eitaa logo
پاسخگو
917 دنبال‌کننده
421 عکس
95 ویدیو
8 فایل
مجموعه پرسش و پاسخ های (پایه های 1 تا 10) حوزوی؛ تحت اشراف جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم مدیر کانال: @Salooni
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓پرسش 54: تفاوت حیثیت تقییدیه و حیثیت تعلیلیه را بیان کنید؟ ✍🏽پاسخ: 🔰این بحث هم در کتب منطقی و فلسفی و هم در کتب اصولی مطرح شده است. ما دو نوع حيثيت داريم: حيثيت تعليليه، حيثيت‏ تقييديه‏. توضیح این دو اصطلاح، به شرح زیر است: ♨️حيثيت تعليليه، علت ترتب بر ذات موضوع است و اين حيثيت و عنوان، نه جزء الموضوع و نه تمام الموضوع است. ⭐️مثال1: در قضيه «انسان خندان است»، ثبوت خندان براى انسان، معلول علتى مانند (تعجب و شگفت زده شدن) است که «حيثيت تعليليه» است. ⭐️مثال2: در قضیۀ «الخمر حرام لكونه مسكرا»، «مسكر بودن» حیثیة تعلیلیة دارد. ♨️حيثيت تقييديه، آن است كه اين حيثيت و عنوان، یا تمام الموضوع و يا جزء الموضوع براى ثبوت حكم است. در واقع حيثيت تقييديه با تركيبى كه در طرف موضوع قضيه ايجاد می‏كند، بيان می‏كند كه موضوع قضيه، بسيط نيست و به تنهايى شايسته پذيرش محمول نمی‏باشد. ⭐️مثال1: در قضیۀ «اكرم العالم» عنوان «عالم» و همچنین در قضیۀ «قلد المجتهد العادل» حیث «عدالت»، حیثیة تقییدیه است. ⭐️مثال2: در قضیۀ «الماء المتغیر نجس»، حیث «متغیر» حیثیة تقییدیه است. ☑️نکته: تفاوت حیثیة تقییدیه و تعلیلیة این است که حیثیة تقییدیه مقوم موضوع است اما حیثیة تعلیلیه علت تشریع حکم است. 📚برای مطالعۀ بیشتر، به و شروح آن مراجعه کنید. https://eitaa.com/saluni
📨 : یکی از دوستان عزیز، پیام داده بودند که منابعی که معرفی می کنید بهتره از منابع رایج حوزه باشه! در توضیح این مطلب، باید این نکته رو متذکر بشم که تا جای ممکن از منابع مرسوم حوزوی معرفی میکنیم اما برخی سؤالات، پاسخش در کتب اصلی نیست بلکه در شروح و حواشی فقط مطرح شده؛ بنابر این تا جای ممکن نظر این دوست عزیزمون رو تأمین می کنیم اما گاهی مقدور نیست. https://eitaa.com/saluni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓پرسش 55: لطفا برای تمرین و مرور ، نمونه فعلهایی که قاعده های و در آن اجرا بشود را بیان کنید؟ ✍️پاسخ: در پاسخ این دوست عزیز و برای همۀ طلاب عزیز، کتاب تألیف رو بهتون معرفی میکنم؛ شما میتونید این کتاب رو در سایت 🌐https://www.ghbook.ir 🌐 مطالعه یا دریافت کنید. ❌مسئولیت شرعی دانلود و استفاده این فایل، بر عهده سایت مذکور و شخص شما است. https://eitaa.com/saluni
💠قسمت2️⃣ 💠 برده‌ای حبشی بود. وقتی اسلام ظهور کرد، او هم مسلمان و آزاد شد. در زمان خلافت معاویه، سال چهل و پنج هجری قمری و در شهر ، صاحب پسری شد و نام او را گذاشت. سعید در همان کودکی و نوجوانی، نبوغ خود را در کسب علم نمایان کرد. برای همین، پدرش او را به فرستاد. در آن زمان، مدینه مرکز گسترش علوم دینی بود و با وجود کارشکنی‌های حکومت اموی، کرسی های علمی بزرگی در حال شکوفایی بود. سعید در مدینه خدمت ابن عباس رفت و از شاگردان او شد. 💠او نزد ، «صلی الله علیه و آله» و روایات بیشماری را فراگرفت. سعید با تلاش و استفاده از هوش خدادادی خود، پله های ترقی را طی کرد تا جایی که ابن عباس به او اجازه داد، خودش روایت نقل کند. سعید به ابن عباس گفت:«چگونه با بودن شما روایت نقل کنم؟» ابن عباس گفت:« این یک نعمت خدا برای توست .اگر در حضور من روایتی را درست نقل کردی، آن را تایید می کنم و اگر اشتباه نقل کردی، آن را به تو یاد می‌دهم.» 💠حضور سعید در مدینه او با «علیه السلام» آشنا کرد و از محضر امام نیز علوم اسلامی را فرا گرفت. علم فراوان، اخلاق نیکو و وجود پر نور امام سجاد «علیه السلام» باعث شد، سعید یکی از یاران باوفای آن امام شود . 💠سعید عالمی بود که به علمش عمل می‌کرد. برای همین، در و نیز زبانزد شده بود تا جایی که به او لقب را دادند که علاوه بر عالم و فقیه بودن، دلیلی بر و او نیز هست. او هر دو شب یکبار را ختم می‌کرد و هر وقت به می‌ایستاد هم چون چوب خشب بود و فراوان می‌کرد. سعید بن جبیر هر سال دوبار از شهر خارج می‌شد که یکبار برای و بار دیگر برای . https://eitaa.com/saluni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓پرسش 56: لطفا مفهوم منصوب به نزع خافض و دلیل استعمال آن در ادبیات عرب را بیان کنید؟ https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 57: تفاوت جزء، شرط، مانع و قاطع را بیان کنید؟ ✍پاسخ: ⚫️جزء: اگر شرعى به مرکّبى تعلّق پیدا کند (موضوعى که از اجزاى مختلف تشکیل شده است) در اینجا به هر کدام از آن قسمت ها اصطلاحاً «جزء» مى گویند و همانگونه که حکم به تمام عمل مرکب تعلّق گرفته، به هر یک از اجزا نیز به صورت ضمنى، تعلّق گرفته است. 🍀مثال: نماز از اجزاى مختلفى (نیّت، تکبیرة الاحرام، رکوع، سجود، تشهد و...) تشکیل یافته است، بنابراین همانگونه که خود نماز واجب است، هر یک از اجزاى آن نیز به تبع وجوب نماز، وجوب ضمنى پیدا مى کنند. 🔴شرط: به آن چه خارج از حقیقت موضوع است ولى صحت عمل، منوط به آن است «شرط» گویند، چه مقدّم بر عمل باشد ( )، مانند وضو براى نماز و یا مقارن باشد ( )، مانند قبله براى نماز و یا پس از عمل باشد ( )، مانند غسل شبانه زن مستحاضه نسبت به صحت روزه او در روز گذشته. 🔵مانع: به آن چه وجودش جلوگیرى از تأثیر مقتضى صحّت عمل مى کند، «مانع» مى گویند. 🍀مثال: لباسى که از پوست حیوان حرام گوشت باشد براى نمازگزار یا زینت طلا براى مردان، مانع صحت نماز است. ⚪️قاطع: به آن چه هیأت اتصالى عمل را بر هم مى زند و میان اجزاى مرکّب فاصله ایجاد مى کند «قاطع» مى گویند. 🍀مثال: خنده و گریه براى امور دنیا  در نماز، قاطع آن است.   📚 دائرة المعارف فقه مقارن https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 56: لطفا مفهوم منصوب به نزع خافض و دلیل استعمال آن در ادبیات عرب را بیان کنید؟ ✍️پاسخ: 🌀حذف در موارد منصوب بنزع خافض از آنجا که کثرت استعمال داشته است به جهت و در گفتار بوده است. مثلا در «ذهبت الشام» به جهت اینکه زیاد به شام میرفته اند و استعمال برای خبر دادن از این امر زیاد بوده است به جهت تخفیف و تسهیل در تلفظ، حرف جر را حذف کرده اند و معنا برایشان به دلیل وجود قرینه، واضح بوده است. 🌀قابل توجه است که در زبان فارسی مشابه این حذف به جهت سهولت و اختصار وجود دارد مانند «رفتم قم» که در اصل «رفتم به قم» است. این شیوه محاوره است از آنجا که متکلم معنا را بدون آوردن حرف به جهت وجود قرینه قابل فهم مخاطب میداند لذا تمایل به حذف دارد مانند «طبق دستور مصرف کنید» یا «ظرف یک روز اطلاع دهید» که دراصل «برطبقِ» و «در ظرفِ» بوده است. (نکته ای از حذف حرف اضافه دستور زبان فارسی، پرویز خانلری، ص318) 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ✳️نکات تکمیلی: 1️⃣ قواعد زبان عربی از استعمالات عرب به دست آمده است و معیار سنجش اعتبار قواعد عربی، استعمالات عرب است. به همین جهت دلایلی که برای برخی استعمالات عرب بیان شده است عمومیت و خصوصیتشان منوط به استعمال عرب است و نمی توان خلاف استعمال عرب آن را گسترش داد. همچنین از آنجا که زبان یک امر بسیار پیچیده و گسترده است و اعراب قبایل مختلفی بودند نباید توقع داشت این مناسبات همه استعمالات را شامل گردد. این نکته ای است که عدم توجه کافی به آن موجب شده برخی طلاب گمان کنند قواعد عربی اعتبار درستی ندارد و مناسبات بیان شده به بیان نادرست ساختگی است درصورتی ادبا تلاش داشتند ساختار استعمالات عرب را تا حد ممکن کشف کنند. 2️⃣ منصوب بنزع خافض در جایی است که بین فعل یا شبه فعل و مفعول آن، حرف جر حذف شده باشد؛ لذا در مواردی که یا نباشد، نمی توان منصوب بنزع خافض دانست. 3️⃣ منصوب بنزع خافض در «أن» و «أنّ» و غیر آن است به این نحو که ماده فعل و کلمه منصوب به نزع خافض را نمی توان غیر آن استعمال کرد. 4️⃣مرحوم موارد منصوب بنزع خافض سماعی مطرح شده را حمل بر قاعده می کند و دیگر حرف جر محذوف در نظر نمی گیرد چرا که موارد منصوب به نزع خافض قلیل است ولی تضمین دراستعمالات عرب رایج است. مانند «لاقعدن صراطک المستقیم» که «اقعدن»ّ را متضمن «الزمن»ّ میداند. یعنی «لاقعدن و الزمن صراطک المستقیم.» مواردی را هم منصوب بنابر از باب تشبیه به غیر مختص دانسته است. 📚الحدائق الندية في شرح الفوائد الصمدية ؛ صفحهٔ304 📚 شرح رضی، جلد2، صفحهٔ190 https://eitaa.com/saluni
🔆مژده به همۀ طلبه های عزیز پایه های 1 تا 10: از این به بعد، نگران اشکالات درسی خودتون نباشید👇🏼👇🏼👇🏼 ♨️♨️♨️سؤالات درسی خودتون رو به نشانی مدیر کانال @Salooni ارسال و پاسخش رو از طریق همین کانال دریافت کنید. https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 58: در مواضع مختلفی از مباحث از جمله بحث ، کلمه طبیعت مأمور به ذکر شده است. مراد از طبیعت دقیقا چیست؟ https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 58: در مواضع مختلفی از مباحث از جمله بحث ، کلمه طبیعت مأمور به ذکر شده است. مراد از طبیعت دقیقا چیست؟ ✍🏽پاسخ: 🌀مقدمه: در کتاب کفایه، ذیل اوامر ، بحثی تحت عنوان فصل «الحق أن الأوامر و النواهي تكون متعلقة بالطبائع دون الأفراد استقلالاً» مطرح شده اما در اصول فقه مرحوم مظفر نیامده است. منظور از این عنوان، این است که و ، به طبايع و عناوين كليه تعلق مى‏گيرد نه به خصوصيات و افراد خارجيه؛ مثلا طبيعت صلاة متعلق امر است نه خصوص فرد خارجى صلاة و هكذا طبيعت غصب متعلق نهى است نه افراد خارجيه آن.( البته طبيعت و عنوان كلى به ملاحظه افرادش موضوع يا متعلق واقع شده است نه بما هى هى ) 🌀معنای طبیعت و فردیت: طبیعت، جهت مشترکۀ بین تمام حصص است که ساری در همۀ حصص و افراد و منشأ اثر در همۀ آن ها است. و مراد از فردیت، وجود طبیعة خارجیة همراه خصوصیات و حیثیات و مشخصات خارجیه است. نشانۀ طبیعت، آن است که مفهوم کلی بر آن حمل می شود ( مثلاً الانسان کلی) و خودش بر افرادش حمل می گردد (مثل علی انسان) بخلاف فردیت. 🌀ثمره: یکی از ثمره های این بحث، در بحث ضد است. برای مثال اگر فرد اول نماز با ازاله مزاحمت داشته باشد و اتيان آن فرد به قصد امر محلّ بحث باشد، بنا بر تعلّق امر به طبايع، مى‏توانيم فرد مزاحم را نیز به قصد امر به طبيعت انجام دهيم و صحيح باشد اما بنا بر تعلّق امر به افراد، فرد اوّل وقت، امر ندارد تا بشود آن را به قصد امرش انجام داد. 📚كفاية الأصول ( طبع آل البيت )، ص 139 📚کفایه فی اسلوبها الثانی، ج2، ص386 📚الحاشية على كفاية الأصول، ج‏1، ص 318 📚حقایق الاصول، ج1، ص325 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 59: حکم وضعی و تکلیفی را توضیح دهید؟ https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 59: حکم وضعی و تکلیفی را توضیح دهید؟ ✍🏽پاسخ: 🔰 در یکی از تقسیمات، به دو قسم وضعی و تکلیفی تقسیم می شود که توضیح آن به شرح زیر است: 💠حکم تکلیفی: حکمی که مشتمل بر انشاء یا یا است. به عبارت دیگر، حکمی است که به مباشرتاً به فعل مکلف از حیث اقتضاء فعل یا اقتضاء ترک یا تساوی تعلق گرفته است. حکم تکلیفی به 5 قسم ، ، ، و تقسیم می گردد. 🍀مثال: وجوب صلاة حکم تکلیفی است. 💠حکم وضعی: حکمی است که مشتمل بر بعث و زجر یا ترخیص نیست و به فعل یا ترک مکلف تعلق نگرفته است بلکه به اشیاء یا اشخاص تعلق گرفته است و ارتباطی با واسطه یا بی واسطه با فعل مکلف دارد. 🍀مثال: صحت صلاة حکم وضعی است. 🔅نکته: کلیه احکام یا مجعولات شارع برای موضوعات مختلف به غیر از مانند ملکیت، زوجیت، طهارت، نجاست، شرطیت، سببیت، مانعیت، حجیت، ولایت، جواز، صحت و... احکام وضعیه است. 📚إرشاد العقول الى مباحث الأصول ؛ ج‏4 ؛ ص82 📚دراسات في الأصول، ج‏4، ص: 154 📚دروس في علم الأصول ( طبع انتشارات اسلامى )، ج‏1، ص: 63 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 60: آیا عبارت « یا سیدة نرجس» صحیح است؟ بر فرض صحت، اعراب کلمۀ «سیدة» و «نرجس» چیست؟ https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 60: آیا عبارت« یا سیدة نرجس» صحیح است؟ بر فرض صحت، اعراب« سیدة» و «نرجس» چیست؟ ✍️پاسخ: در این عبارت، دو فرض متصور است: ✳️ اگر منظور از منادی که غرض از ندای آن درخواست توجه و طلب اقبال از ایشان است ، «علیها السلام» باشد، باید کلمه «سیدة» را با الف و لام یا مضاف استعمال نمود. مثلا گفت: «یا ایتها السیّدةُ نرجسُ» یا « یا سیّدتِی نرجسُ». زیرا غرض تکریم و احترام ایشان با عبارت یا سیدة نرجس حاصل نمیشود بلکه منادی نکره مقصوده یا غیر مقصوده می گردد که بر فرض صحت، در اینجا ممکن است موهم اهانت نیز باشد. البته بهتر است برای ندا قرار دادن ایشان، از عباراتی مانند آنچه در زیارتنامه مختص ایشان در مفاتیح آمده است استفاده کرد که قسمتی از آن چنین است: «السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الْمَرْضِیَّةُ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا شَبِیهَةَ أُمِّ مُوسَی وَ ابْنَةَ حَوَارِیِّ عِیسَی السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ.» ✳️اما اگر عبارت «یا سیدة نرجس» را صرف نظر از قرائن و غرض گوینده بررسی کنیم، از نظر ادبیات عرب، درباره منادی واقع شدن اسم نکره اختلاف است. اصمعیّ مطلقا قبول ندارد، اکثر ادبای کوفیّ در صورتی که اسم نکره جانشین از موصوف باشد قبول دارند ولی بصری ها مطلقا قبول دارند و بر مکتب آنها کلمه «سیّدة» یا منادای نکره مقصوده مبنی بر ضم است یا منادای نکره غیر مقصوده و منصوب به تنوین نصب است و در هر دو صورت، کلمه «نرجس» بدل از آن و مبنی بر ضم خواهد بود. 🔅نکته: غرض از نکره آوردن منادی متفاوت است: 🌱گاهی به جهت ندانستن اسم او است مانند قول اعمی: «یا رجل خذ بیدی» یعنی ای آقا دستم را بگیر. 🌱گاهی به جهت شامل شدن هرشنونده ای است مثل «یا رجلا خذ بیدی» که در فارسی اینگونه استعمال نمی گردد و به جای آن می گویند: یک مردی دست من را بگیرد. این عبارت همان نکره غیرمقصوده است. 🌱در برخی موارد نیز به قصد تحقیر است مانند: يا رجلا خفّ عنده الثِّقَل‏ حتى به صار يضرب المثل‏ ثقُلتَ حتى لقد خَفَفتَ كما سَمُجتَ حتى ملحت يا رجل‏ 📚الحدائق الندية في شرح الفوائد الصمدية، ص 423 و434 📚تحفة الأديب في نحاة مغني اللبيب، ج‏2، ص 795 https://eitaa.com/saluni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓پرسش 61: آیا می توانیم از روایتی که دارای سند مخدوش باشد، به عنوان مؤیّد استفاده کنیم؟ https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 61: آیا می توانیم از روایتی که دارای سند مخدوش باشد، به عنوان مؤیّد استفاده کنیم؟ ✍پاسخ: ♨️حدیث به اعتبارات مختلف، تقسیمات متعددی دارد و طبق یکی از آن ها، حدیث به و و و تقسیم می گردد. طبق برخی تعاریف، همه اقسام حدیث ، ، ، وحتی حدیث ، از مصادیق حدیث ضعیف شمرده می شود و طبق تعاریف دیگر، حدیث مجعول با حدیث ضعیف متفاوت است. ♨️اگر منظور از مخدوش، حدیث مجعول باشد، قابل استناد نیست اما اگر منظور حدیث ضعیف باشد طبق نظر اغلب فقهاء، در مباحث فقهی، حدیث ضعیف حجیت ندارد مگر این که مشهور به آن عمل کرده باشند و در نظر ما، باشد یا این که حدیث ضعیف در کنار روایات هم مضمون که اعتبار آن ها ثابت شده است، به عنوان مؤید به کار گرفته شود و حاصل شود. 📚رسائل، انصاری، مرتضی، ج ۱، ص ۱۴۴. 📚کفایة الاصول، آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، ص۳۳۹. 📚مامقانی، مقباس الهدایة، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۴۶. 📚قوانین الاصول، قمی، میرزا ابوالقاسم، ص ۴۲۶. 📚مصباح الاصول، خویی، ابوالقاسم، ۲، ۱۹۲. https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 62: ترکیب جملۀ «عندی کصدیقِ» چیست؟ https://eitaa.com/saluni
💠قسمت3️⃣ 🔶روزگار سعید در حال گذران بود تا اینکه عبدالملک مروان به حکومت رسید. این حاکم ظالم،حجاج بن یوسف را فرماندار منطقه عراق کرد. حجاج حاکم خونریزی بود. مخالفان حکومت را به شدت مجازات می کرد. به خصوص با کسانی که با «علیه السلام» در ارتباط بودند، بسیار سخت گیر بود؛ طوری که هیچ یک از یاران امام سجاد «علیه السلام» نمی توانستند محبت خود را به امام آشکار کنند. 🔷سعید به دلیل دفاع از امام سجاد «علیه السلام» مورد تعقیب حکومت بود. او در فرار به شهرهای مختلف می‌رفت و در آنجا هم دست از علم برنمی‌داشت و در هرشهری که می‌رفت، مجلس درس خود را برگزار می‌کرد. 🔶در زمان زندگی سعید، قیام‌های زیادی علیه حکومت اموی اتفاق افتاده بود. از جوانیش که قیام اتفاق افتاد تا قیام ، ، و ... . در سالهای پایانی عمر او، محمد بن اشعث علیه حجاج بن یوسف قیام کرد. او از سعید خواست تا با قیام آنها همراه شود. در ابتدا، سعید دعوت او را نپذیرفت. ابن اشعث به او گفت:«این قیام علیه حجاج بن یوسف است. کسی که بی گناهان را سر می برد و ستم های فراوان می‌کند. » سعید ،در نهایت، با قیام ابن اشعث همراه شد. او در جنگ، شجاعت فراوانی از خود نشان داد و بسیار جنگید. این جنگ با پیروزی امویان تمام شد و قیام شکست خورد. ابن اشعث کشته شد و یاران او از جمله سعید فرار کردند. 🔷سعید ابتدا به ،بعد به ، از آنجا به قم و سپس به رفت؛ اما این فرار ها او را خسته کرد و تصمیم گرفت به مکه بازگردد و در حرم امن الهی بماند. فرماندار او را دستگیر کرد و به نزد حجاج برد... ♨️ادامهٔ داستان و مناظرهٔ جذاب سعید و حجاج را در قسمت بعدی بخوانید https://eitaa.com/saluni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✏️سلام. 🎉خجسته میلاد منجی بشریت، حضر حجت «عجل الله فرجه» رو به همه شما تبریک میگم.🎉 🔆دیشب، از حرم تا حرم، همه شما رو در ثواب تک تک قدمهام👞👞 شریک کردم. لایق نبودم اما به فضل خدا توفیق پیدا کردم و دوست داشتم این شیرینی رو با همه تون شریک بشم🌹 📨ممنون میشم نظرات، انتقادات و پیشنهاداتتون رو به ادمین کانال @Salooni ارسال کنید🌺 https://eitaa.com/saluni
❓پرسش 62: ترکیب جملۀ «عندی کصدیقِ» چیست؟ ✍️پاسخ: 🍀 عند⬅️ کلمۀ «عند»، حضور یا حضور و غالبا به و گاهی به من میگردد (مانند: قُل کُلٌ مِن عندِالله.) 🍀یاء⬅️ یاء متکلم، «عند» و محلا است. 🍀عندی⬅️ عندی به کان محذوف و نقش آن مقدم است. 🍀کاف و صدیق⬅️ در مورد «ک» دو نظر وجود دارد. برخی مانند ، آن را همواره می دانند مگر در ضرورت و عده ای مانند و ، اسم واقع شدن کاف تشبیه را در غیر ضرورت نیز جایز میدانند. الف- بنابر قول سیبویه، در این عبارت «کاف» تشبیه، حرف جر و «صدیق» مجرور آن است. در این صورت، باید را محذوف گرفت، مثلا «شخص« یا «احد» محذوف، مبتدا است. در این صورت، اصل عبارت، «عندی شخصٌ کصدیقٍ» است که «کصدیق» جارومجرور و متعلق به کان محذوف و صفت برای «شخصٌ» می باشد. ب- بنابرقول اخفش و فارسیّ، «کاف» مبتدای مؤخر و محلاً مرفوع است و «صدیق» مضاف الیه کاف و مجرور می باشد. 📚البهجة المرضية على الفية ابن مالك، ص 245 📚مغني اللبيب، ج‏1، ص155 📚شرح الدماميني على مغني اللبيب، ج‏2، ص341 https://eitaa.com/saluni