eitaa logo
درسهایی از قران کریم ( ترجمه و آموزش و روخوانی و تجوید و دائره المعارف ....... )
3هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
6.1هزار ویدیو
18 فایل
آنچه که از قران کریم می دانیم کپی مطالب آزاد و فقط یه صلوات به روح پدر و مادرم بفرست 💗💗💗
مشاهده در ایتا
دانلود
📘📘 📦 > ◀️ > 👈2. 🔻 در امانت دیگران به هر صورتى است « یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَخونُوا اللّهَ والرَّسولَ وتَخونوا اَمـنـتِکُم ». ( انفال ۲۷ ) 🔹جمله * تخونوا امانتکم * به جملات پیشین بوده و مقصود * لاتخونوا اماناتکم * است ؛ یعنی در خدا و رسول و نیز امانتهای خودتان نورزید . 🔻 دیگر این است که * لا * در نبوده و این جمله جواب جمله * لاتخونوا الله و الرسول * است و آیه چنین می‌شود که به امانت های خدا و رسول او خیانت نورزید که در این صورت در خودتان خیانت ورزیده اید ،‌ زیرا امانت خدا و رسول که همان پیامبر باشد امانت مسلمانان نیز شمرده می شود . 🔹 قرآن در آیه ۷۵ آل عمران نیز گروهی از اهل کتاب ( یهود ) در امانتهای غیر خود را طرح و آنان را بدین جهت نکوهش کرده است : * و من اهل الکتاب ..... من ان تامنه بدینار لا یودّه الیک مادمت علیه ذالک بانّهم قالوا لیس علینا فی الامّیین سبیل و یقولون علی الله الکذب و هم یعلمون * . 🔻 از یهود از سوی خدا به سبب این عمل آنان بر می آید که خیانت در از دیدگاه شرایع الهی عملی و ناپسند است . ادامه دارد ....... کانال 👇 @Targomeh
📋📋 ❇️ 🟡 واژه « » در لغت به معانى گوناگون مانند و رخصت براى انجام دادن فعلى ، امر ، علم و آمده است. 🟣 واژه « » به‌معناى گوش و « » به‌معناى گوش دادن نیز از همین ریشه است . 🟡 برخی گفته‌اند : ریشه اصلی این واژه ،اُذُن ( گوش ) است ؛ سپس از آن ، فعل اَذِن له ( خود را به سوی او مایل ساخت تا به سخن او گوش داد ) مشتق شده : آنگاه از این فعل ، ( خطاب به کسی برای اباحه فعلی و رخصت در آن ) اشتقاق یافته که معنایی به علاقه ملازمه است ؛ زیرا دادن به کسی ، مستلزم رو کردن به وی و برآوردن است . 🟣 پس از آن ، اخیر بسیار شایع شده ؛ سپس این واژه در معانی مشابه آن نیز به کار رفته است ؛ مانند : و تکوین اسباب حوادث یا تمکین برای انجام دادن فعلی و و آسان کردن آن . 🟡 برخی گفتند : اصل در این ریشه ، معنای اطلاع با قید رضایت و است ؛ خواه امری نیز صادر بشود یا نه ؛ و این معنا ، در تمام موارد کاربرد ریشه وجود دارد . 🟣 برخی نیز ریشه را دارای دو اصل ( گوش و علم ) دانسته و گفته اند : تمام دیگر به این دو معنا برمی گردند و بین این دو نیز وجود دارد ؛ زیرا به هر مسموعی با گوش حاصل می شود . 🟡بعضی ، این مطلب را که از به معنای باشد ، رد کرده و گفته اند : الهی با علم است نه خود آن . 🟣 اذن در اصطلاح ، یکی از فعلیه است (صفاتی که انتزاع آن ها بر فرض کردن چیزی غیر از ذات الهی متوقف بوده ، از مقام خدا انتزاع می شوند و به دوقسم تکوینی و تشریعی تقسیم می شود . 🟡 ، از رابطه‌ ای حقیقی بین حوادث و اراده الهی ، حکایت دارد ؛ یعنی هیچ ای در عالم ،‌ بدون استناد تکوینی به خدا تحقق نمی یابد ؛ هم وجود اشیا و هم آثارشان به مستند است ؛ 🟣ولی تشریعی مربوط به اعمال اختیاری ، و به این معنا است که خداوند ، از نظر ، انجام دادن عملی را اجازه دهد که نتیجه‌اش نبودن آن عمل است . ادامه دارد ........ کانال 👇 @Targomeh
📋📋 ❇️ > 👈موارد کاربرد اذن الهى > ⬅️14. ......ادامه 🔻ج. برای حقّ ، اجازه داده می شود ؛ ولی برای باطل اجازه داده نمی شود ، مگر برای این که بودن آن آشکار شود . 🔻 د . به آنان اجازه گفتن داده نمیشود ؛ زیرا نمی توانند سخنی را که مورد واقع شده ، بگویند : چون در سخنانی که‌می گویند، ‌ وجود ندارد تا پذیرفته ، و موجب رهایی آنان شود ؛ بنابراین ، هیچگونه بین آیات وجود ندارد . 🟣در ، سخن‌گفتن و روح نیز فقط با خدا امکان پذیر است : * یوم یقوم الرّوح و الملائکه صفًا لا یتکلمون الّا من اذن له الرّحمن و قال صوابا * ( نبا ۳۸ ) 🟡فاعل * لا یتکلمون * همه ، اعم از روح و ملائکه و انسانها و جنیانند و قول ، کلام حقّی است که هیچگونه باطلی در آن نباشد و مقصود از آیه این است که خدا فقط به کسی که حق بگوید ، اجازه سخن گفتن میدهد . 🟣برخی ، مقصود از آیه پیشین را آن دانسته‌اند که هیچکس نمی کند ، مگر در حق کسی که خداوند ، او را اجازه داده و در دنیا قائل به حق و توحید باشد . 🟡گفته شده : در هیچ کس نمی تواند سخن بگوید ، مگر اینکه از خداوند اجازه بگیرد و فقط کسی از خداوند می گیرد که به او الهام شود و در این صورت ، خدا به او اذن خواهد داد ؛ زیرا در آن جهان ، ممکن نیست الهامی باشد . 🟣در قیامت به اجازه عذر آوردن داده نمی شود : * ..... ثمّ لا یوذن للّذین کفروا و لا هم یستعتبون * ( نحل ۸۴ ) نیز ( مرسلات ۳۶) . 🟡 اجازه ندادن به کافران ،زمینه‌ساز دادن شاهدان اعمال است . 🟣گفته شده : آیه ۸۴ نحل این است که به کافران اجازه برگشت به داده نمی شود . ادامه دارد ......
📗📗 🌏 🟫جهان در زبان فارسى به معناى ، کیهان و که شامل همه آفریده‌ها مى‌شود . 🟩 معادل عربى آن « » است که گاه به معناى عام مخلوقات بوده و گاه دلالت جزئى یافته، بر مخلوقات در گستره زمانی یک قرن می کند . 🟫و گاهی نیز دلالت جزئی یافته ، بر گروهی از آفریدگان هم گونه در یک اطلاق می شود . 🟩تعریف هایی که برای ارائه شده ، بیشتر نوع نگاه صاحبان آنها و عالم بوده‌اند . 🟫 در این تعریف‌ها به همه هستی به جز خدای متعالی ، نخستین چیزی که همه را در بر گرفت ، مجموع طبیعی بسیط و دسته هایی از موجودات متجانس ، همه ، یا آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست ، تعریف شده است . 🟩واژه پژوهان قرآنی و مفسران در تعیین مصداقی عالم ، اختلاف دارند ؛ برخی آن را شامل هر موجودی جز می دانند . 🟫بعضی با به برخی از آیات ، عالم را شامل مجموعه افلاک و همه آنها دانسته اند ؛ یعنی آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست . 🟩گروهی دیگر آن را محدودتر کرده‌اند ؛ در روایتی از ابن عباس و سعید بن جبیر و مجاهد نقل شده است که ، جن و انس هستند . 🟫 برخی دیگر با کاربرد عالم در موجودات ذوی العقول ، ملائکه و شیاطین را نیز بر این دو ، افزوده اند. 🟩 برخلاف های پیشین ، برخی با توجه به کاربرد صیغه جمع این واژه ( ) و به کار نرفتن مفرد آن در قرآن ، معتقدند که هر از موجودات ، یک عالم هستند ؛ مانند عالم آتش و عالم خاک . 🟫 ابوسعید خدری وهب بن منیه ، فتاده ، ابوحاتم رازی و ..... با اشاره به زیاد عالم ها از ۱۸ هزار تا ۴۰ هزار معتقدند از شرق تا غرب آن یکی از این عالم هاست . 🟩 بر خلاف پیشین ،‌ برخی از واژه پژوهان بر این باورند که واژه عالم به صورت همه موجودات را شامل می‌شود ؛ اما اگر به صورت جمع سالم ( ) باشد ، تنها شامل موجودات با شعور خواهد شد و عالم و نبات و حیوان را در بر نخواهد گرفت . پایان کانال 👇 @Targomeh
📔 📔 🩸 در لغت به معناى نهاد، فطرت، طبیعت، سرشت، خمیره، و آفرینش است . 💓 این واژه به معناى انتزاعى است که ذیل آن به همه بحث‌هاى مربوط به ایجاد و الهى که با واژه خلق و مشتقات آن در قرآن به کار رفته اند ، پرداخته می شود ؛ زیرا در قرآن کریم خلق در موارد بسیاری به دو معنای (اعراف ۵۴ ) و ( اسرا ۴۹ ) به کار رفته اند که تنها نخست موضوع بحث در این مقاله است . ✨ چنانکه در آیاتی نیز با الهی خالق ( نه بار ) ، احسن الخالقین ( دوباره )و خلاق ( دو بار) به آن اشاره شده است . 💓 اصل به معنای اندازه گیری است و در و پدید آوردن به کار می رود . خلق ، اخراج مقدور از عدم به وجود با نوعی است . 💓برخی گفته اند آن است که چیزی از عدم صرف به وجود آید ، ولی بعضی معتقدند اگر چیزی موجود بود و آن را به صورت تازه در آوردند یا نمونه ای از آن باشد ، باز درباره آن اطلاق می شود ، از این رو خالق به نو بیرون آورنده بر مثال هم معنا شده است . ✨خالق از حسنای خدا و یکی از ۹۹ اسم اوست که از افعال شمرده شده است . 💓درباره خلق با برخی دیگر از افعال الهی ، نظیر ، فطر ، ذرء ، ایجاد ، احداث ، ابداع ، و جعل ، چنین گفته شده است : * * کسی است که بار نخست چیزی را باشد و از آنجا که اصل کلمه * * به معنای اظهار است : * ذرء الله الخلق * به معنای آنها به ایجاد پس از عدم است . ✨برخی اصل در موارد فوق را ایجاد شیء با کیفیتی مخصوص دانسته اند ،‌ با این تفاوت که در ایجاد ، تنها ، نظر به شیء است از جهت ابداع ، در احداث به حادث بودن شیء در کیفیت شیء به گونه ای که قبلاً سابقه ای نداشته باشد ، در اختراع به آسانی اشتقاق و در به ایجاد تعلق و ارتباط ، بنابراین خدا از آن حیث که چیزی است که به وجود آورده است ، * خالق * نام دارد و آن جهت که ممیز و مخترع بعضی موجودات از برخی دیگر به واسطه اشکال مختلف است ، * * و چون صورت های مخلوقات را به بهترین ترتیب آفریده است * مصور * نامیده می شود . پایان کانال 👇 @Targomeh
📘دائره المعارف قرآن کریم📘 🙏 ⭕️، مصدر باب افتعال از ریشه « ح ر م » و به‌معناى نگه‌داشتن است . ❇️ نیز به‌معناى آن‌چه که هتک و شکستن آن روا نباشد، آمده است و * * به‌معناى چیزى ]= کارى [ که انجام دادن آن ممنوع باشد و * * مکان محترمی است که انجام دادن برخی امور مجاز در مکان‌های دیگر در آن جا روا نیست و * * به معنای اطراف آن است که جز مالک ، کسی حق تصرّف و حفر چاه دیگر در آنجا را ندارد و * * چیزی است که شخص از آن حمایت و دفاع می‌کند . ⭕️ احترام در اصطلاح به معنای تعظیم ، گرامی داشت و بزرگداشت ، بی‌ارتباط با لغوی آن نیست ؛ زیرا شخص ، شیء ، مکان یا زمان محترم ، دارای و حریمی است که حفظ آن لازم و هتک آن نارواست . ❇️احترام ، از واژه‌های غیر قرآن است . این مفهوم از وصفی پاره‌ای موارد به وصف حرام ( محترم بودن ) چون : * * ( انعام ۱۵۱ ) * * ( مائده ۹۷ ) * * ( توبه ۵ ) و ...... استفاده می‌شود . ⭕️ برخی * * ( علق ۳ ، اسراء ۷۰ ، حجرات ۱۳ ، ذاریات ۲۴ ) و ...... * * ( بقره ۸۳ ، نساء ۳۶ ) ، * * ( فتح ۹ ) ، * * ( فتح ۹ ) ، * * ( حج ۳۰ و ۳۲ ) ، تحیّت و* * ( نساء ۸۶ ، مائده ۳۲ ) ، و * * ( اسرا ۲۴ ) نیز هر یک به نوعی متضمن احترام است . ❇️ افزون بر این ،‌ برخی بیانگر مصادیق و شکل‌های خاص احترام و خارجی آن است : * * ( حجر ۲۹ ، یوسف ۱۰۰ ) ، * و * ( احزاب ۵۶ ، نور ۲۷ ) ، * * - اجازه ورود - ( احزاب ۵۳ ، نور ۲۷ ) و ........ ادامه دارد ...... کانال 👇 @Targomeh 🍀🌺🍀🌺🍀🌺
📕📕 📖 💐 آیات، جمع است. اهل‌لغت در و مبدأ اشتقاق آن اَىَ‌ىَ، اوى، أأى را احتمال داده و این را به تفصیل بررسى کرده‌اند. 🌴خلیل ، ابن‌فارس ، جوهرى و ابن‌منظور ، براى آیه، گوناگونی چون قصد ، مکث و انتظار ، جماعت و شگفتی را گفته‌اند ؛ ولی همه آنان یکی از آیه را علامت و نشانه دانسته‌اند . 💐 راغب می‌گوید : آیه به معنای آشکار ملازم با چیز پنهان است ؛ به گونه‌ای که انسان با آگاهی از آن ، به چیز پنهان نیز دست می‌یابد ؛ مانند نشانه راه که با دیدن آن ، راه می‌شود . 🌴در ، آیه ، آیتین و آیات بار آمده است . 💐مفسران برای در قرآن ،معانی گوناگونی گفته‌اند ؛ ولی گویا می‌توان آن را در همه این موارد به علامت و نشانه دانست . 🌴 در قرآن بدین قرار است : ⬅️1. 💐« مِنه ءایتٌ مُحکمتٌ = از قرآن، آیات محکم است .» ( آل‌عمران ۷ ) 🌴 قرآن را از آن رو آیه گفته‌اند که مضمون آن، بیان آیات ، معارف و احکامى است که نشانِ خدا است . 💐برخی هم گفته‌اند : چون قرآن ، نشانه و دلیل بر بلند و آموزه‌ای ارجمند است ، به آن آیه گفته‌اند یا از این جهت که جدایی و قطع کلامی از کلام دیگر است . ادامه دارد ...... کانال 👇 @Targomeh 🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔹دائره المعارف قرآن کریم🔹 🅰 / اسما و صفات> مفهوم آخر ....ادامه ❎ حضرت علیه السلام در ضمن بیانی می‌فرماید : هو الاول و لم یزل و الباقی ولا اجل . الحمدلله الاول فلا شیء قبله و الاخر فلا شیء بعده . ⚜امام صادق علیه السلام در توضیح فرمود : او اول قبل از هر چیز و بعد از هر چیز است ؛ به گونه‌ای که ابدی است و اسما و او تغییر نمی‌یابد ؛ با آنکه اسما و صفات غیر او تغییر می‌یابد . ❎برخی بین باقی و ابدی فرق گذاشته‌اند ؛ زیرا باقی در برابر فانی است بر از آن جهت اطلاق می‌شود که پس از فنای همه موجودات ، دارد ؛ بلکه هم اکنون همه فانی اند و او باقی است ؛ ولی بودن حق از آن جهت است که ذات متعالی با قطع نظر از همه موجودات ، است . ⚜برخی را به معنی آخر قرار دهنده دانسته‌اند که با اسم دیگر خداوند مطابق است . ❎برای معانی متعدد دیگری در کتاب‌های تفسیری و عرفانی ذکر شده ؛ چنانکه فخر رازی برای آن ۲۴ نیز نقل کرده است . ⚜به برخی از این ، در روایات نیز پرداخته شده ؛ ولی بیشتر آنها با تایید همراه نیست . ❎برخی ،‌ ذکر این نوع معانی را دانسته و بعضی را جایز بعضی دیگر را شمرده اند . ⚜ در آرای پیش گفته ،‌ خداوند در امور ذیل دانسته شده است : پوشاندن ، هدایت و توفیق ، صفات ، تنزیه از فنا و نیستی ، خشنودی ، دادن ، تکلیف ، مقطع و مسافت نداشتن ، تلقین ، تفضّل ، عفو و ، رعایت ، غضب ، یاری تایید ، امداد و کمک رسانی و ..... ❎برخی گفته‌اند : از آنجا که روایات ، این را به شکل جامع تفسیر کرده ، دیگر دلیلی برای چنین کنده‌ای وجود ندارد و چون این معانی ، مورد قبول برخی مفسران نیست ، از نقل آنها نظر کرده‌اند . ادامه دارد ....... کانال 👇 @Targomeh 🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🖍 🖍 👳‍♂ابوطالب> 🔵 طبری و ابن ابی حاتم دیگری را نیز نقل کرده‌اند که می‌گوید : برای پدران مشرکشان استغفار می‌کردند تا آیه نازل شد و آنها را نهی کرد و از آن پس ، دیگر برای پدران که از دنیا رفته بودند ، استغفار نمی‌کردند ؛ اما از برای زنده‌هایشان منع نشده بودند . 🟢 اخیر را علی بن ابی طلحه از ابن عباس نقل کرده است ؛ بنابراین با وجود این روایات متعدد و صحیح در سبب آیه ، وجهی برای صحت روایت پیش گفته نمی‌ماند . 🔵 برخی مفسران برای جمع بین ، قائل به تکرار نزول آیه شده‌اند ؛ لذا بیشتر مفسران ، تکرار را بر خلاف اصل دانسته ، آن را نمی‌پذیرند . 🟢 بروسوی ، افزون بر این می گوید : وقتی ، یک بار از استغفار برای مشرکان ( ابوطالب ، آمنه یا سایر مشرکان ) منبع شده باشد ، درست نیست که این را نادیده بگیرد و برای مشرک دیگری استغفار کند تا سبب نزول آیه شود . 🔵 ابوالفتوح رازی با طرح دیگری از آیه ، ناسازگاری روایت با آیه رابه گونه دیگری طرح کرده است . 🟢 او بر آن است که بخش اول آیه ، پیامبر و مومنان را برای مشرکان نفی می کند ؛ نظیر * ما کان لکم ان تنبتوا شجرها * ( نمل ۶۰ ) نه این که پیامبر و مومنان را از استغفار نهی کند ؛ بنابراین ، پیامبر برای ابوطالب ، نشانه ایمان او بوده است . 🔵 به هر حال ، مجموع که بر روایت پیشین وارد شده ، این گمان را تقویت می کند که آن بخش از ( راوی روایت ، سعیدبن مسیب باشد یا دیگری ) که نزول آیه ۱۱۳ توبه را در شان می داند ، نادرست است و گویا این بخش از روایت ، اجتهاد و تطبیق برخی راویان بوده که به روایت مورد نظر ، افزوده شده است . ادامه دارد ..... @Targomeh
📜 📜 🧧اجماع> ✅ ادله‌ی عبارت‌اند از : کتاب (قرآن)، سنت، عقل و اجماع. 👈۸ . 💐اجماع نزد ، عبارت از اتفاق نظری است که دلالت بر رأی امام معصوم علیه السلام داشته باشد، یعنی از علما و فقها به دست آید که رأی اجماع کنندگان در بر گیرنده رأی  باشد و بنابر مذهب شیعه حجیت اجماع نیز به همین کاشف بودن از قول علیه السلام است. 👈۹ - 🍂🍃 اجماع در لغت دو ذیل را دارد: ⬅️الف ـ . ⬅️ب ـ عزم و دل نهادن بر و بدین معنی در قرآن مجید استعمال شده است مانند: «فأجمعوا امرکم».  💐و حجة الاسلام معتقد است که این لفظ مشترک بین دو معنای مزبور است. 👈۱۰ - ◀️الف ـ اتفاق جمیع در یک عصر. ◀️ب ـ اتفاق امت (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بر امری از امور دینی.  ◀️ج ـ اجماع عبارت از این است که همه اهل حل و عقد () از امت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در یکی از ازمنه بر حم ای اتفاق کنند.  ◀️د ـ اجماع در اصطلاح  اهل بیت عبارت است از اتفاق گروهی از امت (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بطوری که گفتار معصوم را شامل باشد.  🍂🍃بالجمله  در کتاب الاحکام می نویسد: اکثر مسلمین اذعان دارند که اجماع حجت است و برخی مانند نظام از معتزله در حجیت آن خدشه و اشکال نموده اند.  ادامه دارد ..... @Targomeh
❤️ ❤️ 🎁 > 👈احسان در قرآن 🤝 واژه « » با مشتقاتش، ۳۴ بار و واژه « » با مشتقاتش ۳۹ بار در قرآن کریم آمده است. 🫀 با توجه به بررسی موارد کلمه «احسان» در قرآن کریم، چنین به نظر می رسد که این کلمه دارای سه کاربردی زیر است: 👈 🤝 همچنانکه در قرآن آمده است:  «وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا ...» ( بقره آیه ۸۳ ) یاد کنید که از بنی اسرائیل  گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و نیکی کنید و با مردم به زبان خوش سخن بگویید. ( انعام ۱۵۱ ؛ احقاف ۱۵ ؛ عنکبوت ۸ ) 🫀و در سوره  آیه ۶۰ می فرماید:  «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ» ؛ آیا جزای نیکوکاری، جز است؟ 🤝 البته در آیه فوق کلمه دو بار و به توالی به کار رفته است. بار اول به معنی مطلق رفتار نیک انجام دادن است. 🫀در بار دوم، در همین معنا و مفهومی به کار رفته است که در اینجا در صدد بیانش هستیم، یعنی و نیکی به غیر، به همین جهت برخی از مفسران به استناد همین آیه، گفته اند : الهی در قیامت بیش از عمل انسان در دنیا خواهد بود؛ زیرا تفاوت عدل و احسان این است که در جزا و پاداش به اندازه عمل است، اما در احسان، پاداش و جزا بیش از و رفتار است. 🤝همچنان که  در مفردات مى گوید: «احسان» چیزى برتر از عدالت است، زیرا این است که انسان آنچه برعهده اوست بدهد و آن چه متعلق به او است بگیرد، ولى احسان این است که بیش از آنچه وظیفه او است، انجام دهد و کمتر از آنچه حق او است بگیرد. ادامه دارد ...... @Targomeh
❤️ ❤️ 🎁 > 👈 🫀همچنان که در کریم آمده است: «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ ...» ( سجده آیه ۷ ) کسی که هر چیز را که ، نیکو آفرید». 🤝 در تفسیر نمونه درباره آیه فوق آمده است: «آیه اشاره ای به نظام احسن به طور عموم و سرآغازی برای بیان خلقت انسان و مراحل او به طور خصوص است،  «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ ...»  و به هر چیز داشت داد، و به تعبیر دیگر، بنای کاخ عظیم خلقت بر «نظام » یعنی بر چنان نظامی استوار است که از آن کامل تر تصور نمی شود». ( مکارم شیرازی ، تفسیر نمونه ، ج ۱۷ ، ص ۱۲۳ ) 🫀در آیه ای دیگر می فرماید:  «الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ ۖ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ ...» ( سوره بقره آیه ۲۲۹ )  دو بار است پس از آن یا باید او را به طور شایسته نگاه داشت، یا به نیکی رها کرد». 🤝منظور از « به احسان» یعنی رها کردن زن به نحو شایسته و نیکو انجام گیرد و همراه با و آزار نباشد، و به عبارت روشن تر، این کار به نحو احسن و خوب انجام گیرد. 🫀همچنان که در تفسیر نمونه آمده است: «همان طور که و نگاهداری زن قید «معروف» دارد یعنی نگاهداری باید بر اساس صفا و باشد، جدایی هم مقید به احسان است یعنی جدایی باید از هر گونه امر ناپسندی مانند انتقام جویی و ابراز و کینه خالی باشد». ( بقره ۱۰۰ و ۱۷۸ ؛ کهف ۳۰ ؛ غافر ۶۴ ؛ تغابن ۳ ) ادامه دارد ...... @Targomeh