eitaa logo
کانال خاطرات آزادگان
1.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
222 ویدیو
9 فایل
کانال خاطرات آزادگان روایتگر مقاومت، ایثارگری, از خودگذشتگی و خاطرات اسرای ایرانی در اردوگاه‌‌ها (سیاهچال‌های) حزب بعث عراق در سال‌های دفاع مقدس است. از پذیرش تبلیغات معذوریم. دریافت نظرات، پیشنهادات‌ و انتقادات: @takrit11pw90 @Susaraeiali1348
مشاهده در ایتا
دانلود
یادگاری‌های اسارت در اردوگاه تکریت ۱۱ ما بعنوان اسرای مفقودالاثر بودیم و هیچ سازمان جهانی از ما بازدید و ثبت نام نکرده بود و در ایران هم ردی از ما نداشتند . در این اردوگاه، داشتن خودکار یا هر نوع قلم و دفتر و کاغذ ممنوع بود. ولی نقاش ها داشتند. نقاش ها برای عراقی ها کار می کردند و برای همین به آنها امکانات محدودی که بتوانند کار کنند و نقاشی بکشند و خط بنویسند داده بودند. نوشتن روی پیراهن و سایر البسه ما هم به رغم اینکه امکاناتی در اختیار اسرا نبود انجام می شد که البته نقاش ها یا بقول عراقی ها «جماعت صباغین» بعضی از این پیراهن نویسی و این نوشتن ها را آنها انجام می دادند و بعد بعضی بچه ها با یک تیکه سیم خاردار و نخی که از پتو یا حوله می کشیدند روی آن نوشته را گلدوزی می کردند. با تشکر از آزاده سرافراز ، رضا آقاخانی
رضا آقاخانی| ۱ جماعت صباغین، حدادین و..کمک می کردند! در مورد نوشتنی ها روی البسه مثل نام نوشتن و امثال این، خب امکاناتی که در اختیار نقاش ها بود ( اگر اشتباه نکنم ، جماعت صباغین ) در بسیاری موارد به کمک بچه ها می آمد نگهبان‌ها هم می دانستند. چیز پنهانی نبود و مانعی نداشت . دوستانی که در جماعت های مختلف مثل حدادین و کهربا و .‌ . . به اشکال مختلف کمک حال بچه‌ها بودند. دور زدن تحریم وسایل دندانپزشکی! مثلاً شعبان ( فکر کنم بچه اراک بود ) وقتی به پیچ گوشتی و انبردست برای کشیدن دندان ، نیاز داشتیم ، با پنهان کردن آن زیر پیراهن، آنها را به دندان پزشکان!!!می رساند, اونهم دندون‌ها را با این وسایل حرفه ای می کشید! نمونه کار دندانپزشک حاذق! با پیچ‌گوشتی! یک بار خواستم ببینم این پزشک حاذق چه کار می کنه! دیدم رفت سراغ یکی از دوستان شمالی که قبلاً نوبت گرفته بود ! وقتی معاینه کرد گفت: تمام دندان از بین رفته ، مجبورم از لثه بکشم( چقدر هم مطمئن نسخه صادر می کرد!) بنده خدا که از دندان دردهای زیاد طاقت از دست داده بود گفت: هرکاری می‌تونی بکن، فقط منو از این دندان نجات بده. جناب طبیب! دستور تهیه آب نمک را داد . و نوک پیچ گوشتی را روی انتهای لثه متصل به دندان گذاشت و یک ضربه سامورایی انبر دست به پشت پیچ گوشتی وارد کرد ، بنده خدا از درد بی حال شد، البته صداش بخاطر آن همه پارچه که در دهانش گذاشته بودند تا اگر پیچ گوشتی رد کرد حداقل به دهان آسیب نرسد، در نیامد. وقتی کمی به حال آمد و دهانش را باز کرد ، تقریباً دندان کنده شده بود و بقیه کار مثل اول سخت نبود . عصب کشی در اردوگاه با سنجاق قفلی! حالا که صحبت از دندان پزشک عزیزمان شد ، باید بگم یک بار هم شاهد عصب کشی ایشان بودم ، سنجاق قفلی را بصورت سیخ در آورد و روی شعله گذاشت تا کاملاً سرخ شد ، بعد بیمار را چند نفری گرفتند و ایشان سنجاق گداخته را تا آنجا که می رفت داخل داندان کرد . بنده خدا که توسط چند نفر محکم قفل شده بود در ته حلق جیق و ناله می‌کرد ، اما در عصب بعدی کار خوب پیش نرفت ، پس از داغ کردن سنجاق و گرفتن بیمار و فرو کردن سنجاق با حرکت شدید سر آن بند خدا ، سر از دست بچه خارج شد و سنجاق در محل باقی ماند و گوشه زبان به سنجاق چسبید ، بوی گوشت سوخته بلند شد! بنده خدا هم از درد سنجاق در عصب و هم سوختن زبان ، نعره می زد و بچه ها بخاطر خاموش کردن صداش ، دهانش را گرفتن و کار را بدتر کردند . آخرش هم سنجاق گیر کرده را در آوردند . آزاده تکریت ۱۱ https://eitaa.com/taakrit11pw65
دسترسی به قسمت های دیگر خاطرات به لطف خدا و تلاش دوستان، دسترسی به کلیه خاطرات آزادگانی که در زیر مکتوب شده محقق شده است. با کلیک بر قسمت آبی رنگ، آنها را مشاهده بفرمایید: نگهبانان عراقی 🔻موضوعات کتاب نحوه استفاده: 🔻 روی این اسامی که لینک شده و به رنگ آبی است کلیک کنید. 🔻 پایین آن را ببنید. سمت چپ نوشته مثلا « ۱ از ۳۰ » 🔻سمت راست آن فلاش بالا و پایین برای اسکرول کردن کنارش هست که می توانید با آنها، تمام خاطرات فرد مورد نظر را ببنید. 🔻 ان شاءالله این اسامی کم کم و با زحمات مدیر محترم که بصورت خاموش در حال تلاش هستند، بیشتر خواهد شد.