یابد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔻 ... ساده اما واقعی. 🔹 می‌گویند عقل و عشق با هم در جنگند و ناسازگار ... 🔻اما وقتی ریشه در حق داشته باشی، همیشه قلبت پر از اندوه خواهد بود؛ اندوهِ و غائب‌شده و این همان است. 🔻 ... و این اندوه از عقل و عشقِ در هم تنیده‌، نه جدا از هم‌ات، سرچشمه می‌گیرد که عقل و عشق جداافتاده، با یکدیگر در جنگند و ناسازگار، و هر یک به تنهایی جز و آبی گل‌آلود چیز دیگری نیست؛ و هر یک جدا از دیگری افسردگی بی‌پایان با خود به ارمغان می‌آورد که درمان ندارد؛ اما اندوهِ برآمده از عشق و عقلِ در هم آمیخته، خود آغاز درمان است؛ و عقلِ عشق‌ستیز همان میزان گل‌آلود است که عشقِ عقل‌گریز است؛ و فرقی نمی‌کند عاشق هیأت باشی یا گردش لب دریا؛ که هر دو بی‌عقل خانمان‌سوز و ویرانگرند؛ و نیز تفاوتی ندارد که عقل بر فراز علم باشی که بدون عشق، در عمق تاریکی جهل هستی؛ و اساسا من باور نمی‌کنم عاقل باشی اما عاشق نه و یا عاشقِ چیزی باشی که هیچ فهمی و تعقلی از آن نداری؛ 🔻 ... و این‌چنین عشق و عقل در هم تنیده‌ات، که آن را گویند، با اندوهی شیرین می‌سرایند: 💠 مَتَی تَرَانَا وَ نَرَاكَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ النَّصْرِ تُرَی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔻 یعنی: ✔️ مطیع محور منطبق بر اوامر حق بودن؛ ✔️ مطیع ؛ ✔️ مطیع به او بودن ✔️ یعنی مطیع بودن؛ و این اطاعت همراهی است؛ که بدون این دو حرکت در مسیر ممکن نیست؛ صالح کسی است که عاشق است و عاقل؛ حتی اگر باشد، که عشق و عقل را معلمی دیگر است. یعنی و نه هر که علم آموخت، عاقل باشد که در مقابل و گمراهی است؛ عالم رشدنایافته، ضالّ است و مضلّ. ✅ و این اطاعت و رشدیافتگی است که تام ، ولیّ عصر را محقق خواهد کرد. ان شاءالله 🔹آیت الله می‌فرماید: مردم کشور ما ظهور بودند. منتها می‌دانستند وقتی که شاه می‌رود، یک دفعه امام زمان نمی‌آید. حسین بن علی علیه السلام هم وقتی می‌خواهد وارد کربلا شود، با اینکه عشق و علم به شهادت دارد، اما چون جزء اصول و برنامه‌اش است، قبلاً بن عقیل را می‌فرستد. طبیعی است که (عج) هم یکباره خودش برای وارد قضایا نشود. از نزدیکتر به او، احدی نیست که به دست او بیافتد تا مردم ببینند می‌توانند از حکومت فقیه حمایت کنند یا نه؟ ... این شهدا نمایشی از فروکش کردن آن طوفان بی اعتنایی و خودخواهی‌ها[ی صدر اسلام در برابر ولیّ] است. امروزه می‌گویید ببینیم چه می‌گوید. ملاک ایمان را مطیع بودن نسبت به اوامر ولی می‌دانیم. حال ولی فقیه باشد یا امام عصر (عج) باشد یا خود نبی اکرم صلی الله علیه و آله. اطاعت اوست. @haerishirazi ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 ناراست راست‌نما (۲) ✍ اصغر آقائی _______________ 🔹 عبارت‌های بسیاری میان افراد دیده می‌شود که ظاهری زیبا دارند، اما یا محتوای آنها اساساً اشتباه است و یا آنکه نیاز به تبیین بیشتری دارد؛ به لطف خدا در سری نوشته‌های ، به این‌گونه عبارت‌ها خواهیم پرداخت. 🌀 برخی درباره حجاب می‌گویند: "حجاب تصمیمی شخصی است و هیچ‌کس نمی‌تواند درباره ویژگی‌های شخصی یک فرد مسلمان تجسس کند. (محمدعلی ایازی/ اعتمادآنلاین)"🤔 ✅ اما این عبارت با چندین همراه است: ۱) معنای : گویی در ذهن گوینده "هر آنچه متعلق به من است" در برابر این واژه قرار دارد؛ در حالی که باید قیدهای بیشتری به این جمله ذهنی افزود؛ مانند "و تنها تأثیرگذاری آن نیز تنها بر من است". سخن گوینده مانند آن است که بگویی "مسیر حرکت هر فردی به سوی منزلش، تصمیمی شخصی است و شما نمی‌توانید او را محدود به مسیری خاص کنید" چرا نمی‌توان؟ اگر پلیس مسیری را پرترافیک تشخیص دهد می‌تواند محدود کند. ۲) معنای : گوینده یا حقیقتا معنای تجسس را نمی‌داند، یا ... . تجسس در جایی است که امری پنهان باشد؛ نه آشکار چون حجاب. ✔️ بدون توجه به این نهفته یا آشکار در عبارت، با قضاوت نادرست، از دور خواهیم شد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 چیستی حیات معقول ✍ اصغر آقائی _______________ 🔻 یعنی: ✔️ ۱) شناخت مستقیم ✔️ ۲) و توجه به این صراط یعنی آمیخته به به ✔️ ۳) شناخت مصداق بارز و تمام و کمال این احسان و این ؛ یعنی اميرالمؤمنين عليه السلام و ایشان ✔️ و ۴) دعا برای قدم در این صراط مستقیم و محبت که تمام است؛ هرچند ورود در دین امری آنی است؛ اما بقا در مقامات دین امری تشکیکی و بی‌نهایت است؛ چراکه ولایت امری پایان‌ناپذیر است ✅ پس در یک جمله یعنی ورود و به تبع آن عمل در حوزه عقل و عشق و ایمان که در یک کلمه یعنی ، و تلاش در ارتقا و عقبگردنکردن در این مسیر. ✅ و ثبات قلب در مسیر ولایت که آن است و جز با تمسک به دو اسم و خداوند میسر نیست؛ لذا حیات معقول یعنی مدام طلب کردن: 💠 یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 امام علی عليه السلام: 💠 اِنَّ الْبَلاءَ لِلظّالِمِ اَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ اِمْتِحانٌ وَ لِلاَْنْبياءِ دَرَجَةٌ 🌀 بلا، براى ظالم (بدکار)، تنبيه؛ براى مؤمن، آزمايش و براى پيامبران، مقام و درجه است. 🔸نکته: به قرینه تقابل (یعنی قرارگرفتن واژه ظالم در کنار مؤمن) به نظر می‌رسد مقصود از ظالم در اینجا مؤمن گناهکار باشد؛ لذا در ترجمه هم ظالم و هم بدکار آمده است؛ هر چند مطلق گرفتن آن هم ممکن است. 🔻 misfortune (or calamity) is a form of discipline for the oppressor (or wrongdoer), a test for the believer, and a (promotion in) rank for the prophets. 🔹 misfortune: بدبختی 🔹 calamity: مصیبت 🔹 discipline: تادیب، انضباط‌دادن 🔹 oppressor: ظالم 🔹wrongdoer: بدکار 🔹 test: آزمایش 🔹 promotion: ارتقایافتن 🔹 prophets: پیامبران ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: 💠 كُفَّ أذاكَ عنِ النّاسِ؛ فإنّهُ صَدَقهٌ تَصّدَّقُ بها عَلى نَفْسِكَ  🌀 به مردم آزار نرسان، كه بى‌آزارى صدقه‌اى است كه براى خودت مى‌پردازى. 🔻 Abstain from harming others for this is your charity towards yourself. 🔹 Abstain: پرهیزکردن 🔹 harming: آزار 🔹 charity: صدقه ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 چیستی حیات معقول ✍ اصغر آقائی _______________ 🔻 یعنی: ✔️ باشی حتی نسبت به منافقان 🔻 اگر این سخن سنگین به نظر می‌رسد، ابتدا به در دشمنان دین یعنی توجه کنید که فرمود "تَخَلَّقُوا بِأَخْلاَقِ اَللَّهِ: به اخلاق الهی متخلّق شوید": 💠 یُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا یَذْکُرُونَ اللهَ إِلَّا قَلِیلًا 💠 ریامی‌کنند و جز اندکی ذکر خداوند نمی‌کنند. 🔻 خداوند در این آیه ریا و نفاق و عدم توجه منافقان به ذکر الهی را بیان می‌کند؛ اما این سبب نشده است که آنان را در بیان خویش نیاورد؛ هرچند این ذکر قلیل کارساز نباشد. 🔻 نکته قابل توجه در آیه این است که آن ذکر قلیل منافقان را نیز خداوند نامیده است. البته در این مسئله که آیا اساسا می‌توان ذکر منافقان را حقیقتاً ذکر نامید یا خیر ؟ و ... سؤالات و بحث‌های متعددی مطرح است که از بیان آن می‌گذرم. 🔻 باید توجه داشت آنچه مهم است است و در معنای ذکر کثیر روایات مختلفی وجود دارد؛ مثلا در روایتی فاطمه زهرا علیهاالسلام ذکر کثیر معرفی شده است و در حدیثی ذکر کثیر آن است که در و انجام می‌گیرد و به همین دلیل در آیه شریفه ذکر منافقان را قلیل توصیف کرده است که تنها در جلوت ذکر گویند نه در خلوت. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
هدایت شده از راهی ری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 حکایت «آرزو» 🔻 برگرفته از کتاب « آیت الله حائری شیرازی» @haerishirazi ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 ناراست راست‌نما: عبارت‌های زیبانمای نادرست یا نیازمند تبیین (۳) ✍ اصغر آقائی ___________ 🌀 ناصر نقویان: "خانمی که روسری‌اش را بر می‌دارد می‌گوید می‌خواهم با ظلم مبارزه کنم. باید به سؤالات نسل جوان پاسخ بدهیم و پاسخی نداریم. باید دقت کنیم که با بگیر و ببند و داغ و درفش کار پیش نمی‌رود."🤔 ✅ اما برخی و سؤالات این عبارت: ۱) بی‌مبنا: بله ممکن است برخی از این خانم‌ها چنین باشند، اما به چه دلیل همه آنها را چنین توصیف می‌کنید؟ ۲) مقصود از و راه با آن: مبارزه با ظلم صحیح است؛ اما کدام ظلم مقصود است؟ آیا مبارزه با هر ظلمی به این است که ظلمی دیگر مرتکب شوی و حکم الهی را زیر پا گذاری؟ آیا ، خود ظلمی دیگر نیست؟ ۳) : بله باید به سؤال جوان پاسخ داد؛ اما به کدام سؤال یا سؤالات او؟ و چه کسی باید پاسخگو باشد؟ و چگونه؟ اینکه پشت تریبون ادعا شود پاسخی وجود ندارد برای سؤالات جوانان، خود مغلطه‌ای دیگر است. اگر مقصود این است که در جامعه آنقدر فساد زیاد شده است که دیگر هیچ پاسخی وجود ندارد و تنها راه مانده، قانون‌شکنی است؛ این خود تهمت و ادعایی دیگر است. قانون‌مدار و منطقی، بر اساس آموزه‌های دین، فساد را دقیق معرفی می‌کند و برای همان راهکار مناسب می‌دهد نه آنکه کلی‌گویی کرده، راست و ناراست را در هم آمیزد و تمام. ✔️ بدون توجه به این نهفته یا آشکار در عبارت، با قضاوت نادرست، از دور خواهیم شد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔻 یعنی: ✔️ فهم از مهم و هر یک را جای خود دیدن ✔️ شناخت و تلاش در راه آنها ✔️ مراقب اولویت‌ها توسط ذهن‌های مریض یا ناآگاه بودن ✔️ توجه‌داشتن به اینکه به‌موقع، و مانند آن برای یک به مراتب مهم‌تر از است ✅ پس در یک جمله یعنی ورود و به تبع آن عمل در حوزه عقل و عشق؛ یعنی تشخیص عاشقانه و عاقلانه اولویت‌ها بر اساس جنسیتی، فردی، خانوادگی و ...؛ چراکه به خود، انسان‌ را به راه دعوت می‌کند؛ که جدایی ندارند. 🔻 لذا حیات معقول یعنی مدام از خدا طلب فهم و رشد کردن: 💠 اللّهُمَّ ألهِمني رُشدي ، وأعِذني مِن شَرِّ نَفسي: خدایا (آنچه مایه) رشد من است را به من الهام کن و من را از شر نفس خویش (که با هواها و آرزوهای پراکنده از رشد من دور می‌کند) در امان دار. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 گام به گام با انسان کامل (۱۲) ✍ اصغر آقائی ____________________ 🌀 گام دوم: با نوح ع (۴): شک سازنده 🔻 هر آنچه در توان دارد به میدان آورده است. و من همچنان نظاره‌گر دو سوی میدان هستم؛ نبرد نوح با قومی خودبرتربین که سخن حق نوح را باور نمی‌کند؛ میدانی که گاه وقتی به خود توجه می‌کنم، نیز کارزاری شبیه آن را می‌ بینم. 🔻 لحظه‌ای به خود بازگشتم و پرسیدم نکند نوح را فردی می‌دانند و از این رو سخن او را برنمی‌تابند، هنوز گرفتار این بودم که سخن نوح مرا به خود آورد: قوم من هیچ مال و ثروتی از شما نمی‌خواهم «وَيَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالًا إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللّهِ». و من آرام شدم؛ آرامشی که می‌دانستم، موقت است؛ چراکه سکون و آرامش درونی چیزی نیست که به راحتی به دست آید. 🔻 شکار وقتی خالی از قوای بازدارنده باشد، شکارچیانی که جز خواسته خویش را نمی‌بینند، یورش خواهند برد و بار دیگر دل ناامن و ضعیف من، به یورشی دیگر پر تلاطم خواهد شد: نکند مخالفان نوح، بهانه‌هایی سترگ دارند ... هرچه باشند انسان‌اند و منطق و فکر دارند. 🔻 هیچگاه دوست نمی‌داشتم که جولانگاه چنین پرسش‌هایی باشد؛ اما می‌دانم قلب یک انسان گاه از روی است و گاه از روی و گاه از روی ؛ و تا به میدان پرسش وارد نشوی، نه منبع آن پرسش دقیق روشن خواهد شد و نه آگاهی بیشتری، نصیبت. 🔻 با گوشه چشمی به نوح کمی از او، با هراس و دلهره فاصله گرفتم، از برخورد نوح با من و این که با نزدیکی به مخالفانش، چه چیزی نصیبم خواهد شد. اما نوح به من نگاه کرد، گویی با نگاهش به من گفت، جستجوگر حقیقت، از من است و با من است؛ هرچند که در کنارم نباشد. 🔻 از نوح که می‌گرفتم با خود می‌گفتم: مگر می‌شود سال‌ها کسانی را به حق دعوت کنی و جز اندکی نپذیرند؟ مگر می‌شود ... . نمی‌دانم این چه حسی بود، اما خوب درک می‌کردم با هر فاصله‌ای که از نوح می‌گرفتم گویی دیگر با من همراه‌تر می‌شد و این را در ذهنم به تازش در می‌آورد و من در خود احساس غروری خاص می‌کردم که گویی تفکراتم جوشش کرده است و من هم برای خود کسی شده‌ام. 🔻 میان حق و باطل گویی در هروله بودم، نه می‌خواستم خود را باطل و در باطل ببینم؛ و نه دوست داشتم لذت آن پرسش‌های درونی خویش را که دقیق منبع آنها را نمی‌دانستم، ترک کنم؛ و من بی‌توجه به نوح سوی مخالفانش رفتم. ... و سفر ادامه می‌یابد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔻 یعنی: عاشق نعمت‌های خداوند باشی و عاقلانه از آنها بهره بگیری؛ و این یعنی ؛ که عبد عاشق و عاقل، شاکر خواهد بود؛ همین. 🔻 عليه السلام فرمود: 💠 اَبْقـُوا النِّعـَمَ بِحُسْنِ مُجـاوَرَتِها وَالْتَمِسوُا الزِيّادَةَ فيها بِالشُّكرِ عَلَيها 💠 نعمتها را با برخـورد درست، باقى نـگه داريـد و با شكر نعمتها اسباب فزونى آنها را فراهم آوريد. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🌺 میلاد امام هادی ع مبارک 🌺 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 ناراست راست‌نما (۴) _________________ 🌀 محمد خاتمی: "وقتی خداوند می‌گوید «لا اکراه فی‌الدین»، یعنی در دین خدا که اصل است، زور و اجبار وجود ندارد پس چرا باید در فرع آن زور و تحکم باشد؟"🤔 ✅ اما برخی این عبارت: ۱. توجه به معنای اکراه‌نداشتن: نبودن دین یعنی یا ۱) اساساً ممکن نیست با اکراه دین که هویتی قلبی دارد، در قلب فردی وارد شود؛ و یا ۲) خداوند با اکراه فردی را دیندار نمی‌کند، زیرا برخلاف‌ اراده حق تعالی در مختاربودن انسان است. ۲. بی‌توجهی به معنای دین: دین معانی و مراتب مختلفی دارد که از قلبی تا و بروز خارجی را در بر می‌گیرد؛ لذا عدم اکراه‌پذیری به معنای اول می‌خورد زیرا قانون‌پذیر نيست؛ اما در معنای دوم چون قانون‌پذیر است، لذا اجبارپذیز است. ۳. خلط معنای اجبار و اکراه: به اختصار باید گفت ۱) امری است که از سوی قانونگذار و حاکم صورت نمی‌گیرد اما از سوی قانونگذار و حاکم است؛ لذا جنبه قانون‌پذیری دارد؛ و ۲) در اکراه شخص فاقد اراده نیست اما با تهدید، اراده او مغلوب می‌شود؛ ولی در اجبار اساساً فرد فاقد اراده است و بايد صددرصد طبق خواست اجبار‌کننده عمل کند. ✅ توجه: گاه اجبار و اکراه در یک معنا به کار می‌روند. ۴. عدم جامع‌نگری: باید جامع به آیات و روایات رجوع کرد و لااقل پاسخ داد که اگر اجباری نیست؛ ثواب و عقاب از چه روست؟ ✔️ بدون توجه به این ، با قضاوت نادرست، از دور خواهیم شد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 گام به گام با انسان کامل (۱۳) ✍ اصغر آقائی ________________ 🌀 گام دوم: با نوح ع (۵): همراهی با مخالفان نوح 🔻به نوح که نزدیکتر شدم. دو گروه بودند؛ عده‌ای که بیشتر از قوم بودند، پر شرر و داغ سخن می‌گفتند و گروه دیگر که بیشتر از افراد ضعیف جامعه بودند، گوش می‌دادند؛ اما یک امر میان همه آنها بود، سخنان نوح. البته نمی‌دانم سران قوم نیز سخنان نوح برایشان عجیب بود یا خود را به تعجب می‌زدند تا دیگران سخنان آنها را باور کنند. 🔻 آن قومِ درتعجب فرورفته، با یکدیگر می‌گفتند: نوح نیز مانند ما بیش نیست؟ ادعاهای او عجیب است؟ مگر چنین چیزی ممکن است ... . «َقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ». آنان ادامه دادند: نوح تنها فردی قدرت‌طلب است «يُرِيدُ أَن يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ» و اگر خداوند می‌خواست فرشتگانی را نازل می‌کرد «وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَائِكَةً»؛ او سخنانی عجیب می‌گوید که پیش از این سابقه ندارد «مَّا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ». حتما او دیوانه است که چنین سخنانی می‌گوید او را تا زمانی رها کنید شاید از دیوانگی دست بردارد «إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِينٍ» 🔻 تمام سخنان آنان همین بود: «نمی‌شود، قدرت‌طلب است، دیوانه است و مانند آن»؛ مجموعه‌ای از تهمت‌ و جهل و غرور؛ حق با نوح بود آنان قومی جاهل بودند «وَلَكِنِّيَ أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ» 🔻سخنان قوم نوح من را یاد چند روز پیش انداخت. کنار صخره‌ای بلند ایستاده بودم و به این خویش در طول تاریخ و همراهی با می‌اندیشیدم که عاقبتش چه خواهد بود؛ که محاجّه همیشگی نوح با قومش مرا به خود آورد. 🔻 نوح می‌گفت: آیا تعجب می‌کنید که ذکری از سوی پروردگارتان بر فردی از شما نازل شود «أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنكُمْ». 🔻من هم راستش آن موقع تا حدی به مخالفان حق داده بودم؛ اما گویی نوح در ادامه پاسخ من و امثال من را داد. او گفت: آمدن این «ذکر» از آن جهت است که شما را انذار کند، شاید اهل تقوا شده، مورد رحمت قرار گیرید «لِيُنذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ». 🔻در غوغای درونم، پاسخ حق واضح بود و آن اینکه مگر می‌شود فردی که نه است و نه در پی موقعیت، بیخود ادعایی کند که خود را در چنین دردسرهای بی‌شماری قرار دهد. به ویژه آنکه او ادعای خاصی هم ندارد، نه می‌گوید خزائن حق تعالی و غیب او نزد من است و نه آنکه فرشته‌ای هستم که شما را نمی‌فهمم. او تنها انذاردهنده بود، همین. «وَلاَ أَقُولُ لَكُُمْ عِندِي خَزَآئِنُ اللّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ». 🔻من که گویی کم کم آرام می‌شدم و یقین می‌یافتم حق با نوح است؛ با دوباره نوح توسط قوم جاهلش، مطمئن شدم که تمام حق با نوح است؛ زیرا هیچگاه فرد منطقی و حق‌طلب، در برابر یک فرد بی‌سلاح که تنها سخن حق می‌گوید، دست به خشونت و تهدید نمی‌زند؛ اما قوم نوح باز چون گذشته تهدیدات خویش را تکرار کردند: ای نوح اگر دست برنداری، سنگسار خواهی شد. «قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ». 🔻و نوح نیز در مقابل این تهدید، پرتکرار در کلامش را بیان کرد: «قومِ من». آنقدر این عبارت در زبان نوح تکرار شده بود، که من نمی‌دانستم چه کنم و چه گویم؛ گاه حرصم می‌گرفت و خودخوری می‌کردم؛ آخر این چه قومی است که تو داری؛ و پشت سر هم قومِ من، قومِ من، می‌گویی؟! آخر این میزان محبت و دلسوزی از چه روست؟! 🔻نوح در پی آن عبارت پر مهر، گفت: خدایا قوم من مرا تکذیب کردند. «قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ». گویی نوح باز تمام اشکال را به خود بازمی‌گرداند. ... و سفر ادامه می‌یابد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 گام به گام با انسان کامل (۱۴) ✍ اصغر آقائی ________________ 🌀 گام دوم: با نوح ع (۶): بازگشت دوباره 🔻 آنقدر یکسویه قوم نوح فراوان بود که تمام وجود و قلبم سخن نوح را تکرار کرد که ای قوم شما را جز افرادی جاهل نمی‌بینم «وَلَكِنِّيَ أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ» 🔻نشانه‌های در آن قوم نگون‌بخت را فراوان می‌دیدم و جاهل وقتی تاب مقاومت در برابر استدلال را ندارد، از روی خانمان‌سوز، نابودی خویش را می‌طلبد و آنان نیز گفتند: ای نوح بسیار با ما جدال کردی، عذابی که به ما وعده می‌دهی بیاور اگر راست می‌گویی. «قَالُواْ يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتَنِا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ» 🔻و در این میان که حاضر نبود نه از مأموریت خویش و نه به خاطر آن قوم جاهل، از اندک‌مؤمنان اطراف خود دست بردارد «وَمَا أَنَاْ بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّهُم مُّلاَقُو رَبِّهِمْ » که هر دو را چون دُرّی گرانبها می‌دید و دست‌برداشتن از آنها را بزرگ می‌دانست «وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللّهُ خَيْرًا اللّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ» 🔻من که از خویش از نوح به اسم ، در رنج بودم، به کناری رفتم تا ببینم نوح با این خواسته آن متکبران که حاضر بودند نابود شوند اما سخن حق را نشنوند، چه رفتاری خواهد کرد. قلبم به تپش افتاده بود. فضای سنگین سکوت همه جا را گرفته بود، و گویی همه منتظر نوح بودند. مؤمنان از یک سو، نگران؛ و دیگران با نگاهی پر تکبر و گران، منتظر بودند. 🔻نوح به سخن آمد؛ اما این بار نیز که هرچند با همان عبارت پر از دلسوزیِ «قوم من» شروع شد، اما در کنار این عطوفت تهدیدی لطیف دیده می‌شد. نوح گفت: قوم من اگر جایگاه وعظ و دعوت به حق من برای شما سنگین است، من به خدای خویش توکل می‌کنم و شما و آن بت‌ها و شریکانِ باطل، هر آنچه می‌توانید انجام دهید و هر حیله‌ای که می‌توانید به کار بندید. «وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُم مَّقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللّهِ فَعَلَى اللّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُواْ أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءكُمْ ثُمَّ لاَ يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُواْ إِلَيَّ وَلاَ تُنظِرُونِ» 🔻این سخنان او بر یقین من افزود که نوح و تواضع او از روی نبود که ، حتی در اوج تنهایی نیز هیچگاه ضعیف نیست؛ زیرا با حق است و حق با او. و نوح، با صلابت، روی از قوم خویش برگرداند و به آسمان گشود. 🔻او گفت: خدایا هر آنچه توانستم کردم و از آنها جز استکبار و دوری و اصرار بر باطل ندیدم «وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا*ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا*ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا» خدایا به آنها گفتم، هر آنچه کرده‌اید، بازگردید که خداوند بسیار آمرزنده است «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا*يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا» 🔻ناگاه به یاد پیشین نوح افتادم که مجموعه‌ای از تواضع و مهر و شکوه بود و گویی باز قصه دعوت نوح و انکار قوم ادامه خواهد داشت. در این اندیشه بودم که ناگاه دعای پر صلابت نوح را شنیدم: بارخدایا از این کافرین هیچ جنبده‌ای را باقی مگذار «وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا» 🔻آنقدر نوح با دلسوزی و تواضع و صبر با این قوم لجوج برخورد کرده بود که باورم نمی‌شد؛ اما نوح بود که می‌کرد و انسان کامل، خانمان‌سوز است. 🔻و دانستم عذابی در راه است؛ و من از این که دوباره به آغوش انسان کامل بازگشته‌ام، خوشحال بودم‌. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 یعنی: ✔️بدل و اصل رو از هم شناختن؛ ✔️راست و ناراست رو از هم تشخیص‌دادن؛ ✔️روش‌ شیطان و شیطان‌صفتان رو فهمیدن 🔻 و شیطان و شیطان‌صفتان: ۱) واقعیت را نمی‌گویند؛ ۲) آن را آنگونه که هست جلوه نمی‌دهند؛ ۳) ناراستی‌ها و کژی‌ها و گناهان را با شیوه‌های مختلفی چون دروغ و دلسوزجلوه‌دادن خود و تغییر واژه‌ها و مانند آن، زیبا جلوه می‌دهند؛ و ... ؛ ۴) در نهایت پشت انسان را خالی می‌کنند و تنها و بی‌کس رهایت می‌کنند. 🔻 و خداوند فرمود: 💠 وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَكُمْ ۖ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرَىٰ مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ ۚ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ. 💠و (یاد آر) آن گاه که شیطان کردار (زشت) آنان را در نظرشان زیبا نمود و گفت: امروز احدی از مردم بر شما غالب نخواهد گشت و من هنگام سختی یار و فریادرس شما خواهم بود (و بدین سخنان کفار قریش را مغرور کرد) تا آن‌گاه که دو سپاه (اسلام و کفر) روبرو شدند شیطان پای به فرار گذاشت و گفت که من از شما بیزارم، من قوایی (از فرشتگان آسمان) می‌بینم که شما نمی‌بینید و من از خدا می‌ترسم، و عقاب خداوند بسیار سخت است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔻 یعنی: ✔️ شناخت و شناخت اهم از مهم؛ ✔️شناخت حیله‌های دشمن و در زمین او؛ ✔️ و شناخت بنیادین از مسائل غیر اساسی. 🔻 لذا عليه السلام در شیعیان را از و بحث درباره قرآن، که در آن زمان اختلافات و فتنه‌های فراوانی با دخالت حاکمان جور و دانشمندان زمان‌ناشناس و غیر آگاه و یا وابسته به دستگاه حکومت جور، ایجاد کرده بود، داشتند. ایشان نوشتند: 💠 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ عَصَمَنَا اللَّهُ‏ وَ إِيَّاكَ‏ مِنَ‏ الْفِتْنَةِ ... نَرَى أَنَّ الْجِدَالَ فِي الْقُرْآنِ بِدْعَةٌ اشْتَرَكَ فِيهَا السَّائِلُ وَ الْمُجِيبُ فَيَتَعَاطَى السَّائِلُ مَا لَيْسَ لَهُ وَ يَتَكَلَّفُ الْمُجِيبُ مَا لَيْسَ عَلَيْهِ 💠 خداوند ما و تو را از ابتلای در فتنه بر حذر دارد! اگر خود را از آن دو نگاه داری، نعمتی را بزرگ داشته‌‌ای وگرنه به هلاکت خواهی افتاد. به عقیده ما جدال و گفتگو درباره قرآن بدعت است و در گناه و مسئولیت آثار زشت ناشی از آن، سؤال‌ کننده و جواب دهنده هر دو شریکند؛ زیرا سؤال‌ کننده بی‌ جهت درباره آنچه که بر عهده‌ اش نیست، می‌ پرسد و جواب دهنده را بدون هیچ دلیلی درباره چیزی که به پاسخش مکلف نیست به زحمت می‌ اندازد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
وقتی در آرامش کودکی‌ات؛ فارغ از سختی‌های مسیر، به آینده می‌نگری؛ درخشش چشمانت‌، از آینده‌ای که در ذهنت ساخته‌ای هر بیننده‌ای را به وجد می‌آورد؛ و تو دست در دستِ خیالت به کوچه پس‌کوچه‌های آینده‌ی خودساخته‌ات رهسپار می‌شوی و من نگران، امّا پر شور در پی‌ات رهسپار می‌شوم؛ تا با هر زمین‌خوردن و یاعلی گفتن و بلند شدنت، لطف مولا را بدرقه راهت کنم؛ و خیالم را با خیال کودکانه‌ات؛ طراوتی دیگر بخشم؛ و تنها با دو دست به‌آسمان‌ افراشته‌ام؛ قلبم را، روحم را؛ به مدد طلب کنم و با تمام وجود بگویم: *حق به همرات، تمام قلب و روحم* ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔻 یعنی: ✔️ عشق به تمام فضائل؛ ✔️ عشق به تمام ولایت؛ ✔️ عشق به تمام عقل؛ ✅ و تمام اینها در نام روحی لتراب مقدمه الفداء جمع است؛ ✔️ پس حیات معقول یعنی به علی بن ابی‌طالب عليه السلام 🔻 و این عشق، نفرتی با خود همراه خواهد داشت که عشق بدون ؛ نه عشق است و نه عقل؛ تنها است؛ هوسی که جهت مثبت و منفی آن را تعیین نمی‌کند، بلکه فرد تعیین می‌کند؛ و چنین عاشقی، و او نیز سرشار از و خواهد بود؛ حتی اگر باشد؛ و این عشق نه خودسوز است و نه خودساز؛ بلکه سازی خودساخته است که تنها هوس را کوک می‌کند؛ 🔻 و هرجایی، و هرکسی را لعن‌کردن، ثمره این عشق غیر معقول است، و ثمره هر چیزی شبیه خود اوست، پس لعنی که از عشق ریشه‌دوانده در تکبر، نشأت می‌گیرد، جز دوری از حق و ایجاد نفرت ناساز و ناحق ثمری ندارد؛ که لعن حق، محورش ولایت است نه خود؛ لذا روشمند است. 🔻لذاست که عليه السلام در زیارت فرمود: 💠 فَلَعَنَ اللّٰهُ جاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الْإِقْرارِ، وَناكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْمِيثَاقِ، 💠 پس خداوند منکران ولایت تو را پس از اقرار و عهدشکنان تو را پس بستن آن، لعن کند. 🔻 پس در یک جمله یعنی ؛ و نشانه این عشق و عقل دو چیز است: ۱) ثمره بنیادین آنها است و ۲) ثمره ثانوی آنها تمام انسان‌هاست؛ و فقط منکرانِ آگاهِ عشق و عقل (یعنی ). اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 ناراست راست‌نما (۵) ✍ اصغر آقائی _________________ 🌀 کسی گفت: "آنچه برای خود می‌پسندیم باید برای دیگران هم بپسندیم. آزادی بیان در مسائل اعتقادی حد نداره. یعنی قرآن و روایات ما، که کلام خدا و معصومین مد نظر ما هستن، از مشرکین (آتئیست‌ها) تا باورمندان به تثلیث تا حتی بسیاری از منافقینی که مقدسات مسلمانانِ غیر شیعه هستن رو لعن میکنه. این حق و آزادی برای دیگران هم وجود داره که از ما و عقايد و مقدساتمون بیزار باشن. ما این اهانت‌هاشون مثل سوزاندن قرآن یا سل اهل بیت رو محکوم می‌کنیم ولی نمیتونیم بگیم چرا اون‌ها این باور رو دارن! همانطور که به اون‌ها ربطی نداره چرا ما باورمون برائت از اون‌ها و باورهاشونه"🤔 ✅ اما برخی این عبارت: ✔️ ۱. مطلق‌انگاری واژگان: مقصود از "آنچه" برای خود می‌پسندیم، مطلق نیست تا هر توهینی را با آن توجیه کنیم. ✔️ ۲. معنانکردن واژگان: ، به معنای هر آنچه میخواهی بگو نیست، تا بی‌حد باشد. (درباره معنای حدداشتن و نداشتن سخن خواهم گفت) ✔️ ۳. فهم نادرست از تعالیم دینی: گوینده و نگارنده این متن، فهمی بسیار عوامانه از دارد؛ در حالی که برای فهم لعن باید مسائل متعددی را مد نظر قرار داد؛ اما به اجمال متعلق لعن کسانی هستند که آگاهانه با اصول اسلام دشمنی می‌کنند؛ لذا لعن به معنای بیزاری از هر مخالف و یا فردی که متدین به اسلام نیست. 🔻 بدون توجه به این از دور شده، خواسته یا ناخواسته دچار نادرست می‌شویم. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 ناراست راست‌نما (۶): حدداشتن با نداشتن آزادی بیان ✍ اصغر آقائی _________________ 🔻برخی چنان آگاهانه یا ناآگاهانه شیفته واژه شده‌اند که هر توهین به اعتقاد دیگران را با آن توجیه می‌کنن. 🔻 اما پرسش اساسی این است که آیا حقیقتا آزادی بیان حد و حدودی ندارد؟🤔 🔻 برای پاسخ به این پرسش باید ابتدا این پرسش پاسخ‌داده شود که اساساً چه چیز یا چیزهای یک شیئ یا مفهوم را، محدود می‌کند؟ 🔻 در پاسخ اجمالی باید گفت: عناوین هر فردی، برای او و مفاهیم مورد استفاده او حد ایجاد می‌کنند. مثلا فردی است، لااقل سه عنوان ، و ، او و واژگان مورد استعمالش را قید و حد می‌زند. 🔻 با توجه به فوق: اگر این معلم هرچند باید در کلام خود داشته باشد؛ اما: مثلا ۱) با توجه به هر سه عنوان، نباید اهل باشد؛ ۲) با توجه به معلم‌بودن، باید در حیطه درسی و علمی خویش سخن گوید؛ و ۳) با توجه به مسلمان‌بودن باید اسلام را دقیق بشناسد و درست رفتار کند؛ 🔻 لذا این معلم نمی‌تواند به اسم آزادی بیان، هر سخنی را درباره هر موضوعی و به هر نحوی بیان کند. 🔻 مثال دیگر: اگر کسی مدعی شود به هیچ دینی اعتقاد ندارد و مطلق است، این فرد هم به دلیل نمی‌تواند به عقاید دیگران توهین کند؛ بلکه باید به دلیل آنکه هر انسانی باید و به تبع آن داشته باشد، لذا باید روشمند پرسشگری داشته باشد و پاسخها را روشمند نقد کند؛ و اگر پاسخی را نپدیرفت، توهین را در پیش نگیرد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255