eitaa logo
من و خاطراتم
282 دنبال‌کننده
37 عکس
13 ویدیو
0 فایل
نویسنده ، محقق و پژوهشگر https://eitaa.com/joinchat/1522861211C68d7638d66 @abdi_ayeh1403
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ راهنما و فهرست ، برای سهولت در مطالعهٔ آسان‌تر. امیدوارم مطالب براتون مفید و جذاب باشه. ۱_ ۲_ ۳_ ۴_ ۵_ ۶_ ۷_ ۸_ ۹_ ۱۰_ ۱۱_ ۱۲_ ۱۳_ ۱۴_ ۱۵_ ۱۶_ ۱۷_ ۱۸_ ۱۹_ ۲۰_ ۲۱_ ۲۲_ ۲۳_ ۲۴_ ۲۵_ ۲۶_ ۲۷_ ۲۸_ ۲۹_ ۳۰_ ۳۱_ ۳۲_ ۳۳_ ۳۴_ ۳۵_ ۳۶_ ۳۷_ ۳۸_ ۳۹_ ۴۰_ ۴۱_ ۴۲_ ۴۳_ ۴۴_ ۴۵_ ۴۶_ ۴۷_ ۴۸_ ۴۹_ ۵۰_ ۵۱_ ۵۲_ ۵۳_ ۵۴_ ۵۵_ ۵۶_ ۵۷_ ۵۸_ @alabd68 ❤️ 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
✨﷽✨ ✍ داعش از صبح تا شب چند مرحله خط را با خمپارهٔ ‌۱۲۰ می‌زد. پره‌های ته خمپاره‌ها را برش داده بودند تا بدون سوت بر سرمان فرود بیاید تا نتوانیم خیز برویم. ما در خط به خمپارهٔ ۶۰ نیاز مُبرم داشتیم. عین‌الله بالای سرمان بود و کمبودها را می‌دید. چند مرحله از ردهٔ بالاتر برایمان تقاضای قبضه شده بود ، امّا آن روزها چون همهٔ خطوط فعال بود ، خمپاره ۶۰ نایاب شده بود. یک روز صبح دیدیم عین‌الله به خط مقدّم آمد. از خودرو پیاده شد و گفت دو نفر بیان کمک خمپاره رو از پشت تویوتا بیاریم پایین. من و سیّدعبدالله رفتیم کمک‌. قبضه رو پایین آوردیم و روی زمین جانمایی کردیم. دو ، سه نفر از بچّه‌ها ، روی پشت‌بام یکی از خانه‌ها با دوربین مشغول دیده‌بانی بودند. از همانجا با بیسیم مختصاتِ تجمعاتِ داعشیان را به ما دادند و گفتند اوّلین گلوله را روانه کنید. از عین‌الله و سیدعبدالله خواستم اگر امکان دارد اوّلین شلیک را من انجام دهم ، قبول کردن و از کوله پشتی اوّلین گلوله خمپاره را درآوردم ، روی تمام گلوله‌ها آیهٔ «ومارمیت‌اذ‌رمیت‌ولکن‌الله‌رما» را نوشته بودم. گلوله را به دهانهٔ قبضه فرو بردم و با بسم‌الله رها کردم. گلوله‌ به سمت آن حرامیان روانه شد. چند لحظه منتظر ماندیم تا اگر گلوله خطا رفته ، برد و سمت را اصلاح کنیم. در پشت بیسیم صدای الله اکبر آمد. لبخند رضایت بر لبان عین‌الله نشست‌. از پشت بیسیم گفتند دوباره همان‌جا را بزنید. دیگر نوبتی پشت قبضه می‌رفتیم و آن نانجیبان را گلوله باران می‌کردیم. ۴۴_‌ جهت عضویت در کانال روی لیک کلیک کنید 👈 @alabd68 ❤️ 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌾